درسی که حسین به انسانها آموخت (کتاب)
کتاب درسی که حسین به انسانها آموخت
| |
---|---|
| |
نویسنده | عبدالکریم هاشمینژاد |
ناشر | فرهانی |
چاپ | پانزدهم |
تعداد صفحات | 465 |
زبان | فارسی |
کتاب درسی که حسین به انسانها آموخت یک بررسی تحقیقی و جامع درباره اصلیترین انقلاب خونین جهان، واقعه عاشورا است که به قلم سید عبدالکریم هاشمی نژاد به علل پیدایش این قیام پرداخته است.
درباره نویسنده[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سیدعبدالکریم هاشمینژاد (1311-1360) در بهشهر مازندران دیده به جهان گشود. وی اصول فقه را نزد امام خمینی فرا گرفت و از محضر اساتیدی چون آیت الله بروجردی، صدوقی و صدر بهره برد. وی در فعالیتهای سیاسی و فرهنگی نقش داشته و تشکیل «کانون بحث و انتقاد دینی» جهت تربیت نسل جوان از جمله کارهای فرهنگی وی به شمار میرود.
از تالیفات وی میتوان به اصول پنجگانه اعتقادی، پاسخ ما به مشکلات جوانان، مبارزه با جهل و مادیات، قرآن و کتابهای آسمانی دیگر، درسی که حسین (ع) به انسانها آموخت و ... را نام برد.
وی سرانجام در ۷ مهرماه 1360 در حال خروج از کلاس به دست یکی از منافقین با عملیات انتحاری به شهادت رسید. پیکر ایشان در حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شدهاست.
درباره کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کتاب "درسی که حسین (ع) به انسانها آموخت" در 465 صفحه توسط سیدعبدالکریم هاشمینژاد نوشته شده و چاپ پانزدهم آن توسط انتشارات فراهانی منتشر شدهاست. این کتاب، جوانب گوناگون واقعه عاشورا و علل پیدایش آن را در سه بخش بررسی میکند.
در بخش اول عواملی که ضرورت نهضت امام حسین(ع) را ایجاب نموده، قدم به قدم نشان داده و بیان کرده که چگونه در آن عصر، سرنوشت اسلام و قرآن، عدالت و آزادی به قیام عاشورا وابسته بود.
در بخش دوم روش و سیاست خاصی که امام حسین (ع) در آن شرایط دردناک در پیش گرفت و با رهبری درست خویش جنبش خونین و انسانی را به ثمر رسانید، مورد توجه قرار دادهاست.
در بخش سوم هم نقش حیاتی کاروان اسرا، را در نهضت عاشورا بررسی کرده است.
در پایان هر بخش نویسنده به شرح نوشته خود میپردازد و نیز طرحهای مفیدی به منظور بهرهبرداری صحیح از نهضت عاشورا ارائه شدهاست و مباحث علمی دیگر که طرح آنها ضروری به نظر میرسد را بیان کردهاست.
چکیدهی کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بخش اول[ویرایش | ویرایش مبدأ]
درباره چگونگی به وجود آمدن نهضت کربلا بحث میکند. از یک طرف هدف آن را مورد بررسی قرار داده که امام حسین(ع) با آن که به کشته شدن و اسیری خاندانش خبر داشت اما آن قیام را با اراده خود انجام داد، از طرف دیگر به بررسی وضع عمومی اجتماع که در مرحله هول انگیز بود پرداختهاست. اوضاعی که گروه فراوانی از مردم مسلمان که ادعای پیروی از پیامبر(ص) را مینمودند اما همان ها تمام خویشان پیامبر(ص) را به قتل رساندند. نویسنده در این بخش به طور صریح و آشکار به علتهایی که در پیدایش واقعه طف نقش دارد، پرداخته است و آن را از زمامداری عثمان مورد ارزیابی قرار دادهاست. مولف با بررسی زمامداری شیخین و به خصوص عمر شرح میدهد که همه قانون شکنیها در آن زمانها انجام گردیدهاست و بعد از ارزیابی حکومت عمر، عثمان و ابوبکر به ارزیابی حکومت حضرت علی(ع) میپردازد.
مولف پس از بررسی شهادت حضرت علی (ع) به حکومت داری امام حسن (ع) اشاره کرده، که در این بخش به دلایل صلح امام حسن (ع) با معاویه پرداخته و سپس به ارزیابی آن صلح پرداخته است. در ادامه متن به ماهیت حکومت معاویه و اهداف ضد اسلامی وی اشاره شدهاست در بخش بعدی حکومت یزید را که از آن به عنوان ننگی بر جهان اسلام یاد کرده شرح میدهد که ابتدا به بررسی زندگی شخصی یزد، و سپس به جنبههای سیاسی و شرح کارهای شرمگین او پرداختهاست که آن عوامل نهضت امام حسین (ع) را ایجاد کرد.
در کتاب همچنین به آثار نهضت امام حسین(ع) مانند محبوبت آل علی، منفور شدن آل معاویه و ... اشاره شدهاست.
بخش دوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این بخش تحقیقی درباره سیاست نهضت امام حسین(ع) از هنگام حرکت از مدینه تا زمان شهادت است. در این بخش نویسنده صراحتا هدف قیام امام حسین(ع) را مخالفت با یزید میداند با اینکه امام حسین (ع) میدانست نتیجه این مخالفت شهادت خود و یارانش است، اما در رسیدن به هدفش پابرجا بود. در این بخش ابتدا در مورد حرکت کاروان امام حسین(ع) به مکه توضیح داده شدهاست. سپس ترک مکه توسط کاروان امام حسین(ع) را شرح میدهد و بعد از آن به توصیف روز عاشورا یا روز سرنوشت برای اسلام و آزادی میپردازد.
بخش سوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بخش سوم کتاب مربوط به نقش اسیران در بهره برداری و به ثمر رساندن نهضت عاشورا است. نویسنده از اسیران به عنوان سازمان تبلیغ حسین(ع) یاد میکند و میگوید که اگر آن زنان داغ دیده و کودکان نبودند، یزید به سادگی آن واقعه را تحریف کرده و از آن در راه تثبیت حکومت خود استفاده میکرد. سپس در ادامه متن به ایراد خطبههای حضرت زینب(س) و امام سجاد (ع) میپردازد، که ایراد آن خطبهها خشم و نفرت عمومی را علیه فرزندان معاویه تحریک کرده و عواطف اجتماع را به سوی قافله اسیران جلب نمود. بعد از ایراد خطبهها و تحریک احساسات عمومی، یزید تمام اتفاقات را به گردن ابن مرجانه انداخت. نویسنده در کتاب نقل کرده که یزید ابراز پشیمانی از آن واقعه را برای بقای حکومت خود لازم میدانست ولی همه میدانستند که صادر کننده فرمان کشتن امام حسین(ع) کسی جز یزید نیست. در قسمت بعدی، نویسنده به بازگشت اسیران به مدینه می پردازد و در پایان کتاب نیز نویسنده مواردی را که از طریق آنها می توان از فاجعه کربلا بهرهبرد مانند زنده نگه داشتن یاد و نام آنها و بهره بردن از مجالس سوگواری را شرح میدهد.