ابراهیم النصیراوی
ابراهیم النصیراوی | |
---|---|
زادروز | 1376 ه. ق. استان «العمارة» عراق |
پیشه | شاعر |
دیوان سرودهها | «حدیث کربلاء»، «اعلام الفقهاء» و «القواعد النحویة» |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابراهیم علوان النصیراوی به سال ۱۳۷۶ ه. ق. در استان «العمارة» عراق به دنیا آمد. پس از پایان دوره راهنمایی به حوزه علمیهی نجف اشرف برای تحصیل علوم دینی در سال ۱۳۹۹ ه. ق. وارد شد و پس از گذراندن مراحل اولیه در درس «آیة اللّه خوئی» حاضر گردید.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی از تألیفات ابراهیم النصیراوی چنین است: «حدیث کربلاء»، «اعلام الفقهاء»، «القواعد النحویة». آنچه به وضوح در اسلوب کتاب حماسی حدیث کربلاء قابل مشاهده است، جنبهی نقلی و روایی آن است بهگونهای که شاعر خود را به ذکر همه آنچه در روایات از حوادث و خطبهها آمده، مقیّد میسازد. نویسنده هدفش به نظم کشیدن حادثه کربلا از جنبهی تاریخی و به صورت مختصر بوده است. حدیث کربلاء افزون بر هزار بیت میباشد که شاعر آن حوادث را با زبان ساده بیان کرده است.
نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
۱- افتتح الکلام باسم اللّهأحمده حمدا بلاتناه
۲- ثمّ الصّلاة ثانیا علی النّبیّو اله الأخیار بدء بالوصیّ
۳- أروی لکم مصیبة الحسینممزوجة بأدمع العینین [۱]
نصیراوی در «حدیث کربلا» شعر حماسی [۲] خود را چنین آغاز میکند:
۱- سخن را با نام خدا آغاز میکنم و او را حمد و ثنا و ستایش میکنم ستایشی آنچنینی!
۲- و سپس صلوات و درود بر پیامبر گرامی و بر خاندان نیکوکارش که با درود بر وصی او شروع میکنم.
۳- برای شما مصیبت حسین (ع) را که آمیخته با اشکهای چشمانم است روایت میکنم:
صباح یوم عاشر لمّا بداصلّی الحسین و به الصّحب اقتدی
هنگامیکه صبح روز دهم محرم (عاشورا) شروع شد. امام حسین (ع) به نماز ایستاده و اصحابش به او اقتدا کردند. امام (ع) به آرایش ارتش کوچک خود میپردازد: [۳]
۱- أعدادهم یا سائلی مختلفةبقلّة و کثرة متّصفة
۲- میمنة القوم علیها جعلا«زهیر» من کان قویّا بطلا
۳- امّا «حبیب بن مظاهر» فقدکان علی میسرة القوم أسد
۴- و القلب شبه حیدر به استقرحسیننا و اهل بیته الغرر
۵- و سلّم الحسین للعبّاسشبل علیّ رایة المراس
۶- و خندقا من حولهم قد حفرواو أضرموا النّار به کی یحذرو
۱- در مورد تعداد یاران امام (ع) اختلاف است امّا حسین (ع) همین لشکر خود را به سه بخش تقسیم کرد.
۲- برای میمنه لشکر خود زهیر بن قین را که فردی قوی و شجاع بود نصب کرد.
۳- و به حبیب بن مظاهر اسدی رهبری جناح راست را داد.
۴- امام خود و اهل بیتش هدایت و رهبری قلب سپاه را عهدهدار بود.
۵- پرچمداری پیکار را نیز به برادرش عباس (ع) (فرزند امام علی (ع)) سپرد.
۶- همچنان امام (ع) به حفر خندقی در اطراف لشکر دستور داد. که برای جلوگیری از حمله و هجوم دشمن درون آن را آتش افروزند.
امام (ع) در مقابل خیل سپاه دشمن ایستاده و تصمیم گرفت تا آنجا که ممکن است اردوی دشمن را به سوی خود جلب کند و روح آنان را تحت تأثیر سخنان خویش دگرگون سازد و به این مردم گمراه هشدار بدهد، و خود را بیش از پیش به این مردم آشفته فکر بشناساند و تا آنجا که میتواند با کمال دلسوزی آنان را هدایت نماید که دست به خون وی آلوده نکنند. گفتار سراسر خیرخواهی و مردم دوستی مرد خدا، از ترس اینکه مبادا در دل سنگ مردم کارگر افتد، فتنهجویانی نظیر شمر بن ذی الجوشن را ترساند او گفت:
۱- قال ابن ذی الجوشن شمر لمّاکلام سبط المصطفی قد تمّا:
۲- إنّ الحسین «یعبد اللّه علیحرف» اذا ما کان یدری ماتلا
۳- قال «حبیب بن مظاهر»: ألاإنّی أراک تعبد اللّه علی
۴- سبعین حرفا و أنا لأشهدأنّک لا تدری بما یؤکّد [۴]
۱ و ۲- خدا را بر باطل پرستیده باشم و با شک و تردید عبادت کرده باشم، اگر بدانم تو چه میگویی؟
۳ و ۴- حبیب بن مظاهر پاسخش را چنین داد: «ای شمر، به خدا قسم من تو را میبینم که خدا را از هفتاد طریق غیر مستقیم با شک و تردید عبادت میکنی و گواهی میدهم که تو راست گفتهای و نمیفهمی امام چه میفرماید؟ زیرا بر قلب تو مهر خورده و حق را به آن راهی نیست.
پس از سخنان امام (ع) زهیر بن قین شروع به سخن میکند: [۵]
۱- یا أهل کوفان لکم نذارفاخشوا عذاب الواحد القهّار
۲- انّ علی المسلم أن ینصح منکان أخا له بلا أیّ منن
۳- و نحن حتّی الآن إخوان اذالم یقع السّیف الممیت حبذّا
۱- ای مردم کوفه! من شما را از عذاب الهی میترسانم پس بترسید از عذاب خداوند یکتای انتقامگیرنده.
۲- از حقوق مسلمان بر برادر مسلمانش نصیحت کردن او بدون هیچگونه منّتی است.
۳- و ما اینک برادریم تا زمانی که شمشیر بین ما آخته نگردیده است. امّا همین که کار به جنگ کشید و شمشیرها از نیام بیرون آمد این مصونیتها برداشته میشود و هریک امتی میگردیم ...
زهیر آنگاه فرمود:
فکلّ من اهرق لآل دمااو استباح لبنیه الحرما
یمنع من شفاعة المختارمصیره غدا عذاب النّار [۶]
(ای مردم کوفه! اینک خداوند ما و شما را به باقیماندگان پیامبر خویش مورد امتحان و آزمایش قرار داده است تا ببینید که ما و شما چگونه عمل میکنیم؟) امروز هیچکس بر کشتن حسین (ع) اگرچه به یک کلمه باشد، یاری ندهد مگر آنکه خداوند دنیا را بر او تلخ سازد و به دشوارترین شکنجههای آخرت عذابش کند و از شفاعت پیامبر (ص) محروم باشد.
نصیراوی آنگاه از توبهی حرّ سخن میگوید و شرمساری و سرافکندگی و پشیمانی او را به هنگام بازگشت به سوی امام حسین (ع) چنین میسراید: [۷]
۱- ثمّ اتی نحو الحسین ضارباجواده و التّرس فیه قالبا
۲- مطأطئ الرّأس حییّ الطّرفمن الإمام قد دنا بلطف
۳- و فعله هذا حیاء و خجلمن الحسین للّذی منه حصل
۴- جاء یری النّجاة فی توبتهو رافعا لمّا أتی لصوته:
۵- الیک یا ربّ أنبت تائباکنت لأولاد النّبیّ راعبا
۶- مضمون ما قال له- بشراه:علیک یا حرّ یتوب اللّه
۱- سپس حرّ به سوی امام حسین (ع) آمد در حالیکه سپرش واژگون بود.
۲- و سرش را به زیر افکنده بود و از شرم، چشم فروهشته بود. امام (ع) با لطف و مهربانی به او نزدیک شد.
۳- او از کارش نسبت به بستن راه بر امام حسین (ع) شرمگین و خجالتزده بود.
۴- به سوی امام آمد در حالیکه نجات خود را در توبه میدید و با صدای بلند گفت:
۵- پروردگارا! من توبهکنان به سوی تو روی میآورم. درحالیکه من ترسانندهی اولاد پیامبرت بودم.
۶- مضمون آنچه امام به او بشارت داد این است که: ای حرّ خداوند توبهی تو را پذیرفته است.
۱- لم یستطع صبرا و سبط أحمدیدیر طرفا لا یری من منجد
۲- یری النّساء معولات حسّراحزنا علی ما حلّ فیهم و جری
۳- و ضاقت الأطفال ذرعا و عناجاء الی ابن فاطم مستأذنا
۴- قال و قد أجهش بالبکاء:أنت أخی و صاحب اللّواء [۸]
(ابو الفضل عباس (ع) پس از شهادت یاران امام حسین (ع) از حضرت اجازهای رفتن به میدان میگیرد. امام (ع) از یکسو پیکر یاران را میبیند که به خاک و خون غلتیدهاند و از سوی دیگر صدای ناله و افغان زنان را میشنود و اکنون پسر فاطمه (س) باید عزیزترین و بهترین تکیهگاهش را روانه میدان سازد).
۱- چگونه میتوان صبر کرد در حالیکه سبط پیامبر به هر طرفی مینگرد، کمکی نمییابد.
۲- صدای حزن و شیون زنان را به خاطر آنچه بر آنان گذشته است، میشنود.
۳- و کودکان را میبیند که تشنهاند و از پسر فاطمه (س) تقاضای آب میکنند.
۴- لذا پاسخ امام اشک از دیده جاری میسازد. او به عباس (ع) که اذن میخواهد میفرماید: تو برادرم هستی و تو علمدار منی!
دعا الامام و الحشا تفطّرا:أمته عطشانا، أ تدری ما جری؟
ما مرّت الأیّام حتّی مرضالم یرو بالماء و ظمآنا قضی [۹]
(فشار تشنگی بر امام در آخرین لحظات پیکار بسیار زیاد بود امام به طرف شطّ فرات حرکت کرد. و فردی از لشکر دشمن امام را مخاطب ساخته و گفت: هرگز مزه آب را نخواهی چشید تا کشته شوی؛ و امام را هدف تیر قرار داد. تیر به دهان مبارک امام (ع) اصابت کرد حسین (ع) تیر را بیرون کشید و دستش را زیر دهانهی زخم گرفت و خونش را به آسمان پاشید)
۱- آنگاه امام او را نفرین کرده و فرمود: «به حالت تشنگی که میبیند برسد». بارالها او را با تشنگی از دنیا ببر! و او به آنچه امام فرموده بود رسید.
۲- و به بیماری مبتلا شد که مدّتی طولانی نمیتوانست سیراب شود و عاقبت با تشنگی جان سپرد.
۱- حتّی أباد من جموعهم عددفعندها بالقوم صاح ابن سعد:
۲- هل تعرفون من أذاقکم نصبویل لکم! هذا ابن قتّال العرب
۳- هیّا احملوا علیه من کلّ طرفو جاء بالفرسان شمر و وقف
۴- و کانت الرّماة، فیما نقلوا،أربعة الاف رام اقبلوا [۱۰]
(امام چون شیر پهنهی کارزار پای به میدان نهاد)
۱- تعدادی از جماعتشان جلو آمدند. در این هنگام ابن سعد به سپاهیانش فریاد زد:
۲- آیا کسی را که مقابل شماست نمیشناسید؟ وای بر شما! این فرزند جنگجوی عرب است. (روح علی در پیکر اوست. او فرزنده کشندهی عرب است.)
۳- آنگاه از همه طرف به امام حمله کردند و شمر با اسب آمد و ایستاد.
۴- تعداد تیراندازان نیز طبق آنچه نقل شده چهار هزار نفر بودند که آمادهی حملهی همه جانبه به امام (ع) شدند.
۱- و صاهلا أقبل یعدو للخیمفاقبلت زینب یتلوها الحرم
۲- من خلفها الأطفال و الأراملتندب بالویل له الثّواکل
۳- تندب: وا محمّداه وا علیوا جعفرا، وا حمزتا، وا مولی [۱۱]
۱- اسب بیسوار حسین (ع) را که به سوی خیمهها رهسپار میشود زینب به استقبال اسب میآید و اهل حرم را میخواند.
۲- و از پشت سر او ندبه و فریادزنان و کودکان و ندای استغاثه که از هرسو به پاست.
۳- بلند میشوند و به عزاداری میپردازند (عظمت و عمق فاجعه را میرساند) صدای ندبه بلند است و فریاد وا محمدا! وا علیا! وا جعفرا، وا حمزتا وا مولا!
نصیراوی اشعار حماسی خود را با این ابیات به پایان میبرد: [۱۲]
یا ربّ فارحمنا بحقّ أحمدو حیدر و فاطم و السّیّد
و بالحسین صاحب المصابو من هم عدل الی الکتاب
و اله الاخیار من أهل العباالطّیّبین الطّاهرین النّجبا
خداوندا به حق احمد «ص» و حیدر و فاطمه (س) و فرزندانش و به حق حسین (ع) صاحب مصیبت و هریک از امامان ما که خود یک حقیقت قرآنند و خاندان برگزیدهاش از اهل کساء خاندان طیّب و طاهر و پاک و نجیب، ما را مورد رحمت قرار بده!
یعشق الموت و هو حرّ أبیّیبغض العیش حین یرغم أنف [۱۳]
انتخاب مرگ مقتدرانه بر زندگی ذلیلانه، یگانه روزنی است که از دل بنبست، در پیروزی را بر آزادگان ظلمستیز میگشاید. و حسین (ع) عاشق مرگ باشرافت است و از زندگی ذلیلانه و زیر بار ظلم نفرت دارد.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج۱، ص: ۶۰۳-۶۰۷.
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ حدیث کربلاء؛ ص 30.
- ↑ حماسه به معنی شجاعت و شدت در کار آمده است و قریش را از این جهت که در دین شدّت به خرج میداد، «حمس» و به مرد شجاع «احمس» گفتهاند. شعر حماسی در اصطلاح شعری است در وصف پهلوانیها و درگیریهای جنگی و به مدح دلاوریها، شجاعتها و پیشرویها میپردازد. شعر حماسی، سلاحها، لشکریان و پیروزیهای جنگی را از جهات مختلف مورد بحث قرار میدهد.
- ↑ همان؛ ص 40.
- ↑ همان؛ ص 40.
- ↑ همان؛ ص 46.
- ↑ همان؛ ص 50.
- ↑ همان؛ ص 63.
- ↑ همان؛ ص 134.
- ↑ همان؛ ص 159.
- ↑ همان؛ ص 150 و 151.
- ↑ همان؛ ص 172.
- ↑ همان؛ ص 176.
- ↑ الحسین وهج القصید؛ ص 18.