علیرضا اطلاقی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''علیرضا اطلاقی،''' فرزند علی اکبر در اسفند ماه 1347 شمسی در تهران متولد شده است. وی کارشناسی ارشد خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران اخذ نمود و به شغل آزاد روی آورد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.   
'''علیرضا اطلاقی''' (١٣٤٧ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.   


{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    =  علیرضا اطلاقی
| نام                    =  علیرضا اطلاقی
| تصویر                  = علیرضا اطلاقی.jpg
| تصویر                  = علیرضا_اطلاقی.jpg
| توضیح تصویر            =
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              =
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          =
| زمینه فعالیت          =
| ملیت                  =ایرانی
| ملیت                  =
| تاریخ تولد            = اسفند ماه 1347 ه.ش
| تاریخ تولد            = اسفند ماه ١٣٤٧ ه.ش
| محل تولد                = تهران
| محل تولد                = تهران
| والدین                =  علی اکبر اطلاقی  
| والدین                =  علی اکبر اطلاقی  
خط ۴۹: خط ۴۹:
}}
}}


==زندگینامه==
علیرضا اطلاقی فرزند علی اکبر در اسفند ماه ١٣٤٧ شمسی در تهران متولد شده است. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران اخذ نمود و به شغل آزاد روی آورد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین (ع)]] اشعاری را سروده است.


وی در جشنواره‌‏ها و کنگره‌‏های مختلف از جمله همایش سراسری [[عاشورا|عاشورایی]] در قروه، شعر عاشورایی شیرا، غدیر و... برگزیده شده است.


==آثار علیرضا اطلاقی==
آثار علیرضا اطلاقی عبارتند از:


«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1035001&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author نیزه و ترنج]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2429713&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author نردِبام سوگواره]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1660032&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author وقتی که پای عشق وسط باشه]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1154020&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author شبحی در نمی‌‏دانم]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=572028&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author بوی عود]»، «قفس اگه طلا باشه» با همکاری همسر شاعرش خانم [[مهدیه امینی]] و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=510418&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author پنجره]» با همکاری دوست شاعرش آقای علیرضا افشار متخلص به عارف به رشته تحریر در آورد.‏‏‏
==اشعار==


 
===سر....===
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
==آثار علیرضا اطلاقی==
آثار علیرضا اطلاقی عبارتند از: «نیزه و ترنج»، «نردِبام سوگواره»، «وقتی که پای عشق وسط باشه»، «شبحی در نمی‌‏دانم»، «بوی عود»، «قفس اگه طلا باشه» با همکاری همسر شاعرش خانم مهدیه امینی و «پنجره» با همکاری دوست شاعرش آقای علیرضا افشار متخلص به عارف به رشته تحریر در آورد.
وی در جشنواره‌‏ها و کنگره‌‏های مختلف از جمله همایش سراسری عاشورایی در قروه، شعر عاشورایی شیرا، غدیر و... برگزیده شده است.
هم‌اکنون به کارهای پژوهشی و تحقیقی مشغول است. ‏‌‏‏‏‏<ref>گفت‌وگوی مؤلف با شاعر.‏</ref>
==اشعار==
'''سر....'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| یک کاروان شعله‌‏ور آورده بود سر  |                    آتشفشانی از سفر آورده بود سر }}
{{ب| یک کاروان شعله‌‏ور آورده بود سر  |                    آتشفشانی از سفر آورده بود سر }}
خط ۹۲: خط ۷۲:
{{ب| ایوب را به سفره‏ای از جنس سرخ صبر  |                  بر داغ‌‏های مستمر آورده بود سر }}
{{ب| ایوب را به سفره‏ای از جنس سرخ صبر  |                  بر داغ‌‏های مستمر آورده بود سر }}


{{ب| گفتی که نیزه خار مغیلان دشت بود      |            کان را ز پای خسته در آورده بود سر }}
{{ب| گفتی که نیزه [[خار مغیلان]] دشت بود      |            کان را ز پای خسته در آورده بود سر }}


{{ب| آنجا که عشق جلوه کند تیغ دلبر است    |          با نیزه دست در کمر آورده بود سر }}
{{ب| آنجا که عشق جلوه کند تیغ دلبر است    |          با نیزه دست در کمر آورده بود سر }}
خط ۱۰۳: خط ۸۳:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


 
===آخرین منزل......===
'''آخرین منزل......'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| کربلا آخرینِ منزل‌هاست، طّی ِ این مرحله خطر دارد|                                  عشق این بار سخت قهّار است، عشق در دستِ خود تبر دارد }}
{{ب| کربلا آخرینِ منزل‌هاست، طّی ِ این مرحله خطر دارد|                                  عشق این بار سخت قهّار است، عشق در دستِ خود تبر دارد }}
خط ۱۲۷: خط ۱۰۶:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


 
===آتش .....===
'''آتش .....'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| اژدهای مهیب می‌‏آمد، خیمه را می‏‌گرفت در آتش|                                          پسرک می‌‏دوید سمت رود، دخترک جیغ زد، خطر! آتش! }}
{{ب| اژدهای مهیب می‌‏آمد، خیمه را می‏‌گرفت در آتش|                                          پسرک می‌‏دوید سمت رود، دخترک جیغ زد، خطر! آتش! }}
خط ۱۴۹: خط ۱۲۷:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==منابع==
==منابع==
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 934-937.
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 934-937.]
 
==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]
خط ۱۵۵: خط ۱۳۵:
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۶

علیرضا اطلاقی (١٣٤٧ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.

علیرضا اطلاقی
علیرضا اطلاقی.jpg
زادروز اسفند ماه ١٣٤٧ ه.ش
تهران
پدر و مادر علی اکبر اطلاقی
کتاب‌ها «نیزه و ترنج»، «نردِبام سوگواره»، «وقتی که پای عشق وسط باشه»، «شبحی در نمی‌‏دانم»، «بوی عود»، «قفس اگه طلا باشه» و «پنجره»
مدرک تحصیلی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

علیرضا اطلاقی فرزند علی اکبر در اسفند ماه ١٣٤٧ شمسی در تهران متولد شده است. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران اخذ نمود و به شغل آزاد روی آورد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع) اشعاری را سروده است.

وی در جشنواره‌‏ها و کنگره‌‏های مختلف از جمله همایش سراسری عاشورایی در قروه، شعر عاشورایی شیرا، غدیر و... برگزیده شده است.

آثار علیرضا اطلاقی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آثار علیرضا اطلاقی عبارتند از:

«نیزه و ترنج»، «نردِبام سوگواره»، «وقتی که پای عشق وسط باشه»، «شبحی در نمی‌‏دانم»، «بوی عود»، «قفس اگه طلا باشه» با همکاری همسر شاعرش خانم مهدیه امینی و «پنجره» با همکاری دوست شاعرش آقای علیرضا افشار متخلص به عارف به رشته تحریر در آورد.‏‏‏

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سر....[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یک کاروان شعله‌‏ور آورده بود سر آتشفشانی از سفر آورده بود سر
در آسمان واقعه از مشرق طلوع هفتاد و دو ستاره برآورده بود سر
گل کرده بود بر سر معراج آهنی سر را شکوفه ثمر آورده بود سر
طوری به روی نیزه شتابان دوید و رفت انگار می‌‏کنی که سر آورده بود سر
ایوب را به سفره‏ای از جنس سرخ صبر بر داغ‌‏های مستمر آورده بود سر
گفتی که نیزه خار مغیلان دشت بود کان را ز پای خسته در آورده بود سر
آنجا که عشق جلوه کند تیغ دلبر است با نیزه دست در کمر آورده بود سر
سی روز سرخ و سی شب تب‌دار را که نه سی چلّه داغ را به سر آورده بود سر
بر عرش نیزه چشم تماشای دوست را آئینه خانه نظر آورده بود سر
یک کوله داغ، یک بغل اشراق در عطش یک کاروان شعله‏‌ور آورده بود سر

آخرین منزل......[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کربلا آخرینِ منزل‌هاست، طّی ِ این مرحله خطر دارد عشق این بار سخت قهّار است، عشق در دستِ خود تبر دارد
تیر، شمشیر، تشنه‏‌کامی، مرگ- برزخی زودرس، معادی کال نیزه: تندیسکی نهالینه، که سرِ ماه را ثمر دارد
سالکان ِطریق! عاشورا- یکی از شاخه‏‌های معراج است چه کسی این مسیر را بلد است؟ چه کسی نیزه زیرِ سر دارد؟
عشق یعنی تلو تلو خوردن، روی شمشیر- بر سرِ نیزه از کدامین خم است این باده؟! چه مِی‌‏ای این‏قدر اثر دارد؟!
پای کوبید بر سر دنیا، دست افشاند رستگاری را صوفیان رقص این ‏چنین رقصی است، چه کسی این‏قدر هنر دارد؟
کربلا یک شهود عقلانی است، که سر نیزه اتفاق افتاد کربلا یعنی اینکه برخیزد، هر که از خویشتن خبر دارد
حوری آن نیست که درون بهشت، مؤمن احتمالی واعظ بر لبِ چشمه‌‏های شیر و عسل، با غمش دست در کمر دارد!
حور یک دیدگاه عرفانی است، که در آن چشم روشن سالک در گلوی بریده نوزاد، خون به خون بر رُخش نظر دارد
سنج، زنجیر، طبل، دسته، عَلَم- جلوه خشک ِ نقلِ ابزاری است راز آن‌ ‏سوی خیمه شب‌بازی است، تا که از راز پرده بردارد؟!
کربلا آخرین منزل‌‏هاست، قاطعانِ طریق می‌‏دانند سر در این راه تاولی برپاست، طّی ِ این مرحله خطر دارد

آتش .....[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اژدهای مهیب می‌‏آمد، خیمه را می‏‌گرفت در آتش پسرک می‌‏دوید سمت رود، دخترک جیغ زد، خطر! آتش!
پسرک بود و مشک و رود و اشک- پسرک بود و دست و تیغ و زخم پسرک بود و فکرهای تلخ ...، چه کنم من اگر...! اگر آتش ...
سال‏‌ها بعد دخترک زن شد، شیر زن شد، وَ زینبش گفتند با صدای که شعله می‌‏افکند توی دارالخلافه با آتش
پسرک قد کشید و مردی شد، که غرورش به ابرها می‏‌خورد دست‌‏هایش نسیم شد پر زد، بعد باران گرفت و در آتش ...
شمع تمثیل با شکوهی بود، از خداوند ماجرا، یعنی آن‏که از شانه تا کمر اشک و ... آنکه از نیزه تا به سر آتش
آب یک حسرت فراوان بود، تا بخواهد دلت، بیایان بود خسته بودند کاروان از بس، آنقدر شعله ... آنقدر آتش...
جنگ آغاز شد، صدائی ژرف، توی میدان کربلا پیچید همه آماده‌‏اید؟ یا مولا، بعد- هفتاد و دو نفر آتش
روز اول که چار عنصر را تار و پود حضورمان کردند بیشتر خاک بود و کمتر باد، آب کم بود و بیشتر آتش
السلام علیک یاابن العشق، السلام علیک بنت الروح یا مجیب الدعاء مضطرین، نور النور ِ نور هر آتش

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]