جون بن حوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
جَون بن حُوی مکنّی به ابومالک از اهالی نوبه سودان و مردی سالمند و سیاه‌پوست بود. جون مردی شجاع و جنگجو، پاک‌باز و مخلص، نبردآزموده و خبیر به ساخت انواع آلات جنگی بود.  
'''جَون بن حُوی''' '''مکنّی'''، اهالی نوبه سودان و مردی سالمند و سیاه‌پوست که جزء شهدای واقعه [[عاشورا]] است.  


{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
| عنوان              =
| تصویر              =مزار یاران امام حسین(ع).jpg
| اندازه تصویر      =
|توضیح تصویر        =
| نام کامل          =جَون بن حُوی
| لقب                =
| نسب                =
| خویشاوندان سرشناس  =
| تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، احمد بن اسحاق ( ابن واضح)، بیروت: دار صادر، 1379 ﻫ ق / 1960 م. تولد        =
| شهر تولد          =
| کشور تولد          =
| محل زندگی          =
| تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، احمد بن اسحاق ( ابن واضح)، بیروت: دار صادر، 1379 ﻫ ق / 1960 م. وفات/شهادت  =
| شهر وفات/شهادت    =
| نحوه وفات/شهادت    =
| مدفن              =
| از یاران          =
| فعالیت‌های اجتماعی  =
| مشایخ              =
| شاگردان          =
| آثار              =
| نقش های برجسته              = از یاران امام حسین (ع)
}}


شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است. <ref>ارشاد، ج2، ص232.  </ref> طبری و برخی دیگر از جون به نام جوی نام می‌کنند. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص354.  </ref>
==تبارشناسی==
 
شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است.<ref>ارشاد القلوب، ج2، ص232.  </ref> طبری و برخی دیگر از [[جون]] به نام جوی نام می‌کنند.<ref>تاریخ الیعقوبی، ج5، ص354.  </ref> مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند. او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امام علی(ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود. پس از وفات ابوذر در سال 32 هجری، جون به مدینه برگشت و به امام علی(ع) پیوست و در خاندان او ماند.<ref name=":0" />
 
==نقش در واقعه کربلا==
مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند.
هنگامی که [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه‌شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت داشت. [[زین العابدین «ع»|امام سجاد(ع)]] می‌فرماید: «شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام [[زینب (س)|زینب]] از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده‌سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد:<ref name=":0">تاریخ الیعقوبی، ج2، ص180؛ تاریخ الیعقوبی، ج5، ص421؛ ارشاد القلوب، ج2، ص445؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص453.</ref>{{شعر}}
 
{{م| یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلٍ }}
 
او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امیرالمؤمنین علی (ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری صحابی بزرگوار بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود.پس از وفات ابوذر به سال 32 هجری، جون به مدینه برگشت و به امیرالمؤمنین علی (ع) پیوست و در خاندان او ماند. هنگامی که امام حسین (ع) مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه شناس بود و در تعمیر و آماده سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد (ع) می‌فرماید: شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد: <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص180 ؛ تاریخ طبری، ج5، ص421 ؛ ارشاد، ج2، ص445؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص453.</ref>  
 
 
{{شعر}}
{{م| یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیـلٍ }}


{{م| مِنْ صاحِبٍ اَوْ طالِبٍ قَتیلٍ }}
{{م| مِنْ صاحِبٍ اَوْ طالِبٍ قَتیلٍ }}
خط ۱۸: خط ۳۶:
{{م| وَ اِنَّمَا الاَمْرُ اِلَی الْجَلیلِ }}
{{م| وَ اِنَّمَا الاَمْرُ اِلَی الْجَلیلِ }}


{{م| وَ کَمْ لَکَ بـِالاِشْـراقِ وَ الاَصیلِ }}
{{م| وَ کَمْ لَکَ بالاِشْراقِ وَ الاَصیلِ }}


{{م| وَ الدَّهْـرُ لا یقْنَعُ بِالْبَدیلِ }}
{{م| وَ الدَّهْرُ لا یقْنَعُ بِالْبَدیلِ }}


{{م| وَ کُلُّ حَی سالِکُ السَّبیلِ }}
{{م| وَ کُلُّ حَی سالِکُ السَّبیلِ }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}آه از دوستی تو ای روزگار! چه بسا یاران و جویندگانی را که در بامداد و شامگاهت کشته نهادی. آری روزگار به جای آنان، دیگری را نپذیرد. راستی که پایان کار دست خدای شکوهمند است و هر زنده‌ای باید این راه را طی کند.»
 
===روز عاشورا===
 
جون در روز عاشورا و قبل از نماز ظهر به خدمت امام حسین(ع) رسید و از ایشان [[اذن میدان|اذن جهاد]] طلبید. امام حسین(ع) او را از رفتن به میدان معاف کرد و ‌فرمود: «ای جون! تو در طلب عافیت و سلامتی متابعت از ما نمودی. امروز خود را مبتلا به بلای ما مکن و نیز تو از طرف من مأذونی که راه سلامت پیش گیری.» جون عرض کرد: «یابن رسول الله! من در ایام راحتی و خوشی در نعمت شما متنعم و خرسند بودم و در روز شدت و سختی از شما دست برنمی‌دارم. من‌ انسانی‌ سیاه‌، بدبو، بدون‌ سابقه‌ معروف‌ خانوادگی‌ هستم‌ و امیدوارم‌ به‌ افتخار شهادت‌ در رکاب‌ شما نائل‌ گردم‌ تا در بهشت‌ جای‌ گیرم‌ و شرافت‌ یابم‌ و رو سفید شوم‌. از شما جدا نمی‌شوم‌ تا خونم‌ با خون‌ شما آمیخته ‌شود.»<ref name=":1" /> امام‌ حسین (ع) به‌ او اذن‌ داد. جون‌ به‌ میدان آمد و در حالی‌ که رجز می‌خواند، به نبرد پرداخت‌:
آه از دوستی تو ای روزگار! چه بسا یاران و جویندگانی را که در بامداد و شامگاهت کشته نهادی. آری روزگار به جای آنان، دیگری را نپذیرد. راستی که پایان کار دست خدای شکوهمند است و هر زنده‌ای باید این راه را طی کند.
===رجزخوانی===
 
 
جون در روز عاشورا و قبل از نماز ظهر را به خدمت امام رسید و از ایشان اذن جهاد طلبید. امام او را از رفتن به میدان معاف کرد و ‌فرمود: ای جون! تو در طلب عافیت و سلامتی متابعت از ما نمودی. امروز خود را مبتلا به بلای ما مکن و نیز تو از طرف من مأذونی که راه سلامت پیش گیری. جون عرض کرد: یابن رسول الله! من در ایام راحتی و خوشی در نعمت شما متنعم و خرسند بودم و در روز شدت و سختی از شما دست برنمی‌دارم. من‌ انسانی‌ سیاه‌، بدبو، بدون‌ سابقه‌ معروف‌ خانوادگی‌ هستم‌ و امیدوارم‌ به‌ افتخار شهادت‌ در رکاب‌ شما نایل‌ گردم‌ تا در بهشت‌ جای‌گیرم‌ و شرافت‌ یابم‌ و رو سفید شوم‌. از شما جدا نمی‌شوم‌ تا خونم‌ با خون‌ شما آمیخته ‌شود. امام‌ به‌ او اذن‌ داد. جون‌ به‌ میدان آمد و در حالی‌که رجز می‌خواند، به نبرد پرداخت‌:
 
 
{{شعر}}
{{شعر}}
{{م| کَیفَ تَرَی الکُفار ضَربَ الاَسوَدِ }}
{{م| کَیفَ تَرَی الکُفار ضَربَ الاَسوَدِ }}
خط ۴۰: خط ۵۳:


{{م| اَرجُو بِهِ الجَنَّهِ یومَ المَوردِ }}
{{م| اَرجُو بِهِ الجَنَّهِ یومَ المَوردِ }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}چگونه کفار می‌نگرند به ضربت غلام سیاهی که با ضربت شمشیر از فرزندان حضرت محمد (ص) دفاع می‌کند.
 
 
چگونه کفار می‌نگرند به ضربت غلام سیاهی که با ضربت شمشیر از فرزندان حضرت محمد (ص) دفاع می‌کند.  
 
 
هم‌چنین با دست و زبانم از آنان دفاع کرده و در آخرت بدین وسیله بهشت را آرزو دارم.
 
 
جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ شهادت‌ رسید. امام خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد: ” اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ “ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطرکن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد (ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌. از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود 65 سال سن داشت. <ref>برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ طبری، ج5، ص420-421؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص19؛ اسد الغابه، ج1، ص370، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص271؛ الاستیعاب، ج1، ص214؛ تنقیح المقال، ج1، ص338؛ اعیان الشیعه، ج1، ص611، ج4، ص297؛ رجال ابن داوود، ص93؛ رجال طوسی، ص72؛ اللهوف، ص47؛ وسیله الدارین، ص115؛ قاموس الرجال، ج2، ص757؛ نهایة الارب، ج20، ص436؛ الفرسان الهیجاء، ج1، ص78؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص175؛ نقد الرجال، ص77؛ الحسین و السنه، ص80؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص105.</ref> 
 


جون از جمله شهدای اصحاب است که نام وی در دو زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه ذکر شده است. ” السَّلامُ عَلَی جَونِ بنِ حُوَی مَولَی اَبی ذَرٍّ الغِفاری “
هم‌چنین با دست و زبانم از آنان دفاع کرده و در آخرت بدین وسیله بهشت را آرزو دارم.<ref name=":1" />
===شهادت===
جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ [[شهادت|شهادت‌]] رسید. امام حسین(ع) خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد:


«اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ“ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطر کن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد(ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌.» از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: «بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود 65 سال سن داشت.»<ref name=":1">برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ الیعقوبی، ج5، ص420-421؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص19؛ اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص370، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص271؛ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج1، ص214؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، ج1، ص338؛اعیان الشیعه، ج1، ص611، ج4، ص297؛ رجال ابن داوود، ص93؛ رجال طوسی، ص72؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ص47؛ وسیله الدارین فی انصار الحسین، ص115؛ قاموس الرجال، ج2، ص757؛ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، ج20، ص436؛ الفرسان الهیجاء، محلاتی، ج1، ص78؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج4، ص175؛ نقد الرجال، ص77؛ الحسین و السنه، ص80؛ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص105.</ref>


==نام در زیارت‌نامه‌ها==
جون از جمله شهدای اصحاب است که نام وی در دو زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه ذکر شده است:
«السَّلامُ عَلَی جَونِ بنِ حُوَی مَولَی اَبی ذَرٍّ الغِفاری»
==منبع==
==منبع==


مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 359-361.
* [[مرضیه محمدزاده|مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 359-361.]]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده: افراد]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهدای صبح عاشورا]]
[[رده: شهدای صبح عاشورا]]
[[en:Jawn b. Huway]]
<references />{{یاران امام حسین علیه السلام}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۳

جَون بن حُوی مکنّی، اهالی نوبه سودان و مردی سالمند و سیاه‌پوست که جزء شهدای واقعه عاشورا است.

مزار یاران امام حسین(ع).jpg
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل جَون بن حُوی
نقش های برجسته از یاران امام حسین (ع)

تبارشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است.[۱] طبری و برخی دیگر از جون به نام جوی نام می‌کنند.[۲] مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند. او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امام علی(ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود. پس از وفات ابوذر در سال 32 هجری، جون به مدینه برگشت و به امام علی(ع) پیوست و در خاندان او ماند.[۳]

نقش در واقعه کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هنگامی که امام حسین(ع) مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه‌شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت داشت. امام سجاد(ع) می‌فرماید: «شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده‌سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد:[۳]

یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلٍ
مِنْ صاحِبٍ اَوْ طالِبٍ قَتیلٍ
وَ اِنَّمَا الاَمْرُ اِلَی الْجَلیلِ
وَ کَمْ لَکَ بالاِشْراقِ وَ الاَصیلِ
وَ الدَّهْرُ لا یقْنَعُ بِالْبَدیلِ
وَ کُلُّ حَی سالِکُ السَّبیلِ

آه از دوستی تو ای روزگار! چه بسا یاران و جویندگانی را که در بامداد و شامگاهت کشته نهادی. آری روزگار به جای آنان، دیگری را نپذیرد. راستی که پایان کار دست خدای شکوهمند است و هر زنده‌ای باید این راه را طی کند.»

روز عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جون در روز عاشورا و قبل از نماز ظهر به خدمت امام حسین(ع) رسید و از ایشان اذن جهاد طلبید. امام حسین(ع) او را از رفتن به میدان معاف کرد و ‌فرمود: «ای جون! تو در طلب عافیت و سلامتی متابعت از ما نمودی. امروز خود را مبتلا به بلای ما مکن و نیز تو از طرف من مأذونی که راه سلامت پیش گیری.» جون عرض کرد: «یابن رسول الله! من در ایام راحتی و خوشی در نعمت شما متنعم و خرسند بودم و در روز شدت و سختی از شما دست برنمی‌دارم. من‌ انسانی‌ سیاه‌، بدبو، بدون‌ سابقه‌ معروف‌ خانوادگی‌ هستم‌ و امیدوارم‌ به‌ افتخار شهادت‌ در رکاب‌ شما نائل‌ گردم‌ تا در بهشت‌ جای‌ گیرم‌ و شرافت‌ یابم‌ و رو سفید شوم‌. از شما جدا نمی‌شوم‌ تا خونم‌ با خون‌ شما آمیخته ‌شود.»[۴] امام‌ حسین (ع) به‌ او اذن‌ داد. جون‌ به‌ میدان آمد و در حالی‌ که رجز می‌خواند، به نبرد پرداخت‌:

رجزخوانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کَیفَ تَرَی الکُفار ضَربَ الاَسوَدِ
اَذَبَّ عَنهُم بِاللِسانِ وَ الیدِ
بِالسَّیفِ ضَرباً عَن بَنی مُحَمَّدٍ
اَرجُو بِهِ الجَنَّهِ یومَ المَوردِ

چگونه کفار می‌نگرند به ضربت غلام سیاهی که با ضربت شمشیر از فرزندان حضرت محمد (ص) دفاع می‌کند.

هم‌چنین با دست و زبانم از آنان دفاع کرده و در آخرت بدین وسیله بهشت را آرزو دارم.[۴]

شهادت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ شهادت‌ رسید. امام حسین(ع) خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد:

«اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ“ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطر کن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد(ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌.» از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: «بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود 65 سال سن داشت.»[۴]

نام در زیارت‌نامه‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جون از جمله شهدای اصحاب است که نام وی در دو زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه ذکر شده است: «السَّلامُ عَلَی جَونِ بنِ حُوَی مَولَی اَبی ذَرٍّ الغِفاری»

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ارشاد القلوب، ج2، ص232.
  2. تاریخ الیعقوبی، ج5، ص354.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص180؛ تاریخ الیعقوبی، ج5، ص421؛ ارشاد القلوب، ج2، ص445؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص453.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ الیعقوبی، ج5، ص420-421؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص19؛ اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص370، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص271؛ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج1، ص214؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، ج1، ص338؛اعیان الشیعه، ج1، ص611، ج4، ص297؛ رجال ابن داوود، ص93؛ رجال طوسی، ص72؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ص47؛ وسیله الدارین فی انصار الحسین، ص115؛ قاموس الرجال، ج2، ص757؛ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، ج20، ص436؛ الفرسان الهیجاء، محلاتی، ج1، ص78؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، ج4، ص175؛ نقد الرجال، ص77؛ الحسین و السنه، ص80؛ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص105.