نافع بن هلال بجلی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «نافع بن هلال بن نافع بن جمل بن سعد العشیرة بن مذحج، یمنیالاصل که در ک...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
نافع بن هلال بن نافع بن جمل بن سعد العشیرة بن مذحج، یمنیالاصل | {{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | ||
| عنوان = | |||
| تصویر =مزار یاران امام حسین(ع).jpg | |||
| اندازه تصویر = | |||
|توضیح تصویر = | |||
| نام کامل =نافع بن هلال بن نافع بن جمل بن سعد العشیرة بن مذحج | |||
| لقب = | |||
| نسب = | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| شهر تولد = | |||
| کشور تولد = | |||
| محل زندگی =کوفه | |||
| تاریخ وفات/شهادت = | |||
| شهر وفات/شهادت = | |||
| نحوه وفات/شهادت = | |||
| مدفن = | |||
| از یاران = | |||
| فعالیتهای اجتماعی = | |||
| مشایخ = | |||
| شاگردان = | |||
| آثار = | |||
| نقش های برجسته =از یاران امام حسین (ع) و شهدای کربلا | |||
}}'''نافع بن هلال بجلی،''' از اصحاب [[حسین|امام حسین(ع)]] و از شهدای [[کربلا]] در روز [[عاشورا]] است. | |||
==زندگینامه== | |||
نافع بن هلال بن نافع بن جمل بن سعد العشیرة بن مذحج، یمنیالاصل بود و در کوفه میزیست. او از عشیره جمل بود که منسوب به جمل بن کنانه، تیرهای از مذحج از اعراب قحطانی میباشند. نافع قاری قرآن و کاتب حدیث بود. او از یاران امام علی (ع) و از تربیتیافتگان آن حضرت بود و در جنگهای جمل، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت شرکت داشت. | |||
==همراهی با امام حسین(ع)== | |||
نافع بعد از [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل|مسلم]] به همراه چهار تن از شیعیان [[کوفه]] به راهنمایی [[طرماح|طِرِمّاح بن عدی]] در [[عذیب الهجانات|عُذَیبِ الهِجانات]] به آن حضرت ملحق شد. بنا به نقل دیگر نافع در منزلگاهی قبل تر به کاروان امام حسین (ع) ملحق شده بود اما در این منزل یکی از خدمتگزارانش، اسبش «کامل» را به او رساند. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص171؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص403-404. </ref> | |||
==نقش در واقعه کربلا== | |||
در هنگام ورود به [[کربلا]] و پس از سخنان [[امام حسین(ع)]]، نافع بن هلال عرض کرد: «به خدا سوگند از ملاقات با پروردگارمان ناخشنود نیستیم. ما با نیت پاک و بینش خود ایستادهایم. دوستان تو را دوست میداریم و دشمنانت را دشمن.» <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص34-35. </ref> | |||
===کمک به تهیه آب=== | |||
وقتی که [[عمر سعد|ابن سعد]] به دستور [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله]] آب را بر روی کاروان امام حسین (ع) بستند، تشنگی بر ایشان شدت یافت. اباعبدالله برادرش [[عباس ابن علی(ع)|عباس(ع)]] را با سی سوار و بیست نفر پیاده با بیست مشک فرستاد تا آب بیاورند و نافع علم را به دست گرفت و جلو افتاد. [[عمرو بن حجاج زبیدی|عمرو بن حجاج]] که موکل شریعه بود، صدا زد کیستی؟ | |||
- منم نافع بن هلال. | - منم نافع بن هلال. | ||
خط ۲۵: | خط ۴۶: | ||
- ممکن نیست که این جماعت آب بیاشامند، زیرا که ما مأموریم که مانع آشامیدن آنان شویم. | - ممکن نیست که این جماعت آب بیاشامند، زیرا که ما مأموریم که مانع آشامیدن آنان شویم. | ||
نافع به پیادگان گفت: مشکها را پر کنید. | |||
عمرو و یارانش بر آنان حمله کردند و حضرت عباس (ع) و نافع دشمن را متفرق کردند و یارانشان مشکها را پر از آب کرده و به خیمهها رساندند. | |||
===اعلام حمایت در شب عاشورا=== | |||
در شب عاشورا، نافع بن هلال، [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] را از نگرانی [[زینب (س)]] درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. نافع بن هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. <ref>فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص407-408؛ معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (ع)، ص319-320.</ref> | |||
در شب عاشورا، نافع بن هلال، حبیب را از نگرانی زینب (س) درباره وفاداری یاران امام آگاه ساخت. نافع بن هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر حمایت خواهند کرد. <ref> | ===شهادت=== | ||
صبح عاشورا، نافع بن هلال جملی با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت. او در روز عاشورا، تیرهای زهرآگین به سوی دشمن میانداخت. <ref>نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: 1405 ﻫ ق / 1984 م. ، ج7، ص189. </ref> ابو مخنف گوید: نافع نامش را بر روی تیرهای خود نوشته و آنها را مسموم نموده و پرتاب مینمود. هنگامی که تیرهایش تمام شد، شمشیر کشید و حمله کرد و چنین رجز خواند: <ref>ر.ک : وقعة الطف، ص221-222؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص455؛البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص183؛ منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، ج1، ص264. </ref>{{شعر}} | |||
صبح عاشورا، نافع بن هلال جملی با اذن امام به میدان شتافت | |||
{{شعر}} | |||
{{م| اَنَا الهُزَبْرُ الْجَمَلی }} | {{م| اَنَا الهُزَبْرُ الْجَمَلی }} | ||
{{م| اَنَا الْغُلامُ الیمَنِیُّ الْجَمَلی }} | {{م| اَنَا الْغُلامُ الیمَنِیُّ الْجَمَلی }} | ||
{{م| ان اقتل الیوم فهذا املی }} | {{م| ان اقتل الیوم فهذا املی }} | ||
{{م| دینی عَلی دینِ عَلیٍّ }} | {{م| دینی عَلی دینِ عَلیٍّ }} | ||
{{م| دینی عَلی دینِ حُسَینِ بْنِ عَلیٍّ }} | |||
{{م| و ذاک رأیی و الاقی عملی }} | {{م| و ذاک رأیی و الاقی عملی }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
من از قبیله بنو جمل هستم. من پیرو دین علی هستم. من جوان یمنی بنو جمل هستم. من پیرو دین حسین بن علی هستم. اگر امروز کشته میشوم، این آرزوی من است و این اندیشهام بوده که در راه خدا شهید شوم و پاداش خود را خواهم دید. | |||
آنگاه مردی از بنی قطیعه به نام [[مزاحم بن حریث|مزاحم بن حریث]]<nowiki/> به مقابله با نافع به میدان آمد و گفت: «من با تو خواهم جنگید. من بر دین عثمان هستم.» | |||
نافع پاسخ داد: «نه، تو پیرو شیطان هستی.» نافع بر مزاحم حمله آورد و او را به هلاکت رساند. | |||
کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربههای خود قرار دادند تا اینکه بازوهایش شکست و توسط [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] اسیر شد. او را به نزد عمر بن سعد بردند. ابن سعد بر او خرده گرفت که چرا خود را به این روز انداختی؟ نافع در حالی که خون از سر و رویش میریخت، پاسخ داد: «پروردگار من از هدف من آگاه است. من دوازده تن از شما را کشته و تعدادی را زخمی نمودهام و اینک نیز اگر بازوانم را از دست نمیدادم، شما نمیتوانستید مرا اسیر کنید.» وقتی شمر خواست گردنش را بزند، نافع گفت: «به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودی، برای تو دشوار بود که پاسخ خون ما را در درگاه خداوند بدهی، ستایش خدای را که آرزوی (شهادت) ما را برای اجرا در دست بدترینِ خلق خود قرار داد. پس از آن شمر وی را به شهادت رساند. | |||
او به هنگام شهادت حدود 45 سال سن داشت. <ref>ر.ک : وقعة الطف، ص70؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص171؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص403-440.</ref> | |||
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی نافِعِ بنِ هِلالِ بنِ البَجَلِی المُرادی“ | در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی نافِعِ بنِ هِلالِ بنِ البَجَلِی المُرادی“ | ||
== تشابه نام == | |||
در روز عاشورا دو فرد با نامی تقریبا مشابه در کربلا حضور داشتند. یکی نافع بن هلال که از یاران امام حسین(ع) بود و در کربلا به شهادت رسید و دیگری [[هلال بن نافع]] که طبق گزارش خودش از سربازان عمر سعد بود.<ref>اللهوف، ص۱۷۷.</ref> | |||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص361-364.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: | [[رده: افراد]] | ||
[[رده: شهیدان کربلا]] | |||
[[رده: شهدای صبح عاشورا]] | [[رده: شهدای صبح عاشورا]] | ||
<references />{{یاران امام حسین علیه السلام}} | |||
[[en:Nafi b. Hilal b. Jamil]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۴
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | |
---|---|
نام کامل | نافع بن هلال بن نافع بن جمل بن سعد العشیرة بن مذحج |
محل زندگی | کوفه |
نقش های برجسته | از یاران امام حسین (ع) و شهدای کربلا |
نافع بن هلال بجلی، از اصحاب امام حسین(ع) و از شهدای کربلا در روز عاشورا است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نافع بن هلال بن نافع بن جمل بن سعد العشیرة بن مذحج، یمنیالاصل بود و در کوفه میزیست. او از عشیره جمل بود که منسوب به جمل بن کنانه، تیرهای از مذحج از اعراب قحطانی میباشند. نافع قاری قرآن و کاتب حدیث بود. او از یاران امام علی (ع) و از تربیتیافتگان آن حضرت بود و در جنگهای جمل، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت شرکت داشت.
همراهی با امام حسین(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نافع بعد از شهادت مسلم به همراه چهار تن از شیعیان کوفه به راهنمایی طِرِمّاح بن عدی در عُذَیبِ الهِجانات به آن حضرت ملحق شد. بنا به نقل دیگر نافع در منزلگاهی قبل تر به کاروان امام حسین (ع) ملحق شده بود اما در این منزل یکی از خدمتگزارانش، اسبش «کامل» را به او رساند. [۱]
نقش در واقعه کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در هنگام ورود به کربلا و پس از سخنان امام حسین(ع)، نافع بن هلال عرض کرد: «به خدا سوگند از ملاقات با پروردگارمان ناخشنود نیستیم. ما با نیت پاک و بینش خود ایستادهایم. دوستان تو را دوست میداریم و دشمنانت را دشمن.» [۲]
کمک به تهیه آب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وقتی که ابن سعد به دستور عبیدالله آب را بر روی کاروان امام حسین (ع) بستند، تشنگی بر ایشان شدت یافت. اباعبدالله برادرش عباس(ع) را با سی سوار و بیست نفر پیاده با بیست مشک فرستاد تا آب بیاورند و نافع علم را به دست گرفت و جلو افتاد. عمرو بن حجاج که موکل شریعه بود، صدا زد کیستی؟
- منم نافع بن هلال.
- برای چه آمدهای؟
- آمدم برای آشامیدن آبی که ما را از آن منع کردهاید.
- بنوش و گوارا باد بر تو.
- والله تا زمانی که مولایم و یاران او تشنهاند، قطرهای نمینوشم.
- ممکن نیست که این جماعت آب بیاشامند، زیرا که ما مأموریم که مانع آشامیدن آنان شویم.
نافع به پیادگان گفت: مشکها را پر کنید.
عمرو و یارانش بر آنان حمله کردند و حضرت عباس (ع) و نافع دشمن را متفرق کردند و یارانشان مشکها را پر از آب کرده و به خیمهها رساندند.
اعلام حمایت در شب عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در شب عاشورا، نافع بن هلال، حبیب را از نگرانی زینب (س) درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. نافع بن هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. [۳]
شهادت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
صبح عاشورا، نافع بن هلال جملی با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت. او در روز عاشورا، تیرهای زهرآگین به سوی دشمن میانداخت. [۴] ابو مخنف گوید: نافع نامش را بر روی تیرهای خود نوشته و آنها را مسموم نموده و پرتاب مینمود. هنگامی که تیرهایش تمام شد، شمشیر کشید و حمله کرد و چنین رجز خواند: [۵]
اَنَا الهُزَبْرُ الْجَمَلی | ||
اَنَا الْغُلامُ الیمَنِیُّ الْجَمَلی | ||
ان اقتل الیوم فهذا املی | ||
دینی عَلی دینِ عَلیٍّ | ||
دینی عَلی دینِ حُسَینِ بْنِ عَلیٍّ | ||
و ذاک رأیی و الاقی عملی |
من از قبیله بنو جمل هستم. من پیرو دین علی هستم. من جوان یمنی بنو جمل هستم. من پیرو دین حسین بن علی هستم. اگر امروز کشته میشوم، این آرزوی من است و این اندیشهام بوده که در راه خدا شهید شوم و پاداش خود را خواهم دید.
آنگاه مردی از بنی قطیعه به نام مزاحم بن حریث به مقابله با نافع به میدان آمد و گفت: «من با تو خواهم جنگید. من بر دین عثمان هستم.»
نافع پاسخ داد: «نه، تو پیرو شیطان هستی.» نافع بر مزاحم حمله آورد و او را به هلاکت رساند.
کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربههای خود قرار دادند تا اینکه بازوهایش شکست و توسط شمر اسیر شد. او را به نزد عمر بن سعد بردند. ابن سعد بر او خرده گرفت که چرا خود را به این روز انداختی؟ نافع در حالی که خون از سر و رویش میریخت، پاسخ داد: «پروردگار من از هدف من آگاه است. من دوازده تن از شما را کشته و تعدادی را زخمی نمودهام و اینک نیز اگر بازوانم را از دست نمیدادم، شما نمیتوانستید مرا اسیر کنید.» وقتی شمر خواست گردنش را بزند، نافع گفت: «به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودی، برای تو دشوار بود که پاسخ خون ما را در درگاه خداوند بدهی، ستایش خدای را که آرزوی (شهادت) ما را برای اجرا در دست بدترینِ خلق خود قرار داد. پس از آن شمر وی را به شهادت رساند.
او به هنگام شهادت حدود 45 سال سن داشت. [۶]
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی نافِعِ بنِ هِلالِ بنِ البَجَلِی المُرادی“
تشابه نام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در روز عاشورا دو فرد با نامی تقریبا مشابه در کربلا حضور داشتند. یکی نافع بن هلال که از یاران امام حسین(ع) بود و در کربلا به شهادت رسید و دیگری هلال بن نافع که طبق گزارش خودش از سربازان عمر سعد بود.[۷]
منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص171؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص403-404.
- ↑ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص34-35.
- ↑ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص407-408؛ معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (ع)، ص319-320.
- ↑ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: 1405 ﻫ ق / 1984 م. ، ج7، ص189.
- ↑ ر.ک : وقعة الطف، ص221-222؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص455؛البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص183؛ منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، ج1، ص264.
- ↑ ر.ک : وقعة الطف، ص70؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص171؛تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص403-440.
- ↑ اللهوف، ص۱۷۷.