عبدالقادر رشیدالناصری‌

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عبدالقادر رشیدالناصری از شعرای عرب زبان است.

عبدالقادر رشیدالناصری‌
زادروز 1339 ه. ق. برابر با 1920 میلادی
ناصریّه
مرگ 1382 قمری برابر با 1962 میلادی
لقب صعلوک الشعراء
پیشه شاعر
دیوان سروده‌ها «ألحان الألم»، «الأسفار»، «خماسیات الناصری» و «صوت فلسطین»

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عبد القادر رشید الناصری به سال 1339 ه. ق. برابر با 1920 میلادی در ناصریّه به دنیا آمد و از دوره‌ی متوسطه علاقه به سرودن شعر در او نمایان گردید. به بغداد رفت و با شاعران بزرگی همچون «محمد مهدی جواهری» و «محمد حسین الشبیبی» مرتبط گردید. به او لقب «صعلوک الشعراء» داده‌اند. او در رادیو و مجلاتی از قبیل «النداء»، «الرائد» مشغول به کار گردید. «عبد القادر» در سال 1382 قمری برابر با 1962 میلادی وفات یافت.

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی آثار رشید الناصری چنین است: «ألحان الألم»، «الأسفار»، «خماسیات الناصری» و «صوت فلسطین». عبد القادر قصیده‌ای نیز به نام «اشراقة من نور الحسین (ع)» سروده است. [۱]

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

افدیک من بطل أبی الّا الرّدی‌او یستقرّ العدل فی الإسلام [۲]

من به فدای تو شوم که برای به‌پاداشتن عدالت، سازش‌ناپذیری را بدانجا رساندی که جز به زیر بار مرگ نرفتی تا عدالت اسلامی را استقرار بخشی.


و اری الدّماء الحمر خیر وسیلةلطهارة الدّنیا من الآثام [۳]

و خون سرخ تو را می‌بینم که بهترین وسیله برای پاک کردن دنیا از گناهان است.


1- أمن العدالة أن یذلّ لغاصب‌شعب عداد النّجم و الأجرام

2- و العصر عصر النّور فیه تحرّرت‌کلّ الشّعوب و لیس عصر ظلام

3- «فمحاکم التّفتیش» دال زمانهاو تقوّض «البستیل» بعد قیام

4- إلّا شعوب الشّرق وهی عریقةتنقاد کالانعام للإعدام

5- لمّا تزل من وقع سوط عذوّهامرتاعة تبکی بکا الأیتام [۴]


1- آیا این عدل و عدالت است؟ چرا باید ملتها در برابر غاصبان خشوع نمایند؟

2- این زمانه دوران نورانیت است که در همه‌ی ملت‌ها آزاد شده‌اند و عصر تاریکی نیست.

3- و در زمانی‌که دادگاههای تفتیش عقاید برچیده شده و زندانهای مخوف باستیل [۵] از هم فروپاشیده است.

4- هنوز هم مردم مشرق زمین مانند چهارپایان به کشتارگاه رهسپار شوند.

5- و زیر تازیانه‌ی دشمن همچون یتیمان بگریند؟!


انا ان بکیتک لست أبکی فأنیاتطوی مفاخره ید الایّام

لی من مصابک و هو نبع خالدو حی یحیی مرقمی بسلام


من اگر بر تو می‌گریم این اشک و آهم بر فناپذیری نسبت و بر چیزهایی گریه نمی‌کنم که مفاخر او در تندباد حوادث روزگار گم شده باشد بلکه چشمه‌ی جاودان حیات است.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ادب الطف؛ ج 10، ص 167 و 168.
  2. أجراس کربلاء؛ ص 32.
  3. همانجا.
  4. همانجا.
  5. باستیل زندان حکومتی است که در سال 1369 میلادی توسط «هپواوبریو» حاکم پاریس در عهد «شارل پنجم» احداث و سپس توسعه یافت. این زندان مورد نفرت زندانیان سیاسی است و رمزی برای استبداد مطلق محسوب می‌شود. در سال 1789 میلادی مردم به آنجا حمله کرده و آن را منهدم ساختند، این حادثه آغاز حقیقی انقلاب فرانسه محسوب می‌شود.