عبدالحمید رحمانیان
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
عبد الحمید رحمانیان (١٣٥١ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
عبد الحمید رحمانیان | |
---|---|
زادروز | ١٣٥١ ه.ش جهرم |
لقب | ایلیا |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عبد الحمید رحمانیان فرزند حسین متخلص به «ایلیا» در سال ١٣٥١ ه. ش در جهرم به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و لیسانس خود را از دانشگاه شهید بهشتی تهران در رشته حقوق قضایی اخذ نمود.
وی فعالیتهای شعری خود را از سال ١٣٦٧ ه. ش و با حضور در انجمنهای ادبی استان فارس به طور جدی آغاز نمود.
که مسئولیتهای مختلفی در انجمنهای ادبی و مطبوعات داشته است و هم اکنون در مشاغل قضایی مشغول به کار است. وی بیشتر تمایل به سرودن غزل دارد.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از عبدالحمید رحمانیان مجموعه نثر ادبی به نام «محاصره» به چاپ رسیده است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مرز محال[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر قلّههای مرز محال ایستاده است | این زن که بر مدار کمال ایستاده است | |
این کیست این فرشته شیدا که در نبرد | همپای مردهای زلال ایستاده است | |
در پیش خطبههای خدا آتشین او | شیطان هزار مرتبه لال ایستاده است | |
در درک این نهایت بالا بلند عصر | انسان در ابتدای خیال ایستاده است | |
این کیست؟ انعکاس صدایی سلیستر | در شام بیستاره بلال ایستاده است | |
پاسخ دهید بارش بهتی عجیب را | وقتی سئوال پشت سئوال ایستاده است | |
سالی گذشت و ما همگی منحنی شدیم | زینب هنوز این همه سال ایستاده است |
برای حضرت عبد اللّه بن حسن (ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این کیست از خورشید مولا ماهروتر | بیتابتر، عاشقتر، عبد اللّه روتر | |
میگفت من دست از حسینم برندارم | الّا شود بازویم از خون وضو، تر | |
میگفت ای شمشیرها دستم مگیرید | مرگ از جگر دارد بیاید روبروتر | |
میگفت و با دست عمویش عهد میبست | چشم زمین از حسرت این گفتگو، تر | |
وای آن گلوی ناز سیراب عطش بود | شد عاقبت از دست آن صاحب سبو، تر | |
آنجا حسین افتاد و اینجا کودکی ناز | افتاد در دست یزیدی تند خوتر | |
بابا نبود اما برایش نوحه خواندند | چشم خدا تر گشت و چشمان عمو تر | |
در عالم ای شمشیرها پیدا نکردید | آیا کسی نزد خدا با آبروتر؟! |