شکرالله
|
زادروز
|
1299 ه.ش شیراز
|
مرگ
|
1373 ه.ش
|
شکرالله از خاک (1299 ه.ش - 1373 ه.ش) یکی از شاعران معاصر است.
شکر اللّه از خاک فرزند کریم به سال 1299 ه. ش در شیراز به دنیا آمد. خط شکسته را خوش مینوشت، شعر میگفت و بیشتر اشعار غزل گونهاش مذهبی است. او در سال 1373 شمسی در گذشت.
نقش هستی ز ازل جلوهی رخسار تو بود |
|
روشنی بخش جهان دیدهی بیدار تو بود |
عشق شد آینهی روی تو کز غایت شوق |
|
تو به آیینه و آیینه گرفتار تو بود |
یوسفی چون تو نشد رونق بازار وجود |
|
به خدایی که از آغاز خریدار تو بود |
به وفای تو که از لحظهی پیمان وجود |
|
تو وفادار وفا، عشق وفادار تو بود |
ساقی بزم و لا بودی و صهبای وفا |
|
هر که نوشید ز خُم خانه ایثار تو بود |
چه شبی بود ندانم که در آن گوشهی خاک |
|
تا سحر ماه فلک خیره به رخسار تو بود |
آب میخواست ببوسد لبت اما هیهات |
|
این سبک مایه کم از همت و مقدار تو بود |
پیش دریای کمال تو عطشناک و حریص |
|
آب گفتم من و «از خاک» گهربار تو بود [۱] |
بنواز نائی دل، نی شور نینوا را |
|
که به پا نموده گردون همه خیمهی عزا را |
به صفای جرعهای می ز خُم ولای جانان |
|
ز وفا بلا خریدند بلا کشان بلا را |
به فرات چشم عباس نگر که نور فضلش |
|
به سر جهان فکنده همه پرتو وفا را |
ز نگاه لعل سیراب بخون لاله رویان |
|
بنگر چو چشم حسرتزده، چشمهی بقا را |
به عزای شاه خوبان متحیّرم چه گویم؟ |
|
ز تنش بیان کنم یا سر از بدن جدا را |
به کدام کیش و آیین بود این ستم شعاری |
|
که ز کین روا بدارند جفای ناروا را |
سر و جان عالمی باد فدای پیر عشقی |
|
که نکو به سر رسانید اطاعت خدا را |
لب دجله قوم بیدین به طریق میهمانی |
|
لب تشنه سر بریدند عزیز مصطفی را |
چه عزا بود به عالم، همه گشته غرق ماتم |
|
که به تن نموده عالم، همه جامهی عزا را |
ز مقال بگذر «از خاک» وز گفتوگوی بگذر |
|
که قلم کند حکایت همه شرح ماجرا را [۲] |
- ↑ حدیث باب عشق؛ ص 26.
- ↑ شب شعر عاشورا؛ ص 38.
شاعران |
---|
قرن اول | |
---|
قرن دوم | |
---|
قرن سوم | |
---|
قرن چهارم | |
---|
قرن پنجم | |
---|
قرن ششم | |
---|
قرن هفتم | |
---|
قرن هشتم | |
---|
قرن نهم | |
---|
قرن دهم | |
---|
قرن یازدهم | |
---|
قرن دوازدهم | |
---|
قرن سیزدهم | |
---|
قرن چهاردهم | |
---|
قرن پانزدهم | |
---|