سارا حیدری: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1685.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1685.] | ||
{{شاعران}} | |||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۷
سارا حیدری | |
---|---|
زادروز | ١٣٥٤ ه.ش تهران |
سبک نوشتاری | غزل |
سارا حیدری (١٣٥٤ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سارا حیدری به سال ١٣٥٤ ه. ش در تهران به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات دوران متوسطه، از دانشگاه آزاد تهران در رشتهی علوم سیاسی به اخذ مدرک کارشناسی نائل آمد.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شعرهای حیدری در چند سال اخیر در بسیاری از نشریات، جنگها و مجموعههای شعری گردآوری شده، انتشار یافته است. شعرهای او بیشتر در قالب غزل است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از عمق درد غریبانه، کربلا تو بگو | هر آن چه دیدهای آری به چشمها تو بگو | |
بگو که خاک تو، آکنده، از خدا شده است | بگو که وسعت یک قرن در تو جا شده است | |
بگو بزرگترینها چه ساده میمیرند | و نخلها، همهشان ایستاده میمیرند | |
به کربلاست، که شش ماهه طفل، بالغ شد | ز هر چه رنگ تعلق گرفت، فارغ شد | |
به کربلاست که مردان مرد در تب و تاب | در اوجی از عطش امّا تمامشان سیراب | |
به کربلاست که غوغا، سکوت میخواند | و بیدو دست، عزیزی، قنوت میخواند | |
به کربلاست که نخل ایستاده میمیرد | به کربلاست که یک مرد ساده میمیرد | |
چقدر مثل قیامت عظیمی عاشورا | عظیم نه، که صدای قیامتی به خدا | |
بکوب بر سر دوشم، بکوب ای زنجیر | بزن به روی سرم دستهای دامن گیر! | |
نشسته است به کنجی، عزا گرفته دلم | عزا نه، بلکه غمی از خدا گرفته دلم | |
بهانهای است محرم، که سخت مینالم | چنین به حال دل تیره بخت مینالم | |
اگر چه کرب و بلا، حزنآور است و غمین | به حال خویش بگریید مردمان زمین!! |