رضا اسماعیلی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «رضا اسماعیلی فرزند محمد به سال 1339 ه. ش در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
رضا اسماعیلی | '''رضا اسماعیلی''' (١٣٣٩ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام =رضا اسماعیلی | |||
| تصویر = رضا اسماعیلی.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد =١٣٣٩ ه.ش | |||
| محل تولد =تهران | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها =«نینامه»، «تیغ، قلم، تغزل»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 6»، «صد کلام، صد خاطره»، «آسمانی»، «بوی گل در میزند» و «بر آستان جانان» | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز اسکار = | |||
| جوایز آفی = | |||
| جایزه اریل = | |||
| جوایز بافتا = | |||
| جوایز سزار = | |||
| جوایز امی = | |||
| filmfareawards = | |||
| جوایز جمینای = | |||
| جوایز گوی طلایی = | |||
| جوایز تمشک طلایی = | |||
| جوایز گویا = | |||
| جوایز گرمی = | |||
| جوایز ایفتا = | |||
| جوایز لورنس الیور = | |||
| naacpimageawards = | |||
| جوایز فیلم ملی = | |||
| جوایز ساگه = | |||
| جوایز تونی = | |||
| جوایز سیمرغ بلورین = | |||
| جوایز جشن سینمای ایران = | |||
| جوایز حافظ = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
اسماعیلی بعد از | رضا اسماعیلی فرزند محمد به سال ١٣٣٩ ه. ش در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آمد. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، لیسانس خود را در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرد و پس از گذرانیدن خدمت نظام وظیفه در سال ١٣٦٨ ه. ش به استخدام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درآمد. | ||
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٣٥٧ ه. ش سرودن شعر را به طور جدی آغاز کرد. | |||
اسماعیلی به مدت چهار سال سردبیر مجله دانشآموزی «امید اسلام» را بر عهده داشت و به موازات آن در چند مجله و ماهنامه دیگر فعالیتهای ادبی و مطبوعاتی خود را گسترش داد. او هم چنین در سالهای اخیر به عنوان مدرس و کارشناس ادبی و داور تعدادی از جشنوارههای ادبی کشور فعالیت داشتهاست. | |||
==آثار شاعر== | |||
نخستین مجموعه شعر اسماعیلی با نام «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=563099&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author حنجرههای سرخ عشق]» در سال ١٣٧٣ ه. ش چاپ و نشر گردید و پس از آن مجموعههای «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=535664&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author نینامه]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1039564&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author تیغ، قلم، تغزل]»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 6»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=593999&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author صد کلام، صد خاطره]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=667449&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author آسمانی]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1104381&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author بوی گل در میزند]» و ... را به چاپ رساند. | |||
آخرین اثر ایشان مجموعه شعری با نام «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=676472&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author بر آستان جانان]» است که در سال ١٣٨٢ ه. ش به زیور طبع آراسته گردیدهاست. تعدادی از اشعار این شاعر پرکار بصورت ترانه توسط خوانندگان چون سراج، حسین زمان و ... به اجرا در آمدهاست. | |||
==اشعار== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| شرمندهام زبان دلم وا نمیشود|احساس لال من به تو گویا نمیشود }} | {{ب| شرمندهام زبان دلم وا نمیشود|احساس لال من به تو گویا نمیشود }} | ||
خط ۱۵: | خط ۹۰: | ||
{{ب| میخوانمت به نام و نمیدانمت هنوز|فهمیدنت نصیب دل ما نمیشود }} | {{ب| میخوانمت به نام و نمیدانمت هنوز|فهمیدنت نصیب دل ما نمیشود }} | ||
{{ب| در کربلا نبودهام و میکنم دعا|گردم شهید عشق تو، امّا نمیشود }} | {{ب| در [[کربلا]] نبودهام و میکنم دعا|گردم شهید عشق تو، امّا نمیشود }} | ||
{{ب| زینب! مگر دشت پر از لاله را چنین|ای خواهرم، شهید تو پیدا نمیشود }} | {{ب| [[زینب]]! مگر دشت پر از لاله را چنین|ای خواهرم، شهید تو پیدا نمیشود }} | ||
{{ب| آن سر ستاده بر خط خون ذو الجناح عشق|با من بیا به صحنه که فردا نمیشود }} | {{ب| آن سر ستاده بر خط خون ذو الجناح عشق|با من بیا به صحنه که فردا نمیشود }} | ||
خط ۲۳: | خط ۹۸: | ||
{{ب| گنگم هنوز و کار دلم حسرت است و بس|شرمندهام، زبان دلم وا نمیشود }} | {{ب| گنگم هنوز و کار دلم حسرت است و بس|شرمندهام، زبان دلم وا نمیشود }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===زینت سجاده عشق=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۴۹: | خط ۱۲۲: | ||
{{ب| بعد از آن واقعهی سرخ حقیقت گل کرد|کربلا در تو درخشید، خدا سهم تو شد }} | {{ب| بعد از آن واقعهی سرخ حقیقت گل کرد|کربلا در تو درخشید، خدا سهم تو شد }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===اسطورههای بیسر=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| باز میگردد ز عاشورا چه تنها | {{ب| باز میگردد ز [[عاشورا]] چه تنها [[ذوالجناح]]|حرفهایی سرخ دارد با دل ما ذو الجناح }} | ||
{{ب| از عطش میآید این گیسو پریش بیقرار|دارد از دریا نشانی هیچ آیا ذو الجناح؟ }} | {{ب| از عطش میآید این گیسو پریش بیقرار|دارد از دریا نشانی هیچ آیا ذو الجناح؟ }} | ||
خط ۷۱: | خط ۱۴۲: | ||
{{ب| وارث خون خدا امروز، تیغ خشم ماست|انتقام عشق را بگذار با ما ذو الجناح }} | {{ب| وارث خون خدا امروز، تیغ خشم ماست|انتقام عشق را بگذار با ما ذو الجناح }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===به بوی عشق=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۸۹: | خط ۱۵۸: | ||
{{ب| صدایم کاش میکردی ولی نه، من عقب ماندم|دریغا! ظهر عاشورا تو را من اشک میریزم }} | {{ب| صدایم کاش میکردی ولی نه، من عقب ماندم|دریغا! ظهر عاشورا تو را من اشک میریزم }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===آیینه=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۷۰: | ||
{{ب| ای معجزهی سرخ، به ایثار تو سوگند|تو خون خدایی، که خدا در تو درخشید }} | {{ب| ای معجزهی سرخ، به ایثار تو سوگند|تو خون خدایی، که خدا در تو درخشید }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۵۵۹-۱۵۶۰.] | ||
{{شاعران}} | |||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۵
رضا اسماعیلی (١٣٣٩ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
رضا اسماعیلی | |
---|---|
زادروز | ١٣٣٩ ه.ش تهران |
کتابها | «نینامه»، «تیغ، قلم، تغزل»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 6»، «صد کلام، صد خاطره»، «آسمانی»، «بوی گل در میزند» و «بر آستان جانان» |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
رضا اسماعیلی فرزند محمد به سال ١٣٣٩ ه. ش در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آمد. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، لیسانس خود را در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرد و پس از گذرانیدن خدمت نظام وظیفه در سال ١٣٦٨ ه. ش به استخدام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درآمد.
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٣٥٧ ه. ش سرودن شعر را به طور جدی آغاز کرد.
اسماعیلی به مدت چهار سال سردبیر مجله دانشآموزی «امید اسلام» را بر عهده داشت و به موازات آن در چند مجله و ماهنامه دیگر فعالیتهای ادبی و مطبوعاتی خود را گسترش داد. او هم چنین در سالهای اخیر به عنوان مدرس و کارشناس ادبی و داور تعدادی از جشنوارههای ادبی کشور فعالیت داشتهاست.
آثار شاعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نخستین مجموعه شعر اسماعیلی با نام «حنجرههای سرخ عشق» در سال ١٣٧٣ ه. ش چاپ و نشر گردید و پس از آن مجموعههای «نینامه»، «تیغ، قلم، تغزل»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 6»، «صد کلام، صد خاطره»، «آسمانی»، «بوی گل در میزند» و ... را به چاپ رساند.
آخرین اثر ایشان مجموعه شعری با نام «بر آستان جانان» است که در سال ١٣٨٢ ه. ش به زیور طبع آراسته گردیدهاست. تعدادی از اشعار این شاعر پرکار بصورت ترانه توسط خوانندگان چون سراج، حسین زمان و ... به اجرا در آمدهاست.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شرمندهام زبان دلم وا نمیشود | احساس لال من به تو گویا نمیشود | |
میخوانمت به نام و نمیدانمت هنوز | فهمیدنت نصیب دل ما نمیشود | |
در کربلا نبودهام و میکنم دعا | گردم شهید عشق تو، امّا نمیشود | |
زینب! مگر دشت پر از لاله را چنین | ای خواهرم، شهید تو پیدا نمیشود | |
آن سر ستاده بر خط خون ذو الجناح عشق | با من بیا به صحنه که فردا نمیشود | |
گنگم هنوز و کار دلم حسرت است و بس | شرمندهام، زبان دلم وا نمیشود |
زینت سجاده عشق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بعد از آن واقعهی سرخ بلا سهم تو شد | پیکر سوختهی کرب و بلا سهم تو شد | |
بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست | ناگهان داغ دل آیینهها سهم تو شد | |
بعد از آن واقعه آشوب قیامت برخاست | بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد | |
بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت | خطبهی اشک برای شهدا سهم تو شد | |
بعد از آن واقعه در هرولهی آتش و خون | در شب خوف و خطر خطبهی «لا» سهم تو شد | |
بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم | خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد | |
خیمهی نور تو در فتنهی شب سوخت ولی | کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد | |
بعد از آن واقعه، ای زینت سجادهی عشق | از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد | |
بعد از آن واقعه، ای کاش که میمردم من | مصلحت نیست، بگویم که چه، سهم تو شد | |
بعد از آن واقعهی سرخ حقیقت گل کرد | کربلا در تو درخشید، خدا سهم تو شد |
اسطورههای بیسر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
باز میگردد ز عاشورا چه تنها ذوالجناح | حرفهایی سرخ دارد با دل ما ذو الجناح | |
از عطش میآید این گیسو پریش بیقرار | دارد از دریا نشانی هیچ آیا ذو الجناح؟ | |
از بلوغ واقعه میآید این طوفان سرخ | پس چرا چیزی نمیگوید خدایا، ذو الجناح؟ | |
زخم میبارد ز عاشورای چشمانش ولی | با تمام زخمها برپاست اما، ذو الجناح | |
دشت چشمانش پر از اسطورههای بیسراست | با که گوید ترجمان زخمها را ذو الجناح | |
میرسد از راه با یک دشت گل زخم شهید | تا کند بانگ قیامت را مهیا ذو الجناح | |
لحظهای بر بند چشمان شهیدت را، بخواب | زخمهایت میشود فردا شکوفا، ذو الجناح | |
وارث خون خدا امروز، تیغ خشم ماست | انتقام عشق را بگذار با ما ذو الجناح |
به بوی عشق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
صدایم کاش میکردی که از ماندن بپرهیزم | شبی در کربلای تو به بوی عشق برخیزم | |
صدایم کاش میکردی شبی تا شعلهور گردم | به رستاخیز داع تو، بسوزم، بال و پر ریزم | |
صدایم کاش میکردی تو ای توفان سرخ خون | که من با غیرت خشمت بپیوندم، بیامیزم | |
صدایم کاش میکردی که جان از کف بیندازم | ندارم غیر نقد جان که در پای عمت ریزم | |
صدایم کاش میکردی که در حسرت نمیرم من | تو «هل من ناصرا» گویی به لبیکی به پا خیزم | |
صدایم کاش میکردی ولی نه، من عقب ماندم | دریغا! ظهر عاشورا تو را من اشک میریزم |
آیینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید | خورشیدترین حادثهها در تو درخشید | |
بر دوست همان روز که با حنجرهی خون | گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید | |
شد کرب و بلا کعبهی تو، حجّ تو مقبول | گفتی تو چو لبّیک، بلا در تو درخشید | |
ای معجزهی سرخ، به ایثار تو سوگند | تو خون خدایی، که خدا در تو درخشید |