ابوثمامه صائدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «عمرو بن عبدالله بن کعب، صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
عمرو بن عبدالله بن کعب، صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم بن حیزون بن عوف بن همدان. صائدی منسوب به صائد تیره‌ای از قبیله همدان است. <ref>انصار الحسین (ع)، ص117-118. </ref> شیخ طوسی نسب او را انصاری آورده است. <ref>رجال طوسی، ص77؛ تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref> دینوری <ref>الاخبار الطوال، ص238. </ref> نام او را ابوثمامه صیداوی ضبط کرده که درست نمی‌نماید. در زیارت ناحیه مقدسه، ابوثمامه، عمر بن عبدالله صائدی آمده است. <ref>بحار الانوار، ج45، ص73. </ref> نسبت صائدی از نام یا لقب یکی از نیاکان او گرفته شده است. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص364؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref> او در کوفه می‌زیست و از شخصیت‌های با ارزش و با نفوذ شیعه بود.
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
| عنوان              =
| تصویر              =مزار یاران امام حسین(ع).jpg
| اندازه تصویر      =
|توضیح تصویر        =
| نام کامل          =عمرو بن عبدالله بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم حیزون بن عوف بن همدان صائدی
| لقب                =
| نسب                =
| خویشاوندان سرشناس  =
| تاریخ تولد        =
| شهر تولد          =
| کشور تولد          =
| محل زندگی          =کوفه
| تاریخ وفات/شهادت  =
| شهر وفات/شهادت    =
| نحوه وفات/شهادت    =
| مدفن              =
| از یاران          =
| فعالیت‌های اجتماعی  =
| مشایخ              =
| شاگردان          =
| آثار              =
| نقش های برجسته              =از شهدای کربلا در روز عاشورا
}}'''ابوثمامه صائدی''' از یاران [[حسین|امام حسین(ع)]] که از [[کوفه]] خود را به کاروان ایشان رساند و در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسید.
==زندگینامه==
ابوثمامه از قبیله همدان بود. نام کامل او عمرو بن عبدالله بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم بن حیزون بن عوف بن همدان صائدی منسوب به صائد تیره‌ای است.<ref>انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص117-118.</ref> شیخ طوسی نسب او را انصاری آورده‌است.<ref>رجال ابن داوود، ابن داوود حلی، تقی الدین حسن بن علی، نجف: المطبعه الحیدریه، 1392 ﻫ ق. طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف: 1381 ﻫ ق.، ص77؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال ابن داوود، ابن داوود حلی، تقی الدین حسن بن علی، نجف: المطبعه الحیدریه، 1392 ﻫ ق.، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج2، ص333.</ref> دینوری<ref>الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م. الطوال، ص238.</ref> نام او را ابو ثمامه صیداوی ضبط کرده که درست نمی‌نماید.


او از اهل کوفه و از یاران امیرالمؤمنین علی (ع) بود و در جنگ‌ها با آن حضرت شرکت می‌کرد. پس از آن حضرت از یاران امام حسن مجتبی (ع) شد.


فضائل و سوابق مبارزاتی ابوثمامه نشان‌دهنده معرفت و ایمان عمیق او به حق و حقیقت است. او از تابعین اصحاب و از شجاعان و سوارکاران عرب و از اصحاب مخلص امیرالمؤمنین علی (ع) بود و در همه جنگ‌های آن حضرت شرکت داشت. سپس به مصاحبت امام حسن (ع) در آمد و بعد از حرکت آن حضرت به مدینه، در کوفه ماند. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333.</ref>
او پس از مرگ [[معاویه]]، از جمله دعوت کنندگان امام حسین (ع) به کوفه بود. زمانی که [[مسلم بن عقیل]] وارد کوفه شد او به دلیل آنکه در شناخت سلاح خبره بود، مسئول خرید و جمع آوری اسلحه شد.


هنگام دستگیری [[هانی بن عروه|هانی بن عروة]]، او با سپاه تحت فرمانش، [[دار الاماره|دارالاماره]] را محاصره کرد.


پس از مرگ معاویه از جمله کسانی بود که به منظور دعوت امام حسین (ع) در خانه سلیمان بن صرد خزاعی در کوفه گرد آمدند و نامه‌ای به مکه فرستادند و از امام خواستند به کوفه بیاید و رهبری آنان را بر علیه حکومت اموی برعهده بگیرد. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref>
پس از تسلط [[ابن زیاد]] بر اوضاع و شهادت [[مسلم بن عقیل]] وی مدتی مخفی شد و سرانجام به اتفاق [[نافع بن هلال]] در اثنای راه به [[امام حسین (ع)]] ملحق شد.


در زیارت ناحیه مقدسه، ابو ثمامه، عمر بن عبدالله صائدی آمده است.<ref>بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص73.</ref> نسبت صائدی از نام یا لقب یکی از نیاکان او گرفته شده است.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1378 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص364 ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص69.</ref>


ابوثمامه از فُرسان عرب و از سرشناسان شیعه در کوفه بود و همو بود که به هنگام توقف مسلم بن عقیل در کوفه کمک‌های مردم را دریافت و امور مالی را اداره می‌کرد. اسلحه می‌خرید و در این کار بصیرت داشت. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص364. </ref>
==نقش در واقعه کربلا==
ابوثمامه در ظهر عاشورا خدمت امام عرض کرد:


«ای اباعبدالله! جانم به فدایت، می‌بینم این گروه به تو نزدیک شده‌اند. به خدا سوگند! پیش از تو، من باید کشته شوم! ولی دوست دارم چون خداوند را ملاقات می‌کنم، این آخرین نماز را -که وقتش رسیده‌است- با تو خوانده باشم».


پس از آن‌که هانی دستگیر شد، مسلم کسانی را که با او بیعت کرده بودند، فراخواند و فرماندهی قبیله‌های تمیم و همدان را به او واگذار کرد. <ref>الاخبار الطوال، ص238. </ref>
امام حسین (ع) سر به سوی آسمان آسمان برداشت و فرمود:
«ذکرتَ الصلاةَ، جَعَلَکَ اللهُ من المصلّینَ الذاکرینَ، نعم هذا أوّلُ وقتِها»، «نماز را به یاد آوردی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. آری، اکنون وقت فضیلت نماز است».


سپس فرمود:«سَلُواهم أنْ یَکُفُّوا عنّا حتَّى نصلّی»، «از این گروه بخواهید از ما دست بشویند تا نماز گزاریم».


پس از شکست نهضت و شهادت مسلم و هانی او مورد تعقیب ابن‌زیاد قرار گرفت و ناگزیر پنهان شد و سپس با نافع بن هلال مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا به امام حسین (ع) پیوست و در خدمت آن حضرت به کربلا آمد. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref>
[[حصین‌ بن نمیر تمیمی|حصین بن تمیم]] (یکی از فرماندهان سپاه [[یزید]]) فریاد برآورد: «نماز شما پذیرفته نیست!»


[[حبیب بن مظاهر]] در پاسخش گفت: «ای حمار! می‌پنداری که نماز از آل رسول خدا پذیرفته نیست و نماز تو پذیرفته است؟!»<ref>تاریخ طبری، ج 4، ص 334 و بحارالانوار ج 5، ص 21 (با مختصر تفاوت).</ref>


همین ابوثمامه است که مانع شد تا کثیر بن عبدالله شعبی قاصد عمر بن سعد، مسلحانه به حضور امام حسین (ع) برسد. او احترام و علاقه بسیاری به امام حسین (ع) داشت و در محافظت و خدمت به آن حضرت، خیلی اهتمام می‌ورزید. طبری می‌نویسد: ” عمر بن‌ سعد با ورود به کربلا تصمیم‌ گرفت‌ نماینده‌ای‌ را نزد امام‌ بفرستد و از ایشان‌ انگیزه‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ کوفه‌ را جویا شود. این‌ تصمیم‌ را با سران‌ سپاه ‌در میان‌ گذاشت‌. هیچ‌ یک‌ از آنان‌ حاضر به‌ نمایندگی‌ نشدند، چون‌ خودشان‌ نامه ‌نوشته‌ و او را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کرده‌ بودند و اکنون‌ به‌ جنگ‌ با وی‌ آمده‌ بودند. اما کثیر بن‌ عبدالله شعبی‌ که‌ دید همه‌ از رفتن‌ امتناع‌ می‌کنند، گفت‌: من‌ می‌روم‌ و اگر بخواهی‌، حسین‌ را ترور می‌کنم‌. عمر بن‌ سعد گفت‌: فعلاً به‌ ترور نیاز نیست. از او بپرس‌ برای‌ چه‌ آمده‌ است‌. کثیر که‌ بی‌پروا و بی‌باک ‌بود، به‌ سوی‌ خیمه‌ امام‌ حرکت‌ کرد. ابوثمامه‌‌ چون‌ او را دید، به‌ امام‌ عرض‌ کرد: این‌ مرد که‌ به سوی شما می‌آید، شرورترین، بدترین‌، خون‌ریزترین‌ و بی‌پرواترین ‌فرد روی‌ زمین‌ است‌. وقتی‌ کثیر به‌ نزدیکی‌ خیمه‌ امام‌ رسید، ابوثمامه‌ به‌ او گفت‌: شمشیرت‌ را تحویل‌ بده‌. گفت‌: نه‌! من‌ فرستاده‌ای‌ هستم‌، پیامم‌ را می‌رسانم‌. ابوثمامه‌ گفت‌:  
===وقایع هنگام نماز===
در روایتی دیگر از [[ابومخنف]] می‌خوانیم: امام حسین (ع) (به جای [[حجاج‌ بن‌ مسروق‌ جعفی‌|حجاج بن مسروق]]، مؤذن رسمی خود) اذان گفت و چون از آن فارغ شد، فریاد برآورد:


«یا وَیلَکَ یا عُمرِ بن سَعد أنسیتَ شرایعَ الإسلامِ، ألا تَقِفُ عَن الحربِ حتى نُصَلّی و تُصَلّونَ و نَعودُ إلى الحَربِ؛ وای بر تو! ای ابن سعد؛ آیا احکام و دستورات اسلامی را فراموش کرده‌ای؟ چرا در این هنگام دست از جنگ نمی‌کشی تا نماز به‌ پا داریم و شما نیز نماز بخوانید و آنگاه به نبرد ادامه دهیم؟»


بسیار خوب‌، پس‌ من‌ قبضه‌ شمشیر تو را نگه‌ می‌دارم‌ تا آن‌که‌ پیام‌ خودت‌ را برسانی‌ و باز گردی‌. کثیر گفت‌: هیچ‌گاه‌ به‌ آن‌ دست‌ پیدا نخواهی‌ کرد. ابوثمامه‌ گفت‌: پس‌ پیامت‌ را به‌ من‌ برسان‌. تو انسان‌ تبه‌کاری‌ هستی‌. اجازه‌ نمی‌دهم‌ به‌ امام‌ نزدیک‌ شوی‌. این‌ دو مدتی‌ با هم‌ مشاجره‌ لفظی‌ کردند، سرانجام‌ کثیر به‌ جانب‌ عمر بن‌ سعد برگشت‌ و ماجرا را گزارش‌ داد.“ <ref>تاریخ طبری، ج5، ص439،410. </ref>
ابن سعد پاسخی نداد و امام ندا داد: «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطَانُ؛ شیطان بر او چیره شده است!»<ref>معالی السبطین، ج 1، ص 361.</ref>


و در روایتی آمده است: بعضی از یاران جلو امام ایستادند و سینه را سپر کردند و امام آخرین نماز خود را در زیر تیرهای دشمن خواند!


به هنگام فرارسیدن ظهر، وقت نماز را متذکر شد و به‌ امام عرض کرد‌: فدایت‌ شوم‌، دشمن‌ به‌ تو نزدیک‌ شده‌ و امیدوارم‌ پیش‌ از تو کشته‌ شوم‌ و دوست‌ دارم‌ که‌ آخرین‌ نمازم‌ را همراه‌ شما بخوانم‌. امام‌ نگاهی‌ به‌ آسمان‌ انداخت، او را دعا کرد ‌و فرمود: از نماز یاد کردی‌، خداوند تو را از نمازگزاران‌ قرار دهد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص439،410. </ref> به همین جهت او مشهور به شهید نماز است. بنا به نقلی ابوثمامه خود اذان گفت و بنا به نقل دیگر اذان نماز ظهر عاشورا را امام حسین (ع) خود گفت. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص195؛ تاریخ طبری، ج5، ص441؛ ارشاد، ج2، ص458؛ الکامل فی التاریخ، ج2، ص567. </ref>
===شهادت===
 
ابو ثمامه صائدی آخرین نمازش را پشت سر امام شهیدان (ع) به جا آورد، به آن حضرت عرض کرد: «یا [[ابا عبدالله (ع)|اباعبدالله]]! من تصمیم گرفته‌ام که به یارانم ملحق شوم و خوش ندارم که زنده باشم و شما را تنها و کشته ببینم».
 
در کیفیت شهادت او اختلاف است. به نوشته طبری پس از شهادت حُرّ، او هم‌چنان به نبرد ادامه داد تا به شهادت رسید. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص441.</ref> اما بنا به نقل ابن شهر آشوب <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113. </ref> پس از مالک بن دودان و بنا به نقل خوارزمی <ref>مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص17. </ref> بعد از اسلم غلام ترک امام حسین (ع) به شهادت رسید و بنا به نقل سماوی، <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref> ابوثمامه بعد از نماز به امام حسین (ع) عرض کرد: یا ابا عبدالله! قصد کرده‌ام که به دوستان شهیدم ملحق شوم ولی فکر تنهایی شما و خانواده‌ات مرا رنج می‌دهد. امام فرمود: قدم در راه شهادت بگذار، من هم بعد از ساعتی به تو ملحق خواهم شد. سپس با اذن امام به میدان شتافت و در حالی‌که رجز می‌خواند، می‌جنگید. رجزهای او در آن شرایط سخت از موقعیت بالای علمی و فرهنگی او خبر می‌دهد.


امام اجازه داد و فرمود: «ما نیز به زودی به شما ملحق خواهیم شد».


====رجزخوانی====
{{شعر}}
{{شعر}}
{{م| عَزاءً لِآلِ المُصطَفی وَ بَناتِهِ }}
{{م| عَزاءً لِآلِ المُصطَفی وَ بَناتِهِ }}
خط ۴۴: خط ۸۰:
{{م| وَ حُزناً عَلَی الحَبس الحُسَین المُسَدّد }}
{{م| وَ حُزناً عَلَی الحَبس الحُسَین المُسَدّد }}


{{م| بِاَنَّ اِبنَکُم فی مَجهَدٍ اَی مَجهَدٍ <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113.</ref> }}
{{م| بِاَنَّ اِبنَکُم فی مَجهَدٍ اَی مَجهَدٍ <ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. آل ابی‌طالب، ج4، ص113.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}تعزیت می‌گویم به آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری پیامبر اکرم (ص) که بهترین انسان‌ها هستند.
 
 
تعزیت می‌گویم به آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری پیامبر اکرم (ص) که بهترین انسان‌ها هستند.


تعزیت بر حضرت زهرا (س) و همسرش که خزانه علم الهی بعد از پیامبر اکرم (ص) بود.
تعزیت بر حضرت زهرا (س) و همسرش که خزانه علم الهی بعد از پیامبر اکرم (ص) بود.


تعزیت بر همه مردمان مشرق و مغرب زمین، محزونم برای گرفتاری امام حسین راستگو و درست‌کردار.
تعزیت بر همه مردمان مشرق و مغرب زمین، محزونم برای گرفتاری امام حسین راستگو و درست‌کردار. کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی (ص) و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی!
 
کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی (ص) و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی!
 
آن‌گاه تا آخرین نفس شمشیر زد و سرانجام به دست پسرعمویش قیس بن عبدالله صائدی به شهادت رسید. وی جزء آخرین افراد از اصحاب امام حسین (ع) بود که به شهادت رسید. <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref>
 


قبر وی در مقبره دسته‌جمعی شهدا واقع در شرق قبر مطهر امام حسین (ع)  است. <ref>مشاهد العترة الطاهره، ص182. </ref> در زیارت اول ماه رجب و نیمه شعبان آمده است که رو به قبور شهدا نموده و بخوانید: ” السَّلامُ عَلَی اَبی ثمامه الصائدی“
او پس از این به میدان شتافت و سخت به کارزار مشغول شد تا آنکه در اثر جراحات زیاد به زمین افتاد و پسر عمویش «[[قیس بن عبدالله صائدی]]» که با او دشمنی دیرینه داشت  و در سپاه ابن سعد بود، او را به شهادت رساند.<ref>ابصار العین، ص 69-70 و رجوع شود به تاریخ طبری، ج 4، ص 336 و کامل بن اثیر، ج 4، ص 70.</ref>


<br />


در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ” السَّلامُ عَلَی اَبی ثُمامَةَ اَو تُمامَةَ عُمَرَ بنَ عَبدِ اللهِ الصّائِدی“ <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص439-441؛ رجال طوسی، ص77؛ اعیان الشیعه، ج7، ص71؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص206؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص70؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69؛ بحار الانوار، ج45، ص25؛ اقبال الاعمال، ج3، ص79؛  رجال ابن داود، ص161؛ انصار الحسین (ع)، ص117-118؛ معجم رجال الحدیث، ج7، ص295؛ قاموس الرجال، ج4، ص3485؛ وسیله الدارین، ص153.</ref>
==جستارهای وابسته==


*[[قیس بن عبدالله صائدی]]
*[[حجاج‌ بن‌ مسروق‌ جعفی‌|حجاج بن مسروق]]
*[[مسلم بن عقیل]]
*[[هانی بن عروه|هانی بن عروة]]
*[[نافع بن هلال]]


==منبع==
==منبع==


مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 383-387.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=5012606&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها، سعید داوودی با نظارت آیة الله مکارم شیرازی، نشر امام علی بن ابی طالب (ع)، ص 471-473]
*[[شهیدان جاوید: پژوهشی تاریخی درباره شهدای نهضت امام حسین (ع)|شهیدان جاوید، مرضیه محمدزاده، نشر بصیرت، ص 383-387.]]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
<references />{{یاران امام حسین علیه السلام}}
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده: افراد]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهدای بعد از نماز ظهر]]
[[en:Abu Thumama al-Sa'idi]]
[[رده:دعوت‌کنندگان امام حسین به کوفه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۳

مزار یاران امام حسین(ع).jpg
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل عمرو بن عبدالله بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم حیزون بن عوف بن همدان صائدی
محل زندگی کوفه
نقش های برجسته از شهدای کربلا در روز عاشورا

ابوثمامه صائدی از یاران امام حسین(ع) که از کوفه خود را به کاروان ایشان رساند و در کربلا به شهادت رسید.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابوثمامه از قبیله همدان بود. نام کامل او عمرو بن عبدالله بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم بن حیزون بن عوف بن همدان صائدی منسوب به صائد تیره‌ای است.[۱] شیخ طوسی نسب او را انصاری آورده‌است.[۲] دینوری[۳] نام او را ابو ثمامه صیداوی ضبط کرده که درست نمی‌نماید.

او از اهل کوفه و از یاران امیرالمؤمنین علی (ع) بود و در جنگ‌ها با آن حضرت شرکت می‌کرد. پس از آن حضرت از یاران امام حسن مجتبی (ع) شد.

او پس از مرگ معاویه، از جمله دعوت کنندگان امام حسین (ع) به کوفه بود. زمانی که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد او به دلیل آنکه در شناخت سلاح خبره بود، مسئول خرید و جمع آوری اسلحه شد.

هنگام دستگیری هانی بن عروة، او با سپاه تحت فرمانش، دارالاماره را محاصره کرد.

پس از تسلط ابن زیاد بر اوضاع و شهادت مسلم بن عقیل وی مدتی مخفی شد و سرانجام به اتفاق نافع بن هلال در اثنای راه به امام حسین (ع) ملحق شد.

در زیارت ناحیه مقدسه، ابو ثمامه، عمر بن عبدالله صائدی آمده است.[۴] نسبت صائدی از نام یا لقب یکی از نیاکان او گرفته شده است.[۵]

نقش در واقعه کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابوثمامه در ظهر عاشورا خدمت امام عرض کرد:

«ای اباعبدالله! جانم به فدایت، می‌بینم این گروه به تو نزدیک شده‌اند. به خدا سوگند! پیش از تو، من باید کشته شوم! ولی دوست دارم چون خداوند را ملاقات می‌کنم، این آخرین نماز را -که وقتش رسیده‌است- با تو خوانده باشم».

امام حسین (ع) سر به سوی آسمان آسمان برداشت و فرمود: «ذکرتَ الصلاةَ، جَعَلَکَ اللهُ من المصلّینَ الذاکرینَ، نعم هذا أوّلُ وقتِها»، «نماز را به یاد آوردی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. آری، اکنون وقت فضیلت نماز است».

سپس فرمود:«سَلُواهم أنْ یَکُفُّوا عنّا حتَّى نصلّی»، «از این گروه بخواهید از ما دست بشویند تا نماز گزاریم».

حصین بن تمیم (یکی از فرماندهان سپاه یزید) فریاد برآورد: «نماز شما پذیرفته نیست!»

حبیب بن مظاهر در پاسخش گفت: «ای حمار! می‌پنداری که نماز از آل رسول خدا پذیرفته نیست و نماز تو پذیرفته است؟!»[۶]

وقایع هنگام نماز[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در روایتی دیگر از ابومخنف می‌خوانیم: امام حسین (ع) (به جای حجاج بن مسروق، مؤذن رسمی خود) اذان گفت و چون از آن فارغ شد، فریاد برآورد:

«یا وَیلَکَ یا عُمرِ بن سَعد أنسیتَ شرایعَ الإسلامِ، ألا تَقِفُ عَن الحربِ حتى نُصَلّی و تُصَلّونَ و نَعودُ إلى الحَربِ؛ وای بر تو! ای ابن سعد؛ آیا احکام و دستورات اسلامی را فراموش کرده‌ای؟ چرا در این هنگام دست از جنگ نمی‌کشی تا نماز به‌ پا داریم و شما نیز نماز بخوانید و آنگاه به نبرد ادامه دهیم؟»

ابن سعد پاسخی نداد و امام ندا داد: «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطَانُ؛ شیطان بر او چیره شده است!»[۷]

و در روایتی آمده است: بعضی از یاران جلو امام ایستادند و سینه را سپر کردند و امام آخرین نماز خود را در زیر تیرهای دشمن خواند!

شهادت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابو ثمامه صائدی آخرین نمازش را پشت سر امام شهیدان (ع) به جا آورد، به آن حضرت عرض کرد: «یا اباعبدالله! من تصمیم گرفته‌ام که به یارانم ملحق شوم و خوش ندارم که زنده باشم و شما را تنها و کشته ببینم».

امام اجازه داد و فرمود: «ما نیز به زودی به شما ملحق خواهیم شد».

رجزخوانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عَزاءً لِآلِ المُصطَفی وَ بَناتِهِ
عَزاءً لِزَهراء النَّبی وَ زَوجِها
عَزاءً لِاَهلِ الشَّرقِ وَ الغَربِ کُلَّهُم
فَمَن مُبَلِّغٌ عَنّی النَّبی وَ بِنتَهُ
عَلی حَبسِ خَیرِ النّاسِ سِبطِ مُحَمَّدٍ
خَزانَة عِلم اللهِ مِن بَعدِ اَحمَدَ
وَ حُزناً عَلَی الحَبس الحُسَین المُسَدّد
بِاَنَّ اِبنَکُم فی مَجهَدٍ اَی مَجهَدٍ [۸]

تعزیت می‌گویم به آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری پیامبر اکرم (ص) که بهترین انسان‌ها هستند.

تعزیت بر حضرت زهرا (س) و همسرش که خزانه علم الهی بعد از پیامبر اکرم (ص) بود.

تعزیت بر همه مردمان مشرق و مغرب زمین، محزونم برای گرفتاری امام حسین راستگو و درست‌کردار. کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی (ص) و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی!

او پس از این به میدان شتافت و سخت به کارزار مشغول شد تا آنکه در اثر جراحات زیاد به زمین افتاد و پسر عمویش «قیس بن عبدالله صائدی» که با او دشمنی دیرینه داشت و در سپاه ابن سعد بود، او را به شهادت رساند.[۹]


جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص117-118.
  2. رجال ابن داوود، ابن داوود حلی، تقی الدین حسن بن علی، نجف: المطبعه الحیدریه، 1392 ﻫ ق. طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف: 1381 ﻫ ق.، ص77؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال ابن داوود، ابن داوود حلی، تقی الدین حسن بن علی، نجف: المطبعه الحیدریه، 1392 ﻫ ق.، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج2، ص333.
  3. الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م. الطوال، ص238.
  4. بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص73.
  5. تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1378 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص364 ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص69.
  6. تاریخ طبری، ج 4، ص 334 و بحارالانوار ج 5، ص 21 (با مختصر تفاوت).
  7. معالی السبطین، ج 1، ص 361.
  8. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. آل ابی‌طالب، ج4، ص113.
  9. ابصار العین، ص 69-70 و رجوع شود به تاریخ طبری، ج 4، ص 336 و کامل بن اثیر، ج 4، ص 70.