۳٬۴۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''توسل،''' اصطلاحی در فرهنگ اسلامی ناظر به جستن وسیلهای برای جلب رضای خداوند. مفهوم توسل به حسب ماهیت خود، ارتباط نزدیکی با مفهوم شفاعت دارد و به همین سبب، بسا بحث از آن با مبحث شفاعت گره خورده است. توسل در میان فِرَق و اصناف مسلمانان، طی قرون مفهومی رایج بوده است، اما به خصوص نزد شیعۀ امامیه و تا اندازهای صوفیه اهمیتی افزون یافته است. از سدۀ 8 ق/14م، برخی از عالمان سلفگرا نسبت به توسل به تندی انتقاد کردند و همین امر نه تنها منازعاتی را میان شیعه و سلفیه، که میان گروههای معتدل اهل سنت و سلفیه را نیز برانگیخته است. به هر روی قرنها رواج توسل در جوامع اسلامی، تأثیری ماندگار در ادبیات و رسوم ملل مختلف مسلمان بر جای نهاده، و هنوز نیز رسمی زنده و پابرجا ست. | '''توسل،''' اصطلاحی در فرهنگ اسلامی ناظر به جستن وسیلهای برای جلب رضای خداوند. مفهوم توسل به حسب ماهیت خود، ارتباط نزدیکی با مفهوم شفاعت دارد و به همین سبب، بسا بحث از آن با مبحث شفاعت گره خورده است. توسل در میان فِرَق و اصناف مسلمانان، طی قرون مفهومی رایج بوده است، اما به خصوص نزد شیعۀ امامیه و تا اندازهای صوفیه اهمیتی افزون یافته است. از سدۀ 8 ق/14م، برخی از عالمان سلفگرا نسبت به توسل به تندی انتقاد کردند و همین امر نه تنها منازعاتی را میان شیعه و سلفیه، که میان گروههای معتدل اهل سنت و سلفیه را نیز برانگیخته است. به هر روی قرنها رواج توسل در جوامع اسلامی، تأثیری ماندگار در ادبیات و رسوم ملل مختلف مسلمان بر جای نهاده، و هنوز نیز رسمی زنده و پابرجا ست. | ||
== تحلیل مفهوم == | ==تحلیل مفهوم== | ||
ریشۀ «وسل» در زبانهای سامی، جز عربی، ریشۀ شناختهای نیست. تنها پیشینه برای آن در زبانهای باستانی سامی، کاربرد آن در کتیبههای جنوب عربستان است که در آن معنای «پیشکش کردن برای جلب خشنودی» را داشته است (زامیت، 433؛ قس: علی، 6 /185-186). | ریشۀ «وسل» در زبانهای سامی، جز عربی، ریشۀ شناختهای نیست. تنها پیشینه برای آن در زبانهای باستانی سامی، کاربرد آن در کتیبههای جنوب عربستان است که در آن معنای «پیشکش کردن برای جلب خشنودی» را داشته است (زامیت، 433؛ قس: علی، 6 /185-186). | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
===توسل در احادیث=== | ===توسل در احادیث=== | ||
توسل به پیامبر(ص) | |||
==== توسل به پیامبر(ص) ==== | |||
در حوزۀ حدیث اهل سنت، مهمترین روایت در این باره حکایت مرد نابینایی است که به حضور پیامبر (ص) آمد و از آن حضرت دربارۀ بازیافتن بیناییاش از خدا، «استشفاع کرد». حضرت نیز دعایی بدو آموختند که این عبارات در آن وجود داشت: «اللٰهم اِنی اسألک و اتوجه الیک بنبیک... یا محمد انی توجهت بک الی ربی...» (نک: احمدبن حنبل، 4 /138؛ ترمذی، 5 /569؛ ابن ماجه، 1 /441؛ ابن خزیمه، 2 /225؛ حاکم، 1 /458، 700). | |||
در حدیث نبوی دیگر، آمده است که فردی از بادیه نزد پیامبر (ص) آمد و درخواست باران کرد و افزود که «ما از تو نزد خدا استشفاع میکنیم و از خدا نزد تو». پیامبر (ص) فرمود که روا نیست نزد مخلوقی از خدا استشفاع کردن (ابو داوود، 4 /232؛ بزار، 8 /354؛ طبرانی، ''المعجم الکبیر''، 2 /128؛ ابن ابی عاصم، 1 /252)؛ اما تلویحاً استشفاع به مخلوق نزد خالق را تأیید کرده است. | در حدیث نبوی دیگر، آمده است که فردی از بادیه نزد پیامبر (ص) آمد و درخواست باران کرد و افزود که «ما از تو نزد خدا استشفاع میکنیم و از خدا نزد تو». پیامبر (ص) فرمود که روا نیست نزد مخلوقی از خدا استشفاع کردن (ابو داوود، 4 /232؛ بزار، 8 /354؛ طبرانی، ''المعجم الکبیر''، 2 /128؛ ابن ابی عاصم، 1 /252)؛ اما تلویحاً استشفاع به مخلوق نزد خالق را تأیید کرده است. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۷: | ||
هم زمان با وی تقیالدین سبکی (د 746ق)، از عالمان شافعی، باب 8 از کتاب ''شفاءالسقام'' را به موضوع توسل به پیامبر (ص) اختصاص داد و ضمن تأکید بر اینکه جواز این توسل نزد همگی متدینان معلوم است و تا پیش از تشکیک ابن تیمیه، در این باره منکری وجود نداشته است (ص 160). وی سپس به دنبال منازعات مطرح شده در این باره، توسل به پیامبر(ص) را در 3 مقطع، پیش از خلق آن حضرت، در مدت زندگی آن حضرت، و پس از وفات آن حضرت تقسیم کرده، و ضمن تأکید بر جواز توسل به پیامبر (ص) در هر 3 مقطع، با نمونههایی از احادیث و روایات به تأیید دیدگاه خود پرداخته است (ص 161-168). وی کاربردهای اصطلاح توسل به پیامبر (ص) را از حیث معنا نیز بر چند نوع دانسته است: نوع اول به معنای طلب حاجت از خداوند به وجاهت یا برکت کسی یا چیزی، نوع دوم به معنای طلب دعا از فردی وجیه، و نوع سوم خواستن چیزی از پیامبر (ص) به این معنا که او میتواند با شفاعت نزد خداوند سبب برآورده شدن آن حاجت گردد و در تأیید هر نوع نیز به احادیثی استناد کرده است (ص 161، 169، 174). این طبقهبندی سبکی دربارۀ توسل به معنای عام خود نیز میتواند مصداق داشته باشد. | هم زمان با وی تقیالدین سبکی (د 746ق)، از عالمان شافعی، باب 8 از کتاب ''شفاءالسقام'' را به موضوع توسل به پیامبر (ص) اختصاص داد و ضمن تأکید بر اینکه جواز این توسل نزد همگی متدینان معلوم است و تا پیش از تشکیک ابن تیمیه، در این باره منکری وجود نداشته است (ص 160). وی سپس به دنبال منازعات مطرح شده در این باره، توسل به پیامبر(ص) را در 3 مقطع، پیش از خلق آن حضرت، در مدت زندگی آن حضرت، و پس از وفات آن حضرت تقسیم کرده، و ضمن تأکید بر جواز توسل به پیامبر (ص) در هر 3 مقطع، با نمونههایی از احادیث و روایات به تأیید دیدگاه خود پرداخته است (ص 161-168). وی کاربردهای اصطلاح توسل به پیامبر (ص) را از حیث معنا نیز بر چند نوع دانسته است: نوع اول به معنای طلب حاجت از خداوند به وجاهت یا برکت کسی یا چیزی، نوع دوم به معنای طلب دعا از فردی وجیه، و نوع سوم خواستن چیزی از پیامبر (ص) به این معنا که او میتواند با شفاعت نزد خداوند سبب برآورده شدن آن حاجت گردد و در تأیید هر نوع نیز به احادیثی استناد کرده است (ص 161، 169، 174). این طبقهبندی سبکی دربارۀ توسل به معنای عام خود نیز میتواند مصداق داشته باشد. | ||
توجه به کسانی جز پیامبر (ص) | ==== توجه به کسانی جز پیامبر (ص) ==== | ||
نخستین نمونه از اینگونه توسل در احادیث اهل سنت، حدیثی نبوی است که در آن دعایی از پیامبر (ص) به مؤمنان آموخته شده، و در متن آن، مفهوم توسل با تعبیر «الٰلهم اِنی اسألک بحق السائلین علیک...» آمده است (احمدبن حنبل، 3 /21؛ علی بن جعد، 299؛ ابن ماجه، 1 /256؛ ابن ابی شیبه، 6 /25). در اینجا نوعی توسل به «درخواست کنندگان» از درگاه الٰهی دیده میشود (برای بازتاب آن در منابع فقهی، مثلاً نک: ابن عابدین، 6 /397). | |||
نمونۀ دیگر که به سیرۀ خلیفۀ دوم باز میگردد، توسل وی به عباس عموی پیامبر (ص) در باران خواهی با تعابیر توسل و استشفاع آمده است (نک: بخاری، 1 /342، 3 /1360؛ ابنسعد، 3 /321-322، جم؛ طبری، ''تاریخ''،4 /433؛ لالکایی، 1 /136). برخی از عالمان چون شوکانی، با تمسک به این اخبار، نه تنها توسل به کسانی از صالحان جز پیامبر (ص) را جایز شمردهاند، بلکه در این باره دعوی اجماع سکوتی از سوی صحابه داشتهاند (نک: ص 9 بب ). | نمونۀ دیگر که به سیرۀ خلیفۀ دوم باز میگردد، توسل وی به عباس عموی پیامبر (ص) در باران خواهی با تعابیر توسل و استشفاع آمده است (نک: بخاری، 1 /342، 3 /1360؛ ابنسعد، 3 /321-322، جم؛ طبری، ''تاریخ''،4 /433؛ لالکایی، 1 /136). برخی از عالمان چون شوکانی، با تمسک به این اخبار، نه تنها توسل به کسانی از صالحان جز پیامبر (ص) را جایز شمردهاند، بلکه در این باره دعوی اجماع سکوتی از سوی صحابه داشتهاند (نک: ص 9 بب ). | ||
خط ۴۵: | خط ۴۸: | ||
در منابع اهل سنت حتى حنابله، به مناسبتهای مختلف، از جمله در سخن از آداب استسقاء، سخن از جواز و حتى استحباب توسل به صالحان آمده است. در این باره به یادداشتی از احمد بن حنبل خطاب به شاگردش مروذی و نیز گفتاری از ابراهیم حربی عالم اصحاب حدیث خراسان به طور خاص استناد شده است (مثلاً نک: ابن مفلح، 2 /127؛ مرداوی، 2 /456؛ حطاب، 4 /405-406). محمود سعید ممدوح از عالمان اهل سنت، با استناد به مجموعهای از احادیث، به تأیید جواز توسل به انبیا و صالحان پرداخته است (نک: ص 32، 87 بب). | در منابع اهل سنت حتى حنابله، به مناسبتهای مختلف، از جمله در سخن از آداب استسقاء، سخن از جواز و حتى استحباب توسل به صالحان آمده است. در این باره به یادداشتی از احمد بن حنبل خطاب به شاگردش مروذی و نیز گفتاری از ابراهیم حربی عالم اصحاب حدیث خراسان به طور خاص استناد شده است (مثلاً نک: ابن مفلح، 2 /127؛ مرداوی، 2 /456؛ حطاب، 4 /405-406). محمود سعید ممدوح از عالمان اهل سنت، با استناد به مجموعهای از احادیث، به تأیید جواز توسل به انبیا و صالحان پرداخته است (نک: ص 32، 87 بب). | ||
توسل به ''قرآن'' کریم و دیگر کتب آسمانی | ==== توسل به ''قرآن'' کریم و دیگر کتب آسمانی ==== | ||
توسل به ''قرآن'' کریم در میان مسلمانان سابقهای کهن دارد. در حدیثی از امام علی (ع) اشاره شده است که ''قرآن'' برترین چیزی است که میتوان بدان توسل جست (آمدی، 4 /302)، و شرفالدین بوصیری (د 694ق) از عالمان اهل سنت کتابی با عنوان ''التوسل بالقرآن'' تألیف کرده است (GAL, 1 /314؛ نیز نک: ابن بطوطه، 1 /159). در مواردی از توسل به ''تورات'' و ''انجیل'' توسط پیروان ادیان دیگر نیز سخن رفته است (مثلاً نک: خصیبی، 44؛ ابنکثیر، 13 /36). | |||
توسل به اعمال و حسنات | ==== توسل به اعمال و حسنات ==== | ||
در حدیثی مشهور از امام علی (ع) در منابع شیعه و غیر شیعه آمده است که برترین آنچه میتوان بدان توسل جست 10 چیز است: ایمان به خدا و رسولش، جهاد در راه خدا، برپا داشتن نماز، پرداخت زکات، روزه داری، حج خانۀ خدا، صلۀ رحم، صدقه دادن در نهان، اعمال معروف و راستگویی (اهوازی، 13؛ اسکافی، 281؛ ''نهجالبلاغة''، خطبۀ 110؛ کراجکی، 70-71). در احادیث دیگر از توسل به طاعت خدا (آمدی، 3 /276)، به تقوا (همو، 2 /591) و به استغفار (همو، 6 /165) نیز سخن رفته است. در منابع اهل سنت، توسل به اعمال صالح (ابنکثیر، 2 /137)، به جهاد و نماز (طبری، ''تاریخ''، 3 /411) و به طور کلی به علم و عبادت و مکارم شریعت (راغب، 561) در نوشتههای عالمان -و نه در متون احادیث- آمده است. | |||
کاربرد مجازی توسل برای توسل به خدا: با وجود آنکه ظاهر در معنای توسل آن است که کسی جز درخواست شونده، مورد توسل قرار گیرد، اما به ندرت به تأویل از توسل به خود خداوند برای درخواست از خداوند نیز سخن به میان آمده، و بدین ترتیب، «متوسلٌ به» عین «متوسلٌ الیه» گشته است. در کاربردهای عرفی توسل نیز نمونهای از اینگونه کاربرد در تعبیر «مَرحَباً بِمن تَوَسَّل بِنا اِلینا» وجود دارد (قرطبی، 11 /77). | کاربرد مجازی توسل برای توسل به خدا: با وجود آنکه ظاهر در معنای توسل آن است که کسی جز درخواست شونده، مورد توسل قرار گیرد، اما به ندرت به تأویل از توسل به خود خداوند برای درخواست از خداوند نیز سخن به میان آمده، و بدین ترتیب، «متوسلٌ به» عین «متوسلٌ الیه» گشته است. در کاربردهای عرفی توسل نیز نمونهای از اینگونه کاربرد در تعبیر «مَرحَباً بِمن تَوَسَّل بِنا اِلینا» وجود دارد (قرطبی، 11 /77). |
ویرایش