فتح خون
آینه داران آفتاب
| |
---|---|
| |
ناشر | سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بینالملل |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۸۶ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۴-۲۴۹-۳ |
موضوع | اصحاب امام حسین (ع) و واقعه کربلا |
کتاب فتح خون، روایتی از محرم سال 61 قمری است که توسط سید مرتضی آوینی نگاشته شدهاست.
درباره نویسنده
سید مرتضی آوینی (معروف به کامران) زادهٔ ۲۱ شهریور ۱۳۲۶ شمسی در شهر ری است. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رسانید و به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و بعد از انقلاب بنا به ضرورتهای انقلاب معماری را کنار گذاشت و به فیلم سازی پرداخت. از کارهای او مجموعه شش روز در ترکمن صحرا، سیل خوزستان و ... است.
از وی آثار مکتوبی نیز به جای مانده که از جمله آن می توان به حکومت فرزانگان، فتح خون و ... اشاره کرد. آوینی روز ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ ش. در منطقه فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان، به همراه محمد سعید یزدانپرست با مین برخورد کرد و بر اثر اصابت ترکش مین باقیمانده از جنگ ایران و عراق به شهادت رسید و به شهدای اهل قلم پیوست.
درباره کتاب
کتاب فتح خون کتاب هشتم از مجموعه آثار سید مرتضی آوینی است که چاپ سوم آن در ۱۳۳ صفحه در قطع رقعی توسط انتشارات ساقی چاپ و منتشر شدهاست. این کتاب در ۱۰ فصل تدوین شده و از آغاز هجرت امام حسین(ع) بعد از شهادت امام حسن(ع) شروع شده و با بیان ماجرای عاشورا به پایان میرسد.
ماجرای عاشورا در دو پاره (بخش) بیان میشود. در پاره اول ماجرای عاشورا از ماه رجب سال ۶۰ قمری تا ماه محرم سال ۶۱ قمری به صورت مختصر توصیف شده که هدف از بیان وقایع عاشورا در این بخش معرفی شخصیتهای واقعی کربلا است. در بخش دوم کتاب، راوی به تحلیل و واکاوی معنوی این ماجرا پرداخته که به نوعی نمایانگر طرز فکر نویسندهاست و با دیدی عارفانه به وقایع کربلا نگاه می کند.
همانطور که در مقدمه کتاب آمده این کتاب وقایع روز عاشورا را کامل بیان نکرده و تنها در فصل دهم یادداشتهای خود نویسنده از وقایع روز عاشورا آمده که از آن به نام تماشاگه راز نام بردهاست.
خلاصهای از کتاب
فصل اول: آغاز هجرت عظیم
در این فصل به شهادت امام حسن(ع) پرداخته شده است و اشارهای به حجَة الوداع پیامبر(ص) دارد که علی(ع) را در آن سفر مولود کعبه خوانده بود. اما ظاهر گرایان فرزندان امیه را برای پادشاهی برخود بر کرسی نهادند و خلافت را موروثی کردند. امام حسین(ع) در سرزمین منا با تابعین و صحابه بر ادای امانت پیامبر(ص) پیمان تبلیغ بست، اما در هنگام واقعه عاشورا تنها هفتاد و چند تن از یاران امام باقی ماندن در این فصل نویسنده به هجرت امام حسین (ع) و همه اهل بیتش به جز محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر برای مخالفت با بیعت با یزید اشاره کردهاست.
فصل دوم:کوفه
در این فصل نویسنده به توصیف مردم کوفه و خصایص آنها پرداخته و در جایی از آنها اینگونه یاد میکند: «مردم کوفه با هم در کاری متفق میشوند سپس دسته دسته از آن بیرون میکشند.»
بعد به توصیف نامههای کوفیان برای امام حسین(ع) میپردازد که امام حسین(ع) با آنکه کوفیان را می شناخت اما در ادای عهد امر به معروف و نهی از منکر طی نامهای از طریق مسلم بن عقیل عزیمت خود را به سوی آنها اعلام کرد. در کتاب توصیف احوال مسلم در کوفه بیان شدهاست.
فصل سوم: مناظره عقل و عشق
عمرو بن سعید بن عاص با سپاهی انبوه به مکه وارد شد و امام حسین(ع) را دستگیر کرد و به شام برد. ولی امام حسین(ع) به خاطر نشکستن حرمت حرم امن، مکه را ترک کرد.
فصل چهارم: قافله عشق در سفر تاریخ
در این فصل منزلهایی که حسین(ع) و یارانش از مکه تا کربلا طی کردند، بیان میکند. در این مسیرها به معرفی افرادی چون زهیر بن قین عبدالله پسر سلیم مذری که به سپاه امام حسین(ع) پیوستند، میپردازد. همچنین در این فصل شهادت مسلم و داستان حر در مواجهه با امام حسین(ع) را شرح می دهد.
فصل پنجم: کربلا
این فصل شرح حال امام حسین(ع) در کربلا را توصیف میکند و به مشاجره بین امام حسین(ع) و عمر بن سعد اشاره دارد که چون عمر سعد مایل به پیکار با امام حسین(ع) نبود به ابن زیاد نامه نوشت که: «خداوند آتش را خاموش کرد و کار امت به صلاح درآمد.» اما ابن زیاد، شمر را مأمور ساخت که امر او را به عمر بن سعد برساند: «یا امام حسین(ع) را تسلیم رای کن یا خونش را بریز.»
فصل ششم: ناشئه اللیل
این فصل به عصر عاشورا اشاره میکند. امام حسین(ع)، عباس بن علی(ع) را سوی عمر سعد فرستاد و یک شب دیگر از آنها مهلت خواست. در آن شب امام به یاران خود رخصت داد که بروند اما هیچ کدام حاضر به قبول درخواست امام نشدند.
فصل هفتم:فصل تمییز خبیث از طیب
این فصل اتمام حجت امام حسین(ع) با سپاه شمر است. امام حسین هنوز پرهیز دارد که شمشیر را به میان آورد در کتاب سخنان امام حسین با سپاه شمر پرداخته شده که همچون ساقی زمین را میلرزاند اما آنان از خوف رعد به اعماق تاریک خود پناه بردهاند.
فصل هشتم: غربال دهر
این فصل به سرنوشت حر بن یزید ریاحی اشاره میکند که آزاد از بندگی غیر، وارد نماز عشق شد.
فصل نهم: سیاره رنج
این فصل به ماجرای ظهر عاشورا اشاره دارد که امام حسین(ع) مهلت خواست تا نماز اول وقت بخواند ولی سپاه شمر گفتن این نماز قبول نیست! این سخن بر حبیب بن مظاهر گران تمام شد. که چگونه برای حفاظت از صف نماز امام و یارانش حبیب بن مظاهر و حر بن یزید شهید میشوند.
فصل دهم: تماشاگه راز
در این فصل کتاب، راوی از امام حسین(ع) می گوید که از مکه پای در طریق کربلا نهاد که آن را "سدرة المنتهی" میخواند صحنههای شهادت اهل بیت و یاران امام را تماشاگه راز توصیف میکند که فرشتگان عقل، به تماشای آن میآیند و مبهوت از تجلیات علم لدنی، انسان به سجده می افتد.