حسین بن على (ع)
حسین بن على، امام سوم از امامان دوازدهگانه شیعه امامیه و یکى از چهارده معصوم است که در کربلا در سال ۶۱ هجری به همراه اصحابش در روز عاشورا به شهادت رسید.
نسب
به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین بن علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم است. جد مادریاش پیامبر اکرم(ص)، پدرش على بن ابی طالب(ع) و مادرش فاطمه زهرا(س) دختر رسول خداست[۱]. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، حسین نامید[۲]. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نامگذارى بر پیامبر پیشى نگرفت[۳]. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار -که در آن زمان هنوز در حبشه بود- جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد[۴]. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد[۵]. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشتهاند[۶]. کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده[۷]، اما خصیبى[۸] کنیهاش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به امام حسین(ع) القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آنها با القاب برادرش، امام حسن(ع)، مشترک است[۹]. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک[۱۰]، نافع، الدلیل على ذاتاللّه[۱۱]، رشید، و التابع لمرضاةاللّه[۱۲] بوده است[۱۳]. ابنطلحه شافعى[۱۴] لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهلالجنه را مهمترینآنها دانسته است. در پارهاى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین(ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است[۱۵]. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سدههاى چهارم به بعد براى امام حسین لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است[۱۶]، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است.
ولادت و شهادت
در اینکه زادگاه امام حسین(ع) مدینه است، اختلافى نیست[۱۷]. سال تولد او را نیز سال سوم[۱۸]، چهارم[۱۹]، پنجم[۲۰] و ششم هجرى[۲۱] ذکر کردهاند. روز ولادت وى، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است[۲۲]، اما برخى، زادروز امام را آخر ربیعالاول[۲۳]، پنجم ماه شعبان[۲۴] یا یکى از نخستین شبهاى ماه شعبان[۲۵] نوشتهاند. بنابه روایتى، امام در غروب پنجشنبه متولد شد[۲۶]. فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز[۲۷]، ده ماه و بیست و دو روز[۲۸] و یک سال و ده ماه[۲۹] گزارش کردهاند. پس از تولد، پیامبر همان آدابى را براى او به جا آورد که درباره حسنبن على انجام داده بود، مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه کردن. به نوشته ابنسعد[۳۰]، امّفضل[۳۱]، به امر پیامبر، دایگى امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعى قُثمبن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید[۳۲]. اما کلینى[۳۳] روایاتى نقل کرده است که بنابر آنها امام حسین(ع) از هیچ زنى، حتى مادرش فاطمه زهرا(س)، شیر نخورد. امام حسین(ع) در دهم محرّمِ[۳۴] سال ۶۱ هجرى در سرزمین نینوا[۳۵] در عراق به شهادت رسید[۳۶].روز شهادت امام را جمعه[۳۷]، شنبه[۳۸]، یکشنبه[۳۹] و دوشنبه[۴۰] گزارش کرده[۴۱] و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمردهاند[۴۲]. ابوالفرج اصفهانى[۴۲] قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمى مردود شمرده است[۴۳]. سن امام را به هنگام شهادت ۵۶ سال و پنج ماه[۴۴]، ۵۷ سال و پنج ماه[۴۵] و ۵۸ سال[۴۶] ذکر کردهاند[۴۷].
سوانح حیات
پیش از امامت. ابنسعد[۴۸] امام حسین(ع) را در زمره واپسین طبقه[۴۹] از اصحاب رسول خدا(ص) که به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگى او را همراهى نکردند٬ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانى امام در زمان حیات پیامبر گذشت[۵۰]. پیامبر او و برادرش را بسیار گرامى میداشت، چنانکه آن دو را بر سینه خود مینشاند و در همان حال با مردم سخن میگفت[۵۱] و گاهى آن دو را بر دوش خود مینهاد[۵۲]، بنا به نقلى، روزى پیامبر بر بالاى منبر سخنرانى میکرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت[۵۳]. اما مهمترین رخداد دوران کودکى امام، شرکت در مباهله و معرفى او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا»[۵۴] بود[۵۵].
بنابه گزارشى، امام حسین(ع) در کودکى به خلیفه دوم، که بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض کرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمهکاره رها کرد و از منبر به زیر آمد[۵۶]. همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم بیتالمال امام حسن و امام حسین(ع) را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت على(ع) و اهل بدر قرار داده بود[۵۷].
در برخى منابع تاریخى از حضور امام حسین(ع) به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال ۲۹ هجرى یاد شده است[۵۸]. در زمان خلافت عثمان، امام حسین(ع) به هنگام تبعید ابوذر به ربذه، در کنار پدر و برادرش امام حسن(ع) او را مشایعت کرد[۵۹]. به روایتى، در شورش برضد عثمان، امام حسین(ع)، به توصیه امام على(ع)، همراه با برادرش کوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد[۶۰] و به نقلى، در این واقعه مجروح شد[۶۱]. امام حسین در جنگهاى دوره خلافت امامعلى نیز حضور داشت[۶۲] و در جنگ صِفّین خطبهاى در تحریض به جهاد خواند[۶۳].
همچنین امام على(ع)، امام حسین(ع) را پس از امام حسن(ع) متولى صدقات[۶۴] خود قرار داد[۶۵]. به نقلى، امام حسین به هنگام شهادت پدر، براى انجام دادن مأموریتى که على(ع) به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن(ع) از موضوع آگاه شد[۶۶]. امام حسین در مراسم تجهیز و خاکسپارى پدر حاضر بود[۶۷].در دوره امامت امام حسن(ع)، که حدود ده سال به طول انجامید[۶۸]، امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینکه طبق برخى منابع تاریخى، امام حسین با واگذارى خلافت به معاویه مخالف بود[۶۹] و حتى پس از صلح امام حسن، با معاویه بیعت نکرد[۷۰]، پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتى وقتى برخى شیعیان از او تقاضا کردند پیمان را بشکند و با معاویه بجنگد، به آنان امر کرد که تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند[۷۱]. ابنسعد[۷۲] از امام باقر(ع) روایت کرده که امام حسن و امام حسین، در نماز به مروان -که منصوب از جانب معاویه بود- اقتدا میکردند و حال آنکه حسینبنعلى با وى برخوردهاى تند داشت؛ ضمن آنکه، تقیهاى هم در کار نبود. اما این روایت با شمار زیادى حدیث در منابع شیعه که از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهى کردهاست، سازگار نیست[۷۳]. مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام اهانت به مادرش فاطمه سلاماللّهعلیها نیز گزارش شده است[۷۴].
همچنان که در برابر سبّ امام على(ع) از سوى امویان، بهشدت واکنش نشان میداد[۷۵]. در کل، گزارش منابع نشان میدهد که امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشکارتر از برادر در برابر بنیامیه موضع میگرفت و علنا با آنان مخالفت میکرد[۷۶]. با این حال، بهرغم برخى اختلافهاى ظاهرى در رفتار امام حسن(ع) و امام حسین(ع)[۷۷]، غیر از توضیحى که از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح میشود، از نظر تحلیل تاریخى نیز وحدت رویه کلى آن دو قابل اثبات است[۷۸]. امام حسین پس از شهادت امام حسن(ع)، با وجود افرادى که به سن از وى بزرگتر بودند، شریفترین فرد از خاندان هاشم به شمار میرفت[۷۹] و در امور خویش با او مشورت میکردند و نظر او را بر رأى دیگران ترجیح میدادند[۸۰].
امامت در دوران خلافت معاویه
پس از وفات امام حسن(ع)، مردم کوفه براى قیام برضد معاویه به امام حسین(ع) نامه نوشتند، اما امام ضمن آنکه مشروعیت حکومت معاویه بر مسلمانان را رد کرد و بر جهاد با ظالمان تأکید نمود، از قیام دورى گزید و آن را به پس از مرگ معاویه موکول کرد[۸۱]. معاویه نیز از قیام امام بیم داشت و پس از شهادت امام حسن از امام خواست که از قیام بپرهیزد و امام پایبندى خود را به عهدنامه صلح به وى یادآورى کرد[۸۲]. معاویه نیز به تعهد مالى سالیانه خود ادامه داد[۸۳]. معاویه خود بهخوبى از میزان نفوذ امام حسین(ع) در مدینه آگاه بود، چنانکه به فردى از قریش گفته بود هرگاه حلقهاى از جمعیت در مسجدالنبى دیدى که سخن هزلى در آن نیست، آن حلقه حسین است[۸۴]. زمانى که معاویه براى یزید بیعت میگرفت، امام از معدود کسانى بود که بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابهاى قاطع معاویه را محکوم کرد[۸۵] و، برخلاف دیگر افراد بنیهاشم، هدیه معاویه را نیز قبول نکرد[۸۶]. معاویه نیز، با توجه به جایگاه امام، به یزید توصیه کرده بود که با امام مدارا کند و در صدد بیعت گرفتن از امام نباشد[۸۷].
شمایل و سیره
در بیشتر منابع حدیثى و تاریخى و رجالىِ کهن از شباهت حسینبن على به پیامبر اکرم سخن گفته شده[۸۸] و در یک روایت، امام حسین شبیهترین فرد به پیامبر وصف شده است[۸۹]. بنابر روایتى دیگر از امام على، آن حضرت فرزندش حسین را شبیهترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است[۹۰]. امام حسین(ع) سپید چهره بود[۹۱]. گاه عمامهاى از خز[۹۲] و گاه عمامهاى سیاه بر سر میگذاشت[۹۳]. موى سر و محاسن خود را خضاب مینمود[۹۴].
نقش دو انگشترى او یکى «لاالهالّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگرى «اناللّه بالغٌ اَمْرَه» بود[۹۵]. امام حسین(ع) ۲۵ بار، همراه با نزدیکانش، پیاده حج گزارد[۹۶]. با مسکینان مینشست، دعوت آنان را میپذیرفت و با آنان غذا میخورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت میکرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمیکرد[۹۷]. دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه میگفت که حسین همچون پدرش على اهل غدر و حیله نیست[۹۸] و عمروبن عاص او را محبوبترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان میدانست[۹۹].
او همواره احترام برادرش، امام حسن(ع)، را پاس میداشت و در برابرش سخن نمیگفت، چنانکه محمدبن حنفیه با امام حسین چنین برخورد میکرد[۱۰۰]. امام بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و کرم شناخته شده بود[۱۰۱]. اگر سائلى از او درخواست میکرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه میکرد و هر چه در اختیار داشت، به او میداد[۱۰۲]. او غلامان و کنیزانش را در قبال خوشرفتاریشان آزاد میکرد.
به نقلى، کنیزى را که معاویه همراه با اموال و لباسهاى فراوانى برایش هدیه فرستاده بود، در ازاى خواندن آیاتى از قرآن و سرودن شعرى درباره فناى دنیا و مرگ انسانها آزاد کرد و اموال را بدو بخشید[۱۰۳]. حتى یکبار یکى از غلامانش کار ناشایستى کرد که درخور عقاب بود ولى چون غلام آیه «والعافین عنالناس» را خواند، او را بخشید، سپس غلام گفت : «واللّه حبالمحسنین»، و امام او را در راه خدا آزاد کرد[۱۰۴].
دَین اسامةبن زید را، که در بستر بیمارى افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت[۱۰۵]. بنابه روایتى، زمین و اشیایى را که به او ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید[۱۰۶]. دیه مردى را در ازاى پاسخ به سه پرسش به طور کامل پرداخت و انگشتریاش را نیز بدو عطا کرد[۱۰۷]. کرم او به حدى بود که زن و مردى یهودى به سبب این خلق نیکوى او مسلمان شدند[۱۰۸]. او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار اعطا کرد و دهانش را از دُرّ پرکرد، در حالى که میگفت این جبرانکننده تعلیم تو نیست[۱۰۹]. درباره حلم امام گفتهاند که وقتى مردى شامى به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد[۱۱۰]. گفته شده است اثر انبان آذوقهاى که براى ایتام و مساکین بر پشتش حمل میکرد، در روز شهادت آشکار بود[۱۱۱].
امامت
نص و تعیین الهى، به اعتقاد شیعه، از جمله شروط اساسى و ضرورى براى اثبات امامت هر امامى است. این نص درباه امام حسین(ع) نیز به طرق مختلف وارد شده است. از آن جمله است حدیث مشهورى از پیامبر که بر امامت حسنین دلالت دارد[۱۱۲]. افزون بر این، احادیثى از پیامبر رسیده است که درآنها به تعداد امامان و امامت امام على، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام و نُه تن از فرزندان حسینبن على تصریح شده است[۱۱۳]. دلیل دیگر، وصیت امام حسن درباره جانشینى امام حسین پس از وى و سفارش به محمد حنفیه به پیروى از آن حضرت است[۱۱۴]. مفید[۱۱۵] بر آن است که با توجه به ادله مذکور، امامت امام حسین(ع) ثابت و قطعى است گرچه آن حضرت، به سبب تقیه و التزام به صلح و ترک مخاصمه[۱۱۶]، آشکارا به امامتِ خود دعوت، نکرد؛ اما پس از مرگ معاویه و اتمام دوره ترک مخاصمه، امامت را علنى کرد[۱۱۷]. علم به جمیع شئون و معارف دین به شکل تام و کامل نیز از لوازم امامت است؛ از اینرو، امام على(ع) از او، همچنان که از امام حسن، خواست براى مردم سخنرانى کند تا بعدها قریشیان او را به نداشتن علم منسوب نکنند[۱۱۸]. شاهد آن اقوالى از صحابه درباره مقام علمى آن حضرت و تقاضاى افتاء از اوست[۱۱۹]. به برخى سخنان خود امام حسین(ع) درباره امامت خویش[۱۲۰] و نیز پارهاى معجزات و کرامات که به دست آن حضرت تحقق یافت نیز در اثبات امامت وى استناد شده است[۱۲۱]. گفتنى است گاه در انتساب پارهاى از کرامات یا فضایل یا برخى افعال، بین امام حسن و امام حسین(ع) خلاصه شده است.
فضائل و مناقب
در منابع حدیثى شیعه و سنّى مناقب و فضائلى خاص درباره امام حسین(ع)، از زمان ولادت تا شهادت آن حضرت، نقل شده است. از جمله گفته شده است که دوران «حمل» وى شش ماه بود که نظیر آن پیشتر تنها درباره عیسیبن مریم یا یحییبن زکریا رخ داده بود[۱۲۲].
هنگام ولادت او جبرئیل به همراه هزار فرشته از آسمان فرود آمدند تا ولادتش را به پیامبر تبریک گویند[۱۲۳] و آنگاه جبرئیل پیامبر را از شهادت وى به دست امت مسلمان و نیز تداوم امامت در نسل او آگاه کرد[۱۲۴]. جبرئیل مشتى از خاک کربلا را نیز براى پیامبر آورد و این خاک بعدها نزد امّسلمه بود و او از تغییر رنگ آن در روز عاشورا، از شهادت نواده پیامبر با خبر شد[۱۲۵]. در روایات فراوانى پیامبر اصحابش را از شهادت فرزندش حسین آگاه کرده بود[۱۲۶]. به جز پیامبر، امام على(ع) و امام حسن(ع) نیز از ماجراى شهادت آن حضرت خبر داده بودند[۱۲۷]. چنانکه خداوند انبیاى پیشین را از شهادت امام آگاه ساخته بود[۱۲۸]. درباره حوادث روز عاشورا و پس از شهادت آن حضرت و نیز عقوبت کسانى که در شهادت امام دست داشتند، نیز امور معجزهآسایى نقل شده است[۱۲۹]. از جمله گفتهاند خدا در روز عاشورا چهارهزار فرشتهاى را که در جنگ بدر به یارى پیامبر فرستاده بود، به سوى او فرود آورد و امام مخیر شد که از بین پیروزى و دیدار با پیامبر یکى را برگزیند و او ترجیح داد به لقاى پیامبر نایل شود. این فرشتگان به امر خدا تا روز قیامت بر مزارش گریه میکنند و براى زائران دعا و طلب بخشش میکنند[۱۳۰].
در منابع حدیث و تفاسیر شیعه نیز آیاتى از قرآن درباره امام حسین(ع) تأویل یا تطبیق[۱۳۱] شده است. از جمله آیه ۱۵ سوره احقاف که در آن از مادر باردارى سخن گفته شده است که با رنج کودک خویش را حمل میکند و با درد او را به دنیا میآورد. این آیه ناظر به فاطمه زهرا(س) دانسته شده که در دوران حمل فرزندش خبر شهادت او را از پیامبر از طریق جبرئیل شنید و غمگین شد[۱۳۲]. همچنین حروف مقطعه ابتداى سوره مریم[۱۳۳] در اشاره به واقعه کربلا تأویل شده است که خداوند پس از آنکه اسامى پنج تن را به زکریاى نبى آموخت، رمزش را براى وى آشکار کرد[۱۳۴]. گفته شده است زکریا وقتى از ماجراى شهادت امام حسین(ع) آگاه شد از خداوند خواست تا فرزندى به وى عطا کند که سرنوشتى مشابه حسین داشته باشد و خداوند یحیى را به او داد که مدت حملش شش ماه بود و همچون حسین به شهادت رسید[۱۳۵]. همچنین آیات ۶ سوره احزاب[۱۳۶] و ۲۸ سوره زخرف[۱۳۷] در اشاره به تداوم امامت از نسل امام حسین(ع) تفسیر شدهاند. برخى از آیات قرآن نیز ناظر به قیام و شهادت آن حضرت دانسته شدهاند، از جمله آیه ۷۷ سوره نساء[۱۳۸]، آیه ۳۳ سوره اسراء[۱۳۹] و آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره فجر[۱۴۰]. براى زیارت امام حسین فضیلتهاى بسیارى ذکر شده و در احادیث منقول از پیامبر و امامان شیعه بر آن تأکید بسیار گردیده است[۱۴۱]، همچنانکه براى تربت آن حضرت فضائل بسیارى یاد کردهاند[۱۴۲].
سخنان امام
از امام حسین(ع) سخنان زیادى بر جاى نمانده، که مهمترین علت آن، وضع خاص جهان اسلام در آن دوره و تنگناهاى شدیدى بوده که نظام حاکم اموى، هم براى عترت پیامبر و هم براى شیعیانشان، ایجاد میکرده است. به جز خطبهها و سخنان امام در ماجراى قیام عاشورا[۱۴۳]، برخى سخنان پراکنده از آن حضرت در متون کهن اهلسنّت و شیعه هست، از جمله سخنان حکمتآمیزى از امام درباره اصناف خلق[۱۴۴]. همچنین است سخن مشهور آن حضرت در تأکید بر آزادگى، خطاب به سپاه اموى هنگامى که قصد حمله به خیام امام را داشتند و آن حضرت توان مقابله نداشت، با این مضمون که اگر دین ندارید، دست کم آزاده باشید[۱۴۵].برخى از دعاهاى امام حسین(ع) در منابع کهن نقل شده است[۱۴۶].
از مشهورترین آنها، دعاى عرفه است که متنى طولانى دارد و از ادعیه مشهور شیعه به شمار میرود و مضامین عرفانى بلندى در آن دیده میشود [۱۴۷].روایاتى از امام در موضوعات اعتقادى، غالبآً در منابع شیعى، نقل شده است، از جمله درباره توحید[۱۴۸]، امامت[۱۴۹]، مناقب اهلبیت[۱۵۰]، غیبت[۱۵۱]، ویژگیهاى شیعه[۱۵۲] و صفات مؤمن[۱۵۳]. پارهاى مناظرات و احتجاجات نیز از آن حضرت نقل شده که مشتمل بر اثبات حقانیت و فضائل اهلبیت علیهمالسلام است[۱۵۴]. روایاتى نیز درباره فضائل قرآن[۱۵۵] و تفسیر پارهاى آیات در شأن اهلبیت[۱۵۶] از آن حضرت وارد شده است.از امام حسین(ع)، روایاتى در برخى ابواب فقه نیز نقل شده است[۱۵۷].
در موضوعات اخلاقى نیز احادیثى از امام حسین(ع) نقل کردهاند[۱۵۸]. اشعارى نیز به امام منسوب است که معروفترین آنها ابیاتى است که امام درباره محبت خود به دخترش سکینه و مادر سکینه، رباب، سروده است[۱۵۹]. همچنین شعرى است که امام در آخرین روزها در بیوفایى روزگار به زبان آورده است[۱۶۰]. امام حسین از راویان سخنان پیامبر و پدرش امام علیبن ابیطالب(ع) و مادرش فاطمه زهرا(س) است که در مجموعههاى حدیثى اهلسنّت گردآمده است[۱۶۱].
از راویان امام، فرزندان آن حضرت، امام سجاد(ع) و دخترش فاطمه، بیشترین روایت را از او نقل کردهاند[۱۶۲]. بر مبناى استقصاى عطاردیقوچانى[۱۶۳] شمار راویانى که از وى حدیث نقل کردهاند، افزون بر دویست و پنجاه تناند[۱۶۴]. طوسى، برپایه مبناى خاص خود در کتاب رجال[۱۶۵]، نام قریب به صد تن را به عنوان اصحاب آن حضرت فهرست کرده است که برخى از آنان در شمار اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب و امام حسن علیهمالسلام بوده و غالبا در کربلا وى را همراهى کرده و همانجا به شهادت رسیدهاند.
سخنان امام حسین(ع) تاکنون در چند مجموعه منتشر شده، که از آن جمله است: موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)[۱۶۶]، مسند الامام الشهید ابیعبدالله الحسینبن على(ع)[۱۶۷]، و حکمتنامه امام حسین(ع)[۱۶۸].
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
منابع
- ابن ابیالثلج، تاریخ الائمة، در مجموعة نفیسة فى تاریخ الائمة، چاپ محمود مرعشى، قم: کتابخانه آیتاللّه مرعشى نجفى، ۱۴۰۶؛
- ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت [بیتا.]؛
- ابن ابیالدنیا، مکارمالاخلاق، چاپ مجدى سیدابراهیم، بولاق [بیتا.]؛
- ابنابیزینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲؛
- ابن ابیشیبه، المصنَّف فى الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
- ابناعثم کوفى، کتابالفتوح، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
- همان، ترجمه محمدبن احمد مستوفى هروى، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران ۱۳۷۲ش؛
- ابنبابویه، الامالى، قم ۱۴۱۷؛
- همو، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? ۱۳۵۷ش]؛
- همو، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم ۱۳۶۸ش؛
- همو، عللالشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم [بیتا.]؛
- همو، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم ۱۳۶۳ش الف؛
- همو، کتابالخصال، چاپ علیاکبر غفارى، قم ۱۳۶۲ش؛
- همو، کمالالدین و تمام النعمة، چاپ علیاکبر غفارى، قم ۱۳۶۳ش ب؛
- همو، معانى الاخبار، چاپ علیاکبر غفارى، قم ۱۳۶۱ش؛
- ابنحزم، المُحَلّى، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالفکر، [بیتا.]؛
- ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، [بیتا.]؛
- ابنسعد؛ ابنشبّه نمیرى، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینةالنبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، [جده[ ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
- ابنشعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلیاللّه علیهم، چاپ علیاکبر غفارى، قم ۱۳۶۳ش؛
- ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ یوسف بقاعى، قم ۱۳۸۵ش؛
- ابنطاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۵؛
- همو، مقتلالحسین(ع)، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم [ ۱۴۱۷]؛
- ابن طلحه شافعى، مطالب السؤول فى مناقب آلالرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه، [بیجا، بیتا.]؛
- ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
- ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
- همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
- ابنقولویه، کاملالزیارات، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۷؛
- ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، [قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴]، چاپ افست [بیروت، بیتا.]؛
- ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم مظفر، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۴۰۵؛
- عبدالحسین امینى، سیرتنا و سنتنا: سیرة نبینا صلیاللّه علیه وآله و سنته، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
- عبداللّهبن نوراللّه بحرانى، عوامالعلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج ۱۷، قم ۱۳۸۲ش؛
- هاشمبن سلیمان بحرانى، مدینةالمعاجز، او، معاجز اهلالبیت(ع)، چاپ علاءالدین اعلمى، [قم] ۱۴۲۶/۲۰۰۵؛
- محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، [چاپ محمد ذهنیافندى]، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت [بیتا.]؛
- احمدبن محمد برقى، کتابالمحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموى، تهران ۱۳۳۰ش؛
- احمدبن یحیى بلاذرى، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ ۲۰۰۰؛
- همو، فتوحالبلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
- علیبن عیسى بهاءالدین اربلى، کشف الغمة فى معرفة الائمة علیهمالسلام، چاپ على فاضلى، [قم] ۱۴۲۶؛
- محمدبن عیسى ترمذى، سننالترمذى، ج ۳ و ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳؛
- جنیدبن محمود جنید شیرازى، شدّ الازار فى حطّ الاوزار عن زوّار المزار، چاپ محمد قزوینى و عباس اقبال آشتیانى، تهران ۱۳۶۶ش؛
- محمدبن عبداللّه حاکم نیشابورى، المستدرک علیالصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلى، بیروت ۱۴۰۶؛
- حرّ عاملى؛ عبیداللّهبن عبداللّه حسکانى، شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودى، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛
- حکمتنامه امام حسین(ع)، [گردآورى] محمد محمدیریشهرى، [همراهبا] ترجمه عبدالهادى مسعودى، قم : دارالحدیث، ۱۳۸۵ش؛
- عبداللّهبن جعفر حِمْیرى، قریب الاسناد، قم ۱۴۱۳؛
- علیبن محمد خزاز رازى، کفایة الاثر فیالنص علیالائمة الاثنیعشر، چاپ عبداللطیف حسینى کوه کمرى خوئى، قم ۱۴۰۱؛
- حسینبن حمدان خصیبى، الهدایة الکبرى، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
- دلائل الامامة، [منسوب به] محمدبن جریر طبرى آملى، قم: مؤسسةالبعثة، ۱۴۱۳؛
- محمدبن احمد دولابى، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینى جلالى، قم ۱۴۰۷؛
- احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
- روائع الحکمة : بلاغة الامامینالحسن و الحسین(ع)، [اعداد] مصطفى محسن موسوى، محسن شراره عاملى، و مهدى عطبى بصرى، بیروت: دارالصفوة، ۱۴۲۴/۲۰۰۴؛
- مجدودبن آدم سنایى، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوى، تهران ۱۳۵۹ش؛
- محمدبن حسن صفار قمى، بصائرالدرجات الکبرى فى فضائل آل محمد(ع)، چاپ محسن کوچهباغیتبریزى، تهران ۱۳۶۲ ش؛
- عبدالرزاقبن همام صنعانى، المصنَّف، چاپ حبیبالرحمان اعظمى، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
- طباطبائى؛
- سلیمانبن احمد طبرانى، المعجمالکبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ۱۴۰؛
- احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم [بیتا.]؛
- فضلبن حسن طبرسى، اعلام الورى باعلام الهدى، قم ۱۴۱۷؛
- همو، مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضلاللّه یزدى طباطبائى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
- طبرى، تاریخ(بیروت)؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم ۱۴۱۴؛
- همو، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوى خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
- همو، رجالالطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
- همو، کتابالغیبة، چاپ عباداللّه طهرانى و علیاحمد ناصح، قم ۱۴۱۱؛
- عزیزاللّه عطاردیقوچانى، مسندالامام الشهید ابیعبداللّهالحسینبن على(ع)، [تهران] ۱۳۷۶ش؛
- محمدبن على علویشجرى، فضل زیارة الحسین((ع))، چاپ احمد حسینى، قم ۱۴۰۳؛
- علیبن ابیطالب(ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحى صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم [بیتا.]؛
- محمدبن مسعود عیاشى، کتابالتفسیر، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران [بیتا.]؛
- نعمانبن محمد قاضى نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام والقضایا و الاحکام، چاپ آصفبن علیاصغر فیضى، قاهره [۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵]، چاپ افست [قم، بیتا.]؛
- باقر شریف قرشى، حیاةالامام الحسنبن على، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳؛
- سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم ۱۴۰۹؛
- علیبن ابراهیم قمى، تفسیرالقمى، چاپ طیب موسوى جزائرى، نجف ۱۳۸۷، چاپ افست قم [بیتا.]؛
- کلینى؛
- فراتبن ابراهیم کوفى، تفسیر فراتالکوفى، چاپ محمدکاظم محمودى، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
- مجد خوافى، روضه خلد، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۴۵ش؛
- مجلسى؛
- یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تحفةّ الاشراف بمعرفة الاطراف، چاپ عبدالصمد شرفالدین و زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
- همو، تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
- مسعودى، تنبیه؛
- همو، مروج(بیروت)؛
- مسلمبن حجاج، الجامعالصحیح، بیروت : دارالفکر، [بیتا.]؛
- محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حججاللّه علیالعباد، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
- ناصر خسرو، سفرنامه ناصرخسرو قبادیانى مروزى، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران ۱۳۷۳ش؛
- یحییبن حسین ناطق بالحق، الافاده فى تاریخ الائمة السادة، چاپ محمدکاظم رحمتى، تهران ۱۳۸۷ش؛
- محمدصادق نجمى، سخنان حسینبن على(ع)(از مدینه تا کربلا)، قم ۱۳۷۸ش؛
- نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
- نعیمبن حمّاد، کتابالفتن، چاپ سهیل زکار، [بیروت] ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳؛
- یعقوبى، تاریخ.
پی نوشت
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۳۹۹؛ ابوالفرج اصفهانى، ص ۵۱؛ مفید، ج ۲، ص ۲۷.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۳۵۶ـ۳۵۷؛ ابنحنبل، ج ۱، ص ۹۸، ۱۱۸؛ دولابى، ص ۹۹؛ کلینى، ج ۶، ص ۳۳؛ قس ابنسعد، همانجا؛ دولابى، ص ۱۲۲، که حسین را مشتق از حسن شمردهاند.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۶۳ش الف، ج ۲، ص ۲۵ـ۲۶؛ فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، ج۱، ص۴۲۷ـ ۴۲۸؛ قس بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۴۵۴.
- ↑ ابنحنبل، ج ۱، ص ۱۵۹؛ دولابى، ص ۹۹، ۱۲۱؛ طبرانى، ج۳، ص ۹۸.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج ۶، ص ۳۳ـ۳۴؛ ابنبابویه، ۱۳۸۵ـ ۱۲۸۶، ج۱، ص ۱۳۷ـ۱۳۸؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص ۳۶۷؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج ۱، ص ۳۱ـ۳۲.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج ۱، ص ۳۵۷؛ دولابى، ص ۱۰۰؛ براى اقوال مشابه درباره نامگذارى امام حسن علیهالسلام رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابن ابیشیبه، ج ۸، ص ۶۵؛ ابنقتیبه، ۱۹۶۰، ص ۲۱۳؛ طبرانى، ج ۳، ص ۹۴؛ مفید، همانجا.
- ↑ ص ۲۰۱.
- ↑ رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ ابن ابیالثلج، ص ۲۸؛ ابنطلحه شافعى، ج ۲، ص ۳۷۴.
- ↑ ابن ابیالثلج، همانجا.
- ↑ ابنطلحه شافعى، همانجا.
- ↑ براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج ۴، ص ۸۶.
- ↑ همانجا.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص۹۹ـ۱۰۰؛ ابنقولویه، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص۴۹ـ ۵۰؛ مجلسى، ج ۳۷، ص ۹۴ـ۹۵؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص ۸۰۲، ۸۴۶؛ ناصرخسرو، ص ۷۲ـ۷۵، ۸۵؛ سنایى، ص ۲۶۲، ۲۶۶؛ مجدخوافى، ص ۲۲، ۲۶، ۲۰۵، ۲۷۱؛ جنید شیرازى، ص ۲۵۱ـ۲۵۲.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به مفید، همانجا؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۴۱.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۶۳؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجا؛ ابنعبدالبرّ، ج ۱، ص ۳۹۲.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۳۹۹؛ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۴۶؛ دولابى، ص ۱۰۲، ۱۲۱؛ طبرى، ج ۲، ص ۵۵۵؛ ابوالفرج اصفهانى، ص ۵۱؛ مفید، همانجا.
- ↑ ابنعبدالبرّ، ج۱، ص۳۹۳.
- ↑ حاکم نیشابورى، ج ۳، ص۱۷۷؛ ابنعساکر، ج ۱۴، ص ۱۱۶.
- ↑ مجلسى، ج ۴۴، ص۲۰۱.
- ↑ رجوع کنید به طوسى، ۱۴۰۱، همانجا.
- ↑ ابوالفرج اصفهانى؛ مفید، همانجاها؛ ابنطلحه شافعى، ج ۲، ص ۳۷۲.
- ↑ ابنسعد؛ طبرى؛ دولابى، همانجاها.
- ↑ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش ب، ج ۱، ص ۲۸۲؛ براى اقوال مختلف درباره روز و ماه و سال تولد امام رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۴۲۰؛ مِزّى، ۱۴۲۲، ج ۶، ص ۳۹۸ـ۳۹۹.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۶۴؛ ابن ابیالثلج، ص ۸.
- ↑ ابنقتیبه، ۱۹۶۰، ص ۱۵۸.
- ↑ دولابى، ص ۱۰۱؛ ابنعبدالبرّ؛ ابنعساکر، همانجاها.
- ↑ ج ۶، ص ۴۰۰ـ۴۰۱.
- ↑ همسر عباسبن عبدالمطلب.
- ↑ نیز رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ج۴، ص۳۲۳؛ قس ابنحنبل، ج ۶، ص ۳۴۰؛ دولابى، ص ۱۰۶؛ بهاءالدین اربلى، ج ۲، ص ۳۰۸،۳۲۰، ۳۴۸ـ۳۴۹، که این موضوع را به امام حسن (ع) نسبت دادهاند.
- ↑ ج ۱، ص ۴۶۵.
- ↑ روز عاشورا.
- ↑ کربلا.
- ↑ ابنسعد، ج۶، ص۴۴۱؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص۵۱۲؛ طبرى، ج ۵، ص ۳۹۴،۴۰۰؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۴۱ـ۴۲؛ قس طبرى، ج ۵، ص ۳۹۴، که بنابر روایتى شهادت امام را در ماه صفر دانسته است؛ ابن ابیالثلج، همانجا، که سال شهادت را شصتم هجرى ذکر کرده است.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، همانجا؛ طبرى، ج ۵، ص ۴۲۲؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.
- ↑ طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.
- ↑ دولابى، ص ۱۳۳.
- ↑ کلینى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.
- ↑ نیز رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، همانجا.
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ رجوع کنید به مسعودى، تنبیه، ص ۳۰۳؛ ناطقبالحق، ص ۱۱.
- ↑ نیز رجوع کنید به ناطقبالحق، همانجا.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد؛ ابوالفرج اصفهانى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به ابنقتیبه، ۱۹۶۰، ص ۲۱۳؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰؛ یعقوبى، همانجاها؛ طبرانى، ج۳، ص۱۱۵، که سن امام را ۵۶ سال نوشتهاند.
- ↑ فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، همانجا؛ نیز رجوع کنید به کلینى، ج۱، ص :۴۶۳ ۵۷ سال و چند ماه؛ ابنابیالثلج؛ مسعودى، تنبیه، همانجاها: ۵۷ سال.
- ↑ ابنسعد؛ ابنقتیبه، ۱۹۶۰، همانجاها؛ طبرانى، ج۳، ص۹۸ـ۹۹، ۱۰۳، ۱۰۵؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجا.
- ↑ براى اقوال گوناگون درباره سن امام به هنگام شهادت و روز و ماه و سالآن رجوع کنید به مزّى،۱۴۲۲، ج۶، ص۴۴۵ـ۴۴۶.
- ↑ ج ۶، ص ۳۹۹.
- ↑ طبقه پنجم.
- ↑ رجوع کنید به ابن ابیالثلج، همانجا؛ دلائلالامامة، ص ۱۷۷.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۴۰۱.
- ↑ ابنماجه، ج ۱، ص ۲۱۶؛ طبرانى، ج ۳، ص ۶۵.
- ↑ ابنحنبل، ج ۵، ص ۳۵۴؛ ابنماجه، ج ۲، ص ۱۱۹۰؛ ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۴.
- ↑ رجوع کنید به آلعمران: ۶؛ براى بیان امام رضا علیهالسلام درباره این آیه رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۶۳الف، ج ۱، ص ۲۳۱ـ۲۳۲.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۴۰۶ـ۴۰۷؛ مسلمبن حجاج، ج ۷، ص ۱۲۰ـ۱۲۱؛ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش الف، ج ۱، ص ۸۵؛ مفید، ج ۱، ص ۱۶۸؛ براى اقوال مشابه درباره امام حسن (ع) رجوع کنید به حسنبن على، امام.
- ↑ ابنشبّه نمیرى، ج ۳، ص ۷۹۸ـ۷۹۹.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۰۷.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ۱۴۰۷، ص ۴۶۷؛ طبرى، ج ۴، ص ۲۶۹.
- ↑ مسعودى، مروج، ج ۳، ص ۸۴؛ ابن ابیالحدید، ج ۸، ص ۲۵۳؛ براى سخن وى خطاب به ابوذر رجوع کنید به مجلسى، ج ۲۲، ص۴۱۲ـ۴۱۳.
- ↑ نعیمبن حمّاد، ص ۸۴ـ۸۵.
- ↑ ابنشبّه نمیرى، ج ۳، ص ۱۱۳۱؛ قس ابنقتیبه، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۵۸، ۶۲؛ مسعودى، مروج، ج ۳، ص ۸۹، که این مجروح شدن را به امام حسن (ع) نسبت دادهاند.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج2، ص۱۸۷، ۲۱۳، ۲۴۶، ۳۲۳؛ مسعودى، مروج، ج ۳، ص ۱۰۴ـ۱۱۴، ۱۳۶.
- ↑ رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص ۱۱۴ـ۱۱۵.
- ↑ موقوفات.
- ↑ ابنشبّه نمیرى، ج ۱، ص ۲۲۷؛ نهجالبلاغة، نامه ۲۴.
- ↑ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۳۵۶، قس ج ۲، ص ۳۵۷.
- ↑ رجوع کنید به ابنقتیبه، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۱۸۱؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۳۵۵ـ ۳۵۶؛ مفید، ج۱، ص۲۵؛ مجلسى، ج۴۲، ص۲۳۵، ۲۹۴ـ ۲۹۵.
- ↑ رجوع کنید به ابن ابیالثلج، همانجا؛ دلائل الامامة، ص ۱۵۹، ۱۷۷.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۳۹۳، ۴۵۶؛ ابناعثم کوفى، ج ۴، ص ۲۸۹ـ۲۹۰.
- ↑ ابناعثم کوفى، ج ۴، ص ۲۹۲.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۴۵۷ـ۴۵۸.
- ↑ ج ۶، ص ۴۱۰ـ۴۱۵.
- ↑ رجوع کنید به حرّ عاملى، ج۸، ص ۳۰۹ـ۳۱۸.
- ↑ رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج ۲، ص ۲۳.
- ↑ ابنسعد، ج۶، ص۴۰۹ـ۴۱۰، ۴۱۵؛ براى گزارش برخورد متفاوت امام حسن(ع) رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به همان، ج۶، ص۴۱۴ـ۴۱۵.
- ↑ رجوع کنید به همان، ج ۶، ص ۴۱۳؛ ابنابیشیبه، ج ۲، ص ۱۷۴.
- ↑ نمونهاى از این هماهنگى در مراسم خاکسپارى امام حسن گزارش شده است رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ رجوع کنید به یعقوبى، ج ۲، ص ۲۲۶؛ نیز رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۴۰۹، که از احترام خاص ابنعباس به وى سخن گفته است.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۴ـ۴۱۵.
- ↑ همان، ج ۶، ص ۴۲۲ـ۴۲۳؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۴۵۸ـ۴۵۹؛ مفید، ج ۲، ص ۳۲.
- ↑ ابنسعد، همانجا؛ قس بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۴۵۹ـ۴۶۰.
- ↑ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۴۶۰.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۴.
- ↑ همان، ج ۶، ص ۴۲۲؛ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۲۸؛ ابناعثم کوفى، ج ۴، ص ۳۳۷ـ۳۳۹، ۳۴۲ـ۳۴۳؛ طبرى، ج ۵، ص ۳۰۳.
- ↑ ابناعثم کوفى، ج ۴، ص ۳۳۹.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۲۳؛ طبرى، ج ۵، ص ۳۲۲؛ ابناعثم کوفى، ج ۴، ص ۳۴۹ـ۳۵۰؛ ابنبابویه، ۱۴۱۷، ص ۲۱۵ـ۲۱۶.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۳۶۶، ۴۵۳؛ دولابى، ص ۱۰۴؛ طبرانى، ج ۳، ص ۹۵؛ ناطقبالحق، ص ۱۱؛ مفید، ج ۲، ص ۲۷.
- ↑ رجوع کنید به ابنحنبل، ج ۳، ص ۲۶۱؛ بخارى، ج ۴، ص ۲۱۶؛ ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۵.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۳؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۱۲۳.
- ↑ ناطقبالحق، همانجا.
- ↑ طبرانى، ج ۳، ص ۱۰۱.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۵؛ ابنابیشیبه، ج ۶، ص ۴۶؛ طبرانى، ج ۳، ص ۱۰۰.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۳ـ ۴۱۷؛ ابن ابیشیبه، ج ۶، ص ۳، ۱۵.
- ↑ کلینى، ج ۶، ص ۴۷۳ـ۴۷۴؛ ابنبابویه، ۱۴۱۷، ص ۱۹۳، ۱۹۴، ۵۴۳.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۰؛ طبرانى، ج ۳، ص ۱۵؛ ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص ۳۹۷.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۳.
- ↑ ابناعثم کوفى، ج ۳، ص ۴۰.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۰۸؛ ابنابیشیبه، ج ۷، ص ۲۶۹.
- ↑ رجوع کنید به مجلسى، ج ۴۳، ص ۳۱۹؛ نیز براى روایتى دیگر درباره احترام امامحسین به امام حسن علیهالسلام رجوع کنید به بهاءالدین اربلى، ج ۲، ص ۴۸۱؛ و براى احترام محمدبن حنفیه به امامحسین رجوع کنید به ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۷۴.
- ↑ رجوع کنید به ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۷۳.
- ↑ ابنعساکر، ج ۱۴، ص ۱۸۵.
- ↑ ابنعساکر، ج ۷۰، ص ۱۹۶ـ۱۹۷؛ براى موارد مشابه رجوع کنید به ابنحزم، ج ۸، ص ۵۱۵؛ بهاءالدین اربلى، ج ۲، ص ۴۷۶.
- ↑ بهاءالدین اربلى، ج ۲، ص ۴۷۸ـ۴۷۹.
- ↑ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۷۲ـ۷۳.
- ↑ قاضى نعمان، ج ۲، ص ۳۳۹.
- ↑ مجلسى، ج ۴۴، ص ۱۹۶؛ نیز رجوع کنید به ابن ابیالدنیا، ص ۱۴۰؛ کلینى، ج ۴، ص ۴۷؛ ابنبابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص ۱۳۵ـ۱۳۶، درباره بخشش حسنین(ع).
- ↑ ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۸۳.
- ↑ همان، ج ۴، ص ۷۳ـ۷۴.
- ↑ رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۴۳، ص ۲۲۴ـ۲۲۵.
- ↑ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۷۳.
- ↑ رجوع کنید به قاضى نعمان، ج ۱، ص ۳۷؛ ابنبابویه، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۲۱۱؛ خزاز رازى، ص ۱۱۷؛ مفید، ج ۲، ص ۳۰؛ نیز رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۶۳ش ب، ج ۱، ص ۲۵۷ـ۲۵۸؛ خزاز رازى، ص ۱۳ـ۱۴، ۲۳، ۲۸ـ۲۹، و جاهاى دیگر؛ نیز براى روایاتى مشابه از امام على و امام حسن علیهماالسلام رجوع کنید به خزاز رازى، ص ۲۱۷، ۲۲۱ـ۲۲۳.
- ↑ رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ج ۴، ص ۳۱۹؛ کلینى، ج ۱، ص ۳۰۱ـ۳۰۲؛ خزاز رازى، ص ۲۲۹؛ فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۴۲۱ـ۴۲۳؛ نیز براى اعتراف محمد حنفیه به امامت آن حضرت رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۴۲۳.
- ↑ ج ۲، ص ۳۰ـ۳۱.
- ↑ هُدْنه.
- ↑ نیز رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۴۲۳ـ۴۲۴.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۴۱۷، ص ۴۲۵؛ همان، ۱۳۵۷ش، ص ۳۰۷ـ۳۰۸.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۵۷ش، ص ۸۰؛ ابنعساکر، ج ۱۴، ص ۱۷۴، ۱۸۰، ۱۸۳ـ۱۸۴.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۶۳ش الف، ج ۱، ص ۶۸؛ خزاز رازى، ص ۲۳۰ـ۲۳۴.
- ↑ رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۴۲۳؛ براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص ۲۹۱؛ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش ب، ج ۲، ص ۵۳۷؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۵، ص ۴۷۰؛ قطبراوندى، ج ۱، ص ۲۴۵ـ۲۴۶؛ دلائل الامامة، ص ۱۸۱ـ۱۸۳، ۱۸۶، ۱۸۸ـ۱۸۹؛ ابنعساکر، ج ۱۴، ص ۸۲؛ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۵۷، ۵۹ـ۶۰؛ مجلسى، ج ۴۴، ص ۱۸۵ـ۱۸۶؛ هاشمبن سلیمان بحرانى، ج ۲، ص ۸۳ـ۲۳۰؛ نیز رجوع کنید به حبابه والبیه*.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۶۵؛ ابنبابویه، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۲۰۶؛ دلائل الامامة، ص۱۷۷؛ نیز رجوع کنید به ابنبابویه،۱۳۶۳ش ب، ج۱، ص۴۶۱؛ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۹۲.
- ↑ کلینى، ج ۱، ص ۴۶۴؛ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش ب، ج ۱، ص ۲۸۲ـ۲۸۴؛ دلائلالامامة، ص ۱۹۰؛ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۸۲.
- ↑ کلینى، همانجا؛ نیز براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۲۰۵ـ۲۱۰؛ براى تشبیه تداوم امامت از صلب امام حسین نه برادرش حسن علیهماالسلام به ماجراى هارون و موسى رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص ۳۰۵؛ براى فهرستى از روایاتى درباره اِخبار پیامبر از شهادت امام حسین علیهالسلام رجوع کنید به عبداللّهبن نوراللّه بحرانى، ج ۱۷، ص ۱۱۳ـ۱۳۳.
- ↑ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۷ـ۴۱۹؛ ابنحنبل، ج۶، ص۲۹۴؛ ابنقولویه، ص۱۳۲؛ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص۶۳.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص ۶۸؛ کلینى، ج ۱، ص ۲۰۹؛ ابنقولویه، ص ۱۴۳ـ۱۴۸؛ ابنبابویه، ۱۴۱۷، ص ۸۹.
- ↑ رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص ۱۴۲؛ ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۹ـ۴۲۰؛ ابنقولویه، ص ۱۴۹ـ۱۵۶؛ ابنبابویه، ۱۴۱۷، ص ۱۷۷ـ۱۷۸، ۱۹۶ـ۱۹۷؛ همان، ۱۳۶۳ش ب، ج ۱، ص ۲۵۹ـ۲۶۰، ج ۲، ص ۵۳۲ـ۵۳۵؛ مفید، ج ۱، ص ۳۳۰ـ۳۳۱؛ ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۹۳ـ۹۴؛ براى تفصیل مآخذ روایى در منابع اهلسنّت رجوع کنید به امینى، ص ۴۹ـ۱۵۰.
- ↑ براى فهرستى از این روایات رجوع کنید به عبداللّهبن نوراللّه بحرانى، ج ۱۷، ص ۱۰۱ـ۱۱۲.
- ↑ رجوع کنید به کربلا*، واقعه.
- ↑ رجوع کنید به ابنقولویه، ص ۱۷۱ـ۱۷۲، ۳۵۴؛ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش ب، ج ۲، ص ۶۷۲؛ دلائلالامامة، ص ۱۷۸.
- ↑ در اینباره رجوع کنید به جرى و انطباق*.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۶۴؛ ابنقولویه، ص ۱۲۲؛ ابنبابویه، ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۲۰۶؛ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۵۷؛ نیز رجوع کنید به قمى، ج ۲، ص ۲۹۷.
- ↑ کهیعص.
- ↑ قمى، ج ۲، ص ۴۸؛ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش ب، ج ۲، ص ۴۶۱؛ همان، ۱۳۶۱ش، ص۲۲؛ دلائل الامامة، ص ۵۱۳ـ۵۱۴؛ احمدبنعلى طبرسى، ج ۲، ص ۲۷۲ـ ۲۷۳؛ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۹۲؛ فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۰۸، ذیل آیه.
- ↑ ابنبابویه، ۱۳۶۳شب؛ دلائلالامامة؛ احمدبن على طبرسى؛ ابنشهرآشوب، همانجاها.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۲۸۷ـ۲۸۸؛ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش ب، ج ۱، ص ۳۲۳، ج ۲، ص ۴۱۴؛ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۵۴؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج ۱، ص ۲۵۱، ج ۲، ص ۷۲.
- ↑ ابنبابویه، ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶، ج 1، ص ۲۰۷؛ همان، ۱۳۶۳ش ب، ج ۱، ص ۳۲۳، ج ۲، ص ۳۵۹، ۴۱۵، ۴۱۷؛ ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۵۳ـ۵۴؛ نیز رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۰۸؛ طباطبائى، ذیل آیه.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج ۸، ص ۳۳۰؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج ۱، ص ۲۵۸، ج ۲، ص ۲۳۵.
- ↑ کلینى، ج ۸، ص ۲۵۵؛ ابن قولویه، ص ۱۳۵؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج ۲، ص ۲۹۰؛ کوفى، ص ۲۴۰.
- ↑ قمى، ج ۲، ص ۴۲۲؛ مجلسى، ج ۲۴، ص ۹۳؛ نیز رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۶۳ش، ص ۱۲۳؛ فضلبن حسن طبرسى، ۱۴۰۸، ج ۱۰، ص ۷۳۰، که سوره فجر سوره امام حسین علیهالسلام شمرده شده است.
- ↑ براى روایات فضیلت زیارت امام حسین و زیارتنامههاى آن حضرت رجوع کنید به علوى شجرى، ص ۲۸ـ۹۴؛ ابنقولویه، ص ۲۲۰، ۴۳۹؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۴۲ـ ۶۹.
- ↑ رجوع کنید به تربت*.
- ↑ براى مجموعهاى از این اقوال رجوع کنید به روائعالحکمة، ص ۲۷۲ـ۳۱۱؛ نجمى، ۱۳۷۸ش.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۲؛ براى فهرستى از سخنان حکیمانه و مواعظ منقول از امام رجوع کنید به عطاردیقوچانى، ج ۳، ص ۱۴۳ـ۱۵۲، ۲۶۲ـ۳۱۱.
- ↑ براى نقلهاى گوناگون آن رجوع کنید به دینورى، ص ۳۰۰؛ ابناعثم کوفى، ج ۵، ص ۱۱۷؛ طبرى، ج ۵، ص ۴۵۰؛ ابوالفرج اصفهانى، ص ۷۹؛ ابنطاووس، ۱۴۱۷، ص ۷۱.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۴۱۳؛ ابنابیشیبه، ج ۲، ص ۲۰۰، ج ۷، ص ۱۱۳؛ حمیرى، ص ۱۵۷ـ ۱۵۸.
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، 1414ـ1415، ج 2، ص 74ـ87؛ نیز رجوع کنید به حکمتنامه امام حسین علیهالسلام، ج 1، ص 508ـ547؛ براى مجموعهاى از دعاهاى مروى از امام حسین رجوع کنید به همان، ج 1، ص 486ـ592.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج۱، ص۹؛ ابنشعبه، ص ۲۴۴ـ۲۴۵؛ ابنعساکر، ج ۱۴، ص ۱۸۳ـ۱۸۴.
- ↑ صفار قمى، ص ۳۲؛ کلینى، ج ۱، ص ۳۹۸ـ۳۹۹.
- ↑ برقى، ج ۱، ص ۶۱؛ صفار قمى، ص ۴۷۲؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص ۲۵۳ـ۲۵۴؛ احمدبن على طبرسى، ج ۲، ص ۲۲ـ۲۳.
- ↑ ابن ابیزینب، ص ۲۱۳؛ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش ب، ج ، ص ۲۶۴ـ۲۶۹، ۳۱۶ـ ۳۱۸؛ طوسى، ۱۴۱۱، ص ۱۹۰ـ۱۹۱.
- ↑ برقى، ج ۱، ص ۱۴۷، ۱۶۳ـ۱۶۴؛ عیاشى، ج ۱، ص ۱۸۵.
- ↑ ابنبابویه، ۱۴۱۷، ص ۲۰۰؛ مجلسى، ج ۷۱، ص ۳۱۵.
- ↑ رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج ۲، ص ۱۳ـ۲۶.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج ۲، ص ۶۱۱ـ۶۱۳.
- ↑ رجوع کنید به عیاشى، ج ۲، ص ۳۳۷ـ۳۳۸؛ کلینى، ج ۸، ص ۲۴۴ـ۲۴۵؛ ابنبابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص ۴۲ـ ۴۳؛ همان، ۱۳۵۷ش، ص ۹۰ـ۹۱؛ حسکانى، ج ۱، ص۵۶۰.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به صنعانى، ج ۳، ص ۵۳۲ـ۵۳۳، ج ۴، ص ۲۱۴؛ ابن ابیشیبه، ج ۱، ص ۳۵۵، ج ۲، ص ۲۰۰، ج ۷، ص ۳۸۸، ۶۱۹؛ عطاردیقوچانى، ج ۳، ص ۲۲۰ـ۲۶۰.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج ۴، ص ۸۱؛ بهاءالدین اربلى، ج ۲، ص ۴۷۴.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۴۰۰؛ ابنقتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۱۳؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج۲، ص۱۴۰.
- ↑ رجوع کنید به طبرى، ج ۵، ص ۴۲۰؛ براى مجموعه اشعار منتسب به امام رجوع کنید به حکمتنامه امام حسین علیهالسلام، ج ۲، ص ۳۳۸ـ ۴۲۰؛ همچنین براى تحلیل کلى از اشعار امام و مضامین آنها رجوع کنید به همان، ج ۲، ص ۳۳۰ـ۳۳۶.
- ↑ رجوع کنید به ابنحنبل، ج ۱، ص ۲۰۲؛ دولابى، ص ۱۲۵ـ ۱۳۳، ۱۳۷ـ ۱۳۸؛ طبرانى، ج ۳، ص ۱۲۷ـ۱۳۶؛ مزّى، ۱۴۰۳، ج ۳، ص ۶۵ـ ۶۷؛ براى فهرستى از کسانى که امام از آنها روایت کرده است رجوع کنید به همان، ۱۴۲۲، ج ۶، ص ۳۹۷.
- ↑ رجوع کنید به دولابى، ص ۱۲۵ـ ۱۳۱؛ نیز براى فهرست روایات این دو از امام حسین علیهالسلام رجوع کنید به عطاردیقوچانى، ج۳، ص۳۸۲ـ۳۸۳، ۳۹۲ـ۳۹۳.
- ↑ ج ۳، ص ۳۱۴ـ۴۱۸.
- ↑ براى اسامى شمارى از راویان امام در منابع کهن رجوع کنید به ابنحنبل، همانجا؛ دولابى، ص ۱۳۱ـ۱۳۵؛ طبرانى؛ مزّى، ۱۴۲۲؛ همان، ۱۴۰۳، همانجاها.
- ↑ ص ۹۹ـ۱۰۶.
- ↑ قم ۱۳۷۴ش.
- ↑ تهران ۱۳۷۶ش.
- ↑ قم ۱۳۸۵ش.