شکر الله از خاک
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
شکرالله یکی از شاعران معاصر است.
شکرالله | |
---|---|
زادروز | 1299 ه.ش شیراز |
مرگ | 1373 ه.ش |
زندگینامه
شکر اللّه از خاک فرزند کریم به سال 1299 ه. ش در شیراز به دنیا آمد. خط شکسته را خوش مینوشت، شعر میگفت و بیشتر اشعار غزل گونهاش مذهبی است او در سال 1373 شمسی در گذشت.
اشعار
نقش هستی ز ازل جلوهی رخسار تو بود | روشنی بخش جهان دیدهی بیدار تو بود | |
عشق شد آینهی روی تو کز غایت شوق | تو به آیینه و آیینه گرفتار تو بود | |
یوسفی چون تو نشد رونق بازار وجود | به خدایی که از آغاز خریدار تو بود | |
به وفای تو که از لحظهی پیمان وجود | تو وفادار وفا، عشق وفادار تو بود | |
ساقی بزم و لا بودی و صهبای وفا | هر که نوشید ز خُم خانه ایثار تو بود | |
چه شبی بود ندانم که در آن گوشهی خاک | تا سحر ماه فلک خیره به رخسار تو بود | |
آب میخواست ببوسد لبت اما هیهات | این سبک مایه کم از همت و مقدار تو بود | |
پیش دریای کمال تو عطشناک و حریص | آب گفتم من و «از خاک» گهربار تو بود [۱] |
پرتو وفا
بنواز نائی دل، نی شور نینوا را | که به پا نموده گردون همه خیمهی عزا را | |
به صفای جرعهای می ز خُم ولای جانان | ز وفا بلا خریدند بلا کشان بلا را | |
به فرات چشم عباس نگر که نور فضلش | به سر جهان فکنده همه پرتو وفا را | |
ز نگاه لعل سیراب بخون لاله رویان | بنگر چو چشم حسرتزده، چشمهی بقا را | |
به عزای شاه خوبان متحیّرم چه گویم؟ | ز تنش بیان کنم یا سر از بدن جدا را | |
به کدام کیش و آیین بود این ستم شعاری | که ز کین روا بدارند جفای ناروا را | |
سر و جان عالمی باد فدای پیر عشقی | که نکو به سر رسانید اطاعت خدا را | |
لب دجله قوم بیدین به طریق میهمانی | لب تشنه سر بریدند عزیز مصطفی را | |
چه عزا بود به عالم، همه گشته غرق ماتم | که به تن نموده عالم، همه جامهی عزا را | |
ز مقال بگذر «از خاک» وز گفتوگوی بگذر | که قلم کند حکایت همه شرح ماجرا را [۲] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1206.