مدرس اصفهانی
مدرس اصفهانی | |
---|---|
زادروز | 1254 ه.ق کربلا |
مرگ | 1349 ه.ق |
مدرس اصفهانی (۱۲۵۴ ه. ق- ۱۳۴۹ ه. ق) از شعرا و علمای قرن چهاردهم هجری است.
زندگینامه
میرزا یحیی مدرس اصفهانی بیدآبادی فرزند محمداسماعیل در سال ۱۲۵۴ ه. ق در کربلا متولّد شد. علوم مقدماتی را در عراق آموخت. در شانزده سالگی همراه پدر به اصفهان رفت و به تکمیل تحصیلات خود در علوم عقلی، نقلی و ادبی مانند ریاضیات، هیئت و نجوم پرداخت و در این علوم متبحر شد. او سپس به تدریس اشتغال یافت ولی به سبب کنارهگیری از مقام و اشتهار، شخصیت علمی و ادبی او چنان که باید، شناخته نگردید.
مدرس بیدآبادی در مدرسۀ میرزا حسین واقع در محله بیدآباد اصفهان و نیز همواره در منزل مسکونى خود در پهلوى مسجد سیّد، حوزۀ درس گسترد و طلاب علوم در ادبیات، فقه، اصول، کلام، منطق، معانى و بیان به درسش حاضر و چندین نفر از بزرگان از مجلس درس او بیرون آمدهاند. مرگش به سال ۱۳۴۹ ه. ق اتفاق افتادهاست.
اساتید
میرزا یحیی در اصفهان و نجف از محضر علماى بزرگى چون شیخ انصارى، شیخ محمّدباقر مسجدشاهى، شیخ محمّدباقر واثق همدانى و آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقى و میرزا محمدباقر صاحب روضات و آخوند کاشى بهرهمند شد. علوم غریبه را از ملاهادى سدهى فراگرفت. وى از نوابغ علم و ادب در دو قرن اخیر بود که در همۀ علوم ادبى٬ فقه و اصول استاد و در انواع حکمت از اشراقى و مشایى و ریاضى یگانۀ دوران و مخصوصاً در علوم غریبه و فلکیات متخصص و متبحر بود.
آثار
او با خلوص عقیده بیشتر تلاش خود را صرف سرودن اشعار در مدح پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) میکرد. دیوان اشعار او سراسر مناجات با خداوند، نعمت و ستایش حضرت ختمی مرتبت و مراثی اهل بیت به خصوص مصایب سیدالشهدا(ع) است.
دیوان اشعار او به دو بخش اصلی تقسیم میشود:
بخش قصاید که شامل:
- نعت حضرت رسول(ص)
- امیرالمؤمنین(ع)
- حضرت زهرا (ع)
- امام حسین(ع)
- چهارده معصوم(ع)
و نیز قصایدی درباب عید غدیر خم و حدیث شریف کسا است.
بخش دوم که بخش مراثی است شامل:
- ماجرای مصایب امام حسین(ع)
- حضرت عباس (ع)
- علی اکبر (ع)
- حضرت قاسم (ع)
- قتلگاه
و ... اشاره دارد و نیز مراثیی در رثای امام رضا(ع) سروده است. نگاه شاعر به مصایب امام حسین(ع)، احساسی و عاطفی است. مراثی او در قالب قصیده، ترکیببند، ترجیحبند و مسمط سروده شدهاست.
در دیوان وی بخشی به نوحههای سینهزنی اختصاص دارد.
اشعار
ای مبتلای غم که جهان مبتلای توست | پیر و جوان شکسته دل اندر عزاری توست | |
هم قبلگاه اهل سمک خاک در گهت | هم سجدهگاه خیل ملک کربلای توست | |
ای جان محترم که ز جانهای محترم | چون نی نوای ز واقعهی کربلای توست | |
ای بر لقای دوست تو مشتاق و عالمی | مشتاق خاک کوی تو بهر لقای توست | |
ای بر لب هوای تو مفتون و کشوری | مفتون اشتیاق تو اندر هوای توست | |
گلگون قبا ز عکس شفق آسمان هنوز | از هجر روی اکبر گلگون قبای توست | |
در خون تپیده مرغ دل مجتبی چو دید | در خون تپیده قاسم نوکدخدای[۱] توست | |
گردید اسیر سلسله س غم چو دید | زنجیر کین به گردن زینالعبای[۲] توست | |
روحی فداک ای تن اطهر که از شرف | خون خدا تویی و خدا خون بهای توست | |
جسمی وفاک[۳] ای سر انور که بر سنان | آیات حق عیان ز لب حق نمای توست | |
گاهی به دیر راهب و گه بر سر درخت | گه بر فراز نیزه و گه خاک جای توست | |
گویم حکایت از بدنت یا که از سرت؟ | یا از عیال بی کس و غمدیده خواهرت؟ |
کتاب شناسی
دیوان یحیی؛ مدایح و مراثی حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین؛ یحیی مدرس اصفهانی. قم: جلوۀ کمال، ۱۳۸۶.