حاج هاشم کعبی‌

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۸ توسط Faraji (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
حاج هاشم کعبی‌
زادروز دورق، مسکن عشایر کعب در نزدیکی شهر اهواز
مرگ 1231 ه. ق
پیشه از علما و فضلا و شعرا


حاج هاشم بن حاج حردان کعبی دورقی، از علما و فضلا و شعرای ایرانی است

زندگینامه

حاج هاشم کعبی در دورق [۱] متولد و رشد یافت، سپس به کربلا و نجف رفت. خطبا شعر او را در مجالس عزا با شور و هیجان خاصی بر منابر می‌خواندند. اکثر دیوان شعر او در مدح و رثای اهل بیت(ع) می‌باشد.وی به سال 1231 ه. ق وفات یافته است. [۲]

نمونه اشعار

1- و معارضی أسل الرماح بعارض الخدّ الأسیل

2- و ردوا علی الظماء الرّدی‌ورد الزّلال السّلسبیل

3- و الشمس غابت بعد ماهدت الأنام إلی السبیل [۳]

1- با گونه‌ای نرم و لطیف در جلو ضربه‌ی نیزه‌ها ایستاد. (سپر او کونه‌ی نرم او بود.)

2- با حالت تشنگی، مرگ را همچون آب زلال سلسبیل نوشید.

3- بعد از اینکه مردم را به راه راست هدایت کرد، خورشید غروب کرد.


1- تاللّه لا أنسی ابن فاطم و العدی‌تهدی الیه بوارقا و رعودا

2- قتلوا به بدرا فاظلم لیلهم‌فغذوا قیاما فی الضّلال قعودا

3- ساموه أن یرد الهوان أو المنیة و المسوّد لا یکون مسودا

4- فانصاع لا یعبا بهم عن عدّةکثرت علیه و لا یخاف عدیدا [۴]


1- به خدا سوگند که هرگز پسر فاطمه (س) را در آن هنگام که دشمنان مانند رعد و برق به او حمله‌ور شدند، فراموش نمی‌کنم.

2- با کشتن او گویی ماه کامل را کشته‌اند و شب آنها تیره‌وتار گشته و در همه حال در گمراهی به سر می‌برند.

3- به او گفتند: یا ذلّت را بپذیر یا مرگ را! ولی مولا هیچگاه برده نمی‌شود.

4- آنها را رها کرد و به ایشان اهمیّتی نداد و با اینکه تعدادشان زیاد بود، ترسی از آنها به دل راه نداد.


1- ما بعد یوم ابن النّبی‌سوی المدامع و السّهاد

2- قتل ابن بنت محمّدلرضی یزید عن زیاد

3- اشلاؤه فوق الصّعید و رأسه فوق الصّعاد [۵]


1- بعد از شهادت فرزند پیامبر (ص) غیر از اشک و اندوه چیزی نمانده است.

2- فرزند دختر پیامبر (ص) کشته شد تا یزید از ابن زیاد راضی شود.

3- بدن او پاره‌پاره بر خاک افتاد و سر او بالای نیزه رفت.


1- بأبی و أمّی عافرون علی الثّری‌أکفانهم نسج الرّیاح الذراری

2- تصّدی نحورهم فینبعث الشّذی‌فکأنّما تصدی بمسک داری

3- و مطرّحون یکاد من أنوارهم‌یبدو لعینک باطن الأسرار

4- نفست بهم أرض فأصبحت‌تدعی بهم بمشارق الأنوار [۶]


1- پدر و مادرم فدایت باد که گردوغبار بیابان طف، کفن شما بود.

2- از خون ریخته شده‌ی شما درختی روئید که بوی مشک از آن به مشام می‌رسد.

3- گویی از انوار شما، باطن اسرار روشن می‌شود.

4- زمین طف به‌واسطه‌ی شما زنده است.

منابع

پی نوشت

  1. دورق: مسکن عشایر کعب در نزدیکی شهر اهواز.
  2. ادب الطف؛ ج 6، ص 218.
  3. همان؛ 215 و 216.
  4. اعیان الشیعه؛ ج 10، ص 238.
  5. همان؛ ص 239.
  6. همان؛ ص 240.