حبيب بن مظاهر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در منابع متقدم نام پدر او گاه به صورت مُظاهر <ref>رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 352، 355، 416 و جاهاى دیگر.</ref> و گاه به صورت مُظَهَّر <ref>رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 462، 478،480 و جاهاى دیگر؛ دینورى، ص 256؛ ابنبابویه، 1417، ص 224.</ref> و در برخى مُطَهَّر <ref>رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ج 5، ص 28، 34، 87 و جاهاى دیگر؛ ابناثیر، ج 4، ص20، 59، 62 و جاهاى دیگر.</ref> ذکر شده است. سمعانى <ref>ج 5، ص 331.</ref> نیز وصف او را ذیل مُظَهَّرى آورده، اما مامقانى <ref>1423، ج 17، ص 394ـ395، ص 252.</ref>، با استناد به آنچه در زبانها و زیارات مشهور است، مُظاهر را صحیح شمرده و گفته است «مظهر» همان مُظاهر بوده که، بنابر رسمالخط متداول آن زمان، بدون الف نوشته شده است. ابنکلبى <ref>ج 1، ص 170.</ref> نسب کامل او را آورده است.به گفته ابنحجر عسقلانى <ref>ج 2، ص 142.</ref>، حبیب پیامبر را درک نموده، اما شیخطوسى <ref>ص60، 93، 100.</ref> او را تابعى و از اصحاب امام على، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام ذکر کرده است <ref>نیز رجوع کنید به ابنداوود حلّى، ص 4، 7.</ref>. همچنین علامه حلّى <ref>ص 132.</ref> او را با وصف مشکور مدح کرده است که دلالت بر وثاقت وى دارد <ref>رجوع کنید به مامقانى، 1411ـ1413، ج 2، ص 246.</ref>. حبیب با حضرت على علیهالسلام به کوفه رفت و از یاران خاص آن حضرت بهشمار میآمد و در تمام جنگها همراه وى بود <ref>سماوى، ص 101.</ref>. در کتاب الاختصاص <ref>ص 3.</ref>، حبیببن مظاهر و میثم تمار و رُشَید هَجَرى از یاران برگزیده امام على شمرده شدهاند. کشى <ref>ص 78ـ79.</ref> در روایتى که محمدبن عبداللّهبن مهران کرخى <ref>رجوع کنید به نجاشى، ص 350.</ref> در سلسله سند آن آمده، خبرى آورده دالّ بر اینکه حبیب از اخبار غیبى و سرانجام خویش آگاه بوده است <ref>نیز رجوع کنید به خوئى، ج 4، ص 223 که سند روایت را ضعیف دانسته است.</ref>.پس از مرگ معاویه <ref>سال 60.</ref>، حبیب و جمعى از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمانبن صُرَد، مسیببن نَجَبَه و رفاعةبن شداد بَجَلى، از بیعت با یزید خوددارى کردند و براى امام حسین نامه نوشتند و آن حضرت را براى قیام برضد امویان به کوفه دعوت کردند <ref>بلاذرى، ج 2، ص 462؛ طبرى، ج 5، ص 352؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 28؛ مفید، ج 2، ص 37.</ref> و زمانى که مسلمبن عقیل به کوفه آمد، به یارى او شتافتند <ref>رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 355؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 34.</ref>. بهنوشته سماوى <ref>ص102.</ref>، حبیببن مظاهر و مسلمبن عوسَجه در کوفه براى امام بیعت میگرفتند تا اینکه عبیداللّهبن زیاد بهآنجا رفت و مردم کوفه از یارى مسلم دست کشیدند و از گرد او پراکندند. خاندان حبیب و مسلمبن عوسجه نیز آن دو را پنهان کردند تا اینکه مخفیانه از شهر گریختند و در کربلا به امام حسین پیوستند.حبیب و دیگر یاران امام حسین علیهالسلام از پذیرفتن اماننامه دشمن خوددارى کردند و استدلالشان این بود که اگر حسین کشته شود، ما عذرى نزد رسول خدا نخواهیم داشت <ref>کشى، ص 79.</ref>. در کربلا، زمانى که حبیب کمى یاران امام را دید، به اذن وى نزد قبیلهاى از بنیاسد رفت و آنان را به یارى امام دعوت کرد. عدهاى دعوت او را پاسخ گفتند، اما عمرسعد با فرستادن سپاهى، مانع از پیوستن آنان به امام شد <ref>بلاذرى، ج 2، ص480؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص90ـ91؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 345ـ346.</ref>. در عصر تاسوعا، حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن که میخواستند به خیمههاى امام حمله کنند، به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت، ولى عزرةبن قیس سخنان او را حمل بر خودستایى کرد <ref>بلاذرى، ج 2، ص 484؛ طبرى، ج 5، ص 416ـ417؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 95؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 353.</ref>. در شب عاشورا، هلالبن نافع، حبیب را از نگرانى زینب دختر امام على، درباره وفادارى یاران امام آگاه ساخت. هلال و حبیب، اصحاب امام حسین را گرد آوردند و همگى نزد امام رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر حمایت خواهند کرد <ref>موسوعة کلماتالامامالحسین علیهالسلام، ص 407ـ408؛ حائرى مازندرانى، ص 319ـ320.</ref>.امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا حبیب را فرمانده جناح چپ سپاه خود قرار داد <ref>بلاذرى، ج 2، ص 487؛ دینورى، همانجا؛ طبرى، ج 5، ص 422؛ مفید، ج 2، ص 95.</ref>. وقتى امام حسین براى سپاه عمرسعد موعظه میکرد، شمربن ذیالجوشن سخنانى جسارتآمیز بر زبان آورد که پاسخ صریح حبیب را در پیداشت <ref>رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 424ـ425؛ مفید، ج 2، ص 98؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 358.</ref>. هنگام شهادت مسلمبن عوسجه، امام حسین و حبیب در کنار او حاضر شدند و مسلم از حبیب قول گرفت که تا سرحد جان در کنار امام بجنگد <ref>طبرى، ج 5، ص 435ـ436.</ref>. کشى <ref>همانجا.</ref> در وصف حالت حبیببن مظاهر در روز عاشورا، آورده است که هرچه به لحظه شهادتش نزدیک میشد، چهرهاش بشاشتر میگردید و با یارانش بیشتر مزاح میکرد، بهگونهاى که اعجاب ایشان را برانگیخت. هنگامیکه امام حسین علیهالسلام براى اداى نماز ظهر مهلت خواست، حُصَینبن تمیم به امام اهانت کرد؛ اینبار نیز حبیب به او پاسخ داد و در پى آن، بین حبیب و سپاه دشمن مبارزه سختى درگرفت و او جمعى از ایشان را کشت <ref>رجوع کنید به ابنشهرآشوب، ج 4، ص 103؛ مجلسى، ج 45، ص 27.</ref>. آنگاه بدیلبن صریم عَقَفانى به حبیب حمله کرد و او را مجروح ساخت و در نهایت، حصینبنتمیم سر از بدنِ حبیب جدا کرد <ref>بلاذرى، ج2، ص494؛ طبرى، ج 5، ص 439ـ440؛ اخطب خوارزم، ج 2، ص 22.</ref>.وقتى حبیب به شهادت رسید، امام حسین او را ستود و در حقش دعا کرد <ref>قندوزى، ج 3، ص 71؛ نیز رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص440.</ref>. پس از اتمام درگیرى، گروهى از قبیله بنیاسد اجساد اصحاب سیدالشهدا، از جمله حبیببن مظاهر، را در مقبرهاى دستهجمعى به خاک سپردند <ref>مفید، ج 2، ص 114، 126.</ref>. نام حبیب در زیارت معروفبه زیارت ناحیه و نیز زیارت امام حسین علیهالسلام در ماه رجب آمده است <ref>رجوع کنید به ابنمشهدى، ص493؛ ابنطاووس، ج3، ص78، 344؛ مجلسى، ج45، ص71.</ref>.در کتابهاى فقهى شیعه، روایتى از حمادبن عثمان از حبیببن مظاهر از ابوعبداللّه علیهالسلام درباره طواف حج آمده <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 395؛ حرّ عاملى، ج 13، ص 379.</ref> که به احتمال بسیار، وى غیر از حبیببن مظاهر اسدى است <ref>رجوع کنید به مامقانى، 1423، ج 17، ص 396ـ397؛ ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 395، پانویس 1؛ شوشترى، ج 3، ص100؛ خوئى، ج 4، ص 223.</ref>، اما حرّ عاملى <ref>ج 13، ص379، پانویس 1.</ref> مراد از ابوعبداللّه را امام حسین علیهالسلام و حبیببن مظاهر را صحابى مقتول او در کربلا دانسته است. | در منابع متقدم نام پدر او گاه به صورت مُظاهر <ref>رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 352، 355، 416 و جاهاى دیگر.</ref> و گاه به صورت مُظَهَّر <ref>رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 462، 478،480 و جاهاى دیگر؛ دینورى، ص 256؛ ابنبابویه، 1417، ص 224.</ref> و در برخى مُطَهَّر <ref>رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ج 5، ص 28، 34، 87 و جاهاى دیگر؛ ابناثیر، ج 4، ص20، 59، 62 و جاهاى دیگر.</ref> ذکر شده است. سمعانى <ref>ج 5، ص 331.</ref> نیز وصف او را ذیل مُظَهَّرى آورده، اما مامقانى <ref>1423، ج 17، ص 394ـ395، ص 252.</ref>، با استناد به آنچه در زبانها و زیارات مشهور است، مُظاهر را صحیح شمرده و گفته است «مظهر» همان مُظاهر بوده که، بنابر رسمالخط متداول آن زمان، بدون الف نوشته شده است. ابنکلبى <ref>ج 1، ص 170.</ref> نسب کامل او را آورده است.به گفته ابنحجر عسقلانى <ref>ج 2، ص 142.</ref>، حبیب پیامبر را درک نموده، اما شیخطوسى <ref>ص60، 93، 100.</ref> او را تابعى و از اصحاب امام على، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام ذکر کرده است <ref>نیز رجوع کنید به ابنداوود حلّى، ص 4، 7.</ref>. همچنین علامه حلّى <ref>ص 132.</ref> او را با وصف مشکور مدح کرده است که دلالت بر وثاقت وى دارد <ref>رجوع کنید به مامقانى، 1411ـ1413، ج 2، ص 246.</ref>. حبیب با حضرت على علیهالسلام به کوفه رفت و از یاران خاص آن حضرت بهشمار میآمد و در تمام جنگها همراه وى بود <ref>سماوى، ص 101.</ref>. در کتاب الاختصاص <ref>ص 3.</ref>، حبیببن مظاهر و میثم تمار و رُشَید هَجَرى از یاران برگزیده امام على شمرده شدهاند. کشى <ref>ص 78ـ79.</ref> در روایتى که محمدبن عبداللّهبن مهران کرخى <ref>رجوع کنید به نجاشى، ص 350.</ref> در سلسله سند آن آمده، خبرى آورده دالّ بر اینکه حبیب از اخبار غیبى و سرانجام خویش آگاه بوده است <ref>نیز رجوع کنید به خوئى، ج 4، ص 223 که سند روایت را ضعیف دانسته است.</ref>.پس از مرگ معاویه <ref>سال 60.</ref>، حبیب و جمعى از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمانبن صُرَد، مسیببن نَجَبَه و رفاعةبن شداد بَجَلى، از بیعت با یزید خوددارى کردند و براى امام حسین نامه نوشتند و آن حضرت را براى قیام برضد امویان به کوفه دعوت کردند <ref>بلاذرى، ج 2، ص 462؛ طبرى، ج 5، ص 352؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 28؛ مفید، ج 2، ص 37.</ref> و زمانى که مسلمبن عقیل به کوفه آمد، به یارى او شتافتند <ref>رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 355؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 34.</ref>. بهنوشته سماوى <ref>ص102.</ref>، حبیببن مظاهر و مسلمبن عوسَجه در کوفه براى امام بیعت میگرفتند تا اینکه عبیداللّهبن زیاد بهآنجا رفت و مردم کوفه از یارى مسلم دست کشیدند و از گرد او پراکندند. خاندان حبیب و مسلمبن عوسجه نیز آن دو را پنهان کردند تا اینکه مخفیانه از شهر گریختند و در کربلا به امام حسین پیوستند.حبیب و دیگر یاران امام حسین علیهالسلام از پذیرفتن اماننامه دشمن خوددارى کردند و استدلالشان این بود که اگر حسین کشته شود، ما عذرى نزد رسول خدا نخواهیم داشت <ref>کشى، ص 79.</ref>. در کربلا، زمانى که حبیب کمى یاران امام را دید، به اذن وى نزد قبیلهاى از بنیاسد رفت و آنان را به یارى امام دعوت کرد. عدهاى دعوت او را پاسخ گفتند، اما عمرسعد با فرستادن سپاهى، مانع از پیوستن آنان به امام شد <ref>بلاذرى، ج 2، ص480؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص90ـ91؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 345ـ346.</ref>. در عصر تاسوعا، حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن که میخواستند به خیمههاى امام حمله کنند، به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت، ولى عزرةبن قیس سخنان او را حمل بر خودستایى کرد <ref>بلاذرى، ج 2، ص 484؛ طبرى، ج 5، ص 416ـ417؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 95؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 353.</ref>. در شب عاشورا، هلالبن نافع، حبیب را از نگرانى زینب دختر امام على، درباره وفادارى یاران امام آگاه ساخت. هلال و حبیب، اصحاب امام حسین را گرد آوردند و همگى نزد امام رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر حمایت خواهند کرد <ref>موسوعة کلماتالامامالحسین علیهالسلام، ص 407ـ408؛ حائرى مازندرانى، ص 319ـ320.</ref>.امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا حبیب را فرمانده جناح چپ سپاه خود قرار داد <ref>بلاذرى، ج 2، ص 487؛ دینورى، همانجا؛ طبرى، ج 5، ص 422؛ مفید، ج 2، ص 95.</ref>. وقتى امام حسین براى سپاه عمرسعد موعظه میکرد، شمربن ذیالجوشن سخنانى جسارتآمیز بر زبان آورد که پاسخ صریح حبیب را در پیداشت <ref>رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 424ـ425؛ مفید، ج 2، ص 98؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 358.</ref>. هنگام شهادت مسلمبن عوسجه، امام حسین و حبیب در کنار او حاضر شدند و مسلم از حبیب قول گرفت که تا سرحد جان در کنار امام بجنگد <ref>طبرى، ج 5، ص 435ـ436.</ref>. کشى <ref>همانجا.</ref> در وصف حالت حبیببن مظاهر در روز عاشورا، آورده است که هرچه به لحظه شهادتش نزدیک میشد، چهرهاش بشاشتر میگردید و با یارانش بیشتر مزاح میکرد، بهگونهاى که اعجاب ایشان را برانگیخت. هنگامیکه امام حسین علیهالسلام براى اداى نماز ظهر مهلت خواست، حُصَینبن تمیم به امام اهانت کرد؛ اینبار نیز حبیب به او پاسخ داد و در پى آن، بین حبیب و سپاه دشمن مبارزه سختى درگرفت و او جمعى از ایشان را کشت <ref>رجوع کنید به ابنشهرآشوب، ج 4، ص 103؛ مجلسى، ج 45، ص 27.</ref>. آنگاه بدیلبن صریم عَقَفانى به حبیب حمله کرد و او را مجروح ساخت و در نهایت، حصینبنتمیم سر از بدنِ حبیب جدا کرد <ref>بلاذرى، ج2، ص494؛ طبرى، ج 5، ص 439ـ440؛ اخطب خوارزم، ج 2، ص 22.</ref>.وقتى حبیب به شهادت رسید، امام حسین او را ستود و در حقش دعا کرد <ref>قندوزى، ج 3، ص 71؛ نیز رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص440.</ref>. پس از اتمام درگیرى، گروهى از قبیله بنیاسد اجساد اصحاب سیدالشهدا، از جمله حبیببن مظاهر، را در مقبرهاى دستهجمعى به خاک سپردند <ref>مفید، ج 2، ص 114، 126.</ref>. نام حبیب در زیارت معروفبه زیارت ناحیه و نیز زیارت امام حسین علیهالسلام در ماه رجب آمده است <ref>رجوع کنید به ابنمشهدى، ص493؛ ابنطاووس، ج3، ص78، 344؛ مجلسى، ج45، ص71.</ref>.در کتابهاى فقهى شیعه، روایتى از حمادبن عثمان از حبیببن مظاهر از ابوعبداللّه علیهالسلام درباره طواف حج آمده <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 395؛ حرّ عاملى، ج 13، ص 379.</ref> که به احتمال بسیار، وى غیر از حبیببن مظاهر اسدى است <ref>رجوع کنید به مامقانى، 1423، ج 17، ص 396ـ397؛ ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 395، پانویس 1؛ شوشترى، ج 3، ص100؛ خوئى، ج 4، ص 223.</ref>، اما حرّ عاملى <ref>ج 13، ص379، پانویس 1.</ref> مراد از ابوعبداللّه را امام حسین علیهالسلام و حبیببن مظاهر را صحابى مقتول او در کربلا دانسته است. | ||
http://rch.ac.ir/article/Details/9445 | |||
==منابع== | |||
[http://rch.ac.ir/article/Details/9445 دانشنامه جهان اسلام ] | |||
==پی نوشت== |
نسخهٔ ۱۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۵۶
از یاران امام على (ع) و امام حسین (ع) و از شهداى کربلا، ملقب به اسدى و منسوب به قبیله بنیاسد.
حبیب بن مظاهر | |
---|---|
زادروز |
|
درگذشت | روز عاشورا، سال 61ق. |
آرامگاه | کربلا، جنب مرقد امام حسین(ع) |
محل زندگی | مدینه و کوفه |
نقشهای برجسته | صحابه رسول خدا(ص)، از یاران امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
در منابع متقدم نام پدر او گاه به صورت مُظاهر [۱] و گاه به صورت مُظَهَّر [۲] و در برخى مُطَهَّر [۳] ذکر شده است. سمعانى [۴] نیز وصف او را ذیل مُظَهَّرى آورده، اما مامقانى [۵]، با استناد به آنچه در زبانها و زیارات مشهور است، مُظاهر را صحیح شمرده و گفته است «مظهر» همان مُظاهر بوده که، بنابر رسمالخط متداول آن زمان، بدون الف نوشته شده است. ابنکلبى [۶] نسب کامل او را آورده است.به گفته ابنحجر عسقلانى [۷]، حبیب پیامبر را درک نموده، اما شیخطوسى [۸] او را تابعى و از اصحاب امام على، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام ذکر کرده است [۹]. همچنین علامه حلّى [۱۰] او را با وصف مشکور مدح کرده است که دلالت بر وثاقت وى دارد [۱۱]. حبیب با حضرت على علیهالسلام به کوفه رفت و از یاران خاص آن حضرت بهشمار میآمد و در تمام جنگها همراه وى بود [۱۲]. در کتاب الاختصاص [۱۳]، حبیببن مظاهر و میثم تمار و رُشَید هَجَرى از یاران برگزیده امام على شمرده شدهاند. کشى [۱۴] در روایتى که محمدبن عبداللّهبن مهران کرخى [۱۵] در سلسله سند آن آمده، خبرى آورده دالّ بر اینکه حبیب از اخبار غیبى و سرانجام خویش آگاه بوده است [۱۶].پس از مرگ معاویه [۱۷]، حبیب و جمعى از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمانبن صُرَد، مسیببن نَجَبَه و رفاعةبن شداد بَجَلى، از بیعت با یزید خوددارى کردند و براى امام حسین نامه نوشتند و آن حضرت را براى قیام برضد امویان به کوفه دعوت کردند [۱۸] و زمانى که مسلمبن عقیل به کوفه آمد، به یارى او شتافتند [۱۹]. بهنوشته سماوى [۲۰]، حبیببن مظاهر و مسلمبن عوسَجه در کوفه براى امام بیعت میگرفتند تا اینکه عبیداللّهبن زیاد بهآنجا رفت و مردم کوفه از یارى مسلم دست کشیدند و از گرد او پراکندند. خاندان حبیب و مسلمبن عوسجه نیز آن دو را پنهان کردند تا اینکه مخفیانه از شهر گریختند و در کربلا به امام حسین پیوستند.حبیب و دیگر یاران امام حسین علیهالسلام از پذیرفتن اماننامه دشمن خوددارى کردند و استدلالشان این بود که اگر حسین کشته شود، ما عذرى نزد رسول خدا نخواهیم داشت [۲۱]. در کربلا، زمانى که حبیب کمى یاران امام را دید، به اذن وى نزد قبیلهاى از بنیاسد رفت و آنان را به یارى امام دعوت کرد. عدهاى دعوت او را پاسخ گفتند، اما عمرسعد با فرستادن سپاهى، مانع از پیوستن آنان به امام شد [۲۲]. در عصر تاسوعا، حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن که میخواستند به خیمههاى امام حمله کنند، به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت، ولى عزرةبن قیس سخنان او را حمل بر خودستایى کرد [۲۳]. در شب عاشورا، هلالبن نافع، حبیب را از نگرانى زینب دختر امام على، درباره وفادارى یاران امام آگاه ساخت. هلال و حبیب، اصحاب امام حسین را گرد آوردند و همگى نزد امام رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر حمایت خواهند کرد [۲۴].امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا حبیب را فرمانده جناح چپ سپاه خود قرار داد [۲۵]. وقتى امام حسین براى سپاه عمرسعد موعظه میکرد، شمربن ذیالجوشن سخنانى جسارتآمیز بر زبان آورد که پاسخ صریح حبیب را در پیداشت [۲۶]. هنگام شهادت مسلمبن عوسجه، امام حسین و حبیب در کنار او حاضر شدند و مسلم از حبیب قول گرفت که تا سرحد جان در کنار امام بجنگد [۲۷]. کشى [۲۸] در وصف حالت حبیببن مظاهر در روز عاشورا، آورده است که هرچه به لحظه شهادتش نزدیک میشد، چهرهاش بشاشتر میگردید و با یارانش بیشتر مزاح میکرد، بهگونهاى که اعجاب ایشان را برانگیخت. هنگامیکه امام حسین علیهالسلام براى اداى نماز ظهر مهلت خواست، حُصَینبن تمیم به امام اهانت کرد؛ اینبار نیز حبیب به او پاسخ داد و در پى آن، بین حبیب و سپاه دشمن مبارزه سختى درگرفت و او جمعى از ایشان را کشت [۲۹]. آنگاه بدیلبن صریم عَقَفانى به حبیب حمله کرد و او را مجروح ساخت و در نهایت، حصینبنتمیم سر از بدنِ حبیب جدا کرد [۳۰].وقتى حبیب به شهادت رسید، امام حسین او را ستود و در حقش دعا کرد [۳۱]. پس از اتمام درگیرى، گروهى از قبیله بنیاسد اجساد اصحاب سیدالشهدا، از جمله حبیببن مظاهر، را در مقبرهاى دستهجمعى به خاک سپردند [۳۲]. نام حبیب در زیارت معروفبه زیارت ناحیه و نیز زیارت امام حسین علیهالسلام در ماه رجب آمده است [۳۳].در کتابهاى فقهى شیعه، روایتى از حمادبن عثمان از حبیببن مظاهر از ابوعبداللّه علیهالسلام درباره طواف حج آمده [۳۴] که به احتمال بسیار، وى غیر از حبیببن مظاهر اسدى است [۳۵]، اما حرّ عاملى [۳۶] مراد از ابوعبداللّه را امام حسین علیهالسلام و حبیببن مظاهر را صحابى مقتول او در کربلا دانسته است.
منابع
پی نوشت
- ↑ رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 352، 355، 416 و جاهاى دیگر.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 462، 478،480 و جاهاى دیگر؛ دینورى، ص 256؛ ابنبابویه، 1417، ص 224.
- ↑ رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ج 5، ص 28، 34، 87 و جاهاى دیگر؛ ابناثیر، ج 4، ص20، 59، 62 و جاهاى دیگر.
- ↑ ج 5، ص 331.
- ↑ 1423، ج 17، ص 394ـ395، ص 252.
- ↑ ج 1، ص 170.
- ↑ ج 2، ص 142.
- ↑ ص60، 93، 100.
- ↑ نیز رجوع کنید به ابنداوود حلّى، ص 4، 7.
- ↑ ص 132.
- ↑ رجوع کنید به مامقانى، 1411ـ1413، ج 2، ص 246.
- ↑ سماوى، ص 101.
- ↑ ص 3.
- ↑ ص 78ـ79.
- ↑ رجوع کنید به نجاشى، ص 350.
- ↑ نیز رجوع کنید به خوئى، ج 4، ص 223 که سند روایت را ضعیف دانسته است.
- ↑ سال 60.
- ↑ بلاذرى، ج 2، ص 462؛ طبرى، ج 5، ص 352؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 28؛ مفید، ج 2، ص 37.
- ↑ رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 355؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 34.
- ↑ ص102.
- ↑ کشى، ص 79.
- ↑ بلاذرى، ج 2، ص480؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص90ـ91؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 345ـ346.
- ↑ بلاذرى، ج 2، ص 484؛ طبرى، ج 5، ص 416ـ417؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 95؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 353.
- ↑ موسوعة کلماتالامامالحسین علیهالسلام، ص 407ـ408؛ حائرى مازندرانى، ص 319ـ320.
- ↑ بلاذرى، ج 2، ص 487؛ دینورى، همانجا؛ طبرى، ج 5، ص 422؛ مفید، ج 2، ص 95.
- ↑ رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 424ـ425؛ مفید، ج 2، ص 98؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 358.
- ↑ طبرى، ج 5، ص 435ـ436.
- ↑ همانجا.
- ↑ رجوع کنید به ابنشهرآشوب، ج 4، ص 103؛ مجلسى، ج 45، ص 27.
- ↑ بلاذرى، ج2، ص494؛ طبرى، ج 5، ص 439ـ440؛ اخطب خوارزم، ج 2، ص 22.
- ↑ قندوزى، ج 3، ص 71؛ نیز رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص440.
- ↑ مفید، ج 2، ص 114، 126.
- ↑ رجوع کنید به ابنمشهدى، ص493؛ ابنطاووس، ج3، ص78، 344؛ مجلسى، ج45، ص71.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 395؛ حرّ عاملى، ج 13، ص 379.
- ↑ رجوع کنید به مامقانى، 1423، ج 17، ص 396ـ397؛ ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 395، پانویس 1؛ شوشترى، ج 3، ص100؛ خوئى، ج 4، ص 223.
- ↑ ج 13، ص379، پانویس 1.