حسین بن على (ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات ائمه|نام کامل=حسین بن علی|تصویر=Imam hussain.jpg|نقش=امام سوم شیعیان|کنیه=اباعبدالله|لقب=سیدالشهدا، ثارالله، مصباح الهدی و ...|زادگاه=مدینه|زادروز=سوم شعبان سال چهارم قمری|مدت امامت=حدود 10 سال|مدفن=کربلا|محل زندگی=مدینه و کوفه|پدر=حضرت علی(ع)|تاریخ شهادت=دهم محرم سال 61 قمری|مادر=حضرت زهرا(س)|همسران=رباب، لیلا، ام اسحاق ، شهربانو|فرزندان=امام سجاد(ع)، علی اکبر(ع) ، علی اصغر(ع)، سکینه، فاطمه، جعفر}}
{{جعبه اطلاعات ائمه|نام کامل=حسین بن علی|تصویر=Imam hussain.jpg|نقش=امام سوم شیعیان|کنیه=اباعبدالله|لقب=سیدالشهدا، ثارالله، مصباح الهدی و ...|زادگاه=مدینه|زادروز=سوم شعبان سال چهارم قمری|مدت امامت=حدود ۱۰ سال|مدفن=کربلا|محل زندگی=مدینه و کوفه|پدر=حضرت علی(ع)|تاریخ شهادت=دهم محرم سال ۶۱ قمری|مادر=حضرت زهرا(س)|همسران=رباب، لیلا، ام اسحاق ، شهربانو|فرزندان=امام سجاد(ع)، علی اکبر(ع) ، علی اصغر(ع)، سکینه، فاطمه، جعفر}}


'''[[حسین]] ‌بن على'''، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یکى از چهارده معصوم است که در [[کربلا]] در سال 60 هجری به همراه اصحابش در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید.  
'''[[حسین]] ‌بن على'''، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یکى از چهارده معصوم است که در [[کربلا]] در سال ۶۱ هجری به همراه اصحابش در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید.  
==نسب==
==نسب==
به اتفاق همه منابع، نام و نسب او [[حسین بن علی|حسین‌ بن علی]]<nowiki/>‌ بن ابی‌طالب‌ بن عبدالمطلب‌ بن هاشم است. جد مادری‌اش پیامبر اکرم صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیه‌السلام و مادرش فاطمه سلام‌ اللّه علیها دختر رسول خداست <ref>ابن‌سعد، ج ص 399؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، ج ص 27.</ref>. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، [[حسین بن علی|حسین]] نامید <ref>ابن‌سعد، ج ص 356ـ357؛ ابن‌حنبل، ج ص 98، 118؛ دولابى، ص 99؛ کلینى، ج ص 33؛ قس ابن‌سعد، همانجا؛ دولابى، ص 122، که حسین را مشتق از حسن شمرده‌اند.</ref>. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نام‌گذارى بر پیامبر پیشى نگرفت <ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج ص 25ـ26؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج1، ص427ـ 428؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج ص 454.</ref>. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به [[حسین]] تغییر داد <ref>ابن‌حنبل، ج ص 159؛ دولابى، ص 99، 121؛ طبرانى، ج3، ص 98.</ref>. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد <ref>براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج ص 33ـ34؛ ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج1، ص 137ـ138؛ طوسى، 1414، ص 367؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج ص 31ـ32.</ref>. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشته‌اند <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ص 357؛ دولابى، ص 100؛ براى اقوال مشابه درباره نام‌گذارى امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>.کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن ابی‌شیبه، ج ص 65؛ ابن‌قتیبه، 1960، ص 213؛ طبرانى، ج ص 94؛ مفید، همانجا.</ref>، اما خصیبى <ref>ص 201.</ref> کنیه‌اش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به [[حسین بن علی|امام حسین (ع)]] القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آن‌ها با القاب برادرش، امام حسن (ع)، مشترک است <ref>رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک <ref>ابن ابی‌الثلج، ص 28؛ ابن‌طلحه شافعى، ج ص 374.</ref>، نافع، الدلیل على ذات‌اللّه <ref>ابن ابی‌الثلج، همانجا.</ref>، رشید، و التابع لمرضاةاللّه <ref>ابن‌طلحه شافعى، همانجا.</ref> بوده است <ref>براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج ص 86.</ref>. ابن‌طلحه شافعى <ref>همانجا.</ref> لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهل‌الجنه را مهم‌ترین آنها دانسته است. در پاره‌اى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین (ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص99ـ100؛ ابن‌قولویه، ص216ـ219؛ طوسى، 1414، ص49ـ 50؛ مجلسى، ج 37، ص 94ـ95؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.</ref>. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سده‌هاى چهارم به بعد براى امام [[حسین بن علی|حسین]] لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص 802، 846؛ ناصرخسرو، ص 72ـ75، 85؛ سنایى، ص 262، 266؛ مجدخوافى، ص 22، 26، 205، 271؛ جنید شیرازى، ص 251ـ252.</ref>، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است.
به اتفاق همه منابع، نام و نسب او [[حسین بن علی|حسین‌ بن علی]]<nowiki/>‌ بن ابی‌طالب‌ بن عبدالمطلب‌ بن هاشم است. جد مادری‌اش پیامبر اکرم صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیه‌السلام و مادرش فاطمه سلام‌ اللّه علیها دختر رسول خداست<ref>ابن‌سعد، ج ۶، ص ۳۹۹؛ ابوالفرج اصفهانى، ص ۵۱؛ مفید، ج ۲، ص ۲۷.</ref>. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، [[حسین بن علی|حسین]] نامید<ref>ابن‌سعد، ج ۶، ص ۳۵۶ـ۳۵۷؛ ابن‌حنبل، ج ۱، ص ۹۸، ۱۱۸؛ دولابى، ص ۹۹؛ کلینى، ج ۶، ص ۳۳؛ قس ابن‌سعد، همانجا؛ دولابى، ص ۱۲۲، که حسین را مشتق از حسن شمرده‌اند.</ref>. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نام‌گذارى بر پیامبر پیشى نگرفت<ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، ۱۳۶۳ش الف، ج ۲، ص ۲۵ـ۲۶؛ فضل‌بن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، ج۱، ص۴۲۷ـ ۴۲۸؛ قس بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۴۵۴.</ref>. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار -که در آن زمان هنوز در حبشه بود- جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به [[حسین]] تغییر داد<ref>ابن‌حنبل، ج ۱، ص ۱۵۹؛ دولابى، ص ۹۹، ۱۲۱؛ طبرانى، ج۳، ص ۹۸.</ref>. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد<ref>براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج ۶، ص ۳۳ـ۳۴؛ ابن‌بابویه، ۱۳۸۵ـ ۱۲۸۶، ج۱، ص ۱۳۷ـ۱۳۸؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص ۳۶۷؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج ۱، ص ۳۱ـ۳۲.</ref>. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشته‌اند<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۱، ص ۳۵۷؛ دولابى، ص ۱۰۰؛ براى اقوال مشابه درباره نام‌گذارى امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده<ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن ابی‌شیبه، ج ۸، ص ۶۵؛ ابن‌قتیبه، ۱۹۶۰، ص ۲۱۳؛ طبرانى، ج ۳، ص ۹۴؛ مفید، همانجا.</ref>، اما خصیبى<ref>ص ۲۰۱.</ref> کنیه‌اش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به [[حسین بن علی|امام حسین(ع)]] القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آن‌ها با القاب برادرش، امام حسن(ع)، مشترک است<ref>رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک<ref>ابن ابی‌الثلج، ص ۲۸؛ ابن‌طلحه شافعى، ج ۲، ص ۳۷۴.</ref>، نافع، الدلیل على ذات‌اللّه<ref>ابن ابی‌الثلج، همانجا.</ref>، رشید، و التابع لمرضاةاللّه<ref>ابن‌طلحه شافعى، همانجا.</ref> بوده است<ref>براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج ۴، ص ۸۶.</ref>. ابن‌طلحه شافعى<ref>همانجا.</ref> لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهل‌الجنه را مهم‌ترین آنها دانسته است. در پاره‌اى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین(ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است<ref>براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص۹۹ـ۱۰۰؛ ابن‌قولویه، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص۴۹ـ ۵۰؛ مجلسى، ج ۳۷، ص ۹۴ـ۹۵؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.</ref>. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سده‌هاى چهارم به بعد براى امام [[حسین بن علی|حسین]] لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است<ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص ۸۰۲، ۸۴۶؛ ناصرخسرو، ص ۷۲ـ۷۵، ۸۵؛ سنایى، ص ۲۶۲، ۲۶۶؛ مجدخوافى، ص ۲۲، ۲۶، ۲۰۵، ۲۷۱؛ جنید شیرازى، ص ۲۵۱ـ۲۵۲.</ref>، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است.
 
 
==ولادت و شهادت==
==ولادت و شهادت==
در اینکه زادگاه امام حسین (ع) مدینه است، اختلافى نیست <ref>براى نمونه رجوع کنید به مفید، همانجا؛ طوسى، 1401، ج ص 41.</ref>. سال تولد او را نیز سال سوم <ref>رجوع کنید به کلینى، ج ص 463؛ طوسى، 1401، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج ص 392.</ref>، چهارم <ref>ابن‌سعد، ج ص 399؛ یعقوبى، ج ص 246؛ دولابى، ص 102، 121؛ طبرى، ج ص 555؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، همانجا.</ref>، پنجم <ref>ابن‌عبدالبرّ، ج1، ص393.</ref> و ششم هجرى <ref>حاکم نیشابورى، ج 3، ص177؛ ابن‌عساکر، ج 14، ص 116.</ref> ذکر کرده‌اند. روز ولادت وى، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است <ref>مجلسى، ج 44، ص201.</ref>، اما برخى، زادروز امام را آخر ربیع‌الاول <ref>رجوع کنید به طوسى، 1401، همانجا.</ref>، پنجم ماه شعبان <ref>ابوالفرج اصفهانى؛ مفید، همانجاها؛ ابن‌طلحه شافعى، ج ص 372.</ref> یا یکى از نخستین شبهاى ماه شعبان <ref>ابن‌سعد؛ طبرى؛ دولابى، همانجاها.</ref> نوشته‌اند. بنابه روایتى، امام در غروب پنج‌شنبه متولد شد <ref>ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282؛ براى اقوال مختلف درباره روز و ماه و سال تولد امام رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 420؛ مِزّى، 1422، ج 6، ص 398ـ399.</ref>. فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز <ref>رجوع کنید به کلینى، ج ص 464؛ ابن ابی‌الثلج، ص 8.</ref>، ده ماه و بیست و دو روز <ref>ابن‌قتیبه، 1960، ص 158.</ref> و یک سال و ده ماه <ref>دولابى، ص 101؛ ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌عساکر، همانجاها.</ref> گزارش کرده‌اند.پس از تولد، پیامبر همان آدابى را براى او به جا آورد که درباره حسن‌بن على انجام داده بود، مانند گفتن [[اذان]] و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه کردن. به نوشته ابن‌سعد <ref>ج ص 400ـ401.</ref>، امّفضل <ref>همسر عباس‌بن‌ عبدالمطلب.</ref>، به امر پیامبر، دایگى امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعى قُثم‌بن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید <ref>نیز رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ج4، ص323؛ قس ابن‌حنبل، ج ص 340؛ دولابى، ص 106؛ بهاءالدین اربلى، ج ص 308،320، 348ـ349، که این موضوع را به امام حسن (ع) نسبت داده‌اند.</ref>. اما کلینى <ref>ج ص 465.</ref> روایاتى نقل کرده است که بنابر آن‌ها امام حسین (ع) از هیچ زنى، حتى مادرش فاطمه زهرا (س)، شیر نخورد. امام حسین (ع) در دهم محرّمِ <ref>روز عاشورا.</ref> سال 61 هجرى در سرزمین نینوا <ref>کربلا.</ref> در عراق به شهادت رسید <ref>ابن‌سعد، ج6، ص441؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص512؛ طبرى، ج ص 394،400؛ طوسى، 1401، ج ص 41ـ42؛ قس طبرى، ج ص 394، که بنابر روایتى شهادت امام را در ماه صفر دانسته است؛ ابن ابی‌الثلج، همانجا، که سال شهادت را شصتم هجرى ذکر کرده است.</ref>.روز شهادت امام را جمعه <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، همانجا؛ طبرى، ج ص 422؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref>، شنبه <ref>طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref>، یکشنبه <ref>دولابى، ص 133.</ref> و دوشنبه <ref>کلینى؛ طوسى، 1401، همانجاها.</ref> گزارش کرده <ref>نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، همانجا.</ref> و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمرده‌اند <ref>رجوع کنید به مسعودى، تنبیه، ص 303؛ ناطق‌بالحق، ص 11.</ref>. ابوالفرج اصفهانى <ref>همانجا.</ref> قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمى مردود شمرده است <ref>نیز رجوع کنید به ناطق‌بالحق، همانجا.</ref>.سن امام را به هنگام شهادت 56 سال و پنج ماه <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابوالفرج اصفهانى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1960، ص 213؛ بلاذرى، 1996ـ2000؛ یعقوبى، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص115، که سن امام را 56 سال نوشته‌اند.</ref>، 57 سال و پنج ماه <ref>فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، همانجا؛ نیز رجوع کنید به کلینى، ج1، ص :463 57 سال و چند ماه؛ ابن‌ابی‌الثلج؛ مسعودى، تنبیه، همانجاها: 57 سال.</ref> و 58 سال <ref>ابن‌سعد؛ ابن‌قتیبه، 1960، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص98ـ99، 103، 105؛ طوسى، 1401، همانجا.</ref> ذکر کرده‌اند <ref>براى اقوال گوناگون درباره سن امام به هنگام شهادت ‌و روز و ماه‌ و سال‌آن رجوع کنید به مزّى،1422 ، ج6،ص445ـ446.</ref>.
در اینکه زادگاه امام حسین(ع) مدینه است، اختلافى نیست<ref>براى نمونه رجوع کنید به مفید، همانجا؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۴۱.</ref>. سال تولد او را نیز سال سوم<ref>رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۶۳؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج ۱، ص ۳۹۲.</ref>، چهارم<ref>ابن‌سعد، ج ۶، ص ۳۹۹؛ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۴۶؛ دولابى، ص ۱۰۲، ۱۲۱؛ طبرى، ج ۲، ص ۵۵۵؛ ابوالفرج اصفهانى، ص ۵۱؛ مفید، همانجا.</ref>، پنجم<ref>ابن‌عبدالبرّ، ج۱، ص۳۹۳.</ref> و ششم هجرى<ref>حاکم نیشابورى، ج ۳، ص۱۷۷؛ ابن‌عساکر، ج ۱۴، ص ۱۱۶.</ref> ذکر کرده‌اند. روز ولادت وى، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است<ref>مجلسى، ج ۴۴، ص۲۰۱.</ref>، اما برخى، زادروز امام را آخر ربیع‌الاول<ref>رجوع کنید به طوسى، ۱۴۰۱، همانجا.</ref>، پنجم ماه شعبان<ref>ابوالفرج اصفهانى؛ مفید، همانجاها؛ ابن‌طلحه شافعى، ج ۲، ص ۳۷۲.</ref> یا یکى از نخستین شبهاى ماه شعبان<ref>ابن‌سعد؛ طبرى؛ دولابى، همانجاها.</ref> نوشته‌اند. بنابه روایتى، امام در غروب پنج‌شنبه متولد شد <ref>ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282؛ براى اقوال مختلف درباره روز و ماه و سال تولد امام رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 420؛ مِزّى، 1422، ج 6، ص 398ـ399.</ref>. فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز<ref>رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۶۴؛ ابن ابی‌الثلج، ص ۸.</ref>، ده ماه و بیست و دو روز<ref>ابن‌قتیبه، ۱۹۶۰، ص ۱۵۸.</ref> و یک سال و ده ماه<ref>دولابى، ص ۱۰۱؛ ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌عساکر، همانجاها.</ref> گزارش کرده‌اند. پس از تولد، پیامبر همان آدابى را براى او به جا آورد که درباره حسن‌بن على انجام داده بود، مانند گفتن [[اذان]] و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه کردن. به نوشته ابن‌سعد<ref>ج ۶، ص ۴۰۰ـ۴۰۱.</ref>، امّفضل<ref>همسر عباس‌بن‌ عبدالمطلب.</ref>، به امر پیامبر، دایگى امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعى قُثم‌بن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید<ref>نیز رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ج۴، ص۳۲۳؛ قس ابن‌حنبل، ج ۶، ص ۳۴۰؛ دولابى، ص ۱۰۶؛ بهاءالدین اربلى، ج ۲، ص ۳۰۸،۳۲۰، ۳۴۸ـ۳۴۹، که این موضوع را به امام حسن (ع) نسبت داده‌اند.</ref>. اما کلینى<ref>ج ۱، ص ۴۶۵.</ref> روایاتى نقل کرده است که بنابر آن‌ها امام حسین(ع) از هیچ زنى، حتى مادرش فاطمه زهرا(س)، شیر نخورد. امام حسین(ع) در دهم محرّمِ<ref>روز عاشورا.</ref> سال ۶۱ هجرى در سرزمین نینوا<ref>کربلا.</ref> در عراق به شهادت رسید<ref>ابن‌سعد، ج۶، ص۴۴۱؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص۵۱۲؛ طبرى، ج ۵، ص ۳۹۴،۴۰۰؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۴۱ـ۴۲؛ قس طبرى، ج ۵، ص ۳۹۴، که بنابر روایتى شهادت امام را در ماه صفر دانسته است؛ ابن ابی‌الثلج، همانجا، که سال شهادت را شصتم هجرى ذکر کرده است.</ref>.روز شهادت امام را جمعه<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، همانجا؛ طبرى، ج ۵، ص ۴۲۲؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.</ref>، شنبه<ref>طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.</ref>، یکشنبه<ref>دولابى، ص ۱۳۳.</ref> و دوشنبه<ref>کلینى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.</ref> گزارش کرده<ref>نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، همانجا.</ref> و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمرده‌اند<ref name=":0">رجوع کنید به مسعودى، تنبیه، ص ۳۰۳؛ ناطق‌بالحق، ص ۱۱.</ref>. ابوالفرج اصفهانى<ref name=":0" /> قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمى مردود شمرده است<ref>نیز رجوع کنید به ناطق‌بالحق، همانجا.</ref>. سن امام را به هنگام شهادت ۵۶ سال و پنج ماه<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابوالفرج اصفهانى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به ابن‌قتیبه، ۱۹۶۰، ص ۲۱۳؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰؛ یعقوبى، همانجاها؛ طبرانى، ج۳، ص۱۱۵، که سن امام را ۵۶ سال نوشته‌اند.</ref>، ۵۷ سال و پنج ماه<ref>فضل‌بن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، همانجا؛ نیز رجوع کنید به کلینى، ج۱، ص :۴۶۳ ۵۷ سال و چند ماه؛ ابن‌ابی‌الثلج؛ مسعودى، تنبیه، همانجاها: ۵۷ سال.</ref> و ۵۸ سال<ref>ابن‌سعد؛ ابن‌قتیبه، ۱۹۶۰، همانجاها؛ طبرانى، ج۳، ص۹۸ـ۹۹، ۱۰۳، ۱۰۵؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجا.</ref> ذکر کرده‌اند<ref>براى اقوال گوناگون درباره سن امام به هنگام شهادت ‌و روز و ماه‌ و سال‌آن رجوع کنید به مزّى،۱۴۲۲، ج۶، ص۴۴۵ـ۴۴۶.</ref>.


==سوانح حیات==
==سوانح حیات==
پیش از امامت. ابن‌سعد <ref>ج ص 399.</ref> امام حسین (ع) را در زمره واپسین طبقه <ref>طبقه پنجم.</ref> از اصحاب رسول خدا (ص) که به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگى او را همراهى نکردندــ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانى امام در زمان حیات پیامبر گذشت <ref>رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل‌الامامة، ص 177.</ref>. پیامبر او و برادرش را بسیار گرامى می‌داشت، چنان‌که آن دو را بر سینه خود می‌نشاند و در همان حال با مردم سخن می‌گفت <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ص 401.</ref> و گاهى آن دو را بر دوش خود می‌نهاد <ref>ابن‌ماجه، ج ص 216؛ طبرانى، ج ص 65.</ref>، بنا به نقلى، روزى پیامبر بر بالاى منبر سخنرانى می‌کرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت <ref>ابن‌حنبل، ج ص 354؛ ابن‌ماجه، ج ص 1190؛ ترمذى، ج ص 324.</ref>. اما مهم‌ترین رخداد دوران کودکى امام، شرکت در مباهله و معرفى او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا» <ref>رجوع کنید به آل‌عمران: 61؛ براى بیان امام رضا علیه‌السلام درباره این آیه رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363الف، ج ص 231ـ232.</ref> بود <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ص 406ـ407؛ مسلم‌بن حجاج، ج ص 120ـ121؛ ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج ص 85؛ مفید، ج ص 168؛ براى اقوال مشابه درباره امام حسن (ع) رجوع کنید به حسن‌بن على، امام.</ref>.بنابه گزارشى، امام حسین (ع) در کودکى به خلیفه دوم، که بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض کرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمه‌کاره رها کرد و از منبر به زیر آمد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج ص 798ـ799.</ref>. همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم بیت‌المال امام حسن و امام حسین (ع) را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت على (ع) و اهل بدر قرار داده بود <ref>ابن‌سعد، ج ص 407.</ref>. در برخى منابع تاریخى از حضور امام حسین (ع) به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال 29 هجرى یاد شده است <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1407، ص 467؛ طبرى، ج ص 269.</ref>.در زمان خلافت عثمان، امام حسین (ع) به هنگام تبعید ابوذر به ربذه، در کنار پدر و برادرش امام حسن (ع) او را مشایعت کرد <ref>مسعودى، مروج، ج 3، ص 84؛ ابن ابی‌الحدید، ج 8، ص 253؛ براى سخن وى خطاب به ابوذر رجوع کنید به مجلسى، ج 22، ص 412ـ413.</ref>. به روایتى، در شورش برضد عثمان، امام حسین (ع)، به توصیه امام على (ع)، همراه با برادرش کوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد <ref>نعیم‌بن حمّاد، ص 84ـ85.</ref> و به نقلى، در این واقعه مجروح شد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 1131؛ قس ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 58، 62؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 89، که این مجروح شدن را به امام حسن (ع) نسبت داده‌اند.</ref>. امام حسین در جنگهاى دوره خلافت امام‌على نیز حضور داشت <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص187، 213، 246، 323؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 104ـ114، 136.</ref> و در جنگ صِفّین خطبه‌اى در تحریض به جهاد خواند <ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 114ـ115.</ref>. همچنین امام على، امام حسین را پس از امام حسن علیهم‌السلام متولى صدقات <ref>موقوفات.</ref> خود قرار داد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 1، ص 227؛ نهج‌البلاغة، نامه 24.</ref>. به نقلى، امام حسین به هنگام شهادت پدر، براى انجام دادن مأموریتى که على علیه‌السلام به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن علیه‌السلام از موضوع آگاه شد <ref>بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 356، قس ج 2، ص 357.</ref>. امام حسین در مراسم تجهیز و خاک‌سپارى پدر حاضر بود <ref>رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 181؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 355ـ 356؛ مفید، ج1، ص25؛ مجلسى، ج42، ص235، 294ـ 295.</ref>.در دوره امامت امام حسن‌علیه‌السلام، که حدود ده سال به طول انجامید <ref>رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل الامامة، ص 159، 177.</ref>، امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینکه طبق برخى منابع تاریخى، امام حسین با واگذارى خلافت به معاویه مخالف بود <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 393، 456؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 289ـ290.</ref> و حتى پس از صلح امام حسن، با معاویه بیعت نکرد <ref>ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 292.</ref>، پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتى وقتى برخى شیعیان از او تقاضا کردند پیمان را بشکند و با معاویه بجنگد، به آنان امر کرد که تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 457ـ458.</ref>. ابن‌سعد <ref>ج 6، ص 410ـ415.</ref> از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده که امام حسن و امام حسین، در نماز به مروان ــکه منصوب از جانب معاویه بودــ اقتدا می‌کردند و حال آنکه حسین‌بن‌على با وى برخوردهاى تند داشت؛ ضمن آنکه، تقیه‌اى هم در کار نبود. اما این روایت با شمار زیادى حدیث در منابع شیعه که از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهى کرده‌است، سازگار نیست <ref>رجوع کنید به حرّ عاملى، ج8، ص 309ـ318.</ref>. مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام اهانت به مادرش فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نیز گزارش شده است <ref>رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 23.</ref>. همچنان که در برابر سبّ امام على علیه‌السلام از سوى امویان، به‌شدت واکنش نشان می‌داد <ref>ابن‌سعد، ج6، ص409ـ410، 415؛ براى گزارش برخورد متفاوت امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. در کل، گزارش منابع نشان می‌دهد که امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشکارتر از برادر در برابر بنی‌امیه موضع می‌گرفت و علنآ با آنان مخالفت می‌کرد <ref>براى نمونه رجوع کنید به همان، ج6، ص414ـ415.</ref>. با این حال، به‌رغم برخى اختلافهاى ظاهرى در رفتار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام <ref>رجوع کنید به همان، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 174.</ref>، غیر از توضیحى که از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح می‌شود، از نظر تحلیل تاریخى نیز وحدت رویه کلى آن دو قابل اثبات است <ref>نمونه‌اى از این هماهنگى در مراسم خاکسپارى امام حسن گزارش شده است رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. امام حسین پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، با وجود افرادى که به سن از وى بزرگ‌تر بودند، شریف‌ترین فرد از خاندان هاشم به شمار می‌رفت <ref>رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 226؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 409، که از احترام خاص ابن‌عباس به وى سخن گفته است.</ref> و در امور خویش با او مشورت می‌کردند و نظر او را بر رأى دیگران ترجیح می‌دادند <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 414ـ415.</ref>.
پیش از امامت. ابن‌سعد<ref>ج ۶، ص ۳۹۹.</ref> امام حسین(ع) را در زمره واپسین طبقه<ref>طبقه پنجم.</ref> از اصحاب رسول خدا(ص) که به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگى او را همراهى نکردند٬ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانى امام در زمان حیات پیامبر گذشت<ref>رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل‌الامامة، ص ۱۷۷.</ref>. پیامبر او و برادرش را بسیار گرامى می‌داشت، چنان‌که آن دو را بر سینه خود می‌نشاند و در همان حال با مردم سخن می‌گفت<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۶، ص ۴۰۱.</ref> و گاهى آن دو را بر دوش خود می‌نهاد<ref>ابن‌ماجه، ج ۱، ص ۲۱۶؛ طبرانى، ج ۳، ص ۶۵.</ref>، بنا به نقلى، روزى پیامبر بر بالاى منبر سخنرانى می‌کرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت<ref>ابن‌حنبل، ج ۵، ص ۳۵۴؛ ابن‌ماجه، ج ۲، ص ۱۱۹۰؛ ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۴.</ref>. اما مهم‌ترین رخداد دوران کودکى امام، شرکت در مباهله و معرفى او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا»<ref>رجوع کنید به آل‌عمران: ۶؛ براى بیان امام رضا علیه‌السلام درباره این آیه رجوع کنید به ابن‌بابویه، ۱۳۶۳الف، ج ۱، ص ۲۳۱ـ۲۳۲.</ref> بود<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۶، ص ۴۰۶ـ۴۰۷؛ مسلم‌بن حجاج، ج ۷، ص ۱۲۰ـ۱۲۱؛ ابن‌بابویه، ۱۳۶۳ش الف، ج ۱، ص ۸۵؛ مفید، ج ۱، ص ۱۶۸؛ براى اقوال مشابه درباره امام حسن (ع) رجوع کنید به حسن‌بن على، امام.</ref>. بنابه گزارشى، امام حسین(ع) در کودکى به خلیفه دوم، که بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض کرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمه‌کاره رها کرد و از منبر به زیر آمد<ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج ۳، ص ۷۹۸ـ۷۹۹.</ref>. همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم بیت‌المال امام حسن و امام حسین(ع) را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت على(ع) و اهل بدر قرار داده بود<ref>ابن‌سعد، ج ۶، ص ۴۰۷.</ref>. در برخى منابع تاریخى از حضور امام حسین(ع) به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال ۲۹ هجرى یاد شده است<ref>رجوع کنید به بلاذرى، ۱۴۰۷، ص ۴۶۷؛ طبرى، ج ۴، ص ۲۶۹.</ref>. در زمان خلافت عثمان، امام حسین(ع) به هنگام تبعید ابوذر به ربذه، در کنار پدر و برادرش امام حسن(ع) او را مشایعت کرد<ref>مسعودى، مروج، ج 3، ص 84؛ ابن ابی‌الحدید، ج 8، ص 253؛ براى سخن وى خطاب به ابوذر رجوع کنید به مجلسى، ج 22، ص 412ـ413.</ref>. به روایتى، در شورش برضد عثمان، امام حسین(ع)، به توصیه امام على(ع)، همراه با برادرش کوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد <ref>نعیم‌بن حمّاد، ص 84ـ85.</ref> و به نقلى، در این واقعه مجروح شد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 1131؛ قس ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 58، 62؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 89، که این مجروح شدن را به امام حسن (ع) نسبت داده‌اند.</ref>. امام حسین در جنگهاى دوره خلافت امام‌على نیز حضور داشت <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص187، 213، 246، 323؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 104ـ114، 136.</ref> و در جنگ صِفّین خطبه‌اى در تحریض به جهاد خواند <ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 114ـ115.</ref>. همچنین امام على، امام حسین را پس از امام حسن علیهم‌السلام متولى صدقات <ref>موقوفات.</ref> خود قرار داد <ref>ابن‌شبّه نمیرى، ج 1، ص 227؛ نهج‌البلاغة، نامه 24.</ref>. به نقلى، امام حسین به هنگام شهادت پدر، براى انجام دادن مأموریتى که على علیه‌السلام به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن علیه‌السلام از موضوع آگاه شد <ref>بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 356، قس ج 2، ص 357.</ref>. امام حسین در مراسم تجهیز و خاک‌سپارى پدر حاضر بود <ref>رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 181؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 355ـ 356؛ مفید، ج1، ص25؛ مجلسى، ج42، ص235، 294ـ 295.</ref>.در دوره امامت امام حسن‌علیه‌السلام، که حدود ده سال به طول انجامید <ref>رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل الامامة، ص 159، 177.</ref>، امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینکه طبق برخى منابع تاریخى، امام حسین با واگذارى خلافت به معاویه مخالف بود <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 393، 456؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 289ـ290.</ref> و حتى پس از صلح امام حسن، با معاویه بیعت نکرد <ref>ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 292.</ref>، پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتى وقتى برخى شیعیان از او تقاضا کردند پیمان را بشکند و با معاویه بجنگد، به آنان امر کرد که تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 457ـ458.</ref>. ابن‌سعد <ref>ج 6، ص 410ـ415.</ref> از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده که امام حسن و امام حسین، در نماز به مروان ــکه منصوب از جانب معاویه بودــ اقتدا می‌کردند و حال آنکه حسین‌بن‌على با وى برخوردهاى تند داشت؛ ضمن آنکه، تقیه‌اى هم در کار نبود. اما این روایت با شمار زیادى حدیث در منابع شیعه که از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهى کرده‌است، سازگار نیست <ref>رجوع کنید به حرّ عاملى، ج8، ص 309ـ318.</ref>. مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام اهانت به مادرش فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نیز گزارش شده است <ref>رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 23.</ref>. همچنان که در برابر سبّ امام على علیه‌السلام از سوى امویان، به‌شدت واکنش نشان می‌داد <ref>ابن‌سعد، ج6، ص409ـ410، 415؛ براى گزارش برخورد متفاوت امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. در کل، گزارش منابع نشان می‌دهد که امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشکارتر از برادر در برابر بنی‌امیه موضع می‌گرفت و علنآ با آنان مخالفت می‌کرد <ref>براى نمونه رجوع کنید به همان، ج6، ص414ـ415.</ref>. با این حال، به‌رغم برخى اختلافهاى ظاهرى در رفتار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام <ref>رجوع کنید به همان، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 174.</ref>، غیر از توضیحى که از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح می‌شود، از نظر تحلیل تاریخى نیز وحدت رویه کلى آن دو قابل اثبات است <ref>نمونه‌اى از این هماهنگى در مراسم خاکسپارى امام حسن گزارش شده است رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.</ref>. امام حسین پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، با وجود افرادى که به سن از وى بزرگ‌تر بودند، شریف‌ترین فرد از خاندان هاشم به شمار می‌رفت <ref>رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 226؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 409، که از احترام خاص ابن‌عباس به وى سخن گفته است.</ref> و در امور خویش با او مشورت می‌کردند و نظر او را بر رأى دیگران ترجیح می‌دادند <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 414ـ415.</ref>.
 
 
==امامت در دوران خلافت معاویه==
==امامت در دوران خلافت معاویه==
پس از وفات امام حسن علیه‌السلام، مردم کوفه براى قیام برضد معاویه به امام [[حسین]] علیه‌السلام نامه نوشتند، اما امام ضمن آنکه مشروعیت حکومت معاویه بر مسلمانان را رد کرد و بر جهاد با ظالمان تأکید نمود، از قیام دورى گزید و آن را به پس از مرگ معاویه موکول کرد <ref>همان، ج 6، ص 422ـ423؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 458ـ459؛ مفید، ج 2، ص 32.</ref>. معاویه نیز از قیام امام بیم داشت و پس از شهادت امام حسن از امام خواست که از قیام بپرهیزد و امام پایبندى خود را به عهدنامه صلح به وى یادآورى کرد <ref>ابن‌سعد، همانجا؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 459ـ460.</ref>. معاویه نیز به تعهد مالى سالیانه خود ادامه داد <ref>بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 460.</ref>.معاویه خود به‌خوبى از میزان نفوذ امام حسین علیه‌السلام در مدینه آگاه بود، چنان‌که به فردى از قریش گفته بود هرگاه حلقه‌اى از جمعیت در مسجدالنبى دیدى که سخن هزلى در آن نیست، آن حلقه حسین است <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 414.</ref>. زمانى که معاویه براى یزید بیعت می‌گرفت، امام از معدود کسانى بود که بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابه‌اى قاطع معاویه را محکوم کرد <ref>همان، ج 6، ص 422؛ یعقوبى، ج 2، ص 228؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 337ـ339، 342ـ343؛ طبرى، ج 5، ص 303.</ref> و، برخلاف دیگر افراد بنی‌هاشم، هدیه معاویه را نیز قبول نکرد <ref>ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 339.</ref>. معاویه نیز، با توجه به جایگاه امام، به یزید توصیه کرده بود که با امام مدارا کند و در صدد بیعت گرفتن از امام نباشد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 423؛ طبرى، ج 5، ص 322؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 349ـ350؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 215ـ216.</ref>.
پس از وفات امام حسن علیه‌السلام، مردم کوفه براى قیام برضد معاویه به امام [[حسین]] علیه‌السلام نامه نوشتند، اما امام ضمن آنکه مشروعیت حکومت معاویه بر مسلمانان را رد کرد و بر جهاد با ظالمان تأکید نمود، از قیام دورى گزید و آن را به پس از مرگ معاویه موکول کرد <ref>همان، ج 6، ص 422ـ423؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 458ـ459؛ مفید، ج 2، ص 32.</ref>. معاویه نیز از قیام امام بیم داشت و پس از شهادت امام حسن از امام خواست که از قیام بپرهیزد و امام پایبندى خود را به عهدنامه صلح به وى یادآورى کرد <ref>ابن‌سعد، همانجا؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 459ـ460.</ref>. معاویه نیز به تعهد مالى سالیانه خود ادامه داد <ref>بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 460.</ref>.معاویه خود به‌خوبى از میزان نفوذ امام حسین علیه‌السلام در مدینه آگاه بود، چنان‌که به فردى از قریش گفته بود هرگاه حلقه‌اى از جمعیت در مسجدالنبى دیدى که سخن هزلى در آن نیست، آن حلقه حسین است <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 414.</ref>. زمانى که معاویه براى یزید بیعت می‌گرفت، امام از معدود کسانى بود که بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابه‌اى قاطع معاویه را محکوم کرد <ref>همان، ج 6، ص 422؛ یعقوبى، ج 2، ص 228؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 337ـ339، 342ـ343؛ طبرى، ج 5، ص 303.</ref> و، برخلاف دیگر افراد بنی‌هاشم، هدیه معاویه را نیز قبول نکرد <ref>ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 339.</ref>. معاویه نیز، با توجه به جایگاه امام، به یزید توصیه کرده بود که با امام مدارا کند و در صدد بیعت گرفتن از امام نباشد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 423؛ طبرى، ج 5، ص 322؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 349ـ350؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 215ـ216.</ref>.
==شمایل و سیره==
==شمایل و سیره==
در بیشتر منابع حدیثى و تاریخى و رجالىِ کهن از شباهت حسین‌بن على به پیامبر اکرم سخن گفته شده <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 366، 453؛ دولابى، ص 104؛ طبرانى، ج 3، ص 95؛ ناطق‌بالحق، ص 11؛ مفید، ج 2، ص 27.</ref> و در یک روایت، امام حسین شبیه‌ترین فرد به پیامبر وصف شده است <ref>رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 3، ص 261؛ بخارى، ج 4، ص 216؛ ترمذى، ج 5، ص 325.</ref>. بنابر روایتى دیگر از امام على، آن حضرت فرزندش حسین را شبیه‌ترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 413؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 123.</ref>.امام حسین علیه‌السلام سپید چهره بود <ref>ناطق‌بالحق، همانجا.</ref>. گاه عمامه‌اى از خز <ref>طبرانى، ج 3، ص 101.</ref> و گاه عمامه‌اى سیاه بر سر می‌گذاشت <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 415؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 6، ص 46؛ طبرانى، ج 3، ص 100.</ref>. موى سر و محاسن خود را خضاب می‌نمود <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 413ـ 417؛ ابن ابی‌شیبه، ج 6، ص 3، 15.</ref>. نقش دو انگشترى او یکى «لااله‌الّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگرى «ان‌اللّه بالغٌ اَمْرَه» بود <ref>کلینى، ج 6، ص 473ـ474؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 193، 194، 543.</ref>.امام حسین علیه‌السلام 25 بار، همراه با نزدیکانش، پیاده حج گزارد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 410؛ طبرانى، ج 3، ص 115؛ ابن عبدالبرّ، ج 1، ص 397.</ref>. با مسکینان می‌نشست، دعوت آنان را می‌پذیرفت و با آنان غذا می‌خورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت می‌کرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمی‌کرد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 413.</ref>. دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه می‌گفت که حسین همچون پدرش على اهل غدر و حیله نیست <ref>ابن‌اعثم کوفى، ج 3، ص 40.</ref> و عمروبن عاص او را محبوب‌ترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان می‌دانست <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 408؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 7، ص 269.</ref>.او همواره احترام برادرش، امام حسن علیه‌السلام، را پاس می‌داشت و در برابرش سخن نمی‌گفت، چنان‌که محمدبن حنفیه با امام حسین چنین برخورد می‌کرد <ref>رجوع کنید به مجلسى، ج 43، ص 319؛ نیز براى روایتى دیگر درباره احترام امام‌حسین به امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 481؛ و براى احترام محمدبن حنفیه به امام‌حسین رجوع کنید به ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 74.</ref>. امام بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و کرم شناخته شده بود <ref>رجوع کنید به ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 73.</ref>. اگر سائلى از او درخواست می‌کرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه می‌کرد و هر چه در اختیار داشت، به او می‌داد <ref>ابن‌عساکر، ج 14، ص 185.</ref>. او غلامان و کنیزانش را در قبال خوش‌رفتاریشان آزاد می‌کرد. به نقلى، کنیزى را که معاویه همراه با اموال و لباسهاى فراوانى برایش هدیه فرستاده بود، در ازاى خواندن آیاتى از قرآن و سرودن شعرى درباره فناى دنیا و مرگ انسانها آزاد کرد و اموال را بدو بخشید <ref>ابن‌عساکر، ج 70، ص 196ـ197؛ براى موارد مشابه رجوع کنید به ابن‌حزم، ج 8، ص 515؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 476.</ref>. حتى یک‌بار یکى از غلامانش کار ناشایستى کرد که درخور عقاب بود ولى چون غلام آیه «والعافین عن‌الناس» را خواند، او را بخشید، سپس غلام گفت : «واللّه یحب‌المحسنین»، و امام او را در راه خدا آزاد کرد <ref>بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 478ـ479.</ref>. دَین اسامةبن زید را، که در بستر بیمارى افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت <ref>ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 72ـ73.</ref>. بنابه روایتى، زمین و اشیایى را که به او ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید <ref>قاضى نعمان، ج 2، ص 339.</ref>. دیه مردى را در ازاى پاسخ به سه پرسش به طور کامل پرداخت و انگشتری‌اش را نیز بدو عطا کرد <ref>مجلسى، ج 44، ص 196؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی‌الدنیا، ص 140؛ کلینى، ج 4، ص 47؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 135ـ136، درباره بخشش حسنین علیهماالسلام.</ref>. کرم او به حدى بود که زن و مردى یهودى به سبب این خلق نیکوى او مسلمان شدند <ref>ابن شهرآشوب، ج 4، ص 83.</ref>. او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار اعطا کرد و دهانش را از دُرّ پرکرد، در حالى که می‌گفت این جبران‌کننده تعلیم تو نیست <ref>همان، ج 4، ص 73ـ74.</ref>. درباره حلم امام گفته‌اند که وقتى مردى شامى به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد <ref>رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج 43، ص 224ـ225.</ref>. گفته شده است اثر انبان آذوقه‌اى که براى ایتام و مساکین بر پشتش حمل می‌کرد، در روز شهادت آشکار بود <ref>ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 73.</ref>.
در بیشتر منابع حدیثى و تاریخى و رجالىِ کهن از شباهت حسین‌بن على به پیامبر اکرم سخن گفته شده <ref>رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 366، 453؛ دولابى، ص 104؛ طبرانى، ج 3، ص 95؛ ناطق‌بالحق، ص 11؛ مفید، ج 2، ص 27.</ref> و در یک روایت، امام حسین شبیه‌ترین فرد به پیامبر وصف شده است <ref>رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 3، ص 261؛ بخارى، ج 4، ص 216؛ ترمذى، ج 5، ص 325.</ref>. بنابر روایتى دیگر از امام على، آن حضرت فرزندش حسین را شبیه‌ترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 413؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 123.</ref>.امام حسین علیه‌السلام سپید چهره بود <ref>ناطق‌بالحق، همانجا.</ref>. گاه عمامه‌اى از خز <ref>طبرانى، ج 3، ص 101.</ref> و گاه عمامه‌اى سیاه بر سر می‌گذاشت <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 415؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 6، ص 46؛ طبرانى، ج 3، ص 100.</ref>. موى سر و محاسن خود را خضاب می‌نمود <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 413ـ 417؛ ابن ابی‌شیبه، ج 6، ص 3، 15.</ref>. نقش دو انگشترى او یکى «لااله‌الّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگرى «ان‌اللّه بالغٌ اَمْرَه» بود <ref>کلینى، ج 6، ص 473ـ474؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 193، 194، 543.</ref>.امام حسین علیه‌السلام ۲۵ بار، همراه با نزدیکانش، پیاده حج گزارد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 410؛ طبرانى، ج 3، ص 115؛ ابن عبدالبرّ، ج 1، ص 397.</ref>. با مسکینان می‌نشست، دعوت آنان را می‌پذیرفت و با آنان غذا می‌خورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت می‌کرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمی‌کرد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 413.</ref>. دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه می‌گفت که حسین همچون پدرش على اهل غدر و حیله نیست <ref>ابن‌اعثم کوفى، ج 3، ص 40.</ref> و عمروبن عاص او را محبوب‌ترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان می‌دانست <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 408؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 7، ص 269.</ref>.او همواره احترام برادرش، امام حسن علیه‌السلام، را پاس می‌داشت و در برابرش سخن نمی‌گفت، چنان‌که محمدبن حنفیه با امام حسین چنین برخورد می‌کرد <ref>رجوع کنید به مجلسى، ج 43، ص 319؛ نیز براى روایتى دیگر درباره احترام امام‌حسین به امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 481؛ و براى احترام محمدبن حنفیه به امام‌حسین رجوع کنید به ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 74.</ref>. امام بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و کرم شناخته شده بود <ref>رجوع کنید به ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 73.</ref>. اگر سائلى از او درخواست می‌کرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه می‌کرد و هر چه در اختیار داشت، به او می‌داد <ref>ابن‌عساکر، ج 14، ص 185.</ref>. او غلامان و کنیزانش را در قبال خوش‌رفتاریشان آزاد می‌کرد. به نقلى، کنیزى را که معاویه همراه با اموال و لباسهاى فراوانى برایش هدیه فرستاده بود، در ازاى خواندن آیاتى از قرآن و سرودن شعرى درباره فناى دنیا و مرگ انسانها آزاد کرد و اموال را بدو بخشید <ref>ابن‌عساکر، ج 70، ص 196ـ197؛ براى موارد مشابه رجوع کنید به ابن‌حزم، ج 8، ص 515؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 476.</ref>. حتى یک‌بار یکى از غلامانش کار ناشایستى کرد که درخور عقاب بود ولى چون غلام آیه «والعافین عن‌الناس» را خواند، او را بخشید، سپس غلام گفت : «واللّه یحب‌المحسنین»، و امام او را در راه خدا آزاد کرد <ref>بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 478ـ479.</ref>. دَین اسامةبن زید را، که در بستر بیمارى افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت <ref>ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 72ـ73.</ref>. بنابه روایتى، زمین و اشیایى را که به او ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید <ref>قاضى نعمان، ج 2، ص 339.</ref>. دیه مردى را در ازاى پاسخ به سه پرسش به طور کامل پرداخت و انگشتری‌اش را نیز بدو عطا کرد <ref>مجلسى، ج 44، ص 196؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی‌الدنیا، ص 140؛ کلینى، ج 4، ص 47؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 135ـ136، درباره بخشش حسنین علیهماالسلام.</ref>. کرم او به حدى بود که زن و مردى یهودى به سبب این خلق نیکوى او مسلمان شدند <ref>ابن شهرآشوب، ج 4، ص 83.</ref>. او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار اعطا کرد و دهانش را از دُرّ پرکرد، در حالى که می‌گفت این جبران‌کننده تعلیم تو نیست <ref>همان، ج 4، ص 73ـ74.</ref>. درباره حلم امام گفته‌اند که وقتى مردى شامى به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد <ref>رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج 43، ص 224ـ225.</ref>. گفته شده است اثر انبان آذوقه‌اى که براى ایتام و مساکین بر پشتش حمل می‌کرد، در روز شهادت آشکار بود <ref>ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 73.</ref>.


==امامت==
==امامت==
خط ۲۰: خط ۲۰:


==فضائل و مناقب==
==فضائل و مناقب==
در منابع حدیثى شیعه و سنّى مناقب و فضائلى خاص درباره امام حسین علیه‌السلام، از زمان ولادت تا شهادت آن حضرت، نقل شده است. از جمله گفته شده است که دوران «حمل» وى شش ماه بود که نظیر آن پیشتر تنها درباره عیسی‌بن مریم یا یحیی‌بن زکریا رخ داده بود <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 465؛ ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 206؛ دلائل الامامة، ص177؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه،1363ش ب، ج1، ص461؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 92.</ref>. هنگام ولادت او جبرئیل به همراه هزار فرشته از آسمان فرود آمدند تا ولادتش را به پیامبر تبریک گویند <ref>کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282ـ284؛ دلائل‌الامامة، ص 190؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 82.</ref> و آنگاه جبرئیل پیامبر را از شهادت وى به دست امت مسلمان و نیز تداوم امامت در نسل او آگاه کرد <ref>کلینى، همانجا؛ نیز براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 205ـ210؛ براى تشبیه تداوم امامت از صلب امام حسین نه برادرش حسن علیهماالسلام به ماجراى هارون و موسى رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 305؛ براى فهرستى از روایاتى درباره اِخبار پیامبر از شهادت امام حسین علیه‌السلام رجوع کنید به عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 113ـ133.</ref>. جبرئیل مشتى از خاک کربلا را نیز براى پیامبر آورد و این خاک بعدها نزد امّسلمه بود و او از تغییر رنگ آن در روز عاشورا، از شهادت نواده پیامبر با خبر شد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 417ـ419؛ ابن‌حنبل، ج6، ص294؛ ابن‌قولویه، ص132؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص63.</ref>.در روایات فراوانى پیامبر اصحابش را از شهادت فرزندش حسین آگاه کرده بود <ref>براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص 68؛ کلینى، ج 1، ص 209؛ ابن‌قولویه، ص 143ـ148؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 89.</ref>. به جز پیامبر، امام على و امام حسن علیهما السلام نیز از ماجراى شهادت آن حضرت خبر داده بودند <ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 142؛ ابن‌سعد، ج 6، ص 419ـ420؛ ابن‌قولویه، ص 149ـ156؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 177ـ178، 196ـ197؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 259ـ260، ج 2، ص 532ـ535؛ مفید، ج 1، ص 330ـ331؛ ابن ‌شهر آشوب، ج 4، ص 93ـ94؛ براى تفصیل مآخذ روایى در منابع اهل‌سنّت رجوع کنید به امینى، ص 49ـ150.</ref>. چنان‌که خداوند انبیاى پیشین را از شهادت امام آگاه ساخته بود <ref>براى فهرستى از این روایات رجوع کنید به عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 101ـ112.</ref>.درباره حوادث روز عاشورا و پس از شهادت آن حضرت و نیز عقوبت کسانى که در شهادت امام دست داشتند، نیز امور معجزه‌آسایى نقل شده است <ref>رجوع کنید به کربلا*، واقعه.</ref>. از جمله گفته‌اند خدا در روز عاشورا چهارهزار فرشته‌اى را که در جنگ بدر به یارى پیامبر فرستاده بود، به سوى او فرود آورد و امام مخیر شد که از بین پیروزى و دیدار با پیامبر یکى را برگزیند و او ترجیح داد به لقاى پیامبر نایل شود. این فرشتگان به امر خدا تا روز قیامت بر مزارش گریه می‌کنند و براى زائران دعا و طلب بخشش می‌کنند <ref>رجوع کنید به ابن‌قولویه، ص171ـ172، 354؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 672؛ دلائل‌الامامة، ص 178.</ref>.در منابع حدیث و تفاسیر شیعه نیز آیاتى از قرآن درباره امام حسین علیه‌السلام تأویل یا تطبیق <ref>در این‌باره رجوع کنید به جرى و انطباق*.</ref> شده است. از جمله آیه 15 سوره احقاف که در آن از مادر باردارى سخن گفته شده است که با رنج کودک خویش را حمل می‌کند و با درد او را به دنیا می‌آورد. این آیه ناظر به فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها دانسته شده که در دوران حمل فرزندش خبر شهادت او را از پیامبر از طریق جبرئیل شنید و غمگین شد <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن‌قولویه، ص 122؛ ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 206؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 57؛ نیز رجوع کنید به قمى، ج 2، ص 297.</ref>. همچنین حروف مقطعه ابتداى سوره مریم <ref>کهیعص.</ref> در اشاره به واقعه کربلا تأویل شده است که خداوند پس از آنکه اسامى پنج تن را به زکریاى نبى آموخت، رمزش را براى وى آشکار کرد <ref>قمى، ج 2، ص 48؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 461؛ همو، 1361ش، ص22؛ دلائل الامامة، ص 513ـ514؛ احمدبن‌على طبرسى، ج 2، ص 272ـ 273؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 92؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1408، ذیل آیه.</ref>. گفته شده است زکریا وقتى از ماجراى شهادت امام حسین علیه‌السلام آگاه شد از خداوند خواست تا فرزندى به وى عطا کند که سرنوشتى مشابه حسین داشته باشد و خداوند یحیى را به او داد که مدت حملش شش ماه بود و همچون حسین به شهادت رسید <ref>ابن‌بابویه، 1363شب؛ دلائل‌الامامة؛ احمدبن على طبرسى؛ ابن‌شهرآشوب، همانجاها.</ref>. همچنین آیات 6 سوره احزاب <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 287ـ288؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 414؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 54؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 251، ج 2، ص 72.</ref> و 28 سوره زخرف <ref>ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 207؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 359، 415، 417؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 53ـ54؛ نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1408؛ طباطبائى، ذیل آیه.</ref> در اشاره به تداوم امامت از نسل امام حسین علیه‌السلام تفسیر شده‌اند. برخى از آیات قرآن نیز ناظر به قیام و شهادت آن حضرت دانسته شده‌اند، از جمله آیه 77 سوره نساء <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 8، ص 330؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 258، ج 2، ص 235.</ref>، آیه 33 سوره اسراء <ref>کلینى، ج 8، ص 255؛ ابن ‌قولویه، ص 135؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 290؛ کوفى، ص 240.</ref> و آیات 27 تا 30 سوره فجر <ref>قمى، ج 2، ص 422؛ مجلسى، ج 24، ص 93؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1368ش، ص 123؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1408، ج 10، ص 730، که سوره فجر سوره امام حسین علیه‌السلام شمرده شده است.</ref>. براى زیارت امام حسین فضیلتهاى بسیارى ذکر شده و در احادیث منقول از پیامبر و امامان شیعه بر آن تأکید بسیار گردیده است <ref>براى روایات فضیلت زیارت امام حسین و زیارت‌نامه‌هاى آن حضرت رجوع کنید به علوى شجرى، ص 28ـ94؛ ابن‌قولویه، ص 220، 439؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 42ـ 69.</ref>، همچنان‌که براى تربت آن حضرت فضائل بسیارى یاد کرده‌اند <ref>رجوع کنید به تربت*.</ref>.
در منابع حدیثى شیعه و سنّى مناقب و فضائلى خاص درباره امام حسین علیه‌السلام، از زمان ولادت تا شهادت آن حضرت، نقل شده است. از جمله گفته شده است که دوران «حمل» وى شش ماه بود که نظیر آن پیشتر تنها درباره عیسی‌بن مریم یا یحیی‌بن زکریا رخ داده بود <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 465؛ ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 206؛ دلائل الامامة، ص177؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه،1363ش ب، ج1، ص461؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 92.</ref>. هنگام ولادت او جبرئیل به همراه هزار فرشته از آسمان فرود آمدند تا ولادتش را به پیامبر تبریک گویند <ref>کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282ـ284؛ دلائل‌الامامة، ص 190؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 82.</ref> و آنگاه جبرئیل پیامبر را از شهادت وى به دست امت مسلمان و نیز تداوم امامت در نسل او آگاه کرد <ref>کلینى، همانجا؛ نیز براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 205ـ210؛ براى تشبیه تداوم امامت از صلب امام حسین نه برادرش حسن علیهماالسلام به ماجراى هارون و موسى رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 305؛ براى فهرستى از روایاتى درباره اِخبار پیامبر از شهادت امام حسین علیه‌السلام رجوع کنید به عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 113ـ133.</ref>. جبرئیل مشتى از خاک کربلا را نیز براى پیامبر آورد و این خاک بعدها نزد امّسلمه بود و او از تغییر رنگ آن در روز عاشورا، از شهادت نواده پیامبر با خبر شد <ref>ابن‌سعد، ج 6، ص 417ـ419؛ ابن‌حنبل، ج6، ص294؛ ابن‌قولویه، ص132؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص63.</ref>.در روایات فراوانى پیامبر اصحابش را از شهادت فرزندش حسین آگاه کرده بود <ref>براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص 68؛ کلینى، ج 1، ص 209؛ ابن‌قولویه، ص 143ـ148؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 89.</ref>. به جز پیامبر، امام على و امام حسن علیهما السلام نیز از ماجراى شهادت آن حضرت خبر داده بودند <ref>رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 142؛ ابن‌سعد، ج 6، ص 419ـ420؛ ابن‌قولویه، ص 149ـ156؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 177ـ178، 196ـ197؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 259ـ260، ج 2، ص 532ـ535؛ مفید، ج 1، ص 330ـ331؛ ابن ‌شهر آشوب، ج 4، ص 93ـ94؛ براى تفصیل مآخذ روایى در منابع اهل‌سنّت رجوع کنید به امینى، ص 49ـ150.</ref>. چنان‌که خداوند انبیاى پیشین را از شهادت امام آگاه ساخته بود <ref>براى فهرستى از این روایات رجوع کنید به عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 101ـ112.</ref>.درباره حوادث روز عاشورا و پس از شهادت آن حضرت و نیز عقوبت کسانى که در شهادت امام دست داشتند، نیز امور معجزه‌آسایى نقل شده است <ref>رجوع کنید به کربلا*، واقعه.</ref>. از جمله گفته‌اند خدا در روز عاشورا چهارهزار فرشته‌اى را که در جنگ بدر به یارى پیامبر فرستاده بود، به سوى او فرود آورد و امام مخیر شد که از بین پیروزى و دیدار با پیامبر یکى را برگزیند و او ترجیح داد به لقاى پیامبر نایل شود. این فرشتگان به امر خدا تا روز قیامت بر مزارش گریه می‌کنند و براى زائران دعا و طلب بخشش می‌کنند <ref>رجوع کنید به ابن‌قولویه، ص171ـ172، 354؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 672؛ دلائل‌الامامة، ص 178.</ref>.در منابع حدیث و تفاسیر شیعه نیز آیاتى از قرآن درباره امام حسین علیه‌السلام تأویل یا تطبیق <ref>در این‌باره رجوع کنید به جرى و انطباق*.</ref> شده است. از جمله آیه ۱۵ سوره احقاف که در آن از مادر باردارى سخن گفته شده است که با رنج کودک خویش را حمل می‌کند و با درد او را به دنیا می‌آورد. این آیه ناظر به فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها دانسته شده که در دوران حمل فرزندش خبر شهادت او را از پیامبر از طریق جبرئیل شنید و غمگین شد <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن‌قولویه، ص 122؛ ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 206؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 57؛ نیز رجوع کنید به قمى، ج 2، ص 297.</ref>. همچنین حروف مقطعه ابتداى سوره مریم <ref>کهیعص.</ref> در اشاره به واقعه کربلا تأویل شده است که خداوند پس از آنکه اسامى پنج تن را به زکریاى نبى آموخت، رمزش را براى وى آشکار کرد <ref>قمى، ج 2، ص 48؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 461؛ همو، 1361ش، ص22؛ دلائل الامامة، ص 513ـ514؛ احمدبن‌على طبرسى، ج 2، ص 272ـ 273؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 92؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1408، ذیل آیه.</ref>. گفته شده است زکریا وقتى از ماجراى شهادت امام حسین علیه‌السلام آگاه شد از خداوند خواست تا فرزندى به وى عطا کند که سرنوشتى مشابه حسین داشته باشد و خداوند یحیى را به او داد که مدت حملش شش ماه بود و همچون حسین به شهادت رسید <ref>ابن‌بابویه، 1363شب؛ دلائل‌الامامة؛ احمدبن على طبرسى؛ ابن‌شهرآشوب، همانجاها.</ref>. همچنین آیات ۶ سوره احزاب <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 287ـ288؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 414؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 54؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 251، ج 2، ص 72.</ref> و ۲۸ سوره زخرف <ref>ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 207؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 359، 415، 417؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 53ـ54؛ نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1408؛ طباطبائى، ذیل آیه.</ref> در اشاره به تداوم امامت از نسل امام حسین علیه‌السلام تفسیر شده‌اند. برخى از آیات قرآن نیز ناظر به قیام و شهادت آن حضرت دانسته شده‌اند، از جمله آیه ۷۷ سوره نساء <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 8، ص 330؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 258، ج 2، ص 235.</ref>، آیه ۳۳ سوره اسراء <ref>کلینى، ج 8، ص 255؛ ابن ‌قولویه، ص 135؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 290؛ کوفى، ص 240.</ref> و آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره فجر <ref>قمى، ج 2، ص 422؛ مجلسى، ج 24، ص 93؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1368ش، ص 123؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1408، ج 10، ص 730، که سوره فجر سوره امام حسین علیه‌السلام شمرده شده است.</ref>. براى زیارت امام حسین فضیلتهاى بسیارى ذکر شده و در احادیث منقول از پیامبر و امامان شیعه بر آن تأکید بسیار گردیده است <ref>براى روایات فضیلت زیارت امام حسین و زیارت‌نامه‌هاى آن حضرت رجوع کنید به علوى شجرى، ص 28ـ94؛ ابن‌قولویه، ص 220، 439؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 42ـ 69.</ref>، همچنان‌که براى تربت آن حضرت فضائل بسیارى یاد کرده‌اند <ref>رجوع کنید به تربت*.</ref>.
==سخنان امام==
==سخنان امام==
از امام حسین علیه‌السلام سخنان زیادى بر جاى نمانده، که مهم‌ترین علت آن، وضع خاص جهان اسلام در آن دوره و تنگناهاى شدیدى بوده که نظام حاکم اموى، هم براى عترت پیامبر و هم براى شیعیانشان، ایجاد می‌کرده است. به جز خطبه‌ها و سخنان امام در ماجراى قیام عاشورا <ref>براى مجموعه‌اى از این اقوال رجوع کنید به روائع‌الحکمة، ص 272ـ311؛ نجمى، 1378ش.</ref>، برخى سخنان پراکنده از آن حضرت در متون کهن اهل‌سنّت و شیعه هست، از جمله سخنان حکمت‌آمیزى از امام درباره اصناف خلق <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 412؛ براى فهرستى از سخنان حکیمانه و مواعظ منقول از امام رجوع کنید به عطاردی‌قوچانى، ج 3، ص 143ـ152، 262ـ311.</ref>. همچنین است سخن مشهور آن حضرت در تأکید بر آزادگى، خطاب به سپاه اموى هنگامى که قصد حمله به خیام امام را داشتند و آن حضرت توان مقابله نداشت، با این مضمون که اگر دین ندارید، دست کم آزاده باشید <ref>براى نقلهاى گوناگون آن رجوع کنید به دینورى، ص 300؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 5، ص 117؛ طبرى، ج 5، ص 450؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 79؛ ابن‌طاووس، 1417، ص 71.</ref>.برخى از دعاهاى امام حسین علیه‌السلام در منابع کهن نقل شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 200، ج 7، ص 113؛ حمیرى، ص 157ـ 158.</ref>. از مشهورترین آنها، دعاى عرفه است که متنى طولانى دارد و از ادعیه مشهور شیعه به شمار می‌رود و مضامین عرفانى بلندى در آن دیده می‌شود <ref>رجوع کنید به ابن‌طاووس، 1414ـ1415، ج 2، ص 74ـ87؛ نیز رجوع کنید به حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ج 1، ص 508ـ547؛ براى مجموعه‌اى از دعاهاى مروى از امام حسین رجوع کنید به همان، ج 1، ص 486ـ592.</ref>.روایاتى از امام در موضوعات اعتقادى، غالبآً در منابع شیعى، نقل شده است، از جمله درباره توحید <ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج1، ص9؛ ابن‌شعبه، ص 244ـ245؛ ابن‌عساکر، ج 14، ص 183ـ184.</ref>، امامت <ref>صفار قمى، ص 32؛ کلینى، ج 1، ص 398ـ399.</ref>، مناقب اهل‌بیت <ref>برقى، ج 1، ص 61؛ صفار قمى، ص 472؛ طوسى، 1414، ص 253ـ254؛ احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 22ـ23.</ref>، غیبت <ref>ابن ابی‌زینب، ص 213؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 264ـ269، 316ـ 318؛ طوسى، 1411، ص 190ـ191.</ref>، ویژگیهاى شیعه <ref>برقى، ج 1، ص 147، 163ـ164؛ عیاشى، ج 1، ص 185.</ref> و صفات مؤمن <ref>ابن‌بابویه، 1417، ص 200؛ مجلسى، ج 71، ص 315.</ref>. پاره‌اى مناظرات و احتجاجات نیز از آن حضرت نقل شده که مشتمل بر اثبات حقانیت و فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام است <ref>رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 13ـ26.</ref>. روایاتى نیز درباره فضائل قرآن <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 2، ص 611ـ613.</ref> و تفسیر پاره‌اى آیات در شأن اهل‌بیت <ref>رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 337ـ338؛ کلینى، ج 8، ص 244ـ245؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 42ـ 43؛ همو، 1357ش، ص 90ـ91؛ حسکانى، ج 1، ص 560.</ref> از آن حضرت وارد شده است.از امام حسین علیه‌السلام، روایاتى در برخى ابواب فقه نیز نقل شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به صنعانى، ج 3، ص 532ـ533، ج 4، ص 214؛ ابن ابی‌شیبه، ج 1، ص 355، ج 2، ص 200، ج 7، ص 388، 619؛ عطاردی‌قوچانى، ج 3، ص 220ـ260.</ref>. در موضوعات اخلاقى نیز احادیثى از امام حسین علیه‌السلام نقل کرده‌اند <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج 4، ص 81؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 474.</ref>.اشعارى نیز به امام منسوب است که معروف‌ترین آنها ابیاتى است که امام درباره محبت خود به دخترش سکینه و مادر سکینه، رباب، سروده است <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 400؛ ابن‌قتیبه، 1960، ص213؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص140.</ref>. همچنین شعرى است که امام در آخرین روزها در بی‌وفایى روزگار به زبان آورده است <ref>رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 420؛ براى مجموعه اشعار منتسب به امام رجوع کنید به حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ج 2، ص 338ـ 420؛ همچنین براى تحلیل کلى از اشعار امام و مضامین آنها رجوع کنید به همان، ج 2، ص 330ـ336.</ref>.امام حسین از راویان سخنان پیامبر و پدرش امام علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام و مادرش فاطمه زهرا سلام‌اللّه علیها است که در مجموعه‌هاى حدیثى اهل‌سنّت گردآمده است <ref>رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 1، ص 201؛ دولابى، ص 125ـ 133، 137ـ 138؛ طبرانى، ج 3، ص 127ـ136؛ مزّى، 1403، ج 3، ص 65ـ 67؛ براى فهرستى از کسانى که امام از آنها روایت کرده است رجوع کنید به همو، 1422، ج 6، ص 397.</ref>. از راویان امام، فرزندان آن حضرت، امام سجاد علیه‌السلام و دخترش فاطمه، بیشترین روایت را از او نقل کرده‌اند <ref>رجوع کنید به دولابى، ص 125ـ 131؛ نیز براى فهرست روایات این دو از امام حسین علیه‌السلام رجوع کنید به عطاردی‌قوچانى، ج3، ص382ـ383، 392ـ393.</ref>. بر مبناى استقصاى عطاردی‌قوچانى <ref>ج 3، ص 314ـ418.</ref> شمار راویانى که از وى حدیث نقل کرده‌اند، افزون بر دویست و پنجاه تن‌اند <ref>براى اسامى شمارى از راویان امام در منابع کهن رجوع کنید به ابن‌حنبل، همانجا؛ دولابى، ص 131ـ135؛ طبرانى؛ مزّى، 1422؛ همو، 1403، همانجاها.</ref>. طوسى، برپایه مبناى خاص خود در کتاب رجال <ref>ص 99ـ106.</ref>، نام قریب به صد تن را به عنوان اصحاب آن حضرت فهرست کرده است که برخى از آنان در شمار اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و امام حسن علیهم‌السلام بوده و غالبآ در کربلا وى را همراهى کرده و همانجا به شهادت رسیده‌اند.سخنان امام حسین علیه‌السلام تاکنون در چند مجموعه منتشر شده، که از آن جمله است: موسوعة کلمات الامام الحسین علیه‌السلام <ref>قم 1374ش.</ref>، مسند الامام الشهید ابی‌عبدالله الحسین‌بن على علیهماالسلام <ref>تهران 1376ش.</ref>، و حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام <ref>قم 1385ش.</ref>.
از امام حسین علیه‌السلام سخنان زیادى بر جاى نمانده، که مهم‌ترین علت آن، وضع خاص جهان اسلام در آن دوره و تنگناهاى شدیدى بوده که نظام حاکم اموى، هم براى عترت پیامبر و هم براى شیعیانشان، ایجاد می‌کرده است. به جز خطبه‌ها و سخنان امام در ماجراى قیام عاشورا <ref>براى مجموعه‌اى از این اقوال رجوع کنید به روائع‌الحکمة، ص 272ـ311؛ نجمى، 1378ش.</ref>، برخى سخنان پراکنده از آن حضرت در متون کهن اهل‌سنّت و شیعه هست، از جمله سخنان حکمت‌آمیزى از امام درباره اصناف خلق <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 412؛ براى فهرستى از سخنان حکیمانه و مواعظ منقول از امام رجوع کنید به عطاردی‌قوچانى، ج 3، ص 143ـ152، 262ـ311.</ref>. همچنین است سخن مشهور آن حضرت در تأکید بر آزادگى، خطاب به سپاه اموى هنگامى که قصد حمله به خیام امام را داشتند و آن حضرت توان مقابله نداشت، با این مضمون که اگر دین ندارید، دست کم آزاده باشید <ref>براى نقلهاى گوناگون آن رجوع کنید به دینورى، ص 300؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 5، ص 117؛ طبرى، ج 5، ص 450؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 79؛ ابن‌طاووس، 1417، ص 71.</ref>.برخى از دعاهاى امام حسین علیه‌السلام در منابع کهن نقل شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 200، ج 7، ص 113؛ حمیرى، ص 157ـ 158.</ref>. از مشهورترین آنها، دعاى عرفه است که متنى طولانى دارد و از ادعیه مشهور شیعه به شمار می‌رود و مضامین عرفانى بلندى در آن دیده می‌شود <ref>رجوع کنید به ابن‌طاووس، 1414ـ1415، ج 2، ص 74ـ87؛ نیز رجوع کنید به حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ج 1، ص 508ـ547؛ براى مجموعه‌اى از دعاهاى مروى از امام حسین رجوع کنید به همان، ج 1، ص 486ـ592.</ref>.روایاتى از امام در موضوعات اعتقادى، غالبآً در منابع شیعى، نقل شده است، از جمله درباره توحید <ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج1، ص9؛ ابن‌شعبه، ص 244ـ245؛ ابن‌عساکر، ج 14، ص 183ـ184.</ref>، امامت <ref>صفار قمى، ص 32؛ کلینى، ج 1، ص 398ـ399.</ref>، مناقب اهل‌بیت <ref>برقى، ج 1، ص 61؛ صفار قمى، ص 472؛ طوسى، 1414، ص 253ـ254؛ احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 22ـ23.</ref>، غیبت <ref>ابن ابی‌زینب، ص 213؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 264ـ269، 316ـ 318؛ طوسى، 1411، ص 190ـ191.</ref>، ویژگیهاى شیعه <ref>برقى، ج 1، ص 147، 163ـ164؛ عیاشى، ج 1، ص 185.</ref> و صفات مؤمن <ref>ابن‌بابویه، 1417، ص 200؛ مجلسى، ج 71، ص 315.</ref>. پاره‌اى مناظرات و احتجاجات نیز از آن حضرت نقل شده که مشتمل بر اثبات حقانیت و فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام است <ref>رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 13ـ26.</ref>. روایاتى نیز درباره فضائل قرآن <ref>رجوع کنید به کلینى، ج 2، ص 611ـ613.</ref> و تفسیر پاره‌اى آیات در شأن اهل‌بیت <ref>رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 337ـ338؛ کلینى، ج 8، ص 244ـ245؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 42ـ 43؛ همو، 1357ش، ص 90ـ91؛ حسکانى، ج 1، ص 560.</ref> از آن حضرت وارد شده است.از امام حسین علیه‌السلام، روایاتى در برخى ابواب فقه نیز نقل شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به صنعانى، ج 3، ص 532ـ533، ج 4، ص 214؛ ابن ابی‌شیبه، ج 1، ص 355، ج 2، ص 200، ج 7، ص 388، 619؛ عطاردی‌قوچانى، ج 3، ص 220ـ260.</ref>. در موضوعات اخلاقى نیز احادیثى از امام حسین علیه‌السلام نقل کرده‌اند <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج 4، ص 81؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 474.</ref>.اشعارى نیز به امام منسوب است که معروف‌ترین آنها ابیاتى است که امام درباره محبت خود به دخترش سکینه و مادر سکینه، رباب، سروده است <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 400؛ ابن‌قتیبه، 1960، ص213؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص140.</ref>. همچنین شعرى است که امام در آخرین روزها در بی‌وفایى روزگار به زبان آورده است <ref>رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 420؛ براى مجموعه اشعار منتسب به امام رجوع کنید به حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ج 2، ص 338ـ 420؛ همچنین براى تحلیل کلى از اشعار امام و مضامین آنها رجوع کنید به همان، ج 2، ص 330ـ336.</ref>.امام حسین از راویان سخنان پیامبر و پدرش امام علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام و مادرش فاطمه زهرا سلام‌اللّه علیها است که در مجموعه‌هاى حدیثى اهل‌سنّت گردآمده است <ref>رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 1، ص 201؛ دولابى، ص 125ـ 133، 137ـ 138؛ طبرانى، ج 3، ص 127ـ136؛ مزّى، 1403، ج 3، ص 65ـ 67؛ براى فهرستى از کسانى که امام از آنها روایت کرده است رجوع کنید به همو، 1422، ج 6، ص 397.</ref>. از راویان امام، فرزندان آن حضرت، امام سجاد علیه‌السلام و دخترش فاطمه، بیشترین روایت را از او نقل کرده‌اند <ref>رجوع کنید به دولابى، ص 125ـ 131؛ نیز براى فهرست روایات این دو از امام حسین علیه‌السلام رجوع کنید به عطاردی‌قوچانى، ج3، ص382ـ383، 392ـ393.</ref>. بر مبناى استقصاى عطاردی‌قوچانى <ref>ج 3، ص 314ـ418.</ref> شمار راویانى که از وى حدیث نقل کرده‌اند، افزون بر دویست و پنجاه تن‌اند <ref>براى اسامى شمارى از راویان امام در منابع کهن رجوع کنید به ابن‌حنبل، همانجا؛ دولابى، ص 131ـ135؛ طبرانى؛ مزّى، 1422؛ همو، 1403، همانجاها.</ref>. طوسى، برپایه مبناى خاص خود در کتاب رجال <ref>ص 99ـ106.</ref>، نام قریب به صد تن را به عنوان اصحاب آن حضرت فهرست کرده است که برخى از آنان در شمار اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و امام حسن علیهم‌السلام بوده و غالبآ در کربلا وى را همراهى کرده و همانجا به شهادت رسیده‌اند.سخنان امام حسین علیه‌السلام تاکنون در چند مجموعه منتشر شده، که از آن جمله است: موسوعة کلمات الامام الحسین علیه‌السلام <ref>قم 1374ش.</ref>، مسند الامام الشهید ابی‌عبدالله الحسین‌بن على علیهماالسلام <ref>تهران 1376ش.</ref>، و حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام <ref>قم 1385ش.</ref>.
خط ۲۹: خط ۲۹:
==منابع==
==منابع==


*ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمة، در مجموعة نفیسة فى تاریخ الائمة، چاپ محمود مرعشى، قم: کتابخانه آیت‌اللّه مرعشى نجفى، 1406؛
*ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمة، در مجموعة نفیسة فى تاریخ الائمة، چاپ محمود مرعشى، قم: کتابخانه آیت‌اللّه مرعشى نجفى، ۱۴۰۶؛
*ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/ 1965ـ1967، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛
*ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت [بی‌تا.]؛
*ابن ابی‌الدنیا، مکارم‌الاخلاق، چاپ مجدى سیدابراهیم، بولاق ]بی‌تا.[؛
*ابن ابی‌الدنیا، مکارم‌الاخلاق، چاپ مجدى سیدابراهیم، بولاق [بی‌تا.]؛
*ابن‌ابی‌زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم 1422؛
*ابن‌ابی‌زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲؛
*ابن ابی‌شیبه، المصنَّف فى الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت 1409/1989؛
*ابن ابی‌شیبه، المصنَّف فى الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
*ابن‌اعثم کوفى، کتاب‌الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت 1411/1991؛
*ابن‌اعثم کوفى، کتاب‌الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
*همان، ترجمه محمدبن احمد مستوفى هروى، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران 1372ش؛
*همان، ترجمه محمدبن احمد مستوفى هروى، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۲ش؛
*ابن‌بابویه، الامالى، قم 1417؛
*ابن‌بابویه، الامالى، قم ۱۴۱۷؛
*همو، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? 1357ش[؛
*همو، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? ۱۳۵۷ش]؛
*همو، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم 1368ش؛
*همو، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم ۱۳۶۸ش؛
*همو، علل‌الشرایع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛
*همو، علل‌الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
*همو، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم 1363ش الف؛
*همو، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم ۱۳۶۳ش الف؛
*همو، کتاب‌الخصال، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم 1362ش؛
*همو، کتاب‌الخصال، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۲ش؛
*همو، کمال‌الدین و تمام النعمة، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم 1363ش ب؛
*همو، کمال‌الدین و تمام النعمة، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۳ش ب؛
*همو، معانى الاخبار، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم 1361ش؛
*همو، معانى الاخبار، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۱ش؛
*ابن‌حزم، المُحَلّى، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالفکر، ]بی‌تا.[؛
*ابن‌حزم، المُحَلّى، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالفکر، [بی‌تا.]؛
*ابن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، ]بی‌تا.[؛
*ابن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، [بی‌تا.]؛
*ابن‌سعد؛ ابن‌شبّه نمیرى، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینةالنبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، ]جده[ 1399/1979، چاپ افست قم 1368ش؛
*ابن‌سعد؛ ابن‌شبّه نمیرى، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینةالنبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، [جده[ ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
*ابن‌شعبه، تحف‌العقول عن آل الرسول صلی‌اللّه علیهم، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم 1363ش؛
*ابن‌شعبه، تحف‌العقول عن آل الرسول صلی‌اللّه علیهم، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۳ش؛
*ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، چاپ یوسف بقاعى، قم 1385ش؛
*ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، چاپ یوسف بقاعى، قم ۱۳۸۵ش؛
*ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1414ـ1415؛
*ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۵؛
*همو، مقتل‌الحسین علیه‌السلام، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم ] 1417[؛
*همو، مقتل‌الحسین علیه‌السلام، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم [ ۱۴۱۷
*ابن طلحه شافعى، مطالب السؤول فى مناقب آل‌الرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه، ]بی‌جا، بی‌تا.[؛
*ابن طلحه شافعى، مطالب السؤول فى مناقب آل‌الرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه، [بی‌جا، بی‌تا.]؛
*ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت 1412/1992؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛
*ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
*ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، چاپ على شیرى، بیروت 1410/1990؛
*ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
*همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960؛
*همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
*ابن‌قولویه، کامل‌الزیارات، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1417؛
*ابن‌قولویه، کامل‌الزیارات، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۷؛
*ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بی‌تا.[؛
*ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، [قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴]، چاپ افست [بیروت، بی‌تا.]؛
*ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم مظفر، نجف 1385/1965، چاپ افست قم 1405؛
*ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم مظفر، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۴۰۵؛
*عبدالحسین امینى، سیرتنا و سنتنا: سیرة نبینا صلی‌اللّه علیه وآله و سنته، بیروت 1412/1992؛
*عبدالحسین امینى، سیرتنا و سنتنا: سیرة نبینا صلی‌اللّه علیه وآله و سنته، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
*عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، عوام‌العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج 17، قم 1382ش؛
*عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، عوام‌العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج ۱۷، قم ۱۳۸۲ش؛
*هاشم‌بن سلیمان بحرانى، مدینةالمعاجز، او، معاجز اهل‌البیت (ع)، چاپ علاءالدین اعلمى، ]قم[ 1426/2005؛
*هاشم‌بن سلیمان بحرانى، مدینةالمعاجز، او، معاجز اهل‌البیت(ع)، چاپ علاءالدین اعلمى، [قم] ۱۴۲۶/۲۰۰۵؛
*محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، ]چاپ محمد ذهنی‌افندى[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛
*محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، [چاپ محمد ذهنی‌افندى]، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت [بی‌تا.]؛
*احمدبن محمد برقى، کتاب‌المحاسن، چاپ جلال‌الدین محدث ارموى، تهران 1330ش؛
*احمدبن محمد برقى، کتاب‌المحاسن، چاپ جلال‌الدین محدث ارموى، تهران ۱۳۳۰ش؛
*احمدبن یحیى بلاذرى، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس‌العظم، دمشق 1996ـ 2000؛
*احمدبن یحیى بلاذرى، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس‌العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ ۲۰۰۰؛
*همو، فتوح‌البلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت 1407/1987؛
*همو، فتوح‌البلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
*علی‌بن عیسى بهاءالدین اربلى، کشف الغمة فى معرفة الائمة علیهم‌السلام، چاپ على فاضلى، ]قم[ 1426؛
*علی‌بن عیسى بهاءالدین اربلى، کشف الغمة فى معرفة الائمة علیهم‌السلام، چاپ على فاضلى، [قم] ۱۴۲۶؛
*محمدبن عیسى ترمذى، سنن‌الترمذى، ج 3 و چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت 1403؛
*محمدبن عیسى ترمذى، سنن‌الترمذى، ج ۳ و ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳؛
*جنیدبن محمود جنید شیرازى، شدّ الازار فى حطّ الاوزار عن زوّار المزار، چاپ محمد قزوینى و عباس اقبال آشتیانى، تهران 1366ش؛
*جنیدبن محمود جنید شیرازى، شدّ الازار فى حطّ الاوزار عن زوّار المزار، چاپ محمد قزوینى و عباس اقبال آشتیانى، تهران ۱۳۶۶ش؛
*محمدبن عبداللّه حاکم نیشابورى، المستدرک علی‌الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلى، بیروت 1406؛
*محمدبن عبداللّه حاکم نیشابورى، المستدرک علی‌الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلى، بیروت ۱۴۰۶؛
*حرّ عاملى؛ عبیداللّه‌بن عبداللّه حسکانى، شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودى، تهران 1411/1990؛
*حرّ عاملى؛ عبیداللّه‌بن عبداللّه حسکانى، شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودى، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛
*حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ]گردآورى[ محمد محمدی‌ری‌شهرى، ]همراه‌با[ ترجمه عبدالهادى مسعودى، قم : دارالحدیث، 1385ش؛
*حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، [گردآورى] محمد محمدی‌ری‌شهرى، [همراه‌با] ترجمه عبدالهادى مسعودى، قم : دارالحدیث، ۱۳۸۵ش؛
*عبداللّه‌بن جعفر حِمْیرى، قریب الاسناد، قم 1413؛
*عبداللّه‌بن جعفر حِمْیرى، قریب الاسناد، قم ۱۴۱۳؛
*علی‌بن محمد خزاز رازى، کفایة الاثر فی‌النص علی‌الائمة الاثنی‌عشر، چاپ عبداللطیف حسینى کوه کمرى خوئى، قم 1401؛
*علی‌بن محمد خزاز رازى، کفایة الاثر فی‌النص علی‌الائمة الاثنی‌عشر، چاپ عبداللطیف حسینى کوه کمرى خوئى، قم ۱۴۰۱؛
*حسین‌بن حمدان خصیبى، الهدایة الکبرى، بیروت 1406/ 1986؛
*حسین‌بن حمدان خصیبى، الهدایة الکبرى، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
*دلائل الامامة، ]منسوب به[ محمدبن جریر طبرى آملى، قم: مؤسسةالبعثة، 1413؛
*دلائل الامامة، [منسوب به] محمدبن جریر طبرى آملى، قم: مؤسسةالبعثة، ۱۴۱۳؛
*محمدبن احمد دولابى، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینى جلالى، قم 1407؛
*محمدبن احمد دولابى، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینى جلالى، قم ۱۴۰۷؛
*احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960، چاپ افست قم 1368ش؛
*احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
*روائع الحکمة : بلاغة الامامین‌الحسن و الحسین (ع)، ]اعداد[ مصطفى محسن موسوى، محسن شراره عاملى، و مهدى عطبى بصرى، بیروت: دارالصفوة، 1424/2004؛
*روائع الحکمة : بلاغة الامامین‌الحسن و الحسین(ع)، [اعداد] مصطفى محسن موسوى، محسن شراره عاملى، و مهدى عطبى بصرى، بیروت: دارالصفوة، ۱۴۲۴/۲۰۰۴؛
*مجدودبن آدم سنایى، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوى، تهران 1359ش؛
*مجدودبن آدم سنایى، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوى، تهران ۱۳۵۹ش؛
*محمدبن حسن صفار قمى، بصائرالدرجات الکبرى فى فضائل آل محمد (ع)، چاپ محسن کوچه‌باغی‌تبریزى، تهران 1362 ش؛
*محمدبن حسن صفار قمى، بصائرالدرجات الکبرى فى فضائل آل محمد(ع)، چاپ محسن کوچه‌باغی‌تبریزى، تهران ۱۳۶۲ ش؛
*عبدالرزاق‌بن همام صنعانى، المصنَّف، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمى، بیروت 1403/1983؛
*عبدالرزاق‌بن همام صنعانى، المصنَّف، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمى، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
*طباطبائى؛
*طباطبائى؛
*سلیمان‌بن احمد طبرانى، المعجم‌الکبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت 1404ـ140؛
*سلیمان‌بن احمد طبرانى، المعجم‌الکبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ۱۴۰؛
*احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف 1386/ 1966، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛
*احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
*فضل‌بن حسن طبرسى، اعلام الورى باعلام الهدى، قم 1417؛
*فضل‌بن حسن طبرسى، اعلام الورى باعلام الهدى، قم ۱۴۱۷؛
*همو، مجمع‌البیان فى تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضل‌اللّه یزدى طباطبائى، بیروت 1408/1988؛
*همو، مجمع‌البیان فى تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضل‌اللّه یزدى طباطبائى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
*طبرى، تاریخ (بیروت)؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛
*طبرى، تاریخ(بیروت)؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم ۱۴۱۴؛
*همو، تهذیب ‌الاحکام، چاپ حسن موسوى خرسان، بیروت 1401/1981؛
*همو، تهذیب ‌الاحکام، چاپ حسن موسوى خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
*همو، رجال‌الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1415؛
*همو، رجال‌الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
*همو، کتاب‌الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانى و علی‌احمد ناصح، قم 1411؛
*همو، کتاب‌الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانى و علی‌احمد ناصح، قم ۱۴۱۱؛
*عزیزاللّه عطاردی‌قوچانى، مسندالامام الشهید ابی‌عبداللّه‌الحسین‌بن على علیهماالسلام، ]تهران[ 1376ش؛
*عزیزاللّه عطاردی‌قوچانى، مسندالامام الشهید ابی‌عبداللّه‌الحسین‌بن على علیهماالسلام، [تهران] ۱۳۷۶ش؛
*محمدبن على علوی‌شجرى، فضل زیارة الحسین (علیه‌السلام)، چاپ احمد حسینى، قم 1403؛
*محمدبن على علوی‌شجرى، فضل زیارة الحسین(علیه‌السلام)، چاپ احمد حسینى، قم ۱۴۰۳؛
*علی‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحى صالح، بیروت 1387/1967، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛
*علی‌بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحى صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
*محمدبن مسعود عیاشى، کتاب‌التفسیر، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم 1380ـ1381، چاپ افست تهران ]بی‌تا.[؛
*محمدبن مسعود عیاشى، کتاب‌التفسیر، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران [بی‌تا.]؛
*نعمان‌بن محمد قاضى نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام والقضایا و الاحکام، چاپ آصف‌بن علی‌اصغر فیضى، قاهره ]1963ـ 1965[، چاپ افست ]قم، بی‌تا.[؛
*نعمان‌بن محمد قاضى نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام والقضایا و الاحکام، چاپ آصف‌بن علی‌اصغر فیضى، قاهره [۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵]، چاپ افست [قم، بی‌تا.]؛
*باقر شریف قرشى، حیاةالامام الحسن‌بن على، بیروت 1413/ 1993؛
*باقر شریف قرشى، حیاةالامام الحسن‌بن على، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳؛
*سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم 1409؛
*سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم ۱۴۰۹؛
*علی‌بن ابراهیم قمى، تفسیرالقمى، چاپ طیب موسوى جزائرى، نجف 1387، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛
*علی‌بن ابراهیم قمى، تفسیرالقمى، چاپ طیب موسوى جزائرى، نجف ۱۳۸۷، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
*کلینى؛
*کلینى؛
*فرات‌بن ابراهیم کوفى، تفسیر فرات‌الکوفى، چاپ محمدکاظم محمودى، تهران 1410/1990؛
*فرات‌بن ابراهیم کوفى، تفسیر فرات‌الکوفى، چاپ محمدکاظم محمودى، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
*مجد خوافى، روضه خلد، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1345ش؛
*مجد خوافى، روضه خلد، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۴۵ش؛
*مجلسى؛
*مجلسى؛
*یوسف‌بن عبدالرحمان مِزّى، تحفةّ الاشراف بمعرفة الاطراف، چاپ عبدالصمد شرف‌الدین و زهیر شاویش، بیروت 1403/1983؛
*یوسف‌بن عبدالرحمان مِزّى، تحفةّ الاشراف بمعرفة الاطراف، چاپ عبدالصمد شرف‌الدین و زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
*همو، تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/2002؛
*همو، تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
*مسعودى، تنبیه؛
*مسعودى، تنبیه؛
*همو، مروج (بیروت)؛
*همو، مروج(بیروت)؛
*مسلم‌بن حجاج، الجامع‌الصحیح، بیروت : دارالفکر، ]بی‌تا.[؛
*مسلم‌بن حجاج، الجامع‌الصحیح، بیروت : دارالفکر، [بی‌تا.]؛
*محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، بیروت 1414/1993؛
*محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
*ناصر خسرو، سفرنامه ناصرخسرو قبادیانى مروزى، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران 1373ش؛
*ناصر خسرو، سفرنامه ناصرخسرو قبادیانى مروزى، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران ۱۳۷۳ش؛
*یحیی‌بن حسین ناطق ‌بالحق، الافاده فى تاریخ الائمة السادة، چاپ محمدکاظم رحمتى، تهران 1387ش؛
*یحیی‌بن حسین ناطق ‌بالحق، الافاده فى تاریخ الائمة السادة، چاپ محمدکاظم رحمتى، تهران ۱۳۸۷ش؛
*محمدصادق نجمى، سخنان حسین‌بن على (ع) (از مدینه تا کربلا)، قم 1378ش؛
*محمدصادق نجمى، سخنان حسین‌بن على(ع)(از مدینه تا کربلا)، قم ۱۳۷۸ش؛
*نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404؛
*نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
*نعیم‌بن حمّاد، کتاب‌الفتن، چاپ سهیل زکار، ]بیروت[ 1414/ 1993؛
*نعیم‌بن حمّاد، کتاب‌الفتن، چاپ سهیل زکار، [بیروت] ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳؛
*یعقوبى، تاریخ.
*یعقوبى، تاریخ.



نسخهٔ ‏۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۸

حسین بن على (ع)
Imam hussain.jpg
اطلاعات ائمه
نام کامل حسین بن علی
کنیه اباعبدالله
لقب سیدالشهدا، ثارالله، مصباح الهدی و ...
زادروز سوم شعبان سال چهارم قمری
زادگاه مدینه
نقش امام سوم شیعیان
مدت امامت حدود ۱۰ سال
تاریخ شهادت دهم محرم سال ۶۱ قمری
مدفن کربلا
محل زندگی مدینه و کوفه
پدر حضرت علی(ع)
مادر حضرت زهرا(س)
همسران رباب، لیلا، ام اسحاق ، شهربانو
فرزندان امام سجاد(ع)، علی اکبر(ع) ، علی اصغر(ع)، سکینه، فاطمه، جعفر

حسین ‌بن على، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یکى از چهارده معصوم است که در کربلا در سال ۶۱ هجری به همراه اصحابش در روز عاشورا به شهادت رسید.

نسب

به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین‌ بن علی‌ بن ابی‌طالب‌ بن عبدالمطلب‌ بن هاشم است. جد مادری‌اش پیامبر اکرم صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیه‌السلام و مادرش فاطمه سلام‌ اللّه علیها دختر رسول خداست[۱]. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، حسین نامید[۲]. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نام‌گذارى بر پیامبر پیشى نگرفت[۳]. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار -که در آن زمان هنوز در حبشه بود- جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد[۴]. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد[۵]. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشته‌اند[۶]. کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده[۷]، اما خصیبى[۸] کنیه‌اش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به امام حسین(ع) القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آن‌ها با القاب برادرش، امام حسن(ع)، مشترک است[۹]. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک[۱۰]، نافع، الدلیل على ذات‌اللّه[۱۱]، رشید، و التابع لمرضاةاللّه[۱۲] بوده است[۱۳]. ابن‌طلحه شافعى[۱۴] لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهل‌الجنه را مهم‌ترین آنها دانسته است. در پاره‌اى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین(ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است[۱۵]. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سده‌هاى چهارم به بعد براى امام حسین لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است[۱۶]، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است.


ولادت و شهادت

در اینکه زادگاه امام حسین(ع) مدینه است، اختلافى نیست[۱۷]. سال تولد او را نیز سال سوم[۱۸]، چهارم[۱۹]، پنجم[۲۰] و ششم هجرى[۲۱] ذکر کرده‌اند. روز ولادت وى، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است[۲۲]، اما برخى، زادروز امام را آخر ربیع‌الاول[۲۳]، پنجم ماه شعبان[۲۴] یا یکى از نخستین شبهاى ماه شعبان[۲۵] نوشته‌اند. بنابه روایتى، امام در غروب پنج‌شنبه متولد شد [۲۶]. فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز[۲۷]، ده ماه و بیست و دو روز[۲۸] و یک سال و ده ماه[۲۹] گزارش کرده‌اند. پس از تولد، پیامبر همان آدابى را براى او به جا آورد که درباره حسن‌بن على انجام داده بود، مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه کردن. به نوشته ابن‌سعد[۳۰]، امّفضل[۳۱]، به امر پیامبر، دایگى امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعى قُثم‌بن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید[۳۲]. اما کلینى[۳۳] روایاتى نقل کرده است که بنابر آن‌ها امام حسین(ع) از هیچ زنى، حتى مادرش فاطمه زهرا(س)، شیر نخورد. امام حسین(ع) در دهم محرّمِ[۳۴] سال ۶۱ هجرى در سرزمین نینوا[۳۵] در عراق به شهادت رسید[۳۶].روز شهادت امام را جمعه[۳۷]، شنبه[۳۸]، یکشنبه[۳۹] و دوشنبه[۴۰] گزارش کرده[۴۱] و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمرده‌اند[۴۲]. ابوالفرج اصفهانى[۴۲] قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمى مردود شمرده است[۴۳]. سن امام را به هنگام شهادت ۵۶ سال و پنج ماه[۴۴]، ۵۷ سال و پنج ماه[۴۵] و ۵۸ سال[۴۶] ذکر کرده‌اند[۴۷].

سوانح حیات

پیش از امامت. ابن‌سعد[۴۸] امام حسین(ع) را در زمره واپسین طبقه[۴۹] از اصحاب رسول خدا(ص) که به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگى او را همراهى نکردند٬ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانى امام در زمان حیات پیامبر گذشت[۵۰]. پیامبر او و برادرش را بسیار گرامى می‌داشت، چنان‌که آن دو را بر سینه خود می‌نشاند و در همان حال با مردم سخن می‌گفت[۵۱] و گاهى آن دو را بر دوش خود می‌نهاد[۵۲]، بنا به نقلى، روزى پیامبر بر بالاى منبر سخنرانى می‌کرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت[۵۳]. اما مهم‌ترین رخداد دوران کودکى امام، شرکت در مباهله و معرفى او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا»[۵۴] بود[۵۵]. بنابه گزارشى، امام حسین(ع) در کودکى به خلیفه دوم، که بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض کرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمه‌کاره رها کرد و از منبر به زیر آمد[۵۶]. همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم بیت‌المال امام حسن و امام حسین(ع) را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت على(ع) و اهل بدر قرار داده بود[۵۷]. در برخى منابع تاریخى از حضور امام حسین(ع) به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال ۲۹ هجرى یاد شده است[۵۸]. در زمان خلافت عثمان، امام حسین(ع) به هنگام تبعید ابوذر به ربذه، در کنار پدر و برادرش امام حسن(ع) او را مشایعت کرد[۵۹]. به روایتى، در شورش برضد عثمان، امام حسین(ع)، به توصیه امام على(ع)، همراه با برادرش کوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد [۶۰] و به نقلى، در این واقعه مجروح شد [۶۱]. امام حسین در جنگهاى دوره خلافت امام‌على نیز حضور داشت [۶۲] و در جنگ صِفّین خطبه‌اى در تحریض به جهاد خواند [۶۳]. همچنین امام على، امام حسین را پس از امام حسن علیهم‌السلام متولى صدقات [۶۴] خود قرار داد [۶۵]. به نقلى، امام حسین به هنگام شهادت پدر، براى انجام دادن مأموریتى که على علیه‌السلام به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن علیه‌السلام از موضوع آگاه شد [۶۶]. امام حسین در مراسم تجهیز و خاک‌سپارى پدر حاضر بود [۶۷].در دوره امامت امام حسن‌علیه‌السلام، که حدود ده سال به طول انجامید [۶۸]، امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینکه طبق برخى منابع تاریخى، امام حسین با واگذارى خلافت به معاویه مخالف بود [۶۹] و حتى پس از صلح امام حسن، با معاویه بیعت نکرد [۷۰]، پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتى وقتى برخى شیعیان از او تقاضا کردند پیمان را بشکند و با معاویه بجنگد، به آنان امر کرد که تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند [۷۱]. ابن‌سعد [۷۲] از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده که امام حسن و امام حسین، در نماز به مروان ــکه منصوب از جانب معاویه بودــ اقتدا می‌کردند و حال آنکه حسین‌بن‌على با وى برخوردهاى تند داشت؛ ضمن آنکه، تقیه‌اى هم در کار نبود. اما این روایت با شمار زیادى حدیث در منابع شیعه که از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهى کرده‌است، سازگار نیست [۷۳]. مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام اهانت به مادرش فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نیز گزارش شده است [۷۴]. همچنان که در برابر سبّ امام على علیه‌السلام از سوى امویان، به‌شدت واکنش نشان می‌داد [۷۵]. در کل، گزارش منابع نشان می‌دهد که امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشکارتر از برادر در برابر بنی‌امیه موضع می‌گرفت و علنآ با آنان مخالفت می‌کرد [۷۶]. با این حال، به‌رغم برخى اختلافهاى ظاهرى در رفتار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام [۷۷]، غیر از توضیحى که از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح می‌شود، از نظر تحلیل تاریخى نیز وحدت رویه کلى آن دو قابل اثبات است [۷۸]. امام حسین پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، با وجود افرادى که به سن از وى بزرگ‌تر بودند، شریف‌ترین فرد از خاندان هاشم به شمار می‌رفت [۷۹] و در امور خویش با او مشورت می‌کردند و نظر او را بر رأى دیگران ترجیح می‌دادند [۸۰].

امامت در دوران خلافت معاویه

پس از وفات امام حسن علیه‌السلام، مردم کوفه براى قیام برضد معاویه به امام حسین علیه‌السلام نامه نوشتند، اما امام ضمن آنکه مشروعیت حکومت معاویه بر مسلمانان را رد کرد و بر جهاد با ظالمان تأکید نمود، از قیام دورى گزید و آن را به پس از مرگ معاویه موکول کرد [۸۱]. معاویه نیز از قیام امام بیم داشت و پس از شهادت امام حسن از امام خواست که از قیام بپرهیزد و امام پایبندى خود را به عهدنامه صلح به وى یادآورى کرد [۸۲]. معاویه نیز به تعهد مالى سالیانه خود ادامه داد [۸۳].معاویه خود به‌خوبى از میزان نفوذ امام حسین علیه‌السلام در مدینه آگاه بود، چنان‌که به فردى از قریش گفته بود هرگاه حلقه‌اى از جمعیت در مسجدالنبى دیدى که سخن هزلى در آن نیست، آن حلقه حسین است [۸۴]. زمانى که معاویه براى یزید بیعت می‌گرفت، امام از معدود کسانى بود که بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابه‌اى قاطع معاویه را محکوم کرد [۸۵] و، برخلاف دیگر افراد بنی‌هاشم، هدیه معاویه را نیز قبول نکرد [۸۶]. معاویه نیز، با توجه به جایگاه امام، به یزید توصیه کرده بود که با امام مدارا کند و در صدد بیعت گرفتن از امام نباشد [۸۷].

شمایل و سیره

در بیشتر منابع حدیثى و تاریخى و رجالىِ کهن از شباهت حسین‌بن على به پیامبر اکرم سخن گفته شده [۸۸] و در یک روایت، امام حسین شبیه‌ترین فرد به پیامبر وصف شده است [۸۹]. بنابر روایتى دیگر از امام على، آن حضرت فرزندش حسین را شبیه‌ترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است [۹۰].امام حسین علیه‌السلام سپید چهره بود [۹۱]. گاه عمامه‌اى از خز [۹۲] و گاه عمامه‌اى سیاه بر سر می‌گذاشت [۹۳]. موى سر و محاسن خود را خضاب می‌نمود [۹۴]. نقش دو انگشترى او یکى «لااله‌الّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگرى «ان‌اللّه بالغٌ اَمْرَه» بود [۹۵].امام حسین علیه‌السلام ۲۵ بار، همراه با نزدیکانش، پیاده حج گزارد [۹۶]. با مسکینان می‌نشست، دعوت آنان را می‌پذیرفت و با آنان غذا می‌خورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت می‌کرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمی‌کرد [۹۷]. دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه می‌گفت که حسین همچون پدرش على اهل غدر و حیله نیست [۹۸] و عمروبن عاص او را محبوب‌ترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان می‌دانست [۹۹].او همواره احترام برادرش، امام حسن علیه‌السلام، را پاس می‌داشت و در برابرش سخن نمی‌گفت، چنان‌که محمدبن حنفیه با امام حسین چنین برخورد می‌کرد [۱۰۰]. امام بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و کرم شناخته شده بود [۱۰۱]. اگر سائلى از او درخواست می‌کرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه می‌کرد و هر چه در اختیار داشت، به او می‌داد [۱۰۲]. او غلامان و کنیزانش را در قبال خوش‌رفتاریشان آزاد می‌کرد. به نقلى، کنیزى را که معاویه همراه با اموال و لباسهاى فراوانى برایش هدیه فرستاده بود، در ازاى خواندن آیاتى از قرآن و سرودن شعرى درباره فناى دنیا و مرگ انسانها آزاد کرد و اموال را بدو بخشید [۱۰۳]. حتى یک‌بار یکى از غلامانش کار ناشایستى کرد که درخور عقاب بود ولى چون غلام آیه «والعافین عن‌الناس» را خواند، او را بخشید، سپس غلام گفت : «واللّه یحب‌المحسنین»، و امام او را در راه خدا آزاد کرد [۱۰۴]. دَین اسامةبن زید را، که در بستر بیمارى افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت [۱۰۵]. بنابه روایتى، زمین و اشیایى را که به او ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید [۱۰۶]. دیه مردى را در ازاى پاسخ به سه پرسش به طور کامل پرداخت و انگشتری‌اش را نیز بدو عطا کرد [۱۰۷]. کرم او به حدى بود که زن و مردى یهودى به سبب این خلق نیکوى او مسلمان شدند [۱۰۸]. او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار اعطا کرد و دهانش را از دُرّ پرکرد، در حالى که می‌گفت این جبران‌کننده تعلیم تو نیست [۱۰۹]. درباره حلم امام گفته‌اند که وقتى مردى شامى به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد [۱۱۰]. گفته شده است اثر انبان آذوقه‌اى که براى ایتام و مساکین بر پشتش حمل می‌کرد، در روز شهادت آشکار بود [۱۱۱].

امامت

نص و تعیین الهى، به اعتقاد شیعه، از جمله شروط اساسى و ضرورى براى اثبات امامت هر امامى است. این نص درباه امام حسین علیه‌السلام نیز به طرق مختلف وارد شده است. از آن جمله است حدیث مشهورى از پیامبر که بر امامت حسنین دلالت دارد [۱۱۲]. افزون بر این، احادیثى از پیامبر رسیده است که در آنها به تعداد امامان و امامت امام على، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام و نُه تن از فرزندان حسین‌بن على تصریح شده است [۱۱۳]. دلیل دیگر، وصیت امام حسن درباره جانشینى امام حسین پس از وى و سفارش به محمد حنفیه به پیروى از آن حضرت است [۱۱۴]. مفید [۱۱۵] بر آن است که با توجه به ادله مذکور، امامت امام حسین علیه‌السلام ثابت و قطعى است گرچه آن حضرت، به سبب تقیه و التزام به صلح و ترک مخاصمه [۱۱۶]، آشکارا به امامتِ خود دعوت، نکرد؛ اما پس از مرگ معاویه و اتمام دوره ترک مخاصمه، امامت را علنى کرد [۱۱۷].علم به جمیع شئون و معارف دین به شکل تام و کامل نیز از لوازم امامت است؛ از این‌رو، امام على علیه‌السلام از او، همچنان که از امام حسن، خواست براى مردم سخنرانى کند تا بعدها قریشیان او را به نداشتن علم منسوب نکنند [۱۱۸]. شاهد آن اقوالى از صحابه درباره مقام علمى آن حضرت و تقاضاى افتاء از اوست [۱۱۹]. به برخى سخنان خود امام حسین علیه‌السلام درباره امامت خویش [۱۲۰] و نیز پاره‌اى معجزات و کرامات که به دست آن حضرت تحقق یافت نیز در اثبات امامت وى استناد شده است [۱۲۱]. گفتنى است گاه در انتساب پاره‌اى از کرامات یا فضایل یا برخى افعال، بین امام حسن و امام حسین علیهماالسلام خلاصه شده است.

فضائل و مناقب

در منابع حدیثى شیعه و سنّى مناقب و فضائلى خاص درباره امام حسین علیه‌السلام، از زمان ولادت تا شهادت آن حضرت، نقل شده است. از جمله گفته شده است که دوران «حمل» وى شش ماه بود که نظیر آن پیشتر تنها درباره عیسی‌بن مریم یا یحیی‌بن زکریا رخ داده بود [۱۲۲]. هنگام ولادت او جبرئیل به همراه هزار فرشته از آسمان فرود آمدند تا ولادتش را به پیامبر تبریک گویند [۱۲۳] و آنگاه جبرئیل پیامبر را از شهادت وى به دست امت مسلمان و نیز تداوم امامت در نسل او آگاه کرد [۱۲۴]. جبرئیل مشتى از خاک کربلا را نیز براى پیامبر آورد و این خاک بعدها نزد امّسلمه بود و او از تغییر رنگ آن در روز عاشورا، از شهادت نواده پیامبر با خبر شد [۱۲۵].در روایات فراوانى پیامبر اصحابش را از شهادت فرزندش حسین آگاه کرده بود [۱۲۶]. به جز پیامبر، امام على و امام حسن علیهما السلام نیز از ماجراى شهادت آن حضرت خبر داده بودند [۱۲۷]. چنان‌که خداوند انبیاى پیشین را از شهادت امام آگاه ساخته بود [۱۲۸].درباره حوادث روز عاشورا و پس از شهادت آن حضرت و نیز عقوبت کسانى که در شهادت امام دست داشتند، نیز امور معجزه‌آسایى نقل شده است [۱۲۹]. از جمله گفته‌اند خدا در روز عاشورا چهارهزار فرشته‌اى را که در جنگ بدر به یارى پیامبر فرستاده بود، به سوى او فرود آورد و امام مخیر شد که از بین پیروزى و دیدار با پیامبر یکى را برگزیند و او ترجیح داد به لقاى پیامبر نایل شود. این فرشتگان به امر خدا تا روز قیامت بر مزارش گریه می‌کنند و براى زائران دعا و طلب بخشش می‌کنند [۱۳۰].در منابع حدیث و تفاسیر شیعه نیز آیاتى از قرآن درباره امام حسین علیه‌السلام تأویل یا تطبیق [۱۳۱] شده است. از جمله آیه ۱۵ سوره احقاف که در آن از مادر باردارى سخن گفته شده است که با رنج کودک خویش را حمل می‌کند و با درد او را به دنیا می‌آورد. این آیه ناظر به فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها دانسته شده که در دوران حمل فرزندش خبر شهادت او را از پیامبر از طریق جبرئیل شنید و غمگین شد [۱۳۲]. همچنین حروف مقطعه ابتداى سوره مریم [۱۳۳] در اشاره به واقعه کربلا تأویل شده است که خداوند پس از آنکه اسامى پنج تن را به زکریاى نبى آموخت، رمزش را براى وى آشکار کرد [۱۳۴]. گفته شده است زکریا وقتى از ماجراى شهادت امام حسین علیه‌السلام آگاه شد از خداوند خواست تا فرزندى به وى عطا کند که سرنوشتى مشابه حسین داشته باشد و خداوند یحیى را به او داد که مدت حملش شش ماه بود و همچون حسین به شهادت رسید [۱۳۵]. همچنین آیات ۶ سوره احزاب [۱۳۶] و ۲۸ سوره زخرف [۱۳۷] در اشاره به تداوم امامت از نسل امام حسین علیه‌السلام تفسیر شده‌اند. برخى از آیات قرآن نیز ناظر به قیام و شهادت آن حضرت دانسته شده‌اند، از جمله آیه ۷۷ سوره نساء [۱۳۸]، آیه ۳۳ سوره اسراء [۱۳۹] و آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره فجر [۱۴۰]. براى زیارت امام حسین فضیلتهاى بسیارى ذکر شده و در احادیث منقول از پیامبر و امامان شیعه بر آن تأکید بسیار گردیده است [۱۴۱]، همچنان‌که براى تربت آن حضرت فضائل بسیارى یاد کرده‌اند [۱۴۲].

سخنان امام

از امام حسین علیه‌السلام سخنان زیادى بر جاى نمانده، که مهم‌ترین علت آن، وضع خاص جهان اسلام در آن دوره و تنگناهاى شدیدى بوده که نظام حاکم اموى، هم براى عترت پیامبر و هم براى شیعیانشان، ایجاد می‌کرده است. به جز خطبه‌ها و سخنان امام در ماجراى قیام عاشورا [۱۴۳]، برخى سخنان پراکنده از آن حضرت در متون کهن اهل‌سنّت و شیعه هست، از جمله سخنان حکمت‌آمیزى از امام درباره اصناف خلق [۱۴۴]. همچنین است سخن مشهور آن حضرت در تأکید بر آزادگى، خطاب به سپاه اموى هنگامى که قصد حمله به خیام امام را داشتند و آن حضرت توان مقابله نداشت، با این مضمون که اگر دین ندارید، دست کم آزاده باشید [۱۴۵].برخى از دعاهاى امام حسین علیه‌السلام در منابع کهن نقل شده است [۱۴۶]. از مشهورترین آنها، دعاى عرفه است که متنى طولانى دارد و از ادعیه مشهور شیعه به شمار می‌رود و مضامین عرفانى بلندى در آن دیده می‌شود [۱۴۷].روایاتى از امام در موضوعات اعتقادى، غالبآً در منابع شیعى، نقل شده است، از جمله درباره توحید [۱۴۸]، امامت [۱۴۹]، مناقب اهل‌بیت [۱۵۰]، غیبت [۱۵۱]، ویژگیهاى شیعه [۱۵۲] و صفات مؤمن [۱۵۳]. پاره‌اى مناظرات و احتجاجات نیز از آن حضرت نقل شده که مشتمل بر اثبات حقانیت و فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام است [۱۵۴]. روایاتى نیز درباره فضائل قرآن [۱۵۵] و تفسیر پاره‌اى آیات در شأن اهل‌بیت [۱۵۶] از آن حضرت وارد شده است.از امام حسین علیه‌السلام، روایاتى در برخى ابواب فقه نیز نقل شده است [۱۵۷]. در موضوعات اخلاقى نیز احادیثى از امام حسین علیه‌السلام نقل کرده‌اند [۱۵۸].اشعارى نیز به امام منسوب است که معروف‌ترین آنها ابیاتى است که امام درباره محبت خود به دخترش سکینه و مادر سکینه، رباب، سروده است [۱۵۹]. همچنین شعرى است که امام در آخرین روزها در بی‌وفایى روزگار به زبان آورده است [۱۶۰].امام حسین از راویان سخنان پیامبر و پدرش امام علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام و مادرش فاطمه زهرا سلام‌اللّه علیها است که در مجموعه‌هاى حدیثى اهل‌سنّت گردآمده است [۱۶۱]. از راویان امام، فرزندان آن حضرت، امام سجاد علیه‌السلام و دخترش فاطمه، بیشترین روایت را از او نقل کرده‌اند [۱۶۲]. بر مبناى استقصاى عطاردی‌قوچانى [۱۶۳] شمار راویانى که از وى حدیث نقل کرده‌اند، افزون بر دویست و پنجاه تن‌اند [۱۶۴]. طوسى، برپایه مبناى خاص خود در کتاب رجال [۱۶۵]، نام قریب به صد تن را به عنوان اصحاب آن حضرت فهرست کرده است که برخى از آنان در شمار اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و امام حسن علیهم‌السلام بوده و غالبآ در کربلا وى را همراهى کرده و همانجا به شهادت رسیده‌اند.سخنان امام حسین علیه‌السلام تاکنون در چند مجموعه منتشر شده، که از آن جمله است: موسوعة کلمات الامام الحسین علیه‌السلام [۱۶۶]، مسند الامام الشهید ابی‌عبدالله الحسین‌بن على علیهماالسلام [۱۶۷]، و حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام [۱۶۸].

پیوند به بیرون

منابع

  • ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمة، در مجموعة نفیسة فى تاریخ الائمة، چاپ محمود مرعشى، قم: کتابخانه آیت‌اللّه مرعشى نجفى، ۱۴۰۶؛
  • ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت [بی‌تا.]؛
  • ابن ابی‌الدنیا، مکارم‌الاخلاق، چاپ مجدى سیدابراهیم، بولاق [بی‌تا.]؛
  • ابن‌ابی‌زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲؛
  • ابن ابی‌شیبه، المصنَّف فى الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
  • ابن‌اعثم کوفى، کتاب‌الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
  • همان، ترجمه محمدبن احمد مستوفى هروى، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۲ش؛
  • ابن‌بابویه، الامالى، قم ۱۴۱۷؛
  • همو، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? ۱۳۵۷ش]؛
  • همو، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم ۱۳۶۸ش؛
  • همو، علل‌الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
  • همو، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم ۱۳۶۳ش الف؛
  • همو، کتاب‌الخصال، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۲ش؛
  • همو، کمال‌الدین و تمام النعمة، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۳ش ب؛
  • همو، معانى الاخبار، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۱ش؛
  • ابن‌حزم، المُحَلّى، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالفکر، [بی‌تا.]؛
  • ابن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، [بی‌تا.]؛
  • ابن‌سعد؛ ابن‌شبّه نمیرى، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینةالنبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، [جده[ ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
  • ابن‌شعبه، تحف‌العقول عن آل الرسول صلی‌اللّه علیهم، چاپ علی‌اکبر غفارى، قم ۱۳۶۳ش؛
  • ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، چاپ یوسف بقاعى، قم ۱۳۸۵ش؛
  • ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۵؛
  • همو، مقتل‌الحسین علیه‌السلام، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم [ ۱۴۱۷]؛
  • ابن طلحه شافعى، مطالب السؤول فى مناقب آل‌الرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه، [بی‌جا، بی‌تا.]؛
  • ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
  • ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
  • همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
  • ابن‌قولویه، کامل‌الزیارات، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۷؛
  • ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، [قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴]، چاپ افست [بیروت، بی‌تا.]؛
  • ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم مظفر، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۴۰۵؛
  • عبدالحسین امینى، سیرتنا و سنتنا: سیرة نبینا صلی‌اللّه علیه وآله و سنته، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
  • عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، عوام‌العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج ۱۷، قم ۱۳۸۲ش؛
  • هاشم‌بن سلیمان بحرانى، مدینةالمعاجز، او، معاجز اهل‌البیت(ع)، چاپ علاءالدین اعلمى، [قم] ۱۴۲۶/۲۰۰۵؛
  • محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، [چاپ محمد ذهنی‌افندى]، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت [بی‌تا.]؛
  • احمدبن محمد برقى، کتاب‌المحاسن، چاپ جلال‌الدین محدث ارموى، تهران ۱۳۳۰ش؛
  • احمدبن یحیى بلاذرى، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس‌العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ ۲۰۰۰؛
  • همو، فتوح‌البلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
  • علی‌بن عیسى بهاءالدین اربلى، کشف الغمة فى معرفة الائمة علیهم‌السلام، چاپ على فاضلى، [قم] ۱۴۲۶؛
  • محمدبن عیسى ترمذى، سنن‌الترمذى، ج ۳ و ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳؛
  • جنیدبن محمود جنید شیرازى، شدّ الازار فى حطّ الاوزار عن زوّار المزار، چاپ محمد قزوینى و عباس اقبال آشتیانى، تهران ۱۳۶۶ش؛
  • محمدبن عبداللّه حاکم نیشابورى، المستدرک علی‌الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلى، بیروت ۱۴۰۶؛
  • حرّ عاملى؛ عبیداللّه‌بن عبداللّه حسکانى، شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودى، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛
  • حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، [گردآورى] محمد محمدی‌ری‌شهرى، [همراه‌با] ترجمه عبدالهادى مسعودى، قم : دارالحدیث، ۱۳۸۵ش؛
  • عبداللّه‌بن جعفر حِمْیرى، قریب الاسناد، قم ۱۴۱۳؛
  • علی‌بن محمد خزاز رازى، کفایة الاثر فی‌النص علی‌الائمة الاثنی‌عشر، چاپ عبداللطیف حسینى کوه کمرى خوئى، قم ۱۴۰۱؛
  • حسین‌بن حمدان خصیبى، الهدایة الکبرى، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
  • دلائل الامامة، [منسوب به] محمدبن جریر طبرى آملى، قم: مؤسسةالبعثة، ۱۴۱۳؛
  • محمدبن احمد دولابى، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینى جلالى، قم ۱۴۰۷؛
  • احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
  • روائع الحکمة : بلاغة الامامین‌الحسن و الحسین(ع)، [اعداد] مصطفى محسن موسوى، محسن شراره عاملى، و مهدى عطبى بصرى، بیروت: دارالصفوة، ۱۴۲۴/۲۰۰۴؛
  • مجدودبن آدم سنایى، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوى، تهران ۱۳۵۹ش؛
  • محمدبن حسن صفار قمى، بصائرالدرجات الکبرى فى فضائل آل محمد(ع)، چاپ محسن کوچه‌باغی‌تبریزى، تهران ۱۳۶۲ ش؛
  • عبدالرزاق‌بن همام صنعانى، المصنَّف، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمى، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
  • طباطبائى؛
  • سلیمان‌بن احمد طبرانى، المعجم‌الکبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ۱۴۰؛
  • احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
  • فضل‌بن حسن طبرسى، اعلام الورى باعلام الهدى، قم ۱۴۱۷؛
  • همو، مجمع‌البیان فى تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضل‌اللّه یزدى طباطبائى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
  • طبرى، تاریخ(بیروت)؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم ۱۴۱۴؛
  • همو، تهذیب ‌الاحکام، چاپ حسن موسوى خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
  • همو، رجال‌الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
  • همو، کتاب‌الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانى و علی‌احمد ناصح، قم ۱۴۱۱؛
  • عزیزاللّه عطاردی‌قوچانى، مسندالامام الشهید ابی‌عبداللّه‌الحسین‌بن على علیهماالسلام، [تهران] ۱۳۷۶ش؛
  • محمدبن على علوی‌شجرى، فضل زیارة الحسین(علیه‌السلام)، چاپ احمد حسینى، قم ۱۴۰۳؛
  • علی‌بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحى صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
  • محمدبن مسعود عیاشى، کتاب‌التفسیر، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران [بی‌تا.]؛
  • نعمان‌بن محمد قاضى نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام والقضایا و الاحکام، چاپ آصف‌بن علی‌اصغر فیضى، قاهره [۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵]، چاپ افست [قم، بی‌تا.]؛
  • باقر شریف قرشى، حیاةالامام الحسن‌بن على، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳؛
  • سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم ۱۴۰۹؛
  • علی‌بن ابراهیم قمى، تفسیرالقمى، چاپ طیب موسوى جزائرى، نجف ۱۳۸۷، چاپ افست قم [بی‌تا.]؛
  • کلینى؛
  • فرات‌بن ابراهیم کوفى، تفسیر فرات‌الکوفى، چاپ محمدکاظم محمودى، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
  • مجد خوافى، روضه خلد، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۴۵ش؛
  • مجلسى؛
  • یوسف‌بن عبدالرحمان مِزّى، تحفةّ الاشراف بمعرفة الاطراف، چاپ عبدالصمد شرف‌الدین و زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
  • همو، تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
  • مسعودى، تنبیه؛
  • همو، مروج(بیروت)؛
  • مسلم‌بن حجاج، الجامع‌الصحیح، بیروت : دارالفکر، [بی‌تا.]؛
  • محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
  • ناصر خسرو، سفرنامه ناصرخسرو قبادیانى مروزى، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران ۱۳۷۳ش؛
  • یحیی‌بن حسین ناطق ‌بالحق، الافاده فى تاریخ الائمة السادة، چاپ محمدکاظم رحمتى، تهران ۱۳۸۷ش؛
  • محمدصادق نجمى، سخنان حسین‌بن على(ع)(از مدینه تا کربلا)، قم ۱۳۷۸ش؛
  • نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
  • نعیم‌بن حمّاد، کتاب‌الفتن، چاپ سهیل زکار، [بیروت] ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳؛
  • یعقوبى، تاریخ.

پی نوشت

  1. ابن‌سعد، ج ۶، ص ۳۹۹؛ ابوالفرج اصفهانى، ص ۵۱؛ مفید، ج ۲، ص ۲۷.
  2. ابن‌سعد، ج ۶، ص ۳۵۶ـ۳۵۷؛ ابن‌حنبل، ج ۱، ص ۹۸، ۱۱۸؛ دولابى، ص ۹۹؛ کلینى، ج ۶، ص ۳۳؛ قس ابن‌سعد، همانجا؛ دولابى، ص ۱۲۲، که حسین را مشتق از حسن شمرده‌اند.
  3. رجوع کنید به ابن‌بابویه، ۱۳۶۳ش الف، ج ۲، ص ۲۵ـ۲۶؛ فضل‌بن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، ج۱، ص۴۲۷ـ ۴۲۸؛ قس بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص ۴۵۴.
  4. ابن‌حنبل، ج ۱، ص ۱۵۹؛ دولابى، ص ۹۹، ۱۲۱؛ طبرانى، ج۳، ص ۹۸.
  5. براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج ۶، ص ۳۳ـ۳۴؛ ابن‌بابویه، ۱۳۸۵ـ ۱۲۸۶، ج۱، ص ۱۳۷ـ۱۳۸؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص ۳۶۷؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج ۱، ص ۳۱ـ۳۲.
  6. رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۱، ص ۳۵۷؛ دولابى، ص ۱۰۰؛ براى اقوال مشابه درباره نام‌گذارى امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.
  7. براى نمونه رجوع کنید به ابن ابی‌شیبه، ج ۸، ص ۶۵؛ ابن‌قتیبه، ۱۹۶۰، ص ۲۱۳؛ طبرانى، ج ۳، ص ۹۴؛ مفید، همانجا.
  8. ص ۲۰۱.
  9. رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.
  10. ابن ابی‌الثلج، ص ۲۸؛ ابن‌طلحه شافعى، ج ۲، ص ۳۷۴.
  11. ابن ابی‌الثلج، همانجا.
  12. ابن‌طلحه شافعى، همانجا.
  13. براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج ۴، ص ۸۶.
  14. همانجا.
  15. براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص۹۹ـ۱۰۰؛ ابن‌قولویه، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص۴۹ـ ۵۰؛ مجلسى، ج ۳۷، ص ۹۴ـ۹۵؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.
  16. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص ۸۰۲، ۸۴۶؛ ناصرخسرو، ص ۷۲ـ۷۵، ۸۵؛ سنایى، ص ۲۶۲، ۲۶۶؛ مجدخوافى، ص ۲۲، ۲۶، ۲۰۵، ۲۷۱؛ جنید شیرازى، ص ۲۵۱ـ۲۵۲.
  17. براى نمونه رجوع کنید به مفید، همانجا؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۴۱.
  18. رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۶۳؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج ۱، ص ۳۹۲.
  19. ابن‌سعد، ج ۶، ص ۳۹۹؛ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۴۶؛ دولابى، ص ۱۰۲، ۱۲۱؛ طبرى، ج ۲، ص ۵۵۵؛ ابوالفرج اصفهانى، ص ۵۱؛ مفید، همانجا.
  20. ابن‌عبدالبرّ، ج۱، ص۳۹۳.
  21. حاکم نیشابورى، ج ۳، ص۱۷۷؛ ابن‌عساکر، ج ۱۴، ص ۱۱۶.
  22. مجلسى، ج ۴۴، ص۲۰۱.
  23. رجوع کنید به طوسى، ۱۴۰۱، همانجا.
  24. ابوالفرج اصفهانى؛ مفید، همانجاها؛ ابن‌طلحه شافعى، ج ۲، ص ۳۷۲.
  25. ابن‌سعد؛ طبرى؛ دولابى، همانجاها.
  26. ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282؛ براى اقوال مختلف درباره روز و ماه و سال تولد امام رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 420؛ مِزّى، 1422، ج 6، ص 398ـ399.
  27. رجوع کنید به کلینى، ج ۱، ص ۴۶۴؛ ابن ابی‌الثلج، ص ۸.
  28. ابن‌قتیبه، ۱۹۶۰، ص ۱۵۸.
  29. دولابى، ص ۱۰۱؛ ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌عساکر، همانجاها.
  30. ج ۶، ص ۴۰۰ـ۴۰۱.
  31. همسر عباس‌بن‌ عبدالمطلب.
  32. نیز رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ج۴، ص۳۲۳؛ قس ابن‌حنبل، ج ۶، ص ۳۴۰؛ دولابى، ص ۱۰۶؛ بهاءالدین اربلى، ج ۲، ص ۳۰۸،۳۲۰، ۳۴۸ـ۳۴۹، که این موضوع را به امام حسن (ع) نسبت داده‌اند.
  33. ج ۱، ص ۴۶۵.
  34. روز عاشورا.
  35. کربلا.
  36. ابن‌سعد، ج۶، ص۴۴۱؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۲، ص۵۱۲؛ طبرى، ج ۵، ص ۳۹۴،۴۰۰؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۴۱ـ۴۲؛ قس طبرى، ج ۵، ص ۳۹۴، که بنابر روایتى شهادت امام را در ماه صفر دانسته است؛ ابن ابی‌الثلج، همانجا، که سال شهادت را شصتم هجرى ذکر کرده است.
  37. رجوع کنید به ابن‌سعد، همانجا؛ طبرى، ج ۵، ص ۴۲۲؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.
  38. طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.
  39. دولابى، ص ۱۳۳.
  40. کلینى؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجاها.
  41. نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، همانجا.
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ رجوع کنید به مسعودى، تنبیه، ص ۳۰۳؛ ناطق‌بالحق، ص ۱۱.
  43. نیز رجوع کنید به ناطق‌بالحق، همانجا.
  44. رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابوالفرج اصفهانى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به ابن‌قتیبه، ۱۹۶۰، ص ۲۱۳؛ بلاذرى، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰؛ یعقوبى، همانجاها؛ طبرانى، ج۳، ص۱۱۵، که سن امام را ۵۶ سال نوشته‌اند.
  45. فضل‌بن حسن طبرسى، ۱۴۱۷، همانجا؛ نیز رجوع کنید به کلینى، ج۱، ص :۴۶۳ ۵۷ سال و چند ماه؛ ابن‌ابی‌الثلج؛ مسعودى، تنبیه، همانجاها: ۵۷ سال.
  46. ابن‌سعد؛ ابن‌قتیبه، ۱۹۶۰، همانجاها؛ طبرانى، ج۳، ص۹۸ـ۹۹، ۱۰۳، ۱۰۵؛ طوسى، ۱۴۰۱، همانجا.
  47. براى اقوال گوناگون درباره سن امام به هنگام شهادت ‌و روز و ماه‌ و سال‌آن رجوع کنید به مزّى،۱۴۲۲، ج۶، ص۴۴۵ـ۴۴۶.
  48. ج ۶، ص ۳۹۹.
  49. طبقه پنجم.
  50. رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل‌الامامة، ص ۱۷۷.
  51. رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۶، ص ۴۰۱.
  52. ابن‌ماجه، ج ۱، ص ۲۱۶؛ طبرانى، ج ۳، ص ۶۵.
  53. ابن‌حنبل، ج ۵، ص ۳۵۴؛ ابن‌ماجه، ج ۲، ص ۱۱۹۰؛ ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۴.
  54. رجوع کنید به آل‌عمران: ۶؛ براى بیان امام رضا علیه‌السلام درباره این آیه رجوع کنید به ابن‌بابویه، ۱۳۶۳الف، ج ۱، ص ۲۳۱ـ۲۳۲.
  55. رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۶، ص ۴۰۶ـ۴۰۷؛ مسلم‌بن حجاج، ج ۷، ص ۱۲۰ـ۱۲۱؛ ابن‌بابویه، ۱۳۶۳ش الف، ج ۱، ص ۸۵؛ مفید، ج ۱، ص ۱۶۸؛ براى اقوال مشابه درباره امام حسن (ع) رجوع کنید به حسن‌بن على، امام.
  56. ابن‌شبّه نمیرى، ج ۳، ص ۷۹۸ـ۷۹۹.
  57. ابن‌سعد، ج ۶، ص ۴۰۷.
  58. رجوع کنید به بلاذرى، ۱۴۰۷، ص ۴۶۷؛ طبرى، ج ۴، ص ۲۶۹.
  59. مسعودى، مروج، ج 3، ص 84؛ ابن ابی‌الحدید، ج 8، ص 253؛ براى سخن وى خطاب به ابوذر رجوع کنید به مجلسى، ج 22، ص 412ـ413.
  60. نعیم‌بن حمّاد، ص 84ـ85.
  61. ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 1131؛ قس ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 58، 62؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 89، که این مجروح شدن را به امام حسن (ع) نسبت داده‌اند.
  62. رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص187، 213، 246، 323؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 104ـ114، 136.
  63. رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 114ـ115.
  64. موقوفات.
  65. ابن‌شبّه نمیرى، ج 1، ص 227؛ نهج‌البلاغة، نامه 24.
  66. بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 356، قس ج 2، ص 357.
  67. رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 181؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 355ـ 356؛ مفید، ج1، ص25؛ مجلسى، ج42، ص235، 294ـ 295.
  68. رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل الامامة، ص 159، 177.
  69. رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 393، 456؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 289ـ290.
  70. ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 292.
  71. رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 457ـ458.
  72. ج 6، ص 410ـ415.
  73. رجوع کنید به حرّ عاملى، ج8، ص 309ـ318.
  74. رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 23.
  75. ابن‌سعد، ج6، ص409ـ410، 415؛ براى گزارش برخورد متفاوت امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.
  76. براى نمونه رجوع کنید به همان، ج6، ص414ـ415.
  77. رجوع کنید به همان، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 174.
  78. نمونه‌اى از این هماهنگى در مراسم خاکسپارى امام حسن گزارش شده است رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.
  79. رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 226؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 409، که از احترام خاص ابن‌عباس به وى سخن گفته است.
  80. رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 414ـ415.
  81. همان، ج 6، ص 422ـ423؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 458ـ459؛ مفید، ج 2، ص 32.
  82. ابن‌سعد، همانجا؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 459ـ460.
  83. بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 460.
  84. ابن‌سعد، ج 6، ص 414.
  85. همان، ج 6، ص 422؛ یعقوبى، ج 2، ص 228؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 337ـ339، 342ـ343؛ طبرى، ج 5، ص 303.
  86. ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 339.
  87. ابن‌سعد، ج 6، ص 423؛ طبرى، ج 5، ص 322؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 349ـ350؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 215ـ216.
  88. رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 366، 453؛ دولابى، ص 104؛ طبرانى، ج 3، ص 95؛ ناطق‌بالحق، ص 11؛ مفید، ج 2، ص 27.
  89. رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 3، ص 261؛ بخارى، ج 4، ص 216؛ ترمذى، ج 5، ص 325.
  90. رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 413؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 123.
  91. ناطق‌بالحق، همانجا.
  92. طبرانى، ج 3، ص 101.
  93. ابن‌سعد، ج 6، ص 415؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 6، ص 46؛ طبرانى، ج 3، ص 100.
  94. ابن‌سعد، ج 6، ص 413ـ 417؛ ابن ابی‌شیبه، ج 6، ص 3، 15.
  95. کلینى، ج 6، ص 473ـ474؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 193، 194، 543.
  96. ابن‌سعد، ج 6، ص 410؛ طبرانى، ج 3، ص 115؛ ابن عبدالبرّ، ج 1، ص 397.
  97. ابن‌سعد، ج 6، ص 413.
  98. ابن‌اعثم کوفى، ج 3، ص 40.
  99. ابن‌سعد، ج 6، ص 408؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 7، ص 269.
  100. رجوع کنید به مجلسى، ج 43، ص 319؛ نیز براى روایتى دیگر درباره احترام امام‌حسین به امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 481؛ و براى احترام محمدبن حنفیه به امام‌حسین رجوع کنید به ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 74.
  101. رجوع کنید به ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 73.
  102. ابن‌عساکر، ج 14، ص 185.
  103. ابن‌عساکر، ج 70، ص 196ـ197؛ براى موارد مشابه رجوع کنید به ابن‌حزم، ج 8، ص 515؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 476.
  104. بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 478ـ479.
  105. ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 72ـ73.
  106. قاضى نعمان، ج 2، ص 339.
  107. مجلسى، ج 44، ص 196؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی‌الدنیا، ص 140؛ کلینى، ج 4، ص 47؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 135ـ136، درباره بخشش حسنین علیهماالسلام.
  108. ابن شهرآشوب، ج 4، ص 83.
  109. همان، ج 4، ص 73ـ74.
  110. رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج 43، ص 224ـ225.
  111. ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 73.
  112. رجوع کنید به قاضى نعمان، ج 1، ص 37؛ ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 211؛ خزاز رازى، ص 117؛ مفید، ج 2، ص 30؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام.
  113. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 257ـ258؛ خزاز رازى، ص 13ـ14، 23، 28ـ29، و جاهاى دیگر؛ نیز براى روایاتى مشابه از امام على و امام حسن علیهماالسلام رجوع کنید به خزاز رازى، ص 217، 221ـ223.
  114. رجوع کنید به ابن‌اعثم کوفى، ج 4، ص 319؛ کلینى، ج 1، ص 301ـ302؛ خزاز رازى، ص 229؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 421ـ423؛ نیز براى اعتراف محمد حنفیه به امامت آن حضرت رجوع کنید به همان، ج 1، ص 423.
  115. ج 2، ص 30ـ31.
  116. هُدْنه.
  117. نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 423ـ424.
  118. رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1417، ص 425؛ همو، 1357ش، ص 307ـ308.
  119. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1357ش، ص 80؛ ابن‌عساکر، ج 14، ص 174، 180، 183ـ184.
  120. رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج 1، ص 68؛ خزاز رازى، ص 230ـ234.
  121. رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 423؛ براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص 291؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 537؛ طوسى، 1401، ج 5، ص 470؛ قطب‌راوندى، ج 1، ص 245ـ246؛ دلائل الامامة، ص 181ـ183، 186، 188ـ189؛ ابن‌عساکر، ج 14، ص 82؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 57، 59ـ60؛ مجلسى، ج 44، ص 185ـ186؛ هاشم‌بن سلیمان بحرانى، ج 2، ص 83ـ230؛ نیز رجوع کنید به حبابه والبیه*.
  122. رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 465؛ ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 206؛ دلائل الامامة، ص177؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه،1363ش ب، ج1، ص461؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 92.
  123. کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282ـ284؛ دلائل‌الامامة، ص 190؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 82.
  124. کلینى، همانجا؛ نیز براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 205ـ210؛ براى تشبیه تداوم امامت از صلب امام حسین نه برادرش حسن علیهماالسلام به ماجراى هارون و موسى رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 305؛ براى فهرستى از روایاتى درباره اِخبار پیامبر از شهادت امام حسین علیه‌السلام رجوع کنید به عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 113ـ133.
  125. ابن‌سعد، ج 6، ص 417ـ419؛ ابن‌حنبل، ج6، ص294؛ ابن‌قولویه، ص132؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص63.
  126. براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص 68؛ کلینى، ج 1، ص 209؛ ابن‌قولویه، ص 143ـ148؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 89.
  127. رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 142؛ ابن‌سعد، ج 6، ص 419ـ420؛ ابن‌قولویه، ص 149ـ156؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 177ـ178، 196ـ197؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 259ـ260، ج 2، ص 532ـ535؛ مفید، ج 1، ص 330ـ331؛ ابن ‌شهر آشوب، ج 4، ص 93ـ94؛ براى تفصیل مآخذ روایى در منابع اهل‌سنّت رجوع کنید به امینى، ص 49ـ150.
  128. براى فهرستى از این روایات رجوع کنید به عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 101ـ112.
  129. رجوع کنید به کربلا*، واقعه.
  130. رجوع کنید به ابن‌قولویه، ص171ـ172، 354؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 672؛ دلائل‌الامامة، ص 178.
  131. در این‌باره رجوع کنید به جرى و انطباق*.
  132. رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن‌قولویه، ص 122؛ ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 206؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 57؛ نیز رجوع کنید به قمى، ج 2، ص 297.
  133. کهیعص.
  134. قمى، ج 2، ص 48؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 461؛ همو، 1361ش، ص22؛ دلائل الامامة، ص 513ـ514؛ احمدبن‌على طبرسى، ج 2، ص 272ـ 273؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 92؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1408، ذیل آیه.
  135. ابن‌بابویه، 1363شب؛ دلائل‌الامامة؛ احمدبن على طبرسى؛ ابن‌شهرآشوب، همانجاها.
  136. رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 287ـ288؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 414؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 54؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 251، ج 2، ص 72.
  137. ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 207؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 359، 415، 417؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 53ـ54؛ نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1408؛ طباطبائى، ذیل آیه.
  138. رجوع کنید به کلینى، ج 8، ص 330؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 258، ج 2، ص 235.
  139. کلینى، ج 8، ص 255؛ ابن ‌قولویه، ص 135؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 290؛ کوفى، ص 240.
  140. قمى، ج 2، ص 422؛ مجلسى، ج 24، ص 93؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1368ش، ص 123؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1408، ج 10، ص 730، که سوره فجر سوره امام حسین علیه‌السلام شمرده شده است.
  141. براى روایات فضیلت زیارت امام حسین و زیارت‌نامه‌هاى آن حضرت رجوع کنید به علوى شجرى، ص 28ـ94؛ ابن‌قولویه، ص 220، 439؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 42ـ 69.
  142. رجوع کنید به تربت*.
  143. براى مجموعه‌اى از این اقوال رجوع کنید به روائع‌الحکمة، ص 272ـ311؛ نجمى، 1378ش.
  144. رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 412؛ براى فهرستى از سخنان حکیمانه و مواعظ منقول از امام رجوع کنید به عطاردی‌قوچانى، ج 3، ص 143ـ152، 262ـ311.
  145. براى نقلهاى گوناگون آن رجوع کنید به دینورى، ص 300؛ ابن‌اعثم کوفى، ج 5، ص 117؛ طبرى، ج 5، ص 450؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 79؛ ابن‌طاووس، 1417، ص 71.
  146. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 200، ج 7، ص 113؛ حمیرى، ص 157ـ 158.
  147. رجوع کنید به ابن‌طاووس، 1414ـ1415، ج 2، ص 74ـ87؛ نیز رجوع کنید به حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ج 1، ص 508ـ547؛ براى مجموعه‌اى از دعاهاى مروى از امام حسین رجوع کنید به همان، ج 1، ص 486ـ592.
  148. رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج1، ص9؛ ابن‌شعبه، ص 244ـ245؛ ابن‌عساکر، ج 14، ص 183ـ184.
  149. صفار قمى، ص 32؛ کلینى، ج 1، ص 398ـ399.
  150. برقى، ج 1، ص 61؛ صفار قمى، ص 472؛ طوسى، 1414، ص 253ـ254؛ احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 22ـ23.
  151. ابن ابی‌زینب، ص 213؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 264ـ269، 316ـ 318؛ طوسى، 1411، ص 190ـ191.
  152. برقى، ج 1، ص 147، 163ـ164؛ عیاشى، ج 1، ص 185.
  153. ابن‌بابویه، 1417، ص 200؛ مجلسى، ج 71، ص 315.
  154. رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 13ـ26.
  155. رجوع کنید به کلینى، ج 2، ص 611ـ613.
  156. رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 337ـ338؛ کلینى، ج 8، ص 244ـ245؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 42ـ 43؛ همو، 1357ش، ص 90ـ91؛ حسکانى، ج 1، ص 560.
  157. براى نمونه رجوع کنید به صنعانى، ج 3، ص 532ـ533، ج 4، ص 214؛ ابن ابی‌شیبه، ج 1، ص 355، ج 2، ص 200، ج 7، ص 388، 619؛ عطاردی‌قوچانى، ج 3، ص 220ـ260.
  158. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج 4، ص 81؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 474.
  159. رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 400؛ ابن‌قتیبه، 1960، ص213؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص140.
  160. رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 420؛ براى مجموعه اشعار منتسب به امام رجوع کنید به حکمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ج 2، ص 338ـ 420؛ همچنین براى تحلیل کلى از اشعار امام و مضامین آنها رجوع کنید به همان، ج 2، ص 330ـ336.
  161. رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 1، ص 201؛ دولابى، ص 125ـ 133، 137ـ 138؛ طبرانى، ج 3، ص 127ـ136؛ مزّى، 1403، ج 3، ص 65ـ 67؛ براى فهرستى از کسانى که امام از آنها روایت کرده است رجوع کنید به همو، 1422، ج 6، ص 397.
  162. رجوع کنید به دولابى، ص 125ـ 131؛ نیز براى فهرست روایات این دو از امام حسین علیه‌السلام رجوع کنید به عطاردی‌قوچانى، ج3، ص382ـ383، 392ـ393.
  163. ج 3، ص 314ـ418.
  164. براى اسامى شمارى از راویان امام در منابع کهن رجوع کنید به ابن‌حنبل، همانجا؛ دولابى، ص 131ـ135؛ طبرانى؛ مزّى، 1422؛ همو، 1403، همانجاها.
  165. ص 99ـ106.
  166. قم 1374ش.
  167. تهران 1376ش.
  168. قم 1385ش.