حسین بن على (ع): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات ائمه|نام کامل=حسین بن علی|تصویر=Imam hussain.jpg|نقش=امام سوم شیعیان|کنیه=اباعبدالله|لقب=سیدالشهدا، ثارالله، مصباح الهدی و ...|زادگاه=مدینه|زادروز=سوم شعبان سال چهارم قمری|مدت امامت=حدود 10 سال|مدفن=کربلا|محل زندگی=مدینه و کوفه|پدر=حضرت علی(ع)|تاریخ شهادت=دهم محرم سال ۶۱ قمری|مادر=حضرت زهرا(س)|همسران=رباب، لیلا، ام اسحاق ، شهربانو|فرزندان=امام سجاد(ع)، علی اکبر(ع) ، علی اصغر(ع)، سکینه، فاطمه، جعفر}} | {{جعبه اطلاعات ائمه|نام کامل=حسین بن علی|تصویر=Imam hussain.jpg|نقش=امام سوم شیعیان|کنیه=اباعبدالله|لقب=سیدالشهدا، ثارالله، مصباح الهدی و ...|زادگاه=مدینه|زادروز=سوم شعبان سال چهارم قمری|مدت امامت=حدود 10 سال|مدفن=کربلا|محل زندگی=مدینه و کوفه|پدر=حضرت علی(ع)|تاریخ شهادت=دهم محرم سال ۶۱ قمری|مادر=حضرت زهرا(س)|همسران=رباب، لیلا، ام اسحاق ، شهربانو|فرزندان=امام سجاد(ع)، علی اکبر(ع) ، علی اصغر(ع)، سکینه، فاطمه، جعفر}} | ||
'''حسین بن على'''، امام سوم از امامان دوازدهگانه شیعه امامیه و یکى از چهارده معصوم است که در [[کربلا]] در سال ۶۰ هجری به همراه اصحابش در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید. | '''[[حسین]] بن على'''، امام سوم از امامان دوازدهگانه شیعه امامیه و یکى از چهارده معصوم است که در [[کربلا]] در سال ۶۰ هجری به همراه اصحابش در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید. | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
به اتفاق همه منابع، نام و نسب او [[حسین بن علی|حسین بن علی]]<nowiki/> بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم است. جد مادریاش پیامبر اکرم صلیاللّه علیهوآلهوسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیهالسلام و مادرش فاطمه سلام اللّه علیها دختر رسول خداست <ref>ابنسعد، ج 6، ص 399؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، ج 2، ص 27.</ref>. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، [[حسین بن علی|حسین]] نامید <ref>ابنسعد، ج 6، ص 356ـ357؛ ابنحنبل، ج 1، ص 98، 118؛ دولابى، ص 99؛ کلینى، ج 6، ص 33؛ قس ابنسعد، همانجا؛ دولابى، ص 122، که حسین را مشتق از حسن شمردهاند.</ref>. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نامگذارى بر پیامبر پیشى نگرفت <ref>رجوع کنید به ابنبابویه، 1363ش الف، ج 2، ص 25ـ26؛ فضلبن حسن طبرسى، 1417، ج1، ص427ـ 428؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 454.</ref>. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به [[حسین]] تغییر داد <ref>ابنحنبل، ج 1، ص 159؛ دولابى، ص 99، 121؛ طبرانى، ج3، ص 98.</ref>. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد <ref>براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج 6، ص 33ـ34؛ ابنبابویه، 1385ـ 1386، ج1، ص 137ـ138؛ طوسى، 1414، ص 367؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج 1، ص 31ـ32.</ref>. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشتهاند <ref>رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 357؛ دولابى، ص 100؛ براى اقوال مشابه درباره نامگذارى امام حسن علیهالسلام رجوع کنید به حسنبن على*، امام.</ref>.کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن ابیشیبه، ج 8، ص 65؛ ابنقتیبه، 1960، ص 213؛ طبرانى، ج 3، ص 94؛ مفید، همانجا.</ref>، اما خصیبى <ref>ص 201.</ref> کنیهاش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به [[حسین بن علی|امام حسین (ع)]] القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آنها با القاب برادرش، امام حسن (ع)، مشترک است <ref>رجوع کنید به حسنبن على*، امام.</ref>. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک <ref>ابن ابیالثلج، ص 28؛ ابنطلحه شافعى، ج 2، ص 374.</ref>، نافع، الدلیل على ذاتاللّه <ref>ابن ابیالثلج، همانجا.</ref>، رشید، و التابع لمرضاةاللّه <ref>ابنطلحه شافعى، همانجا.</ref> بوده است <ref>براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج 4، ص 86.</ref>. ابنطلحه شافعى <ref>همانجا.</ref> لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهلالجنه را مهمترین آنها دانسته است. در پارهاى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین (ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص99ـ100؛ ابنقولویه، ص216ـ219؛ طوسى، 1414، ص49ـ 50؛ مجلسى، ج 37، ص 94ـ95؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.</ref>. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سدههاى چهارم به بعد براى امام [[حسین بن علی|حسین]] لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص 802، 846؛ ناصرخسرو، ص 72ـ75، 85؛ سنایى، ص 262، 266؛ مجدخوافى، ص 22، 26، 205، 271؛ جنید شیرازى، ص 251ـ252.</ref>، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است. | به اتفاق همه منابع، نام و نسب او [[حسین بن علی|حسین بن علی]]<nowiki/> بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم است. جد مادریاش پیامبر اکرم صلیاللّه علیهوآلهوسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیهالسلام و مادرش فاطمه سلام اللّه علیها دختر رسول خداست <ref>ابنسعد، ج 6، ص 399؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، ج 2، ص 27.</ref>. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، [[حسین بن علی|حسین]] نامید <ref>ابنسعد، ج 6، ص 356ـ357؛ ابنحنبل، ج 1، ص 98، 118؛ دولابى، ص 99؛ کلینى، ج 6، ص 33؛ قس ابنسعد، همانجا؛ دولابى، ص 122، که حسین را مشتق از حسن شمردهاند.</ref>. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نامگذارى بر پیامبر پیشى نگرفت <ref>رجوع کنید به ابنبابویه، 1363ش الف، ج 2، ص 25ـ26؛ فضلبن حسن طبرسى، 1417، ج1، ص427ـ 428؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 454.</ref>. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به [[حسین]] تغییر داد <ref>ابنحنبل، ج 1، ص 159؛ دولابى، ص 99، 121؛ طبرانى، ج3، ص 98.</ref>. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد <ref>براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج 6، ص 33ـ34؛ ابنبابویه، 1385ـ 1386، ج1، ص 137ـ138؛ طوسى، 1414، ص 367؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج 1، ص 31ـ32.</ref>. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشتهاند <ref>رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 357؛ دولابى، ص 100؛ براى اقوال مشابه درباره نامگذارى امام حسن علیهالسلام رجوع کنید به حسنبن على*، امام.</ref>.کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابن ابیشیبه، ج 8، ص 65؛ ابنقتیبه، 1960، ص 213؛ طبرانى، ج 3، ص 94؛ مفید، همانجا.</ref>، اما خصیبى <ref>ص 201.</ref> کنیهاش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به [[حسین بن علی|امام حسین (ع)]] القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آنها با القاب برادرش، امام حسن (ع)، مشترک است <ref>رجوع کنید به حسنبن على*، امام.</ref>. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک <ref>ابن ابیالثلج، ص 28؛ ابنطلحه شافعى، ج 2، ص 374.</ref>، نافع، الدلیل على ذاتاللّه <ref>ابن ابیالثلج، همانجا.</ref>، رشید، و التابع لمرضاةاللّه <ref>ابنطلحه شافعى، همانجا.</ref> بوده است <ref>براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج 4، ص 86.</ref>. ابنطلحه شافعى <ref>همانجا.</ref> لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهلالجنه را مهمترین آنها دانسته است. در پارهاى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین (ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص99ـ100؛ ابنقولویه، ص216ـ219؛ طوسى، 1414، ص49ـ 50؛ مجلسى، ج 37، ص 94ـ95؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.</ref>. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سدههاى چهارم به بعد براى امام [[حسین بن علی|حسین]] لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است <ref>براى نمونه رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص 802، 846؛ ناصرخسرو، ص 72ـ75، 85؛ سنایى، ص 262، 266؛ مجدخوافى، ص 22، 26، 205، 271؛ جنید شیرازى، ص 251ـ252.</ref>، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است. |
نسخهٔ ۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۰
حسین بن على، امام سوم از امامان دوازدهگانه شیعه امامیه و یکى از چهارده معصوم است که در کربلا در سال ۶۰ هجری به همراه اصحابش در روز عاشورا به شهادت رسید.
نسب
به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین بن علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم است. جد مادریاش پیامبر اکرم صلیاللّه علیهوآلهوسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیهالسلام و مادرش فاطمه سلام اللّه علیها دختر رسول خداست [۱]. پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، حسین نامید [۲]. بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نامگذارى بر پیامبر پیشى نگرفت [۳]. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد [۴]. اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد [۵]. در برخى روایات تأکید شده است که نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشتهاند [۶].کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده [۷]، اما خصیبى [۸] کنیهاش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به امام حسین (ع) القاب فراوانى نسبت داده شده که بسیارى از آنها با القاب برادرش، امام حسن (ع)، مشترک است [۹]. از القاب خاص امام، زکى، طیب، وفىّ، سید، مبارک [۱۰]، نافع، الدلیل على ذاتاللّه [۱۱]، رشید، و التابع لمرضاةاللّه [۱۲] بوده است [۱۳]. ابنطلحه شافعى [۱۴] لقب زکى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهلالجنه را مهمترین آنها دانسته است. در پارهاى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین (ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است [۱۵]. در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سدههاى چهارم به بعد براى امام حسین لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است [۱۶]، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است.
ولادت و شهادت
در اینکه زادگاه امام حسین (ع) مدینه است، اختلافى نیست [۱۷]. سال تولد او را نیز سال سوم [۱۸]، چهارم [۱۹]، پنجم [۲۰] و ششم هجرى [۲۱] ذکر کردهاند. روز ولادت وى، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است [۲۲]، اما برخى، زادروز امام را آخر ربیعالاول [۲۳]، پنجم ماه شعبان [۲۴] یا یکى از نخستین شبهاى ماه شعبان [۲۵] نوشتهاند. بنابه روایتى، امام در غروب پنجشنبه متولد شد [۲۶]. فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز [۲۷]، ده ماه و بیست و دو روز [۲۸] و یک سال و ده ماه [۲۹] گزارش کردهاند.پس از تولد، پیامبر همان آدابى را براى او به جا آورد که درباره حسنبن على انجام داده بود، مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه کردن. به نوشته ابنسعد [۳۰]، امّفضل [۳۱]، به امر پیامبر، دایگى امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعى قُثمبن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید [۳۲]. اما کلینى [۳۳] روایاتى نقل کرده است که بنابر آنها امام حسین (ع) از هیچ زنى، حتى مادرش فاطمه زهرا (س)، شیر نخورد. امام حسین (ع) در دهم محرّمِ [۳۴] سال 61 هجرى در سرزمین نینوا [۳۵] در عراق به شهادت رسید [۳۶].روز شهادت امام را جمعه [۳۷]، شنبه [۳۸]، یکشنبه [۳۹] و دوشنبه [۴۰] گزارش کرده [۴۱] و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمردهاند [۴۲]. ابوالفرج اصفهانى [۴۳] قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمى مردود شمرده است [۴۴].سن امام را به هنگام شهادت 56 سال و پنج ماه [۴۵]، 57 سال و پنج ماه [۴۶] و 58 سال [۴۷] ذکر کردهاند [۴۸].
سوانح حیات
پیش از امامت. ابنسعد [۴۹] امام حسین (ع) را در زمره واپسین طبقه [۵۰] از اصحاب رسول خدا (ص) که به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگى او را همراهى نکردندــ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانى امام در زمان حیات پیامبر گذشت [۵۱]. پیامبر او و برادرش را بسیار گرامى میداشت، چنانکه آن دو را بر سینه خود مینشاند و در همان حال با مردم سخن میگفت [۵۲] و گاهى آن دو را بر دوش خود مینهاد [۵۳]، بنا به نقلى، روزى پیامبر بر بالاى منبر سخنرانى میکرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت [۵۴]. اما مهمترین رخداد دوران کودکى امام، شرکت در مباهله و معرفى او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا» [۵۵] بود [۵۶].بنابه گزارشى، امام حسین (ع) در کودکى به خلیفه دوم، که بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض کرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمهکاره رها کرد و از منبر به زیر آمد [۵۷]. همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم بیتالمال امام حسن و امام حسین (ع) را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت على (ع) و اهل بدر قرار داده بود [۵۸]. در برخى منابع تاریخى از حضور امام حسین (ع) به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال 29 هجرى یاد شده است [۵۹].در زمان خلافت عثمان، امام حسین (ع) به هنگام تبعید ابوذر به ربذه، در کنار پدر و برادرش امام حسن (ع) او را مشایعت کرد [۶۰]. به روایتى، در شورش برضد عثمان، امام حسین (ع)، به توصیه امام على (ع)، همراه با برادرش کوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد [۶۱] و به نقلى، در این واقعه مجروح شد [۶۲]. امام حسین در جنگهاى دوره خلافت امامعلى نیز حضور داشت [۶۳] و در جنگ صِفّین خطبهاى در تحریض به جهاد خواند [۶۴]. همچنین امام على، امام حسین را پس از امام حسن علیهمالسلام متولى صدقات [۶۵] خود قرار داد [۶۶]. به نقلى، امام حسین به هنگام شهادت پدر، براى انجام دادن مأموریتى که على علیهالسلام به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن علیهالسلام از موضوع آگاه شد [۶۷]. امام حسین در مراسم تجهیز و خاکسپارى پدر حاضر بود [۶۸].در دوره امامت امام حسنعلیهالسلام، که حدود ده سال به طول انجامید [۶۹]، امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینکه طبق برخى منابع تاریخى، امام حسین با واگذارى خلافت به معاویه مخالف بود [۷۰] و حتى پس از صلح امام حسن، با معاویه بیعت نکرد [۷۱]، پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتى وقتى برخى شیعیان از او تقاضا کردند پیمان را بشکند و با معاویه بجنگد، به آنان امر کرد که تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند [۷۲]. ابنسعد [۷۳] از امام باقر علیهالسلام روایت کرده که امام حسن و امام حسین، در نماز به مروان ــکه منصوب از جانب معاویه بودــ اقتدا میکردند و حال آنکه حسینبنعلى با وى برخوردهاى تند داشت؛ ضمن آنکه، تقیهاى هم در کار نبود. اما این روایت با شمار زیادى حدیث در منابع شیعه که از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهى کردهاست، سازگار نیست [۷۴]. مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام اهانت به مادرش فاطمه سلاماللّهعلیها نیز گزارش شده است [۷۵]. همچنان که در برابر سبّ امام على علیهالسلام از سوى امویان، بهشدت واکنش نشان میداد [۷۶]. در کل، گزارش منابع نشان میدهد که امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشکارتر از برادر در برابر بنیامیه موضع میگرفت و علنآ با آنان مخالفت میکرد [۷۷]. با این حال، بهرغم برخى اختلافهاى ظاهرى در رفتار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام [۷۸]، غیر از توضیحى که از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح میشود، از نظر تحلیل تاریخى نیز وحدت رویه کلى آن دو قابل اثبات است [۷۹]. امام حسین پس از شهادت امام حسن علیهالسلام، با وجود افرادى که به سن از وى بزرگتر بودند، شریفترین فرد از خاندان هاشم به شمار میرفت [۸۰] و در امور خویش با او مشورت میکردند و نظر او را بر رأى دیگران ترجیح میدادند [۸۱].
امامت در دوران خلافت معاویه
پس از وفات امام حسن علیهالسلام، مردم کوفه براى قیام برضد معاویه به امام حسین علیهالسلام نامه نوشتند، اما امام ضمن آنکه مشروعیت حکومت معاویه بر مسلمانان را رد کرد و بر جهاد با ظالمان تأکید نمود، از قیام دورى گزید و آن را به پس از مرگ معاویه موکول کرد [۸۲]. معاویه نیز از قیام امام بیم داشت و پس از شهادت امام حسن از امام خواست که از قیام بپرهیزد و امام پایبندى خود را به عهدنامه صلح به وى یادآورى کرد [۸۳]. معاویه نیز به تعهد مالى سالیانه خود ادامه داد [۸۴].معاویه خود بهخوبى از میزان نفوذ امام حسین علیهالسلام در مدینه آگاه بود، چنانکه به فردى از قریش گفته بود هرگاه حلقهاى از جمعیت در مسجدالنبى دیدى که سخن هزلى در آن نیست، آن حلقه حسین است [۸۵]. زمانى که معاویه براى یزید بیعت میگرفت، امام از معدود کسانى بود که بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابهاى قاطع معاویه را محکوم کرد [۸۶] و، برخلاف دیگر افراد بنیهاشم، هدیه معاویه را نیز قبول نکرد [۸۷]. معاویه نیز، با توجه به جایگاه امام، به یزید توصیه کرده بود که با امام مدارا کند و در صدد بیعت گرفتن از امام نباشد [۸۸].
شمایل و سیره
در بیشتر منابع حدیثى و تاریخى و رجالىِ کهن از شباهت حسینبن على به پیامبر اکرم سخن گفته شده [۸۹] و در یک روایت، امام حسین شبیهترین فرد به پیامبر وصف شده است [۹۰]. بنابر روایتى دیگر از امام على، آن حضرت فرزندش حسین را شبیهترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است [۹۱].امام حسین علیهالسلام سپید چهره بود [۹۲]. گاه عمامهاى از خز [۹۳] و گاه عمامهاى سیاه بر سر میگذاشت [۹۴]. موى سر و محاسن خود را خضاب مینمود [۹۵]. نقش دو انگشترى او یکى «لاالهالّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگرى «اناللّه بالغٌ اَمْرَه» بود [۹۶].امام حسین علیهالسلام 25 بار، همراه با نزدیکانش، پیاده حج گزارد [۹۷]. با مسکینان مینشست، دعوت آنان را میپذیرفت و با آنان غذا میخورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت میکرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمیکرد [۹۸]. دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه میگفت که حسین همچون پدرش على اهل غدر و حیله نیست [۹۹] و عمروبن عاص او را محبوبترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان میدانست [۱۰۰].او همواره احترام برادرش، امام حسن علیهالسلام، را پاس میداشت و در برابرش سخن نمیگفت، چنانکه محمدبن حنفیه با امام حسین چنین برخورد میکرد [۱۰۱]. امام بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و کرم شناخته شده بود [۱۰۲]. اگر سائلى از او درخواست میکرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه میکرد و هر چه در اختیار داشت، به او میداد [۱۰۳]. او غلامان و کنیزانش را در قبال خوشرفتاریشان آزاد میکرد. به نقلى، کنیزى را که معاویه همراه با اموال و لباسهاى فراوانى برایش هدیه فرستاده بود، در ازاى خواندن آیاتى از قرآن و سرودن شعرى درباره فناى دنیا و مرگ انسانها آزاد کرد و اموال را بدو بخشید [۱۰۴]. حتى یکبار یکى از غلامانش کار ناشایستى کرد که درخور عقاب بود ولى چون غلام آیه «والعافین عنالناس» را خواند، او را بخشید، سپس غلام گفت : «واللّه یحبالمحسنین»، و امام او را در راه خدا آزاد کرد [۱۰۵]. دَین اسامةبن زید را، که در بستر بیمارى افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت [۱۰۶]. بنابه روایتى، زمین و اشیایى را که به او ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید [۱۰۷]. دیه مردى را در ازاى پاسخ به سه پرسش به طور کامل پرداخت و انگشتریاش را نیز بدو عطا کرد [۱۰۸]. کرم او به حدى بود که زن و مردى یهودى به سبب این خلق نیکوى او مسلمان شدند [۱۰۹]. او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار اعطا کرد و دهانش را از دُرّ پرکرد، در حالى که میگفت این جبرانکننده تعلیم تو نیست [۱۱۰]. درباره حلم امام گفتهاند که وقتى مردى شامى به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد [۱۱۱]. گفته شده است اثر انبان آذوقهاى که براى ایتام و مساکین بر پشتش حمل میکرد، در روز شهادت آشکار بود [۱۱۲].
امامت
نص و تعیین الهى، به اعتقاد شیعه، از جمله شروط اساسى و ضرورى براى اثبات امامت هر امامى است. این نص درباه امام حسین علیهالسلام نیز به طرق مختلف وارد شده است. از آن جمله است حدیث مشهورى از پیامبر که بر امامت حسنین دلالت دارد [۱۱۳]. افزون بر این، احادیثى از پیامبر رسیده است که در آنها به تعداد امامان و امامت امام على، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام و نُه تن از فرزندان حسینبن على تصریح شده است [۱۱۴]. دلیل دیگر، وصیت امام حسن درباره جانشینى امام حسین پس از وى و سفارش به محمد حنفیه به پیروى از آن حضرت است [۱۱۵]. مفید [۱۱۶] بر آن است که با توجه به ادله مذکور، امامت امام حسین علیهالسلام ثابت و قطعى است گرچه آن حضرت، به سبب تقیه و التزام به صلح و ترک مخاصمه [۱۱۷]، آشکارا به امامتِ خود دعوت، نکرد؛ اما پس از مرگ معاویه و اتمام دوره ترک مخاصمه، امامت را علنى کرد [۱۱۸].علم به جمیع شئون و معارف دین به شکل تام و کامل نیز از لوازم امامت است؛ از اینرو، امام على علیهالسلام از او، همچنان که از امام حسن، خواست براى مردم سخنرانى کند تا بعدها قریشیان او را به نداشتن علم منسوب نکنند [۱۱۹]. شاهد آن اقوالى از صحابه درباره مقام علمى آن حضرت و تقاضاى افتاء از اوست [۱۲۰]. به برخى سخنان خود امام حسین علیهالسلام درباره امامت خویش [۱۲۱] و نیز پارهاى معجزات و کرامات که به دست آن حضرت تحقق یافت نیز در اثبات امامت وى استناد شده است [۱۲۲]. گفتنى است گاه در انتساب پارهاى از کرامات یا فضایل یا برخى افعال، بین امام حسن و امام حسین علیهماالسلام خلاصه شده است.
فضائل و مناقب
در منابع حدیثى شیعه و سنّى مناقب و فضائلى خاص درباره امام حسین علیهالسلام، از زمان ولادت تا شهادت آن حضرت، نقل شده است. از جمله گفته شده است که دوران «حمل» وى شش ماه بود که نظیر آن پیشتر تنها درباره عیسیبن مریم یا یحییبن زکریا رخ داده بود [۱۲۳]. هنگام ولادت او جبرئیل به همراه هزار فرشته از آسمان فرود آمدند تا ولادتش را به پیامبر تبریک گویند [۱۲۴] و آنگاه جبرئیل پیامبر را از شهادت وى به دست امت مسلمان و نیز تداوم امامت در نسل او آگاه کرد [۱۲۵]. جبرئیل مشتى از خاک کربلا را نیز براى پیامبر آورد و این خاک بعدها نزد امّسلمه بود و او از تغییر رنگ آن در روز عاشورا، از شهادت نواده پیامبر با خبر شد [۱۲۶].در روایات فراوانى پیامبر اصحابش را از شهادت فرزندش حسین آگاه کرده بود [۱۲۷]. به جز پیامبر، امام على و امام حسن علیهما السلام نیز از ماجراى شهادت آن حضرت خبر داده بودند [۱۲۸]. چنانکه خداوند انبیاى پیشین را از شهادت امام آگاه ساخته بود [۱۲۹].درباره حوادث روز عاشورا و پس از شهادت آن حضرت و نیز عقوبت کسانى که در شهادت امام دست داشتند، نیز امور معجزهآسایى نقل شده است [۱۳۰]. از جمله گفتهاند خدا در روز عاشورا چهارهزار فرشتهاى را که در جنگ بدر به یارى پیامبر فرستاده بود، به سوى او فرود آورد و امام مخیر شد که از بین پیروزى و دیدار با پیامبر یکى را برگزیند و او ترجیح داد به لقاى پیامبر نایل شود. این فرشتگان به امر خدا تا روز قیامت بر مزارش گریه میکنند و براى زائران دعا و طلب بخشش میکنند [۱۳۱].در منابع حدیث و تفاسیر شیعه نیز آیاتى از قرآن درباره امام حسین علیهالسلام تأویل یا تطبیق [۱۳۲] شده است. از جمله آیه 15 سوره احقاف که در آن از مادر باردارى سخن گفته شده است که با رنج کودک خویش را حمل میکند و با درد او را به دنیا میآورد. این آیه ناظر به فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها دانسته شده که در دوران حمل فرزندش خبر شهادت او را از پیامبر از طریق جبرئیل شنید و غمگین شد [۱۳۳]. همچنین حروف مقطعه ابتداى سوره مریم [۱۳۴] در اشاره به واقعه کربلا تأویل شده است که خداوند پس از آنکه اسامى پنج تن را به زکریاى نبى آموخت، رمزش را براى وى آشکار کرد [۱۳۵]. گفته شده است زکریا وقتى از ماجراى شهادت امام حسین علیهالسلام آگاه شد از خداوند خواست تا فرزندى به وى عطا کند که سرنوشتى مشابه حسین داشته باشد و خداوند یحیى را به او داد که مدت حملش شش ماه بود و همچون حسین به شهادت رسید [۱۳۶]. همچنین آیات 6 سوره احزاب [۱۳۷] و 28 سوره زخرف [۱۳۸] در اشاره به تداوم امامت از نسل امام حسین علیهالسلام تفسیر شدهاند. برخى از آیات قرآن نیز ناظر به قیام و شهادت آن حضرت دانسته شدهاند، از جمله آیه 77 سوره نساء [۱۳۹]، آیه 33 سوره اسراء [۱۴۰] و آیات 27 تا 30 سوره فجر [۱۴۱]. براى زیارت امام حسین فضیلتهاى بسیارى ذکر شده و در احادیث منقول از پیامبر و امامان شیعه بر آن تأکید بسیار گردیده است [۱۴۲]، همچنانکه براى تربت آن حضرت فضائل بسیارى یاد کردهاند [۱۴۳].
سخنان امام
از امام حسین علیهالسلام سخنان زیادى بر جاى نمانده، که مهمترین علت آن، وضع خاص جهان اسلام در آن دوره و تنگناهاى شدیدى بوده که نظام حاکم اموى، هم براى عترت پیامبر و هم براى شیعیانشان، ایجاد میکرده است. به جز خطبهها و سخنان امام در ماجراى قیام عاشورا [۱۴۴]، برخى سخنان پراکنده از آن حضرت در متون کهن اهلسنّت و شیعه هست، از جمله سخنان حکمتآمیزى از امام درباره اصناف خلق [۱۴۵]. همچنین است سخن مشهور آن حضرت در تأکید بر آزادگى، خطاب به سپاه اموى هنگامى که قصد حمله به خیام امام را داشتند و آن حضرت توان مقابله نداشت، با این مضمون که اگر دین ندارید، دست کم آزاده باشید [۱۴۶].برخى از دعاهاى امام حسین علیهالسلام در منابع کهن نقل شده است [۱۴۷]. از مشهورترین آنها، دعاى عرفه است که متنى طولانى دارد و از ادعیه مشهور شیعه به شمار میرود و مضامین عرفانى بلندى در آن دیده میشود [۱۴۸].روایاتى از امام در موضوعات اعتقادى، غالبآً در منابع شیعى، نقل شده است، از جمله درباره توحید [۱۴۹]، امامت [۱۵۰]، مناقب اهلبیت [۱۵۱]، غیبت [۱۵۲]، ویژگیهاى شیعه [۱۵۳] و صفات مؤمن [۱۵۴]. پارهاى مناظرات و احتجاجات نیز از آن حضرت نقل شده که مشتمل بر اثبات حقانیت و فضائل اهلبیت علیهمالسلام است [۱۵۵]. روایاتى نیز درباره فضائل قرآن [۱۵۶] و تفسیر پارهاى آیات در شأن اهلبیت [۱۵۷] از آن حضرت وارد شده است.از امام حسین علیهالسلام، روایاتى در برخى ابواب فقه نیز نقل شده است [۱۵۸]. در موضوعات اخلاقى نیز احادیثى از امام حسین علیهالسلام نقل کردهاند [۱۵۹].اشعارى نیز به امام منسوب است که معروفترین آنها ابیاتى است که امام درباره محبت خود به دخترش سکینه و مادر سکینه، رباب، سروده است [۱۶۰]. همچنین شعرى است که امام در آخرین روزها در بیوفایى روزگار به زبان آورده است [۱۶۱].امام حسین از راویان سخنان پیامبر و پدرش امام علیبن ابیطالب علیهالسلام و مادرش فاطمه زهرا سلاماللّه علیها است که در مجموعههاى حدیثى اهلسنّت گردآمده است [۱۶۲]. از راویان امام، فرزندان آن حضرت، امام سجاد علیهالسلام و دخترش فاطمه، بیشترین روایت را از او نقل کردهاند [۱۶۳]. بر مبناى استقصاى عطاردیقوچانى [۱۶۴] شمار راویانى که از وى حدیث نقل کردهاند، افزون بر دویست و پنجاه تناند [۱۶۵]. طوسى، برپایه مبناى خاص خود در کتاب رجال [۱۶۶]، نام قریب به صد تن را به عنوان اصحاب آن حضرت فهرست کرده است که برخى از آنان در شمار اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب و امام حسن علیهمالسلام بوده و غالبآ در کربلا وى را همراهى کرده و همانجا به شهادت رسیدهاند.سخنان امام حسین علیهالسلام تاکنون در چند مجموعه منتشر شده، که از آن جمله است: موسوعة کلمات الامام الحسین علیهالسلام [۱۶۷]، مسند الامام الشهید ابیعبدالله الحسینبن على علیهماالسلام [۱۶۸]، و حکمتنامه امام حسین علیهالسلام [۱۶۹].
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
منابع
- ابن ابیالثلج، تاریخ الائمة، در مجموعة نفیسة فى تاریخ الائمة، چاپ محمود مرعشى، قم: کتابخانه آیتاللّه مرعشى نجفى، 1406؛
- ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/ 1965ـ1967، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛
- ابن ابیالدنیا، مکارمالاخلاق، چاپ مجدى سیدابراهیم، بولاق ]بیتا.[؛
- ابنابیزینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم 1422؛
- ابن ابیشیبه، المصنَّف فى الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت 1409/1989؛
- ابناعثم کوفى، کتابالفتوح، چاپ على شیرى، بیروت 1411/1991؛
- همان، ترجمه محمدبن احمد مستوفى هروى، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران 1372ش؛
- ابنبابویه، الامالى، قم 1417؛
- همو، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? 1357ش[؛
- همو، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم 1368ش؛
- همو، عللالشرایع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بیتا.[؛
- همو، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم 1363ش الف؛
- همو، کتابالخصال، چاپ علیاکبر غفارى، قم 1362ش؛
- همو، کمالالدین و تمام النعمة، چاپ علیاکبر غفارى، قم 1363ش ب؛
- همو، معانى الاخبار، چاپ علیاکبر غفارى، قم 1361ش؛
- ابنحزم، المُحَلّى، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالفکر، ]بیتا.[؛
- ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، ]بیتا.[؛
- ابنسعد؛ ابنشبّه نمیرى، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینةالنبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، ]جده[ 1399/1979، چاپ افست قم 1368ش؛
- ابنشعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلیاللّه علیهم، چاپ علیاکبر غفارى، قم 1363ش؛
- ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ یوسف بقاعى، قم 1385ش؛
- ابنطاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1414ـ1415؛
- همو، مقتلالحسین علیهالسلام، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم ] 1417[؛
- ابن طلحه شافعى، مطالب السؤول فى مناقب آلالرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه، ]بیجا، بیتا.[؛
- ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوى، بیروت 1412/1992؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛
- ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، چاپ على شیرى، بیروت 1410/1990؛
- همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960؛
- ابنقولویه، کاملالزیارات، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1417؛
- ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بیتا.[؛
- ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم مظفر، نجف 1385/1965، چاپ افست قم 1405؛
- عبدالحسین امینى، سیرتنا و سنتنا: سیرة نبینا صلیاللّه علیه وآله و سنته، بیروت 1412/1992؛
- عبداللّهبن نوراللّه بحرانى، عوامالعلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج 17، قم 1382ش؛
- هاشمبن سلیمان بحرانى، مدینةالمعاجز، او، معاجز اهلالبیت (ع)، چاپ علاءالدین اعلمى، ]قم[ 1426/2005؛
- محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، ]چاپ محمد ذهنیافندى[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛
- احمدبن محمد برقى، کتابالمحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموى، تهران 1330ش؛
- احمدبن یحیى بلاذرى، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق 1996ـ 2000؛
- همو، فتوحالبلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت 1407/1987؛
- علیبن عیسى بهاءالدین اربلى، کشف الغمة فى معرفة الائمة علیهمالسلام، چاپ على فاضلى، ]قم[ 1426؛
- محمدبن عیسى ترمذى، سننالترمذى، ج 3 و 5، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت 1403؛
- جنیدبن محمود جنید شیرازى، شدّ الازار فى حطّ الاوزار عن زوّار المزار، چاپ محمد قزوینى و عباس اقبال آشتیانى، تهران 1366ش؛
- محمدبن عبداللّه حاکم نیشابورى، المستدرک علیالصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلى، بیروت 1406؛
- حرّ عاملى؛ عبیداللّهبن عبداللّه حسکانى، شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودى، تهران 1411/1990؛
- حکمتنامه امام حسین علیهالسلام، ]گردآورى[ محمد محمدیریشهرى، ]همراهبا[ ترجمه عبدالهادى مسعودى، قم : دارالحدیث، 1385ش؛
- عبداللّهبن جعفر حِمْیرى، قریب الاسناد، قم 1413؛
- علیبن محمد خزاز رازى، کفایة الاثر فیالنص علیالائمة الاثنیعشر، چاپ عبداللطیف حسینى کوه کمرى خوئى، قم 1401؛
- حسینبن حمدان خصیبى، الهدایة الکبرى، بیروت 1406/ 1986؛
- دلائل الامامة، ]منسوب به[ محمدبن جریر طبرى آملى، قم: مؤسسةالبعثة، 1413؛
- محمدبن احمد دولابى، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینى جلالى، قم 1407؛
- احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960، چاپ افست قم 1368ش؛
- روائع الحکمة : بلاغة الامامینالحسن و الحسین (ع)، ]اعداد[ مصطفى محسن موسوى، محسن شراره عاملى، و مهدى عطبى بصرى، بیروت: دارالصفوة، 1424/2004؛
- مجدودبن آدم سنایى، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوى، تهران 1359ش؛
- محمدبن حسن صفار قمى، بصائرالدرجات الکبرى فى فضائل آل محمد (ع)، چاپ محسن کوچهباغیتبریزى، تهران 1362 ش؛
- عبدالرزاقبن همام صنعانى، المصنَّف، چاپ حبیبالرحمان اعظمى، بیروت 1403/1983؛
- طباطبائى؛
- سلیمانبن احمد طبرانى، المعجمالکبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت 1404ـ140؛
- احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف 1386/ 1966، چاپ افست قم ]بیتا.[؛
- فضلبن حسن طبرسى، اعلام الورى باعلام الهدى، قم 1417؛
- همو، مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضلاللّه یزدى طباطبائى، بیروت 1408/1988؛
- طبرى، تاریخ (بیروت)؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛
- همو، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوى خرسان، بیروت 1401/1981؛
- همو، رجالالطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1415؛
- همو، کتابالغیبة، چاپ عباداللّه طهرانى و علیاحمد ناصح، قم 1411؛
- عزیزاللّه عطاردیقوچانى، مسندالامام الشهید ابیعبداللّهالحسینبن على علیهماالسلام، ]تهران[ 1376ش؛
- محمدبن على علویشجرى، فضل زیارة الحسین (علیهالسلام)، چاپ احمد حسینى، قم 1403؛
- علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحى صالح، بیروت 1387/1967، چاپ افست قم ]بیتا.[؛
- محمدبن مسعود عیاشى، کتابالتفسیر، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم 1380ـ1381، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛
- نعمانبن محمد قاضى نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام والقضایا و الاحکام، چاپ آصفبن علیاصغر فیضى، قاهره ]1963ـ 1965[، چاپ افست ]قم، بیتا.[؛
- باقر شریف قرشى، حیاةالامام الحسنبن على، بیروت 1413/ 1993؛
- سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم 1409؛
- علیبن ابراهیم قمى، تفسیرالقمى، چاپ طیب موسوى جزائرى، نجف 1387، چاپ افست قم ]بیتا.[؛
- کلینى؛
- فراتبن ابراهیم کوفى، تفسیر فراتالکوفى، چاپ محمدکاظم محمودى، تهران 1410/1990؛
- مجد خوافى، روضه خلد، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1345ش؛
- مجلسى؛
- یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تحفةّ الاشراف بمعرفة الاطراف، چاپ عبدالصمد شرفالدین و زهیر شاویش، بیروت 1403/1983؛
- همو، تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/2002؛
- مسعودى، تنبیه؛
- همو، مروج (بیروت)؛
- مسلمبن حجاج، الجامعالصحیح، بیروت : دارالفکر، ]بیتا.[؛
- محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حججاللّه علیالعباد، بیروت 1414/1993؛
- ناصر خسرو، سفرنامه ناصرخسرو قبادیانى مروزى، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران 1373ش؛
- یحییبن حسین ناطق بالحق، الافاده فى تاریخ الائمة السادة، چاپ محمدکاظم رحمتى، تهران 1387ش؛
- محمدصادق نجمى، سخنان حسینبن على (ع) (از مدینه تا کربلا)، قم 1378ش؛
- نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404؛
- نعیمبن حمّاد، کتابالفتن، چاپ سهیل زکار، ]بیروت[ 1414/ 1993؛
- یعقوبى، تاریخ.
پی نوشت
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 399؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، ج 2، ص 27.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 356ـ357؛ ابنحنبل، ج 1، ص 98، 118؛ دولابى، ص 99؛ کلینى، ج 6، ص 33؛ قس ابنسعد، همانجا؛ دولابى، ص 122، که حسین را مشتق از حسن شمردهاند.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، 1363ش الف، ج 2، ص 25ـ26؛ فضلبن حسن طبرسى، 1417، ج1، ص427ـ 428؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 454.
- ↑ ابنحنبل، ج 1، ص 159؛ دولابى، ص 99، 121؛ طبرانى، ج3، ص 98.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به کلینى، ج 6، ص 33ـ34؛ ابنبابویه، 1385ـ 1386، ج1، ص 137ـ138؛ طوسى، 1414، ص 367؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج 1، ص 31ـ32.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 357؛ دولابى، ص 100؛ براى اقوال مشابه درباره نامگذارى امام حسن علیهالسلام رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابن ابیشیبه، ج 8، ص 65؛ ابنقتیبه، 1960، ص 213؛ طبرانى، ج 3، ص 94؛ مفید، همانجا.
- ↑ ص 201.
- ↑ رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ ابن ابیالثلج، ص 28؛ ابنطلحه شافعى، ج 2، ص 374.
- ↑ ابن ابیالثلج، همانجا.
- ↑ ابنطلحه شافعى، همانجا.
- ↑ براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج 4، ص 86.
- ↑ همانجا.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص99ـ100؛ ابنقولویه، ص216ـ219؛ طوسى، 1414، ص49ـ 50؛ مجلسى، ج 37، ص 94ـ95؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ترجمه فارسى، ص 802، 846؛ ناصرخسرو، ص 72ـ75، 85؛ سنایى، ص 262، 266؛ مجدخوافى، ص 22، 26، 205، 271؛ جنید شیرازى، ص 251ـ252.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به مفید، همانجا؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 41.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 463؛ طوسى، 1401، همانجا؛ ابنعبدالبرّ، ج 1، ص 392.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 399؛ یعقوبى، ج 2، ص 246؛ دولابى، ص 102، 121؛ طبرى، ج 2، ص 555؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، همانجا.
- ↑ ابنعبدالبرّ، ج1، ص393.
- ↑ حاکم نیشابورى، ج 3، ص177؛ ابنعساکر، ج 14، ص 116.
- ↑ مجلسى، ج 44، ص201.
- ↑ رجوع کنید به طوسى، 1401، همانجا.
- ↑ ابوالفرج اصفهانى؛ مفید، همانجاها؛ ابنطلحه شافعى، ج 2، ص 372.
- ↑ ابنسعد؛ طبرى؛ دولابى، همانجاها.
- ↑ ابنبابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282؛ براى اقوال مختلف درباره روز و ماه و سال تولد امام رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 420؛ مِزّى، 1422، ج 6، ص 398ـ399.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 464؛ ابن ابیالثلج، ص 8.
- ↑ ابنقتیبه، 1960، ص 158.
- ↑ دولابى، ص 101؛ ابنعبدالبرّ؛ ابنعساکر، همانجاها.
- ↑ ج 6، ص 400ـ401.
- ↑ همسر عباسبن عبدالمطلب.
- ↑ نیز رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ج4، ص323؛ قس ابنحنبل، ج 6، ص 340؛ دولابى، ص 106؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 308،320، 348ـ349، که این موضوع را به امام حسن (ع) نسبت دادهاند.
- ↑ ج 1، ص 465.
- ↑ روز عاشورا.
- ↑ کربلا.
- ↑ ابنسعد، ج6، ص441؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص512؛ طبرى، ج 5، ص 394،400؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 41ـ42؛ قس طبرى، ج 5، ص 394، که بنابر روایتى شهادت امام را در ماه صفر دانسته است؛ ابن ابیالثلج، همانجا، که سال شهادت را شصتم هجرى ذکر کرده است.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، همانجا؛ طبرى، ج 5، ص 422؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها.
- ↑ طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها.
- ↑ دولابى، ص 133.
- ↑ کلینى؛ طوسى، 1401، همانجاها.
- ↑ نیز رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، 1417، همانجا.
- ↑ رجوع کنید به مسعودى، تنبیه، ص 303؛ ناطقبالحق، ص 11.
- ↑ همانجا.
- ↑ نیز رجوع کنید به ناطقبالحق، همانجا.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد؛ ابوالفرج اصفهانى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به ابنقتیبه، 1960، ص 213؛ بلاذرى، 1996ـ2000؛ یعقوبى، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص115، که سن امام را 56 سال نوشتهاند.
- ↑ فضلبن حسن طبرسى، 1417، همانجا؛ نیز رجوع کنید به کلینى، ج1، ص :463 57 سال و چند ماه؛ ابنابیالثلج؛ مسعودى، تنبیه، همانجاها: 57 سال.
- ↑ ابنسعد؛ ابنقتیبه، 1960، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص98ـ99، 103، 105؛ طوسى، 1401، همانجا.
- ↑ براى اقوال گوناگون درباره سن امام به هنگام شهادت و روز و ماه و سالآن رجوع کنید به مزّى،1422 ، ج6،ص445ـ446.
- ↑ ج 6، ص 399.
- ↑ طبقه پنجم.
- ↑ رجوع کنید به ابن ابیالثلج، همانجا؛ دلائلالامامة، ص 177.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 401.
- ↑ ابنماجه، ج 1، ص 216؛ طبرانى، ج 3، ص 65.
- ↑ ابنحنبل، ج 5، ص 354؛ ابنماجه، ج 2، ص 1190؛ ترمذى، ج 5، ص 324.
- ↑ رجوع کنید به آلعمران: 61؛ براى بیان امام رضا علیهالسلام درباره این آیه رجوع کنید به ابنبابویه، 1363الف، ج 1، ص 231ـ232.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 406ـ407؛ مسلمبن حجاج، ج 7، ص 120ـ121؛ ابنبابویه، 1363ش الف، ج 1، ص 85؛ مفید، ج 1، ص 168؛ براى اقوال مشابه درباره امام حسن (ع) رجوع کنید به حسنبن على، امام.
- ↑ ابنشبّه نمیرى، ج 3، ص 798ـ799.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 407.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، 1407، ص 467؛ طبرى، ج 4، ص 269.
- ↑ مسعودى، مروج، ج 3، ص 84؛ ابن ابیالحدید، ج 8، ص 253؛ براى سخن وى خطاب به ابوذر رجوع کنید به مجلسى، ج 22، ص 412ـ413.
- ↑ نعیمبن حمّاد، ص 84ـ85.
- ↑ ابنشبّه نمیرى، ج 3، ص 1131؛ قس ابنقتیبه، 1410، ج 1، ص 58، 62؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 89، که این مجروح شدن را به امام حسن (ع) نسبت دادهاند.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص187، 213، 246، 323؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 104ـ114، 136.
- ↑ رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 114ـ115.
- ↑ موقوفات.
- ↑ ابنشبّه نمیرى، ج 1، ص 227؛ نهجالبلاغة، نامه 24.
- ↑ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 356، قس ج 2، ص 357.
- ↑ رجوع کنید به ابنقتیبه، 1410، ج 1، ص 181؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 355ـ 356؛ مفید، ج1، ص25؛ مجلسى، ج42، ص235، 294ـ 295.
- ↑ رجوع کنید به ابن ابیالثلج، همانجا؛ دلائل الامامة، ص 159، 177.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 393، 456؛ ابناعثم کوفى، ج 4، ص 289ـ290.
- ↑ ابناعثم کوفى، ج 4، ص 292.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 457ـ458.
- ↑ ج 6، ص 410ـ415.
- ↑ رجوع کنید به حرّ عاملى، ج8، ص 309ـ318.
- ↑ رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 23.
- ↑ ابنسعد، ج6، ص409ـ410، 415؛ براى گزارش برخورد متفاوت امام حسن علیهالسلام رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به همان، ج6، ص414ـ415.
- ↑ رجوع کنید به همان، ج 6، ص 413؛ ابنابیشیبه، ج 2، ص 174.
- ↑ نمونهاى از این هماهنگى در مراسم خاکسپارى امام حسن گزارش شده است رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 226؛ نیز رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 409، که از احترام خاص ابنعباس به وى سخن گفته است.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 414ـ415.
- ↑ همان، ج 6، ص 422ـ423؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 458ـ459؛ مفید، ج 2، ص 32.
- ↑ ابنسعد، همانجا؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 459ـ460.
- ↑ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 460.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 414.
- ↑ همان، ج 6، ص 422؛ یعقوبى، ج 2، ص 228؛ ابناعثم کوفى، ج 4، ص 337ـ339، 342ـ343؛ طبرى، ج 5، ص 303.
- ↑ ابناعثم کوفى، ج 4، ص 339.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 423؛ طبرى، ج 5، ص 322؛ ابناعثم کوفى، ج 4، ص 349ـ350؛ ابنبابویه، 1417، ص 215ـ216.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 366، 453؛ دولابى، ص 104؛ طبرانى، ج 3، ص 95؛ ناطقبالحق، ص 11؛ مفید، ج 2، ص 27.
- ↑ رجوع کنید به ابنحنبل، ج 3، ص 261؛ بخارى، ج 4، ص 216؛ ترمذى، ج 5، ص 325.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 413؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 123.
- ↑ ناطقبالحق، همانجا.
- ↑ طبرانى، ج 3، ص 101.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 415؛ ابنابیشیبه، ج 6، ص 46؛ طبرانى، ج 3، ص 100.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 413ـ 417؛ ابن ابیشیبه، ج 6، ص 3، 15.
- ↑ کلینى، ج 6، ص 473ـ474؛ ابنبابویه، 1417، ص 193، 194، 543.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 410؛ طبرانى، ج 3، ص 115؛ ابن عبدالبرّ، ج 1، ص 397.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 413.
- ↑ ابناعثم کوفى، ج 3، ص 40.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 408؛ ابنابیشیبه، ج 7، ص 269.
- ↑ رجوع کنید به مجلسى، ج 43، ص 319؛ نیز براى روایتى دیگر درباره احترام امامحسین به امام حسن علیهالسلام رجوع کنید به بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 481؛ و براى احترام محمدبن حنفیه به امامحسین رجوع کنید به ابنشهرآشوب، ج 4، ص 74.
- ↑ رجوع کنید به ابنشهرآشوب، ج 4، ص 73.
- ↑ ابنعساکر، ج 14، ص 185.
- ↑ ابنعساکر، ج 70، ص 196ـ197؛ براى موارد مشابه رجوع کنید به ابنحزم، ج 8، ص 515؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 476.
- ↑ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 478ـ479.
- ↑ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 72ـ73.
- ↑ قاضى نعمان، ج 2، ص 339.
- ↑ مجلسى، ج 44، ص 196؛ نیز رجوع کنید به ابن ابیالدنیا، ص 140؛ کلینى، ج 4، ص 47؛ ابنبابویه، 1362ش، ج 1، ص 135ـ136، درباره بخشش حسنین علیهماالسلام.
- ↑ ابن شهرآشوب، ج 4، ص 83.
- ↑ همان، ج 4، ص 73ـ74.
- ↑ رجوع کنید به ابنعساکر، ج 43، ص 224ـ225.
- ↑ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 73.
- ↑ رجوع کنید به قاضى نعمان، ج 1، ص 37؛ ابنبابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 211؛ خزاز رازى، ص 117؛ مفید، ج 2، ص 30؛ نیز رجوع کنید به حسنبن على*، امام.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 257ـ258؛ خزاز رازى، ص 13ـ14، 23، 28ـ29، و جاهاى دیگر؛ نیز براى روایاتى مشابه از امام على و امام حسن علیهماالسلام رجوع کنید به خزاز رازى، ص 217، 221ـ223.
- ↑ رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ج 4، ص 319؛ کلینى، ج 1، ص 301ـ302؛ خزاز رازى، ص 229؛ فضلبن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 421ـ423؛ نیز براى اعتراف محمد حنفیه به امامت آن حضرت رجوع کنید به همان، ج 1، ص 423.
- ↑ ج 2، ص 30ـ31.
- ↑ هُدْنه.
- ↑ نیز رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 423ـ424.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، 1417، ص 425؛ همو، 1357ش، ص 307ـ308.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، 1357ش، ص 80؛ ابنعساکر، ج 14، ص 174، 180، 183ـ184.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، 1363ش الف، ج 1، ص 68؛ خزاز رازى، ص 230ـ234.
- ↑ رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 423؛ براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص 291؛ ابنبابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 537؛ طوسى، 1401، ج 5، ص 470؛ قطبراوندى، ج 1، ص 245ـ246؛ دلائل الامامة، ص 181ـ183، 186، 188ـ189؛ ابنعساکر، ج 14، ص 82؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 57، 59ـ60؛ مجلسى، ج 44، ص 185ـ186؛ هاشمبن سلیمان بحرانى، ج 2، ص 83ـ230؛ نیز رجوع کنید به حبابه والبیه*.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 465؛ ابنبابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 206؛ دلائل الامامة، ص177؛ نیز رجوع کنید به ابنبابویه،1363ش ب، ج1، ص461؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 92.
- ↑ کلینى، ج 1، ص 464؛ ابنبابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282ـ284؛ دلائلالامامة، ص 190؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 82.
- ↑ کلینى، همانجا؛ نیز براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابنبابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 205ـ210؛ براى تشبیه تداوم امامت از صلب امام حسین نه برادرش حسن علیهماالسلام به ماجراى هارون و موسى رجوع کنید به ابنبابویه، 1362ش، ج 1، ص 305؛ براى فهرستى از روایاتى درباره اِخبار پیامبر از شهادت امام حسین علیهالسلام رجوع کنید به عبداللّهبن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 113ـ133.
- ↑ ابنسعد، ج 6، ص 417ـ419؛ ابنحنبل، ج6، ص294؛ ابنقولویه، ص132؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص63.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص 68؛ کلینى، ج 1، ص 209؛ ابنقولویه، ص 143ـ148؛ ابنبابویه، 1417، ص 89.
- ↑ رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 142؛ ابنسعد، ج 6، ص 419ـ420؛ ابنقولویه، ص 149ـ156؛ ابنبابویه، 1417، ص 177ـ178، 196ـ197؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 259ـ260، ج 2، ص 532ـ535؛ مفید، ج 1، ص 330ـ331؛ ابن شهر آشوب، ج 4، ص 93ـ94؛ براى تفصیل مآخذ روایى در منابع اهلسنّت رجوع کنید به امینى، ص 49ـ150.
- ↑ براى فهرستى از این روایات رجوع کنید به عبداللّهبن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 101ـ112.
- ↑ رجوع کنید به کربلا*، واقعه.
- ↑ رجوع کنید به ابنقولویه، ص171ـ172، 354؛ ابنبابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 672؛ دلائلالامامة، ص 178.
- ↑ در اینباره رجوع کنید به جرى و انطباق*.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 464؛ ابنقولویه، ص 122؛ ابنبابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 206؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 57؛ نیز رجوع کنید به قمى، ج 2، ص 297.
- ↑ کهیعص.
- ↑ قمى، ج 2، ص 48؛ ابنبابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 461؛ همو، 1361ش، ص22؛ دلائل الامامة، ص 513ـ514؛ احمدبنعلى طبرسى، ج 2، ص 272ـ 273؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 92؛ فضلبن حسن طبرسى، 1408، ذیل آیه.
- ↑ ابنبابویه، 1363شب؛ دلائلالامامة؛ احمدبن على طبرسى؛ ابنشهرآشوب، همانجاها.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج 1، ص 287ـ288؛ ابنبابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 414؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 54؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 251، ج 2، ص 72.
- ↑ ابنبابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 207؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 359، 415، 417؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 53ـ54؛ نیز رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسى، 1408؛ طباطبائى، ذیل آیه.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج 8، ص 330؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 258، ج 2، ص 235.
- ↑ کلینى، ج 8، ص 255؛ ابن قولویه، ص 135؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 290؛ کوفى، ص 240.
- ↑ قمى، ج 2، ص 422؛ مجلسى، ج 24، ص 93؛ نیز رجوع کنید به ابنبابویه، 1368ش، ص 123؛ فضلبن حسن طبرسى، 1408، ج 10، ص 730، که سوره فجر سوره امام حسین علیهالسلام شمرده شده است.
- ↑ براى روایات فضیلت زیارت امام حسین و زیارتنامههاى آن حضرت رجوع کنید به علوى شجرى، ص 28ـ94؛ ابنقولویه، ص 220، 439؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 42ـ 69.
- ↑ رجوع کنید به تربت*.
- ↑ براى مجموعهاى از این اقوال رجوع کنید به روائعالحکمة، ص 272ـ311؛ نجمى، 1378ش.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 412؛ براى فهرستى از سخنان حکیمانه و مواعظ منقول از امام رجوع کنید به عطاردیقوچانى، ج 3، ص 143ـ152، 262ـ311.
- ↑ براى نقلهاى گوناگون آن رجوع کنید به دینورى، ص 300؛ ابناعثم کوفى، ج 5، ص 117؛ طبرى، ج 5، ص 450؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 79؛ ابنطاووس، 1417، ص 71.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 413؛ ابنابیشیبه، ج 2، ص 200، ج 7، ص 113؛ حمیرى، ص 157ـ 158.
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، 1414ـ1415، ج 2، ص 74ـ87؛ نیز رجوع کنید به حکمتنامه امام حسین علیهالسلام، ج 1، ص 508ـ547؛ براى مجموعهاى از دعاهاى مروى از امام حسین رجوع کنید به همان، ج 1، ص 486ـ592.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، 1385ـ1386، ج1، ص9؛ ابنشعبه، ص 244ـ245؛ ابنعساکر، ج 14، ص 183ـ184.
- ↑ صفار قمى، ص 32؛ کلینى، ج 1، ص 398ـ399.
- ↑ برقى، ج 1، ص 61؛ صفار قمى، ص 472؛ طوسى، 1414، ص 253ـ254؛ احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 22ـ23.
- ↑ ابن ابیزینب، ص 213؛ ابنبابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 264ـ269، 316ـ 318؛ طوسى، 1411، ص 190ـ191.
- ↑ برقى، ج 1، ص 147، 163ـ164؛ عیاشى، ج 1، ص 185.
- ↑ ابنبابویه، 1417، ص 200؛ مجلسى، ج 71، ص 315.
- ↑ رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 13ـ26.
- ↑ رجوع کنید به کلینى، ج 2، ص 611ـ613.
- ↑ رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 337ـ338؛ کلینى، ج 8، ص 244ـ245؛ ابنبابویه، 1362ش، ج 1، ص 42ـ 43؛ همو، 1357ش، ص 90ـ91؛ حسکانى، ج 1، ص 560.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به صنعانى، ج 3، ص 532ـ533، ج 4، ص 214؛ ابن ابیشیبه، ج 1، ص 355، ج 2، ص 200، ج 7، ص 388، 619؛ عطاردیقوچانى، ج 3، ص 220ـ260.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج 4، ص 81؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 474.
- ↑ رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 400؛ ابنقتیبه، 1960، ص213؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص140.
- ↑ رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 420؛ براى مجموعه اشعار منتسب به امام رجوع کنید به حکمتنامه امام حسین علیهالسلام، ج 2، ص 338ـ 420؛ همچنین براى تحلیل کلى از اشعار امام و مضامین آنها رجوع کنید به همان، ج 2، ص 330ـ336.
- ↑ رجوع کنید به ابنحنبل، ج 1، ص 201؛ دولابى، ص 125ـ 133، 137ـ 138؛ طبرانى، ج 3، ص 127ـ136؛ مزّى، 1403، ج 3، ص 65ـ 67؛ براى فهرستى از کسانى که امام از آنها روایت کرده است رجوع کنید به همو، 1422، ج 6، ص 397.
- ↑ رجوع کنید به دولابى، ص 125ـ 131؛ نیز براى فهرست روایات این دو از امام حسین علیهالسلام رجوع کنید به عطاردیقوچانى، ج3، ص382ـ383، 392ـ393.
- ↑ ج 3، ص 314ـ418.
- ↑ براى اسامى شمارى از راویان امام در منابع کهن رجوع کنید به ابنحنبل، همانجا؛ دولابى، ص 131ـ135؛ طبرانى؛ مزّى، 1422؛ همو، 1403، همانجاها.
- ↑ ص 99ـ106.
- ↑ قم 1374ش.
- ↑ تهران 1376ش.
- ↑ قم 1385ش.