رقیه دختر امام علی(ع): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
«یا اهلَ الکوفةِ! سوأة لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُمُوهَ وَ أنتهبتُم أموالَهُ وَ وَرَثتُمَوهُ وَ سبیتُم نِسأه و نکبتُموهُ، فتبّا لکُم و سُحقاً! وَیلَکُم أ تَدَرونَ اىُّ دَواه دهتکُم...»<ref>''دایرة المعارف تشیّع.''</ref> | «یا اهلَ الکوفةِ! سوأة لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُمُوهَ وَ أنتهبتُم أموالَهُ وَ وَرَثتُمَوهُ وَ سبیتُم نِسأه و نکبتُموهُ، فتبّا لکُم و سُحقاً! وَیلَکُم أ تَدَرونَ اىُّ دَواه دهتکُم...»<ref>''دایرة المعارف تشیّع.''</ref> | ||
و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند. هنگام ورود به شام نیز شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازهاى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و سرهاى شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آنها پرداخته، کمتر به چهرۀ اهل بیت پیامبر نگاه کنند. [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد [[دمشق]] کردند.<ref>''بحار الأنوار،ج 45،ص 112؛اعیان الشیعة،ج 3،ص 485.''</ref> در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات امویان کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مىداد. شعر معروف «مدینةُ جَدِّنا لا تَقَبَّلینا، فبِالحَسراتِ و الأحزانِ جِئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است. <ref>''تمام شعر که 38 بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص 423 آمده است.''</ref> البته بعضى معتقدند امّ کلثوم که دختر حضرت فاطمه (ع) بوده، در زمان امام مجتبى (ع) از دنیا رفت. | و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند. هنگام ورود به شام نیز شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازهاى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و [[سرهاى شهدا]] را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آنها پرداخته، کمتر به چهرۀ اهل بیت پیامبر نگاه کنند. [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد [[دمشق]] کردند.<ref>''بحار الأنوار،ج 45،ص 112؛اعیان الشیعة،ج 3،ص 485.''</ref> در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات امویان کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مىداد. شعر معروف «مدینةُ جَدِّنا لا تَقَبَّلینا، فبِالحَسراتِ و الأحزانِ جِئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است. <ref>''تمام شعر که 38 بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص 423 آمده است.''</ref> البته بعضى معتقدند امّ کلثوم که دختر حضرت فاطمه (ع) بوده، در زمان امام مجتبى (ع) از دنیا رفت. | ||
==واقعه [[عاشورا]] و حوادث پس از آن== | ==واقعه [[عاشورا]] و حوادث پس از آن== | ||
نسخهٔ ۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۵
ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین (ع) است و در واقعه عاشورا حضور داشته است. وى در سالهاى آخر عمر پیامبر خدا (ص) به دنیا آمد. زنى با فضیلت، فصیح، سخنور و دانا بود. نامش را زینب صغرى هم گفتهاند. وى در طول زندگى، شاهد شهادت مظلومانۀ عترت پیامبر بود.
ام کلثوم بنت علی بن ابیطالب زینب صغری | |
---|---|
زادروز |
سال 6ق |
آرامگاه | سوریه، قبرستان باب الصغیر |
محل زندگی | مدینه |
لقب | ام کلثوم |
حضور در کربلا
در سال 61 هجرى نیز در رکاب سید الشهدا (ع) به کربلا آمد و پس از عاشورا، در مدّت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفى و ستمهاى حکّام را افشا مىکرد. از جمله وقتى کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، امّ کلثوم به مردم دستور سکوت داد. چون نفسها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستى در یارى امام حسین (ع) و آلودن دست به خون سید الشهدا (ع) ملامت کرد.
آغاز خطبهاش چنین است:
«یا اهلَ الکوفةِ! سوأة لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُمُوهَ وَ أنتهبتُم أموالَهُ وَ وَرَثتُمَوهُ وَ سبیتُم نِسأه و نکبتُموهُ، فتبّا لکُم و سُحقاً! وَیلَکُم أ تَدَرونَ اىُّ دَواه دهتکُم...»[۱]
و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند. هنگام ورود به شام نیز شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازهاى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و سرهاى شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آنها پرداخته، کمتر به چهرۀ اهل بیت پیامبر نگاه کنند. شمر دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد دمشق کردند.[۲] در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات امویان کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مىداد. شعر معروف «مدینةُ جَدِّنا لا تَقَبَّلینا، فبِالحَسراتِ و الأحزانِ جِئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است. [۳] البته بعضى معتقدند امّ کلثوم که دختر حضرت فاطمه (ع) بوده، در زمان امام مجتبى (ع) از دنیا رفت.
واقعه عاشورا و حوادث پس از آن
- ابن طاووس میگوید: چون حسین (ع) وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، زینب (س) و رباب را تسلی داد.[۴]
- در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت:ای اهل کوفه صدقه بر ما (اهل بیت پیامبر) حرام است.[۵]
- روایتی که به هنگام ورود کاروان اسرا به شام، ام کلثوم از شمر خواست که سرهای شهدا را از میان اسیران به سمتی ببرد که همه نگاهها به آن طرف برود و نظاره به سوی آنان کمتر شود.[۶]
زمان وفات و نحوه آن
در باب زمان وفات ام کلثوم و چگونگی آن نیز اختلاف است.
- بسیاری از منابع، رحلت او و فرزندش زید را در یک زمان دانستهاند تا آن جا که نماز میت بر بدن هر دو با هم خوانده شد.[۷]
- عدهای وفات آنان را حدود سال 50 ق و در زمان سلطنت معاویه میدانند.[۸]
- برخی گفتهاند: وفات آنان در زمان حکومت عبدالملک بن مروان (73 – 86 ق) بوده است.[۹]
- مقریزی مینویسد: زمانی که همسر عون بن جعفر بود از دنیا رفت.[۱۰]
- ابن عبدالبر، وفات وی را در زمان امامت امام حسن (ع) ذکر میکند.[۱۱]
- ابن طیفور نیز قائل به وفات او پس از سال 61 ق و واقعه کربلا شده است.[۱۲]
نحوۀ وفات
درباره نحوه وفات هم آمده است کهام کلثوم و فرزندش زید بر اثر بیماری[۱۳] یا خورانیدن سم به آنان[۱۴] از دنیا رفتهاند.
مدفن
عمادالدین طبری میگوید:
ابن بطوطه در سفرنامهاش مینویسد:
- در نزدیکی شهر شام و یک فرسخ مانده به آن، مزار ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب (ع) از فاطمه است.[۱۶]
یاقوت حموی هم مینویسد:
- قبر ام کلثوم در راویه دمشق است.[۱۷]
ابن عساکر در این باره میگوید:
برخی نیز گفتهاند که این قبر، مدفن زینب (س)، دختر علی (ع) و فاطمه (س) است که کنیهاش ام کلثوم است.[۱۹]
منابع
پی نوشت
- ↑ دایرة المعارف تشیّع.
- ↑ بحار الأنوار،ج 45،ص 112؛اعیان الشیعة،ج 3،ص 485.
- ↑ تمام شعر که 38 بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص 423 آمده است.
- ↑ ابن طاووس، لهوف، ص82.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص114.
- ↑ ابن طاووس، لهوف، ص174.
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ج15، ص813.
- ↑ صفدی، الوافی بالوفیات، ج15، ص24؛ امین، اعیان الشیعه، ج3، ص485.
- ↑ صنعانی، المصنف، ج6، ص164.
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ج5، ص370.
- ↑ ابن عبدالبر، استیعاب، ج4، ص1956.
- ↑ ابن طیفور، بلاغات النساء، ص23 و 24.
- ↑ بغدادی، المنمق، ص312.
- ↑ صنعانی، المصنف، ج6، ص164.
- ↑ طبری، کامل بهایی، ج2، ص371.
- ↑ ابن بطوطه، الرحله، ج1، ص113.
- ↑ یاقوت، معجم البلدان، ج3، ص20.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج2، ص309.
- ↑ البیطار، حلیة البشر، ج2، ص50.