قیصر امین پور: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
<references />
<references />{{شاعران}}
[[رده:شاعران ایرانی]]
[[رده:شاعران ایرانی]]

نسخهٔ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۰۰

قیصر امین پور (١٣٣٨ ه. ش- ١٣٨٦ ه. ش) از چهره‌هاى نامدار و ماندگار شعر فارسى بود.

قیصر امین‌پور
Qaisar aminpour.jpg
زمینهٔ کاری شعر و ادبیات
زادروز ١٣٣٨ ه. ش
شهرستان شوشتر (روستای گتوند، شهرستان امروزی)
مرگ ١٣٨٦ ه. ش
تهران
ملیت ایرانی
پیشه شاعر، ترانه‌سرا
کتاب‌ها «در کوچه آفتاب»، «تنفّس صبح»، «آینه‌های ناگهان»، «منظومه ظهر روز دهم»، «مثل چشمه، مثل رود» ، «به قول پرستو» ، «طوفان در پرانتز» و «بی‌بال پریدن».

زندگینامه

قیصر امین پور در سال ١٣٣٨ ه. ش در گشوند، شوشتر به دنیا آمد. پس از طى تحصیلات دورۀ ابتدایى و متوسطه، در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخت و به اخذ درجۀ دکترى در رشته ادبیات فارسى نایل آمد. شعرهایش را برای اولین بار در سال ١٣٥٩ ه. ش از طریق حوزه‌ هنری اندیشه اسلامی منتشر ساخت و به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد. وى از جمله بنیانگذاران حوزه هنر و اندیشه اسلامى است.[۱]

او سرانجام در ٧ آبان ١٣٨٦ به دیدار حق شتافت.[۱]

آثار

وی در قالب غزل، اشعار زیبایی را با ترکیبات کم سابقه یا بی‌سابقه پدید آورده است. وی از شاعرانی است که در شعر نو از پیروان شیوه‌ نیماست. اشعار نو او که غالبا مضامین اجتماعی دارند از نگاهی تیزبین و ژرف و هنرمندانه حکایت می‌کنند. کشف‌های کلامی و ایجاد ترکیبات بدیع و نو از ویژگی‌های شاخص اشعار نو اوست. قیصر امین پور در زمینه رباعی نیز از نوآوران به شمار می‌آید؛ تا جایی که «رباعى متکامل» به نام قیصر و حسن حسینى ثبت خواهد شد. قیصر در زمینه شعر برای کودکان و نوجوانان نیز سروده‌هایی آفریده که برخی از آن‌ها نیز به کتاب‌های درسی راه یافته‌اند. در مجموع قیصر امین پور از معدود شاعرانی است که پس از انقلاب اسلامی ضمن گرایش به شعر کلاسیک در قالب غزل و رباعی همگام با حوادث انقلاب، ساخت نیمایی شعر را پی‌گرفته و اشعاری با درون مایه نو و زبانی ساده سروده است.

مجموعه شعر

نثر ادبی

«طوفان در پرانتز»

«بی‌بال پریدن». [۳]

اشعار

نی نامه

خوشا از دل نم اشکی فشاندن‌ به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن‌ زبان را زخمه‌ی فریاد کردن
خوشا از نی، خوشا از سر سرودن‌ خوشا نی نامه‌ای دیگر سرودن
نوای نی، نوایی آتشین است‌ بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی، نوای بی‌نوایی است‌ هوای ناله‌هایش، نینوایی است
نوای نی، دوای هر دل تنگ‌ شفای خواب گل، بیماری سنگ
قلم تصویر جانکاهی است از نی‌ علم، تمثیل کوتاهی است از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد سر او را به خط نی رقم زد
دل نی ناله‌ها دارد از آن روز از آن روز است نی را ناله پرسوز
چه رفت آن روز در اندیشه‌ی نی‌ که اینسان شد پریشان بیشه‌ی نی؟
سری سرمست شور و بی‌قراری‌ چون مجنون در هوای نی سواری
پر از عشق نیستان سینه‌ی او غم غربت، غم دیرینه‌ی او
غم نی بندبند پیکر اوست‌ هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی، آشنایی است‌ به هم اعضای او وصل از جدایی است
سرش بر نی، تنش در قعر گودال‌ ادب را گه الف گردید، گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزه‌ای منزل به منزل‌ به همراهش هزاران کاروان دل
چگونه پا ز گل بردارد اشتر که با خود باری از سر دارد اشتر؟
گران باری به محمل بود بر نی‌ نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد سرش بر نی، نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرین زبانی‌ عجب نبود ز نی شکر فشانی
اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می‌کشاند
سزد گر چشم‌ها در خون نشینند چو دریا را به روی نیزه بینند
شگفتا بی‌سر و سامانی عشق! به روی نیزه سرگردانی عشق!
ز دست عشق در عالم هیاهوست‌ تمام فتنه‌ها زیر سر اوست [۴]

نامی برای تو...

صدایی به رنگ صدای تو نیست‌ به جز عشق، نامی برای تو نیست
شب و روز تصویر موعود من‌ در آئینه جز چشم‌های تو نیست
تن جاده از رفتنت جان گرفت‌ رگ راه، جز ردّپای تو نیست
مزار تو، بی‌مرز و بی‌انتهاست‌ تو پاکیّ و این خاک، جز جای تو نیست
به تشییع زخم تو آمد بهار که جز سبز، رخت عزای تو نیست
کسی کز پی اهل مرهم رود دگر شیعه‌ی زخم‌های تو نیست
به آن زخم‌های مقدس قسم‌ که جز زخم، مرهم برای تو نیست

لشکر عشق

چند وقت است دلم می‌گیرد دلم از شوق حرم می‌گیرد
مثل یک قرن شب تاریک است‌ دو سه روزی که دلم می‌گیرد
مثل این است که دارد کم‌کم‌ هستی ام رنگ عدم می‌گیرد
دسته‌ی سینه زنى در دل من‌ نوحه می‌خواند و دم می‌گیرد
گریه‌ام، یعنی باران بهار هم نمی‌گیرد و هم می‌گیرد
بس که دلتنگی من بسیار است‌ دلم از وسعت کم می‌گیرد
لشکر عشق حرم را به خدا به خود عشق قسم می‌گیرد

منابع

پی نوشت

  1. تذکره شعراى معاصر، دهۀ اوّل انقلاب اسلامى، مصطفى اولیائى، ص ۱۳۳.
  2. این مجموعه در سال ۱۳۶۳ منتظر شد و امین پور با این مجموعه توانایی خود را به نمایش گذاشت.
  3. دریچه‌ای به دنیای شعر فارسی؛ ص ۶۶۱و ۶۶۲.
  4. آینه‌هاى ناگهان، قیصر امین‌پور، تهران، چاپ اول، سال ۱۳۷۲، ص ۱۶۲ تا ۱۶۵.