رشیدالدین وطواط: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
{{ب| چون تو بودی به دانش و مردی|در زمانه چو حیدر کرار }} | {{ب| چون تو بودی به دانش و مردی|در زمانه چو حیدر کرار }} | ||
{{ب| رفت فرزند تو به عاشورا|چون حسین علی به دار قرار }} | {{ب| رفت فرزند تو به [[عاشورا]]|چون [[حسین]] علی به دار قرار }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===شعر ۳=== | ===شعر ۳=== | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
===شعر ۴=== | ===شعر ۴=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| در خون من مشو، که به خون شستهام دو رخ|بیتو، به حق خون شهیدان کربلا <ref> منظومه عشق؛ ص ۴۶ و ۴۷.</ref> }} | {{ب| در خون من مشو، که به خون شستهام دو رخ|بیتو، به حق خون شهیدان [[کربلا]] <ref> منظومه عشق؛ ص ۴۶ و ۴۷.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۱
رشیدالدین وطواط (۴۸۰ ه. ق- ۵۷۳ ه. ق) از شاعران قرن ششم است.
رشیدالدین وطواط | |
---|---|
زادروز | ۴۸۰ ه. ق بلخ |
مرگ | ۵۷۳ ه. ق |
کتابها | «حدائق السحر فی دقائق الشعر»، «مطلوب کل طالب الامیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع)» |
زندگینامه
از شاعران و نویسندگان مشهور قرن ششم هجری قمری است که در حدود سال ۴۸۰ ه. ق در بلخ متولّد شد و جوانی را در فراگیری ادبیات در آن شهر گذراند و سپس به خدمت علاءالدّین اتسز خوارزمشاه درآمد و سی سال در دربار او صاحب دیوان انشا بود.
رشید در نظم و نثر فارسی و عربی مهارت کامل داشت. صنایع لفظی را در شعر بسیار مراعات کرده و قصاید وی همه مصنوع، مسجّع و مرصّع است. رشیدالدّین علاوه بر قصاید و غزلیات، نامههایی به نام منشآت دارد.
وی پس از ۹۳ سال زندگی در سال ۵۷۳ ه. ق درگذشت. [۱]
آثار
دیوان اشعاری به زبان فارسی و عربی دارد. از کتب مشهورش «حدائق السحر فی دقائق الشعر» در علم معانی و بیان است که بیشتر مطالب آن را از کتاب «ترجمانالبلاغه» محمّد بن عمر رادویانی گرفته است. کتاب دیگرش «مطلوب کل طالب الامیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع)» میباشد. که ترجمهی صد سخن کوتاه از امام علی (ع) است که معروف به صد کلمه یا مطلوب کل است.
اشعار
شعر ۱
خاندان طاهر پیغمبر اندر محنتاند | غم خورد زین حال هر کش اعتقاد طاهر است | |
آن که دین را کرد نصرت ذو الفقار جدّ او | در مضیقی اوفتاده، بیمعین و ناصر است | |
تا شنیدم کز فلک آل پیمبر شاکیاند | ناکسم گر جان من از زندگانی شاکر است | |
نی به سوی هیچ عشرت سینهی من مایل است | نی به روی هیچ راحت دیدهی من ناظر است | |
من کیم خود؟ کز برای این سبب در خلد عدن | خسته روح کاظم است و رنجه جان باقر است |
شعر ۲
چون تو بودی به دانش و مردی | در زمانه چو حیدر کرار | |
رفت فرزند تو به عاشورا | چون حسین علی به دار قرار |
شعر ۳
هست ارواح انبیا در خلد | بر ارواح انبیا رفتی | |
مصطفی جد تست پس تو مگر | گه به نزدیک مصطفی رفتی | |
فرع زهرا و مرتضی بودی | بر زهرا و مرتضی رفتی |
شعر ۴
در خون من مشو، که به خون شستهام دو رخ | بیتو، به حق خون شهیدان کربلا [۲] |