محمد حسین بهجتی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''محمد حسین بهجتی''' از شاعران معاصر است. | '''محمد حسین بهجتی''' (1314 ه.ش) از شاعران معاصر است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =محمد حسین بهجتی | | نام =محمد حسین بهجتی | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد =1314 ه.ش | ||
| محل تولد = | | محل تولد = | ||
| والدین = | | والدین = | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
محمد حسین بهجتی فرزند تقی متخلص به «شفق» در سال 1314 ه. ش در شهر اردکان متولد شد. به علت مخالفت پدرش نتوانست تحصیلات خود را از حد ابتدایی بالاتر برد، به ناچار به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سال 1331 برای ادامه تحصیل به قم عزیمت نمود در قم در نزد اساتید گرانقدری کسب فیض نمود. از سال 1351 | محمد حسین بهجتی فرزند تقی متخلص به «شفق» در سال 1314 ه. ش در شهر اردکان متولد شد. به علت مخالفت پدرش نتوانست تحصیلات خود را از حد ابتدایی بالاتر برد، به ناچار به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سال 1331 ه. ش برای ادامه تحصیل به قم عزیمت نمود در قم در نزد اساتید گرانقدری کسب فیض نمود. از سال 1351 ه. ش به مدت 9 سال در تهران سکونت اختیار نمود. | ||
پس از انقلاب و با شهادت آیة اله صدوقی و انتصاب امام جمله اردکان به جای آن شهید، به حکم امام خمینی به سمت امام جمعهی اردکان منصوب گردید. | پس از انقلاب و با شهادت آیة اله صدوقی و انتصاب امام جمله اردکان به جای آن شهید، به حکم امام خمینی به سمت امام جمعهی اردکان منصوب گردید. | ||
خط ۸۱: | خط ۶۵: | ||
{{ب| شمعم و با هر نفس آتشین|از تب عشق تو خبر میدهم }} | {{ب| شمعم و با هر نفس آتشین|از تب عشق تو خبر میدهم }} | ||
{{ب| ای تو امید دل من یا حسین|خاک رهت جای به سر میدهم }} | {{ب| ای تو امید دل من یا [[حسین]]|خاک رهت جای به سر میدهم }} | ||
{{ب| با نظری گر بنوازی مرا|جان به تو پاداش نظر میدهم }} | {{ب| با نظری گر بنوازی مرا|جان به تو پاداش نظر میدهم }} | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۰۲: | ||
{{ب| من با تو آمدم ز مدینه به کربلا|اکنون چگونه بیتو ره شام بسپرم؟ }} | {{ب| من با تو آمدم ز مدینه به کربلا|اکنون چگونه بیتو ره شام بسپرم؟ }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1308-1309. | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1308-1309.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۱۱: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۲
محمد حسین بهجتی (1314 ه.ش) از شاعران معاصر است.
محمد حسین بهجتی | |
---|---|
زادروز | 1314 ه.ش |
تخلص | «شفق» |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
محمد حسین بهجتی فرزند تقی متخلص به «شفق» در سال 1314 ه. ش در شهر اردکان متولد شد. به علت مخالفت پدرش نتوانست تحصیلات خود را از حد ابتدایی بالاتر برد، به ناچار به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سال 1331 ه. ش برای ادامه تحصیل به قم عزیمت نمود در قم در نزد اساتید گرانقدری کسب فیض نمود. از سال 1351 ه. ش به مدت 9 سال در تهران سکونت اختیار نمود.
پس از انقلاب و با شهادت آیة اله صدوقی و انتصاب امام جمله اردکان به جای آن شهید، به حکم امام خمینی به سمت امام جمعهی اردکان منصوب گردید.
وی از شاعران خوش ذوق و توانایی است که شعر و شاعری را از دوران تحصیل در قم آغاز کرد و در جریان انقلاب و پیروزی آن اشعار زیادی از او در مجلات مختلف به چاپ رسیده است. [۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بلبلم و زمزمه سر میدهم | از گل روی تو خبر میدهم | |
لالهام و بر دل من داغ توست | هدیهات از خون جگر میدهم | |
عاشقم و کعبهی کوی تو را | بوسه به دیوار و به در میدهم | |
شمعم و با هر نفس آتشین | از تب عشق تو خبر میدهم | |
ای تو امید دل من یا حسین | خاک رهت جای به سر میدهم | |
با نظری گر بنوازی مرا | جان به تو پاداش نظر میدهم | |
گر ببریدند یکی دست من | در ره تو دست دگر میدهم | |
عاشق حقّم من و در راه دوست | دست و دل و دیده و سر میدهم | |
نیست عجب گر ز دلم خون چکید | باغ گلم، لالهی تر میدهم | |
من خجلم گر که نیاوردم آب | از مژهام، سیل گهر میدهم | |
طوطی طبع «شفق» خسته را | از دم جانبخش شکر میدهم |
لب تشنه بود و شمر برید از قفا سرش | من بر رخش نظارهکنان در برابرش | |
دیگر چه احتیاج به شمشیر آبدار | بس بود بهر کشتن او داغ اکبرش | |
با جسم چاکچاک غریبانه جان سپرد | نگذاشتند تا که به دامان نهم سرش | |
دیگر چه تاب داشت تن پاره پارهاش | کز جور تاختند ستوران به پیکرش | |
ای جدّم، ای رسول خدا، چون کنم بیان | کز دشمنان چه دید سر ناز پرورش | |
ای مهربان برادرم، ای بر سر افسرم | در خاک و خون فتادهای، ای خاک برسرم | |
ای یادگار مادرم، ای تشنهلب حسین | برخیز تا رویم، که بییار و یاورم | |
در دست دشمنان بنگر، خواهرت اسیر | آخر مگر نه دختر زهرای اطهرم؟ | |
گر دختر یتیم تو گیرد بهانهات | او را دهم چه پاسخ و عذرش چه آورم؟ | |
من با تو آمدم ز مدینه به کربلا | اکنون چگونه بیتو ره شام بسپرم؟ |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج 3، ص 1956.