اسماعیل سکاک: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «اسماعیل سکاک فرزند ابو الفضل در سال 1346 ه. ش در شهر قزوین به دنیا آمد. تحصیلات خ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اسماعیل سکاک | '''اسماعیل سکاک''' (١٣٤٦ ه.ش) شاعر معاصر ایرانی است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = اسماعیل سکاک | |||
| تصویر = اسماعیل سکاک.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد =١٣٤٦ ه. ش | |||
| محل تولد =قزوین | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز اسکار = | |||
| جوایز آفی = | |||
| جایزه اریل = | |||
| جوایز بافتا = | |||
| جوایز سزار = | |||
| جوایز امی = | |||
| filmfareawards = | |||
| جوایز جمینای = | |||
| جوایز گوی طلایی = | |||
| جوایز تمشک طلایی = | |||
| جوایز گویا = | |||
| جوایز گرمی = | |||
| جوایز ایفتا = | |||
| جوایز لورنس الیور = | |||
| naacpimageawards = | |||
| جوایز فیلم ملی = | |||
| جوایز ساگه = | |||
| جوایز تونی = | |||
| جوایز سیمرغ بلورین = | |||
| جوایز جشن سینمای ایران = | |||
| جوایز حافظ = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
سکاک | اسماعیل سکاک فرزند ابو الفضل در سال ١٣٤٦ ه. ش در شهر قزوین به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ادبیات فارسی در دانشگاه قزوین سپری نمود. | ||
سکاک از سال ٦٧ بطور جدی به سرودن شعر پرداخت و در انجمنهای ادبی شهر خود حضوری فعال یافت. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در روزنامهها، جنگهای ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده انتشار یافته است. | |||
وی بیشتر در زمینه کلاسیک شعر میگوید و تمایلش به سرودن غزل و رباعی بیشتر از سایر قوالب شعری است گرچه در مثنوی نیز دستی دارد. | |||
==آثار== | |||
از اسماعیل سکاک یک مجموعه شعر به نام «با مسافری در ایستگاه من» چاپ و منتشر شده است. | |||
==اشعار== | |||
===ماه بنی هاشم=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۲: | خط ۸۹: | ||
{{ب| وقتی صدای شوم دشمن را در لحظههای جنگ حس میکرد|سنگینی بغض نرفتن را بر سینهاش چون سنگ حس میکرد }} | {{ب| وقتی صدای شوم دشمن را در لحظههای جنگ حس میکرد|سنگینی بغض نرفتن را بر سینهاش چون سنگ حس میکرد }} | ||
{{ب| با آن که مشتاق شهادت بود- در آن زمین پر خطر- امّا|یک گام دوری از برادر را انگار صد فرسنگ حس میکرد }} | {{ب| با آن که مشتاق [[شهادت]] بود- در آن زمین پر خطر- امّا|یک گام دوری از برادر را انگار صد فرسنگ حس میکرد }} | ||
{{ب| یک دشت سرشار از شجاعت بود امّا خجالت میکشید از خود|وقتی غریبی برادر را در آن زمان تنگ حس میکرد }} | {{ب| یک دشت سرشار از شجاعت بود امّا خجالت میکشید از خود|وقتی غریبی برادر را در آن زمان تنگ حس میکرد }} | ||
{{ب| اهل حرم وقتی که سقّا را، ماه | {{ب| اهل حرم وقتی که سقّا را، ماه [[بنیهاشم]] صدا کردند|خورشید در چشمان او خود را کوچکتر و بیرنگ حس میکرد }} | ||
{{ب| در اوج جانبازی دلش میخواست صد جان دیگر هم فدا میکرد|یک جان به راه دوست دادن را در جان نثاری ننگ حس میکرد }} | {{ب| در اوج جانبازی دلش میخواست صد جان دیگر هم فدا میکرد|یک جان به راه دوست دادن را در جان نثاری ننگ حس میکرد }} | ||
{{ب| دور از حسین تشنه لب هر چند در خاک و خون افتاده بود امّا|آواز | {{ب| دور از [[حسین]] تشنه لب هر چند در خاک و خون افتاده بود امّا|آواز [[هل من ناصر]] ش را با غمگینترین آهنگ حس میکرد }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===خیمه تا گودال=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| زمین و آسمان کربلا شد وصل با آتش|میان خیمهها پیچید بیشرمانه تا آتش }} | {{ب| زمین و آسمان [[کربلا]] شد وصل با آتش|میان خیمهها پیچید بیشرمانه تا آتش }} | ||
{{ب| به همراه عطش راه تو را از چارسو بستند|تمام سنگها، سر نیزهها و زخم با آتش }} | {{ب| به همراه عطش راه تو را از چارسو بستند|تمام سنگها، سر نیزهها و زخم با آتش }} | ||
خط ۳۸: | خط ۱۱۵: | ||
{{ب| و بودی آن چنان تنها، که در آن ظهر دردآلود|پی غمخواری تو شعلهور شد هر کجا آتش }} | {{ب| و بودی آن چنان تنها، که در آن ظهر دردآلود|پی غمخواری تو شعلهور شد هر کجا آتش }} | ||
{{ب| نمیپرسی چگونه خواهرت مردانه پیمودهست|مسیر خیمه تا گودال | {{ب| نمیپرسی چگونه خواهرت مردانه پیمودهست|مسیر خیمه تا گودال و از گودال تا آتش }} | ||
{{ب| چه میشد خشک میشد دستهای فتنهی آن قوم|همانهایی که میبردند سوی خیمهها آتش }} | {{ب| چه میشد خشک میشد دستهای فتنهی آن قوم|همانهایی که میبردند سوی خیمهها آتش }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۶۴۵.] | ||
{{شاعران}} | |||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۲۳
اسماعیل سکاک (١٣٤٦ ه.ش) شاعر معاصر ایرانی است.
اسماعیل سکاک | |
---|---|
زادروز | ١٣٤٦ ه. ش قزوین |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اسماعیل سکاک فرزند ابو الفضل در سال ١٣٤٦ ه. ش در شهر قزوین به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ادبیات فارسی در دانشگاه قزوین سپری نمود.
سکاک از سال ٦٧ بطور جدی به سرودن شعر پرداخت و در انجمنهای ادبی شهر خود حضوری فعال یافت. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در روزنامهها، جنگهای ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده انتشار یافته است.
وی بیشتر در زمینه کلاسیک شعر میگوید و تمایلش به سرودن غزل و رباعی بیشتر از سایر قوالب شعری است گرچه در مثنوی نیز دستی دارد.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از اسماعیل سکاک یک مجموعه شعر به نام «با مسافری در ایستگاه من» چاپ و منتشر شده است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ماه بنی هاشم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وقتی صدای شوم دشمن را در لحظههای جنگ حس میکرد | سنگینی بغض نرفتن را بر سینهاش چون سنگ حس میکرد | |
با آن که مشتاق شهادت بود- در آن زمین پر خطر- امّا | یک گام دوری از برادر را انگار صد فرسنگ حس میکرد | |
یک دشت سرشار از شجاعت بود امّا خجالت میکشید از خود | وقتی غریبی برادر را در آن زمان تنگ حس میکرد | |
اهل حرم وقتی که سقّا را، ماه بنیهاشم صدا کردند | خورشید در چشمان او خود را کوچکتر و بیرنگ حس میکرد | |
در اوج جانبازی دلش میخواست صد جان دیگر هم فدا میکرد | یک جان به راه دوست دادن را در جان نثاری ننگ حس میکرد | |
دور از حسین تشنه لب هر چند در خاک و خون افتاده بود امّا | آواز هل من ناصر ش را با غمگینترین آهنگ حس میکرد |
خیمه تا گودال[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زمین و آسمان کربلا شد وصل با آتش | میان خیمهها پیچید بیشرمانه تا آتش | |
به همراه عطش راه تو را از چارسو بستند | تمام سنگها، سر نیزهها و زخم با آتش | |
تو در یک سوی میدان، اشتیاق مرگ هم با تو | و در آن سوی دیگر لشکر و یک کربلا آتش | |
به جز آتش چه کس میکرد یاری کودکانت را | نمیشد با غریبان گر به صحرا آشنا آتش | |
و بودی آن چنان تنها، که در آن ظهر دردآلود | پی غمخواری تو شعلهور شد هر کجا آتش | |
نمیپرسی چگونه خواهرت مردانه پیمودهست | مسیر خیمه تا گودال و از گودال تا آتش | |
چه میشد خشک میشد دستهای فتنهی آن قوم | همانهایی که میبردند سوی خیمهها آتش |