ادیب السلطنه: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «حسین سمیعی ملقّب به ادیب السّلطنه و متخلّص به «عطا» از ادبا و رجال قرن سیزدهم...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
حسین سمیعی ملقّب به | '''ادیبالسلطنه''' (۱۲۹۳ ه. ق-۱۳۷۳ ه. ق) یکی از شاعران ایرانی بود.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = حسین سمیعی | |||
| تصویر = ادیب السلطنه.png | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد =۱۲۹۳ ه. ق | |||
| محل تولد =رشت | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ =۱۳۷۳ ه. ق | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = ادیبالسّلطنه | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها =«دیوان اشعار» ، «رسالهی جان کلام» ، «رسالهای در دستور زبان فارسی» | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص =عطا | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز اسکار = | |||
| جوایز آفی = | |||
| جایزه اریل = | |||
| جوایز بافتا = | |||
| جوایز سزار = | |||
| جوایز امی = | |||
| filmfareawards = | |||
| جوایز جمینای = | |||
| جوایز گوی طلایی = | |||
| جوایز تمشک طلایی = | |||
| جوایز گویا = | |||
| جوایز گرمی = | |||
| جوایز ایفتا = | |||
| جوایز لورنس الیور = | |||
| naacpimageawards = | |||
| جوایز فیلم ملی = | |||
| جوایز ساگه = | |||
| جوایز تونی = | |||
| جوایز سیمرغ بلورین = | |||
| جوایز جشن سینمای ایران = | |||
| جوایز حافظ = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
حسین سمیعی ملقّب به ادیبالسّلطنه و متخلّص به «عطا» از ادبا و رجال قرن سیزدهم هجری است که در سال ۱۲۹۳ ه. ق | |||
در رشت متولد شد. دوران طفولیت را در کرمانشاه و تهران به سر | در رشت متولد شد. دوران طفولیت را در کرمانشاه و تهران به سر برد و بعد از پدرش به مشاغل دولتی پرداخت و به وزارت کشور، وزارت خارجه، وکالت مجلس شورا و سناتوری منصوب شد. وی شاعر بود و مدتی نیز انجمن ادبی تهران تحت سرپرستی او اداره میشد. | ||
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=840765&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان اشعار]» و «رسالهی جان کلام» و «رسالهای در دستور زبان فارسی» از او باقیمانده است. | |||
سمیعی به سال ۱۳۷۳ ه. ق (۱۳۳۲ ه. ش) وفات یافت. <ref>لغتنامه دهخدا.</ref> | |||
==اشعار== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| اندر آن ساعت که شد آغشته در خون پیکرش|شمر آمد چون اجل با خنجر کین بر سرش }} | {{ب| اندر آن ساعت که شد آغشته در خون پیکرش|[[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] آمد چون اجل با خنجر کین بر سرش }} | ||
{{ب| من نگویم کو چه کرد، آنقدر شد کز ظلم شمر|در بهشت عدن گریان گشت چشم مادرش }} | {{ب| من نگویم کو چه کرد، آنقدر شد کز ظلم شمر|در بهشت عدن گریان گشت چشم مادرش }} | ||
{{ب| باللّه آن افتادن و در خاک و خون غلتان شدن|آنقدر دشوار ننمودی که داغ | {{ب| باللّه آن افتادن و در خاک و خون غلتان شدن|آنقدر دشوار ننمودی که داغ [[علی اکبر (ع)|اکبر]]ش }} | ||
{{ب| آن سر انور که در دامان احمد جای داشت|خولی بیدین چنان جا داد در خاکسترش }} | {{ب| آن سر انور که در دامان احمد جای داشت|خولی بیدین چنان جا داد در خاکسترش }} | ||
خط ۱۷: | خط ۹۱: | ||
{{ب| آن که با داور چنین خصمی نمود و کینه توخت|عذرخواهی چیست روز حشر پیش داورش؟ }} | {{ب| آن که با داور چنین خصمی نمود و کینه توخت|عذرخواهی چیست روز حشر پیش داورش؟ }} | ||
{{ب| در مصاف جنگ چون از جور دشمن کشته شد|اکبر و | {{ب| در مصاف جنگ چون از جور دشمن کشته شد|اکبر و [[عباس ابن علی(ع)|عباس]] و عبد اللّه و [[عون بن جعفر طیار|عون]] و جعفرش }} | ||
{{ب| و اندر آن صحرای پر دشمن دگر باقی نماند|بهر یاری یک نفر زان جمله یار و یاورش }} | {{ب| و اندر آن صحرای پر دشمن دگر باقی نماند|بهر یاری یک نفر زان جمله یار و یاورش }} | ||
{{ب| ذو الجناح عشق را تا پهنهی میدان پراند|وین چنین با دشمنان کینهور ارجوزه <ref> ارجوزه: رجز.</ref> خواند: }} | {{ب| [[ذوالجناح|ذو الجناح]] عشق را تا پهنهی میدان پراند|وین چنین با دشمنان کینهور ارجوزه <ref> ارجوزه: رجز.</ref> خواند:}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۴۰: | خط ۱۱۳: | ||
{{ب| خلق را چون آورند آن روز از بهر حساب|دوست را آنجا جزا و خصم را کیفرِ منم }} | {{ب| خلق را چون آورند آن روز از بهر حساب|دوست را آنجا جزا و خصم را کیفرِ منم }} | ||
{{ب| بر رخ من میکشید از کینه تیغ کین، چرا؟|سعی دارید از برای کشتنم چندین چرا؟» <ref>سیری در مرثیه عاشورایی؛ ص | {{ب| بر رخ من میکشید از کینه تیغ کین، چرا؟|سعی دارید از برای کشتنم چندین چرا؟» <ref>سیری در مرثیه عاشورایی؛ ص ۳۲۴.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۰۸۶.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۵۵: | خط ۱۲۴: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران متأخر]] | [[رده:شاعران متأخر]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۹
ادیبالسلطنه (۱۲۹۳ ه. ق-۱۳۷۳ ه. ق) یکی از شاعران ایرانی بود.
حسین سمیعی | |
---|---|
زادروز | ۱۲۹۳ ه. ق رشت |
مرگ | ۱۳۷۳ ه. ق |
لقب | ادیبالسّلطنه |
کتابها | «دیوان اشعار» ، «رسالهی جان کلام» ، «رسالهای در دستور زبان فارسی» |
تخلص | عطا |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حسین سمیعی ملقّب به ادیبالسّلطنه و متخلّص به «عطا» از ادبا و رجال قرن سیزدهم هجری است که در سال ۱۲۹۳ ه. ق
در رشت متولد شد. دوران طفولیت را در کرمانشاه و تهران به سر برد و بعد از پدرش به مشاغل دولتی پرداخت و به وزارت کشور، وزارت خارجه، وکالت مجلس شورا و سناتوری منصوب شد. وی شاعر بود و مدتی نیز انجمن ادبی تهران تحت سرپرستی او اداره میشد.
«دیوان اشعار» و «رسالهی جان کلام» و «رسالهای در دستور زبان فارسی» از او باقیمانده است.
سمیعی به سال ۱۳۷۳ ه. ق (۱۳۳۲ ه. ش) وفات یافت. [۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اندر آن ساعت که شد آغشته در خون پیکرش | شمر آمد چون اجل با خنجر کین بر سرش | |
من نگویم کو چه کرد، آنقدر شد کز ظلم شمر | در بهشت عدن گریان گشت چشم مادرش | |
باللّه آن افتادن و در خاک و خون غلتان شدن | آنقدر دشوار ننمودی که داغ اکبرش | |
آن سر انور که در دامان احمد جای داشت | خولی بیدین چنان جا داد در خاکسترش | |
آن که با داور چنین خصمی نمود و کینه توخت | عذرخواهی چیست روز حشر پیش داورش؟ | |
در مصاف جنگ چون از جور دشمن کشته شد | اکبر و عباس و عبد اللّه و عون و جعفرش | |
و اندر آن صحرای پر دشمن دگر باقی نماند | بهر یاری یک نفر زان جمله یار و یاورش | |
ذو الجناح عشق را تا پهنهی میدان پراند | وین چنین با دشمنان کینهور ارجوزه [۲] خواند: |
«کای ضلالت پیشگان، فرزند پیغمبر منم | قرّة العین بتول و زادهی حیدر منم | |
گوشوار عرش یزدان قوّت قلب علی | آنکه دایم بود در آغوش پیغمبر منم | |
دین منم، ایمان منم، دنیا منم، عقبی منم | معنی قرآن منم، بگزیدهی داور منم | |
معنی طه منم، و التّین و الزّیتون منم | سدره و طوبی منم، جنّت منم، کوثر منم | |
آن که پیش آستانش بهر تعظیم جلال | روز تا شب گشته پشت آسمان چنبر منم | |
روز محشر چون کنید آخر که خصمی میکنید | با من مظلوم، چون خود شافع محشر منم | |
خلق را چون آورند آن روز از بهر حساب | دوست را آنجا جزا و خصم را کیفرِ منم | |
بر رخ من میکشید از کینه تیغ کین، چرا؟ | سعی دارید از برای کشتنم چندین چرا؟» [۳] |