اسدی طوسی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ابو نصر علی بن احمد | '''اسدی طوسی'''، شاعر و حماسه سرای ایرانی قرن پنجم هجری قمری است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = اسدی طوسی | |||
| تصویر = اسدی طوسی.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = ابو نصر علی بن احمد طوسی | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت =ایرانی | |||
| تاریخ تولد = اوایل قرن پنجم | |||
| محل تولد = طوس | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ =۴۶۵ ه. ش | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = گرشاسب نامه، مناظرات و فرهنگ لغات یا لغت فرس | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص =اسدی | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==زندگینامه== | |||
ابونصر علی بن احمد طوسی معروف به اسدی طوسی در اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم در طوس به دنیا آمد. «اسدی» لقب و تخلّص شعری شاعر میباشد. دورهی بلوغ او در شاعری مصادف با انقلاب خراسان و غلبهی سلجوقیان بر آن دیار و برافتادن حکومت غزنویان از آن ناحیه بود. ناگزیر وی خراسان را ترک و به مغرب ایران روی نهاد و در آذربایجان اقامت گزید. در آنجا با «امیر ابودلف» پادشاه نخجوان و «شجاعالدّوله ابوشجاع منوچهر بن شاوور» از پادشاهان شدادی ارتباط یافت. اسدی از شاعران قوی طبع، باریکاندیش و ژرفبین ایران است. زیرا پس از اینکه فردوسی داستانسرایی را به آخرین درجه کمال رسانید، اسدی به داستانسرایی و نظم داستانی که از بسیاری جهات به شاهنامه نزدیک است، گرایش پیدا کرد. اما او به مدد وسعت فکر و طبع ورزیده، دری تازه به روی سخنسرایان گشود و طرزی نوین را بنیان نهاد به طوری که میتوان او را در صف شاعران بزرگ و استادان بلند مرتبه قرار داد. | |||
اسدی از علمای لغت بود و در این فن تبحّر داشت. بسیاری از | اسدی از علمای لغت بود و در این فن تبحّر داشت. بسیاری از دیوانهای گذشتگان را خوانده و نوادر لغات را به دست آورده و گاهی همانها را در اشعار خود به کار برده است و بدین سبب کتاب «گرشاسب نامه» وی در بردارنده تعداد کثیری از لغات فارسی است که بالفعل مهجور مانده اند. اسدی از علوم عربیّت و نظم و نثر عربی اطلاع کامل داشت. هم چنین در ریاضی به خصوص فلسفه الهی دستی داشته و غالب اشعارش را تحت تأثیر این معلومات سروده است. | ||
وفات اسدی به نقل هدایت به سال ۴۶۵ ه.ق اتفاق افتاده است. <ref>مجمع الفصحاء؛ ج 1، ص ۱۰۷. مجالس المؤمنین؛ ج ۲، ص ۶۰۹ و۶۱۰. سخن و سخنوران؛ ج ۲، ص ۷۳-۹۷. لغت نامه دهخدا.</ref> | |||
==آثار== | |||
آثار او عبارتند از: | |||
1- «گرشاسب نامه» که به سال ۴۵۸ ه. ق به نظم در آورده است. | |||
2- «مناظرات» که شامل قصایدی در مناظره بین دو چیز یا دو کس مانند شب و روز، مغ و مسلمان، آسمان و زمین و نیزه و کمان. مناظرات او به غایت نیکو است و ظاهرا در اشعار بعد از اسلام سابقه نداشته است. | |||
3- «فرهنگ لغات» یا «لغت فرس» این کتاب به جهت دقت حدود و صحت تفسیر، بهترین کتاب لغت و نیز قدیمیترین فرهنگ موجود زبان فارسی است. | |||
==اشعار== | |||
===نعت رسول اللّه(ص) و اهل بیت او(ع)=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ثنا باد بر جان پیغمبرش|محمّد فرستادهی رهبرش }} | |||
{{ب| که بد بر درِ دین ایزد کلید|جهان یکسر از بهر او شد پدید }} | |||
{{ب| بدو داد دادار پیغام خویش|بپیوست با نام او نام خویش }} | |||
{{ب| ز پیغمبران او پسین بد درست|و لیکن شود زنده زایشان نخست }} | |||
{{ب| یکی تن بدو خلق چندین هزار|برون آمد و کرد دین شکار }} | |||
{{ب| ببرد از همه گوی پیغمبری|که با او کسی را نبد همسری }} | |||
{{ب| خبر زان چه بگذشت ازو در جهان|کجا راست آید به صد داستان }} | |||
{{ب| به یک چشم زد از دل سنگ سخت|به معجز برآورد نوبر درخت }} | |||
{{ب| دل دنیی از دیو بی بیم کرد|مه آسمان را بدو نیم کرد }} | |||
{{ب| ز هامون به چرخ برین شد سوار|سخن گفت بر عرش با کردگار }} | |||
{{ب| گه رستخیز آب کوثر و راست|لوا و شفاعت سراسر و راست }} | |||
{{ب| بر اندامش ایزد یکایک فزود|هنرهاش را بر هنر بر فزود }} | |||
{{ب| ورا بود رفتن به یک دم ز جای|به درگاه سلطان هر دو سرای }} | |||
{{ب| ببرد از فرشته جدا پایگاه|بر قاب قوسین یزدانش راه }} | |||
{{ب| سرافیل هم رازش و هم نشست|براق اسب و جبریل فرمان برست }} | |||
{{ب| همی دونش بر عرش آمد قیام|شده معجز او را ز ایزد پیام }} | |||
{{ب| به چندین بزرگی جهان دار راست|بدو داد پاک آن چنان کو بخواست }} | |||
{{ب| نمود آنچه بایست هر خوب و زشت|ره دوزخ و راه خرّم بهشت }} | |||
{{ب| چنان کرد دین را به شمشیر تیز|که باشد همی تا گهِ رستخیز }} | |||
{{ب| ز یزدان و از ما هزاران درود|مر او را و یارانش را برفزود }} | |||
{{ب| کدامست یارش شناسی به نام|گزیده بهر کس ز دانش تمام }} | |||
}}ب| علی و بتول و حسین و حسن|همی نگذرانیم از ایشان سخن }} | {{ب| به تیغش شده داد و دین آشکار|که خوانند ورا شیر پروردگار }} | ||
{{ب| علی و بتول و [[حسین]] و حسن|همی نگذرانیم از ایشان سخن }} | |||
{{ب| نداریم با دیگران هیچ کار|به مهر علی بگذران روزگار <ref>مجالس المؤمنین؛ ج ۲، ص ۶۱۲.</ref> }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۶۶: | خط ۱۲۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۷۳۱-۷۳۲.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۷۳: | خط ۱۲۷: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران متقدم]] | [[رده:شاعران متقدم]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۲۲
اسدی طوسی، شاعر و حماسه سرای ایرانی قرن پنجم هجری قمری است.
اسدی طوسی | |
---|---|
نام اصلی | ابو نصر علی بن احمد طوسی |
زادروز | اوایل قرن پنجم طوس |
مرگ | ۴۶۵ ه. ش |
ملیت | ایرانی |
کتابها | گرشاسب نامه، مناظرات و فرهنگ لغات یا لغت فرس |
تخلص | اسدی |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابونصر علی بن احمد طوسی معروف به اسدی طوسی در اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم در طوس به دنیا آمد. «اسدی» لقب و تخلّص شعری شاعر میباشد. دورهی بلوغ او در شاعری مصادف با انقلاب خراسان و غلبهی سلجوقیان بر آن دیار و برافتادن حکومت غزنویان از آن ناحیه بود. ناگزیر وی خراسان را ترک و به مغرب ایران روی نهاد و در آذربایجان اقامت گزید. در آنجا با «امیر ابودلف» پادشاه نخجوان و «شجاعالدّوله ابوشجاع منوچهر بن شاوور» از پادشاهان شدادی ارتباط یافت. اسدی از شاعران قوی طبع، باریکاندیش و ژرفبین ایران است. زیرا پس از اینکه فردوسی داستانسرایی را به آخرین درجه کمال رسانید، اسدی به داستانسرایی و نظم داستانی که از بسیاری جهات به شاهنامه نزدیک است، گرایش پیدا کرد. اما او به مدد وسعت فکر و طبع ورزیده، دری تازه به روی سخنسرایان گشود و طرزی نوین را بنیان نهاد به طوری که میتوان او را در صف شاعران بزرگ و استادان بلند مرتبه قرار داد.
اسدی از علمای لغت بود و در این فن تبحّر داشت. بسیاری از دیوانهای گذشتگان را خوانده و نوادر لغات را به دست آورده و گاهی همانها را در اشعار خود به کار برده است و بدین سبب کتاب «گرشاسب نامه» وی در بردارنده تعداد کثیری از لغات فارسی است که بالفعل مهجور مانده اند. اسدی از علوم عربیّت و نظم و نثر عربی اطلاع کامل داشت. هم چنین در ریاضی به خصوص فلسفه الهی دستی داشته و غالب اشعارش را تحت تأثیر این معلومات سروده است.
وفات اسدی به نقل هدایت به سال ۴۶۵ ه.ق اتفاق افتاده است. [۱]
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آثار او عبارتند از:
1- «گرشاسب نامه» که به سال ۴۵۸ ه. ق به نظم در آورده است.
2- «مناظرات» که شامل قصایدی در مناظره بین دو چیز یا دو کس مانند شب و روز، مغ و مسلمان، آسمان و زمین و نیزه و کمان. مناظرات او به غایت نیکو است و ظاهرا در اشعار بعد از اسلام سابقه نداشته است.
3- «فرهنگ لغات» یا «لغت فرس» این کتاب به جهت دقت حدود و صحت تفسیر، بهترین کتاب لغت و نیز قدیمیترین فرهنگ موجود زبان فارسی است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نعت رسول اللّه(ص) و اهل بیت او(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ثنا باد بر جان پیغمبرش | محمّد فرستادهی رهبرش | |
که بد بر درِ دین ایزد کلید | جهان یکسر از بهر او شد پدید | |
بدو داد دادار پیغام خویش | بپیوست با نام او نام خویش | |
ز پیغمبران او پسین بد درست | و لیکن شود زنده زایشان نخست | |
یکی تن بدو خلق چندین هزار | برون آمد و کرد دین شکار | |
ببرد از همه گوی پیغمبری | که با او کسی را نبد همسری | |
خبر زان چه بگذشت ازو در جهان | کجا راست آید به صد داستان | |
به یک چشم زد از دل سنگ سخت | به معجز برآورد نوبر درخت | |
دل دنیی از دیو بی بیم کرد | مه آسمان را بدو نیم کرد | |
ز هامون به چرخ برین شد سوار | سخن گفت بر عرش با کردگار | |
گه رستخیز آب کوثر و راست | لوا و شفاعت سراسر و راست | |
بر اندامش ایزد یکایک فزود | هنرهاش را بر هنر بر فزود | |
ورا بود رفتن به یک دم ز جای | به درگاه سلطان هر دو سرای | |
ببرد از فرشته جدا پایگاه | بر قاب قوسین یزدانش راه | |
سرافیل هم رازش و هم نشست | براق اسب و جبریل فرمان برست | |
همی دونش بر عرش آمد قیام | شده معجز او را ز ایزد پیام | |
به چندین بزرگی جهان دار راست | بدو داد پاک آن چنان کو بخواست | |
نمود آنچه بایست هر خوب و زشت | ره دوزخ و راه خرّم بهشت | |
چنان کرد دین را به شمشیر تیز | که باشد همی تا گهِ رستخیز | |
ز یزدان و از ما هزاران درود | مر او را و یارانش را برفزود | |
کدامست یارش شناسی به نام | گزیده بهر کس ز دانش تمام | |
به تیغش شده داد و دین آشکار | که خوانند ورا شیر پروردگار | |
علی و بتول و حسین و حسن | همی نگذرانیم از ایشان سخن | |
نداریم با دیگران هیچ کار | به مهر علی بگذران روزگار [۲] |