سید علی خان مشعشعی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴۷: خط ۴۷:
}}
}}


'''سید علی خان مشعشعی''' از شعرای عرب زبان است.


== زندگینامه ==
سید علی خان مشعشعی حویزی پسر سید خلف بن سید عبد المطلب از سادات موسوی و معروف به مشعشعی است. وی اهل حویزه و یکی از حاکمان آنجا بود علاوه بر نسب درخشانش آراسته به جامه‌های نورانی فضل و دانش و علم و ادب و شعر بود.
سید علی خان مشعشعی حویزی پسر سید خلف بن سید عبد المطلب از سادات موسوی و معروف به مشعشعی است. وی اهل حویزه و یکی از حاکمان آنجا بود علاوه بر نسب درخشانش آراسته به جامه‌های نورانی فضل و دانش و علم و ادب و شعر بود.


در آثار او جز تبلیغ دین خدا از توحید و نبوّت و امامت و دیگر عقاید راستین دیده نمی‌شود.
در آثار او جز تبلیغ دین خدا از توحید و نبوّت و امامت و دیگر عقاید راستین دیده نمی‌شود.


شیخ حرّ عاملی او را دانشمندی فاضل و شاعری ادیب و جلیل القدر معرفی کرد. و صاحب ریاض العلماء نیز او را ستوده است. سیّد علی تألیفات زیادی در علم و ادب و دین به جای گذاشته که عبارتند از: «النور المبین فی الحدیث» در 4 جلد در اثبات نص بر حقانیت علی (ع)، تفسیر القرآن الکریم که به نام «منتخب التفاسیر» معروف است. «خیر المقال» که شرح قصیده‌ی مقصوره اوست در موضوع ادبیّات و نبوّت و امامت «نکت البیان» مجموعه‌ای است شامل برگزیده‌ی مطالب چهار تالیف یاد شده، دیوان اشعار موسوم به «خیر جلیس و نعم انیس» و ...
شیخ حرّ عاملی او را دانشمندی فاضل و شاعری ادیب و جلیل القدر معرفی کرد. و صاحب ریاض العلماء نیز او را ستوده است.  


سیّد علی در سال 1088 ه. ق درگذشت و شهاب حویزی در مرگ او مرثیه گفت که در دیوان اشعارش موجود است. <ref> الغدیر؛ ج 11، ص 312 و 313. اعیان الشیعه؛ ج 30، ص 20- 37. ادب الطف؛ ج 5، ص 134 و 135.</ref>
سیّد علی در سال 1088 ه. ق درگذشت و شهاب حویزی در مرگ او [[مرثیه]] گفت که در دیوان اشعارش موجود است. <ref> الغدیر؛ ج 11، ص 312 و 313. اعیان الشیعه؛ ج 30، ص 20- 37. ادب الطف؛ ج 5، ص 134 و 135.</ref>
 
== آثار ==
سیّد علی تألیفات زیادی در علم و ادب و دین به جای گذاشته که عبارتند از: «النور المبین فی الحدیث» در 4 جلد در اثبات نص بر حقانیت علی (ع)، تفسیر القرآن الکریم که به نام «منتخب التفاسیر» معروف است. «خیر المقال» که شرح قصیده‌ی مقصوره اوست در موضوع ادبیّات و نبوّت و امامت «نکت البیان» مجموعه‌ای است شامل برگزیده‌ی مطالب چهار تالیف یاد شده، دیوان اشعار موسوم به «خیر جلیس و نعم انیس» و ...
 
== نمونه اشعار ==




خط ۱۱۹: خط ۱۲۶:
11- و فاجعه‌ی جانگداز امام حسن (ع) بزرگوار که چگونه خانه‌نشین شد و به چشمان اشکبار و جگر پاره‌پاره‌ی او نگاه کنی.
11- و فاجعه‌ی جانگداز امام حسن (ع) بزرگوار که چگونه خانه‌نشین شد و به چشمان اشکبار و جگر پاره‌پاره‌ی او نگاه کنی.


12- و سوگ و اندوه قتل حسین (ع) را که چون او، هیچ کسی با نیرنگ به قتل نرسیده.
12- و سوگ و اندوه قتل [[امام حسین|حسین (ع)]] را که چون او، هیچ کسی با نیرنگ به قتل نرسیده.


13- آنجا که او را در کربلا به خاک هلاک انداختند، و یاران و فرزندانش را کشتند.
13- آنجا که او را در [[کربلا]] به خاک هلاک انداختند، و یاران و فرزندانش را کشتند.


14- و زنان آل محمّد (ص) را به اسیری گرفته، و سوار بر شتران سرخ، به همه‌جا گرداندند.
14- و زنان آل محمّد (ص) را به اسیری گرفته، و سوار بر شتران سرخ، به همه‌جا گرداندند.


15- هرگاه به این منظره‌ی جانگداز، که زنجیر بر گردن حضرت سجّاد (ع) انداختند، و سر بزرگوار حسین (ع) را در پیش روی آن حضرت منتقل کردند.
15- هرگاه به این منظره‌ی جانگداز، که زنجیر بر گردن [[زین العابدین «ع»|حضرت سجّاد (ع)]] انداختند، و سر بزرگوار حسین (ع) را در پیش روی آن حضرت منتقل کردند.


16- و احوال نه تن دیگر از امامان (ع) را که در مقابله با مخالفان بودند و چگونه به خصومت آنان کمر بستند، هرگاه مطالعه کنی.
16- و احوال نه تن دیگر از امامان (ع) را که در مقابله با مخالفان بودند و چگونه به خصومت آنان کمر بستند، هرگاه مطالعه کنی.
خط ۱۸۹: خط ۱۹۶:


13- و به عترت بزرگوار او که امید نجات آنها دارم، و دوستی آنها بهترین مایه‌ی نجات من است.
13- و به عترت بزرگوار او که امید نجات آنها دارم، و دوستی آنها بهترین مایه‌ی نجات من است.


==منابع==
==منابع==


دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 443-445.
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 443-445.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
خط ۲۰۲: خط ۲۰۶:
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران عرب]]
[[رده:شاعران عرب]]
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۹

سید علی خان مشعشعی‌
زادروز حویزه
پدر و مادر سید خلف بن سید عبد المطلب از سادات موسوی
مرگ 1088 ه. ق.
لقب مشعشعی‌
پیشه دانشمندی فاضل و شاعری ادیب و جلیل القدر
کتاب‌ها «النور المبین فی الحدیث» در 4 جلد در اثبات نص بر حقانیت علی (ع)، تفسیر القرآن الکریم که به نام «منتخب التفاسیر» معروف است. «خیر المقال» که شرح قصیده‌ی مقصوره اوست در موضوع ادبیّات و نبوّت و امامت «نکت البیان» مجموعه‌ای است شامل برگزیده‌ی مطالب چهار تالیف یاد شده
دیوان سروده‌ها خیر جلیس و نعم انیس

سید علی خان مشعشعی از شعرای عرب زبان است.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سید علی خان مشعشعی حویزی پسر سید خلف بن سید عبد المطلب از سادات موسوی و معروف به مشعشعی است. وی اهل حویزه و یکی از حاکمان آنجا بود علاوه بر نسب درخشانش آراسته به جامه‌های نورانی فضل و دانش و علم و ادب و شعر بود.

در آثار او جز تبلیغ دین خدا از توحید و نبوّت و امامت و دیگر عقاید راستین دیده نمی‌شود.

شیخ حرّ عاملی او را دانشمندی فاضل و شاعری ادیب و جلیل القدر معرفی کرد. و صاحب ریاض العلماء نیز او را ستوده است.

سیّد علی در سال 1088 ه. ق درگذشت و شهاب حویزی در مرگ او مرثیه گفت که در دیوان اشعارش موجود است. [۱]

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سیّد علی تألیفات زیادی در علم و ادب و دین به جای گذاشته که عبارتند از: «النور المبین فی الحدیث» در 4 جلد در اثبات نص بر حقانیت علی (ع)، تفسیر القرآن الکریم که به نام «منتخب التفاسیر» معروف است. «خیر المقال» که شرح قصیده‌ی مقصوره اوست در موضوع ادبیّات و نبوّت و امامت «نکت البیان» مجموعه‌ای است شامل برگزیده‌ی مطالب چهار تالیف یاد شده، دیوان اشعار موسوم به «خیر جلیس و نعم انیس» و ...

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رثای اهل بیت (ع):


1- أرجو من الدّهر الخؤون و داداو أری الخلیفة یخلف الأوعادا

2- یا دولة ما کنت أحسب انّنی‌أشقی بها و غدا الشّریف عمادا

3- و لعلّه مع لطفه لم ینولی‌خلفا و لکن دهرنا ماجادا

4- و إذا هبطت عن العلا بفضائلی‌فتعجّبوا ثم انظروا من سادا؟!

5- یا درّة بیعت بأبخس قیمةقد صادقت فی ذا الزّمان کسادا

6- دهر یحطّ الکاملین و یرفع‌الأنذال و الأوباش و الأوغادا

7- لو کان فی ذا الدّهر خیر ما علاالتیمیّ بعد المصطفی أعوادا

8- و یذاد عنها حیدر مع أنّ خیرالخلق صرّح «فی الغدیر» و نادا

9- من کنت مولاه فهذا مولاه من‌بعدی و أسمع بالنّدا الأشهادا

10- و إذا نظرت إلی البتول و قد غدت‌مغضوبة بعد النبیّ تلادا

11- و مصیبة الحسن الزکیّ و عزله‌تبکی العیون و تقرح الأکبادا

12- و المحنة العظمی التی ما مثلهاقتل الحسین خدیعة و عنادا

13- من بعد ما أن صرّعوا بالطفّ أنصارا له بل قتّلوا الأولادا

14- و نساء آل محمّد مسبیّةتسری بها حمر النّیاق و خادا

15- و یؤمهم بقیوده السجّاد والرأس الکریم یشّیع السجّادا

16- و التسعة الأطهار ما قاسوا من‌الأضداد لمّا عاشروا الأضدادا

17- ما بین مطرود و مسموم و محبوس‌یعالج دهره الأقیادا

18- حقّقت ما أحد من الأشرف حازالمکرمات و نال منه مرادا [۲]


1- من از روزگار، چشم دوستی داشتم، لکن می‌بینم که به همه‌ی وعده‌های خود خلف می‌ورزد.

2- من از دولت روزگار انتظار نداشتم، که این‌چنین تیره‌روز باشم، در حالی‌که شرافت، باید اساس کار باشد.

3- شاید روزگار، فقط مرا هدف قرار نداده بلکه شیوه‌ی کهن او همین بی‌وفایی است.

4- هرگاه از بلندای اندیشه، به این فضایلی که من می‌خواهم بیان کنم بنگرید، آنگاه است که تعجّب خواهید کرد که چه کسی سرور و پیشوا است.

5- ای گوهر تابناکی که در روزگار ما، به کمترین بها فروخته می‌شود و بازارش کساد پیدا کرده است.

6- این زمانه‌ای است که کاملان را پست می‌دارد و اوباش و فرومایگان را برمی‌کشد.

7- اگر روزگار خیری داشت، دیگر پس از مصطفی (ص) بنده‌ی تیمی چوبی بلند نمی‌کرد.

8- و در برابر دشمنان جای آن نبود که از علی حیدر (ع) دفاع بشود، چراکه او را بهترین مخلوقات در غدیر، به صراحت به جانشینی خود برگزید و فرمود:

9- «هرکس من مولای او هستم، پس از من این علی مولای او است» و با بانگ بلند، این ندا را همه شنیدند و شهادت دادند.

10- هرگاه به احوال دختر پیامبر (ص) بنگری، که چگونه این دختر بزرگوار پیامبر، پس از او مغضوب قرار گرفت.

11- و فاجعه‌ی جانگداز امام حسن (ع) بزرگوار که چگونه خانه‌نشین شد و به چشمان اشکبار و جگر پاره‌پاره‌ی او نگاه کنی.

12- و سوگ و اندوه قتل حسین (ع) را که چون او، هیچ کسی با نیرنگ به قتل نرسیده.

13- آنجا که او را در کربلا به خاک هلاک انداختند، و یاران و فرزندانش را کشتند.

14- و زنان آل محمّد (ص) را به اسیری گرفته، و سوار بر شتران سرخ، به همه‌جا گرداندند.

15- هرگاه به این منظره‌ی جانگداز، که زنجیر بر گردن حضرت سجّاد (ع) انداختند، و سر بزرگوار حسین (ع) را در پیش روی آن حضرت منتقل کردند.

16- و احوال نه تن دیگر از امامان (ع) را که در مقابله با مخالفان بودند و چگونه به خصومت آنان کمر بستند، هرگاه مطالعه کنی.

17- که چگونه همگی یا مطرود و یا مسموم و محبوس بودند، و زنجیر بر گردن داشتند.

18- به راستی اذعان خواهی کرد که هیچ‌یک از این مدعیّان مسند خلافت پیامبر و مخالفان خاندان او، پایگاه شریفی نداشتند و به مراد خود نرسیدند.


چکامه‌ی دیگر: [۳]


1- و لو لا حسام المرتضی أصبح الوری‌و ما فیهم من یعبد اللّه مسلما

2- و أبناؤه الغرّ الکرام الاولی بهم‌أنار من الاسلام ما کان مظلما

3- و اقسم لو قال الأنام بحبّهم‌لما خلق الربّ الکریم جهنّما

4- و ما منهم إلا إمام مسوّدحسام سطا بحر طما عارض هما

5- فافزع إلی مدح ألامین فإنّمالأمانه البلد الأمین أمین

6- و أخیه وارث علمه و وزیره‌و نصیره فی الحرب و هو زبون

7- و بنیه أقمار الهدی لو لاهم‌لم یعرف المفروض و المسنون

8- و صیّرت خیر المرسلین وسیلتی‌و ألزمت نفسی صمتها و وقارها

9- و عترته خیر الأنام و فخرهم‌أبت أن یشقّ العالمون غبارها

10- و صیّر وسیلتک المصطفی‌الأمین أبا القاسم المؤتمن

11- و صنو الرّسول و من قد علاعلی کتفه یوم کسر الوثن

12- و بضعته و إمامی الشهیدمن بعد ذکر إمامی الحسن

13- و بالعترة الغرّ أرجو النجاةفحبّهم لی أو فی الجنن


1- هرگاه شمشیر علی (ع) نبود، مردم صبح که از خواب برمی‌خاستند، کسی را که بر خدا عبادت کند، نمی‌یافتند.

2- فرزندان علی (ع) همگی بزرگواران و نیکانی بودند که به وجود آنان هرچه از اسلام تاریک بود، روشن گشته است.

3- من سوگند می‌خورم که هرگاه مردم بر این خاندان، مهر می‌ورزیدند، خدای کریم جهنم را نمی‌آفرید.

4- افراد این خاندان، یا امامی بزرگوار، یا شمشیری حمله برنده، یا دریایی مواج، یا چهره‌ای اشکبار بودند.

5- به مدح و ستایش پیامبر امین پناهنده شو، او کسی است که در بلد الامین چهره‌ی شناخته و امینی است.

6- و نیز به دامان برادرش و وارث علم و وزیر و یاور پیامبر (ص) در جنگ‌های سخت پناه ببر.

7- و به درگاه فرزندان او پناه ببر، که همگی اقمار هدایت بودند و هرگاه وجود نداشتند فرائض و سنن دین خدا شناخته نمی‌شد.

8- بهترین پیامبر را وسیله‌ی رستگاری خود قرار داده و بزرگی و وقار این را بر خود برگزیدم.

9- و خاندان او بهترین مردمانند و در افتخار ایشان این بس که دیگر دانشمندان به خاک پای آنها نمی‌رسند.

10- به دامن ابو القاسم مصطفی آن امین مورد اعتماد، چنگ بزن و توسّل کن.

11- و به دامن یار پیامبر (ص) که در روز شکستن بتها بر دوش پیامبر قرار گرفت.

12- و به دختر پیامبر و امام شهید و امام حسن (ع) توسّل کن.

13- و به عترت بزرگوار او که امید نجات آنها دارم، و دوستی آنها بهترین مایه‌ی نجات من است.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الغدیر؛ ج 11، ص 312 و 313. اعیان الشیعه؛ ج 30، ص 20- 37. ادب الطف؛ ج 5، ص 134 و 135.
  2. الغدیر؛ ج 11، ص 310.
  3. همان؛ ص 314.