رشدی العامل‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «رشدی العامل به سال 1934 میلادی در یکی از شهرهای استان «الأنبار» عراق متولد شد و...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
رشدی العامل به سال 1934 میلادی در یکی از شهرهای استان «الأنبار» عراق متولد شد و پس از اتمام دوره متوسطه به دانشگاه بغداد رفت و در سال 1962 میلادی از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل گردید. او بر برخی از صفحات فرهنگی مجلات از جمله «المستقبل» و «صوت الأحرار» نظارت داشت و از سال 1959 به عضویت «اتحاد الأدباء» درآمد. العامل در سال 1990 م وفات یافت. برخی از آثار او چنین است: «أغان بلادموع»، «عیون بغداد و المطر»، «للکلمات ابواب و أشرعه»
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = رشدی العامل‌
| تصویر                  =
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          =
| ملیت                  =
| تاریخ تولد            = 1934 میلادی  
| محل تولد                = در یکی از شهرهای استان «الأنبار» عراق  
| والدین                =
| تاریخ مرگ              = 1990 میلادی
| محل مرگ                =
| علت مرگ                =
| محل زندگی              =
| مختصات محل زندگی        =
| مدفن                  =
|مذهب                  =
|در زمان حکومت          =
|اتفاقات مهم            =
| نام دیگر              =
|لقب                    =
|بنیانگذار              =
| پیشه                  = شاعر
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                =
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            =  «أغان بلادموع»، «عیون بغداد و المطر» و «للکلمات ابواب و أشرعه»
|تخلص                    =
|فیلم ساخته بر اساس اثر=
| همسر                    =
| شریک زندگی            =
| فرزندان                =
|تحصیلات                  =
|دانشگاه                =
|حوزه                  =
|شاگرد                  =
|استاد                  =
|علت شهرت              =
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از        =
| وب‌گاه                  =
|گفتاورد                =
|امضا                  =
}}
'''رشید العامل'''، از شعرای عرب زبانی است که دررثای [[اهل بیت]] اشعاری سروده است.


رشدی عامل قصیده‌ی معروفی در رثای حسین (ع) سروده به نام «الحسین یکتب قصیدته الأخیرة». حسین قصیده‌ی آخرش را می‌نویسد، و شاعر در این قصیده از زبان حسین (ع) صحنه‌ی پس از شهادت و ... را توصیف می‌کند.
== زندگینامه ==
رشدی العامل به سال 1934 میلادی در یکی از شهرهای استان «الأنبار» عراق متولد شد و پس از اتمام دوره متوسطه به دانشگاه بغداد رفت و در سال 1962 میلادی از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل گردید. او بر برخی از صفحات فرهنگی مجلات از جمله «المستقبل» و «صوت الأحرار» نظارت داشت و از سال 1959 به عضویت «اتحاد الأدباء» درآمد. العامل در سال 1990 م وفات یافت.
 
== آثار ==
برخی از آثار رشید العامل چنین است: «أغان بلادموع»، «عیون بغداد و المطر»، «للکلمات ابواب و أشرعه»
 
== نمونه اشعار ==
رشدی عامل قصیده‌ی معروفی در رثای [[امام حسین|حسین (ع)]] سروده به نام «الحسین یکتب قصیدته الأخیرة». حسین قصیده‌ی آخرش را می‌نویسد، و شاعر در این قصیده از زبان حسین (ع) صحنه‌ی پس از شهادت و ... را توصیف می‌کند.




خط ۲۱: خط ۷۵:




ای یزید! هرچه می‌خواهی با سر بریده‌ی در طبق بکن! آیا برمی‌گردی؟! در روز بدر هنگامی‌که اسبان به سوی یکدیگر شیهه می‌کشدند آنچه را که خریدی تقسیم کن و خون جسد مرا تقسیم کن!
ای [[یزید]]! هرچه می‌خواهی با سر بریده‌ی در طبق بکن! آیا برمی‌گردی؟! در روز بدر هنگامی‌که اسبان به سوی یکدیگر شیهه می‌کشدند آنچه را که خریدی تقسیم کن و خون جسد مرا تقسیم کن!


و هر آنچه در توان داری برای جلب رضایت سفیان، معاویه و ولید انجام بده!
و هر آنچه در توان داری برای جلب رضایت سفیان، معاویه و ولید انجام بده!
خط ۳۲: خط ۸۶:




زینب وحدها فی البراری تحمل الرّأس، رأسی الی الشّام حتّی الرّمال أخرجت ما تضمّ من الماء و انسلّ من جوفها النّهر یدعو: تعال أیّها الرّأس أسقیک ماء زلال <ref> همان؛ ص 144.</ref>
[[زینب (س)|زینب]] وحدها فی البراری تحمل الرّأس، رأسی الی الشّام حتّی الرّمال أخرجت ما تضمّ من الماء و انسلّ من جوفها النّهر یدعو: تعال أیّها الرّأس أسقیک ماء زلال <ref> همان؛ ص 144.</ref>




خط ۵۲: خط ۱۰۶:




مرحبا ای فرات!
مرحبا ای [[فرات]]!


آبت را در لحظات حساس از ما دریغ کردی؟!
[[آب]]<nowiki/>ت را در لحظات حساس از ما دریغ کردی؟!
(بخل آب فرات در روز عاشورا و خیانت آب در لحظات حساس را به رخ آب می‌کشد)
(بخل آب فرات در روز عاشورا و خیانت آب در لحظات حساس را به رخ آب می‌کشد)


خط ۶۴: خط ۱۱۸:




و بدین‌سان صحنه‌ی دلخراش شهادت عبّاس (ع) را در کنار فرات یادآور می‌شود و با زبان کنایه به آب فرات مرحبا می‌گوید:
و بدین‌سان صحنه‌ی دلخراش [[شهادت]] [[عباس ابن علی(ع)|عبّاس (ع)]] را در کنار فرات یادآور می‌شود و با زبان کنایه به آب فرات مرحبا می‌گوید:




خط ۹۰: خط ۱۴۴:


اما من تا ابد حسین خواهم ماند و تو یزید!  
اما من تا ابد حسین خواهم ماند و تو یزید!  
==منابع==
==منابع==


دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 650-653.
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 650-653.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
خط ۱۰۶: خط ۱۵۳:
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران عرب]]
[[رده:شاعران عرب]]
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۴

رشدی العامل‌
زادروز 1934 میلادی
در یکی از شهرهای استان «الأنبار» عراق
مرگ 1990 میلادی
پیشه شاعر
دیوان سروده‌ها «أغان بلادموع»، «عیون بغداد و المطر» و «للکلمات ابواب و أشرعه»

رشید العامل، از شعرای عرب زبانی است که دررثای اهل بیت اشعاری سروده است.

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رشدی العامل به سال 1934 میلادی در یکی از شهرهای استان «الأنبار» عراق متولد شد و پس از اتمام دوره متوسطه به دانشگاه بغداد رفت و در سال 1962 میلادی از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل گردید. او بر برخی از صفحات فرهنگی مجلات از جمله «المستقبل» و «صوت الأحرار» نظارت داشت و از سال 1959 به عضویت «اتحاد الأدباء» درآمد. العامل در سال 1990 م وفات یافت.

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی از آثار رشید العامل چنین است: «أغان بلادموع»، «عیون بغداد و المطر»، «للکلمات ابواب و أشرعه»

نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رشدی عامل قصیده‌ی معروفی در رثای حسین (ع) سروده به نام «الحسین یکتب قصیدته الأخیرة». حسین قصیده‌ی آخرش را می‌نویسد، و شاعر در این قصیده از زبان حسین (ع) صحنه‌ی پس از شهادت و ... را توصیف می‌کند.


ها أنا الآن نصفان نصف یعانق برد الثّری و نصف یرفّ علی شرفات الرّماح ها أنا الآن و الرّیاح جسدی تحت لحدی و رأسی جناح ها أنا بین رمل الصّحاری و لون السّماء ها أنا فی العراء انکرتنی ضفاف الفرات فلم ألق قطرة ماء [۱]


اینک این منم که بین سر و بدنم فاصله افتاده است!

نیمی از پیکرم با خاک سرد هم‌آغوش شده و نیم دیگر برفراز نیزه‌هاست!

این منم که بین ریگهای صحرا و آبی آسمان در حرکتم!

این بدن عریان و پاره‌پاره‌ی من است که حتی آب فرات نیز مرا نمی‌شناسد!

و قطره‌ای آب نیز به من ننوشانده است.


ذاک رأسی علی طبق بارد یا یزید جرّب الآن ما تشتهی هل تعید؟! یوم بدر إذا صهلت فی الفیا فی الخیول ام تعمّم سفیان فی لیلة القدر ترضی معاویة و الولید لجناحی ترفّ الغصون و ترنو الیّ البتول یقبّل ثغری المدمّی الصّحابة یبکی علیّ الرّسول فاضرب الآن فی جسدی یا یزید وزّع الآن ما یشتری وزّع الآن من جسدی دمه ثغره، حلم عینیه فالیوم عید غیر أنّ السّموات تبکی و ثغر النّبیّ یقبّل ثغر الشّهید [۲]


ای یزید! هرچه می‌خواهی با سر بریده‌ی در طبق بکن! آیا برمی‌گردی؟! در روز بدر هنگامی‌که اسبان به سوی یکدیگر شیهه می‌کشدند آنچه را که خریدی تقسیم کن و خون جسد مرا تقسیم کن!

و هر آنچه در توان داری برای جلب رضایت سفیان، معاویه و ولید انجام بده!

چه باک که اکنون شاخه‌ها از بالهای من به پرواز می‌آیند و فاطمه‌ی بتول به من روی نمود؛

صحابه لبان خونین مرا می‌بوسند و پیامبر اکرم (ص) بر من می‌گرید .... ای یزید به جسد من می‌زنی

آری ای یزید! امروز عید است، لیک عیدی که آسمانها می‌گریند و پیامبر (ص) لبان شهید را بوسه‌باران می‌کند.


زینب وحدها فی البراری تحمل الرّأس، رأسی الی الشّام حتّی الرّمال أخرجت ما تضمّ من الماء و انسلّ من جوفها النّهر یدعو: تعال أیّها الرّأس أسقیک ماء زلال [۳]


هنوز زینب (س) در صحرا به تنهایی راه می‌پیماید و سر بریده را به سوی شام می‌برد، اما بوی ندامت از سراسر صحرا به مشام می‌رسد. ریگزارها آب خویش نمایان می‌سازند و نهرها از دل خویش جاری می‌سازند و سر بریده را به سوی خویش می‌خوانند تا سیرابش کنند.


فاستفیقی اذا یا بتول ایقظی السّیف فی کفّ حیدر سلّی من النوم عین الرّسول [۴]


ای بتول! برخیز!

و شمشیر علی (ع) را بیدار کن!

و چشمان پیامبر اسلام (ص) را از خواب بیدار کن! (سر بریده نگاهی به فرات می‌افکند.)


مرحبا یا فرات خانک الماء فی الصّیف و استلّ منک المیاه أنت أغرقت فی ساعة الصّفر أرواحنا المزهرات و سطوت علینا سرقت ... نواعیرنا المثقلات مرحبا یا فرات [۵]


مرحبا ای فرات!

آبت را در لحظات حساس از ما دریغ کردی؟! (بخل آب فرات در روز عاشورا و خیانت آب در لحظات حساس را به رخ آب می‌کشد)

تو مانع کبوترهای تشنه شدی

ای آب خائن تو عامل غرق گردیدن روح‌های پاک شدی

و آسیاب آبی را با حمله‌ای ناجوانمردانه به سرقت بردی؛


و بدین‌سان صحنه‌ی دلخراش شهادت عبّاس (ع) را در کنار فرات یادآور می‌شود و با زبان کنایه به آب فرات مرحبا می‌گوید:


منذ ألف تقمّطنی الأمّهات یرضعننی من حلیب الصّدور منذ ألف تکفّننی الثّاکلات و یغرسن حولی النّذور منذ ألف یحصد الجذور دمی المستباح الی نخلة فی أعالی الفرات منذ ألف أدور ... أدور ... أدور ... و أبقی أدور مرحبا یا فرات مرحبا یا فرات [۶]


(حسین (ع) قطرات خون خویش را می‌بیند که به روی آب، در سرخی خون‌رنگ صبح در حرکت است و مژگان را به آن شستشو می‌دهند)

پس از هزارسال، مادران با یاد من کودکان خود را قنداق می‌کنند و یاد مرا، با شیر خویش به جان آنها می‌ریزند.

و هرجا ماتم‌زده‌ای است گویا دوباره حسین (ع) را در کفن می‌پیچند .... و برایش نذر می‌کنند و ....

همه‌ی آن دشت و صحرا با خون حسین (ع) سیراب است و پس از گذشت هزاره‌ای، هنوز حسین (ع) در آنجا می‌گردد!

پس ای فرات آفرین بر تو

مرحبا بر تو ای فرات!


جرّب الآن فی جسدی یا یزید! فسأبقی الحسین و تبقی اذا ذکر النّاس هذا یزید [۷]


اما با همه‌ی اوصاف بیان رنج‌ها و مصیبت‌ها، عاقبت شیرین پیروزی از آن ماست! ای یزید! پیکر من تو را فریب داد (گمان کردی با شهادت من همه چیز پایان یافته است)

اما من تا ابد حسین خواهم ماند و تو یزید!

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. مجله شیراز؛ العدد الاول؛ ص 142.
  2. همانجا.
  3. همان؛ ص 144.
  4. همانجا.
  5. همانجا.
  6. همان؛ ص 145.
  7. همانجا.