على انسانى: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام =على انسانى | تصویر = ان...» ایجاد کرد) |
(مرحوم آیت الله حاج شیخ محمود نجفی) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =على انسانى | | نام =على انسانى | ||
| تصویر = | | تصویر =ali ensani.jpg | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت =شعر آیینی و مداحی | ||
| ملیت = | | ملیت =ایرانی | ||
| تاریخ تولد =1326 | | تاریخ تولد =1326 | ||
| محل تولد =کاشان | | محل تولد =کاشان | ||
| والد = | | والد = | ||
خط ۲۳: | خط ۲۲: | ||
| پیشه = | | پیشه = | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری =اصفهانى و عراقى | |سبک نوشتاری = اصفهانى و عراقى | ||
|کتابها = | |کتابها = | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
|فیلمنامهها = | |فیلمنامهها = | ||
|دیوان اشعار = | |دیوان اشعار =* تصحیح و مقابلۀ منظومۀ حماسى عاشورایى «چهار خیابان باغ فردوس» سرودۀ الهامى کرمانشاهى از شعراى تواناى دورۀ قاجاریّه. * مجموعۀ «چراغ صاعقه» حاوى اشعار برگزیدۀ عاشورایى شاعران. * مجموعۀ شعرى «یک عمر» حاوى غزلهاى برگزیدۀ صائب تبریزى در زمینههاى اخلاقى، عرفانى و مذهبى، و نیز استقبالهاى او از برخى از غزلیات لسانالغیب حافظ شیرازى. * مجموعۀ شعر «دل سنگ آب شد» حاوى اشعار آیینى وى. * مجموعۀ شعرى «یک دم» که سوگ سرودهها و نوحههاى او را در بر دارد و آمادۀ چاپ مىباشد. | ||
|تخلص = | |تخلص = | ||
|فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)= | |فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)= | ||
خط ۴۷: | خط ۴۶: | ||
}} | }} | ||
'''علی انسانی''' (زاده 1326 در کاشان) شاعر و [[مداحى|مداح]] ایرانی است. | |||
==زندگینامه== | |||
علی انسانی در سال 1333 همراه با افراد خانواده خود به تهران عزیمت کرد و تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در همین شهر به پایان برد و با حضور مستمر خود در محافل ادبى و مذهبى از محضر اساتید فن بهرهها برد. وی از اویل جوانى با شیوۀ ستایشگرى آل اللّه و آفرینش آثار آیینى آشنا شد و به تدریج با تجربههایى که در این دو مقوله کسب کرد، توانست در انجمنهاى ادبى و محافل آیینى حضور موفقى داشته باشد تا جایى که امروز از چهرههاى ممتاز و برتر جامعۀ مدّاحان و از شعراى مطرح و نامآشناى آیینى به شمار مىرود. او طبعا به سبک اصفهانى (هندى) متمایل است و شیوۀ بیانى او غالبا آمیزهاى از دو سبک اصفهانى و عراقى است. | |||
== اساتید == | |||
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمود نجفی. | |||
==آثار== | |||
===مجموعه اشعار=== | |||
==راندۀ خوانده== | *تصحیح و مقابلۀ منظومۀ حماسى عاشورایى «چهار خیابان باغ فردوس» سرودۀ الهامى کرمانشاهى از شعراى تواناى دورۀ قاجاریّه. | ||
*مجموعۀ «چراغ صاعقه» حاوى اشعار برگزیدۀ عاشورایى شاعران. | |||
*مجموعۀ شعرى «یک عمر» حاوى غزلهاى برگزیدۀ صائب تبریزى در زمینههاى اخلاقى، عرفانى و مذهبى، و نیز استقبالهاى او از برخى از غزلیات لسانالغیب حافظ شیرازى. | |||
*مجموعۀ شعر (دل سنگ آب شد) حاوى اشعار آیینى وى. | |||
*مجموعۀ شعرى «یک دم» که سوگ سرودهها و نوحههاى او را در بر دارد. | |||
===اشعار=== | |||
====راندۀ خوانده==== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| اگر بر آستان خوانى مرا،خاک درت گردم | و گر از در | {{ب| اگر بر آستان خوانى مرا،خاک درت گردم | و گر از در برانى، خاک پاى لشکرت گردم }} | ||
{{ب| به دامانت غبارآسا | {{ب| به دامانت غبارآسا نشستم، برنمىخیزم | وگر بفشانىام، خیزم ولى گرد سرت گردم }} | ||
{{ب| على-شیر | {{ب| على- شیر خدا، باب تو- شیر خود به قاتل داد | تویى دلبند او مپسند بىفیض از درت گردم }} | ||
{{ب| دل و جانم ز تاب شرم همچون شمع مىسوزد | بده | {{ب| دل و جانم ز تاب شرم همچون شمع مىسوزد | بده پروانه، تا پروانهسان خاکسترت گردم }} | ||
{{ب| به دربارت اگر بارى دهى | {{ب| به دربارت اگر بارى دهى بارم، زهى عزّت | ولیکن با چه رویى رو به رو با خواهرت گردم؟ }} | ||
{{ب| ببین از کردۀ خود سر به | {{ب| ببین از کردۀ خود سر به پیشم، سربلندم کن | مرا رخصت بده تا پیشْ مرگِ اکبرت گردم }} | ||
{{ب| اگر باشد به دستم | {{ب| اگر باشد به دستم اختیارى، بعدِ سر دادن | سرم گیرم به دست و، باز بر گرد سرت گردم }} | ||
{{ب| وضو گیرم ز آب کوثر و نامش به لب آرم | که شاید رستگار از فیض نام مادرت گردم }} | {{ب| وضو گیرم ز آب کوثر و نامش به لب آرم | که شاید رستگار از فیض نام مادرت گردم }} | ||
{{ب| اگر بر جانفشانى نیستم | {{ب| اگر بر جانفشانى نیستم قابل، اجازت بخش | به خیمه مهدْ جنبانِ علىِ اصغرت گردم <ref>دل سنگ آب شد، على انسانى، ص 235 و 236.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}<br /> | ||
==سجود عشق== | ====سجود عشق==== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بیا از خاک بردار و به دامانت سرم بگذار | به پیش چشم | {{ب| بیا از خاک بردار و به دامانت سرم بگذار | به پیش چشم دشمن، پاى بر چشم ترم بگذار }} | ||
{{ب| اگر چشمم پر از خونست و جایى بهر پایت نیست بیا | چشم | {{ب| اگر چشمم پر از خونست و جایى بهر پایت نیست بیا | چشم انتظارم، پا به چشم دیگرم بگذار }} | ||
{{ب| مرا در کودکى مادر بلاگرد تو گردانید | به پاداش خلوصش منّتى بر مادرم بگذار }} | {{ب| مرا در کودکى مادر بلاگرد تو گردانید | به پاداش خلوصش منّتى بر مادرم بگذار }} | ||
{{ب| به شکر اینکه گشتم | {{ب| به شکر اینکه گشتم کشتهات، بر سجده افتادم | بیا و مُهر مِهرت بر نماز آخرم بگذار }} | ||
{{ب| سجود | {{ب| سجود عشق، طولانىست من سر برنمىدارم | اگر خواهى سرافرازم، بیا پا بر سرم بگذار }} | ||
{{ب| علَم افتاده | {{ب| علَم افتاده سویى، مشک سویى،دستها سویى | ز هم پاشیده شد، شیرازهاى بر دفترم بگذار }} | ||
{{ب| به دوش | {{ب| به دوش خود، عَلمآسا نهادم بار عشقت را | پس از من همچو بار غم به دوش خواهرم بگذار }} | ||
{{ب| بیا پروانۀ پروانه را اى شمع امضا کن سرافرازم کن | | {{ب| بیا پروانۀ پروانه را اى شمع امضا کن سرافرازم کن | و پا بر سر خاکسترم بگذار <ref>همان،ص 290 و 291.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==دشت شراره== | <br /> | ||
====دشت شراره==== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بیش از ستاره زخم | {{ب| بیش از ستاره زخم و، فلک در نظاره بود | دامان آسمان ز غمش پرستاره بود }} | ||
{{ب| لازم نبود آتش سوزان به خیمهها | دشتى ز سوز سینۀ زینب شراره بود }} | {{ب| لازم نبود آتش سوزان به خیمهها | دشتى ز سوز سینۀ زینب شراره بود }} | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۱۴: | ||
{{ب| مىخواست تا ببوسد و برگیردش ز خاک | قرآن او ورقْ ورق و پاره پاره بود }} | {{ب| مىخواست تا ببوسد و برگیردش ز خاک | قرآن او ورقْ ورق و پاره پاره بود }} | ||
{{ب| یک خیمه نیم | {{ب| یک خیمه نیم سوخته، شد جاى صد اسیر | چیزى که ره نداشت در آن خیمه، چاره بود }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | |||
*[[کاروان شعر عاشورا|محمد علی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج1، ص 549-551.]] | |||
محمد علی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج1، ص 549-551. | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده:شاعران]] | |||
[[رده: | <references />{{شاعران}} | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | |||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | |||
[[رده:شاعران ایرانی]] | |||
[[رده:شاعران عاشورایی]] | |||
[[رده:هنرمندان]] | [[رده:هنرمندان]] | ||
[[رده: | [[رده:هنرمندان ایرانی]] | ||
[[رده:هنرمندان در گروه هنرهای نمایشی]] | |||
[[رده:مداحان]] | |||
[[رده:مداحان ایرانی]] | |||
[[رده:مداحان معاصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۱۱
علی انسانی (زاده 1326 در کاشان) شاعر و مداح ایرانی است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
علی انسانی در سال 1333 همراه با افراد خانواده خود به تهران عزیمت کرد و تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در همین شهر به پایان برد و با حضور مستمر خود در محافل ادبى و مذهبى از محضر اساتید فن بهرهها برد. وی از اویل جوانى با شیوۀ ستایشگرى آل اللّه و آفرینش آثار آیینى آشنا شد و به تدریج با تجربههایى که در این دو مقوله کسب کرد، توانست در انجمنهاى ادبى و محافل آیینى حضور موفقى داشته باشد تا جایى که امروز از چهرههاى ممتاز و برتر جامعۀ مدّاحان و از شعراى مطرح و نامآشناى آیینى به شمار مىرود. او طبعا به سبک اصفهانى (هندى) متمایل است و شیوۀ بیانى او غالبا آمیزهاى از دو سبک اصفهانى و عراقى است.
اساتید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمود نجفی.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مجموعه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- تصحیح و مقابلۀ منظومۀ حماسى عاشورایى «چهار خیابان باغ فردوس» سرودۀ الهامى کرمانشاهى از شعراى تواناى دورۀ قاجاریّه.
- مجموعۀ «چراغ صاعقه» حاوى اشعار برگزیدۀ عاشورایى شاعران.
- مجموعۀ شعرى «یک عمر» حاوى غزلهاى برگزیدۀ صائب تبریزى در زمینههاى اخلاقى، عرفانى و مذهبى، و نیز استقبالهاى او از برخى از غزلیات لسانالغیب حافظ شیرازى.
- مجموعۀ شعر (دل سنگ آب شد) حاوى اشعار آیینى وى.
- مجموعۀ شعرى «یک دم» که سوگ سرودهها و نوحههاى او را در بر دارد.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
راندۀ خوانده[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اگر بر آستان خوانى مرا،خاک درت گردم | و گر از در برانى، خاک پاى لشکرت گردم | |
به دامانت غبارآسا نشستم، برنمىخیزم | وگر بفشانىام، خیزم ولى گرد سرت گردم | |
على- شیر خدا، باب تو- شیر خود به قاتل داد | تویى دلبند او مپسند بىفیض از درت گردم | |
دل و جانم ز تاب شرم همچون شمع مىسوزد | بده پروانه، تا پروانهسان خاکسترت گردم | |
به دربارت اگر بارى دهى بارم، زهى عزّت | ولیکن با چه رویى رو به رو با خواهرت گردم؟ | |
ببین از کردۀ خود سر به پیشم، سربلندم کن | مرا رخصت بده تا پیشْ مرگِ اکبرت گردم | |
اگر باشد به دستم اختیارى، بعدِ سر دادن | سرم گیرم به دست و، باز بر گرد سرت گردم | |
وضو گیرم ز آب کوثر و نامش به لب آرم | که شاید رستگار از فیض نام مادرت گردم | |
اگر بر جانفشانى نیستم قابل، اجازت بخش | به خیمه مهدْ جنبانِ علىِ اصغرت گردم [۱] |
سجود عشق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بیا از خاک بردار و به دامانت سرم بگذار | به پیش چشم دشمن، پاى بر چشم ترم بگذار | |
اگر چشمم پر از خونست و جایى بهر پایت نیست بیا | چشم انتظارم، پا به چشم دیگرم بگذار | |
مرا در کودکى مادر بلاگرد تو گردانید | به پاداش خلوصش منّتى بر مادرم بگذار | |
به شکر اینکه گشتم کشتهات، بر سجده افتادم | بیا و مُهر مِهرت بر نماز آخرم بگذار | |
سجود عشق، طولانىست من سر برنمىدارم | اگر خواهى سرافرازم، بیا پا بر سرم بگذار | |
علَم افتاده سویى، مشک سویى،دستها سویى | ز هم پاشیده شد، شیرازهاى بر دفترم بگذار | |
به دوش خود، عَلمآسا نهادم بار عشقت را | پس از من همچو بار غم به دوش خواهرم بگذار | |
بیا پروانۀ پروانه را اى شمع امضا کن سرافرازم کن | و پا بر سر خاکسترم بگذار [۲] |
دشت شراره[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بیش از ستاره زخم و، فلک در نظاره بود | دامان آسمان ز غمش پرستاره بود | |
لازم نبود آتش سوزان به خیمهها | دشتى ز سوز سینۀ زینب شراره بود | |
مىخواست تا ببوسد و برگیردش ز خاک | قرآن او ورقْ ورق و پاره پاره بود | |
یک خیمه نیم سوخته، شد جاى صد اسیر | چیزى که ره نداشت در آن خیمه، چاره بود |