عبد اللّه بن زبیر اسدی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران عرب]] | [[رده:شاعران عرب]] | ||
<references /> | <references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۸
عبدالله بن زبیر اسدی شعرای شیعی بود.
عبد اللّه بن زبیر اسدی | |
---|---|
زادروز | کوفه |
مرگ | سال 75 ه. ق. |
پیشه | شاعر |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عبد اللّه بن زبیر بن اشیم اسدی از خاندان بنی اسد بود که در کوفه به دنیا آمد. [۱] مرزبانی در «معجم الشعراء» و شیخ سماوی در «ابصار العین» و ابو الفرج اصفهانی در «الاغانی» اشعاری از او ذکر کردهاند. از اشعار به دست آمده میتوان پارهای رویدادهای زمان او و همچنین شخصیت فردی، اجتماعی، سیاسی و ادبی وی را روشن ساخت. اشعار او در سه موضوع مدح، رثا و هجو خلاصه میشود.
عبد اللّه مرثیهای در مورد مسلم بن عقیل و هانی بن عروه سروده که طبری و ابن طاووس آن را نقل کردهاند. [۲] عبد اللّه به سال 75 ه. ق. در سفر به ری که به دستور حجّاج بن یوسف ثقفی انجام شد، درگذشت. [۳]
نمونه اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
1- اذا کنت لا تدرین ما الموت فانظریإلی هانی بالسوق و ابن عقیل
2- إلی بطل قد هشّم السیف وجههو آخر یهوی من طمار قتیل
3- أصابها أمر الامیر فأصبحاأحادیث من یسری بکل سبیل
4- تری جسدا قد غیر الموت لونهو نضح دم قد سال کلّ مسیل
5- أیرکب اسماء الهمالیج آمناو قد طلبته مذحج بذحول
6- تطیف حوالیه مراد و کلهمعلی رقبة من سائل و مسول
7- فان انتم لم تثأروا بأخیکمفکونوا بغایا أرضیت بقلیل [۴]
1- اگر نمیدانی مرگ چیست! به جسد هانی و مسلم بن عقیل در میان بازار کوفه بنگر!
2- بدان پهلوانی بنگر که شمشیر چهرهی او را خرد کرده است. (هانی) و به دلاوری دیگر که جنازهاش آغشته به خون از بالای قصر فرو افتاده است. (مسلم)
3- دستور حاکم (ابن زیاد) آن دو را به این سرنوشت دچار ساخت که سرگذشتشان ورد زبان مردم در هر کوی و برزن شده و به صحراها و بیابانها به ارمغان میبرند (آنان افسانهی رهگذران شدهاند).
4- پیکر بیسری را خواهی دید که مرگ رنگش را دگرگون ساخته است و خونهایی نیز که چون سیل روان گشته است.
5- آیا اسماء پسر خارجه (که با چند تن دیگر هانی را به دربار ابن زیاد بردند) آسوده و آزاد سوار بر اسبها شود با اینکه قبیلهی مذحج خون هانی را از او خواهانند؟
6- و قبیلهی مراد (که با هانی از یک تیره بودند) به دور اسماء گردش کنند و مراقب و چشم به راه اویند و از یکدیگر پرسش کنند و در جستجوی وی باشند.
7- اگر شما (ای قبیله مذحج و مراد) انتقام خون برادرتان را نگیرید راستی زنان زناکاری هستید که به اندکی از مال راضی شدهاید؟!