تأثیر تبریزی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران متأخر]] | [[رده:شاعران متأخر]] | ||
<references /> | <references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۰
میرزا محسن تأثیر تبریزی (۱۰۶۰ ه. ق-۱۱۲۹ ه. ق) از سخنوران شیعی ایران است.
تأثیر تبریزی | |
---|---|
نام اصلی | میرزا محسن تأثیر تبریزی |
زادروز | سال ۱۰۶۰ ه. ق اصفهان |
مرگ | سال ۱۱۲۹ ه. ق اصفهان |
کتابها | دیوان اشعار |
تخلص | تأثیر |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
میرزا محسن تأثیر تبریزی متخلص به «تأثیر» از تبریزیهای متولد شده در اصفهان است که به سال ۱۰۶۰ ه. ق متولد شدهاست. خاندان او تبریزیالاصل بودند. اجداد وی را شاه عباس صفوی (م ۱۰۳۸ ه. ق) از تبریز کوچانید و در اصفهان مسکن داد و میرزا محسن در این شهر به دنیا آمد، وی با شاه سلیمان صفوی (م ۱۰۷۸ ه. ق) و شاه سلطان حسین (م ۱۱۴۰ ه. ق) معاصر بود و مدتی نیز حکومت یزد را به عهده داشت.
وی از طرف حکومت صفویه شغلهای دیوانی داشتهاست و به سال ۱۱۲۰ ه. ق از خدمت دیوانی کناره گرفت و با عزّت و احترام در خانهی خود معتکف گشت. تأثیر به سال ۱۱۲۹ ه. ق در اصفهان درگذشت و همانجا دفن شد.
تذکره نویسان او را به داشتن «آداب حمیده و اخلاق پسندیده» ستودهاند و «سخنوری بزرگ منش و نیکو نهاد» دانستهاند. وی در علم سیاق از سرآمدان عهد خویش و در ادارهی کارهای دیوانی مهارتی فراوان داشت. وی با حزین لاهیجی معاصر و با او معاشر بودهاست.[۱]
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دیوان تأثیر شامل قصاید، قطعات، غزلیات، ترکیببندها، مثنویها و رباعیها میباشد که در حدود ۱۶۴۳۵ بیت شمردهاند.[۲]
مثنویهای او عبارتند از: «منهاجالمعراج»، «میمنت در حسن آداب و کسب اخلاق»، «دعوةالعاشقین»، «گلزار سعادت» و ...
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جز غم نبود مائدهی خوان کربلا | جز خون نبود نعمت الوان کربلا | |
افلاکیان هنوز به سر خاک میکنند | زان گردها که خاست ز میدان کربلا | |
پای فرات آبلهدار از حباب شد | در جستجوی سوخته جانان کربلا | |
شد شمعوار ریشه کن از سوز تشنگی | نخلی که سر کشید ز بستان کربلا | |
در قید رشته همچو اسیران فتاده است | عقد گهر به یاد یتیمان کربلا | |
دارد پیام از دل صد چاک مصطفی | هرگل که سر زند ز گلستان کربلا | |
از غم دگر نکرد که چرخ پیر راست | زان دم که دید داغ جوانان کربلا | |
زان دم که دید تشنه لب آن نامور بماند | آب گهر گره به گلوی گهر بماند |