تکیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
تکیه‌،‌ در ایران‌ محل‌ برگزاری‌ مراسم‌ سوکواری‌ پیشوایان‌ دین‌ بویژه‌ سوکواریهای‌ ماه‌ محرّم‌ و اجرای‌ تعزیه‌.
[[پرونده:Tekye dowlat- birouni.jpg|بندانگشتی|نمای بیرونی تکیۀ دولت جدید، نقاشی از ابوتراب غفاری (ذکاء،291)]]'''تکیه'''، ساختمانی با معماری و فضاسازی ویژه برای برگزاری آیین‌های نمایشی [[شبیه خوانی|شبیه‌خوانی]] و مراسم [[عزادارى|عزاداری]] و نیز جایی خاص برای اجرای مناسک اهل تصوف و درویشان است.


==واژه تکیه==
== معنا و مفهوم ==
واژة‌ تکیه‌ و ترکیبات‌ هم‌ خانوادة‌ آن‌ (تکیه‌دادن‌، تکیه‌ داشتن‌
تکیه واژه‌ای برگرفته از فعل «توکّأ»<ref>دراجی، 23-22.</ref> یا «دکأ» و «اتکأ» عربی است<ref>الموسوعة...، 1/ 564.</ref> و به معنای تکیه کردن بر چیزی و نیز جایی که در آن درویشان خانه می‌‌کنند.<ref>دراجی، 23.</ref> در ادبیات فارسی تکیه به معنای بالش و چیزی که بر آن تکیه زنند، مکان قرار گرفتن فقیران و به مجاز پشت و پناه<ref>آنندراج، 2/ 1166.</ref>، مکان آرمیدن، تکیه‌گاه و پشتی<ref>براون، 97.</ref>، [[حسینیه]] که در آن [[روضه خوانی|روضه‌خوانی]] و [[تعزیه خوانی|تعزیه‌داری]] کنند<ref>نفیسی، ذیل واژه؛ نیز نک : بلاغی، (ط‌) 49.</ref> و جای [[تعزیه خوانی|تعزیه‌خوانی]] و روضه‌خوانی<ref>لغت‌نامه...، ذیل واژه.</ref> آمده است.
و تکیه‌ کردن‌) به‌ معنای‌ پشت‌ به‌ چیزی‌ گذاشتن‌، اعتماد
 
کردن‌، پشت‌ دادن‌ و آسایش‌ نمودن‌ و راحت‌ کردن‌، چیزی‌
برخی به اشتباه اصل و ریشۀ تکیه را ترکی و آن را برگرفته‌ از «تُکَأَة» عربی پنداشته<ref>عدنانی، 97؛ الموسوعة، همانجا.</ref>، و با رباط و زاویۀ‌ عربی مشابه و به معنای آن دانسته‌اند.<ref>خیرالدین، 2/ 384.</ref> تکیه به معنای قرارگاهی که صوفیان در آن پیرامون شیخ گرد می‌‌آیند و مراسم ذکر و نیایش و آداب صوفیانه به جا می‌‌آورند، دقیقاً با معنای رباط، خانقاه، درگاه، زاویه و آستانه همانندی دارد.<ref>EI2, X/415؛ نیز نک : ه د، خانقاه.</ref>
که‌ بر آن‌ پشت‌ گذارند، در فارسی‌ از قدیم‌ کاربرد بسیار داشته‌ است‌.<ref>رجوع کنید بهدهخدا، ذیل‌ واژه‌.</ref> این‌ واژه‌ در زبان‌ ترکی‌ و فارسی‌ و سپس‌ عربی‌ معنای‌ اصطلاحی‌<ref>رجوع کنید به سطور پیشین‌.</ref> یافته‌ است‌. سبب‌ این‌ امر، آن‌ بوده‌ است‌ که‌ ساکنان‌ تکیه‌ برای‌ گذران‌ زندگی‌ بر درآمد اوقاف‌ و کمک‌های‌ نیکوکاران‌ اتکا می‌کرده‌اند.<ref> ( ( الموسوعة‌ الفلسطینیه‌ ، ذیل‌ «تکایا».</ref> این‌ واژه‌ قطعاً عربی‌ نیست‌ و در فرهنگهای‌ کهن‌ لغت‌ عربی‌ نظیر آثار ابن‌فارس‌، جوهری‌ و ابن‌منظور و مرتضی‌ زبیدی‌ وجود ندارد؛ ازینرو در بارة‌ اصل‌ آن‌ وحدت‌ رأی‌ در بین‌ واژه‌نامه‌نویسان‌ دیده‌ نمی‌شود.  
 
کاربرد واژۀ تکیه به معنای زاویه نخستین بار گویا در متون عثمانی آمده، و از سدۀ 10ق/16م به این سو مفهوم و معنای آن توسعه یافته<ref>EI2، همانجا.</ref> و خانۀ عبادت و جای برگزاری آیین‌های صوفیانه و جای اقامت درویشان شده است.<ref>مصطفى، 93.</ref> پس از فتوحات عثمانی، تکیه در معماری سوری و مصری جای رباط و خانقاه را گرفت و به تالار سقف‌دار و گنبدداری گفته شد که از مکتب قسطنطنیه تأثیر گرفته بود.<ref>براون، همانجا.</ref>
 
در پایان دورۀ امپراتوری عثمانی، تکیه در بیشتر نقاط جهان اسلامی کاربری خانقاهی تازه‌ای یافت و در آناتولی و بالکان از زاویه فاصله گرفت و جدا شد. در آن زمان تکیه ارکانی مانند سماع‌خانه یا توحید‌خانه، فضای ویژۀ مقابر شیوخ، حرم خانواده، جای پذیرایی و واحد‌هایی برای منزل کردن درویشان و میهمانانِ گذری و مانند آن‌ها را دربر می‌گرفت.<ref>EI2, X/415-416.</ref> در این دوره‌‌ها تکیه در ایران نیز شبیه دیگر سرزمین‌های اسلامی نقش و کاربری زاویه و خانقاهی داشت و در اصفهان در اصطلاح به بقاعی گفته می‌شد که در آن شخصیتی مقدس و بزرگ مدفون بود.<ref>بلاغی، همانجا.</ref> ‌ابن‌بطوطه در سدۀ 8 ق/14م در اصفهان در زاویه‌ای منسوب به شیخ علی بن سهل، شاگرد جنید منزل می‌کند. او این زاویه را زیارتگاه مردم شهر معرفی کرده، می‌گوید: هر مسافری که به این زاویه وارد می‌شد، از او با غذا پذیرایی می‌کردند.<ref>1/ 212.</ref>
 
==تکیه با کاربری تازه==
با پیدایی پدیدۀ نمایشی شبیه‌خوانی و توسعه و رشد آن در ایران، به‌ ویژه در شهر‌های بزرگ، تکیه‌ کاربری خانقاهی و آرامگاهی خود را از دست می‌دهد و حضور دیگری با کاربری تازه مانند حسینیه می‌یابد و فضایی برای نمایش شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری می‌شود. در اینکه از چه زمانی این گونه مراسم مذهبی در فضای تکیه برگزار می‌شده است، اطلاع دقیق و سند معتبری در دست نیست. گلریز<ref>ص 381- 380.</ref> در مینودر به نقل از حسین مسرور در ده‌ نفر قزلباش می‌نویسد: در دورۀ شاه طهماسب اول صفوی (سل 930-984ق/1524- 1576م) و جانشین او شاه‌ اسماعیل دوم، در تکیه‌ها، به‌ ویژه [[تکیه دولت|تکیۀ دولت]] و تکیۀ جوانشیر قزوین، در شب‌‌های ماه رمضان غرفه‌‌های پایِ توغ تکیه را «سَرْدَم» می‌بستند و در آن‌ها مراسم سخنوری و مناظرات ادبی و مشاعره ترتیب می‌دادند. در شب‌های ماه رمضان جمعیت در تکیۀ دولت چندان بود که هر شب حدود 80 من ته شمع در آن جارو می‌کردند. در آن دوره‌ها گویی هنوز مراسم عزاداری [[عاشورا]] به تکیه‌ها راه نیافته بوده است.<ref>یادداشت مؤلف.</ref> بعدها، ظاهراً از دورۀ قاجار، در تکیه‌‌های قزوین مراسم عزاداری در ایام عاشورا بر پا می‌کرده‌‌اند.<ref>گلریز، 581.</ref> در قم هر تکیه مرشدی داشت که با اسباب 17 سلسله، سردمی را در آن می‌آراست و قرآن و رحلی بر بالای آن قرار می‌داد و مدخل آن را با قفلی که دو زنجیر را به هم می‌پیوست، می‌بست و مراسم سخنوری ترتیب می‌داد.<ref>برای تفصیل آذین‌بندی سردم تکیه و نام اسباب هفده‌گانه و چگونگی آیین سخنوری، نک : عباسی، 59-63.</ref>
 
کاظم روحانی بدون ارائۀ سند و مدرکی تاریخی تکیه را در دورۀ صفوی «کوچک‌ترین واحد فعالیت دینی و صنفی» معرفی می‌کند و می‌نویسد: «تکایا نه فقط محل برگزاری مراسم مذهبی به شمار می‌آمد، بلکه مشکلات صنفی و اقتصادی هم در آنجا مطرح می‌گردیده است».<ref>ص 68.</ref>
 
بی‌ تردید پس از نزدیک‌ شدن شریعت و طریقت، یا به عبارت دیگر نزدیکی مذهب و تصوف به یکدیگر، همان طور که ذکاء می‌گوید<ref>ص 283.</ref>، از تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری و روضه‌خوانی و نمایش‌های مذهبی استفاده می‌کرده‌اند. این زمان علی‌ التحقیق باید سال‌های اواخر دورۀ صفوی، یا آغاز دورۀ زندیان بوده باشد.<ref>شهیدی، 243.</ref> پیترسن<ref>ص 65-66.</ref> با نقل متن کتیبه‌ای به تاریخ 1202ق/ 1788م -که هانری ماسه از منزلگاهی در استراباد رونویس کرده است- می‌نویسد: در آن ناحیه صحن تکیه‌ای برای اجرای مراسم سوگواری [[حسین بن على (ع)|امام حسین‌(ع)]] ساخته بودند. نوشتۀ این کتیبه توسعۀ آیین‌‌های مذهبی و در آن میان ظاهراً تعزیه‌خوانی را در سال‌‌های پایانی سلطنت زندیان در ایران و ساختن جایگاهی ویژه برای این گونه نمایش‌‌های مذهبی را نشان می‌دهد. به هر روی می‌توان با اندکی تسامح برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی را در تکیه به اواخر دورۀ صفوی، یعنی به حدود 200 سال پیش رساند.<ref>یادداشت مؤلف.</ref> سرانجام پیترسن اجرای نخستین نمایش‌‌های تعزیه را در فضای خاص به نام تکیه، زمانی پس از دو دهۀ نخست سدۀ 19م می‌داند و می‌نویسد: این نوع تکیه ابتدا عمدتاً در استان‌‌های کنار دریای خزر و در میان دژ نیرو‌‌های شیعه پدید آمد.<ref>ص 68.</ref>
 
==تکیه و حسینیه==
متمایز کردن کاربری دو فضای عمدۀ مذهبی تکیه و حسینیه از یکدیگر بسیار دشوار و تقریباً ناممکن است. به هر روی تکیه و حسینیه هم به لحاظ پیشینۀ تاریخی و هم به لحاظ کارکردها در برخی دوره‌‌‌های تاریخی و در برخی از جامعه‌ها، با هم کم‌ و‌ بیش متفاوت بوده‌اند. به نوشتۀ [[ژان کالمار]] در پایان سدۀ 3ق/ اوایل سدۀ 10م در شهر‌‌های بزرگ بغداد، حلب و قاهره حسینیه‌هایی پیوسته به مساجد وجود داشتند، در حالی که در ایران تا پیش از دورۀ صفوی (907- 1148ق/1501-1735م) شاهدی برای وجود حسینیه در دست نیست. در این دوره نیز اسنادی که دال بر وجود حسینیه باشد، وجود ندارد. در این دوران مردم عزاداری‌‌های [[محرم]] را در خانه‌‌‌های خود و در انواع ساختمان‌‌های مذهبی و در جنب زیارتگاه‌ها ترتیب می‌دادند.
 
با این‌ همه، بنا بر گزارشی، در آغاز سدۀ 11ق/17م راهبان آوگوستینی پرتغالی در اصفهان در محله‌ای به نام «محلۀ حسینیه»، در نزدیک مسجد جامع اصفهان پایگاهی داشتند. نام این محله بر وجود حسینیه در دورۀ صفوی در اصفهان دلالت دارد. از این رو، می‌توان بنای ساختمان‌هایی به نام حسینیه در ایران را نقطۀ آغازین برای تمرکز دسته‌‌‌های عزاداری عاشورا در محلی مستقل به شمار آورد.<ref>ایرانیکا، XII/517.</ref> بنابراین نظر کسانی، از جمله شهیدی<ref>ص 254.</ref> که پیدایی حسینیه در بافت شهری و فرهنگ شهری-مذهبی ایران را از دورۀ قاجار به این سو دانسته‌اند، نمی‌تواند صائب باشد.<ref>برای اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر، نک ه د، حسینیه.</ref>
 
در جامعه و فرهنگ ایران دو واژۀ تکیه و حسینیه گاهی برای یک مکان خاص که در آن مراسم عزاداری و شبیه‌خوانی برگزار می‌شود، کاربرد دارد و گاهی حسینیه برای محل عزاداری و روضه‌خوانی، و تکیه برای محل شبیه‌خوانی به کار می‌رود. در تهران و برخی از شهر‌‌های ایران، به ویژه شهر‌‌های مناطق کرانه‌‌‌های دریای خزر به محل برپایی مجالس روضه‌خوانی و ذکر مصیبت، حسینیه، و به محل برگزاری مجالس تغزیه‌خوانی تکیه می‌گویند.<ref>شهیدی، همانجا؛ سلطان‌زاده، 182.</ref> در سمنان همۀ محل‌‌های مخصوص عزاداری و شبیه‌خوانی تکیه نامیده می‌شوند و 3 محلۀ بزرگ شهر: ناسار، لتیبار و اسفنجان، هر یک مرکز مجموعه‌ای تکیه هستند.<ref>احمد‌پناهی، آداب...، 274.</ref> دو فضای عمدۀ شهری نیز که در مسیر گذر بازار سمنان واقع شده‌اند و دسته‌‌‌های عزادار دو محلۀ هم‌ وزن شهر در روز‌‌های سوگواری در آن‌ها گرد می‌آیند، به نام تکیه معروف‌اند.<ref>توسلی، 82.</ref> در یزد این چنین فضا‌‌های مذهبی به هر دو نام حسینیه و تکیه شهرت یافته‌اند، مانند تکیه یا حسینیۀ میرچقماق (میدان میرچقماق)، حسینیۀ شازده فاضل، حسینیۀ حاجی یوسف و حسینیۀ کوچه بیوک.<ref>افشار، 2/751-754، نیز برای فهرست شماری از حسینیه‌‌‌های یزد، -نک : 748-750؛ برای شرح به تفصیل تکیۀ میرچقماق، نک : مصطفوی، 386-387.</ref> در کاشان بیشتر فضا‌‌های شهری و محله‌ای در مسیرگذر‌‌های اصلی، میدان یا تکیه نامیده می‌شوند، مانند تکیۀ گذر حاجی محله، میدان یا تکیۀ ولی‌سلطان، تکیۀ طاهر منصور، تکیۀ سَرپَره<ref>توسلی، همانجا.</ref> و تکیۀ پانخل و مانند آن‌ها.<ref>بلوکباشی، نخل‌گردانی، 107.</ref>
 
در تهران تکیه‌‌هایی که در آن‌ها مراسم شبیه‌خوانی برگزار می‌شد، 3 خاستگاه متفاوت با یکدیگر داشتند: نخست، تکیه‌‌هایی که در آغاز بقعه و مقبرۀ یکی از بزرگان و مشایخ یا صالحان بودند و در صحن یا حیاط و ایوان مقبره، یا در پیرامون آن مراسم سوگواری مذهبی برپا می‌کردند. این فضا‌ها با اندکی تغییر در ساختمان و ضمائم آن‌ها به صورت تکیۀ تعزیه‌خوانی درآمدند. تکیه‌‌‌های پیرزن، هفت‌تن و پهلوان شریف احتمالاً از این دسته فضا‌ها بوده‌اند. دوم، تکیه‌‌هایی که پیش از آن کاروان‌سرا بودند و گهگاه در آن‌ها مراسم عزاداری برپا می‌کردند، مانند تکیه‌‌‌های حمام خانم و باغ پسته بیک. سوم، تکیه‌‌هایی که از دورۀ زندیان به این سو اختصاصاً برای برگزاری تعزیه‌خوانی با شیوۀ تلفیقی معماری کاروان‌سرا، خانقاه، میدان و زورخانه ساخته شده‌اند. تکیۀ سید نصرالدین، تکیۀ عباس‌آباد، تکیۀ حاج میرزا آقاسی و تکیۀ معیّرالممالک نمونه‌‌هایی از این دسته تکیه‌ها هستند.<ref>شهیدی، 245.</ref>
 
بنا بر نتایج آماری طرح تهیۀ شناسنامۀ مساجد و اماکن مذهبی کشور در 1375ش، 807‘1 تکیۀ ثابت و 752‘8 حسینیه در کشور وجود داشته است.<ref>ص نه.</ref> در این میان مازندران با 135‘1 تکیه در مقام نخست، و کرمان با 184 تکیه، خراسان با 148تکیه و تهران با 58 تکیه به ترتیب در مراتب بعد قرار می‌گرفتند. استان‌هایی مانند هرمزگان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، چهار محال بختیاری، و سیستان و بلوچستان هیچ یک تکیۀ ثابت نداشته‌اند.<ref>نک : نتایج...، جم ؛ نیز میرمحمدی، 75؛ برای شمار تکیه‌‌‌های ثابت در هر یک از استانها، نک : همانجا، جدول شم 12.</ref>
 
در ایران، استان خراسان با 158‘1 باب حسینیه مقام نخست، و مازندران با 037‘1، تهران با 976، خوزستان با 904 و فارس با 869 حسینیه پس از خراسان در مراتب بعدی قرار می‌گیرند.<ref>نتایج، جم؛ نیز نک : میرمحمدی، 72؛ برای شمار حسینیه‌‌‌های استان‌‌های دیگر، نک : همانجا، جدول شم 8‌.</ref>
 
==تکیه، رکنی از بافت شهر‌‌های سنتی==
تکیه، یا حسینیه، یکی از عناصر شکل‌دهندۀ محله‌‌‌های شهر‌‌های سنتی ایران به شمار می‌رفته است. سازمان کالبدی شهر‌‌های قدیم ایران معمولاً بر 4‌ اصل پایه‌ای: مرکز شهر، مراکز محلات شهر همراه با یک رشته فضاها و عناصر ارتباط‌ دهنده، گذر اصلی و سرانجام میدان، تکیه یا حسینیه استوار بوده است.<ref>نک : توسلی، 81.</ref> بیشتر تکایای ایران در هر شهر مرکز محله به شمار می‌رفتند و همواره در طول سال از آن‌ها استفاده می‌کرده‌اند. شماری تکایای کوچک شهری یا روستایی هم بودند که در طول سال تقریباً عملکردی نداشتند، اما به هنگام عزاداری در ایام سوگواری محرم و صفر و دیگر مراسم جمعی کارآمد می‌شدند.<ref>سلطان‌زاده، 183.</ref> مستوفی از غیر فعال بودن تکیه‌‌هایی که پرت افتاده و دور از گذرگاه‌‌های مردم بودند، صحبت می‌کند و می‌نویسد: این تکیه‌‌ها در سرتاسر سال خالی می‌افتادند و زباله‌دان اهل محل می‌شدند و یا بقال‌‌های گذر در غرفه‌‌‌های آن‌ها پیاز خشک می‌کردند و خواربارشان را انبار می‌کردند. هر سال چند روز به ایام عزداری ماه محرم، داش‌ها و لوطی‌‌های محل به فرمان بابا شمل محله تکیه‌ها را پاکیزه و تعمیر می‌کردند و چادر در آن می‌افراشتند و مراسم سوگواری راه می‌انداختند.<ref>1/300.</ref>
 
در بافت شهری ساری تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت می‌یافت.<ref>دانشنامه...، 8/ 65، به نقل از اسلامی.</ref> در 4 محلۀ قدیم شهر دماوند نیز، هر یک از محله‌ها یک تکیه داشت که مرکز محله و محل تجمع مردم، به ویژه در ایام عاشورا بود.<ref>علمداری، 44.</ref>
 
==معماری تکیه==
در گذشته ساختمان خانقاه‌ها و تکیه‌‌‌های اهل تصوف را به گونه‌ای می‌ساختند که صوفیان و درویشان بتوانند مراسم «سماع و رقص‌‌های صوفیانۀ» خود را در آن‌ها اجرا کنند. از این رو، در این خانقاه‌ها و تکیه‌ها فضایی در میانۀ ساختمان بنا می‌کردند و «کرسی و تخته‌بند» قطب یا مرشد را برای مجلس گفتن در آن می‌گذاشتند.<ref>ذکاء، 283.</ref> از زمانی که مردم به فکر افتادند که تکیه‌‌هایی مخصوص اجرای شبیه‌خوانی بسازند، بنا بر همانندی کاربری این تکیه‌ها با خانقاه و تکیۀ درویشان و نیز به سبب ارتباط تاریخی آن با کاروان‌سرا، فضای داخل ساختمان تکیۀ تعزیه‌خوانی را کم‌و‌بیش مانند معماری تکیۀ درویشان و کاروان‌سرا بنا می‌کردند.
 
شکل معماری فضای تکیه‌‌‌های ثابت تعزیه‌خوانی به‌طور‌کلی چنین بوده است: ساختمانی بی‌سقف یا سقف‌دار؛ سکویی در میان فضای داخلی با دو ردیف پلکان در دو سو یا به جای آن شیبی ملایم برای عبور اسب؛ گذرگاهی در دورادور سکو برای اسب‌ تازی و جنگ و نبرد؛ جایگاهی در پیرامون گذرگاه برای نشستن زنان و کودکان تماشاگر؛ غرفه‌ها یا طاق‌نما‌هایی معمولاً در یک یا دو اشکوب (گاهی 3 اشکوب، در تکیۀ دولت) در گرداگرد فضای درون ساختمان برای نشستن تماشاگران مرد؛ طاق‌نمایی ویژه برای نشان دادن برخی صحنه‌‌‌های برجسته و مهم در مجالس [[تعزیه]] و یک غرفه هم‌سطح کف تکیه برای رختکنِ تعزیه‌خوانان.
 
هر تکیه معمولاً چند مدخل داشت. مدخل‌هایی برای آمد‌ و ‌رفت تماشاگران و دو مدخل با راهرو‌هایی برای رفت و آمد به کاروان‌سرا یا جایی که شتران و اسبان تعزیه‌خوانی را نگه می‌داشتند و نیز حرکت قافله و دستۀ سوارکاران. تکیه‌‌‌های بی‌سقف را به هنگام تعزیه‌خوانی با چادر می‌پوشاندند.<ref>بیضایی، 131.</ref> تکیۀ معاون‌‌‌الملک<ref>نک : دنبالۀ مقاله.</ref> دو مدخل شرقی و غربی برای رفت‌و‌آمد داشت.<ref>خلج، 44.</ref>
 
هر یک از طاق‌نما‌‌های تکیه معمولاً در اختیار یکی از بزرگان محله بود که هزینۀ بستن و آماده کردن آن را از جیب خود می‌پرداخت. در تکیه‌‌‌های بزرگ، یکی از طاق‌نماها را سَردَم می‌بستند. یعنی با اسباب درویشی: پوستْ تخت، کشکول، بوق، منتشا، تسبیح و وصله‌ها و نشان‌‌های دیگر می‌آراستند و یک نفر در آن می‌نشست و اشعار مذهبی و 7 بند محتشم را می‌خواند.<ref>مستوفی، 1/ 301.</ref> در تکایای قم هر طاق‌نما را به صورت خاصی می‌آراستند: طاق‌نمایی را با چراغ‌‌های الوان و آینه و شمعدان، طاق‌نمایی را با سلاح‌‌های جنگی قدیم، و طاق‌نمایی را هم با اسباب زینتی شتر اسرای کربلا مانند افسار، منگوله، زنگ و مانند آنها. چند‌ طاق‌نما را هم به ترتیب به [[علی اکبر (ع)|حضرت‌ علی‌اکبر (ع)]]، [[ابوالفضل|حضرت ابوالفضل (ع)]]، حجلۀ‌ [[قاسم بن حسن (ع)|حضرت قاسم]]، بارگاه [[یزید]]، سردم و دیر، محل نشستن سردمدار اختصاص می‌دادند.<ref>عباسی، 70.</ref>
 
[[پرونده:Tekye arameneh.jpg|بندانگشتی|تعزیه خوانی در کاروان سرای ارامنه در تهران، عکس از کویر‌‌های ایران (هدین، 851)]]
 
در تکیۀ دولتِ تازه‌ ساز تهران، هر یک از طاق‌نماها، به‌جز طاق‌نمای مخصوص [[ناصر الدین شاه قاجار|ناصرالدین‌ شاه]]، به یکی از وزیران و حاکمان ولایتی تعلق داشت. صاحبان طاق‌نماها موظف بودند که در دهۀ محرم هر سال به هزینۀ خود طاق‌نماها را با قالی و قالیچه و پرده و پارچه‌‌‌های گرانبها و جار و چلچراغ و تزیین‌‌های دیگر بیارایند. در این طاق‌نماها اعضای خانواده و دوستان صاحبان طاق‌نماها می‌نشستند. رجال و اعیان در طبقۀ زیر یا اول، همسران و زنان دوست و خویشاوند در طاق‌نما‌‌های طبقۀ دوم و سوم می‌نشستند. در شب‌‌های هشتم و نهم محرم ناصرالدین شاه به طاق‌نماها می‌رفت و از صاحبان آن‌ها دیدن می‌کرد و هر یک از صاحبان طاق‌نما پیشکشی‌ به شاه تقدیم می‌کردند. این پیشکش اجازۀ بستن طاق‌نما را در سال دیگر هم به آن‌ها می‌داد.<ref>شهیدی، 222؛ برای اطلاعات بیشتر از تکیۀ دولت، نک : ه د، تکیۀ دولت.</ref>
 
سکوی تکیه‌ها را به شکل‌‌های مختلف و مطابق با شکل و ابعاد زمین و شرایط اصلی فضای ساختمان می‌ساختند. سکو یا صحنۀ گِرد، عام‌ترین شکل سکوها بود. انواع دیگر سکوها عبارت بودند از سکوی نعل اسبی، سه گوش و متحرک. ساختن سکوی «قاب‌عکسی» هم در اواخر دورۀ پهلوی در ایران متداول شد. به تمام سکو‌‌های گِرد، مستطیل، مربع یا چند‌ضلعی، بی‌توجه به شکل هندسی آن‌ها سکوی مدور یا گِرد می‌گفتند.<ref>فلاح‌زاده، 205؛ شهیدی، 243.</ref> صحنۀ نمایش در تئاتر‌‌های یونانی نیم دایره، یا به اصطلاحی که در سده‌‌‌های اخیر رواج یافت، «قاب عکسی» بود. صحنۀ گرد در اروپا، در نیمۀ نخست سدۀ 20م، و به نظر برخی همراه با گزارش سیاحان اروپایی از تکیه‌‌‌های ایران، به اروپا راه یافت.<ref>فروغ، 914.</ref> برخی از تکیه‌ها یا کاروان‌سراها که سکو نداشتند، روی سقف آب انبار یا روی حوض میان کاروان‌سرا یا تکیه را با تیر و الوار و تخته می‌پوشاندند و روی آن تعزیه‌خوانی می‌کردند.<ref>بیضایی، همانجا.</ref>
 
 
فضای داخلی ساختمان برخی از تکیه‌‌‌های قدیمی به 3 بخش یا صحن به هم پیوسته تقسیم می‌شد: صحن‌‌های حسینیه، عباسیه و زینبیه. در صحن عباسیه مراسم عزاداری [[ابوالفضل|حضرت عباس]]، در فضای صحن حسینیه مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تعزیه‌خوانی برگزار می‌شد. صحن زینبیه اتاق‌‌های پشت حسینیه را دربرمی‌گرفت.<ref>دانشنامه، 8/ 64، نقل از ایران آذین.</ref> در برخی از شهرها، از جمله شوشتر، ساختمان‌‌های عباسیه و زینبیه را مستقل و جدا از حسینیه یا تکیه می‌ساختند.<ref>معتمدی، 2/ 441.</ref>
 
تکیۀ معاون‌الملک، معروف به تکیۀ معاون در کرمانشاه، جنب آبشوران -که آن را حسن‌ خان معاون‌الملک در سال‌‌های 1240-1250ق ساخت- نمونۀ برجستۀ تکیه‌‌‌های 3 بخشی پیوسته است. دیوار صحن‌ها با کاشی‌‌های نقش‌دار پوشیده شده است. کاشی‌‌های صحن عباسیه با نقش مجالسی مانند مجلس حضرت سلیمان در میان حیوانات، مجلس حضرت یوسف و برادران و مجلس جن و انس؛ کاشی‌‌های صحن زینبیه با مجالسی از وقایع [[کربلا]] مانند آب آوردن حضرت عباس، آتش زدن [[خیمه‌گاه|خیمه‌]]<nowiki/>ها و شهادت حضرت علی‌ اکبر تزیین شده‌اند.<ref>خلج، 40-41.</ref> ورجاوند زینبیه را در مجموعۀ تکیۀ معاون‌الملک، قلب آن دانسته که گنبد بزرگ تکیه بر فراز آن سر برافراشته است.<ref>نک : دایرة‌المعارف تشیع، 5/61؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ چگونگی ساختمان این تکیه، نک : همان، 5/61-62.</ref>
 
==تکیه‌سازی==
در دورۀ قاجار، عصر شکوفایی تعزیه‌خوانی، مردم از صدر تا ذیل در ساختن تکیه یا کمک در ساختن و برپا کردن تکیه در محلات خود شوق و علاقۀ بسیار فراوان نشان می‌دادند. شیفتگان [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]] پیامبر (ص) می‌کوشیدند تا با بنا کردن تکیه و [[وقف]] پاره‌ای موقوفات برای نگهداری آن، اجری دنیوی و اخروی برای خود به دست آورند و در میان سر و همسر و دوست و قوم، نامی نیک از خود به جا گذارند.<ref>بلوکباشی، «تعزیه‌خوانی در...»، 24.</ref> کنت دوگوبینو که از 1272 تا 1275ق/1855 تا 1858م در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه در ایران به سر می‌برده است، دربارۀ علاقۀ مردم به تکیه‌سازی و شمار بسیار تکیه‌ها در تهران می‌نویسد: شاه و هر یک از خدمتگزاران دولت و اعیان و تجار تکیه‌ای ساخته‌اند و صاحب تکیه‌ای هستند. تقدس و اجر و ثواب تکیه‌سازی آن‌چنان است که هر کس می‌کوشد برای مفاخره در این دنیا و خیر و ثواب در آخرت به این کار بپردازد.<ref>ص 339؛ نیز نک : سرنا، 179-180.</ref> در قم ساختن تکیه پیشینۀ بسیار دراز دارد و هر محل و محلۀ آن دارای تکیۀ خاص خود بوده است. از تکیه‌‌‌های قدیم و معروف آن تکیۀ امیر، سنگ سیاه، چهار مردان باغ پنبه، پنجه‌علی، چهل اختران، متولی‌باشی و چند تای دیگر است.<ref>برای شرح تکیه‌‌‌های قم و بانی آن‌ها و چگونگی عزادارای و تعزیه‌خوانی در آنها، نک : عباسی، 68 بب .</ref>
 
[[پرونده:Tekye mo'aven.jpg|بندانگشتی|داخل شبستان تکیۀ معاون الملک در کرمانشاه (عناصری، 84)]]
 
در آن دوره به جز تکیه‌‌‌های شاهی و دولتی و تکیه‌‌‌های اعیانی-اشرافی، عامۀ مردم محله‌ها نیز از هر قشر و صنف در محله‌شان یک یا چند تکیه ساخته بودند. با توجه به آنچه در آمار دارالخلافۀ تهران آمده است، در 1269ق، سال‌‌های نخستین سلطنت ناصرالدین‌ شاه، 54 باب تکیه در شهر تهران دایر بوده است. از این شمار 3 باب به نام‌‌های «تکیۀ پادشاهی»، «تکیۀ جناب صدراعظم» و «تکیۀ دریچه» در محلۀ ارک<ref>ص 48.</ref> و 51 تکیۀ دیگر در محله‌‌‌های عودلاجان، بازار، سنگلج و چال میدان قرار داشتند.<ref>برای شمار و نام تکیه‌‌‌های هر محله، نک‌ : همان...، 124، 172، 255، 302؛ نیز بلوکباشی، «تعزیه‌خوانی در...»، 25.</ref>
 
بیشتر این تکیه‌ها را مردم پیش از سلطنت ناصرالدین شاه و در دورۀ سلطنت طولانی فتحعلی شاه و نوه‌اش محمدشاه از 1211 تا 1264ق ساخته بودند. در دورۀ ناصری نیز تکیه‌سازی دوباره رواج یافت و شمار آن از 54 باب به 75 باب رسید. در دورۀ مظفری بسیاری از تکیه‌‌‌های دایر تهران از رونق افتاد و تعطیل شد و شمار آن‌ها به حدود 43 باب تقلیل یافت.<ref>شهیدی، 250.</ref> ذکاء اسامی 46 تکیه را تا 1285ق در تاریخچۀ ساختمان‌‌های ارگ سلطنتی آورده است.<ref>ص 284.</ref>
 
در کتاب پژوهشی در تعزیه‌خوانی تهران فهرست نام 95 تکیه -که بیشتر در دورۀ قاجار در تهران ساخته شده‌اند- آمده است. از این تکیه‌ها شماری از میان رفته‌اند و شماری هم تبدیل به محل کسب و کار شده‌‌اند و چندتایی نیز هنوز پا برجا مانده‌اند.<ref>برای نام و محل این تکیه‌ها، نک : شهیدی، 247- 248.</ref> تعیین تاریخ و زمان ساختن بنای هر یک از این تکیه‌ها و مشخصات معماری آن‌ها و نحوۀ پدید آمدنشان تا پیش از به دست آمدن سند و مدرک معتبر تاریخی دشوار خواهد بود.
 
==گروه‌بندی تکیه‌ها==
تکیه‌‌‌های تهران را بر اساس گروه و صنف و پایگاه اجتماعی سازندگان و بانیان آن‌ها و نیز معروفیت تکیه‌ها به محله یا امامزاده و یا جا و رویدادی می‌توان به 10 گروه تقسیم کرد:
 
1. تکیه‌هایی که بانیان آن‌ها گروه‌‌های قومی ساکن در شهر تهران بوده‌اند و هر یک مخصوص عزاداری اعضای یکی از گروه‌ها بوده است، مانند تکیۀ عرب‌ها و قفقازها (یا قفقازی‌ها) در محلۀ چال‌میدان و تکیۀ خلج‌ها در محلۀ بازار.
 
2. تکیه‌هایی که افراد گروه‌‌های صنفی-شغلی ساخته بودند و هر یک به صنف و شغلی خاص اختصاص داشت، مانند تکیۀ زرگرها و قاطرچی‌ها در محله‌‌‌های چال میدان و بازار.
 
3. تکیه‌هایی که به مهاجران شهرستانی مقیم تهران اختصاص داشت و با کمک‌ مالی و یاری آن‌ها ساخته شده بودند، مانند تکیۀ قمی‌ها و کرمانی‌ها در محلۀ سنگلج.
 
4. تکیه‌هایی که به همت افراد خیّری از حرفه‌‌‌های مختلف ساخته شده بودند و هر یک به نام [[بانى|بانی]] اصلی آن، یا شخصیت برجسته و محترمی در همان حرفه شناخته می‌شد، مانند تکیه‌‌‌های حاجی محمد جعفر خباز، سید احمد مقنّی در محلۀ بازار و تکیۀ میرزا حسین حکیم‌باشی در محلۀ سنگلج.
 
5. تکیه‌هایی که به نام یکی از مأموران تشکیلات حکومتی خوانده می‌شدند. این مأموران یا خود بانی ساختن تکیه‌ها بودند، یا به دلایلی خاص، مردم تکیه‌ها را به نام آن‌ها می‌خواندند. تکیه‌‌‌های عابد میر غضب و آقامحمد جعفر نایب در محلۀ سنگلج، تکیۀ کدخدا شریف در چال میدان و تکیۀ یاور توپخانۀ مبارکه در محلۀ بازار از این زمره‌اند.
 
6. تکیه‌هایی که رجال دولتی و شخصیت‌‌های مملکتی و اعیان سرشناس تهران آن‌ها را بنا کرده بودند، مانند تکیه‌‌‌های معتمدالدولۀ مرحوم و نوروزخان در محلۀ بازار و تکیه‌‌‌های ابوالقاسم شیرازی، درب خانۀ محمدحسن تاجر و حاجی‌باقر به ترتیب در محله‌‌‌های چال میدان، عودلاجان و سنگلج.
 
7. تکیه‌هایی که به سبب مجاورت با زیارتگاه‌ها به نام صاحب مزار آن زیارتگاه‌ها مشهور و معروف بوده‌اند، مانند تکیۀ ناصرالدین یا نصرالدین در محلۀ سنگلج، پیرعطا در عودلاجان و تکیه‌‌‌های چهل تن، هفت تن و درِ امامزاده زید در محلۀ بازار.
 
8. تکیه‌هایی که به نام مسجد و مدرسه و حمام مجاور خود نام‌گذاری شده بودند، مانند تکیۀ درِ مسجد جامع در محلۀ بازار و تکیه‌‌‌های دربِ مسجد حوض، دربِ مدرسه و دربِ حمام در محلۀ عودلاجان.
 
9. تکیه‌هایی که بنا بر اهمیت و شهرت کارخانۀ صنایع نظامی و صنعت چرم‌سازی در محل به نام آن‌ها شناخته می‌شدند، مانند تکیه‌‌‌های قورخانۀ کهنه و دباغخانه در محلۀ سنگلج و تکیۀ زنبورک‌خانه در محلۀ بازار.
 
10. تکیه‌هایی که به نام گذرها و محل‌هایی که در آن‌ها قرار داشتند، معروف بودند، مانند تکیه‌‌‌های پاچنار، چال حصار و سرپولک به ترتیب در محله‌‌‌های بازار، سنگلج و چال‌میدان، و تکیه‌‌‌های سرچشمه و پامنار در محلۀ عودلاجان.
 
سازندگان و بانیان تکیه‌هایی که به نام زیارتگاه‌ها، مساجد، مدارس، کارخانه‌ها و محله‌ها شهرت داشتند، عموماً از میان رجال و شخصیت‌‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و یا از میان عامۀ مردم قشرها و صنف‌‌های مختلف برخاسته بودند.<ref>بلوکباشی، همان 24-27، تعزیه‌خوانی حدیث...، 96-97.</ref>
 
==تکیه‌‌‌های قدیم تهران==
تکیه‌‌‌های قدیم تهران یک مجموعه از تکیه‌‌‌های ساخته شده در دورۀ قاجار را دربر می‌گیرد. معماری فضای ساختمانی بیشتر این تکیه‌ها را متناسب با اجرای نمایش‌‌های آیینی تعزیه‌خوانی طراحی کرده و ساخته بودند. در این مجموعۀ قدیمی دو تکیۀ حمام خانم و افشارها احتمالاً از بنا‌‌های اواخر دورۀ صفوی بوده است.
 
تکیۀ حمام خانم را خواهر شاه‌ طهماسب دوم صفوی (1135-1145ق) همراه با حمام و مدرسه در محلۀ عولادجان و در بخش جنوبی امامزاده یحیى ساخت. مساحت آن را حدود 300 مـ 2 و دارای چند باب دکان موقوفه نوشته‌اند<ref>برای تکیۀ افشار‌ها نیز در دورۀ همان شاه و در محلۀ سنگلج، نک : جواهر کلام، 1/ 77؛ نیز نک : شهیدی، 245، 254.</ref> و در کنج شمال‌-غربی باروی شاه طهماسبی ساختند.<ref>ستوده، «تهرانی...»، 180.</ref> مدرسۀ خانم را افغان‌ها خراب کردند و بعدها صاحب دیوان در جای آن حسینیه ساخت.<ref>جواهرکلام، همانجا.</ref>
 
در تهران تکیه‌‌‌های قدیم بسیار بزرگ و معتبری وجود داشت که از معروف‌ترین آنها، تکیۀ حاج میرزا آقاسی، تکیۀ سید اسماعیل، تکیۀ نوروزخان، تکیۀ میرزا صالح مستوفی و تکیۀ معتمدالدوله را می‌توان نام برد. تکیۀ حاج میرزا آقاسی، معروف به تکیۀ عباس‌آباد در میدان ارگ قرار داشت. سازندۀ تکیه حاج میرزا آقاسی، صدر اعظم محمد شاه بود و آن را در زمان صدر اعظمی خود (1251-1264ق) ساخت و بنا بر ضبط آمار دارالخلافۀ تهران «تکیۀ جناب صدر اعظم» نیز نامیده می‌شد.<ref>نک : ص 48؛ بلوکباشی، «تعزیه‌خوانی در»، 25-24.</ref> این تکیه را به مناسبت اجرای تعزیه‌‌‌های دولتی در آن برخی به اشتباه تکیۀ دولت قدیم پنداشته‌اند، در حالی که تکیۀ دولت قدیم که در ارگ و تقریباً در کنار تکیۀ صدر اعظم یا حاج میرزا آقاسی قرار داشت، جدا و مستقل از این تکیه و به تکیۀ شاهی یا پادشاهی شهرت داشت.<ref>نک‌ : آمار، همانجا؛ شهیدی، 213.</ref>
 
تکیۀ حاج میرزا آقاسی بسیار بزرگ بود و روزنامۀ وقایع اتفاقیه در شرح وزش باد و پاره کردن و فروانداختن چادر آن (در روزنامه به نام تکیۀ دولت آمده است) به بزرگی چادر اشاره می‌کند و می‌نویسد: چادر تکیه 52 ذرع طول و 32 ذرع عرض آن بود که با 9 دیرک بر پا شده بود؛ در صورتی که چادر تکیه‌‌‌های بزرگ دیگر را معمولاً با 3 تا 6 دیرک برمی‌افراشتند.<ref>شم 40؛ نیز نک : شهیدی، 246.</ref>
 
تکیۀ سید اسماعیل در کنار امامزاده سید اسماعیل در بخش 8 محلۀ بازار قرار داشت. مساحت آن 800‘1 مـ 2 بود که آن را حاج‌ حسن بیگلر بیگی در تاریخ 1262ق همراه با 6 دانگ عرصۀ خانه وقف کرده بود.<ref>بلاغی، (ط) 60.</ref> تکیۀ نوروزخان در محلۀ بازار از تکیه‌هایی بود که در اوایل سلطنت فتحعلی‌ شاه ساخته شد. بانی آن نوروزخان پسر الله‌وردی خان، از طایفۀ عزالدین‌ لوی قاجار و رئیس تشریفات دربار فتحعلی‌شاه بود که تکیه را همراه با حمام و سقاخانه ساخت.<ref>بامداد، 3/ 433، 4/ 394-395.</ref> بیضایی تاریخ بنای این تکیه را بدون ذکر سند 1177ش دانسته است.<ref>ص 123.</ref> این تاریخ مطابق است با 1213ق، دومین سال سلطنت فتحعلی‌ شاه. این تکیه را «تکیۀ حسام‌ السلطنه»، به نام سلطان مراد میرزا، عموی ناصرالدین شاه، نیز می‌نامیدند.<ref>بلاغی، (ط ) 52.</ref> ظاهراً حسام‌ السلطنه سرپرستی امور تکیه را بر عهده داشت و احتمالاً تعمیر و بازسازی آن را هم پذیرفته بود.<ref>شهیدی، 255.</ref>
 
تکیۀ معتمدالدوله که به تکیۀ منوچهر‌ خان نیز شهرت داشت، از ساخته‌‌‌های منوچهر خان گرجی بود. منوچهر خان (د 1263ق) از ارمنیان گرجستان بود که به ایران آمد و به دین اسلام گروید. او در دربار فتحعلی‌ شاه ایچ آقاسی (خواجه‌ باشی) و ایشیک آقاسی (رئیس تشریفات) بود و در زمان محمدشاه لقب معتمدالدوله یافت.<ref>دایرة‌المعارف فارسی، 2/2877؛ مارکام، 119.</ref> معتمدالدوله‌ تکیه‌ای در محلۀ بازار ساخت و آن را در 1260ق همراه 3 باب‌ دکان واقع در همان محل تکیه، وقف کرد.<ref>بلاغی، (ط ) 79.</ref> دایرة المعارف فارسی<ref>1/702.</ref> در شرح توسعۀ تهران در دورۀ فتحعلی‌ شاه بنای بازارچه و تکیۀ منوچهر خان در قسمت غربی محلۀ بازار را به اشتباه از بنا‌‌های تازه‌ ساز تهران در این دوره نوشته است. تاریخ وقف تکیه در 1260ق، سال واقعی احداث بنا را در زمان محمدشاه روشن می‌کند.<ref>نیز نک : شهیدی، 213.</ref>
 
تکیۀ میرزا صالح مستوفی را مستوفی، از رجال عهد فتحعلی شاه، همراه 7 باب دکان در تاریخ 1224ق وقف کرد. این تکیه در محلۀ عودلاجان واقع بود.<ref>بلاغی، همانجا.</ref> در آمار دارالخلافۀ تهران، در فهرست تکیه‌‌‌های تهران در 1269ق نام تکیه‌‌‌های سید اسماعیل و میرزا صالح مستوفی نیامده‌ است، در حالی که این تکیه‌ها پیش از آن تاریخ ساخته شده‌اند. شاید این تکیه‌ها به نام‌‌های دیگری شهرت داشته‌اند.
 
از تکیه‌‌‌های دولتی قدیم تهران دو تکیۀ نیاوران در کنار کاخ نیاوران و تکیۀ سلطنت‌آباد را نیز می‌توان یاد کرد. تکیۀ کوچک نیاوران را در 1273ق به گفتۀ ذکاء<ref>ص 287.</ref> و 1274ق به گفتۀ شهیدی<ref>ص 180.</ref>، و تکیۀ سلطنت‌ آباد را در 1278ق به دستور ناصرالدین شاه ساختند. هنگامی که ماه محرم مقارن با اقامت شاه در نیاوران یا سلطنت‌ آباد می‌شد، این تکیه‌ها را می‌بستند و در آن بساط با شکوه تعزیه‌خوانی برای شاه و همراهان و مردم محل راه می‌انداختند.<ref>شهیدی، همانجا.</ref> اعتمادالسلطنه در وقایع سال 1278ق به تعزیه‌خوانی در تکیۀ سلطنت‌آباد -که به تازگی ساخته و دایر شده بود- در دهۀ دوم ماه صفر اشاره دارد.<ref>مرآة البلدان، 2/1385.</ref> همو به تعزیه‌خوانی‌‌های شاه در تکیۀ نیاوران و سلطنت‌آباد بارها اشاره می‌کند.<ref>همان، 2/ 1311، 1367، 3/ 1417، 1441، جم ؛ برای صورت برخی تکیه‌‌‌های قدیم تهران و بانیان و محل ساختمان و تاریخ وقف آنها، نک : بلاغی، (ط) 53-48، جم ؛ برای تکیه‌‌‌های شمیرانات، ‌نک : ستوده،‌ جغرافیا...، 1/ 139، 201، جم ‌.</ref>
 
==تکیه‌‌‌های موقت==
تکیه‌هایی هستند که هر سال در ماه محرم در حیاط خانه‌ها یا در زیر چادر‌‌های برافراشته بر پا می‌کنند و دسته‌‌‌های عزادار یا تعزیه‌خوانان در آن‌ها روضه و تعزیه می‌خوانند. شاهزادگان و رجال اعیان دورۀ قاجار معمولاً هرساله حیاط خانه‌‌های خود را سیاه می‌بستند و چادری بر فراز آن می‌زدند و روی حوض خانه‌هایشان را با تیر و الوار می‌پوشاندند و به تعزیه‌داری می‌پرداختند. بنا بر گزارشی حاج محمدحسین خان امین‌الدوله، معروف به صدراصفهانی، خزانه‌دار و وزیر امور مالیۀ میرزا محمد شفیع، صدراعظم فتحعلی شاه، ظاهراً حیاط خانه‌اش را در دهه‌‌های محرم هر سال سیاه می‌بست و در آن تعزیه‌خوانی می‌کرد.<ref>بلوکباشی، تعزیه‌خوانی حدیث، 94-93.</ref> جیمز موریه به یکی از تعزیه‌خوانی‌ها در خانۀ او در محرم 1224/ فوریۀ 1809 اشاره می‌کند.<ref>ص 195.</ref> الکساندر خوجکو به 15 روز تعزیه‌خوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن خان شیرازی، معروف به ایلچی، نخستین وزیر امور خارجۀ فتحعلی شاه<ref>از 1239 تا 1250ق.</ref> در محرم 1249/ ژوئن 1833 اشاره دارد و شرحی از شکوه و جلال این تعزیه‌خوانی می‌دهد.<ref>ص 21، مقدمه؛ بلوکباشی، همان، 94.</ref>
 
چارلز ویلس به تفصیل دربارۀ برپا کردن تکیۀ چادری بزرگ و موقتی که شاهزاده ظل‌السلطان هر سال در محرم در پای عمارت خود در اصفهان بر پا می‌کرد و در آن مراسم روضه‌خوانی و شبیه‌خوانی راه می‌انداخت، می‌آورد. او همچنین چند مجلس تعزیه را آن‌چنان که در این تکیۀ چادری می‌خواندند، با توضیح دربارۀ تعزیه‌خوانان و اسباب و ابزار تعزیه، وصف می‌کند.<ref>ص 265-274.</ref>
 
[[پرونده:Tekye chador.jpg|بندانگشتی|چادر موقت برای روضه خوانی و تعزیه در دورۀ ناصری در دهانۀ بازار تهران (ذکاء، 368)]]
 
چادر تکیه‌ها را از کرباس و متناسب با بزرگی فضای تکیه یا حیاط خانه در چند قطعه می‌دوختند. به گفتۀ عین‌السلطنه چادر تکیۀ سعدالسلطنه 8 خروار وزن و 7 دیرک داشت.<ref>1/ 230.</ref> پشت و روی چادرها را با تصاویر و نقش‌های گوناگون تزیین می‌کردند. چادر تکیۀ دولت نیز بسیار زیبا و با انواع نقش‌ها و نوار‌دوزی‌های رنگارنگ آراسته بود. روی آن تصاویری از شیر، پلنگ، طاووس، مرغ و گل و گلدان، شیر‌های شمشیر به دست و خورشید به پشت، دوخته بودند.<ref>شهری، 1/ 114.</ref> در اصفهان روی چادرها یا خیمه‌‌های تکیه، [[پرده خوانی|پرده‌‌های نقاشی]] بزرگی که مجالسی از وقایع کربلا را نشان می‌داد، نصب می‌کردند.<ref>معتمدی، 2/ 322.</ref> درون تکیه‌‌های چادری موقت را هم معمولاً با انواع وسایل مانند پوست حیوانات وحشی، شمشیر، سپر، قالیچه، شال‌های کشمیری رنگارنگ، چلچراغ، آیینه، گلدان‌های چینی، تابلو‌های نقاشی و منبت‌کاری‌های امانی تزیین می‌کردند.<ref>فلاح زاده، 205.</ref>
 
در این روزگار هم در محله‌ها و گذر‌های پرجمعیت که تکیه و حسینیه ندارند، یا گنجایش تکیه و حسینیه‌هایشان پاسخگوی نیاز محله نیست، برپاکردن و بستن تکیه‌‌های چادری و تکیه‌‌های موقت در فضا‌های باز یا در حیاط خانه‌ها مرسوم است. این تکیه‌ها را معمولاً با پارچه‌‌های سیاه و سبز و کتیبه‌هایی از اشعار مذهبی و شعر عاشورای [[محتشم کاشانی‌|محتشم کاشانی]]، [[شمایل]] پیامبر (ص) و حضرت امیر و حضرت عباس و پنج‌تن (ع)، پرده‌‌های درویشی و نقاشی‌های مذهبی قهوه‌خانه‌ای می‌آرایند. کف زمین آن را فرش می‌کنند و منبری چند پله، چند تا [[علم،علمات|علم، علامت، بیرق]] و [[توغ (توق)|توغ]] در آن می‌گذارند و سقاخانۀ کوچک متحرکی نیز کنار در ورودی یا داخل تکیه قرار می‌دهند.<ref>یادداشت مؤلف.</ref>
 
==موقوفات==
هر تکیۀ ثابت معمولاً موقوفاتی مانند زمین زراعی، باغ میوه، دکان، آب، خانه و جز آن‌ها داشت که درآمد آن‌ها صرف هزینۀ نگهداری و تعمیر بنای تکیه و پرداخت دستمزد به خادمان و هزینۀ تعزیه‌داری و اطعام عزاداران و فقیران می‌شد. منابع مکتوب بعضاً به موقوفات برخی از تکیه‌ها اشاره کرده‌اند که در اینجا چند نمونه از این موقوفات را یاد می‌کنیم: تکیۀ میرزا صالح مستوفی 7 باب دکان، تکیۀ سید اسماعیل 6 دانگِ یک باب خانه و تکیۀ معتمدالدوله 3 باب دکان موقوفه داشتند که واقفان آن‌ها را برای هزینۀ تعزیه‌گردانی، اطعام فقرا و تعمیر و روشنایی تکیه‌ها وقف کرده بودند.<ref>بلاغی، (ط ) 60، 79.</ref> موقوفۀ تکیۀ حسین علی در قم، مزرعۀ مرویان رودآب با 5 خروار آب بود.<ref>مدرسی طباطبایی، 1/ 381.</ref>
 
در شهر‌های دیگر نیز بانیان تکیه هر آنچه داشتند و می‌توانستند، وقف تکیه‌هایشان می‌کردند. یکی از تکیه‌‌های پر موقوفۀ ایران، تکیۀ معروف میرزا حسین وزیر در شهر کرمان بود. پاشا خان وزیری شرح مبسوطی دربارۀ این تکیه که در محلۀ خواجه خضر کرمان واقع بود، نوشته، و فهرست وقفیات آن را یکایک برشمرده است. انواع ظروف مسی، کاسه و بشقاب و شربت خوری، سرانداز و کناره و قالی و نمد‌های رنگارنگ، انواع تشت‌ها و قلیان‌های بلور، سماور‌های برنجین و مسوار روسی و اسباب سماور و میوه‌خوری‌های نقره و ده‌ها چیز متنوع دیگر از جمله موقوفات تکیۀ میرزا حسین وزیر بود. هر سال در این تکیه مجالس روضه‌خوانی و شبیه‌گردانی مفصل در 10 روز محرم برگزار می‌شد که بیانگر نقش کارآمد تکیه در شهر‌های ایران درگذشته، به ویژه در دورۀ قاجار است.<ref>برای اطلاعات بیشتر دربارۀ این تکیه، نک : وزیری، 206-198.</ref>
 
[[پرونده:Tekye saghanfar.jpg|بندانگشتی|سقانفار تکیه و هفت پلکون در معلم کلای هزار پی آمل (ستوده، از آستارا...، 4(2)/983)]]
 
بانیان تکیه‌ها، گاهی حمام نیز در جوار تکیۀ خود می‌ساختند و آن‌ها را در راه خدا وقف می‌کردند. سنّت حمام‌سازی از دیرباز در ایران رسم بود. برخی از خانقاه‌ها و زاویه‌‌های درویشان نیز حمام وقفی داشتند، مانند حمام زاویۀ شیخ علی بن سهل در اصفهان.<ref>نک : ابن‌بطوطه، 1/ 212.</ref> یکی از انگیزه‌‌های ساختن حمام در جوار تکیه، جدا از ثوابی که در تطهیر مردم به شمار می‌آمد، جنبۀ تقدس تکیه، به ویژه در ماه‌های سوگواری بود که مردم رفتن به آن را با جسمی ناپاک جایز و روا نمی‌دانستند. از این‌ رو، مؤمنان و معتقدان پس از رفتن به حمام و تطهیر خود، برای عزاداری سیدالشهدا به تکیه می‌رفتند. از جمله حمام‌های جنب تکیه در تهران، می‌توان تکیه و حمام خانم در محلۀ عودلاجان، حمام و تکیۀ نوروزخان در محلۀ بازار، و در شهر کرمان تکیه و حمام وزیر را نام برد. بلاغی به تکیۀ قمرالسلطنه، همسر مشیرالدوله اشاره می‌کند که در جنب آن حمامی نیز ساخته و وقف کرده بود.<ref>ص (ط) 67.</ref>
 
از بنا‌های رایج دیگری که در کنار تکیه می‌ساختند و وقف تکیه‌ها در تهران و دیگر شهرها می‌کردند، سقاخانه، آب‌انبار و [[سقانفار]] بود. تکیه‌‌های نوروزخان در محلۀ بازار، رضا قلی‌خان در محلۀ عودلاجان، و حاج رجبعلی در محلۀ سنگلج از جمله تکایای تهران بودند که در جنب هر یک از آن‌ها سقاخانه‌ای نیز ساخته بودند. در کنار تکیۀ رضا قلی‌خان یک آب انبار وقفی نیز احداث کرده بودند.<ref>همو، (ط) 52، 59، 63، 67.</ref>
 
سقانفار -که به سقانپار و سقاتالار نیز معروف‌‌ است- فضای کوچک اتاق‌مانندی در یک طبقه یا دو طبقه است که آن را به طور مستقل، یا در جوار تکیه‌ها در مناطق مازندران می‌سازند. پلکانی معمولاً چوبی که به آن نفار یا نپار می‌گویند، طبقۀ اول را به طبقۀ دوم می‌پیوندد. طبقۀ اول آن‌ها گاهی بنا و زمانی پایه‌‌های قطور چوبی است که طبقۀ دوم بر آن‌ها استوار است. دیوار و سقف فضای اتاقک طبقۀ دوم برخی سقانفارها با شکل‌های گوناگون جبرئیل، خورشید، دیو و ده‌ها شکل دیگر آراسته شده‌اند. مردم برای حاجت‌خواهی و گشایش گره از کار فروبستۀ خود و [[نذر]] و نیاز و انداختن سفرۀ حضرت ابوالفضل (ع) به این سقانفارها [[توسل]] می‌جویند.<ref>برای تکیه‌ها و سقانفار‌های مازندران، نک : ستوده، از آستارا...، 4(1)/ 168، 296-297، جم .</ref>
 
==کاربری‌ها==
عزاداری و شبیه‌خوانی از فعالیت‌های عمومی و رایج در تکیه‌ها در ایام سوگواری، به ویژه در ایام دهۀ عاشورا بوده است. در شماری از تکیه‌ها، مانند تکیۀ دولت قزوین درگذشته، برگزاری برخی برنامه‌‌های فرهنگی، همچون سخنوری، گزارش شده است. در دورۀ فتحعلی شاه، پس از ختم مراسم تعزیه‌داری و شبیه خوانی دولتی در حضور شاه، گردانندگان، دست‌اندرکاران و تعزیه‌خوانان تکیه در پیشگاه شاه گرد می‌آمدند و شاه آن‌ها را مورد لطف و مرحمت قرار می‌داد و احیاناً خلعت و هدایایی هم به آن‌ها اعطا می‌کرد. جیمز موریه به مراسم تعزیه‌داری و شبیه‌خوانی محرم 1224/ فوریۀ 1809 در میدان ارگ -که آن را در دهۀ محرم مسدود می‌کردند و سیاه می‌بستند و به صورت تکیۀ موقت در می‌آوردند- اشاره می‌کند و می‌نویسد: در آخرین روز عزاداری، شاه که در طاق‌نمایی بزرگ مشرف به میدان نشسته بود، به کارگزاران مراسم که به حضورش آمده بودند، اظهار لطف می‌کرد.<ref>بلوکباشی، تعزیه‌خوانی حدیث، 102، 108- 107.</ref>
 
در دورۀ ناصری، ناصرالدین شاه هر سال پس از ختم روضه‌خوانی و تعزیه‌خوانی‌های دولتی در تکیه‌هایی که حضور می‌یافت، مانند تکیۀ دولت<ref>ه م.</ref> و تکیه‌های سیدنصرالدین، نیاوران و سلطنت‌ آباد، به «عملۀ تکیه و روضه‌خوان‌ها» و تعزیه‌خوان‌ها خلعت می‌بخشید. این خلعت‌ها را در روی سکوی وسط تکیه در میان افراد تقسیم می‌کردند.<ref>اعتمادالسلطنه، روزنامه...، 133.</ref> در روزنامۀ ایران به خلعت بخشیدن شاه در روز آخر عزاداری به «خدام تکیۀ مبارکه» اشاره شده است. در آن روز به مجدالدولۀ خوان سالار -که ادارۀ نظم تکیه در دورۀ تعزیه‌خوانی با او بود- «یک ثوب جبۀ ترمۀ شمسۀ مرصع از جامه‌خانۀ خاصه» و به ذاکران و واعظان و اجزاء شبیه و دیگران که «از هفت هشت هزار» می‌گذشتند، هر یک «عطایا و انعامات» دادند. در این روزنامه خلعت و انعام بخشیدن «رسم هر سالۀ» ناصرالدین شاه در ماه محرم دانسته شده است.<ref>ص 1.</ref>
 
 
توسل‌جویی و [[نذر و نی|نذر و نیاز]] کردن در شب عاشورا و حاجت‌خواهی مردم ایران در آن شب با روشن‌ کردن شمع در 40 یا 41 منبر در تکیه‌ها از دیگر باورها و مراسم مردم معتقد در برخی شهرها بود. مستوفی می‌نویسد: در تهران، در شب عاشورا گروهی پا برهنه با کیسه یا جعبه‌ای پر از شمع در شهر می‌گشتند و به 41 تکیه می‌رفتند و 41 شاخه شمع در 41 منبر، در تکیه‌هایی که در آن‌ها هر روز در دهۀ عاشورا روضه‌خوانی شده بود، برای برآورده شدن نذر و حاجاتشان روشن می‌کردند.<ref>1/ 301-302.</ref> ناظم‌الاسلام کرمانی دربارۀ رسم «چهل منبر» می‌نویسد: در آغاز، این رسم منحصر بود به همان منبری که در دهۀ عاشورا [[روضه]] می‌خواندند، بعد هر جا منبری می‌گذاشتند تا مردم رویش شمع روشن کنند.<ref>2/ 286-287.</ref>
 
در برخی از تکیه‌های تهران نیز برنامه‌های ویژه‌ای برای نوزادان و کودکان ترتیب می‌دادند. مثلاً برای پاگرفتن و زنده ماندن بچۀ نوزاد و یا رشد کودک، شمع قدی نذر، و آن‌ها را در شب عاشورا در تکیۀ سادات اخوی روشن می‌کردند. هر سال با رشد و قدکشیدن کودک شمع بلندتری در آن تکیه می‌افروختند. این تکیه باغچه‌ای داشت که شمع‌ها را در میان گل و گیاه باغچه می‌نشاندند و روشن می‌کردند.<ref>مستوفی، 1/ 302.</ref> جنازه‌های ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه را نیز پیش از خاک‌سپاری در گورستان به تکیۀ دولت بردند و بعداً جنازۀ آن‌ها را با تشریفات رسمی از آنجا به گورستان تشییع کردند.<ref>احمد پناهی، ناصرالدین‌ شاه، 412؛ اوبن، 129.</ref>
 
==جستارهای وابسته==
 
*[[امام باره]]
*[[تکیه دولت]]
 
==پیوند به بیرون==
 
*[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/3106 منبع مقاله: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]


==در ایران‌==
تکیه‌ در معانی‌ مختلف‌، کاربرد گسترده‌ای‌ داشته‌ است.<ref>برای اطلاعات بیشتر در باره سایر کاربرد های تکیه به دانشنامه جهان اسلام مدخال تکیه مراجعه کنید..</ref>
از اواخر دورة‌ صفوی‌ و با رواج‌ تشیع‌، کاربرد تکیه‌ در ایران‌ بتدریج‌ دگرگون‌ شد. اغلب‌ تکیه‌ها با فضای‌ وسیعی‌شان‌ برای‌ برگزاری‌ مراسم‌ سوکواری‌ در ماه‌ محرّم‌، به‌ کار رفتند<ref>رجوع کنید به ذکاء، ص‌ 283.</ref> این‌ کاربرد تکایا رواج‌ بسیار یافت‌ و تکایا کانون‌ فعالیت‌های‌ فرهنگی‌ گسترده‌ای‌ گردیدند، چنانکه‌ گذشته‌ از مراسم‌ عزاداری‌، در برخی‌ اوقات‌، بویژه‌ در شبهای‌ رمضان‌، در تکیه‌ها مناظرات‌ ادبی‌ و جلسات‌ سخنوری‌ و مشاعره‌ نیز برگزار می‌شد. این‌ محفلها در غرفه‌های‌ تکیه‌ تشکیل‌ می‌شد که‌ تزئین‌ آنها را لوطیان‌ محل‌ بر عهده‌ داشتند و ثروتمندان‌ شیرینی‌ و شربت‌ و شمع‌ و چراغ‌ آن‌ را تأمین‌ می‌کردند ( رجوع کنید بهگلریز، ج‌ 1، ص‌620؛ ورجاوند، دفتر دوم‌، ص‌ 889 ـ892، 1117). با اینهمه‌، توصیف‌ جهانگردان‌ اروپایی‌ از تکایای‌ ایرانی‌، بیش‌ از هر چیز یادآور نوعی‌ مهمانپذیر و قهوه‌خانه‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به کمپفر، ص‌ 136). در دورة‌ قاجار با رونق‌ تعزیه‌ * ، تکیه‌ در مفهومی‌ که‌ امروز برای‌ ایرانیان‌ آشناترست‌، یعنی‌ محل‌ برگزاری‌ مراسم‌ تعزیة‌ امام‌ حسین‌ علیه‌السلام‌، چنان‌ فراگیر شد که‌ دیگر، اقامتگاههای‌ صوفیان‌ بندرت‌ به‌ این‌ نام‌ خوانده‌ می‌شد. به‌ نوشتة‌ سلطان‌زاده‌ (ص‌ 183) در این‌ دوره‌ اگر جایی‌ برای‌ اجرای‌ تعزیه‌ می‌ساختند یا برای‌ نخستین‌ بار برای‌ این‌ منظور در نظر می‌گرفتند آن‌ را تکیه‌ می‌نامیدند. اوج‌ رونق‌ تکیه‌ها از دورة‌ ناصرالدین‌ شاه‌ (1264ـ1313) تا انقلاب‌ مشروطیت‌ بود. در این‌ دوره‌، در گزارشهایی‌ در بارة‌ تهران‌، نام‌ بیش‌ از پنجاه‌ تکیه‌ آمده‌ است‌، از جمله‌ تکیه‌های‌ آقا بهرام‌، اسماعیل‌ بزاز، افشارها، بربریها، پهلوان‌ شریف‌، پامنار، چالحصار، چهل‌تن‌، حاجی‌ وکیل‌، خداآفرین‌، خشتیها، خلجها، دباغ‌خانه‌، درخونگاه‌، رضا قلیخان‌، زرگرها، سادات‌ اخوی‌، سرپولک‌، سرتخت‌، عباس‌آباد، عربها، عودْلاجان‌، قاطرچیها، قمیها، کرمانیها، لوطی‌ علیخان‌، ملک‌آباد، منوچهرخان‌، لوردَزخان‌ و هفت‌ تن‌ (اتحادیه‌، ص‌ 107، 186ـ 187؛ کریمان‌، ص‌ 158؛ ذکاء، ص‌ 284؛ ستوده‌، 1371ـ 1374 ش‌، ج‌ 1، ص‌ 447). در میان‌ تکیه‌های‌ تهران‌، برخی‌ اهمیت‌ بیشتر یا ویژگی‌ بارزی‌ داشتند، از جمله‌: تکیة‌ سادات‌ اخوی‌ که‌ در آن‌ برای‌ پاگرفتن‌ و رشد کودک‌،
شمع‌ روشن‌ می‌کردند و هر سال‌ با قد کشیدن‌ کودک‌، شمع‌ بلندتری‌ روشن‌ می‌کردند، چنانکه‌ باغچة‌ این‌ تکیه‌ هر سال‌ از شمعهای‌ قدی‌ پر می‌شد (مستوفی‌، ج‌ 1، ص‌ 302)؛ تکیة‌ عباس‌آباد یا حاج‌ میرزا آغاسی‌ که‌ محل‌ برگزاری‌ تعزیه‌های‌
دولتی‌ بود (شیل‌ ، ص‌ 68، پانویس‌)؛ تکیة‌ عزت‌الدوله‌، خواهر ناصرالدین‌ شاه‌، که‌ مراسم‌ تعزیه‌ در آن‌ اجرا می‌شد و به‌ بانوان‌ اختصاص‌ داشت‌ (مستوفی‌، ج‌ 1، ص‌ 299)؛ و سرانجام‌ تکیة‌ دولت‌ ( رجوع کنید بهتکیة‌ دولت‌ * ).از نام‌ تکیه‌ها بر می‌آید که‌ بانیان‌ آنها معمولاً اصناف‌، گروههای‌ شهرستانیِ ساکنِ پایتخت‌، ثروتمندان‌ و متنفذان‌ بوده‌اند. اینان‌ گاه‌ بنایی‌ مخصوصِ تکیه‌ می‌ساختند و گاه‌ محل‌ سکونت‌ خود را، در ماه‌ محرّم‌ به‌ برگزاری‌ مراسم‌ تعزیه‌ اختصاص‌ می‌دادند و آن‌ را وقف‌ تعزیه‌ و روضه‌خوانی‌ می‌کردند. به‌ همین‌ دلیل‌ بسیاری‌ از منازل‌ مسکونی‌ شاهزادگان‌ و اعیان‌ به‌ نحوی‌ ساخته‌ می‌شد که‌ بتوان‌ با نصب‌ چادر بزرگی‌ روی‌ حیاط‌ و پوشاندن‌ حوضِ وسطِ حیاط‌، فضایی‌ مناسب‌ برای‌ اجرای‌ تعزیه‌ فراهم‌ کرد (مستوفی‌، همانجا).بناهایی‌ که‌ اختصاصاً برای‌ تکیه‌ ساخته‌ شده‌ بود، اغلب‌ در مسیر گذر اصلی‌، دو محله‌ را به‌ یکدیگر پیوند می‌داد ( رجوع کنید بهتوسلی‌، ص‌ 81 ـ83؛ نیز رجوع کنید به تکیه‌های‌ ساری‌ در ادامة‌ مقاله‌). فضای‌ داخلی‌ بنای‌ تکیه‌ اغلب‌ به‌ سه‌ بخش‌ تقسیم‌ می‌شد: حیاط‌ که‌ موسوم‌ به‌ عباسیه‌ بود و در آنجا مراسم‌ مربوط‌ به‌ حضرت‌ عباس‌ علم‌دار امام‌حسین‌ علیه‌السلام‌ بر گزار می‌شد، فضای‌ سرپوشیده‌ حسینیه‌، و اتاقهای‌ پشتی‌ موسوم‌ به‌ زینبیه‌ ( ایران‌ آذین‌ ، ص‌ 6ـ7). تکیه‌هایی‌ که‌ در گذر اصلی‌ قرار نداشتند، مانند تکیة‌ رضا قلیخان‌ و سرتخت‌، در سراسر سال‌ خالی‌ و زباله‌دان‌ اهالی‌ و محل‌ خشک‌ کردن‌ پیاز بقالها و انبار خواربارفروشهای‌ گذر بودند و تنها در روزهای‌ عزاداری‌ امام‌ حسین‌ علیه‌السلام‌ به‌ کوشش‌ داشها و بابا شملهای‌ محل‌ تعمیر و پاک‌سازی‌ می‌شدند (مستوفی‌، ج‌ 1، ص‌ 300).اهمیت‌ تکیه‌ در زندگی‌ شهری‌، بویژه‌ در میان‌ پیشه‌وران‌، به‌ حدی‌ بود که‌ این‌ نهاد افزون‌ بر محل‌ برگزاری‌ مراسم‌ مذهبی‌، مکانی‌ برای‌ طرح‌ مشکلات‌ صنفی‌ و اقتصادی‌ گردید ( رجوع کنید بهروحانی‌، ص‌ 68). بخشی‌ از مخارج‌ ادارة‌ آن‌ را نیز اغلب‌ اهالی‌ محل‌ با پرداخت‌ پول‌ نقد یا اهدای‌ لوازم‌ و اسباب‌ پذیرایی‌ تأمین‌ می‌کردند (مستوفی‌، ج‌ 1، ص‌ 300ـ301) و بخشی‌ دیگر، از درآمد موقوفاتی‌ همچون‌ دکان‌، حجره‌ وتیمچه‌ تأمین‌ می‌شد (همانجا؛ عناصری‌، ص‌ 39).در شمال‌ تهران‌ و شمیرانات‌ نیز تکیه‌هایی‌ با معماری‌ قابل‌ توجه‌ وجود داشت‌ که‌ بسیاری‌ از آنها اکنون‌ نیز برجاست‌ (برای‌ تکیه‌های‌ شمیرانات‌ رجوع کنید به ستوده‌، 1371ـ1374 ش‌، جاهای‌ متعدد). از آن‌ میان‌ تکیة‌ نیاوران‌ یا تکیه‌ پایین‌ حصار بوعلی‌ به‌ سبب‌ تابلوهای‌ نقاشیِ محمد مدبّر و محمد ارژنگی‌ و تخت‌ هشت‌ ضلعی‌ وسط‌ آن‌، و نیز تکیه‌ امامزاده‌ قاسم‌ با دیوارْنگارة‌ قوللر آقاسی‌ شهرت‌ خاصی‌ دارند.در دو استان‌ گیلان‌ و مازندران‌ نیز تکیه‌های‌ بسیاری‌ با معماری‌ و مصالح‌ خاص‌ و متناسب‌ با محیط‌، از دورة‌ قاجار، باقی‌مانده‌ است‌. ملگونوف‌، جهانگرد روس‌، در 1275/ 1858 به‌ 36 تکیه‌ در شهر رشت‌ و تکایایی‌ که‌ جزء مجموعه‌های‌ بزرگتر بناهای‌ مذهبی‌اند، اشاره‌ کرده‌ است‌ (ص‌ 176ـ177؛
نیز رجوع کنید به فراهانی‌، ص‌ 39). شهرهای‌ رودسر (ملگونوف‌، ص‌ 167)، لاهیجان‌ (همان‌، ص‌ 160؛ دایرة‌المعارف‌ تشیع‌ ،
ذیل‌ «تکیة‌ بقعة‌ پیرعلی‌») و لنگرود (ملگونوف‌، ص‌ 164)
نیز تکیه‌های‌ قدیمی‌ و زیبایی‌ دارند. در مازندران‌ علاوه‌ بر شهرها، در روستاها نیز تکیه‌هایی‌ چهارگوش‌ غالباً با سقف‌ سفالی‌ و نقشة‌ کف‌ بنا به‌ شکل‌ مستطیل‌، وجود دارد، از جمله‌
تکیة‌ مُقْری‌ کلا در بندپی‌ بابل‌ ( رجوع کنید به ستوده‌، 1349 ش‌، ج‌ 4، بخش‌ 1، ص‌ 316ـ317)، تکیة‌ کله‌بست‌ پازَوار در بابلسر
( رجوع کنید به همان‌، ج‌ 4، بخش‌ 1، ص‌ 259ـ260) و تکیة‌ فیروزکلا در
آمل‌ ( رجوع کنید به همان‌، ج‌ 4، بخش‌ 1، ص‌ 135). برخی‌ از این‌ تکیه‌ها
با تصاویری‌ از گل‌ و جانوران‌ تزئین‌ شده‌ است‌، از جمله‌ تکیة‌ قرآن‌ تالار در بابلکنار قائم‌شهر (همان‌، ج‌ 4، بخش‌ 1، ص‌ 218ـ 219، 385).از ویژگیهای‌ جالب‌ توجه‌ تکیه‌های‌ مازندران‌، وجود بناهایی‌ به‌ نام‌ سَقّانَفار در کنار برخی‌ از آنان‌ است‌. سقّانفار (ساقی‌نفار، سقانپار، سقاتالار) بنای‌ ساده‌ و چهارگوشی‌ است‌ که‌ بر روی‌ پایه‌های‌ چوبی‌ قرار دارد و با پلکان‌ یا نردبانی‌ می‌توان‌ به‌ بخش‌ بالایی‌ رسید (نفار/ نپار به‌ لهجة‌ مازندرانی‌ به‌ این‌ سازة‌ خاص‌ اطلاق‌ می‌شود). بنای‌ سقّانفارها، که‌ گاه‌ مستقل‌ از تکیه‌ها نیز ساخته‌ شده‌اند، متأثر از معماری‌ سنّتی‌ مازندران‌ و بازتاب‌ زندگی‌ سادة‌ کشاورزی‌ و دامداری‌ است‌ و بر اساس‌ نوشته‌های‌ روی‌ آنها، تاریخ‌ ساختشان‌ به‌ دورة‌ قاجار می‌رسد. این‌ بناها عمدتاً نذر حضرت‌ ابوالفضل‌ عباس‌، سقّای‌ کربلا، هستند و زیارتگاه‌ عمومی‌ و مکانی‌ برای‌ پهن‌ کردن‌ سفرة‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ به‌ شمار می‌آیند. از نمونه‌های‌ مهم‌ این‌ بناها می‌توان‌ به‌ سقّانفارِ کیجاتکیة‌ بابل‌ اشاره‌ کرد که‌ دیوارهای‌ آن‌ با نقوش‌ انسانی‌ شامل‌ سربازانی‌ با آلات‌ جنگی‌ وادوات‌ موسیقی‌ و صحنه‌هایی‌ از زندگی‌ روستایی‌ و همچنین‌ نگاره‌های‌ اساطیری‌ و نقوش‌ گیاهی‌ و خطوط‌ خوش‌نویسی‌ آراسته‌ شده‌ است‌ (رحیم‌زاده‌، ص‌ 134ـ136؛ برای‌ دیگر تکیه‌های‌ شمال‌ رجوع کنید بهستوده‌، 1349 ش‌، ج‌ 3، ص‌ 252، 309ـ310، ج‌ 4، بخش‌ 1، ص‌ 134ـ 135؛ کیا، ص‌ 5؛ پورکریم‌، ص‌ 21ـ22؛ ملگونوف‌، ص‌ 76؛ طاهباز، ص‌ 73ـ74؛ دایرة‌المعارف‌ تشیع‌ ، ذیل‌ «تکیه‌ها»). از تکیه‌های‌ مهم‌ یا تاریخی‌ دیگر در ایران‌ می‌توان‌ از دو تکیة‌ پهنه‌ و ناسار در سمنان‌ ( رجوع کنید به توسلی‌، ص‌ 82) و تکیة‌
عزاخانه‌ و تکیة‌ وزیر در کرمان‌ نام‌ برد ( رجوع کنید به وزیری‌ کرمانی‌،
ج‌ 1، ص‌ 198ـ199؛ کیانی‌، ص‌ 228). یکی‌ از زیباترین‌ و با شکوهترین‌تکیه‌های‌ ایران‌، بویژه‌ از حیث‌ نقاشی‌ و تصاویر، تکیة‌ معاون‌الملک‌ * در کرمانشاه‌ است‌ ( رجوع کنید به مصطفوی‌، ج‌ 1، ص‌ 390).در استان‌ یزد، تکیه‌ها به‌ لحاظ‌ پیوند با دیگر فضاهای‌ شهری‌ و نیز به‌ سبب‌ عناصر بر جا مانده‌ از معماری‌ مذهبی‌ کهن‌ ایران‌ در خور توجه‌اند ( رجوع کنید به توسلی‌، ص‌ 81ـ83؛ مصطفوی‌، ج‌ 1، ص‌ 387). در این‌ تکیه‌ها، از جمله‌ تکیة‌ شاه‌ ولیِ تفت‌ و
امیر (میر) چخماقِ یزد (قرن‌ نهم‌ به‌ بعد؛ مصطفوی‌، ج‌ 1، ص‌ 330) بر خلاف‌ تکیة‌ دولت‌ تهران‌، و مانند تکایای‌ شمال‌، نقشة‌ کف‌ بنا چهارگوش‌ یا هشت‌ ضلعی‌ است‌ ( رجوع کنید به توسلی‌، ص‌ 82). تکیة‌ امیر چخماق‌ دارای‌ مناره‌ و طاق‌ نمابندی‌
دو طبقه‌ای‌ است‌ که‌ الگو و نمونه‌ای‌ برای‌ ساخت‌ دیگر تکایای‌ شهر محسوب‌ می‌شود (برای‌ شرح‌ بیشتر رجوع کنید بهمصطفوی‌، ج‌ 1، ص‌ 386ـ387).پراکندگی‌ و شمار تکیه‌های‌ ایران‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به گرایلی‌، ص‌ 310ـ311؛ جمالی‌، ص‌ 144ـ145؛ بلاغی‌، ج‌ 1، ص‌ 79؛ مدرسی‌ طباطبائی‌، ج‌ 1، ص‌ 381ـ383، ج‌ 2، ص‌ 26، 97، پانویس‌ 1، ص‌ 123، پانویس‌ 3؛ میرمحمدی‌، همانجا؛ نیز جدول‌ 1) به‌ حدی‌ است‌ که‌ نام‌ برخی‌ از روستاها و آبادیها با واژة‌ تکیه‌ همراه‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به دهخدا، ذیل‌ واژه‌).علاوه‌ بر تکیه‌های‌ ثابت‌، تعداد بیشماری‌ تکیة‌ موقتی‌، همه‌ ساله‌ در دهة‌ محرّم‌ در شهرها و روستاهای‌ ایران‌ برپا می‌شود. «تکیه‌ بستن‌» در کنار خیابانها و محصور کردن‌ محوطه‌هایی‌ گاه‌ بسیار کوچک‌، آویختن‌ تصاویر و پارچه‌نوشتهای‌ حاوی‌ عباراتی‌ از دعاها و زیارتنامه‌ها و احادیث‌ و مراثی‌ (که‌ معروفترین‌ آنها مرثیة‌ محتشمِ کاشانی‌ * است‌) به‌ این‌ دیوارهای‌ موقتی‌ و فرش‌ کردنِ زمین‌ انجام‌ می‌پذیرد. در این‌ تکیه‌های‌ موقت‌ نیز، بسته‌ به‌ تمایل‌ و قدرت‌ اقتصادی‌ اهالی‌ محل‌ و برپا کنندگان‌ تکیه‌، وسایلی‌ از قبیل‌ علم‌ و کُتَل‌ و ظروفی‌ برای‌ پذیرایی‌ از افراد قرار دارد. دسته‌های‌ عزاداری‌ و سینه‌زنی‌ لحظاتی‌ در برابر این‌ تکیه‌ها یا در درون‌ آنها توقف‌ می‌کنند. اهالی‌ محل‌ نیز اغلب‌ نذورات‌ خود را که‌ بیشتر غذا و شربت‌ و چای‌ است‌، میان‌ عزاداران‌ تقسیم‌ می‌کنند. گاه‌ و بویژه‌ در دهة‌ اخیر ادارة‌ این‌ تکیه‌ها بر عهدة‌ جوانان‌ و نوجوانان‌ بوده‌ است‌، گرچه‌ سالخوردگان‌ نیز در اداره‌ و نظافت‌ تکیه‌ و پذیرایی‌ از مهمانان‌ مشارکت‌ دارند.در شبه‌قارة‌ هند. واژة‌ تکیه‌ در متون‌ مذهبی‌ شبه‌قارة‌ هند، بندرت‌ دیده‌ می‌شود. در لاهور بعضی‌ از مقبره‌ها و آرامگاهها را تکیه‌ خوانده‌اند ( رجوع کنید به چشتی‌، ص‌ 418ـ421، 481). فضای‌ این‌ تکیه‌ها معمولاً با یک‌ چهار دیواری‌ خشتیِ نه‌ چندان‌ بلند، احاطه‌ شده‌ و در ساخت‌ اغلب‌ آنها از گچ‌ و آجر خام‌ استفاده‌ شده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 482). مخارج‌ فعالیتهای‌ جاری‌ و مراسم‌ مختلف‌ برخی‌ از این‌ تکایا، از درآمد حاصل‌ از زمینهای‌ کشاورزی‌، که‌ از سوی‌ حاکمان‌ یا معتقدان‌ به‌ این‌ تکایا واگذار شده‌، تأمین‌ می‌شود (همان‌، ص‌ 420).
==منابع==
==منابع==
''دانشنامه جهان اسلام"
==پی نوشت==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/503251 آمار دارالخلافۀ تهران، به کوشش سیروس سعدوندیان و منصوره‌ اتحادیه، تهران، 1368ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/666981 شاد، محمد پادشاه، آنندراج، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2955126 ابن‌بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1348ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/496089 احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/505467 همو، ناصرالدین شاه، تهران، 1377ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/489496 اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1356ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1115755 همو، مرآة‌البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/570130 افشار، ایرج، یادگارهای یزد، تهران، 1374ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/750246 بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1357ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1954294 بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت غربی و مضافات، قم، 1350ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/742080 بلوکباشی، علی، تعزیه‌خوانی حدیث قدسی مصایب در نمایش آیینی، تهران، 1383ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/508019 همو، «تعزیه‌خوانی در دورۀ فتحعلی شاه»، دربارۀ تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، 1374ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/637189 همو، نخل گردانی، تهران، 1380ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1653281 بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، 1371ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/562792 توسلی، محمود، «حسینیه‌ها، تکایا، مصلى‌ها»، معماری ایران، دورۀ اسلامی، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران، 1366ش.]
*جواهر کلام، عبدالعزیز، تاریخ تهران، تهران، 1325ش.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/567868 خلج، منصور، تاریخچۀ نمایش در باختران (کرمانشاه)، تهران، 1364ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1939521 خیرالدین، م.، موسو‌عة حلب المقارنة، به کوشش محمدکمال، جامعة حلب.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/594946 دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1383ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/552625 دایرة‌المعارف تشیع، به کوشش احمدصدر حاج سیدجوادی و دیگران، تهران، 1375ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/644203 دایرة المعارف فارسی.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3121460 دراجی، احمد محمدحسن، الربط و التکایا البغدادیة فی العهد العثمانی، بغداد، 2001م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=851890&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author ذکاء، یحیى، تاریخچۀ ساختمان‌های ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان، تهران، 1349ش.]
*[http://noo.rs/nqBbe روحانی، کاظم، «اصناف و پیشه‌وران در تاریخ ایران»، کیهان اندیشه، تهران، 1366ش، شم 12.]
*روزنامۀ ایران، 16 محرم 1304ق، شم 611، کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1375ش.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/560349 ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1366ش.]
*همو، «تهرانی که امیرکبیر در آن می‌زیست»، امیر کبیر و دارالفنون، به کوشش قدرت‌الله روشنی زعفرانلو، تهران، 1354ش.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/634344 همو، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1371ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/536919 سلطان زاده، حسین، روند شکل‌گیری شهر و مراکز مذهبی در ایران، تهران، 1362ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/513461 شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1370ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/591518 شهیدی، عنایت‌الله، پژوهشی در تعزیه و تعزیه‌خوانی، از آغاز تا پایان دورۀ قاجار در تهران، به کوشش علی بلوکباشی، تهران، 1380ش]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3164061 عباسی، مهدی، تاریخ تکایا و عزاداری در قم، تهران، 1371ش.]
*عدنانی، محمد، معجم الاغلاط اللغویة المعاصرة، بیروت، 1989م.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/607256 علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، 1379ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/674782 عناصری، جابر، سلطان کربلا، تهران، 1381ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/530570 عین‌السلطنه، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالار و ایرج افشار، تهران، 1374ش.]
*فروغ، مهدی، «نمایش»، ایرانشهر، تهران، 1342ش/1963م، شم 22.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3794645 فلاح‌زاده، مجید، تاریخ اجتماعی-سیاسی تئاتر در ایران (تعزیه)، تهران، 1384ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/510907 گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب‌الجنۀ قزوین، قزوین، 1368ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/897722 لغت‌نامۀ دهخدا].
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/890105 مارکام، کلمنت، تاریخ ایران در دورۀ قاجار، ترجمۀ رحیم فرزانه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1364ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3993709 مدرسی طباطبایی، حسین، تربت پاکان، قم، 1335ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/757339 مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1371ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/527306 مصطفوی، محمدتقی، آثار تاریخی طهران، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1375ش.]
*مصطفى، صالح لمعی، التراث المعماری الاسلامی فی مصر، بیروت، 1404ق/1984م.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/593718 معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان در بیوت علما و حوزه‌های علمیه و کشورهای جهان، قم، 1379ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2918070 الموسوعة الفلسطینیه، القسم العام، بیروت، 1984م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/200819 میرمحمدی، حمیدرضا، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور در قالب استانی»، مسجد، تهران، 1380، س 10، شم 58.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/894271 ناظم الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1349ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1613207 نتایج آماری، طرح تهیۀ شناسنامۀ مساجد و اماکن مذهبی کشور، مرکز آمار ایران، تهران، 1375ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1682671 نفیسی، علی‌اکبر،‌ فرهنگ، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1343ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/531554 وزیری، احمد علی، تاریخ کرمان، به کوشش محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1364ش.]
*وقایع اتفاقیه، تهران، 1368ق، شم 40.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/551843 ویلس، چارلز جیمس، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمۀ سیدعبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام، تهران، 1363ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1257403 هدین، اسون اندرس، کویرهای ایران، ترجمۀ پرویز رجبی، 1355ش.]
{{چپ‌چین}}
*[https://archive.org/details/lapersedaujourdh00aubiuoft/page/n5 Aubin, E., La Perse d’aujourd’hui, Paris, 1908.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/947062 Brown, J. P., The Darvishes, London, 1968.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/938531 Chodzko, A. B., Thèatre persan, Tehran, 1976.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/938280 EI2; Gobineau, J. A., Les Religions et philosophies dans l’Asie Centrale, Paris, 1933: Iranica.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/943093 Morier, J., A Journey Through Persia, Armenia and Asia Minor to Constantinople, London, 1812.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2222404 Peterson, S. R., «The Taªziyeh and Related Arts», Taªziyeh Ritual and Drama in Iran, ed. P. J. Chelkowski, New York, 1979.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/939544 Serena, C., Hommes et choses en Perse, Paris, 1883.]
{{پایان چپ‌چین}}


==پی‌نوشت==
[[رده:اماکن]]
[[رده:اماکن]]
[[رده:اماکن مذهبی]]
[[رده:اماکن مذهبی]]
[[رده:تکیه‌ها]]
<references />
[[رده:سوگواری]]
[[رده:سوگواری در ماه محرم]]
[[رده:مراسم‌ها]]
[[رده:مراسم‌ها در ماه محرم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۱

نمای بیرونی تکیۀ دولت جدید، نقاشی از ابوتراب غفاری (ذکاء،291)

تکیه، ساختمانی با معماری و فضاسازی ویژه برای برگزاری آیین‌های نمایشی شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری و نیز جایی خاص برای اجرای مناسک اهل تصوف و درویشان است.

معنا و مفهوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تکیه واژه‌ای برگرفته از فعل «توکّأ»[۱] یا «دکأ» و «اتکأ» عربی است[۲] و به معنای تکیه کردن بر چیزی و نیز جایی که در آن درویشان خانه می‌‌کنند.[۳] در ادبیات فارسی تکیه به معنای بالش و چیزی که بر آن تکیه زنند، مکان قرار گرفتن فقیران و به مجاز پشت و پناه[۴]، مکان آرمیدن، تکیه‌گاه و پشتی[۵]، حسینیه که در آن روضه‌خوانی و تعزیه‌داری کنند[۶] و جای تعزیه‌خوانی و روضه‌خوانی[۷] آمده است.

برخی به اشتباه اصل و ریشۀ تکیه را ترکی و آن را برگرفته‌ از «تُکَأَة» عربی پنداشته[۸]، و با رباط و زاویۀ‌ عربی مشابه و به معنای آن دانسته‌اند.[۹] تکیه به معنای قرارگاهی که صوفیان در آن پیرامون شیخ گرد می‌‌آیند و مراسم ذکر و نیایش و آداب صوفیانه به جا می‌‌آورند، دقیقاً با معنای رباط، خانقاه، درگاه، زاویه و آستانه همانندی دارد.[۱۰]

کاربرد واژۀ تکیه به معنای زاویه نخستین بار گویا در متون عثمانی آمده، و از سدۀ 10ق/16م به این سو مفهوم و معنای آن توسعه یافته[۱۱] و خانۀ عبادت و جای برگزاری آیین‌های صوفیانه و جای اقامت درویشان شده است.[۱۲] پس از فتوحات عثمانی، تکیه در معماری سوری و مصری جای رباط و خانقاه را گرفت و به تالار سقف‌دار و گنبدداری گفته شد که از مکتب قسطنطنیه تأثیر گرفته بود.[۱۳]

در پایان دورۀ امپراتوری عثمانی، تکیه در بیشتر نقاط جهان اسلامی کاربری خانقاهی تازه‌ای یافت و در آناتولی و بالکان از زاویه فاصله گرفت و جدا شد. در آن زمان تکیه ارکانی مانند سماع‌خانه یا توحید‌خانه، فضای ویژۀ مقابر شیوخ، حرم خانواده، جای پذیرایی و واحد‌هایی برای منزل کردن درویشان و میهمانانِ گذری و مانند آن‌ها را دربر می‌گرفت.[۱۴] در این دوره‌‌ها تکیه در ایران نیز شبیه دیگر سرزمین‌های اسلامی نقش و کاربری زاویه و خانقاهی داشت و در اصفهان در اصطلاح به بقاعی گفته می‌شد که در آن شخصیتی مقدس و بزرگ مدفون بود.[۱۵] ‌ابن‌بطوطه در سدۀ 8 ق/14م در اصفهان در زاویه‌ای منسوب به شیخ علی بن سهل، شاگرد جنید منزل می‌کند. او این زاویه را زیارتگاه مردم شهر معرفی کرده، می‌گوید: هر مسافری که به این زاویه وارد می‌شد، از او با غذا پذیرایی می‌کردند.[۱۶]

تکیه با کاربری تازه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با پیدایی پدیدۀ نمایشی شبیه‌خوانی و توسعه و رشد آن در ایران، به‌ ویژه در شهر‌های بزرگ، تکیه‌ کاربری خانقاهی و آرامگاهی خود را از دست می‌دهد و حضور دیگری با کاربری تازه مانند حسینیه می‌یابد و فضایی برای نمایش شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری می‌شود. در اینکه از چه زمانی این گونه مراسم مذهبی در فضای تکیه برگزار می‌شده است، اطلاع دقیق و سند معتبری در دست نیست. گلریز[۱۷] در مینودر به نقل از حسین مسرور در ده‌ نفر قزلباش می‌نویسد: در دورۀ شاه طهماسب اول صفوی (سل 930-984ق/1524- 1576م) و جانشین او شاه‌ اسماعیل دوم، در تکیه‌ها، به‌ ویژه تکیۀ دولت و تکیۀ جوانشیر قزوین، در شب‌‌های ماه رمضان غرفه‌‌های پایِ توغ تکیه را «سَرْدَم» می‌بستند و در آن‌ها مراسم سخنوری و مناظرات ادبی و مشاعره ترتیب می‌دادند. در شب‌های ماه رمضان جمعیت در تکیۀ دولت چندان بود که هر شب حدود 80 من ته شمع در آن جارو می‌کردند. در آن دوره‌ها گویی هنوز مراسم عزاداری عاشورا به تکیه‌ها راه نیافته بوده است.[۱۸] بعدها، ظاهراً از دورۀ قاجار، در تکیه‌‌های قزوین مراسم عزاداری در ایام عاشورا بر پا می‌کرده‌‌اند.[۱۹] در قم هر تکیه مرشدی داشت که با اسباب 17 سلسله، سردمی را در آن می‌آراست و قرآن و رحلی بر بالای آن قرار می‌داد و مدخل آن را با قفلی که دو زنجیر را به هم می‌پیوست، می‌بست و مراسم سخنوری ترتیب می‌داد.[۲۰]

کاظم روحانی بدون ارائۀ سند و مدرکی تاریخی تکیه را در دورۀ صفوی «کوچک‌ترین واحد فعالیت دینی و صنفی» معرفی می‌کند و می‌نویسد: «تکایا نه فقط محل برگزاری مراسم مذهبی به شمار می‌آمد، بلکه مشکلات صنفی و اقتصادی هم در آنجا مطرح می‌گردیده است».[۲۱]

بی‌ تردید پس از نزدیک‌ شدن شریعت و طریقت، یا به عبارت دیگر نزدیکی مذهب و تصوف به یکدیگر، همان طور که ذکاء می‌گوید[۲۲]، از تکیه برای برگزاری مراسم عزاداری و روضه‌خوانی و نمایش‌های مذهبی استفاده می‌کرده‌اند. این زمان علی‌ التحقیق باید سال‌های اواخر دورۀ صفوی، یا آغاز دورۀ زندیان بوده باشد.[۲۳] پیترسن[۲۴] با نقل متن کتیبه‌ای به تاریخ 1202ق/ 1788م -که هانری ماسه از منزلگاهی در استراباد رونویس کرده است- می‌نویسد: در آن ناحیه صحن تکیه‌ای برای اجرای مراسم سوگواری امام حسین‌(ع) ساخته بودند. نوشتۀ این کتیبه توسعۀ آیین‌‌های مذهبی و در آن میان ظاهراً تعزیه‌خوانی را در سال‌‌های پایانی سلطنت زندیان در ایران و ساختن جایگاهی ویژه برای این گونه نمایش‌‌های مذهبی را نشان می‌دهد. به هر روی می‌توان با اندکی تسامح برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی را در تکیه به اواخر دورۀ صفوی، یعنی به حدود 200 سال پیش رساند.[۲۵] سرانجام پیترسن اجرای نخستین نمایش‌‌های تعزیه را در فضای خاص به نام تکیه، زمانی پس از دو دهۀ نخست سدۀ 19م می‌داند و می‌نویسد: این نوع تکیه ابتدا عمدتاً در استان‌‌های کنار دریای خزر و در میان دژ نیرو‌‌های شیعه پدید آمد.[۲۶]

تکیه و حسینیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

متمایز کردن کاربری دو فضای عمدۀ مذهبی تکیه و حسینیه از یکدیگر بسیار دشوار و تقریباً ناممکن است. به هر روی تکیه و حسینیه هم به لحاظ پیشینۀ تاریخی و هم به لحاظ کارکردها در برخی دوره‌‌‌های تاریخی و در برخی از جامعه‌ها، با هم کم‌ و‌ بیش متفاوت بوده‌اند. به نوشتۀ ژان کالمار در پایان سدۀ 3ق/ اوایل سدۀ 10م در شهر‌‌های بزرگ بغداد، حلب و قاهره حسینیه‌هایی پیوسته به مساجد وجود داشتند، در حالی که در ایران تا پیش از دورۀ صفوی (907- 1148ق/1501-1735م) شاهدی برای وجود حسینیه در دست نیست. در این دوره نیز اسنادی که دال بر وجود حسینیه باشد، وجود ندارد. در این دوران مردم عزاداری‌‌های محرم را در خانه‌‌‌های خود و در انواع ساختمان‌‌های مذهبی و در جنب زیارتگاه‌ها ترتیب می‌دادند.

با این‌ همه، بنا بر گزارشی، در آغاز سدۀ 11ق/17م راهبان آوگوستینی پرتغالی در اصفهان در محله‌ای به نام «محلۀ حسینیه»، در نزدیک مسجد جامع اصفهان پایگاهی داشتند. نام این محله بر وجود حسینیه در دورۀ صفوی در اصفهان دلالت دارد. از این رو، می‌توان بنای ساختمان‌هایی به نام حسینیه در ایران را نقطۀ آغازین برای تمرکز دسته‌‌‌های عزاداری عاشورا در محلی مستقل به شمار آورد.[۲۷] بنابراین نظر کسانی، از جمله شهیدی[۲۸] که پیدایی حسینیه در بافت شهری و فرهنگ شهری-مذهبی ایران را از دورۀ قاجار به این سو دانسته‌اند، نمی‌تواند صائب باشد.[۲۹]

در جامعه و فرهنگ ایران دو واژۀ تکیه و حسینیه گاهی برای یک مکان خاص که در آن مراسم عزاداری و شبیه‌خوانی برگزار می‌شود، کاربرد دارد و گاهی حسینیه برای محل عزاداری و روضه‌خوانی، و تکیه برای محل شبیه‌خوانی به کار می‌رود. در تهران و برخی از شهر‌‌های ایران، به ویژه شهر‌‌های مناطق کرانه‌‌‌های دریای خزر به محل برپایی مجالس روضه‌خوانی و ذکر مصیبت، حسینیه، و به محل برگزاری مجالس تغزیه‌خوانی تکیه می‌گویند.[۳۰] در سمنان همۀ محل‌‌های مخصوص عزاداری و شبیه‌خوانی تکیه نامیده می‌شوند و 3 محلۀ بزرگ شهر: ناسار، لتیبار و اسفنجان، هر یک مرکز مجموعه‌ای تکیه هستند.[۳۱] دو فضای عمدۀ شهری نیز که در مسیر گذر بازار سمنان واقع شده‌اند و دسته‌‌‌های عزادار دو محلۀ هم‌ وزن شهر در روز‌‌های سوگواری در آن‌ها گرد می‌آیند، به نام تکیه معروف‌اند.[۳۲] در یزد این چنین فضا‌‌های مذهبی به هر دو نام حسینیه و تکیه شهرت یافته‌اند، مانند تکیه یا حسینیۀ میرچقماق (میدان میرچقماق)، حسینیۀ شازده فاضل، حسینیۀ حاجی یوسف و حسینیۀ کوچه بیوک.[۳۳] در کاشان بیشتر فضا‌‌های شهری و محله‌ای در مسیرگذر‌‌های اصلی، میدان یا تکیه نامیده می‌شوند، مانند تکیۀ گذر حاجی محله، میدان یا تکیۀ ولی‌سلطان، تکیۀ طاهر منصور، تکیۀ سَرپَره[۳۴] و تکیۀ پانخل و مانند آن‌ها.[۳۵]

در تهران تکیه‌‌هایی که در آن‌ها مراسم شبیه‌خوانی برگزار می‌شد، 3 خاستگاه متفاوت با یکدیگر داشتند: نخست، تکیه‌‌هایی که در آغاز بقعه و مقبرۀ یکی از بزرگان و مشایخ یا صالحان بودند و در صحن یا حیاط و ایوان مقبره، یا در پیرامون آن مراسم سوگواری مذهبی برپا می‌کردند. این فضا‌ها با اندکی تغییر در ساختمان و ضمائم آن‌ها به صورت تکیۀ تعزیه‌خوانی درآمدند. تکیه‌‌‌های پیرزن، هفت‌تن و پهلوان شریف احتمالاً از این دسته فضا‌ها بوده‌اند. دوم، تکیه‌‌هایی که پیش از آن کاروان‌سرا بودند و گهگاه در آن‌ها مراسم عزاداری برپا می‌کردند، مانند تکیه‌‌‌های حمام خانم و باغ پسته بیک. سوم، تکیه‌‌هایی که از دورۀ زندیان به این سو اختصاصاً برای برگزاری تعزیه‌خوانی با شیوۀ تلفیقی معماری کاروان‌سرا، خانقاه، میدان و زورخانه ساخته شده‌اند. تکیۀ سید نصرالدین، تکیۀ عباس‌آباد، تکیۀ حاج میرزا آقاسی و تکیۀ معیّرالممالک نمونه‌‌هایی از این دسته تکیه‌ها هستند.[۳۶]

بنا بر نتایج آماری طرح تهیۀ شناسنامۀ مساجد و اماکن مذهبی کشور در 1375ش، 807‘1 تکیۀ ثابت و 752‘8 حسینیه در کشور وجود داشته است.[۳۷] در این میان مازندران با 135‘1 تکیه در مقام نخست، و کرمان با 184 تکیه، خراسان با 148تکیه و تهران با 58 تکیه به ترتیب در مراتب بعد قرار می‌گرفتند. استان‌هایی مانند هرمزگان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، چهار محال بختیاری، و سیستان و بلوچستان هیچ یک تکیۀ ثابت نداشته‌اند.[۳۸]

در ایران، استان خراسان با 158‘1 باب حسینیه مقام نخست، و مازندران با 037‘1، تهران با 976، خوزستان با 904 و فارس با 869 حسینیه پس از خراسان در مراتب بعدی قرار می‌گیرند.[۳۹]

تکیه، رکنی از بافت شهر‌‌های سنتی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تکیه، یا حسینیه، یکی از عناصر شکل‌دهندۀ محله‌‌‌های شهر‌‌های سنتی ایران به شمار می‌رفته است. سازمان کالبدی شهر‌‌های قدیم ایران معمولاً بر 4‌ اصل پایه‌ای: مرکز شهر، مراکز محلات شهر همراه با یک رشته فضاها و عناصر ارتباط‌ دهنده، گذر اصلی و سرانجام میدان، تکیه یا حسینیه استوار بوده است.[۴۰] بیشتر تکایای ایران در هر شهر مرکز محله به شمار می‌رفتند و همواره در طول سال از آن‌ها استفاده می‌کرده‌اند. شماری تکایای کوچک شهری یا روستایی هم بودند که در طول سال تقریباً عملکردی نداشتند، اما به هنگام عزاداری در ایام سوگواری محرم و صفر و دیگر مراسم جمعی کارآمد می‌شدند.[۴۱] مستوفی از غیر فعال بودن تکیه‌‌هایی که پرت افتاده و دور از گذرگاه‌‌های مردم بودند، صحبت می‌کند و می‌نویسد: این تکیه‌‌ها در سرتاسر سال خالی می‌افتادند و زباله‌دان اهل محل می‌شدند و یا بقال‌‌های گذر در غرفه‌‌‌های آن‌ها پیاز خشک می‌کردند و خواربارشان را انبار می‌کردند. هر سال چند روز به ایام عزداری ماه محرم، داش‌ها و لوطی‌‌های محل به فرمان بابا شمل محله تکیه‌ها را پاکیزه و تعمیر می‌کردند و چادر در آن می‌افراشتند و مراسم سوگواری راه می‌انداختند.[۴۲]

در بافت شهری ساری تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت می‌یافت.[۴۳] در 4 محلۀ قدیم شهر دماوند نیز، هر یک از محله‌ها یک تکیه داشت که مرکز محله و محل تجمع مردم، به ویژه در ایام عاشورا بود.[۴۴]

معماری تکیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در گذشته ساختمان خانقاه‌ها و تکیه‌‌‌های اهل تصوف را به گونه‌ای می‌ساختند که صوفیان و درویشان بتوانند مراسم «سماع و رقص‌‌های صوفیانۀ» خود را در آن‌ها اجرا کنند. از این رو، در این خانقاه‌ها و تکیه‌ها فضایی در میانۀ ساختمان بنا می‌کردند و «کرسی و تخته‌بند» قطب یا مرشد را برای مجلس گفتن در آن می‌گذاشتند.[۴۵] از زمانی که مردم به فکر افتادند که تکیه‌‌هایی مخصوص اجرای شبیه‌خوانی بسازند، بنا بر همانندی کاربری این تکیه‌ها با خانقاه و تکیۀ درویشان و نیز به سبب ارتباط تاریخی آن با کاروان‌سرا، فضای داخل ساختمان تکیۀ تعزیه‌خوانی را کم‌و‌بیش مانند معماری تکیۀ درویشان و کاروان‌سرا بنا می‌کردند.

شکل معماری فضای تکیه‌‌‌های ثابت تعزیه‌خوانی به‌طور‌کلی چنین بوده است: ساختمانی بی‌سقف یا سقف‌دار؛ سکویی در میان فضای داخلی با دو ردیف پلکان در دو سو یا به جای آن شیبی ملایم برای عبور اسب؛ گذرگاهی در دورادور سکو برای اسب‌ تازی و جنگ و نبرد؛ جایگاهی در پیرامون گذرگاه برای نشستن زنان و کودکان تماشاگر؛ غرفه‌ها یا طاق‌نما‌هایی معمولاً در یک یا دو اشکوب (گاهی 3 اشکوب، در تکیۀ دولت) در گرداگرد فضای درون ساختمان برای نشستن تماشاگران مرد؛ طاق‌نمایی ویژه برای نشان دادن برخی صحنه‌‌‌های برجسته و مهم در مجالس تعزیه و یک غرفه هم‌سطح کف تکیه برای رختکنِ تعزیه‌خوانان.

هر تکیه معمولاً چند مدخل داشت. مدخل‌هایی برای آمد‌ و ‌رفت تماشاگران و دو مدخل با راهرو‌هایی برای رفت و آمد به کاروان‌سرا یا جایی که شتران و اسبان تعزیه‌خوانی را نگه می‌داشتند و نیز حرکت قافله و دستۀ سوارکاران. تکیه‌‌‌های بی‌سقف را به هنگام تعزیه‌خوانی با چادر می‌پوشاندند.[۴۶] تکیۀ معاون‌‌‌الملک[۴۷] دو مدخل شرقی و غربی برای رفت‌و‌آمد داشت.[۴۸]

هر یک از طاق‌نما‌‌های تکیه معمولاً در اختیار یکی از بزرگان محله بود که هزینۀ بستن و آماده کردن آن را از جیب خود می‌پرداخت. در تکیه‌‌‌های بزرگ، یکی از طاق‌نماها را سَردَم می‌بستند. یعنی با اسباب درویشی: پوستْ تخت، کشکول، بوق، منتشا، تسبیح و وصله‌ها و نشان‌‌های دیگر می‌آراستند و یک نفر در آن می‌نشست و اشعار مذهبی و 7 بند محتشم را می‌خواند.[۴۹] در تکایای قم هر طاق‌نما را به صورت خاصی می‌آراستند: طاق‌نمایی را با چراغ‌‌های الوان و آینه و شمعدان، طاق‌نمایی را با سلاح‌‌های جنگی قدیم، و طاق‌نمایی را هم با اسباب زینتی شتر اسرای کربلا مانند افسار، منگوله، زنگ و مانند آنها. چند‌ طاق‌نما را هم به ترتیب به حضرت‌ علی‌اکبر (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، حجلۀ‌ حضرت قاسم، بارگاه یزید، سردم و دیر، محل نشستن سردمدار اختصاص می‌دادند.[۵۰]

تعزیه خوانی در کاروان سرای ارامنه در تهران، عکس از کویر‌‌های ایران (هدین، 851)

در تکیۀ دولتِ تازه‌ ساز تهران، هر یک از طاق‌نماها، به‌جز طاق‌نمای مخصوص ناصرالدین‌ شاه، به یکی از وزیران و حاکمان ولایتی تعلق داشت. صاحبان طاق‌نماها موظف بودند که در دهۀ محرم هر سال به هزینۀ خود طاق‌نماها را با قالی و قالیچه و پرده و پارچه‌‌‌های گرانبها و جار و چلچراغ و تزیین‌‌های دیگر بیارایند. در این طاق‌نماها اعضای خانواده و دوستان صاحبان طاق‌نماها می‌نشستند. رجال و اعیان در طبقۀ زیر یا اول، همسران و زنان دوست و خویشاوند در طاق‌نما‌‌های طبقۀ دوم و سوم می‌نشستند. در شب‌‌های هشتم و نهم محرم ناصرالدین شاه به طاق‌نماها می‌رفت و از صاحبان آن‌ها دیدن می‌کرد و هر یک از صاحبان طاق‌نما پیشکشی‌ به شاه تقدیم می‌کردند. این پیشکش اجازۀ بستن طاق‌نما را در سال دیگر هم به آن‌ها می‌داد.[۵۱]

سکوی تکیه‌ها را به شکل‌‌های مختلف و مطابق با شکل و ابعاد زمین و شرایط اصلی فضای ساختمان می‌ساختند. سکو یا صحنۀ گِرد، عام‌ترین شکل سکوها بود. انواع دیگر سکوها عبارت بودند از سکوی نعل اسبی، سه گوش و متحرک. ساختن سکوی «قاب‌عکسی» هم در اواخر دورۀ پهلوی در ایران متداول شد. به تمام سکو‌‌های گِرد، مستطیل، مربع یا چند‌ضلعی، بی‌توجه به شکل هندسی آن‌ها سکوی مدور یا گِرد می‌گفتند.[۵۲] صحنۀ نمایش در تئاتر‌‌های یونانی نیم دایره، یا به اصطلاحی که در سده‌‌‌های اخیر رواج یافت، «قاب عکسی» بود. صحنۀ گرد در اروپا، در نیمۀ نخست سدۀ 20م، و به نظر برخی همراه با گزارش سیاحان اروپایی از تکیه‌‌‌های ایران، به اروپا راه یافت.[۵۳] برخی از تکیه‌ها یا کاروان‌سراها که سکو نداشتند، روی سقف آب انبار یا روی حوض میان کاروان‌سرا یا تکیه را با تیر و الوار و تخته می‌پوشاندند و روی آن تعزیه‌خوانی می‌کردند.[۵۴]


فضای داخلی ساختمان برخی از تکیه‌‌‌های قدیمی به 3 بخش یا صحن به هم پیوسته تقسیم می‌شد: صحن‌‌های حسینیه، عباسیه و زینبیه. در صحن عباسیه مراسم عزاداری حضرت عباس، در فضای صحن حسینیه مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تعزیه‌خوانی برگزار می‌شد. صحن زینبیه اتاق‌‌های پشت حسینیه را دربرمی‌گرفت.[۵۵] در برخی از شهرها، از جمله شوشتر، ساختمان‌‌های عباسیه و زینبیه را مستقل و جدا از حسینیه یا تکیه می‌ساختند.[۵۶]

تکیۀ معاون‌الملک، معروف به تکیۀ معاون در کرمانشاه، جنب آبشوران -که آن را حسن‌ خان معاون‌الملک در سال‌‌های 1240-1250ق ساخت- نمونۀ برجستۀ تکیه‌‌‌های 3 بخشی پیوسته است. دیوار صحن‌ها با کاشی‌‌های نقش‌دار پوشیده شده است. کاشی‌‌های صحن عباسیه با نقش مجالسی مانند مجلس حضرت سلیمان در میان حیوانات، مجلس حضرت یوسف و برادران و مجلس جن و انس؛ کاشی‌‌های صحن زینبیه با مجالسی از وقایع کربلا مانند آب آوردن حضرت عباس، آتش زدن خیمه‌ها و شهادت حضرت علی‌ اکبر تزیین شده‌اند.[۵۷] ورجاوند زینبیه را در مجموعۀ تکیۀ معاون‌الملک، قلب آن دانسته که گنبد بزرگ تکیه بر فراز آن سر برافراشته است.[۵۸]

تکیه‌سازی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در دورۀ قاجار، عصر شکوفایی تعزیه‌خوانی، مردم از صدر تا ذیل در ساختن تکیه یا کمک در ساختن و برپا کردن تکیه در محلات خود شوق و علاقۀ بسیار فراوان نشان می‌دادند. شیفتگان اهل بیت پیامبر (ص) می‌کوشیدند تا با بنا کردن تکیه و وقف پاره‌ای موقوفات برای نگهداری آن، اجری دنیوی و اخروی برای خود به دست آورند و در میان سر و همسر و دوست و قوم، نامی نیک از خود به جا گذارند.[۵۹] کنت دوگوبینو که از 1272 تا 1275ق/1855 تا 1858م در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه در ایران به سر می‌برده است، دربارۀ علاقۀ مردم به تکیه‌سازی و شمار بسیار تکیه‌ها در تهران می‌نویسد: شاه و هر یک از خدمتگزاران دولت و اعیان و تجار تکیه‌ای ساخته‌اند و صاحب تکیه‌ای هستند. تقدس و اجر و ثواب تکیه‌سازی آن‌چنان است که هر کس می‌کوشد برای مفاخره در این دنیا و خیر و ثواب در آخرت به این کار بپردازد.[۶۰] در قم ساختن تکیه پیشینۀ بسیار دراز دارد و هر محل و محلۀ آن دارای تکیۀ خاص خود بوده است. از تکیه‌‌‌های قدیم و معروف آن تکیۀ امیر، سنگ سیاه، چهار مردان باغ پنبه، پنجه‌علی، چهل اختران، متولی‌باشی و چند تای دیگر است.[۶۱]

داخل شبستان تکیۀ معاون الملک در کرمانشاه (عناصری، 84)

در آن دوره به جز تکیه‌‌‌های شاهی و دولتی و تکیه‌‌‌های اعیانی-اشرافی، عامۀ مردم محله‌ها نیز از هر قشر و صنف در محله‌شان یک یا چند تکیه ساخته بودند. با توجه به آنچه در آمار دارالخلافۀ تهران آمده است، در 1269ق، سال‌‌های نخستین سلطنت ناصرالدین‌ شاه، 54 باب تکیه در شهر تهران دایر بوده است. از این شمار 3 باب به نام‌‌های «تکیۀ پادشاهی»، «تکیۀ جناب صدراعظم» و «تکیۀ دریچه» در محلۀ ارک[۶۲] و 51 تکیۀ دیگر در محله‌‌‌های عودلاجان، بازار، سنگلج و چال میدان قرار داشتند.[۶۳]

بیشتر این تکیه‌ها را مردم پیش از سلطنت ناصرالدین شاه و در دورۀ سلطنت طولانی فتحعلی شاه و نوه‌اش محمدشاه از 1211 تا 1264ق ساخته بودند. در دورۀ ناصری نیز تکیه‌سازی دوباره رواج یافت و شمار آن از 54 باب به 75 باب رسید. در دورۀ مظفری بسیاری از تکیه‌‌‌های دایر تهران از رونق افتاد و تعطیل شد و شمار آن‌ها به حدود 43 باب تقلیل یافت.[۶۴] ذکاء اسامی 46 تکیه را تا 1285ق در تاریخچۀ ساختمان‌‌های ارگ سلطنتی آورده است.[۶۵]

در کتاب پژوهشی در تعزیه‌خوانی تهران فهرست نام 95 تکیه -که بیشتر در دورۀ قاجار در تهران ساخته شده‌اند- آمده است. از این تکیه‌ها شماری از میان رفته‌اند و شماری هم تبدیل به محل کسب و کار شده‌‌اند و چندتایی نیز هنوز پا برجا مانده‌اند.[۶۶] تعیین تاریخ و زمان ساختن بنای هر یک از این تکیه‌ها و مشخصات معماری آن‌ها و نحوۀ پدید آمدنشان تا پیش از به دست آمدن سند و مدرک معتبر تاریخی دشوار خواهد بود.

گروه‌بندی تکیه‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تکیه‌‌‌های تهران را بر اساس گروه و صنف و پایگاه اجتماعی سازندگان و بانیان آن‌ها و نیز معروفیت تکیه‌ها به محله یا امامزاده و یا جا و رویدادی می‌توان به 10 گروه تقسیم کرد:

1. تکیه‌هایی که بانیان آن‌ها گروه‌‌های قومی ساکن در شهر تهران بوده‌اند و هر یک مخصوص عزاداری اعضای یکی از گروه‌ها بوده است، مانند تکیۀ عرب‌ها و قفقازها (یا قفقازی‌ها) در محلۀ چال‌میدان و تکیۀ خلج‌ها در محلۀ بازار.

2. تکیه‌هایی که افراد گروه‌‌های صنفی-شغلی ساخته بودند و هر یک به صنف و شغلی خاص اختصاص داشت، مانند تکیۀ زرگرها و قاطرچی‌ها در محله‌‌‌های چال میدان و بازار.

3. تکیه‌هایی که به مهاجران شهرستانی مقیم تهران اختصاص داشت و با کمک‌ مالی و یاری آن‌ها ساخته شده بودند، مانند تکیۀ قمی‌ها و کرمانی‌ها در محلۀ سنگلج.

4. تکیه‌هایی که به همت افراد خیّری از حرفه‌‌‌های مختلف ساخته شده بودند و هر یک به نام بانی اصلی آن، یا شخصیت برجسته و محترمی در همان حرفه شناخته می‌شد، مانند تکیه‌‌‌های حاجی محمد جعفر خباز، سید احمد مقنّی در محلۀ بازار و تکیۀ میرزا حسین حکیم‌باشی در محلۀ سنگلج.

5. تکیه‌هایی که به نام یکی از مأموران تشکیلات حکومتی خوانده می‌شدند. این مأموران یا خود بانی ساختن تکیه‌ها بودند، یا به دلایلی خاص، مردم تکیه‌ها را به نام آن‌ها می‌خواندند. تکیه‌‌‌های عابد میر غضب و آقامحمد جعفر نایب در محلۀ سنگلج، تکیۀ کدخدا شریف در چال میدان و تکیۀ یاور توپخانۀ مبارکه در محلۀ بازار از این زمره‌اند.

6. تکیه‌هایی که رجال دولتی و شخصیت‌‌های مملکتی و اعیان سرشناس تهران آن‌ها را بنا کرده بودند، مانند تکیه‌‌‌های معتمدالدولۀ مرحوم و نوروزخان در محلۀ بازار و تکیه‌‌‌های ابوالقاسم شیرازی، درب خانۀ محمدحسن تاجر و حاجی‌باقر به ترتیب در محله‌‌‌های چال میدان، عودلاجان و سنگلج.

7. تکیه‌هایی که به سبب مجاورت با زیارتگاه‌ها به نام صاحب مزار آن زیارتگاه‌ها مشهور و معروف بوده‌اند، مانند تکیۀ ناصرالدین یا نصرالدین در محلۀ سنگلج، پیرعطا در عودلاجان و تکیه‌‌‌های چهل تن، هفت تن و درِ امامزاده زید در محلۀ بازار.

8. تکیه‌هایی که به نام مسجد و مدرسه و حمام مجاور خود نام‌گذاری شده بودند، مانند تکیۀ درِ مسجد جامع در محلۀ بازار و تکیه‌‌‌های دربِ مسجد حوض، دربِ مدرسه و دربِ حمام در محلۀ عودلاجان.

9. تکیه‌هایی که بنا بر اهمیت و شهرت کارخانۀ صنایع نظامی و صنعت چرم‌سازی در محل به نام آن‌ها شناخته می‌شدند، مانند تکیه‌‌‌های قورخانۀ کهنه و دباغخانه در محلۀ سنگلج و تکیۀ زنبورک‌خانه در محلۀ بازار.

10. تکیه‌هایی که به نام گذرها و محل‌هایی که در آن‌ها قرار داشتند، معروف بودند، مانند تکیه‌‌‌های پاچنار، چال حصار و سرپولک به ترتیب در محله‌‌‌های بازار، سنگلج و چال‌میدان، و تکیه‌‌‌های سرچشمه و پامنار در محلۀ عودلاجان.

سازندگان و بانیان تکیه‌هایی که به نام زیارتگاه‌ها، مساجد، مدارس، کارخانه‌ها و محله‌ها شهرت داشتند، عموماً از میان رجال و شخصیت‌‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و یا از میان عامۀ مردم قشرها و صنف‌‌های مختلف برخاسته بودند.[۶۷]

تکیه‌‌‌های قدیم تهران[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تکیه‌‌‌های قدیم تهران یک مجموعه از تکیه‌‌‌های ساخته شده در دورۀ قاجار را دربر می‌گیرد. معماری فضای ساختمانی بیشتر این تکیه‌ها را متناسب با اجرای نمایش‌‌های آیینی تعزیه‌خوانی طراحی کرده و ساخته بودند. در این مجموعۀ قدیمی دو تکیۀ حمام خانم و افشارها احتمالاً از بنا‌‌های اواخر دورۀ صفوی بوده است.

تکیۀ حمام خانم را خواهر شاه‌ طهماسب دوم صفوی (1135-1145ق) همراه با حمام و مدرسه در محلۀ عولادجان و در بخش جنوبی امامزاده یحیى ساخت. مساحت آن را حدود 300 مـ 2 و دارای چند باب دکان موقوفه نوشته‌اند[۶۸] و در کنج شمال‌-غربی باروی شاه طهماسبی ساختند.[۶۹] مدرسۀ خانم را افغان‌ها خراب کردند و بعدها صاحب دیوان در جای آن حسینیه ساخت.[۷۰]

در تهران تکیه‌‌‌های قدیم بسیار بزرگ و معتبری وجود داشت که از معروف‌ترین آنها، تکیۀ حاج میرزا آقاسی، تکیۀ سید اسماعیل، تکیۀ نوروزخان، تکیۀ میرزا صالح مستوفی و تکیۀ معتمدالدوله را می‌توان نام برد. تکیۀ حاج میرزا آقاسی، معروف به تکیۀ عباس‌آباد در میدان ارگ قرار داشت. سازندۀ تکیه حاج میرزا آقاسی، صدر اعظم محمد شاه بود و آن را در زمان صدر اعظمی خود (1251-1264ق) ساخت و بنا بر ضبط آمار دارالخلافۀ تهران «تکیۀ جناب صدر اعظم» نیز نامیده می‌شد.[۷۱] این تکیه را به مناسبت اجرای تعزیه‌‌‌های دولتی در آن برخی به اشتباه تکیۀ دولت قدیم پنداشته‌اند، در حالی که تکیۀ دولت قدیم که در ارگ و تقریباً در کنار تکیۀ صدر اعظم یا حاج میرزا آقاسی قرار داشت، جدا و مستقل از این تکیه و به تکیۀ شاهی یا پادشاهی شهرت داشت.[۷۲]

تکیۀ حاج میرزا آقاسی بسیار بزرگ بود و روزنامۀ وقایع اتفاقیه در شرح وزش باد و پاره کردن و فروانداختن چادر آن (در روزنامه به نام تکیۀ دولت آمده است) به بزرگی چادر اشاره می‌کند و می‌نویسد: چادر تکیه 52 ذرع طول و 32 ذرع عرض آن بود که با 9 دیرک بر پا شده بود؛ در صورتی که چادر تکیه‌‌‌های بزرگ دیگر را معمولاً با 3 تا 6 دیرک برمی‌افراشتند.[۷۳]

تکیۀ سید اسماعیل در کنار امامزاده سید اسماعیل در بخش 8 محلۀ بازار قرار داشت. مساحت آن 800‘1 مـ 2 بود که آن را حاج‌ حسن بیگلر بیگی در تاریخ 1262ق همراه با 6 دانگ عرصۀ خانه وقف کرده بود.[۷۴] تکیۀ نوروزخان در محلۀ بازار از تکیه‌هایی بود که در اوایل سلطنت فتحعلی‌ شاه ساخته شد. بانی آن نوروزخان پسر الله‌وردی خان، از طایفۀ عزالدین‌ لوی قاجار و رئیس تشریفات دربار فتحعلی‌شاه بود که تکیه را همراه با حمام و سقاخانه ساخت.[۷۵] بیضایی تاریخ بنای این تکیه را بدون ذکر سند 1177ش دانسته است.[۷۶] این تاریخ مطابق است با 1213ق، دومین سال سلطنت فتحعلی‌ شاه. این تکیه را «تکیۀ حسام‌ السلطنه»، به نام سلطان مراد میرزا، عموی ناصرالدین شاه، نیز می‌نامیدند.[۷۷] ظاهراً حسام‌ السلطنه سرپرستی امور تکیه را بر عهده داشت و احتمالاً تعمیر و بازسازی آن را هم پذیرفته بود.[۷۸]

تکیۀ معتمدالدوله که به تکیۀ منوچهر‌ خان نیز شهرت داشت، از ساخته‌‌‌های منوچهر خان گرجی بود. منوچهر خان (د 1263ق) از ارمنیان گرجستان بود که به ایران آمد و به دین اسلام گروید. او در دربار فتحعلی‌ شاه ایچ آقاسی (خواجه‌ باشی) و ایشیک آقاسی (رئیس تشریفات) بود و در زمان محمدشاه لقب معتمدالدوله یافت.[۷۹] معتمدالدوله‌ تکیه‌ای در محلۀ بازار ساخت و آن را در 1260ق همراه 3 باب‌ دکان واقع در همان محل تکیه، وقف کرد.[۸۰] دایرة المعارف فارسی[۸۱] در شرح توسعۀ تهران در دورۀ فتحعلی‌ شاه بنای بازارچه و تکیۀ منوچهر خان در قسمت غربی محلۀ بازار را به اشتباه از بنا‌‌های تازه‌ ساز تهران در این دوره نوشته است. تاریخ وقف تکیه در 1260ق، سال واقعی احداث بنا را در زمان محمدشاه روشن می‌کند.[۸۲]

تکیۀ میرزا صالح مستوفی را مستوفی، از رجال عهد فتحعلی شاه، همراه 7 باب دکان در تاریخ 1224ق وقف کرد. این تکیه در محلۀ عودلاجان واقع بود.[۸۳] در آمار دارالخلافۀ تهران، در فهرست تکیه‌‌‌های تهران در 1269ق نام تکیه‌‌‌های سید اسماعیل و میرزا صالح مستوفی نیامده‌ است، در حالی که این تکیه‌ها پیش از آن تاریخ ساخته شده‌اند. شاید این تکیه‌ها به نام‌‌های دیگری شهرت داشته‌اند.

از تکیه‌‌‌های دولتی قدیم تهران دو تکیۀ نیاوران در کنار کاخ نیاوران و تکیۀ سلطنت‌آباد را نیز می‌توان یاد کرد. تکیۀ کوچک نیاوران را در 1273ق به گفتۀ ذکاء[۸۴] و 1274ق به گفتۀ شهیدی[۸۵]، و تکیۀ سلطنت‌ آباد را در 1278ق به دستور ناصرالدین شاه ساختند. هنگامی که ماه محرم مقارن با اقامت شاه در نیاوران یا سلطنت‌ آباد می‌شد، این تکیه‌ها را می‌بستند و در آن بساط با شکوه تعزیه‌خوانی برای شاه و همراهان و مردم محل راه می‌انداختند.[۸۶] اعتمادالسلطنه در وقایع سال 1278ق به تعزیه‌خوانی در تکیۀ سلطنت‌آباد -که به تازگی ساخته و دایر شده بود- در دهۀ دوم ماه صفر اشاره دارد.[۸۷] همو به تعزیه‌خوانی‌‌های شاه در تکیۀ نیاوران و سلطنت‌آباد بارها اشاره می‌کند.[۸۸]

تکیه‌‌‌های موقت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تکیه‌هایی هستند که هر سال در ماه محرم در حیاط خانه‌ها یا در زیر چادر‌‌های برافراشته بر پا می‌کنند و دسته‌‌‌های عزادار یا تعزیه‌خوانان در آن‌ها روضه و تعزیه می‌خوانند. شاهزادگان و رجال اعیان دورۀ قاجار معمولاً هرساله حیاط خانه‌‌های خود را سیاه می‌بستند و چادری بر فراز آن می‌زدند و روی حوض خانه‌هایشان را با تیر و الوار می‌پوشاندند و به تعزیه‌داری می‌پرداختند. بنا بر گزارشی حاج محمدحسین خان امین‌الدوله، معروف به صدراصفهانی، خزانه‌دار و وزیر امور مالیۀ میرزا محمد شفیع، صدراعظم فتحعلی شاه، ظاهراً حیاط خانه‌اش را در دهه‌‌های محرم هر سال سیاه می‌بست و در آن تعزیه‌خوانی می‌کرد.[۸۹] جیمز موریه به یکی از تعزیه‌خوانی‌ها در خانۀ او در محرم 1224/ فوریۀ 1809 اشاره می‌کند.[۹۰] الکساندر خوجکو به 15 روز تعزیه‌خوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن خان شیرازی، معروف به ایلچی، نخستین وزیر امور خارجۀ فتحعلی شاه[۹۱] در محرم 1249/ ژوئن 1833 اشاره دارد و شرحی از شکوه و جلال این تعزیه‌خوانی می‌دهد.[۹۲]

چارلز ویلس به تفصیل دربارۀ برپا کردن تکیۀ چادری بزرگ و موقتی که شاهزاده ظل‌السلطان هر سال در محرم در پای عمارت خود در اصفهان بر پا می‌کرد و در آن مراسم روضه‌خوانی و شبیه‌خوانی راه می‌انداخت، می‌آورد. او همچنین چند مجلس تعزیه را آن‌چنان که در این تکیۀ چادری می‌خواندند، با توضیح دربارۀ تعزیه‌خوانان و اسباب و ابزار تعزیه، وصف می‌کند.[۹۳]

چادر موقت برای روضه خوانی و تعزیه در دورۀ ناصری در دهانۀ بازار تهران (ذکاء، 368)

چادر تکیه‌ها را از کرباس و متناسب با بزرگی فضای تکیه یا حیاط خانه در چند قطعه می‌دوختند. به گفتۀ عین‌السلطنه چادر تکیۀ سعدالسلطنه 8 خروار وزن و 7 دیرک داشت.[۹۴] پشت و روی چادرها را با تصاویر و نقش‌های گوناگون تزیین می‌کردند. چادر تکیۀ دولت نیز بسیار زیبا و با انواع نقش‌ها و نوار‌دوزی‌های رنگارنگ آراسته بود. روی آن تصاویری از شیر، پلنگ، طاووس، مرغ و گل و گلدان، شیر‌های شمشیر به دست و خورشید به پشت، دوخته بودند.[۹۵] در اصفهان روی چادرها یا خیمه‌‌های تکیه، پرده‌‌های نقاشی بزرگی که مجالسی از وقایع کربلا را نشان می‌داد، نصب می‌کردند.[۹۶] درون تکیه‌‌های چادری موقت را هم معمولاً با انواع وسایل مانند پوست حیوانات وحشی، شمشیر، سپر، قالیچه، شال‌های کشمیری رنگارنگ، چلچراغ، آیینه، گلدان‌های چینی، تابلو‌های نقاشی و منبت‌کاری‌های امانی تزیین می‌کردند.[۹۷]

در این روزگار هم در محله‌ها و گذر‌های پرجمعیت که تکیه و حسینیه ندارند، یا گنجایش تکیه و حسینیه‌هایشان پاسخگوی نیاز محله نیست، برپاکردن و بستن تکیه‌‌های چادری و تکیه‌‌های موقت در فضا‌های باز یا در حیاط خانه‌ها مرسوم است. این تکیه‌ها را معمولاً با پارچه‌‌های سیاه و سبز و کتیبه‌هایی از اشعار مذهبی و شعر عاشورای محتشم کاشانی، شمایل پیامبر (ص) و حضرت امیر و حضرت عباس و پنج‌تن (ع)، پرده‌‌های درویشی و نقاشی‌های مذهبی قهوه‌خانه‌ای می‌آرایند. کف زمین آن را فرش می‌کنند و منبری چند پله، چند تا علم، علامت، بیرق و توغ در آن می‌گذارند و سقاخانۀ کوچک متحرکی نیز کنار در ورودی یا داخل تکیه قرار می‌دهند.[۹۸]

موقوفات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هر تکیۀ ثابت معمولاً موقوفاتی مانند زمین زراعی، باغ میوه، دکان، آب، خانه و جز آن‌ها داشت که درآمد آن‌ها صرف هزینۀ نگهداری و تعمیر بنای تکیه و پرداخت دستمزد به خادمان و هزینۀ تعزیه‌داری و اطعام عزاداران و فقیران می‌شد. منابع مکتوب بعضاً به موقوفات برخی از تکیه‌ها اشاره کرده‌اند که در اینجا چند نمونه از این موقوفات را یاد می‌کنیم: تکیۀ میرزا صالح مستوفی 7 باب دکان، تکیۀ سید اسماعیل 6 دانگِ یک باب خانه و تکیۀ معتمدالدوله 3 باب دکان موقوفه داشتند که واقفان آن‌ها را برای هزینۀ تعزیه‌گردانی، اطعام فقرا و تعمیر و روشنایی تکیه‌ها وقف کرده بودند.[۹۹] موقوفۀ تکیۀ حسین علی در قم، مزرعۀ مرویان رودآب با 5 خروار آب بود.[۱۰۰]

در شهر‌های دیگر نیز بانیان تکیه هر آنچه داشتند و می‌توانستند، وقف تکیه‌هایشان می‌کردند. یکی از تکیه‌‌های پر موقوفۀ ایران، تکیۀ معروف میرزا حسین وزیر در شهر کرمان بود. پاشا خان وزیری شرح مبسوطی دربارۀ این تکیه که در محلۀ خواجه خضر کرمان واقع بود، نوشته، و فهرست وقفیات آن را یکایک برشمرده است. انواع ظروف مسی، کاسه و بشقاب و شربت خوری، سرانداز و کناره و قالی و نمد‌های رنگارنگ، انواع تشت‌ها و قلیان‌های بلور، سماور‌های برنجین و مسوار روسی و اسباب سماور و میوه‌خوری‌های نقره و ده‌ها چیز متنوع دیگر از جمله موقوفات تکیۀ میرزا حسین وزیر بود. هر سال در این تکیه مجالس روضه‌خوانی و شبیه‌گردانی مفصل در 10 روز محرم برگزار می‌شد که بیانگر نقش کارآمد تکیه در شهر‌های ایران درگذشته، به ویژه در دورۀ قاجار است.[۱۰۱]

سقانفار تکیه و هفت پلکون در معلم کلای هزار پی آمل (ستوده، از آستارا...، 4(2)/983)

بانیان تکیه‌ها، گاهی حمام نیز در جوار تکیۀ خود می‌ساختند و آن‌ها را در راه خدا وقف می‌کردند. سنّت حمام‌سازی از دیرباز در ایران رسم بود. برخی از خانقاه‌ها و زاویه‌‌های درویشان نیز حمام وقفی داشتند، مانند حمام زاویۀ شیخ علی بن سهل در اصفهان.[۱۰۲] یکی از انگیزه‌‌های ساختن حمام در جوار تکیه، جدا از ثوابی که در تطهیر مردم به شمار می‌آمد، جنبۀ تقدس تکیه، به ویژه در ماه‌های سوگواری بود که مردم رفتن به آن را با جسمی ناپاک جایز و روا نمی‌دانستند. از این‌ رو، مؤمنان و معتقدان پس از رفتن به حمام و تطهیر خود، برای عزاداری سیدالشهدا به تکیه می‌رفتند. از جمله حمام‌های جنب تکیه در تهران، می‌توان تکیه و حمام خانم در محلۀ عودلاجان، حمام و تکیۀ نوروزخان در محلۀ بازار، و در شهر کرمان تکیه و حمام وزیر را نام برد. بلاغی به تکیۀ قمرالسلطنه، همسر مشیرالدوله اشاره می‌کند که در جنب آن حمامی نیز ساخته و وقف کرده بود.[۱۰۳]

از بنا‌های رایج دیگری که در کنار تکیه می‌ساختند و وقف تکیه‌ها در تهران و دیگر شهرها می‌کردند، سقاخانه، آب‌انبار و سقانفار بود. تکیه‌‌های نوروزخان در محلۀ بازار، رضا قلی‌خان در محلۀ عودلاجان، و حاج رجبعلی در محلۀ سنگلج از جمله تکایای تهران بودند که در جنب هر یک از آن‌ها سقاخانه‌ای نیز ساخته بودند. در کنار تکیۀ رضا قلی‌خان یک آب انبار وقفی نیز احداث کرده بودند.[۱۰۴]

سقانفار -که به سقانپار و سقاتالار نیز معروف‌‌ است- فضای کوچک اتاق‌مانندی در یک طبقه یا دو طبقه است که آن را به طور مستقل، یا در جوار تکیه‌ها در مناطق مازندران می‌سازند. پلکانی معمولاً چوبی که به آن نفار یا نپار می‌گویند، طبقۀ اول را به طبقۀ دوم می‌پیوندد. طبقۀ اول آن‌ها گاهی بنا و زمانی پایه‌‌های قطور چوبی است که طبقۀ دوم بر آن‌ها استوار است. دیوار و سقف فضای اتاقک طبقۀ دوم برخی سقانفارها با شکل‌های گوناگون جبرئیل، خورشید، دیو و ده‌ها شکل دیگر آراسته شده‌اند. مردم برای حاجت‌خواهی و گشایش گره از کار فروبستۀ خود و نذر و نیاز و انداختن سفرۀ حضرت ابوالفضل (ع) به این سقانفارها توسل می‌جویند.[۱۰۵]

کاربری‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عزاداری و شبیه‌خوانی از فعالیت‌های عمومی و رایج در تکیه‌ها در ایام سوگواری، به ویژه در ایام دهۀ عاشورا بوده است. در شماری از تکیه‌ها، مانند تکیۀ دولت قزوین درگذشته، برگزاری برخی برنامه‌‌های فرهنگی، همچون سخنوری، گزارش شده است. در دورۀ فتحعلی شاه، پس از ختم مراسم تعزیه‌داری و شبیه خوانی دولتی در حضور شاه، گردانندگان، دست‌اندرکاران و تعزیه‌خوانان تکیه در پیشگاه شاه گرد می‌آمدند و شاه آن‌ها را مورد لطف و مرحمت قرار می‌داد و احیاناً خلعت و هدایایی هم به آن‌ها اعطا می‌کرد. جیمز موریه به مراسم تعزیه‌داری و شبیه‌خوانی محرم 1224/ فوریۀ 1809 در میدان ارگ -که آن را در دهۀ محرم مسدود می‌کردند و سیاه می‌بستند و به صورت تکیۀ موقت در می‌آوردند- اشاره می‌کند و می‌نویسد: در آخرین روز عزاداری، شاه که در طاق‌نمایی بزرگ مشرف به میدان نشسته بود، به کارگزاران مراسم که به حضورش آمده بودند، اظهار لطف می‌کرد.[۱۰۶]

در دورۀ ناصری، ناصرالدین شاه هر سال پس از ختم روضه‌خوانی و تعزیه‌خوانی‌های دولتی در تکیه‌هایی که حضور می‌یافت، مانند تکیۀ دولت[۱۰۷] و تکیه‌های سیدنصرالدین، نیاوران و سلطنت‌ آباد، به «عملۀ تکیه و روضه‌خوان‌ها» و تعزیه‌خوان‌ها خلعت می‌بخشید. این خلعت‌ها را در روی سکوی وسط تکیه در میان افراد تقسیم می‌کردند.[۱۰۸] در روزنامۀ ایران به خلعت بخشیدن شاه در روز آخر عزاداری به «خدام تکیۀ مبارکه» اشاره شده است. در آن روز به مجدالدولۀ خوان سالار -که ادارۀ نظم تکیه در دورۀ تعزیه‌خوانی با او بود- «یک ثوب جبۀ ترمۀ شمسۀ مرصع از جامه‌خانۀ خاصه» و به ذاکران و واعظان و اجزاء شبیه و دیگران که «از هفت هشت هزار» می‌گذشتند، هر یک «عطایا و انعامات» دادند. در این روزنامه خلعت و انعام بخشیدن «رسم هر سالۀ» ناصرالدین شاه در ماه محرم دانسته شده است.[۱۰۹]


توسل‌جویی و نذر و نیاز کردن در شب عاشورا و حاجت‌خواهی مردم ایران در آن شب با روشن‌ کردن شمع در 40 یا 41 منبر در تکیه‌ها از دیگر باورها و مراسم مردم معتقد در برخی شهرها بود. مستوفی می‌نویسد: در تهران، در شب عاشورا گروهی پا برهنه با کیسه یا جعبه‌ای پر از شمع در شهر می‌گشتند و به 41 تکیه می‌رفتند و 41 شاخه شمع در 41 منبر، در تکیه‌هایی که در آن‌ها هر روز در دهۀ عاشورا روضه‌خوانی شده بود، برای برآورده شدن نذر و حاجاتشان روشن می‌کردند.[۱۱۰] ناظم‌الاسلام کرمانی دربارۀ رسم «چهل منبر» می‌نویسد: در آغاز، این رسم منحصر بود به همان منبری که در دهۀ عاشورا روضه می‌خواندند، بعد هر جا منبری می‌گذاشتند تا مردم رویش شمع روشن کنند.[۱۱۱]

در برخی از تکیه‌های تهران نیز برنامه‌های ویژه‌ای برای نوزادان و کودکان ترتیب می‌دادند. مثلاً برای پاگرفتن و زنده ماندن بچۀ نوزاد و یا رشد کودک، شمع قدی نذر، و آن‌ها را در شب عاشورا در تکیۀ سادات اخوی روشن می‌کردند. هر سال با رشد و قدکشیدن کودک شمع بلندتری در آن تکیه می‌افروختند. این تکیه باغچه‌ای داشت که شمع‌ها را در میان گل و گیاه باغچه می‌نشاندند و روشن می‌کردند.[۱۱۲] جنازه‌های ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه را نیز پیش از خاک‌سپاری در گورستان به تکیۀ دولت بردند و بعداً جنازۀ آن‌ها را با تشریفات رسمی از آنجا به گورستان تشییع کردند.[۱۱۳]

جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی‌نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. دراجی، 23-22.
  2. الموسوعة...، 1/ 564.
  3. دراجی، 23.
  4. آنندراج، 2/ 1166.
  5. براون، 97.
  6. نفیسی، ذیل واژه؛ نیز نک : بلاغی، (ط‌) 49.
  7. لغت‌نامه...، ذیل واژه.
  8. عدنانی، 97؛ الموسوعة، همانجا.
  9. خیرالدین، 2/ 384.
  10. EI2, X/415؛ نیز نک : ه د، خانقاه.
  11. EI2، همانجا.
  12. مصطفى، 93.
  13. براون، همانجا.
  14. EI2, X/415-416.
  15. بلاغی، همانجا.
  16. 1/ 212.
  17. ص 381- 380.
  18. یادداشت مؤلف.
  19. گلریز، 581.
  20. برای تفصیل آذین‌بندی سردم تکیه و نام اسباب هفده‌گانه و چگونگی آیین سخنوری، نک : عباسی، 59-63.
  21. ص 68.
  22. ص 283.
  23. شهیدی، 243.
  24. ص 65-66.
  25. یادداشت مؤلف.
  26. ص 68.
  27. ایرانیکا، XII/517.
  28. ص 254.
  29. برای اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر، نک ه د، حسینیه.
  30. شهیدی، همانجا؛ سلطان‌زاده، 182.
  31. احمد‌پناهی، آداب...، 274.
  32. توسلی، 82.
  33. افشار، 2/751-754، نیز برای فهرست شماری از حسینیه‌‌‌های یزد، -نک : 748-750؛ برای شرح به تفصیل تکیۀ میرچقماق، نک : مصطفوی، 386-387.
  34. توسلی، همانجا.
  35. بلوکباشی، نخل‌گردانی، 107.
  36. شهیدی، 245.
  37. ص نه.
  38. نک : نتایج...، جم ؛ نیز میرمحمدی، 75؛ برای شمار تکیه‌‌‌های ثابت در هر یک از استانها، نک : همانجا، جدول شم 12.
  39. نتایج، جم؛ نیز نک : میرمحمدی، 72؛ برای شمار حسینیه‌‌‌های استان‌‌های دیگر، نک : همانجا، جدول شم 8‌.
  40. نک : توسلی، 81.
  41. سلطان‌زاده، 183.
  42. 1/300.
  43. دانشنامه...، 8/ 65، به نقل از اسلامی.
  44. علمداری، 44.
  45. ذکاء، 283.
  46. بیضایی، 131.
  47. نک : دنبالۀ مقاله.
  48. خلج، 44.
  49. مستوفی، 1/ 301.
  50. عباسی، 70.
  51. شهیدی، 222؛ برای اطلاعات بیشتر از تکیۀ دولت، نک : ه د، تکیۀ دولت.
  52. فلاح‌زاده، 205؛ شهیدی، 243.
  53. فروغ، 914.
  54. بیضایی، همانجا.
  55. دانشنامه، 8/ 64، نقل از ایران آذین.
  56. معتمدی، 2/ 441.
  57. خلج، 40-41.
  58. نک : دایرة‌المعارف تشیع، 5/61؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ چگونگی ساختمان این تکیه، نک : همان، 5/61-62.
  59. بلوکباشی، «تعزیه‌خوانی در...»، 24.
  60. ص 339؛ نیز نک : سرنا، 179-180.
  61. برای شرح تکیه‌‌‌های قم و بانی آن‌ها و چگونگی عزادارای و تعزیه‌خوانی در آنها، نک : عباسی، 68 بب .
  62. ص 48.
  63. برای شمار و نام تکیه‌‌‌های هر محله، نک‌ : همان...، 124، 172، 255، 302؛ نیز بلوکباشی، «تعزیه‌خوانی در...»، 25.
  64. شهیدی، 250.
  65. ص 284.
  66. برای نام و محل این تکیه‌ها، نک : شهیدی، 247- 248.
  67. بلوکباشی، همان 24-27، تعزیه‌خوانی حدیث...، 96-97.
  68. برای تکیۀ افشار‌ها نیز در دورۀ همان شاه و در محلۀ سنگلج، نک : جواهر کلام، 1/ 77؛ نیز نک : شهیدی، 245، 254.
  69. ستوده، «تهرانی...»، 180.
  70. جواهرکلام، همانجا.
  71. نک : ص 48؛ بلوکباشی، «تعزیه‌خوانی در»، 25-24.
  72. نک‌ : آمار، همانجا؛ شهیدی، 213.
  73. شم 40؛ نیز نک : شهیدی، 246.
  74. بلاغی، (ط) 60.
  75. بامداد، 3/ 433، 4/ 394-395.
  76. ص 123.
  77. بلاغی، (ط ) 52.
  78. شهیدی، 255.
  79. دایرة‌المعارف فارسی، 2/2877؛ مارکام، 119.
  80. بلاغی، (ط ) 79.
  81. 1/702.
  82. نیز نک : شهیدی، 213.
  83. بلاغی، همانجا.
  84. ص 287.
  85. ص 180.
  86. شهیدی، همانجا.
  87. مرآة البلدان، 2/1385.
  88. همان، 2/ 1311، 1367، 3/ 1417، 1441، جم ؛ برای صورت برخی تکیه‌‌‌های قدیم تهران و بانیان و محل ساختمان و تاریخ وقف آنها، نک : بلاغی، (ط) 53-48، جم ؛ برای تکیه‌‌‌های شمیرانات، ‌نک : ستوده،‌ جغرافیا...، 1/ 139، 201، جم ‌.
  89. بلوکباشی، تعزیه‌خوانی حدیث، 94-93.
  90. ص 195.
  91. از 1239 تا 1250ق.
  92. ص 21، مقدمه؛ بلوکباشی، همان، 94.
  93. ص 265-274.
  94. 1/ 230.
  95. شهری، 1/ 114.
  96. معتمدی، 2/ 322.
  97. فلاح زاده، 205.
  98. یادداشت مؤلف.
  99. بلاغی، (ط ) 60، 79.
  100. مدرسی طباطبایی، 1/ 381.
  101. برای اطلاعات بیشتر دربارۀ این تکیه، نک : وزیری، 206-198.
  102. نک : ابن‌بطوطه، 1/ 212.
  103. ص (ط) 67.
  104. همو، (ط) 52، 59، 63، 67.
  105. برای تکیه‌ها و سقانفار‌های مازندران، نک : ستوده، از آستارا...، 4(1)/ 168، 296-297، جم .
  106. بلوکباشی، تعزیه‌خوانی حدیث، 102، 108- 107.
  107. ه م.
  108. اعتمادالسلطنه، روزنامه...، 133.
  109. ص 1.
  110. 1/ 301-302.
  111. 2/ 286-287.
  112. مستوفی، 1/ 302.
  113. احمد پناهی، ناصرالدین‌ شاه، 412؛ اوبن، 129.