هوشنگ ابتهاج‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۶۷: خط ۶۷:
{{ب| شوق جوانه رفت ز یادِ درخت پیر|ای باد نوبهار، ز عهد کهن بگو }}
{{ب| شوق جوانه رفت ز یادِ درخت پیر|ای باد نوبهار، ز عهد کهن بگو }}


{{ب| آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک‌|با چشم‌تر، ز تشنگی یاسمن بگو }}
{{ب| آن [[آب]] رفته باز نیاید به جوی خشک‌|با چشم‌تر، ز تشنگی یاسمن بگو }}


{{ب| از ساقیان بزم طربخانه‌ی صبوح‌|با خامُشانِ غمزده‌ی انجمن بگو }}
{{ب| از ساقیان بزم طربخانه‌ی صبوح‌|با خامُشانِ غمزده‌ی انجمن بگو }}
خط ۸۶: خط ۸۶:
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]
<references />
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۲۹

هوشنگ ابتهاج (۱۳۰۶ ه.ش) شاعر معاصر ایرانی است.

هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج.jpg
زادروز ۱۳۰۶ ه. ش
رشت
ملیت ایرانی
سبک نوشتاری غزل‌سرا
کتاب‌ها «بانگ نی»، «به دنبال سایه»، «سیاه مشق»، «شبگیر»، «زمین»، «زمین»، «یادگار خون سرو» و «آینه در آینه»
تخلص (ه. ا. سایه)

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هوشنگ ابتهاج با تخلص شعری (ه. ا. سایه) در سال ۱۳۰۶ ه. ش در رشت به دنیا آمد وی یکی از مطرح‌ترین و بهترین غزل‌سرایان معاصر است که در هر دو شاخه شعر قدیم و شعر نیمایی طبع‌آزمایی کرده‌است.

ابتهاج، در سایه‌ی بهره‌گیری به جا و بهنجار از ناب‌ترین و زلال‌ترین شاخه‌ی جریان غزل سبک عراقی این اقبال را یافته که با زبانی توانا و درکی تازه راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر بگشاید. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش ترکیب و هم آهنگ با غزل از ویژگی‌های شعر «سایه» است اشعار نو او نیز دارای درون مایه و محتوای تازه و ابتکاری است.

«سایه» در غزل از حیث زبان به حافظ بسیار نزدیک شده‌است. غزل‌های عاشقانه‌ی او همراه با مضامین اجتماعی نهفته در آن، غزل وی را به بهترین غزل‌های معاصر بدل ساخته است.

از هوشنگ ابتهاج، مجموعه‌های «بانگ نی»، «به دنبال سایه»، «سیاه مشق»، «شبگیر»، «زمین»، «زمین»، «یادگار خون سرو» و «آینه در آینه» انتشار یافته است. [۱]

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با این غروب، از غم سبز چمن بگو اندوه سبزه‌های پریشان، به من بگو
اندیشه‌های سوخته‌ی ارغوان ببین‌ رمز خیال سوختگان، بی‌سخن بگو
آن شه که سر به شانه‌ی شمشاد می‌گذاشت‌ آغوش خاک و بی‌کسی نسترن بگو
شوق جوانه رفت ز یادِ درخت پیر ای باد نوبهار، ز عهد کهن بگو
آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک‌ با چشم‌تر، ز تشنگی یاسمن بگو
از ساقیان بزم طربخانه‌ی صبوح‌ با خامُشانِ غمزده‌ی انجمن بگو
زان مژده گو که صد گُل سوری به سینه داشت‌ وین موجِ خون که می‌زندش در دهن بگو
سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد این ماجرا به آیینه‌ی دل‌شکن بگو
آن سرخ و سبزِ «سایه» بنفش و کبود شد سروِ سیاه من، ز غروب چمن بگو [۲]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. دریچه‌ای به دنیای شعر فارسی؛ ص ۴۶۳ و ۴۶۴ با تلخیص.
  2. اشک شفق؛ ص ۵۴۲ و ۵۴۳.