سلمان ساوجی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''سلمان ساوجی''' از شاعران و قصیدهگویان قرن هشتم هجری بود. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| تصویر = سلمان ساوجی.jpg | | تصویر = سلمان ساوجی.jpg | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام اصلی = خواجه | | نام اصلی = خواجه جمالالدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| محل تولد = ساوه | | محل تولد = ساوه | ||
| والدین = | | والدین = | ||
| تاریخ مرگ = دوازدهم ماه صفر سال | | تاریخ مرگ = دوازدهم ماه صفر سال ۷۷۸ هجری قمری | ||
| محل مرگ = ساوه | | محل مرگ = ساوه | ||
| علت مرگ = | | علت مرگ = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها = | |کتابها =دیوان، جمشید و خورشید و فراقنامه | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
|فیلمنامهها = | |فیلمنامهها = | ||
|دیوان اشعار = | |دیوان اشعار = | ||
|تخلص = | |تخلص = ملکالشعراء | ||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |فیلم ساخته بر اساس اثر= | ||
| همسر = | | همسر = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سلمان ساوجی از غزل سرایانی است که [[حافظ]] او را «پادشاه ملک سخن» نامیده است. در مورد تاریخ تولد او اختلاف است، از سال | ملکالشعراء، خواجه جمالالدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی از غزل سرایانی است که [[حافظ]] او را «پادشاه ملک سخن» نامیده است. در مورد تاریخ تولد او اختلاف است، از سال ۶۹۲ تا سال ۷۰۹ ه. ق دانستهاند. وی در خاندانی نسبتا سرشناس در شهر ساوه به دنیا آمد. پدرش اهل فضل و قلم بود و در علم سیاق مهارت داشت. ظهور سلمان در شعر و اشتهارش در این فن، پس از کسب مقدمات علوم و آموختن آداب دیوانی و علم سیاق، در اواخر عهد ایلخانیان و به هنگام وزارت غیاثالدین محمد (م ۷۳۶ ه. ق) بودهاست. سلمان در آغاز کار خود، این وزیر ادب پرور را چند بار ستوده و قصیدهی معروف او موسوم به «بدایعالاسحار» در ستایش اوست. سلمان پس از برهم خوردن اساس سلطنت ایلخانان و مرگ [[ابوسعید ابی الخیر|ابوسعید]] به خدمت امرای جلایر پیوست و در سال ۷۴۰ ه. ق که شیخ حسن ایلکانی به استقلال سلطنت یافت، خدمت او را اختیار کرد و به همراه شیخ حسن ایلکانی و همسرش دلشاد خاتون به بغداد پایتخت ایلکانیان رفت و در آنجا سکونت گزید. دوران شهرت و رواج کار سلمان ساوجی در آن شهر بود و سمت ملکالشعرایی دربار ایلکانی را داشت و مداح آنان بود. پس از مرگ شیخ حسن و همسرش (۷۵۷ ه. ق) سلمان در دربار سلطان اویس ایلکانی با سمت پیشین روزگار گذرانید. سلطان اویس که پیش از سلطنت تحت تعلیم و ارشاد سلمان قرار گرفته بود با همان چشم استادی در سلمان مینگریست و شاعر هم قصیدههای متعددی در ستایش او سروده است. سلمان پس از سلطان اویس (م ۷۷۶ ه. ق) جانشین و فرزند او سلطان حسین را هم در چند قصیده مدح گفته است. سلمان علاوه بر وظیفه و مقرری معینی که در دربار پادشاهان ایلکانی داشت، به فرمان اویس اقطاعهایی در حدود ری و ساوه نیز برای او معلوم گردید. | ||
سلمان اواخر عمر خود به ساوه برگشت و در آنجا منزوی شد | سلمان اواخر عمر خود به ساوه برگشت و در آنجا منزوی شد و در دوازدهم ماه صفر سال ۷۷۸ ه. ق در مِلک خود درگذشت. | ||
سلمان آخرین شاعر قصیدهسرای بزرگ پس از حملهی مغول است و در قصیده، سبک | سلمان آخرین شاعر قصیدهسرای بزرگ پس از حملهی مغول است و در قصیده، سبک کمالالدین اسماعیل اصفهانی و ظهیر فاریابی و انوری را پیروی کردهاست. در دیوانش به چند قصیدهی زیبا در تحمید خداوند و نعت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) بر میخوریم. | ||
سلمان در غزل نیز از شاعران موفق است. فصاحت گفتار و مضمونیابیهای او و آمیختن افکار عاشقانه و عارفانه در غزل باعث شده که در ردیف بهترین غزل سرایان قرن هشتم درآید. | سلمان در غزل نیز از شاعران موفق است. فصاحت گفتار و مضمونیابیهای او و آمیختن افکار عاشقانه و عارفانه در غزل باعث شده که در ردیف بهترین غزل سرایان قرن هشتم درآید. | ||
سلمان علاوه بر دیوان | |||
==آثار== | |||
سلمان ساوجی علاوه بر [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1078706&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان] قصاید، غزلیات و مقطعات، دو مثنوی به نام «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=842856&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جمشید و خورشید]» و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2330631&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author فراقنامه]» دارد. دیوان او از نظر اشارات تاریخی دارای اهمیت بسیار است. مجموع شعرهای سلمان به حدود ۱۱۰۰۰ بیت از قصیده، غزل، قطعه، ترجیع، ترکیب، رباعی و مثنوی میرسد و او در همهی این انواع استاد بود. <ref>دیوان سلمان ساوجی؛ مقدمه با تلخیص. دائره المعارف تشیع. مجمع الفصحاء؛ ج ۲، ص ۱۹.</ref> | |||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
{{ب| خواهشت آبست و ما میآوریم اینک به چشم|خاکسار آن کس، که با دریا به آبش ماجراست }} | {{ب| خواهشت آبست و ما میآوریم اینک به چشم|خاکسار آن کس، که با دریا به آبش ماجراست }} | ||
{{ب| بر لب رود <ref> رود: فرزند.</ref> علی تا آب دلجوی فرات|بسته شد زان روز باز افتاده آب از چشمهاست }} | {{ب| بر لب رود <ref> رود: فرزند.</ref> علی تا [[آب]] دلجوی فرات|بسته شد زان روز باز افتاده آب از چشمهاست }} | ||
{{ب| جوهر آب فرات از خون پاکان لعل گشت|وین زمان آن آب خونین همچنان در چشم ماست }} | {{ب| جوهر آب [[فرات]] از خون پاکان لعل گشت|وین زمان آن آب خونین همچنان در چشم ماست }} | ||
{{ب| سنگها بر سینه کوبان، جامها در نیل غرق|میرود نالان فرات، آری ازین غم در عزاست }} | {{ب| سنگها بر سینه کوبان، جامها در نیل غرق|میرود نالان فرات، آری ازین غم در عزاست }} | ||
خط ۷۱: | خط ۷۳: | ||
{{ب| آب، کف بر روی ازین غم میزند لیکن چه سود|کف زدن بر سر کنون کاندر کفش باد هواست }} | {{ب| آب، کف بر روی ازین غم میزند لیکن چه سود|کف زدن بر سر کنون کاندر کفش باد هواست }} | ||
{{ب| یا امام | {{ب| یا امام المتقین ما مفلسان طاعتیم|یک قبولت صد چو ما را تا ابد برگ و نواست }} | ||
{{ب| یا شفیع | {{ب| یا شفیع المذنبین در خشکسال محنتیم|ز ابر احسان تو ما را چشم احسان و عطاست }} | ||
{{ب| یا | {{ب| یا امیرالمومنین عام است خوان رحمتت|مستحق بینوا را بر درت بانگ صلاست }} | ||
{{ب| یا امام المسلمین از ما عنایت را مگیر|خود تو میدانی که سلمان بندهی آل عباست }} | {{ب| یا امام المسلمین از ما عنایت را مگیر|خود تو میدانی که سلمان بندهی آل عباست }} | ||
خط ۸۳: | خط ۸۵: | ||
{{ب| روضهات را من هوا دارم به جان قندیلوار|آتشین دل در برم دایم معلق بر هواست }} | {{ب| روضهات را من هوا دارم به جان قندیلوار|آتشین دل در برم دایم معلق بر هواست }} | ||
{{ب| خدمتی لایق نمیآید ز ما بهر نثار|خردهای آوردهام و آن | {{ب| خدمتی لایق نمیآید ز ما بهر نثار|خردهای آوردهام و آن در منظوم ثناست }} | ||
{{ب| هرکسی را دست بر چیزی و ما را بر دعاست|رد مکن چون دست این درویش مسکین در دعاست }} | {{ب| هرکسی را دست بر چیزی و ما را بر دعاست|رد مکن چون دست این درویش مسکین در دعاست }} | ||
{{ب| یا ابا عبد اللّه از لطف تو حاجات همه|چون روا شد گر برآید حاجت من هم رواست <ref>دیوان سلمان ساوجی؛ ص | {{ب| یا ابا عبد اللّه از لطف تو حاجات همه|چون روا شد گر برآید حاجت من هم رواست <ref>دیوان سلمان ساوجی؛ ص ۴۲۳ و ۴۲۶.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۹۳: | خط ۹۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۷۷۶-۷۷۷.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۲: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران متقدم]] | [[رده:شاعران متقدم]] | ||
<references /> | <references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۶
سلمان ساوجی از شاعران و قصیدهگویان قرن هشتم هجری بود.
سلمان ساوجی | |
---|---|
نام اصلی | خواجه جمالالدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد |
زادروز | ساوه |
مرگ | دوازدهم ماه صفر سال ۷۷۸ هجری قمری ساوه |
کتابها | دیوان، جمشید و خورشید و فراقنامه |
تخلص | ملکالشعراء |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ملکالشعراء، خواجه جمالالدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی از غزل سرایانی است که حافظ او را «پادشاه ملک سخن» نامیده است. در مورد تاریخ تولد او اختلاف است، از سال ۶۹۲ تا سال ۷۰۹ ه. ق دانستهاند. وی در خاندانی نسبتا سرشناس در شهر ساوه به دنیا آمد. پدرش اهل فضل و قلم بود و در علم سیاق مهارت داشت. ظهور سلمان در شعر و اشتهارش در این فن، پس از کسب مقدمات علوم و آموختن آداب دیوانی و علم سیاق، در اواخر عهد ایلخانیان و به هنگام وزارت غیاثالدین محمد (م ۷۳۶ ه. ق) بودهاست. سلمان در آغاز کار خود، این وزیر ادب پرور را چند بار ستوده و قصیدهی معروف او موسوم به «بدایعالاسحار» در ستایش اوست. سلمان پس از برهم خوردن اساس سلطنت ایلخانان و مرگ ابوسعید به خدمت امرای جلایر پیوست و در سال ۷۴۰ ه. ق که شیخ حسن ایلکانی به استقلال سلطنت یافت، خدمت او را اختیار کرد و به همراه شیخ حسن ایلکانی و همسرش دلشاد خاتون به بغداد پایتخت ایلکانیان رفت و در آنجا سکونت گزید. دوران شهرت و رواج کار سلمان ساوجی در آن شهر بود و سمت ملکالشعرایی دربار ایلکانی را داشت و مداح آنان بود. پس از مرگ شیخ حسن و همسرش (۷۵۷ ه. ق) سلمان در دربار سلطان اویس ایلکانی با سمت پیشین روزگار گذرانید. سلطان اویس که پیش از سلطنت تحت تعلیم و ارشاد سلمان قرار گرفته بود با همان چشم استادی در سلمان مینگریست و شاعر هم قصیدههای متعددی در ستایش او سروده است. سلمان پس از سلطان اویس (م ۷۷۶ ه. ق) جانشین و فرزند او سلطان حسین را هم در چند قصیده مدح گفته است. سلمان علاوه بر وظیفه و مقرری معینی که در دربار پادشاهان ایلکانی داشت، به فرمان اویس اقطاعهایی در حدود ری و ساوه نیز برای او معلوم گردید.
سلمان اواخر عمر خود به ساوه برگشت و در آنجا منزوی شد و در دوازدهم ماه صفر سال ۷۷۸ ه. ق در مِلک خود درگذشت.
سلمان آخرین شاعر قصیدهسرای بزرگ پس از حملهی مغول است و در قصیده، سبک کمالالدین اسماعیل اصفهانی و ظهیر فاریابی و انوری را پیروی کردهاست. در دیوانش به چند قصیدهی زیبا در تحمید خداوند و نعت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) بر میخوریم.
سلمان در غزل نیز از شاعران موفق است. فصاحت گفتار و مضمونیابیهای او و آمیختن افکار عاشقانه و عارفانه در غزل باعث شده که در ردیف بهترین غزل سرایان قرن هشتم درآید.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سلمان ساوجی علاوه بر دیوان قصاید، غزلیات و مقطعات، دو مثنوی به نام «جمشید و خورشید» و «فراقنامه» دارد. دیوان او از نظر اشارات تاریخی دارای اهمیت بسیار است. مجموع شعرهای سلمان به حدود ۱۱۰۰۰ بیت از قصیده، غزل، قطعه، ترجیع، ترکیب، رباعی و مثنوی میرسد و او در همهی این انواع استاد بود. [۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خواهشت آبست و ما میآوریم اینک به چشم | خاکسار آن کس، که با دریا به آبش ماجراست | |
بر لب رود [۲] علی تا آب دلجوی فرات | بسته شد زان روز باز افتاده آب از چشمهاست | |
جوهر آب فرات از خون پاکان لعل گشت | وین زمان آن آب خونین همچنان در چشم ماست | |
سنگها بر سینه کوبان، جامها در نیل غرق | میرود نالان فرات، آری ازین غم در عزاست | |
آب، کف بر روی ازین غم میزند لیکن چه سود | کف زدن بر سر کنون کاندر کفش باد هواست | |
یا امام المتقین ما مفلسان طاعتیم | یک قبولت صد چو ما را تا ابد برگ و نواست | |
یا شفیع المذنبین در خشکسال محنتیم | ز ابر احسان تو ما را چشم احسان و عطاست | |
یا امیرالمومنین عام است خوان رحمتت | مستحق بینوا را بر درت بانگ صلاست | |
یا امام المسلمین از ما عنایت را مگیر | خود تو میدانی که سلمان بندهی آل عباست | |
نسبت من با شما اکنون بدین ابیات نیست | مصطفی فرمود سلمان هم ز اهل بیت ماست [۳] | |
روضهات را من هوا دارم به جان قندیلوار | آتشین دل در برم دایم معلق بر هواست | |
خدمتی لایق نمیآید ز ما بهر نثار | خردهای آوردهام و آن در منظوم ثناست | |
هرکسی را دست بر چیزی و ما را بر دعاست | رد مکن چون دست این درویش مسکین در دعاست | |
یا ابا عبد اللّه از لطف تو حاجات همه | چون روا شد گر برآید حاجت من هم رواست [۴] |