سیف فرغانی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
'''سیف فرغانی''' شاعر پارسی گوی قرن هفتم و هشتم هجری است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = سیف فرغانی
| نام                    = سیف فرغانی
| تصویر                  = سیف فرغانی.jpg
| تصویر                  = سیف فرغانی.jpg
| توضیح تصویر            =  
| توضیح تصویر            =  
| نام اصلی              = سیف  الدین ابوالمحامد محمٌد فرغانی
| نام اصلی              = سیف‌الدین ابوالمحامد محمٌد فرغانی
| زمینه فعالیت          =  
| زمینه فعالیت          =  
| ملیت                  =  
| ملیت                  =  
خط ۹: خط ۹:
| محل تولد                = فرغانه از شهرهای ازبکستان
| محل تولد                = فرغانه از شهرهای ازبکستان
| والدین                =   
| والدین                =   
| تاریخ مرگ              = 749 هجری قمری
| تاریخ مرگ              = ۷۴۹ ه. ق
| محل مرگ                = شهر آق سرا - ترکیه
| محل مرگ                = شهر آق سرا، ترکیه
| علت مرگ                =  
| علت مرگ                =  
| محل زندگی              =
| محل زندگی              =
خط ۴۶: خط ۴۶:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
'''سیف الدّین ابو المحامد محمّد فرغانی'''، شاعر پارسی گوی قرن هفتم و هشتم هجری است.
==زندگینامه==
==زندگینامه==
زادگاه سیف فرغانی را فرغانه- از شهرهای ازبکستان امروزی- در ماوراء النهر دانسته‌اند. از تاریخ ولادت وی اطلاع چندانی در دست نیست ولی آن چنان که از اشعارش برمی‌آید وی هم زمان با فتنه‌ی مغولان می‌زیسته است و با سعدی نیز مکاتبه و مشاعره داشته و در دستگاه دولتی صاحب دیوان جوینی فعالیت می‌کرده است بنابراین در نیمه‌ی پایانی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم در قید حیات بوده است.
سیف‌الدّین ابوالمحامد محمّد فرغانی معروف به سیف فرغانی در فرغانه، از شهرهای ازبکستان امروزی، در ماوراء النهر به دنیا آمد. از تاریخ ولادت وی اطلاع چندانی در دست نیست ولی آن چنان که از اشعارش برمی‌آید وی هم زمان با فتنه‌ی مغولان می‌زیسته است و با [[سعدی]] نیز مکاتبه و مشاعره داشته و در دستگاه دولتی صاحب دیوان جوینی فعالیت می‌کرده‌است بنابراین در نیمه‌ی پایانی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم در قید حیات بوده‌است.


سیف فرغانی به سبب آزار و ایذاء مغولان زادگاهش را ترک کرده به تبریز و سپس آسیای صغیر رفت و در یکی از خانقاه‌های شهر «آق سرا»- در ترکیه‌ی امروزی- گوشه‌ی عزلت گزید و در فاصله‌ی سالهای 705 تا 749 ه ق در گمنامی درگذشت و همانجا مدفون شد. او همواره از مدح حکام و سلاطین پرهیز می‌کرد. سیف به شدت شیفته‌ی سعدی بود و چهار قصیده خطاب به وی و 41 غزل در تضمین اشعارش سروده و سراسر دیوانش مملو از ترکیبات، تشبیهات و مضامین سعدی است.
سیف فرغانی به سبب آزار و ایذاء مغولان زادگاهش را ترک کرده به تبریز و سپس آسیای صغیر رفت و در یکی از خانقاه‌های شهر «آق سرا»، در ترکیه‌ی امروزی، گوشه‌ی عزلت گزید و در فاصله‌ی سال‌های ۷۰۵ تا ۷۴۹ ه. ق در گمنامی درگذشت و همانجا مدفون شد. او همواره از مدح حکام و سلاطین پرهیز می‌کرد. سیف به شدت شیفته‌ی سعدی بود و چهار قصیده خطاب به وی و ۴۱ غزل در تضمین اشعارش سروده و سراسر دیوانش مملو از ترکیبات، تشبیهات و مضامین سعدی است.


علاوه بر این بخش دیگری از سروده‌های سیف را انتقاد از اوضاع نابسامان جامعه‌ی اسلامی، فساد اخلاقی عامه و تباهی اجتماعی آن روزگار ایران در بر می‌گیرد.
علاوه بر این بخش دیگری از سروده‌های سیف را انتقاد از اوضاع نابسامان جامعه‌ی اسلامی، فساد اخلاقی عامه و تباهی اجتماعی آن روزگار ایران در بر می‌گیرد.


سیف از قدیمی‌ترین سخنورانی است که در رثای شهدای کربلا شعر سروده و مردم را به اقامه‌ی عزاداری برای «کشته‌ی کربلا» دعوت نموده است. شیوه‌ی سخنوری سیف در قصیده، متأثر از سبک شاعران خراسانی است، و در غزل نیز از سعدی و سبک عراقی تبعیت کرده است. اشعار وی در عین انسجام و استحکام به شکل چشمگیری ساده و روان است. وی را عارفی روشن ضمیر و زاهدی وارسته دانسته‌اند و از آن جا که او تربیت و تهذیب نفس و حصول سعادت را از طریق علوم معقول و تربیت علمی نمی‌پسندید، او را متأثر از سنایی می‌دانند.
سیف از قدیمی‌ترین سخنورانی است که در رثای شهدای کربلا شعر سروده و مردم را به اقامه‌ی عزاداری برای «کشته‌ی کربلا» دعوت نموده‌است. شیوه‌ی سخنوری سیف در قصیده، متأثر از سبک شاعران خراسانی است و در غزل نیز از سعدی و سبک عراقی تبعیت کرده‌است. اشعار وی در عین انسجام و استحکام به شکل چشمگیری ساده و روان است. وی را عارفی روشن ضمیر و زاهدی وارسته دانسته‌اند و از آن جا که او تربیت، تهذیب نفس و حصول سعادت را از طریق علوم معقول و تربیت علمی نمی‌پسندید، او را متأثر از سنایی می‌دانند.
 
تنها اثر به جا مانده از سیف دیوان اوست. مجموعه‌ی اشعار وی به بیش از دوازده هزار بیت شامل 573 غزل، 160 قصیده، 4 قطعه و 23 رباعی می‌رسد. اشعارش در نعت خداوند، رسول اکرم (ص) و یا در مقام موعظه و اندرز بوده که کرارا به آیات و قصص قرآنی و وقایع تاریخی و اصطلاحات عرفانی استشهاد و اشاره شده است. <ref>دیوان سیف؛ مقدمه با تلخیص. سیف فرغانی قهرمانی در عرصه‌ی سخنوری؛ ص 16 به بعد.</ref>
 
== اشعار ==
'''«بر کشته کربلا بگریید»'''{{شعر}}
{{ب| ای قوم درین عزا بگریید|بر کشته‌ی کربلا بگریید }}
 
{{ب| با این دل مرده، خنده تا چند|امروز در این عزا بگریید }}
 
{{ب| فرزند رسول را بکشتند|از بهر خدای را بگریید }}
 
{{ب| از خون جگر سرشک سازید|بهر دل مصطفی بگریید }}
 
{{ب| وز معدن دل به اشک چون دُرّ|بر گوهر مرتضی بگریید }}
 
{{ب| با نعمت عافیت به صد چشم‌|بر اهل چنین بلا بگریید  }}
 
{{ب| دل خسته‌ی <ref>دل خسته: مجروح.</ref> ماتم حسینید|ای خسته دلان هَلا بگریید }}
 
{{ب| در ماتم او خَمُش مباشید|یا نعره زنید، یا بگریید }}
 
{{ب| تا روح که متّصل به جسم است‌|از تن نشود جدا، بگریید }}
 
{{ب| در گریه، سخن نکو نیاید|من می‌گویم، شما بگریید }}
 
{{ب| بر دُنیی کم بقا بخندید|بر عالم پر عَنا <ref>عنا: رنج و زحمت و اندوه.</ref> بگریید }}
 
{{ب| بسیار درو نمی‌توان بود|بر اندکیِ بقا بگریید }}
 
{{ب| بر جور و جفای آن جماعت‌|یک دم ز سر صفا بگریید }}
 
{{ب| اشک از پی چیست، تا بریزید|چشم از پی چیست؟ تا بگریید }}
 
{{ب| در گریه به صد زبان بنالید|در پرده به صد نوا <ref> نوا: آهنگ، نغمه، سرود.</ref> بگریید }}


{{ب| تا شسته شود کدورت از دل‌|یک دم ز سر صفا بگریید }}
تنها اثر به جا مانده از سیف [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2345210&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان] اوست. مجموعه‌ی اشعار وی به بیش از دوازده هزار بیت شامل ۵۷۳ غزل، ۱۶۰ قصیده، ۴ قطعه و ۲۳ رباعی می‌رسد. اشعارش در نعت خداوند، رسول اکرم(ص) و یا در مقام موعظه و اندرز بوده که کرارا به آیات و قصص قرآنی و وقایع تاریخی و اصطلاحات عرفانی استشهاد و اشاره شده‌است.<ref>دیوان سیف؛ مقدمه با تلخیص. سیف فرغانی قهرمانی در عرصه‌ی سخنوری؛ ص ۱۶ به بعد.</ref>


{{ب| نسیان گنه صواب نبود|کردید بسی خطا، بگریید }}
==اشعار==


{{ب| وز بهر نزول غَیث <ref>غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.</ref> رحمت‌|چون ابرگهِ دعا بگریید <ref> دیوان سیف فرغانی؛ ص 176.</ref> }}
===بر کشته [[کربلا]] بگریید===
{{پایان شعر}}
{| style="margin: 0 auto; "
{| class="" style="margin: 0 auto; "
| class="b" |<span class="beyt"> ای قوم درین عزا بگریید</span>
| class="b" |<span class="beyt"> ای قوم درین عزا بگریید</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
خط ۱۶۸: خط ۱۳۱:
| class="b" |<span class="beyt"> وز بهر نزول غَیث <ref>غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.</ref> رحمت‌</span>
| class="b" |<span class="beyt"> وز بهر نزول غَیث <ref>غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.</ref> رحمت‌</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">چون ابرگهِ دعا بگریید <ref> دیوان سیف فرغانی؛ ص 176.</ref> </span>
| class="b" |<span class="beyt">چون ابرگهِ دعا بگریید <ref> دیوان سیف فرغانی؛ ص ۱۷۶.</ref> </span>
|}
|}


خط ۱۷۴: خط ۱۳۷:
==منابع==
==منابع==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ص: 764-765.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲ ص: ۷۶۴-۷۶۵.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
خط ۱۸۲: خط ۱۴۵:
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران متقدم]]
[[رده:شاعران متقدم]]
<references />
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۸

سیف فرغانی شاعر پارسی گوی قرن هفتم و هشتم هجری است.

سیف فرغانی
سیف فرغانی.jpg
نام اصلی سیف‌الدین ابوالمحامد محمٌد فرغانی
زادروز فرغانه از شهرهای ازبکستان
مرگ ۷۴۹ ه. ق
شهر آق سرا، ترکیه

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سیف‌الدّین ابوالمحامد محمّد فرغانی معروف به سیف فرغانی در فرغانه، از شهرهای ازبکستان امروزی، در ماوراء النهر به دنیا آمد. از تاریخ ولادت وی اطلاع چندانی در دست نیست ولی آن چنان که از اشعارش برمی‌آید وی هم زمان با فتنه‌ی مغولان می‌زیسته است و با سعدی نیز مکاتبه و مشاعره داشته و در دستگاه دولتی صاحب دیوان جوینی فعالیت می‌کرده‌است بنابراین در نیمه‌ی پایانی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم در قید حیات بوده‌است.

سیف فرغانی به سبب آزار و ایذاء مغولان زادگاهش را ترک کرده به تبریز و سپس آسیای صغیر رفت و در یکی از خانقاه‌های شهر «آق سرا»، در ترکیه‌ی امروزی، گوشه‌ی عزلت گزید و در فاصله‌ی سال‌های ۷۰۵ تا ۷۴۹ ه. ق در گمنامی درگذشت و همانجا مدفون شد. او همواره از مدح حکام و سلاطین پرهیز می‌کرد. سیف به شدت شیفته‌ی سعدی بود و چهار قصیده خطاب به وی و ۴۱ غزل در تضمین اشعارش سروده و سراسر دیوانش مملو از ترکیبات، تشبیهات و مضامین سعدی است.

علاوه بر این بخش دیگری از سروده‌های سیف را انتقاد از اوضاع نابسامان جامعه‌ی اسلامی، فساد اخلاقی عامه و تباهی اجتماعی آن روزگار ایران در بر می‌گیرد.

سیف از قدیمی‌ترین سخنورانی است که در رثای شهدای کربلا شعر سروده و مردم را به اقامه‌ی عزاداری برای «کشته‌ی کربلا» دعوت نموده‌است. شیوه‌ی سخنوری سیف در قصیده، متأثر از سبک شاعران خراسانی است و در غزل نیز از سعدی و سبک عراقی تبعیت کرده‌است. اشعار وی در عین انسجام و استحکام به شکل چشمگیری ساده و روان است. وی را عارفی روشن ضمیر و زاهدی وارسته دانسته‌اند و از آن جا که او تربیت، تهذیب نفس و حصول سعادت را از طریق علوم معقول و تربیت علمی نمی‌پسندید، او را متأثر از سنایی می‌دانند.

تنها اثر به جا مانده از سیف دیوان اوست. مجموعه‌ی اشعار وی به بیش از دوازده هزار بیت شامل ۵۷۳ غزل، ۱۶۰ قصیده، ۴ قطعه و ۲۳ رباعی می‌رسد. اشعارش در نعت خداوند، رسول اکرم(ص) و یا در مقام موعظه و اندرز بوده که کرارا به آیات و قصص قرآنی و وقایع تاریخی و اصطلاحات عرفانی استشهاد و اشاره شده‌است.[۱]

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر کشته کربلا بگریید[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ای قوم درین عزا بگریید بر کشته‌ی کربلا بگریید
با این دل مرده، خنده تا چند امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون دُرّ بر گوهر مرتضی بگریید
با نعمت عافیت به صد چشم‌ بر اهل چنین بلا بگریید
دل خسته‌ی [۲] ماتم حسینید ای خسته دلان هَلا بگریید
در ماتم او خَمُش مباشید یا نعره زنید، یا بگریید
تا روح که متّصل به جسم است‌ از تن نشود جدا، بگریید
در گریه، سخن نکو نیاید من می‌گویم، شما بگریید
بر دُنیی کم بقا بخندید بر عالم پر عَنا [۳] بگریید
بسیار درو نمی‌توان بود بر اندکیِ بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت‌ یک دم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست، تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید در پرده به صد نوا [۴] بگریید
تا شسته شود کدورت از دل‌ یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود کردید بسی خطا، بگریید
وز بهر نزول غَیث [۵] رحمت‌ چون ابرگهِ دعا بگریید [۶]


منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. دیوان سیف؛ مقدمه با تلخیص. سیف فرغانی قهرمانی در عرصه‌ی سخنوری؛ ص ۱۶ به بعد.
  2. دل خسته: مجروح.
  3. عنا: رنج و زحمت و اندوه.
  4. نوا: آهنگ، نغمه، سرود.
  5. غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.
  6. دیوان سیف فرغانی؛ ص ۱۷۶.