صفحهٔ اصلی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱٬۶۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
}}<div class="first-column-container">{{Featured Index
}}<div class="first-column-container">{{Featured Index
| imagesize = 300px
| imagesize = 300px
| text = [[زهیر بن‌ قین|زهیر بن‌ قین‌ بجلی]] همراه‌ خانواده‌ و برخی‌ اطرافیانش‌ در سال‌ 60 هجری‌ به‌ سفر حج‌ رفته‌ بود و در مسیر بازگشت از حج علی‌رغم میل باطنی‌اش و اینکه تمام‌ سعی‌ و کوشش‌ کاروانیان‌ این‌ بود که‌ با امام‌ حسین‌ (ع) مواجه‌ نشوند، در روز 21 ذی الحجه‌ به‌ گودال‌های‌ پر آب‌ زرود که‌ در نزدیکی‌ خزیمیه‌ بود، به کاروان‌ امام‌ حسین‌ (ع) رسید و در این‌ نقطه‌ دو کاروان‌ در کنار هم‌ به‌ استراحت‌ پرداختند.
| text = چون عبیدالله بن زیاد از حرکت امام حسین (ع) به سوی عراق خبر یافت، حُصَین بن نمیر صاحب شرطه کوفه را به قادسیه فرستاد. حصین نیز حُرّ را با هزار سپاهی به منزله مقدمه سپاه از قادسیه روانه کرد. امام حسین (ع) در روز 26 ذی الحجه در کنار بلندی‌های ذوحُسُم با حُرّ و سپاهیانش روبه‌رو شد. [۱۰]
زهیر که از طرفداران‌ عثمان‌ بود و با خاندان‌ امام علی (ع) میانه‌ای‌ نداشت‌ و کوشش‌ می‌کرد تا با امام‌ حسین (ع) دیدار نکند، مجبور به ملاقات با امام حسین (ع) شد و از همان‌ روز سرنوشتش تغییر کرد. در این تغییر همسرش نقش اساسی داشت.
عده‌ای‌ از افراد قبیله‌ فَزاره‌ و بُجَیله‌ داستان‌ را این‌گونه‌ نقل‌ کرده‌اند: ما با زهیر در سفر حج‌ همراه‌ بودیم‌ و هنگام‌ بازگشت‌ از مکه‌، در زرود به‌ کاروان‌ امام‌ حسین (ع) رسیدیم‌. ‌هر دو کاروان‌ برای استراحت در آن منزل اقامت‌ گزیدند. ما تازه‌ نشسته‌ بودیم‌ و غذا می‌خوردیم‌ که‌ نماینده امام حسین (ع) به‌ سوی‌ ما آمد. سلام‌ کرد و خطاب‌ به‌ زهیر گفت‌: «من‌ از جانب‌ اباعبدالله آمده‌ام‌. ایشان‌ از شما دعوت‌ کرده‌اند که‌ نزدشان‌ بروید.»
همه‌ ما دست‌ از غذا کشیدیم‌ و متحیر شدیم‌ و بهت‌ و سکوت‌ جمع‌ ما را فرا گرفت‌. زهیر که از رویارویی با امام حسین (ع) کراهت داشت با اصرار همسرش دَلْهَم دختر عمرو به دیدار امام حسین (ع) رفت. دلهم به‌ او گفت‌: «فرزند پیامبر خدا تو را می‌خواند، نمی‌روی‌؟ سبحان‌ الله! برخیز و به‌ خدمتش‌ بشتاب‌ و سخنانش‌ رابشنو!»
زهیر برخاست‌ و به‌ نزد امام‌ حسین (ع) رفت‌.
[[زهیر بن‌ قین|ادامه ...]]


|image=مزار_یاران_امام_حسین(ع).jpg}}{{did you know
تصریح منابع بر آن است که حُرّ نه برای جنگ بلکه صرفاً برای انتقال امام حسین (ع) نزد ابن زیاد اعزام شده بود و از این‌رو با سپاهیانش در حالی‌ که‌ قبضه‌ شمشیرها را در دست‌ داشتند، رو در روی توقفگاه کاروان امام حسین (ع) صف‌آرایی کرد. [۱۱] امام حسین (ع) که‌ امید به ‌حمایت‌ کوفیان‌ داشت‌، از حُرّ پرسید که‌ به‌ کمک‌ آنان‌ آمده‌ یا بر ضد آنان است‌؟ حُرّ گفت‌: بر ضد شما. سپاه، ‌متشکل‌ از هزار نفر سواره‌ نظام‌ بود. به رغم این صف‌آرایی خصمانه، واکنش امام حسین (ع) صلح‌آمیز بود. چنان‌که به یارانش دستور داد که‌ سپاهیان حُرّ و اسبانشان را سیراب کنند.
 
تا هنگام‌ ظهر هیچ‌گونه‌ مخالفتی‌ از حُرّ دیده‌ نشد. وقت‌ نماز ظهر امام‌ حسین (ع) از حجّاج‌ بن‌ مسروق‌ جعفی‌ خواست‌ که‌ اذان‌ بگوید. پس‌ از اذان‌، امام‌ حسین (ع) با پوششی‌ روحانی‌ ‌میان‌ دو لشکر ایستاد‌ و به‌ ایراد خطبه‌ پرداخت‌.
 
در آغازِ سخن‌ به‌ درگاه‌ خداوند سپاس‌ گفته‌ و فرمود: «ای‌ مردم‌! من‌ می‌خواهم‌ دلیل‌ حرکت‌ خود را به‌ سوی‌ کوفه‌ بیان‌ کنم ‌تا در پیشگاه‌ خداوند معذور بوده‌ و بر شما نیز حجت‌ را تمام‌ کرده‌ باشم‌. من‌ به‌ سوی‌ کوفه‌ حرکت‌ نکردم‌ مگر بعد از آنکه‌ نامه‌ها و فرستادگان‌ شما آمدند و گفتند: ما رهبر و زمامدار نداریم‌، تو رهبری‌ و زمامداری‌ ما را بپذیر تا خدا به‌ وسیله‌ رهبری‌ تو، ما را بر حق‌ و راستی‌ مجتمع‌ سازد. اینک‌ من‌ آمده‌ام. پس‌ اگر شما هنوز بر همان‌ عقیده‌اید و با من‌ عهد و پیمان‌ می‌بندید که‌ در یاری‌ام‌ بکوشید، در این‌ صورت‌ به‌ شهر شما می‌آیم‌ و اگر پیمان ‌نمی‌بندید و از آمدنم‌ دلگیر و رنجیده‌اید، از همین‌ جا برمی‌گردم.» [۱۲]
 
هیچ‌ یک‌ از لشکریان‌ پاسخی‌ ندادند. حضرت‌ به‌ مؤذن‌ فرمود: «اقامه نماز بگوید.»
 
چون حُرّ ابراز تمایل کرد که با یارانش در نماز به امام حسین (ع) اقتدا کند، امام حسین (ع) پذیرفت و متعاقبا با یادآوری مکاتبات و درخواست‌های مکرر کوفیان مبنی بر عزیمت امام‌ حسین(ع) به کوفه و در دست گرفتن زمام امور، تصریح کرد که چنانچه کوفیان از درخواست خود پشیمان شده‌اند، باز می‌گردد. حُرّ از وجود چنین مکاتباتی اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت که او و همراهانش در زمره نویسندگان نامه‌ها نبوده‌اند و از این‌ نامه‌ها هم‌ خبری‌ ندارد و ماموریت دارد که امام حسین (ع) را به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببرد.
 
امام حسین (ع) فرمود: «مرگ‌ بر تو نزدیک‌تر است‌ از این‌ اندیشه‌ که‌ در سر داری‌.»
[[حر بن یزید ریاحی|ادامه ...]]
 
|image=حر_بن_یزید.jpg}}{{did you know
| image =Tekye_dowlat1.jpg
| image =Tekye_dowlat1.jpg
| imagesize = 330px
| imagesize = 330px
کاربر ناشناس

منوی ناوبری