۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳۴: | خط ۳۳۴: | ||
آیا تواند بود که چنین کسی خلیفهی رسول باشد و پیوسته رهبر حق «امام حسن مجتبی» را به مصیبتها درافکند و به این سوی و آن سوی بکشاند و بکشاند؟ آیا در نزد مروان حکم و فرزندان مروان، امید رستگاری و رشادی هست؟ آیا در سرزمینی که حجر بن عدی در آنجا هست، زیاد بن ابیه باید حکومت کند؟ | آیا تواند بود که چنین کسی خلیفهی رسول باشد و پیوسته رهبر حق «امام حسن مجتبی» را به مصیبتها درافکند و به این سوی و آن سوی بکشاند و بکشاند؟ آیا در نزد مروان حکم و فرزندان مروان، امید رستگاری و رشادی هست؟ آیا در سرزمینی که حجر بن عدی در آنجا هست، زیاد بن ابیه باید حکومت کند؟ | ||
آیا یزید زادهی زن مسیحی میتواند تکیهگاه اسلام باشد، نه حسین پاک مطهّر و نه امام سجّاد که پیشانیش از بسیاری سجده، چونان زانوان اشتران، پینه بسته بود؟ | آیا یزید زادهی زن مسیحی میتواند تکیهگاه اسلام باشد، نه [[حسین]] پاک مطهّر و نه امام سجّاد که پیشانیش از بسیاری سجده، چونان زانوان اشتران، پینه بسته بود؟ | ||
خط ۴۵۱: | خط ۴۵۱: | ||
... هر کجا و هر کس با خود میگفت: عاشورا! شهادت پسر پیامبر! اسارت دختران پیامبر! چرا؟ و برای چه؟ و این خروش صخرههای ساحل فرات بود که دلها را میلرزاند و از جا میکند. و این انفجار بیدارگر خونی بود که در زمزمهی مناجات سحرگاهان راه یافت، و سپیدهدمان را طلایهدار اعلام حضور خویش ساخت، و روزها را از تلألؤ شکوهمند تعهّد و رسالت بیا کند، و در واژههای زندگی ساری گشت ... | ... هر کجا و هر کس با خود میگفت: عاشورا! شهادت پسر پیامبر! اسارت دختران پیامبر! چرا؟ و برای چه؟ و این خروش صخرههای ساحل فرات بود که دلها را میلرزاند و از جا میکند. و این انفجار بیدارگر خونی بود که در زمزمهی مناجات سحرگاهان راه یافت، و سپیدهدمان را طلایهدار اعلام حضور خویش ساخت، و روزها را از تلألؤ شکوهمند تعهّد و رسالت بیا کند، و در واژههای زندگی ساری گشت ... | ||
عاشورا، شهادت پسر پیامبر، اسارت دختران پیامبر، و آواره گرداندن آنان در شهرها و بیابانها، و حاضر نمودن آنان- با غل و زنجیر- در دربار دمشق، در حضور حاضران دربار یزید، به همراه اظهار شادمانی از فتح و پیروزی و غلبه بر فرزندان پیامبر، چرا؟ و برای چه؟ این سؤالی بود که افکار را به خود مشغول میداشت، و سینهها را میجوشاند ... تا خطبههای علیوار بانوی | عاشورا، شهادت پسر پیامبر، اسارت دختران پیامبر، و آواره گرداندن آنان در شهرها و بیابانها، و حاضر نمودن آنان- با غل و زنجیر- در دربار دمشق، در حضور حاضران دربار یزید، به همراه اظهار شادمانی از فتح و پیروزی و غلبه بر فرزندان پیامبر، چرا؟ و برای چه؟ این سؤالی بود که افکار را به خود مشغول میداشت، و سینهها را میجوشاند ... تا خطبههای علیوار بانوی [[کربلا]]، و سخنرانی ولیّ خدا (در اجتماع شام، در مرکز حاکمیّت حزب اموی و پهنه نفوذ فرهنگ جاهلیّت سفیانی)، که ماییم فرزندان مکّه و منی، و زمزم و صفا ... و ماییم فریادگران راستین اذان، و حاملان راستین قرآن ... | ||
و بدینگونه عاشورا از مرز شهادت و اسارت گذشت، و بر فراز قلّه جاودان «رسالت» جای گرفت، رسالت احیای قرآن و نجات انسان. و بدینگونه عاشورا دوباره جوّ نزول قرآن را بازسازی کرد، و سیاهیهای متراکم جاهلیّت را زدود. و نجات این کتاب آسمانی را از همهی تمهیدهای الحادی و حذفهای تعبیه شدهی اموی تضمین نمود. قرآن یک بار دیگر از حنجرهی عاشورا تلاوت شد، تا هیچگاه- آری، هیچگاه- فراموش نگردد. و فراموش نمیگردد، تا وارث کبیر عاشورا بار دیگر آن را تلاوت کند، و | و بدینگونه عاشورا از مرز شهادت و اسارت گذشت، و بر فراز قلّه جاودان «رسالت» جای گرفت، رسالت احیای قرآن و نجات انسان. و بدینگونه عاشورا دوباره جوّ نزول قرآن را بازسازی کرد، و سیاهیهای متراکم جاهلیّت را زدود. و نجات این کتاب آسمانی را از همهی تمهیدهای الحادی و حذفهای تعبیه شدهی اموی تضمین نمود. قرآن یک بار دیگر از حنجرهی عاشورا تلاوت شد، تا هیچگاه- آری، هیچگاه- فراموش نگردد. و فراموش نمیگردد، تا وارث کبیر عاشورا بار دیگر آن را تلاوت کند، و | ||
خط ۴۶۵: | خط ۴۶۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1313-1323.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1313-1323.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |