جابر بن عبد اللّه انصارى: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


جابربن‌ عبداللّه‌ انصاری‌ ، صحابی‌ و از مُکْثِرینِ حدیث‌ است.
جابربن‌ عبداللّه‌ انصاری‌ ، صحابی‌ و از مُکْثِرینِ حدیث‌ است.
{{جعبه اطلاعات صحابه
|اطلاعات صحابه  =جابر بن عبداللّه انصاری
| تصویر        =[[پرونده:تصویری از قبرستان بقیع.jpg|بندانگشتی]]
| توضیح تصویر  =
| نام کامل    =جابر بن عبداللّه انصاری
| کنیه        =
| لقب          =
| زادروز/زادگاه =
| محل زندگی    = [[مدینه]] و مدتی در [[مکه]]
| مهاجر/انصار  =[[انصار]]
| نسب/قبیله    =
| خویشاوندان سرشناس  =
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت = 68 تا 79هجری
| نحوه درگذشت/شهادت =
| مدفن =مدینه
| زمان اسلام آوردن =در بیعت عقبه دوم
| نحوه اسلام آوردن =
| حضور در جنگ‌ها = بیشتر غزوه‌ها
| هجرت به      =
| دلیل شهرت    =
| نقش‌های برجسته    =
| دیگر فعالیت‌ها  =نخستین زائر [[امام حسین (ع)]] در [[اربعین حسینی|روز اربعین]] در [[کربلا]] • راوی [[حدیث غدیر]]
| آثار            =[[مسند جابربن عبداللّه]]، [[صحیفه جابر]]
}}
==زندگی==
==زندگی==
جدّ وی‌، عَمروبن‌ حرام‌بن‌ کعب‌بن‌ غَنْم‌ بود و نسبتش‌ به‌ خَزْرَج‌ می‌رسید <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج‌ 3، قسم‌ 2، ص‌ 104ـ105؛ ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 208.</ref>. پدرِ جابر پیش‌ از هجرت‌ پیامبر اکرم‌ به‌ یثرب‌، مسلمان‌ شد و در بیعت‌ عَقَبة‌ دوم‌ با رسول‌ خدا پیمان‌ بست‌ و جزو دوازده‌ نقیبی‌ شد که‌ پیامبر آنان‌ را به‌ نمایندگی‌ قبایلشان‌ بر گزید. وی‌ در غزوة‌ بدر حضور داشت‌ و در غزوة‌ اُحُد به‌ شهادت‌ رسید <ref>بلاذری‌، ج‌ 1، ص‌ 286؛ ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 208، 211؛ قس‌ ابن‌حَبّان‌، ص‌ 30 که‌ از حضور عبداللّه‌ و فرزندش‌ جابر در بیعتِ عقبة‌ اول‌ و دوم‌ سخن‌ گفته‌ است‌.</ref>. کنیة‌ جابر، به‌ سبب‌ نام‌ فرزندانش‌، در منابع‌ به‌ صورتهای‌ گوناگون‌ آمده‌، اما از میان‌ آنها کنیة‌ ابوعبداللّه‌ صحیح‌تر دانسته‌ شده‌ است‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌عبدالبَرّ، 1412، ج‌ 1، ص‌220؛ ابن‌اثیر، 1417، ج‌ 1، ص‌ 377.</ref>.اولین‌ آگاهی‌ ما از زندگی‌ جابر، حضور او با پدرش‌ در بیعت‌ عقبة‌ دوم‌ در سال‌ سیزدهم‌ بعثت‌ است‌. وی‌ کم‌سال‌ترین‌ ناظرِ بیعت‌ اوسیان‌ و خزرجیان‌ با پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌ بود <ref>ابن‌قُتَیبَه‌، ص‌ 307؛ ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 192.</ref>. باتوجه‌ به‌ سال‌ مرگ‌ و مدت‌ عمرش‌ <ref>رجوع کنید به ادامة‌ مقاله‌.</ref>، احتمالاً در آن‌ زمان‌ حدود شانزده‌ سال‌ داشته‌ است‌.پس‌ از هجرت‌ پیامبر اکرم‌ از مکه‌ به‌ مدینه‌، جابر از جوانانی‌ بود که‌ در بیشتر غزوه‌ها و سریّه‌ها حضور داشت‌ و فقط‌ در�غزوة‌ بدر و احد غایب‌ بود <ref>ابن‌قتیبه‌، همانجا.</ref>. از سوی‌ دیگر�در گزارشهایی‌، او را بدری‌ گفته‌اند و از خود او نقل‌ شده‌�که‌ در غزوة‌ بدر آب‌رسان‌ بوده‌ است‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 216ـ 217.</ref>. واقدی‌ حضور جابر در جنگ‌ بدر را رد کرده‌�و گزارشهای‌ آن‌ را خطای‌ راویان‌ عراقی‌ دانسته‌ است‌ <ref>ؤ�همان‌، ج‌ 11، ص‌ 217.</ref>. عذر حضور نیافتن‌ جابر در این‌�دو غزوه‌، اطاعت‌ از پدرش‌ بود که‌ او را سرپرست‌ خانوادة‌ پرجمعیت‌ خود کرده‌ بود <ref>ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 191.</ref>. غزوة‌ حمراءالاسد، که‌ در سال‌ چهارم‌ هجرت‌ و در پی‌ غزوة‌ احد رخ‌ داد، اولین‌ تجربة‌ جنگی‌ جابر بود. به‌ فرمودة‌ پیامبر اکرم‌، فقط‌ شرکت‌ کنندگان‌ در غزوة‌ احد اجازة‌ همراهی‌ با آن‌ حضرت‌ را در این‌ مأموریت‌ نظامی‌ داشتند، اما جابر تنها کسی‌ بود که‌ به‌رغم‌ غایب‌ بودن‌ در غزوة‌ احد، در این‌ جنگ‌ شرکت‌ کرد، زیرا رسول‌اکرم‌ عذر وی‌ را پذیرفت‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج‌ 2، قسم‌ 1، ص‌ 34؛ بلاذری‌، ج‌ 1، ص‌ 402ـ403.</ref>.در سال‌ سوم‌ هجرت‌ و پیش‌ از غزوة‌ ذاتُالرَقاع‌، جابر با بیوه‌ای‌ به‌ نام‌ سُهَیْمه‌، دختر مسعودبن‌ اوس‌، ازدواج‌ کرد تا بتواند پس‌ از شهادت‌ پدرش‌، از نُه‌ خواهر خود بهتر سرپرستی‌ کند <ref>رجوع کنید بهابن‌سعد، ج‌ 8، ص‌ 248؛ ابن‌کثیر، ج‌ 4، ص‌ 99ـ100.</ref>. در این‌ هنگام‌ جابر با مشکلات‌ مالی‌ دست‌ به‌ گریبان‌ بود و دیونی‌ از پدر خود برعهده‌ داشت‌. چندی‌ بعد در راه‌ بازگشت‌ از غزوة‌ ذات‌الرقاع‌ <ref>سال‌ چهارم‌ هجرت‌.</ref> پیامبر اکرم‌ جویای‌ حال‌ جابر شد و آبرومندانه‌ مشکل‌ مالی‌ او را برطرف‌ و برای‌ وی‌ استغفار کرد <ref>ابن‌سعد، ج‌ 2، قسم‌ 1، ص‌ 43ـ44.</ref>.بنا بر بعضی‌ گزارشها، پیوند میان‌ پیامبر و جابر محبت‌آمیز و دوستانه‌ بود. یک‌ بار که‌ جابر در بستر بیماری‌ افتاده‌ بود، پیامبر به‌ عیادت‌ او رفت‌ و جابر که‌ گویا امیدی‌ به‌ بهبود نداشت‌ از حکم‌ تقسیم‌ ماترک‌ خود میان‌ خواهرانش‌ از پیامبر سؤال‌ کرد. پیامبر به‌ او امید بخشید و بشارت‌ عمر دراز داد و در پاسخ‌ به‌ سؤال‌ جابر، آیه‌ای‌ نازل‌ شد که‌ به‌ آیة‌ کَلالَه‌ <ref>رجوع کنید به نساء: 176.</ref> شهرت‌ دارد <ref>رجوع کنید به طبری‌، جامع‌ ؛ طوسی‌، التبیان‌ ، ذیل‌ آیه‌.</ref>.با مرور تاریخ‌ مغازی‌ رسول‌ خدا، معلوم‌ می‌شود که‌ جابر سهم‌ چشمگیر و برجسته‌ای‌ در آنها نداشته‌ است‌. وی‌ جوان‌ مؤمنی‌ بود که‌ همراه‌ دیگر مجاهدان‌ در برخی‌ غزوه‌ها به‌ همراه‌ پیامبر می‌جنگید و بعدها گزارشگر برخی‌ از غزوه‌ها شد. شمار غزوه‌هایی‌ که‌ جابر در آنها حضور داشت‌ به‌ اختلاف‌ ذکر شده‌ است‌. به‌ گزارش‌ خود او، از 27 غزوة‌ پیامبر در نوزده‌ غزوه‌ شرکت‌ داشته‌ است‌ <ref>ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 214، 216ـ217، قس‌ ص‌ 219 که‌ در آن‌ به‌ شرکت‌ جابر در شانزده‌ غزوه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌.</ref>. جابر در برخی‌ از سریّه‌ها نیز حضور داشته‌ و در بارة‌ آنها گزارش‌ داده‌ است‌ <ref>مثلاً برای‌ سریة‌ خَبَط‌ رجوع کنید به طبری‌، تاریخ‌ ، ج‌ 3، ص‌ 32ـ33.</ref>.از موضع‌ جابر در بارة‌ خلیفة‌ اول‌ سخنی‌ در منابع‌ نیامده‌ است‌. احتمالاً او ابتدا با انصار و مهاجران‌ در مدینه‌ همراه‌ بوده‌ اما پس‌ از چندی‌، با استناد به‌ منابع‌ شیعی‌، به‌ طرفداران‌ حضرت‌ علی‌ و اهل‌ بیت‌ علیهم‌السلام‌ پیوسته‌ است‌ <ref>رجوع کنید به کشی‌، ص‌ 38.</ref>.در دورة‌ خلفای‌ راشدین‌، جابر بیشتر به‌ فعالیتهای‌ علمی‌ و تعلیمی‌ می‌پرداخت‌ و از امور سیاسی‌ و نظامی‌ دوری‌ می‌جست‌. وی‌ فقط‌ در یک‌ مأموریت‌ جنگی‌ شرکت‌ کرد و آن‌ نیز در آغاز فتوحات‌ مسلمانان‌ در دورة‌ خلیفة‌ اول‌ بود. جابر در گزارشی‌، از حضور خود در سپاه‌ خالدبن‌ ولید، که‌ برای‌ محاصرة‌ دمشق‌ به‌ کمک‌ سپاه‌ شام‌ رفته‌ بود، سخن‌ گفته‌ است‌ <ref>رجوع کنید بهابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌210؛ ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 192.</ref> ولی‌ معلوم‌ نیست‌ که‌ آیا جابر در فتح‌ عراق‌ نیز همراه‌ سپاه‌ خالد بوده‌ یا در منطقة‌ دیگر به‌ سپاه‌ پیوسته‌ است‌.جابر در زمان‌ خلافت‌ عمربن‌ خطّاب‌، عَریف‌ بود <ref>ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 194.</ref>. عریف‌ فردی‌ از قبیله‌ بود که‌ خلیفه‌ وی‌ را به‌ ریاست‌ قبیله‌ یا طایفه‌ منصوب‌ می‌کرد و او رابط‌ خلیفه‌ و افراد قبیله‌ به‌ شمار می‌آمد. از فعالیتهای‌ جابر در دوران‌ خلیفة‌ سوم‌، اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌، تنها می‌دانیم‌ در آخرین‌ روزهای‌ خلافت‌ عثمان‌، که‌ معترضان‌ مصری‌ راهی‌ مدینه‌ شدند، وی‌ به‌ فرمان‌ خلیفه‌ همراه‌ پنجاه‌ تن‌ از انصار مأموریت‌ یافت‌ تا با معترضان‌ گفتگو کند و آنان‌ را به‌ دیار خود باز گرداند <ref>ابن‌شَبّه‌ نمیری‌، ج‌ 3، ص‌ 1134ـ1136؛ ابن‌سعد، ج‌ 3، قسم‌ 1، ص‌ 44ـ 45؛ بلاذری‌، ج‌ 5، ص‌ 193.</ref>.در دورة‌ کوتاه‌ خلافت‌ حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌، ظاهراً جابر بدون‌ دخالت‌ در حوادث‌ سیاسی‌، در مدینه‌ به‌سر می‌برده‌ است‌. اشاره‌هایی‌ که‌ در برخی‌ گزارشها در بارة‌ شرکت‌ جابر در جنگهای‌ جمل‌، صفّین‌ و نهروان‌ وجود دارد، چندان‌ موثق‌ نیست‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌شبه‌ نمیری‌، ج‌ 4، ص‌ 1169؛ ابن‌بابویه‌، 1414، ج‌ 1، ص‌ 232.</ref>. در اواخر خلافت‌ حضرت‌ علی‌، سپاهیان‌ معاویه‌ به‌ غارت‌ شهرها می‌پرداختند و از مردم‌ به‌ زور بیعت‌ می‌گرفتند. مدینه‌ نیز از این‌ غارتها در امان‌ نماند. بُسربن‌ اَرْطاة‌ در سال‌ 40 بر مدینه‌ تاخت‌ و از مردم‌ مدینه‌، از جمله‌ قبیلة‌ بنی‌سَلَمه‌ <ref>قبیلة‌ جابر.</ref>، نیز بیعت‌ خواست‌. جابر که‌ بیعت‌ با بُسر را گمراهی‌ می‌دانست‌، به‌ خانة‌ ام‌سلمه‌، همسر رسول‌ خدا، پناه‌ برد و سرانجام‌ مجبور شد به‌ توصیة‌ ام‌سلمه‌، برای‌ پرهیز از خونریزی‌، با بسر بیعت‌ کند <ref>ثقفی‌، ج‌ 2، ص‌ 602ـ607؛ ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 235.</ref>.پس‌ از آنکه‌ معاویه‌ به‌ حکومت‌ رسید تصمیم‌ گرفت‌ منبر رسول‌ خدا را از مدینه‌ به‌ دمشق‌ منتقل‌ سازد <ref>سال‌ 50.</ref>. جابر از کسانی‌ بود که‌ نزد معاویه‌ رفت‌ و او را از این‌ کار منصرف‌ ساخت‌ <ref>رجوع کنید به طبری‌، تاریخ‌ ، ج‌ 5، ص‌ 239.</ref>. جابر در دهة‌ 50 به‌ مصر سفر کرد. گروهی‌ از مصریان‌ از او روایت‌ کرده‌اند <ref>رجوع کنید بهابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 213ـ214.</ref>. در این‌ ایام‌ مَسلَمة‌بن‌ مُخَلَّد انصاری‌، هم‌ قبیله‌ایِ جابر، والی‌ مصر بود و به‌ گزارش‌ ابن‌مَنْدَه‌، جابر به‌ همراه‌ مسلمه‌ به‌ شام‌ و مصر رفت‌ <ref>رجوع کنید به همانجا.</ref>. به‌ گزارش‌ منابع‌ حدیثی‌، جابر برای‌ شنیدن‌ یک‌ حدیث‌ در بارة‌ قصاص‌ از عبداللّه‌بن‌ اُنَیْس‌، به‌ شام‌ سفر کرد <ref>رجوع کنید به ابن‌حنبل‌، ج‌ 3، ص‌ 495.</ref> که‌ تاریخ‌ آن‌ معلوم‌ نیست‌. در زمان‌ معاویه‌ نیز به‌ شام‌ رفت‌ که‌ با بی‌اعتنایی‌ معاویه‌ روبرو شد. جابر که‌ از رفتار معاویه‌ ناخرسند بود راه‌ مدینه‌ را در پیش‌ گرفت‌ و ششصد دینار اهدایی‌ معاویه‌ را نپذیرفت‌ <ref>مسعودی‌، ج‌ 3، ص‌ 318ـ319.</ref>. برخورد معاویه‌ را با جابر می‌توان‌ نشانی‌ از موضع‌ امویان‌ در تحقیر مردم‌ مدینه‌، به‌سبب‌ قتل‌ خلیفة‌ سوم‌، دانست‌.جابر که‌ دورة‌ پیامبر را درک‌ کرده‌ و آگاه‌ به‌ قرآن‌ و سنّت‌ بود، از بدعتها و زشتکاریهای‌ امویان‌ آزرده‌ بود و آرزو می‌کرد که‌ ناشنوا شود تا اخبار بدعتها و تغییر ارزشهای‌ دینی‌ را نشنود <ref>ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 235؛ ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 193.</ref>. گستاخیهای‌ حجاج‌بن‌ یوسف‌ در سال‌ 74، که‌ ولایت‌ مدینه‌ را داشت‌، شهره‌ است‌. او تا توانست‌ مردم‌ مدینه‌ را تحقیر کرد و اصحاب‌ رسول‌ خدا، از جمله‌ جابر، را همچون‌ بردگان‌ داغ‌ زد <ref>رجوع کنید به بلاذری‌، ج‌ 1، ص‌ 288؛ طبری‌، تاریخ‌ ، ج‌ 6، ص‌ 195.</ref>. با این‌ همه‌، جابر واکنشی‌ جز تغییر رفتار خود با حجاج‌ نشان‌ نداد <ref>رجوع کنید بهابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 234.</ref> و وصیت‌ کرد که‌ حجاج‌ بر جنازه‌اش‌ نماز نگزارد <ref>ابن‌حَجَر عسقلانی‌، ج‌ 1، ص‌ 435.</ref>.جابر در پایان‌ عمر خود، یک‌ سال‌ در جوار خانة‌ خدا در مکه‌ زیست‌. در آن‌ مدت‌، بزرگانی‌ از تابعین‌، مانند عطاءبن‌ ابی‌رَباح‌ و عمروبن‌ دینار، با وی‌ دیدار کردند. جابر در اواخر عمر نابینا شد. وی‌ در مدینه‌ درگذشت‌ <ref>ذهبی‌، سیر ، ج‌ 3، ص‌ 191ـ192.</ref>. مِزّی‌ <ref>ج‌ 4، ص‌ 453ـ545.</ref> روایتهایی‌ در بارة‌ سال‌ وفات‌ جابر آورده‌ است‌ که‌ هریک‌ تاریخ‌ متفاوتی‌ را، بین‌ سالهای‌ 68 تا 79، ذکر کرده‌اند و در یک‌ خبر، به‌ نقل‌ از جمعی‌ از مورخان‌ و محدّثان‌، از وفات‌ جابر در سال‌ 78 و در 94 سالگی‌ سخن‌ گفته‌ و اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ اَبان‌بن‌ عثمان‌، والی‌ مدینه‌، بر وی‌ نماز گزارد <ref>نیز رجوع کنید بهابن‌قتیبه‌، ص‌ 307.</ref>.از فرزندان‌ جابر، از عبدالرحمان‌، محمد <ref>رجوع کنید به همانجا.</ref>، محمود، عبداللّه‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌حَزْم‌، جمهرة‌ انساب‌ ، ص‌ 359.</ref> و عقیل‌ <ref>رجوع کنید به مِزّی‌، ج‌ 4، ص‌ 446.</ref> یاد شده‌ است‌. از وجود افرادی‌ منتسب‌ به‌ جابر در افریقیه‌ <ref>تونس‌ امروزی‌؛ رجوع کنید به ابن‌حزم‌، جمهرة‌ انساب‌ ، همانجا.</ref> و بخارا <ref>رجوع کنید به ابن‌اثیر، 1385ـ1386، ج‌10، ص‌ 545.</ref> گزارشهایی‌ در دست‌ است‌. در ایران‌ نیز عده‌ای‌ از نسل‌ او هستند که‌ مشهورترین‌ ایشان‌ شیخ‌مرتضی‌ انصاری‌، فقیه‌ و اصولی‌ بزرگ‌ شیعه‌ در دوران‌ معاصر، بود <ref>رجوع کنید به قمی‌، ص‌ 40؛ برای‌ آگاهی‌ بیشتر در بارة‌ اعقاب‌ جابر در ایران‌ رجوع کنید به واثقی‌، ص‌ 31ـ34.</ref>.
جدّ وی‌، عَمروبن‌ حرام‌بن‌ کعب‌بن‌ غَنْم‌ بود و نسبتش‌ به‌ خَزْرَج‌ می‌رسید <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج‌ 3، قسم‌ 2، ص‌ 104ـ105؛ ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 208.</ref>. پدرِ جابر پیش‌ از هجرت‌ پیامبر اکرم‌ به‌ یثرب‌، مسلمان‌ شد و در بیعت‌ عَقَبة‌ دوم‌ با رسول‌ خدا پیمان‌ بست‌ و جزو دوازده‌ نقیبی‌ شد که‌ پیامبر آنان‌ را به‌ نمایندگی‌ قبایلشان‌ بر گزید. وی‌ در غزوة‌ بدر حضور داشت‌ و در غزوة‌ اُحُد به‌ شهادت‌ رسید <ref>بلاذری‌، ج‌ 1، ص‌ 286؛ ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 208، 211؛ قس‌ ابن‌حَبّان‌، ص‌ 30 که‌ از حضور عبداللّه‌ و فرزندش‌ جابر در بیعتِ عقبة‌ اول‌ و دوم‌ سخن‌ گفته‌ است‌.</ref>. کنیة‌ جابر، به‌ سبب‌ نام‌ فرزندانش‌، در منابع‌ به‌ صورتهای‌ گوناگون‌ آمده‌، اما از میان‌ آنها کنیة‌ ابوعبداللّه‌ صحیح‌تر دانسته‌ شده‌ است‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌عبدالبَرّ، 1412، ج‌ 1، ص‌220؛ ابن‌اثیر، 1417، ج‌ 1، ص‌ 377.</ref>.اولین‌ آگاهی‌ ما از زندگی‌ جابر، حضور او با پدرش‌ در بیعت‌ عقبة‌ دوم‌ در سال‌ سیزدهم‌ بعثت‌ است‌. وی‌ کم‌سال‌ترین‌ ناظرِ بیعت‌ اوسیان‌ و خزرجیان‌ با پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌ بود <ref>ابن‌قُتَیبَه‌، ص‌ 307؛ ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 192.</ref>. باتوجه‌ به‌ سال‌ مرگ‌ و مدت‌ عمرش‌ <ref>رجوع کنید به ادامة‌ مقاله‌.</ref>، احتمالاً در آن‌ زمان‌ حدود شانزده‌ سال‌ داشته‌ است‌.پس‌ از هجرت‌ پیامبر اکرم‌ از مکه‌ به‌ مدینه‌، جابر از جوانانی‌ بود که‌ در بیشتر غزوه‌ها و سریّه‌ها حضور داشت‌ و فقط‌ در�غزوة‌ بدر و احد غایب‌ بود <ref>ابن‌قتیبه‌، همانجا.</ref>. از سوی‌ دیگر�در گزارشهایی‌، او را بدری‌ گفته‌اند و از خود او نقل‌ شده‌�که‌ در غزوة‌ بدر آب‌رسان‌ بوده‌ است‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 216ـ 217.</ref>. واقدی‌ حضور جابر در جنگ‌ بدر را رد کرده‌�و گزارشهای‌ آن‌ را خطای‌ راویان‌ عراقی‌ دانسته‌ است‌ <ref>ؤ�همان‌، ج‌ 11، ص‌ 217.</ref>. عذر حضور نیافتن‌ جابر در این‌�دو غزوه‌، اطاعت‌ از پدرش‌ بود که‌ او را سرپرست‌ خانوادة‌ پرجمعیت‌ خود کرده‌ بود <ref>ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 191.</ref>. غزوة‌ حمراءالاسد، که‌ در سال‌ چهارم‌ هجرت‌ و در پی‌ غزوة‌ احد رخ‌ داد، اولین‌ تجربة‌ جنگی‌ جابر بود. به‌ فرمودة‌ پیامبر اکرم‌، فقط‌ شرکت‌ کنندگان‌ در غزوة‌ احد اجازة‌ همراهی‌ با آن‌ حضرت‌ را در این‌ مأموریت‌ نظامی‌ داشتند، اما جابر تنها کسی‌ بود که‌ به‌رغم‌ غایب‌ بودن‌ در غزوة‌ احد، در این‌ جنگ‌ شرکت‌ کرد، زیرا رسول‌اکرم‌ عذر وی‌ را پذیرفت‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج‌ 2، قسم‌ 1، ص‌ 34؛ بلاذری‌، ج‌ 1، ص‌ 402ـ403.</ref>.در سال‌ سوم‌ هجرت‌ و پیش‌ از غزوة‌ ذاتُالرَقاع‌، جابر با بیوه‌ای‌ به‌ نام‌ سُهَیْمه‌، دختر مسعودبن‌ اوس‌، ازدواج‌ کرد تا بتواند پس‌ از شهادت‌ پدرش‌، از نُه‌ خواهر خود بهتر سرپرستی‌ کند <ref>رجوع کنید بهابن‌سعد، ج‌ 8، ص‌ 248؛ ابن‌کثیر، ج‌ 4، ص‌ 99ـ100.</ref>. در این‌ هنگام‌ جابر با مشکلات‌ مالی‌ دست‌ به‌ گریبان‌ بود و دیونی‌ از پدر خود برعهده‌ داشت‌. چندی‌ بعد در راه‌ بازگشت‌ از غزوة‌ ذات‌الرقاع‌ <ref>سال‌ چهارم‌ هجرت‌.</ref> پیامبر اکرم‌ جویای‌ حال‌ جابر شد و آبرومندانه‌ مشکل‌ مالی‌ او را برطرف‌ و برای‌ وی‌ استغفار کرد <ref>ابن‌سعد، ج‌ 2، قسم‌ 1، ص‌ 43ـ44.</ref>.بنا بر بعضی‌ گزارشها، پیوند میان‌ پیامبر و جابر محبت‌آمیز و دوستانه‌ بود. یک‌ بار که‌ جابر در بستر بیماری‌ افتاده‌ بود، پیامبر به‌ عیادت‌ او رفت‌ و جابر که‌ گویا امیدی‌ به‌ بهبود نداشت‌ از حکم‌ تقسیم‌ ماترک‌ خود میان‌ خواهرانش‌ از پیامبر سؤال‌ کرد. پیامبر به‌ او امید بخشید و بشارت‌ عمر دراز داد و در پاسخ‌ به‌ سؤال‌ جابر، آیه‌ای‌ نازل‌ شد که‌ به‌ آیة‌ کَلالَه‌ <ref>رجوع کنید به نساء: 176.</ref> شهرت‌ دارد <ref>رجوع کنید به طبری‌، جامع‌ ؛ طوسی‌، التبیان‌ ، ذیل‌ آیه‌.</ref>.با مرور تاریخ‌ مغازی‌ رسول‌ خدا، معلوم‌ می‌شود که‌ جابر سهم‌ چشمگیر و برجسته‌ای‌ در آنها نداشته‌ است‌. وی‌ جوان‌ مؤمنی‌ بود که‌ همراه‌ دیگر مجاهدان‌ در برخی‌ غزوه‌ها به‌ همراه‌ پیامبر می‌جنگید و بعدها گزارشگر برخی‌ از غزوه‌ها شد. شمار غزوه‌هایی‌ که‌ جابر در آنها حضور داشت‌ به‌ اختلاف‌ ذکر شده‌ است‌. به‌ گزارش‌ خود او، از 27 غزوة‌ پیامبر در نوزده‌ غزوه‌ شرکت‌ داشته‌ است‌ <ref>ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 214، 216ـ217، قس‌ ص‌ 219 که‌ در آن‌ به‌ شرکت‌ جابر در شانزده‌ غزوه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌.</ref>. جابر در برخی‌ از سریّه‌ها نیز حضور داشته‌ و در بارة‌ آنها گزارش‌ داده‌ است‌ <ref>مثلاً برای‌ سریة‌ خَبَط‌ رجوع کنید به طبری‌، تاریخ‌ ، ج‌ 3، ص‌ 32ـ33.</ref>.از موضع‌ جابر در بارة‌ خلیفة‌ اول‌ سخنی‌ در منابع‌ نیامده‌ است‌. احتمالاً او ابتدا با انصار و مهاجران‌ در مدینه‌ همراه‌ بوده‌ اما پس‌ از چندی‌، با استناد به‌ منابع‌ شیعی‌، به‌ طرفداران‌ حضرت‌ علی‌ و اهل‌ بیت‌ علیهم‌السلام‌ پیوسته‌ است‌ <ref>رجوع کنید به کشی‌، ص‌ 38.</ref>.در دورة‌ خلفای‌ راشدین‌، جابر بیشتر به‌ فعالیتهای‌ علمی‌ و تعلیمی‌ می‌پرداخت‌ و از امور سیاسی‌ و نظامی‌ دوری‌ می‌جست‌. وی‌ فقط‌ در یک‌ مأموریت‌ جنگی‌ شرکت‌ کرد و آن‌ نیز در آغاز فتوحات‌ مسلمانان‌ در دورة‌ خلیفة‌ اول‌ بود. جابر در گزارشی‌، از حضور خود در سپاه‌ خالدبن‌ ولید، که‌ برای‌ محاصرة‌ دمشق‌ به‌ کمک‌ سپاه‌ شام‌ رفته‌ بود، سخن‌ گفته‌ است‌ <ref>رجوع کنید بهابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌210؛ ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 192.</ref> ولی‌ معلوم‌ نیست‌ که‌ آیا جابر در فتح‌ عراق‌ نیز همراه‌ سپاه‌ خالد بوده‌ یا در منطقة‌ دیگر به‌ سپاه‌ پیوسته‌ است‌.جابر در زمان‌ خلافت‌ عمربن‌ خطّاب‌، عَریف‌ بود <ref>ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 194.</ref>. عریف‌ فردی‌ از قبیله‌ بود که‌ خلیفه‌ وی‌ را به‌ ریاست‌ قبیله‌ یا طایفه‌ منصوب‌ می‌کرد و او رابط‌ خلیفه‌ و افراد قبیله‌ به‌ شمار می‌آمد. از فعالیتهای‌ جابر در دوران‌ خلیفة‌ سوم‌، اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌، تنها می‌دانیم‌ در آخرین‌ روزهای‌ خلافت‌ عثمان‌، که‌ معترضان‌ مصری‌ راهی‌ مدینه‌ شدند، وی‌ به‌ فرمان‌ خلیفه‌ همراه‌ پنجاه‌ تن‌ از انصار مأموریت‌ یافت‌ تا با معترضان‌ گفتگو کند و آنان‌ را به‌ دیار خود باز گرداند <ref>ابن‌شَبّه‌ نمیری‌، ج‌ 3، ص‌ 1134ـ1136؛ ابن‌سعد، ج‌ 3، قسم‌ 1، ص‌ 44ـ 45؛ بلاذری‌، ج‌ 5، ص‌ 193.</ref>.در دورة‌ کوتاه‌ خلافت‌ حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌، ظاهراً جابر بدون‌ دخالت‌ در حوادث‌ سیاسی‌، در مدینه‌ به‌سر می‌برده‌ است‌. اشاره‌هایی‌ که‌ در برخی‌ گزارشها در بارة‌ شرکت‌ جابر در جنگهای‌ جمل‌، صفّین‌ و نهروان‌ وجود دارد، چندان‌ موثق‌ نیست‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌شبه‌ نمیری‌، ج‌ 4، ص‌ 1169؛ ابن‌بابویه‌، 1414، ج‌ 1، ص‌ 232.</ref>. در اواخر خلافت‌ حضرت‌ علی‌، سپاهیان‌ معاویه‌ به‌ غارت‌ شهرها می‌پرداختند و از مردم‌ به‌ زور بیعت‌ می‌گرفتند. مدینه‌ نیز از این‌ غارتها در امان‌ نماند. بُسربن‌ اَرْطاة‌ در سال‌ 40 بر مدینه‌ تاخت‌ و از مردم‌ مدینه‌، از جمله‌ قبیلة‌ بنی‌سَلَمه‌ <ref>قبیلة‌ جابر.</ref>، نیز بیعت‌ خواست‌. جابر که‌ بیعت‌ با بُسر را گمراهی‌ می‌دانست‌، به‌ خانة‌ ام‌سلمه‌، همسر رسول‌ خدا، پناه‌ برد و سرانجام‌ مجبور شد به‌ توصیة‌ ام‌سلمه‌، برای‌ پرهیز از خونریزی‌، با بسر بیعت‌ کند <ref>ثقفی‌، ج‌ 2، ص‌ 602ـ607؛ ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 235.</ref>.پس‌ از آنکه‌ معاویه‌ به‌ حکومت‌ رسید تصمیم‌ گرفت‌ منبر رسول‌ خدا را از مدینه‌ به‌ دمشق‌ منتقل‌ سازد <ref>سال‌ 50.</ref>. جابر از کسانی‌ بود که‌ نزد معاویه‌ رفت‌ و او را از این‌ کار منصرف‌ ساخت‌ <ref>رجوع کنید به طبری‌، تاریخ‌ ، ج‌ 5، ص‌ 239.</ref>. جابر در دهة‌ 50 به‌ مصر سفر کرد. گروهی‌ از مصریان‌ از او روایت‌ کرده‌اند <ref>رجوع کنید بهابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 213ـ214.</ref>. در این‌ ایام‌ مَسلَمة‌بن‌ مُخَلَّد انصاری‌، هم‌ قبیله‌ایِ جابر، والی‌ مصر بود و به‌ گزارش‌ ابن‌مَنْدَه‌، جابر به‌ همراه‌ مسلمه‌ به‌ شام‌ و مصر رفت‌ <ref>رجوع کنید به همانجا.</ref>. به‌ گزارش‌ منابع‌ حدیثی‌، جابر برای‌ شنیدن‌ یک‌ حدیث‌ در بارة‌ قصاص‌ از عبداللّه‌بن‌ اُنَیْس‌، به‌ شام‌ سفر کرد <ref>رجوع کنید به ابن‌حنبل‌، ج‌ 3، ص‌ 495.</ref> که‌ تاریخ‌ آن‌ معلوم‌ نیست‌. در زمان‌ معاویه‌ نیز به‌ شام‌ رفت‌ که‌ با بی‌اعتنایی‌ معاویه‌ روبرو شد. جابر که‌ از رفتار معاویه‌ ناخرسند بود راه‌ مدینه‌ را در پیش‌ گرفت‌ و ششصد دینار اهدایی‌ معاویه‌ را نپذیرفت‌ <ref>مسعودی‌، ج‌ 3، ص‌ 318ـ319.</ref>. برخورد معاویه‌ را با جابر می‌توان‌ نشانی‌ از موضع‌ امویان‌ در تحقیر مردم‌ مدینه‌، به‌سبب‌ قتل‌ خلیفة‌ سوم‌، دانست‌.جابر که‌ دورة‌ پیامبر را درک‌ کرده‌ و آگاه‌ به‌ قرآن‌ و سنّت‌ بود، از بدعتها و زشتکاریهای‌ امویان‌ آزرده‌ بود و آرزو می‌کرد که‌ ناشنوا شود تا اخبار بدعتها و تغییر ارزشهای‌ دینی‌ را نشنود <ref>ابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 235؛ ذهبی‌، ج‌ 3، ص‌ 193.</ref>. گستاخیهای‌ حجاج‌بن‌ یوسف‌ در سال‌ 74، که‌ ولایت‌ مدینه‌ را داشت‌، شهره‌ است‌. او تا توانست‌ مردم‌ مدینه‌ را تحقیر کرد و اصحاب‌ رسول‌ خدا، از جمله‌ جابر، را همچون‌ بردگان‌ داغ‌ زد <ref>رجوع کنید به بلاذری‌، ج‌ 1، ص‌ 288؛ طبری‌، تاریخ‌ ، ج‌ 6، ص‌ 195.</ref>. با این‌ همه‌، جابر واکنشی‌ جز تغییر رفتار خود با حجاج‌ نشان‌ نداد <ref>رجوع کنید بهابن‌عساکر، ج‌ 11، ص‌ 234.</ref> و وصیت‌ کرد که‌ حجاج‌ بر جنازه‌اش‌ نماز نگزارد <ref>ابن‌حَجَر عسقلانی‌، ج‌ 1، ص‌ 435.</ref>.جابر در پایان‌ عمر خود، یک‌ سال‌ در جوار خانة‌ خدا در مکه‌ زیست‌. در آن‌ مدت‌، بزرگانی‌ از تابعین‌، مانند عطاءبن‌ ابی‌رَباح‌ و عمروبن‌ دینار، با وی‌ دیدار کردند. جابر در اواخر عمر نابینا شد. وی‌ در مدینه‌ درگذشت‌ <ref>ذهبی‌، سیر ، ج‌ 3، ص‌ 191ـ192.</ref>. مِزّی‌ <ref>ج‌ 4، ص‌ 453ـ545.</ref> روایتهایی‌ در بارة‌ سال‌ وفات‌ جابر آورده‌ است‌ که‌ هریک‌ تاریخ‌ متفاوتی‌ را، بین‌ سالهای‌ 68 تا 79، ذکر کرده‌اند و در یک‌ خبر، به‌ نقل‌ از جمعی‌ از مورخان‌ و محدّثان‌، از وفات‌ جابر در سال‌ 78 و در 94 سالگی‌ سخن‌ گفته‌ و اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ اَبان‌بن‌ عثمان‌، والی‌ مدینه‌، بر وی‌ نماز گزارد <ref>نیز رجوع کنید بهابن‌قتیبه‌، ص‌ 307.</ref>.از فرزندان‌ جابر، از عبدالرحمان‌، محمد <ref>رجوع کنید به همانجا.</ref>، محمود، عبداللّه‌ <ref>رجوع کنید به ابن‌حَزْم‌، جمهرة‌ انساب‌ ، ص‌ 359.</ref> و عقیل‌ <ref>رجوع کنید به مِزّی‌، ج‌ 4، ص‌ 446.</ref> یاد شده‌ است‌. از وجود افرادی‌ منتسب‌ به‌ جابر در افریقیه‌ <ref>تونس‌ امروزی‌؛ رجوع کنید به ابن‌حزم‌، جمهرة‌ انساب‌ ، همانجا.</ref> و بخارا <ref>رجوع کنید به ابن‌اثیر، 1385ـ1386، ج‌10، ص‌ 545.</ref> گزارشهایی‌ در دست‌ است‌. در ایران‌ نیز عده‌ای‌ از نسل‌ او هستند که‌ مشهورترین‌ ایشان‌ شیخ‌مرتضی‌ انصاری‌، فقیه‌ و اصولی‌ بزرگ‌ شیعه‌ در دوران‌ معاصر، بود <ref>رجوع کنید به قمی‌، ص‌ 40؛ برای‌ آگاهی‌ بیشتر در بارة‌ اعقاب‌ جابر در ایران‌ رجوع کنید به واثقی‌، ص‌ 31ـ34.</ref>.

منوی ناوبری