۹٬۵۴۶
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{سوگواری محرم}} | {{سوگواری محرم}} | ||
'''تاسوعا''' روز | '''تاسوعا''' روز نهم [[محرم]] است. اهمیت این روز برای شیعیان ناشی از واقعه [[کربلا]] در سال 61ق. است. در چنین روزی [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] با نامهای از طرف [[عبیدالله بن زیاد]]، وارد [[کربلا]] شد که در آن از [[عمر بن سعد]] خواسته شده بود یا در برخورد با امام حسین(ع) جدیت به خرج دهد یا فرماندهی لشکر را به شمر واگذار کند. عمر سعد از واگذاری فرماندهی به شمر خودداری کرد و آماده جنگ با [[امام حسین(ع)]] شد. با هجوم لشکریان در عصر این روز به خیمهگاه حضرت، امام(ع) با فرستادن برادرش [[عباس بن علی]]، از آنها خواست که شب را به آنها مهلت دهند. | ||
همچنین، در این روز شمر اماننامهای برای [[حضرت عباس]] و دیگر فرزندان [[ام البنین]] آورد؛ اما حضرت عباس نپذیرفت. شیعیان تاسوعا را روز عباس(ع) به شمار میآورند و آن را مانند [[روز عاشورا]] گرامی داشته، به ذکر فضائل آن حضرت و سوگواری میپردازند. این روز در [[ایران]] در کنار روز [[عاشورا]] تعطیل رسمی است. | همچنین، در این روز شمر اماننامهای برای [[حضرت عباس]] و دیگر فرزندان [[ام البنین]] آورد؛ اما حضرت عباس نپذیرفت. شیعیان تاسوعا را روز عباس(ع) به شمار میآورند و آن را مانند [[روز عاشورا]] گرامی داشته، به ذکر فضائل آن حضرت و سوگواری میپردازند. این روز در [[ایران]] در کنار روز [[عاشورا]] تعطیل رسمی است. | ||
==معنای تاسوعا== | |||
== معنای تاسوعا == | |||
روز نهم محرم را «تاسوعا» گویند. «تاسوعا» از ریشه «تسع» به معنای نُه و نهم میباشد. شهرت این روز به دلیل وقایعی است که در روز [[9 محرم|نهم ماه محرم]] سال [[سال 61 هجری قمری|61]] هجری قمری، در سرزمین [[کربلا]] روی داد.{{مدرک}} | روز نهم محرم را «تاسوعا» گویند. «تاسوعا» از ریشه «تسع» به معنای نُه و نهم میباشد. شهرت این روز به دلیل وقایعی است که در روز [[9 محرم|نهم ماه محرم]] سال [[سال 61 هجری قمری|61]] هجری قمری، در سرزمین [[کربلا]] روی داد.{{مدرک}} | ||
=== ورود شمر به کربلا === | ===ورود شمر به کربلا=== | ||
در پیش از ظهر روز نهم محرم -روز تاسوعا-، [[شمر بن ذی الجوشن]] همراه چهارهزار نفر سپاهی به سرزمین [[کربلا]] وارد شد.<ref>الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ج5، ص94 و ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص98.</ref> او حامل نامهای از سوی [[عبیدالله بن زیاد]] خطاب به [[عمر بن سعد]] بود. در این نامه، ابن زیاد از ابن سعد خواسته بود یا امام حسین(ع) را مجبور به پذیرش [[بیعت]] کند و یا با او بجنگد. | در پیش از ظهر روز نهم محرم -روز تاسوعا-، [[شمر بن ذی الجوشن]] همراه چهارهزار نفر سپاهی به سرزمین [[کربلا]] وارد شد.<ref>الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ج5، ص94 و ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص98.</ref> او حامل نامهای از سوی [[عبیدالله بن زیاد]] خطاب به [[عمر بن سعد]] بود. در این نامه، ابن زیاد از ابن سعد خواسته بود یا امام حسین(ع) را مجبور به پذیرش [[بیعت]] کند و یا با او بجنگد. | ||
عبیدالله همچنین در این نامه عمر سعد را تهدید کرد که اگر از فرمان او سرباز زند از لشکر کناره بگیرد و مسئولیت آن را به شمر بن ذی الجوشن واگذار میکند.<ref>ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه1، ص466؛ الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ص94 و ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص98. الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، صص414-415؛ شیخ مفید؛ الارشاد، ج2، ص88؛ مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، ج2، صص72-73 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص55.</ref> | عبیدالله همچنین در این نامه عمر سعد را تهدید کرد که اگر از فرمان او سرباز زند از لشکر کناره بگیرد و مسئولیت آن را به شمر بن ذی الجوشن واگذار میکند.<ref>ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه1، ص466؛ الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ص94 و ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص98. الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، صص414-415؛ شیخ مفید؛ الارشاد، ج2، ص88؛ مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، ج2، صص72-73 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص55.</ref> | ||
ابن سعد با خواندن نامه به شمر گفت: «امارت لشکر را به تو واگذار نخواهم کرد. من در تو شایستگی این کار را نمیبینم پس خود این کار را به پایان خواهم رساند؛ تو فرمانده پیاده نظام لشکر باش.»<ref>البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص183؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص415 و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص89. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ص73 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ص56. طبرسی؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص454.</ref> | ابن سعد با خواندن نامه به شمر گفت: «امارت لشکر را به تو واگذار نخواهم کرد. من در تو شایستگی این کار را نمیبینم پس خود این کار را به پایان خواهم رساند؛ تو فرمانده پیاده نظام لشکر باش.»<ref>البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص183؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص415 و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص89. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ص73 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ص56. طبرسی؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص454.</ref> | ||
=== اماننامه برای فرزندان ام البنین(س) === | ===اماننامه برای فرزندان ام البنین(س)=== | ||
زمانی که شمر نامه ابن زیاد را -که خطاب به عمر بن سعد نوشته شده بود- از او میگرفت، همراه | زمانی که شمر نامه ابن زیاد را -که خطاب به عمر بن سعد نوشته شده بود- از او میگرفت، همراه عبدالله بن ابی المحل-برادرزاده [[ام البنین]]- از عبیدالله برای خواهرزادگان خود اماننامه خواستند. عبیدالله پیشنهاد آنها را پذیرفت.<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص415؛ الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ص246 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، ص56.</ref>{{روزشمار واقعه عاشورا}} | ||
عبدالله بن ابی المحل اماننامه را بهوسیله غلام خود -کزمان یا عرفان- به کربلا فرستاد او پس از ورود به کربلا متن اماننامه را برای فرزندان ام البنین(س) قرائت کرد؛ اما فرزندان ام البنین(س) مخالفت کردند.<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص415؛ الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ج5، صص93-94؛ الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ص246 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، ص56.</ref> | عبدالله بن ابی المحل اماننامه را بهوسیله غلام خود -کزمان یا عرفان- به کربلا فرستاد او پس از ورود به کربلا متن اماننامه را برای فرزندان ام البنین(س) قرائت کرد؛ اما فرزندان ام البنین(س) مخالفت کردند.<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص415؛ الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ج5، صص93-94؛ الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ص246 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، ص56.</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۲۳: | ||
پس از رد اماننامه، به سپاه عمر بن سعد فرمان داده شد تا برای جنگ آماده شوند پس همگان سوار شدند در شامگاه پنجشنبه نهم محرم آماده نبرد با حسین(ع) و یارانش شدند.<ref>البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص184؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص416 و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص89. الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج1، ص249 و طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص454.</ref> | پس از رد اماننامه، به سپاه عمر بن سعد فرمان داده شد تا برای جنگ آماده شوند پس همگان سوار شدند در شامگاه پنجشنبه نهم محرم آماده نبرد با حسین(ع) و یارانش شدند.<ref>البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص184؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص416 و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص89. الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج1، ص249 و طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص454.</ref> | ||
علت اینکه شمر آنان را خواهرزاده خطاب کرد بهدلیل هم قبیله بودن وی با ام البنین مادر حضرت عباس است؛ زیرا ام البنین دختر | علت اینکه شمر آنان را خواهرزاده خطاب کرد بهدلیل هم قبیله بودن وی با ام البنین مادر حضرت عباس است؛ زیرا ام البنین دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب<ref>طبری، تاریخ، ج4، ص118</ref> و شمر نیز فرزند ذی الجوشن از همان قبیله بود.<ref>العقد الفرید، ابن عبدربّه، ج 3، ص318ـ320. </ref> | ||
=== آماده شدن برای جنگ === | ===آماده شدن برای جنگ=== | ||
در عصر روز نهم محرم الحرام تحرکات سپاه [[عمر سعد]] در صحرای کربلا افزایش یافت وعمر بن سعد خود را آماده جنگ با امام حسین(ع) کرد و به سپاهیانش فرمان داد تا برای جنگ آماده شوند. او در میان سپاهیان خود ندا در داد که: «یا خَیلَ اللهِ ارکَبی و بِالجَنةِ اَبْشِری؛ ای لشکریان خدا! سوار شوید و به بهشت بشارت دهید.» کوفیان هم سوار شده، مهیای نبرد شدند. | در عصر روز نهم محرم الحرام تحرکات سپاه [[عمر سعد]] در صحرای کربلا افزایش یافت وعمر بن سعد خود را آماده جنگ با امام حسین(ع) کرد و به سپاهیانش فرمان داد تا برای جنگ آماده شوند. او در میان سپاهیان خود ندا در داد که: «یا خَیلَ اللهِ ارکَبی و بِالجَنةِ اَبْشِری؛ ای لشکریان خدا! سوار شوید و به بهشت بشارت دهید.» کوفیان هم سوار شده، مهیای نبرد شدند. | ||
<ref>البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص184؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص416 و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص89. الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج1، ص249 و طبرسی، طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص454.</ref> | <ref>البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص184؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص416 و شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص89. الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج1، ص249 و طبرسی، طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص454.</ref> | ||
هیاهو و سر و صدای لشکر بلند شد. امام(ع) در جلوی خیمه خویش نشسته بود و به شمشیر خود تکیه داده بود. خواهرش [[زینب|زینب(س)]] با شنیدن سر و صدای لشکر [[کوفه]]، به برادرش نزدیک شد و گفت: «برادرم آیا صداهایی را که نزدیک میشوند، میشنوید؟» امام(ع) سر را بلند کرد و فرمود: «من | هیاهو و سر و صدای لشکر بلند شد. امام(ع) در جلوی خیمه خویش نشسته بود و به شمشیر خود تکیه داده بود. خواهرش [[زینب (س)|زینب(س)]] با شنیدن سر و صدای لشکر [[کوفه]]، به برادرش نزدیک شد و گفت: «برادرم آیا صداهایی را که نزدیک میشوند، میشنوید؟» امام(ع) سر را بلند کرد و فرمود: «من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: تو [به زودی] نزد ما خواهی آمد.» امام(ع) به عباس(ع) فرمود: «ای عباس؛ جانم به فدایت؛ بر اسب خود بنشین و نزد آنها برو و بپرس که چه میخواهند و برای چه به پیش آمدهاند؟» | ||
حضرت عباس(ع) با بیست سوار که [[زهیر بن قین]] و [[حبیب بن مظاهر]] هم از جمله آنان بودند نزد سپاه دشمن آمدند و پرسیدند: «چه رخ داده و چه میخواهید؟» گفتند: «فرمان امیر است که به شما بگوییم یا [[بیعت]] کنید و یا آماده کارزار شوید.» عباس(ع) گفت: «از جای خود حرکت نکنید تا نزد ابی عبدالله(ع) رفته و پیام شما را به عرض ایشان برسانم.» آنان پذیرفتند پس عباس(ع) به تنهایی نزد امام حسین(ع) آمد تا موضوع را به ایشان خبر دهد.<ref>البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، صص184-185؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، صص416-418 و الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ج5، صص97- 98. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص90؛ الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج1، صص249-250 و مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، صص73- 74.</ref> | حضرت عباس(ع) با بیست سوار که [[زهیر بن قین]] و [[حبیب بن مظاهر]] هم از جمله آنان بودند نزد سپاه دشمن آمدند و پرسیدند: «چه رخ داده و چه میخواهید؟» گفتند: «فرمان امیر است که به شما بگوییم یا [[بیعت]] کنید و یا آماده کارزار شوید.» عباس(ع) گفت: «از جای خود حرکت نکنید تا نزد ابی عبدالله(ع) رفته و پیام شما را به عرض ایشان برسانم.» آنان پذیرفتند پس عباس(ع) به تنهایی نزد امام حسین(ع) آمد تا موضوع را به ایشان خبر دهد.<ref>البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، صص184-185؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، صص416-418 و الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ج5، صص97- 98. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص90؛ الخوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج1، صص249-250 و مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، صص73- 74.</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۴۰: | ||
ابوالفضل العباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و درخواست امام(ع) را به اطلاع آنان رساند و از آنان آن شب را مهلت خواست. ابن سعد با مهلت یک شبه به امام حسین(ع) و یارانش موافقت کرد.<ref>الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص417؛ الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ص98 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، ص57.</ref> در این روز خیمههای امام حسین(ع) و اهل بیت و یارانش محاصره شد. | ابوالفضل العباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و درخواست امام(ع) را به اطلاع آنان رساند و از آنان آن شب را مهلت خواست. ابن سعد با مهلت یک شبه به امام حسین(ع) و یارانش موافقت کرد.<ref>الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج5، ص417؛ الکوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، ص98 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، ص57.</ref> در این روز خیمههای امام حسین(ع) و اهل بیت و یارانش محاصره شد. | ||
=== روایتی از امام جعفر صادق(ع) === | ===روایتی از امام جعفر صادق(ع)=== | ||
امام جعفر صادق(ع) در ضمن حدیثی در توصیف این روز فرمودند: | |||
::{{عربی|تاسوعا یَومٌ حوصِرَ فیهِ الحُسَینُ(ع) وَ اَصحابُهُ بِکربلاء وَ اجْتَمَعَ عَلَیهِ خَیلُ اَهلِ الشّامِ وَ اَناخوا عَلَیهِ وَ فَرِحَ ابنُ مَرجانَةَ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ بِتَواتُرِ الخَیلِ وَ کَثرَتِها وَ استَضعَفوا فیهِ الحُسَینَ(ع) وَ اَصحابَهُ وَ اَیقَنوا اَنَّهُ لایَأتی الحُسینَ(ع) ناصِرٌ و لایَمُدُّهُ أهلُ العِراقِ؛<ref>کلینی؛ الکافی، ج4، ص147؛ مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج45، ص95 و عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، ج10، ص460.</ref>|ترجمه=تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحابش در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی بر ضد آنان گرد هم آمدند. ابن زیاد و عمر بن سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد.}} | ::{{عربی|تاسوعا یَومٌ حوصِرَ فیهِ الحُسَینُ(ع) وَ اَصحابُهُ بِکربلاء وَ اجْتَمَعَ عَلَیهِ خَیلُ اَهلِ الشّامِ وَ اَناخوا عَلَیهِ وَ فَرِحَ ابنُ مَرجانَةَ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ بِتَواتُرِ الخَیلِ وَ کَثرَتِها وَ استَضعَفوا فیهِ الحُسَینَ(ع) وَ اَصحابَهُ وَ اَیقَنوا اَنَّهُ لایَأتی الحُسینَ(ع) ناصِرٌ و لایَمُدُّهُ أهلُ العِراقِ؛<ref>کلینی؛ الکافی، ج4، ص147؛ مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج45، ص95 و عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، ج10، ص460.</ref>|ترجمه=تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحابش در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی بر ضد آنان گرد هم آمدند. ابن زیاد و عمر بن سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد.}} | ||
== اهمیت این روز نزد شیعیان == | ==اهمیت این روز نزد شیعیان== | ||
این روز در نزد | این روز در نزد شیعیان از اهمیت بالایی برخوردار است و این روز را منتسب به [[عباس بن علی|قمر بنی هاشم]] عباس(ع) نیز میدانند و این روز را بسان روز [[عاشورا]] گرامی داشته، سوگواری میکنند. <ref>فربد، کتاب ایران (سوگواریهای مذهبی در ایران)، ص135</ref> | ||
در [[ایران]]<ref>فربد، کتاب ایران (سوگواریهای مذهبی در ایران)، ص137</ref> و بعضی از کشورهای اسلامی شیعی نشین، روز تاسوعا همچون روز عاشورا تعطیل رسمی بوده و در این روز نیز مراسم [[ | در [[ایران]]<ref>فربد، کتاب ایران (سوگواریهای مذهبی در ایران)، ص137</ref> و بعضی از کشورهای اسلامی شیعی نشین، روز تاسوعا همچون روز عاشورا تعطیل رسمی بوده و در این روز نیز مراسم [[عزادارى|عزاداری]] باشکوه و مفصلی با راهاندازی هیأتهای عزاداری و دستههای [[سینه زنى|سینه زنی]] و [[زنجیر زنی|زنجیز زنی]] و... برگزار میشود. | ||
{{فاجعه کربلا}} | {{فاجعه کربلا}} | ||
{{عزاداری محرم}} | {{عزاداری محرم}} | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
منبع مقاله: [http://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D8%AA%D8%A7%D8%B3%D9%88%D8%B9%D8%A7 دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت (ع)] | منبع مقاله: [http://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D8%AA%D8%A7%D8%B3%D9%88%D8%B9%D8%A7 دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت (ع)] | ||
*[http://www.emamhossein.com/index.php?option=com_content&view=article&id=94:1390-04-15-05-27-02&catid=40:1390-02-07-05-50-16&Itemid=91 وقایع روز تاسوعا] | *[http://www.emamhossein.com/index.php?option=com_content&view=article&id=94:1390-04-15-05-27-02&catid=40:1390-02-07-05-50-16&Itemid=91 وقایع روز تاسوعا] | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
*الکوفی، ابن اعثم،الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ص1991 | *الکوفی، ابن اعثم،الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ص1991 | ||
*ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقات الکبری، تحقیق محمد بن صامل السلمی، طائف، مکتبة الصدیق، چاپ اول، 1993، خامسه1 | *ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقات الکبری، تحقیق محمد بن صامل السلمی، طائف، مکتبة الصدیق، چاپ اول، 1993، خامسه1 | ||
خط ۸۷: | خط ۷۱: | ||
*عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(ع)، 1409 | *عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(ع)، 1409 | ||
*طبرسی،اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390ق | *طبرسی،اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390ق | ||
* فربد، محمدصادق، کتاب ایران (سوگواریهای مذهبی در ایران)، انتشارات بین المللی الهدی، تهران، 1385ش. | *فربد، محمدصادق، کتاب ایران (سوگواریهای مذهبی در ایران)، انتشارات بین المللی الهدی، تهران، 1385ش. | ||
*کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش | *کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش | ||
*مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1379ش | *مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1379ش | ||
خط ۹۳: | خط ۷۷: | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده:روزهای سوگواری شیعیان]] | [[رده:روزهای سوگواری شیعیان]] | ||
[[رده:آئینها و مراسم]] | [[رده:آئینها و مراسم]] | ||
<references /> |