توسل: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱٬۳۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==تحلیل مفهوم==
==تحلیل مفهوم==
ریشۀ «وسل» در زبان‌های سامی، جز عربی، ریشۀ شناخته‌ای نیست. تنها پیشینه برای آن در زبان‌های باستانی سامی، کاربرد آن در کتیبه‌های جنوب عربستان است که در آن معنای «پیشکش کردن برای جلب خشنودی» را داشته است (زامیت، 433؛ قس: علی، 6 /185-186).
ریشۀ «وسل» در زبان‌های سامی، جز عربی، ریشۀ شناخته‌ای نیست. تنها پیشینه برای آن در زبان‌های باستانی سامی، کاربرد آن در کتیبه‌های جنوب عربستان است که در آن معنای «پیشکش کردن برای جلب خشنودی» را داشته است.<ref>زامیت، 433؛ قس: علی، 6 /185-186.</ref>


در لغت عربی، اگرچه گاه به فعل ثلاثی مجرد «وَسَلَ» اشاره شده است (مثلاً نک‍‌: ابن منظور، ذیل وسل)، اما کهن‌ترین واژۀ شناخته‌ شده از این ریشه واژۀ «وسیله» است که در ''قرآن'' کریم نیز به کار رفته است. مفسران کهن از صحابه و تابعین، بیشتر وسیله را به معنای «قُربت» گرفته‌اند (طبری، ''تفسیر''، 6 /226، 15 /106؛ طوسی، ''التبیان''، 3 /510)، اگرچه گاه معنای درجۀ رفیع (''تنویر''...، 93)، فضیلت (همان، 238) و حتى محبت (طبری، همان، 6 /227) نیز برای آن یاد شده است. در منابع لغوی، بیشتر همان معنای قربت ملحوظ بوده، و تنها صورت‌ بندی دقیق‌تری از آن ارائه شده است. از جمله جوهری (ذیل وسل) وسیله را به معنای «ما یُتَقَرَّب به» گرفته، و در واقع وسیله را ابزار تقرب شمرده است. راغب اصفهانی نیز در مقایسه میان وسیله و وصیله، معنای اصلی وسیله را توصل و «راه جستن» به چیزی با قید «رغبت» دانسته است، در حالی که توصل در بردارندۀ این قید نیست (ص 560). گاه لغویان نیز سخن مفسران را بازگو کرده، و به اجمال معنای وسیله را قربت یا منزلت و درجه گفته‌اند (ابن منظور، همانجا).
در لغت عربی، اگرچه گاه به فعل ثلاثی مجرد «وَسَلَ» اشاره شده است<ref>مثلاً نک‍‌: ابن منظور، ذیل وسل.</ref>، اما کهن‌ترین واژۀ شناخته‌ شده از این ریشه واژۀ «وسیله» است که در ''قرآن'' کریم نیز به کار رفته است. مفسران کهن از صحابه و تابعین، بیشتر وسیله را به معنای «قُربت» گرفته‌اند<ref>طبری، ''تفسیر''، 6 /226، 15 /106؛ طوسی، ''التبیان''، 3 /510.</ref>، اگرچه گاه معنای درجۀ رفیع<ref>''تنویر''...، 93.</ref>، فضیلت<ref>همان، 238.</ref> و حتى محبت<ref>طبری، همان، 6 /227.</ref> نیز برای آن یاد شده است. در منابع لغوی، بیشتر همان معنای قربت ملحوظ بوده، و تنها صورت‌ بندی دقیق‌تری از آن ارائه شده است. از جمله جوهری (ذیل وسل) وسیله را به معنای «ما یُتَقَرَّب به» گرفته، و در واقع وسیله را ابزار تقرب شمرده است. راغب اصفهانی نیز در مقایسه میان وسیله و وصیله، معنای اصلی وسیله را توصل و «راه جستن» به چیزی با قید «رغبت» دانسته است، در حالی که توصل در بردارندۀ این قید نیست.<ref>ص 560.</ref> گاه لغویان نیز سخن مفسران را بازگو کرده، و به اجمال معنای وسیله را قربت یا منزلت و درجه گفته‌اند.<ref>ابن منظور، همانجا.</ref>


معنای اتخاذ موجود در باب تفعل، به واژۀ توسل معنای جستن وسیله داده است و غلبۀ معنای قربت برای وسیله موجب شده است تا لغویان عموماً توسل را به معنای «تقرّب» گیرند (نک‍‌: خلیل، 7 /298؛ جوهری، زمخشری، ابن منظور، ذیل وسل). اگرچه معنای درخواست کردن و «سؤال» به صورت تضمنی در معنای توسل -نه ماده و نه صیغۀ آن- وجود ندارد، اما توسل همواره به طور التزامی معنای درخواست را در بر داشته، و این تقرب برای درخواست چیزی پی‌ جویی می‌شده است. در بازگشت به واژۀ باستانی عربی جنوبی نیز باید گفت: در مقایسه با آنچه دربارۀ ریشۀ عربی «وسل» گفته می‌شود، معنای مرکزی این ریشه در عربی جنوبی نیز همان جلب خشنودی و تقرب است و معنای پیشکش کردن به طور التزامی از آن فهمیده می‌شده است، از آن روی که ابزار جلب خشنودی است.
معنای اتخاذ موجود در باب تفعل، به واژۀ توسل معنای جستن وسیله داده است و غلبۀ معنای قربت برای وسیله موجب شده است تا لغویان عموماً توسل را به معنای «تقرّب» گیرند.<ref>نک‍‌: خلیل، 7 /298؛ جوهری، زمخشری، ابن منظور، ذیل وسل.</ref> اگرچه معنای درخواست کردن و «سؤال» به صورت تضمنی در معنای توسل -نه ماده و نه صیغۀ آن- وجود ندارد، اما توسل همواره به طور التزامی معنای درخواست را در بر داشته، و این تقرب برای درخواست چیزی پی‌ جویی می‌شده است. در بازگشت به واژۀ باستانی عربی جنوبی نیز باید گفت: در مقایسه با آنچه دربارۀ ریشۀ عربی «وسل» گفته می‌شود، معنای مرکزی این ریشه در عربی جنوبی نیز همان جلب خشنودی و تقرب است و معنای پیشکش کردن به طور التزامی از آن فهمیده می‌شده است، از آن روی که ابزار جلب خشنودی است.


در فرهنگ کهن عربی، رابطۀ التزامی میان درخواست کردن و توسل یا به تعبیر دیگر انجام دادن کاری برای تقرب جستن به اندازه‌ای است که درخواست بدون توسل کمتر رخ می‌داده است. از همین رو است که برای درخواست بدون توسل درخواست «بدون وسیله» واژه‌هایی چون «اختبط» ساخته شده است (نک‍‌: زمخشری، ذیل خبط).
در فرهنگ کهن عربی، رابطۀ التزامی میان درخواست کردن و توسل یا به تعبیر دیگر انجام دادن کاری برای تقرب جستن به اندازه‌ای است که درخواست بدون توسل کمتر رخ می‌داده است. از همین رو است که برای درخواست بدون توسل درخواست «بدون وسیله» واژه‌هایی چون «اختبط» ساخته شده است.<ref>نک‍‌: زمخشری، ذیل خبط.</ref>


در عربی واژه‌های دیگری نیز وجود دارد که معنایی نزدیک به توسل دارد. تعبیر «اِمتَهَدَ» به معنای «بستر سازی کردن» که التزاماً بر درخواست دلالت دارد (همو، ذیل مهد) و ترکیب «سأل بحق...» که هم معنای درخواست و هم ابزار تقرب را به صراحت در بر دارد، اما معنای تقرب در آن التزامی است (واقدی، 1 /180؛ احمد، 3 /21)، از نمونه‌های آن است. برخی از علما بر این نکته تأکید کرده‌اند که در اینجا حق به معنای حرمت و عظمت به کار رفته است (مثلاً نک‍‌: ابن عابدین، 6 /716). اما تعبیر «اِسْتَشْفَعَ» اخص از توسل است، زیرا در آن واسطۀ تقرب، شخصی است که نزد درخواست‌ شونده از وجاهت ویژه‌ای برخوردار است. معنای اصلی استشفاع، در واقع درخواست شفاعت از آنِ فردِ وجیه است و دلالت آن بر سؤال از درخواست‌ شونده اصلی التزامی است. به هر حال باهمایی توسل و استشفاع در برخی از متون، نشانگر رابطۀ معنایی آنها است (مثلاً نک‍‌: ابن سعد، 4 /29؛ محاملی، 343؛ طوسی، ''الامالی''، 275؛ نیز نک‍‌: ابن درید، ذیل شفع).
در عربی واژه‌های دیگری نیز وجود دارد که معنایی نزدیک به توسل دارد. تعبیر «اِمتَهَدَ» به معنای «بستر سازی کردن» که التزاماً بر درخواست دلالت دارد<ref>همو، ذیل مهد.</ref> و ترکیب «سأل بحق...» که هم معنای درخواست و هم ابزار تقرب را به صراحت در بر دارد، اما معنای تقرب در آن التزامی است<ref>واقدی، 1 /180؛ احمد، 3 /21.</ref>، از نمونه‌های آن است. برخی از علما بر این نکته تأکید کرده‌اند که در اینجا حق به معنای حرمت و عظمت به کار رفته است.<ref>مثلاً نک‍‌: ابن عابدین، 6 /716.</ref> اما تعبیر «اِسْتَشْفَعَ» اخص از توسل است، زیرا در آن واسطۀ تقرب، شخصی است که نزد درخواست‌ شونده از وجاهت ویژه‌ای برخوردار است. معنای اصلی استشفاع، در واقع درخواست شفاعت از آنِ فردِ وجیه است و دلالت آن بر سؤال از درخواست‌ شونده اصلی التزامی است. به هر حال باهمایی توسل و استشفاع در برخی از متون، نشانگر رابطۀ معنایی آنها است.<ref>مثلاً نک‍‌: ابن سعد، 4 /29؛ محاملی، 343؛ طوسی، ''الامالی''، 275؛ نیز نک‍‌: ابن درید، ذیل شفع.</ref>


فعل توسل با دو حرف اضافۀ (حرف جرّ) «ب‍» و «الى» متعدی می‌شود. آنچه پس از حرف «ب‍» می‌آید، واسطۀ توسل است و آنچه پس از حرف «الى» جای می‌گیرد، درخواست‌ شونده است که در کاربردهای دینی خداوند متعال است (برای نمونه، نک‍‌: بخاری، 1 /342، 3 /1360؛ خطیب، 13 /239؛ ابوشامه، 3 /251).
فعل توسل با دو حرف اضافۀ (حرف جرّ) «ب‍» و «الى» متعدی می‌شود. آنچه پس از حرف «ب‍» می‌آید، واسطۀ توسل است و آنچه پس از حرف «الى» جای می‌گیرد، درخواست‌ شونده است که در کاربردهای دینی خداوند متعال است.<ref>برای نمونه، نک‍‌: بخاری، 1 /342، 3 /1360؛ خطیب، 13 /239؛ ابوشامه، 3 /251.</ref>


با آنکه اصطلاح توسل در همان سده‌های نخست اسلامی، شکل گرفته، اما همپای آن، واژۀ توسل به معنای لغوی آن و در کاربردهای کاملاً روزمره و غیر دینی طی قرون همواره کاربرد داشته است (مثلاً نک‍‌: ''نهج‌ البلاغة''، حکمتِ 396؛ ''الامامة''...، 2 /196؛ محاملی، همانجا؛ ابن جوزی، ''صفوة''...، 1 /464؛ ابو شامه، همانجا؛ ذهبی، 12 /430؛ ابشیهی، 1 /114).
با آنکه اصطلاح توسل در همان سده‌های نخست اسلامی، شکل گرفته، اما همپای آن، واژۀ توسل به معنای لغوی آن و در کاربردهای کاملاً روزمره و غیر دینی طی قرون همواره کاربرد داشته است.<ref>مثلاً نک‍‌: ''نهج‌ البلاغة''، حکمتِ 396؛ ''الامامة''...، 2 /196؛ محاملی، همانجا؛ ابن جوزی، ''صفوة''...، 1 /464؛ ابو شامه، همانجا؛ ذهبی، 12 /430؛ ابشیهی، 1 /114.</ref>


==توسل در نصوص اسلامی==
==توسل در نصوص اسلامی==


===توسل در ''قرآن'' کریم===
===توسل در ''قرآن'' کریم===
واژۀ توسل واژه‌ای قرآنی نیست، اما در متون تفسیری، برخی از آیات قرآنی به توسل بازگردانده شده است. برجسته‌ترین نمونه، آیۀ «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اتَّقوا اللّٰهَ وَ ابْتَغوا اِلَیهِ الْوَسیلَةَ...» (مائده/5/35) است که به روشنی از مؤمنان می‌خواهد تا برای پذیرش درخواست‌ها، پی‌جوی «وسیله» به سوی خداوند باشند. دربارۀ چیستی این وسیله، در تفاسیر و احادیث به تفصیل سخن رفته است. کاربرد دیگر وسیله در ''قرآن'' کریم، به سبب سیاق متفاوت آن، زمینه‌ ساز دو برداشت مختلف بوده است؛ عبارت «... الَّذینَ یَدْعونَ یَبْتَغونَ اِلى رَبِّهِمُ الْوَسیلَةَ...» (اسراء/17/57) در اثنای سخن از دین‌ ورزی مشرکان آمده است و بسیاری از مفسران، وسیله را در این سیاق به خدایان دروغین مربوط دانسته‌اند. برخی آن را به جاهلیت عرب، و به ملائکه که دختران خدا پنداشته می‌شدند، بازگردانده‌اند (طبری، ''تفسیر''، 15 /105-106) و برخی در اشاره به افکار یهودیان و مسیحیان، آن را به خدا انگاریِ عُزیر، عیسى و‌ مادرش راجع دانسته‌اند (همانجا)؛ در حالی که در یادکرد مستندات قرآنی توسل، مکرر به این آیه نیز تمسک شده، و از وسیله معنایی مثبت برداشت شده است (نک‍‌: تفاسیر مختلف، ذیل‌ آیات).
واژۀ توسل واژه‌ای قرآنی نیست، اما در متون تفسیری، برخی از آیات قرآنی به توسل بازگردانده شده است. برجسته‌ترین نمونه، آیۀ «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اتَّقوا اللّٰهَ وَ ابْتَغوا اِلَیهِ الْوَسیلَةَ...»<ref>مائده/5/35.</ref> است که به روشنی از مؤمنان می‌خواهد تا برای پذیرش درخواست‌ها، پی‌جوی «وسیله» به سوی خداوند باشند. دربارۀ چیستی این وسیله، در تفاسیر و احادیث به تفصیل سخن رفته است. کاربرد دیگر وسیله در ''قرآن'' کریم، به سبب سیاق متفاوت آن، زمینه‌ ساز دو برداشت مختلف بوده است؛ عبارت «... الَّذینَ یَدْعونَ یَبْتَغونَ اِلى رَبِّهِمُ الْوَسیلَةَ...»<ref>اسراء/17/57.</ref> در اثنای سخن از دین‌ ورزی مشرکان آمده است و بسیاری از مفسران، وسیله را در این سیاق به خدایان دروغین مربوط دانسته‌اند. برخی آن را به جاهلیت عرب، و به ملائکه که دختران خدا پنداشته می‌شدند، بازگردانده‌اند<ref>طبری، ''تفسیر''، 15 /105-106.</ref> و برخی در اشاره به افکار یهودیان و مسیحیان، آن را به خدا انگاریِ عُزیر، عیسى و‌ مادرش راجع دانسته‌اند<ref>همانجا.</ref>؛ در حالی که در یادکرد مستندات قرآنی توسل، مکرر به این آیه نیز تمسک شده، و از وسیله معنایی مثبت برداشت شده است.<ref>نک‍‌: تفاسیر مختلف، ذیل‌ آیات.</ref>


برخی آیات دیگر چون «... وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ...» (نساء/4/64) و «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّٰهِ...» (آل عمران/3/103) نیز به عنوان مستندات قرآنی توسل یاد شده‌اند (مثلاً نک‍‌: جعفری، 25؛ عبدالسلام، 20-22) که با موضوع ارتباطی دورتر دارند.
برخی آیات دیگر چون «... وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ...»<ref>نساء/4/64.</ref> و «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّٰهِ...»<ref>آل عمران/3/103.</ref> نیز به عنوان مستندات قرآنی توسل یاد شده‌اند<ref>مثلاً نک‍‌: جعفری، 25؛ عبدالسلام، 20-22.</ref> که با موضوع ارتباطی دورتر دارند.


===توسل در احادیث===
===توسل در احادیث===


====توسل به پیامبر(ص)====
====توسل به پیامبر(ص)====
در حوزۀ حدیث اهل سنت، مهم‌ترین روایت در این‌ باره حکایت مرد نابینایی است که به حضور پیامبر (ص) آمد و از آن حضرت دربارۀ بازیافتن بینایی‌اش از خدا، «استشفاع کرد». حضرت نیز دعایی بدو آموختند که این عبارات در آن وجود داشت: «اللٰهم اِنی اسألک و اتوجه الیک بنبیک... یا محمد انی توجهت بک الی ربی...» (نک‍‌: احمد بن حنبل، 4 /138؛ ترمذی، 5 /569؛ ابن ماجه، 1 /441؛ ابن خزیمه، 2 /225؛ حاکم، 1 /458، 700).
در حوزۀ حدیث اهل سنت، مهم‌ترین روایت در این‌ باره حکایت مرد نابینایی است که به حضور پیامبر (ص) آمد و از آن حضرت دربارۀ بازیافتن بینایی‌اش از خدا، «استشفاع کرد». حضرت نیز دعایی بدو آموختند که این عبارات در آن وجود داشت: «اللٰهم اِنی اسألک و اتوجه الیک بنبیک... یا محمد انی توجهت بک الی ربی...».<ref>نک‍‌: احمد بن حنبل، 4 /138؛ ترمذی، 5 /569؛ ابن ماجه، 1 /441؛ ابن خزیمه، 2 /225؛ حاکم، 1 /458، 700.</ref>


در حدیث نبوی دیگر، آمده است که فردی از بادیه نزد پیامبر (ص) آمد و درخواست باران کرد و افزود که «ما از تو نزد خدا استشفاع می‌کنیم و از خدا نزد تو». پیامبر (ص) فرمود که روا نیست نزد مخلوقی از خدا استشفاع کردن (ابو داوود، 4 /232؛ بزار، 8 /354؛ طبرانی، ''المعجم الکبیر''، 2 /128؛ ابن ابی عاصم، 1 /252)؛ اما تلویحاً استشفاع به مخلوق نزد خالق را تأیید کرده است.
در حدیث نبوی دیگر، آمده است که فردی از بادیه نزد پیامبر (ص) آمد و درخواست باران کرد و افزود که «ما از تو نزد خدا استشفاع می‌کنیم و از خدا نزد تو». پیامبر (ص) فرمود که روا نیست نزد مخلوقی از خدا استشفاع کردن<ref>ابو داوود، 4 /232؛ بزار، 8 /354؛ طبرانی، ''المعجم الکبیر''، 2 /128؛ ابن ابی عاصم، 1 /252.</ref>؛ اما تلویحاً استشفاع به مخلوق نزد خالق را تأیید کرده است.


به سخن خلیفۀ دوم نیز باید اشاره کرد که از توسل به پیامبر (ص) برای استسقاء در زمان حیات آن حضرت، با همین لفظ «توسل» سخن آورده است (بخاری، 1 /342، 3 /1360؛ ابن سعد، همانجا؛ بیهقی، 3 /352). گاه نیز از توسل به پیامبر (ص) با تعابیری چون «بحق نبیک» استفاده شده است، بدون آنکه واژۀ توسل به کار رود (نک‍‌: ابونعیم، 3 /121؛ طبرانی، همان، 24 /351). از جمله در تفسیر آیۀ «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ...» (بقره/2/37)، آمده است که ذکر آموخته شده به آدم درخواست بخشش «به حقِ» پیامبر(ص) بوده است (حاکم، 2 /672؛ طبرانی، ''المعجم الاوسط''، 6 /313).
به سخن خلیفۀ دوم نیز باید اشاره کرد که از توسل به پیامبر (ص) برای استسقاء در زمان حیات آن حضرت، با همین لفظ «توسل» سخن آورده است.<ref>بخاری، 1 /342، 3 /1360؛ ابن سعد، همانجا؛ بیهقی، 3 /352.</ref> گاه نیز از توسل به پیامبر (ص) با تعابیری چون «بحق نبیک» استفاده شده است، بدون آنکه واژۀ توسل به کار رود.<ref>نک‍‌: ابونعیم، 3 /121؛ طبرانی، همان، 24 /351.</ref> از جمله در تفسیر آیۀ «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ...»<ref>بقره/2/37.</ref>، آمده است که ذکر آموخته شده به آدم درخواست بخشش «به حقِ» پیامبر(ص) بوده است.<ref>حاکم، 2 /672؛ طبرانی، ''المعجم الاوسط''، 6 /313.</ref>


عالمانی چون ابوالعباس خطیب در ''وسیلة الاسلام بالنبی (ص)'' (چ سلیمان صید، بیروت، 1984م) و شوکانی در ''الدر النضید'' (ص 3-8) به تفصیل به این احادیث برای جواز استشفاع و توسل به پیامبر (ص) تمسک کرده‌اند، اما برخی چون ابن عبدالسلام بر این باورند که توسل جز به پیامبر (ص) در احادیث تأیید نشده است، ضمن آنکه دربارۀ صحت اخبار در جواز توسل به شخص پیامبر (ص) نیز تردید کرده است (نک‍‌: ص 104 بب‍؛ شوکانی، 7؛ مبارکفوری، 10/25). در راستای همین اندیشه است که برخی چون شهاب‌الدین تمیمی هرگونه توسل به جز خدا -حتى به پیامبر(ص)- را ممنوع می‌شمردند و همین امر موجب شد تا در 725ق/ 1325م وی را از مصر اخراج کنند (حسینی، 6 /138).
عالمانی چون ابوالعباس خطیب در ''وسیلة الاسلام بالنبی (ص)''<ref>چ سلیمان صید، بیروت، 1984م.</ref> و شوکانی در ''الدر النضید''<ref>ص 3-8.</ref> به تفصیل به این احادیث برای جواز استشفاع و توسل به پیامبر (ص) تمسک کرده‌اند، اما برخی چون ابن عبدالسلام بر این باورند که توسل جز به پیامبر (ص) در احادیث تأیید نشده است، ضمن آنکه دربارۀ صحت اخبار در جواز توسل به شخص پیامبر (ص) نیز تردید کرده است.<ref>نک‍‌: ص 104 بب‍؛ شوکانی، 7؛ مبارکفوری، 10/25.</ref> در راستای همین اندیشه است که برخی چون شهاب‌الدین تمیمی هرگونه توسل به جز خدا -حتى به پیامبر(ص)- را ممنوع می‌شمردند و همین امر موجب شد تا در 725ق/ 1325م وی را از مصر اخراج کنند.<ref>حسینی، 6 /138.</ref>


هم زمان با وی تقی‌الدین سبکی (د 746ق)، از عالمان شافعی، باب 8 از کتاب ''شفاء السقام'' را به موضوع توسل به پیامبر (ص) اختصاص داد و ضمن تأکید بر اینکه جواز این توسل نزد همگی متدینان معلوم است و تا پیش از تشکیک ابن تیمیه، در این‌ باره منکری وجود نداشته است (ص 160). وی سپس به دنبال منازعات مطرح شده در این‌ باره، توسل به پیامبر(ص) را در 3 مقطع، پیش از خلق آن حضرت، در مدت زندگی آن حضرت، و پس از وفات آن حضرت تقسیم کرده، و ضمن تأکید بر جواز توسل به پیامبر (ص) در هر 3 مقطع، با نمونه‌هایی از احادیث و روایات به تأیید دیدگاه خود پرداخته است (ص 161-168). وی کاربردهای اصطلاح توسل به پیامبر (ص) را از حیث معنا نیز بر چند نوع دانسته است: نوع اول به معنای طلب حاجت از خداوند به وجاهت یا برکت کسی یا چیزی، نوع دوم به معنای طلب دعا از فردی وجیه، و نوع سوم خواستن چیزی از پیامبر (ص) به این معنا که او می‌تواند با شفاعت نزد خداوند سبب برآورده شدن آن حاجت گردد و در تأیید هر نوع نیز به احادیثی استناد کرده است (ص 161، 169، 174). این طبقه‌بندی سبکی دربارۀ توسل به معنای عام خود نیز می‌تواند مصداق داشته باشد.
هم زمان با وی تقی‌الدین سبکی (د 746ق)، از عالمان شافعی، باب 8 از کتاب ''شفاء السقام'' را به موضوع توسل به پیامبر (ص) اختصاص داد و ضمن تأکید بر اینکه جواز این توسل نزد همگی متدینان معلوم است و تا پیش از تشکیک ابن تیمیه، در این‌ باره منکری وجود نداشته است.<ref>ص 160.</ref> وی سپس به دنبال منازعات مطرح شده در این‌ باره، توسل به پیامبر(ص) را در 3 مقطع، پیش از خلق آن حضرت، در مدت زندگی آن حضرت، و پس از وفات آن حضرت تقسیم کرده، و ضمن تأکید بر جواز توسل به پیامبر (ص) در هر 3 مقطع، با نمونه‌هایی از احادیث و روایات به تأیید دیدگاه خود پرداخته است.<ref>ص 161-168.</ref> وی کاربردهای اصطلاح توسل به پیامبر (ص) را از حیث معنا نیز بر چند نوع دانسته است: نوع اول به معنای طلب حاجت از خداوند به وجاهت یا برکت کسی یا چیزی، نوع دوم به معنای طلب دعا از فردی وجیه، و نوع سوم خواستن چیزی از پیامبر (ص) به این معنا که او می‌تواند با شفاعت نزد خداوند سبب برآورده شدن آن حاجت گردد و در تأیید هر نوع نیز به احادیثی استناد کرده است.<ref>ص 161، 169، 174.</ref> این طبقه‌بندی سبکی دربارۀ توسل به معنای عام خود نیز می‌تواند مصداق داشته باشد.


====توجه به کسانی جز پیامبر (ص)====
====توجه به کسانی جز پیامبر (ص)====
نخستین نمونه از این گونه توسل در احادیث اهل سنت، حدیثی نبوی است که در آن دعایی از پیامبر (ص) به مؤمنان آموخته شده، و در متن آن، مفهوم توسل با تعبیر «الٰلهم اِنی اسألک بحق السائلین علیک...» آمده است (احمدبن حنبل، 3 /21؛ علی بن جعد، 299؛ ابن ماجه، 1 /256؛ ابن ابی شیبه، 6 /25). در اینجا نوعی توسل به «درخواست‌ کنندگان» از درگاه الٰهی دیده می‌شود (برای بازتاب آن در منابع فقهی، مثلاً نک‍‌: ابن عابدین، 6 /397).
نخستین نمونه از این گونه توسل در احادیث اهل سنت، حدیثی نبوی است که در آن دعایی از پیامبر (ص) به مؤمنان آموخته شده، و در متن آن، مفهوم توسل با تعبیر «الٰلهم اِنی اسألک بحق السائلین علیک...» آمده است.<ref>احمد بن حنبل، 3 /21؛ علی بن جعد، 299؛ ابن ماجه، 1 /256؛ ابن ابی شیبه، 6 /25.</ref> در اینجا نوعی توسل به «درخواست‌ کنندگان» از درگاه الٰهی دیده می‌شود.<ref>برای بازتاب آن در منابع فقهی، مثلاً نک‍‌: ابن عابدین، 6 /397.</ref>


نمونۀ دیگر که به سیرۀ خلیفۀ دوم باز می‌گردد، توسل وی به عباس عموی پیامبر (ص) در باران‌ خواهی با تعابیر توسل و استشفاع آمده است (نک‍‌: بخاری، 1 /342، 3 /1360؛ ابن‌ سعد، 3 /321-322، جم‍؛ طبری، ''تاریخ''،4 /433؛ لالکایی، 1 /136). برخی از عالمان چون شوکانی، با تمسک به این اخبار، نه تنها توسل به کسانی از صالحان جز پیامبر (ص) را جایز شمرده‌اند، بلکه در این ‌باره دعوی اجماع سکوتی از سوی صحابه داشته‌اند (نک‍‌: ص 9 بب‍‌ ).
نمونۀ دیگر که به سیرۀ خلیفۀ دوم باز می‌گردد، توسل وی به عباس عموی پیامبر (ص) در باران‌ خواهی با تعابیر توسل و استشفاع آمده است.<ref>نک‍‌: بخاری، 1 /342، 3 /1360؛ ابن‌ سعد، 3 /321-322، جم‍؛ طبری، ''تاریخ''، 4 /433؛ لالکایی، 1 /136.</ref> برخی از عالمان چون شوکانی، با تمسک به این اخبار، نه تنها توسل به کسانی از صالحان جز پیامبر (ص) را جایز شمرده‌اند، بلکه در این ‌باره دعوی اجماع سکوتی از سوی صحابه داشته‌اند.<ref>نک‍‌: ص 9 بب‍‌ .</ref>


در احادیث امامیه، از توسل به اهل بیت (ع) سخن بسیار آمده (مثلاً ابن بابویه، 553؛ خزاز، 71؛ طوسی، ''الامالی''، 275)، و حتى درود فرستادن و وارد کردن سرور بر اهل بیت، زمینۀ توسل به پیامبر (ص) دانسته شده است که خود نوعی توسل است (نک‍‌: ابن بابویه، 462). توسل به ائمه (ع) به طور مطلق (مثلاً نک‍‌: قمی، 1 /168) و توسل به امامانی به طور خاص چون امام حسین (ع) (ابن قولویه، 360-361) و امام صادق (ع) (خصیبی، 331) در منابع حدیثی آمده است. نمونه‌هایی از توسل به اهل بیت (ع) در احادیث اهل سنت (ع) نیز مکرر دیده می‌شود، از جمله در برخی از احادیث وارد در تفسیر آیه «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ...» درخواست بخشش آدم «به حقِ» پیامبر (ص) و اهل بیت او دانسته شده است (نک‍‌: دیلمی، 3 /151؛ ابن مغازلی، 59؛ سیوطی، 1 /147، به نقل از ابن نجار؛ نیز کوفی، 1 /547؛ مفید، 28). گفتنی است که توسل به امامان اهل بیت (ع) در سیرۀ عملی پیروان مذاهب اهل سنت در سده‌های میانه نیز دیده می‌شود (مثلاً نک‍‌: ابن جوزی، ''المنتظم''، 9 /89).
در احادیث امامیه، از توسل به اهل بیت (ع) سخن بسیار آمده<ref>مثلاً ابن بابویه، 553؛ خزاز، 71؛ طوسی، ''الامالی''، 275.</ref>، و حتى درود فرستادن و وارد کردن سرور بر اهل بیت، زمینۀ توسل به پیامبر (ص) دانسته شده است که خود نوعی توسل است.<ref>نک‍‌: ابن بابویه، 462.</ref> توسل به ائمه (ع) به طور مطلق<ref>مثلاً نک‍‌: قمی، 1 /168.</ref> و توسل به امامانی به طور خاص چون امام حسین (ع)<ref>ابن قولویه، 360-361.</ref> و امام صادق (ع)<ref>خصیبی، 331.</ref> در منابع حدیثی آمده است. نمونه‌هایی از توسل به اهل بیت (ع) در احادیث اهل سنت (ع) نیز مکرر دیده می‌شود، از جمله در برخی از احادیث وارد در تفسیر آیه «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ...» درخواست بخشش آدم «به حقِ» پیامبر (ص) و اهل بیت او دانسته شده است.<ref>نک‍‌: دیلمی، 3 /151؛ ابن مغازلی، 59؛ سیوطی، 1 /147، به نقل از ابن نجار؛ نیز کوفی، 1 /547؛ مفید، 28.</ref> گفتنی است که توسل به امامان اهل بیت (ع) در سیرۀ عملی پیروان مذاهب اهل سنت در سده‌های میانه نیز دیده می‌شود.<ref>مثلاً نک‍‌: ابن جوزی، ''المنتظم''، 9 /89.</ref>


نمونه‌هایی از توسل به صحابه نیز در منابع حدیثی اهل سنت دیده می‌شود که از آن جمله می‌توان به روایتی در باب توسل به ابن مسعود یاد کرد (نک‍‌: ابن حبان، 15 /538؛ حاکم، 2 /341؛ طیالسی، 57؛ بزار، 5 /214؛ ابن‌سعد، 3 /154).
نمونه‌هایی از توسل به صحابه نیز در منابع حدیثی اهل سنت دیده می‌شود که از آن جمله می‌توان به روایتی در باب توسل به ابن مسعود یاد کرد.<ref>نک‍‌: ابن حبان، 15 /538؛ حاکم، 2 /341؛ طیالسی، 57؛ بزار، 5 /214؛ ابن‌ سعد، 3 /154.</ref>


در منابع اهل سنت حتى حنابله، به مناسبت‌های مختلف، از جمله در سخن از آداب استسقاء، سخن از جواز و حتى استحباب توسل به صالحان آمده است. در این‌ باره به یادداشتی از احمد بن حنبل خطاب به شاگردش مروذی و نیز گفتاری از ابراهیم حربی عالم اصحاب حدیث خراسان به طور خاص استناد شده است (مثلاً نک‍‌: ابن مفلح، 2 /127؛ مرداوی، 2 /456؛ حطاب، 4 /405-406). محمود سعید ممدوح از عالمان اهل سنت، با استناد به مجموعه‌ای از احادیث، به تأیید جواز توسل به انبیا و صالحان پرداخته است (نک‍‌: ص 32، 87 بب‍‌).
در منابع اهل سنت حتى حنابله، به مناسبت‌های مختلف، از جمله در سخن از آداب استسقاء، سخن از جواز و حتى استحباب توسل به صالحان آمده است. در این‌ باره به یادداشتی از احمد بن حنبل خطاب به شاگردش مروذی و نیز گفتاری از ابراهیم حربی عالم اصحاب حدیث خراسان به طور خاص استناد شده است.<ref>مثلاً نک‍‌: ابن مفلح، 2 /127؛ مرداوی، 2 /456؛ حطاب، 4 /405-406.</ref> محمود سعید ممدوح از عالمان اهل سنت، با استناد به مجموعه‌ای از احادیث، به تأیید جواز توسل به انبیا و صالحان پرداخته است.<ref>نک‍‌: ص 32، 87 بب‍‌ .</ref>


====توسل به ''قرآن'' کریم و دیگر کتب آسمانی====
====توسل به ''قرآن'' کریم و دیگر کتب آسمانی====
توسل به ''قرآن'' کریم در میان مسلمانان سابقه‌ای کهن دارد. در حدیثی از امام علی (ع) اشاره شده است که ''قرآن'' برترین چیزی است که می‌توان بدان توسل جست (آمدی، 4 /302)، و شرف‌الدین بوصیری (د 694ق) از عالمان اهل سنت کتابی با عنوان ''التوسل بالقرآن'' تألیف کرده است (GAL, 1 /314؛ نیز نک‍‌: ابن بطوطه، 1 /159). در مواردی از توسل به ''تورات'' و ''انجیل'' توسط پیروان ادیان دیگر نیز سخن رفته است (مثلاً نک‍‌: خصیبی، 44؛ ابن‌کثیر، 13 /36).
توسل به ''قرآن'' کریم در میان مسلمانان سابقه‌ای کهن دارد. در حدیثی از امام علی (ع) اشاره شده است که ''قرآن'' برترین چیزی است که می‌توان بدان توسل جست<ref>آمدی، 4 /302.</ref>، و شرف‌الدین بوصیری<ref>د 694ق.</ref> از عالمان اهل سنت کتابی با عنوان ''التوسل بالقرآن'' تألیف کرده است.<ref>GAL, 314/نیز نک‍‌: ابن بطوطه، 1 /159.</ref> در مواردی از توسل به ''تورات'' و ''انجیل'' توسط پیروان ادیان دیگر نیز سخن رفته است.<ref>مثلاً نک‍‌: خصیبی، 44؛ ابن‌کثیر، 13 /36.</ref>


====توسل به اعمال و حسنات====
====توسل به اعمال و حسنات====
در حدیثی مشهور از امام علی (ع) در منابع شیعه و غیر شیعه آمده است که برترین آنچه می‌توان بدان توسل جست 10 چیز است: ایمان به خدا و رسولش، جهاد در راه خدا، برپا داشتن نماز، پرداخت زکات، روزه‌ داری، حج خانۀ خدا، صلۀ رحم، صدقه دادن در نهان، اعمال معروف و راستگویی (اهوازی، 13؛ اسکافی، 281؛ ''نهج‌البلاغة''، خطبۀ 110؛ کراجکی، 70-71). در احادیث دیگر از توسل به طاعت خدا (آمدی، 3 /276)، به تقوا (همو، 2 /591) و به استغفار (همو، 6 /165) نیز سخن رفته است. در منابع اهل سنت، توسل به اعمال صالح (ابن‌ کثیر، 2 /137)، به جهاد و نماز (طبری، ''تاریخ''، 3 /411) و به طور کلی به علم و عبادت و مکارم شریعت (راغب، 561) در نوشته‌های عالمان -و نه در متون احادیث- آمده است.
در حدیثی مشهور از امام علی (ع) در منابع شیعه و غیر شیعه آمده است که برترین آنچه می‌توان بدان توسل جست 10 چیز است: ایمان به خدا و رسولش، جهاد در راه خدا، برپا داشتن نماز، پرداخت زکات، روزه‌ داری، حج خانۀ خدا، صلۀ رحم، صدقه دادن در نهان، اعمال معروف و راستگویی.<ref>اهوازی، 13؛ اسکافی، 281؛ ''نهج‌البلاغة''، خطبۀ 110؛ کراجکی، 70-71.</ref> در احادیث دیگر از توسل به طاعت خدا<ref>آمدی، 3 /276.</ref>، به تقوا<ref>همو، 2 /591.</ref> و به استغفار<ref>همو، 6 /165.</ref> نیز سخن رفته است. در منابع اهل سنت، توسل به اعمال صالح<ref>ابن‌ کثیر، 2 /137.</ref>، به جهاد و نماز<ref>طبری، ''تاریخ''، 3 /411.</ref> و به طور کلی به علم و عبادت و مکارم شریعت<ref>راغب، 561.</ref> در نوشته‌های عالمان -و نه در متون احادیث- آمده است.


کاربرد مجازی توسل برای توسل به خدا: با وجود آنکه ظاهر در معنای توسل آن است که کسی جز درخواست‌ شونده، مورد توسل قرار گیرد، اما به ندرت به تأویل از توسل به خود خداوند برای درخواست از خداوند نیز سخن به میان آمده، و بدین ترتیب، «متوسلٌ به» عین «متوسلٌ الیه» گشته است. در کاربردهای عرفی توسل نیز نمونه‌ای از این‌گونه کاربرد در تعبیر «مَرحَباً بِمن تَوَسَّل بِنا اِلینا» وجود دارد (قرطبی، 11 /77).
کاربرد مجازی توسل برای توسل به خدا: با وجود آنکه ظاهر در معنای توسل آن است که کسی جز درخواست‌ شونده، مورد توسل قرار گیرد، اما به ندرت به تأویل از توسل به خود خداوند برای درخواست از خداوند نیز سخن به میان آمده، و بدین ترتیب، «متوسلٌ به» عین «متوسلٌ الیه» گشته است. در کاربردهای عرفی توسل نیز نمونه‌ای از این‌گونه کاربرد در تعبیر «مَرحَباً بِمن تَوَسَّل بِنا اِلینا» وجود دارد.<ref>قرطبی، 11 /77.</ref>


در سنت روایی، نمونه‌ای از این عینیت در دعایی منقول از امام صادق (ع) با عبارت «اَللّٰهُمَّ اِنّی بِکَ اَتَوَسَّلُ وَ مِنْکَ اُطْلُبُ حاجتی...» (کلینی، 4 /74) دیده می‌شود. خواجه عبدالله انصاری نیز در بیان همین مفهوم یادآور می‌شود که «وسیلت به تو هم تویی» (نک‍‌: میبدی، 6 /122).
در سنت روایی، نمونه‌ای از این عینیت در دعایی منقول از امام صادق (ع) با عبارت «اَللّٰهُمَّ اِنّی بِکَ اَتَوَسَّلُ وَ مِنْکَ اُطْلُبُ حاجتی...»<ref>کلینی، 4 /74.</ref> دیده می‌شود. خواجه عبدالله انصاری نیز در بیان همین مفهوم یادآور می‌شود که «وسیلت به تو هم تویی».<ref>نک‍‌: میبدی، 6 /122.</ref>


گاه نیز در عبارات منقول از عالمان اسلامی با گرایش‌های مختلف از صوفی تا سلفی، از توسل به اسماء الٰهی سخن رفته است (مثلاً ابو نعیم، 9 /334؛ ابن‌ قیم، 26، 201). محیی‌الدین بکری صوفی خلوتی در سدۀ 12ق نیز با تألیف ''التوسل الاسنى بالاسماء الحسنى'' (GAL, 11/460) همین انگاره را دنبال کرده است.
گاه نیز در عبارات منقول از عالمان اسلامی با گرایش‌های مختلف از صوفی تا سلفی، از توسل به اسماء الٰهی سخن رفته است.<ref>مثلاً ابو نعیم، 9 /334؛ ابن‌ قیم، 26، 201.</ref> محیی‌الدین بکری صوفی خلوتی در سدۀ 12ق نیز با تألیف ''التوسل الاسنى بالاسماء الحسنى''<ref>GAL, 11/460.</ref> همین انگاره را دنبال کرده است.


بر پایۀ آنچه در احادیث وارد شده، در منابع فقهی نیز بر مسنون بودن توسل به حسنات و نیز توسل به پیامبر (ص) و صالحان، تأکید شده است (مثلاً حجاوی، 2 /84).
بر پایۀ آنچه در احادیث وارد شده، در منابع فقهی نیز بر مسنون بودن توسل به حسنات و نیز توسل به پیامبر (ص) و صالحان، تأکید شده است.<ref>مثلاً حجاوی، 2 /84.</ref>


==توسل در اندیشه و آراء عالمان مسلمان==
==توسل در اندیشه و آراء عالمان مسلمان==


===توسل و ائمه اماميه===
===توسل و ائمه اماميه===
گذشته از فرقه‌ها و گرایش‌های غالیانه‌ای که در سده‌های آغازین اسلام شکل گرفته بودند و شخصیت امام علی (ع) و دیگر امامان را آمیزه‌ای از الوهیت و جسمانیت تصور می‌کردند (خیاط، ۲۳۴-۲۳۵)، گرایش امامیه به خصوص از سدۀ ۳ق و هم زمان با شروع غیبت امام دوازدهم (ع)، با زدودن عقاید غاليانه نسبت به ائمه و با رد انتساب علم غیب و قدرت فوق بشری به امامان کوشیدند تا به مفهوم عنایت الهی بر وجود امام به منزله لطفی برای امکان قرب و قبولی طاعات تأكید کنند (طبرسی، ۲۸۸/۲؛ نیز نک‍‌: هد، امامت). در نظر امامیه، ائمه ذاتا عامل رستگاری و نجات از کیفر گناهان نیستند (طباطبایی، ۲۹۵/۱۰-۲۹۶)؛ با این حال نقش امام در جهان بینی امامیه به گونه‌ای شکل گرفته که نه تنها با توسل به ائمه امکان نجات از کیفر گناهان فراهم می‌گردد، بلکه توسل به امام از ارکان نجات و رستگاری به شمار می‌رود (اصفهانی، ۳۵۲/۱).
گذشته از فرقه‌ها و گرایش‌های غالیانه‌ای که در سده‌های آغازین اسلام شکل گرفته بودند و شخصیت امام علی (ع) و دیگر امامان را آمیزه‌ای از الوهیت و جسمانیت تصور می‌کردند<ref>خیاط، ۲۳۴-۲۳۵.</ref>، گرایش امامیه به خصوص از سدۀ ۳ق و هم زمان با شروع غیبت امام دوازدهم (ع)، با زدودن عقاید غاليانه نسبت به ائمه و با رد انتساب علم غیب و قدرت فوق بشری به امامان کوشیدند تا به مفهوم عنایت الهی بر وجود امام به منزله لطفی برای امکان قرب و قبولی طاعات تأكید کنند.<ref>طبرسی، ۲۸۸/۲؛ نیز نک‍‌: هد، امامت.</ref> در نظر امامیه، ائمه ذاتا عامل رستگاری و نجات از کیفر گناهان نیستند<ref>طباطبایی، ۲۹۵/۱۰-۲۹۶.</ref>؛ با این حال نقش امام در جهان بینی امامیه به گونه‌ای شکل گرفته که نه تنها با توسل به ائمه امکان نجات از کیفر گناهان فراهم می‌گردد، بلکه توسل به امام از ارکان نجات و رستگاری به شمار می‌رود.<ref>اصفهانی، ۳۵۲/۱.</ref>


از جمله ادله نقلی که متکلمان امامیه آن را برای اثبات توسل به ائمه به کار می‌برند، آیه «واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» (آل عمران /۱۰۳ /۲) است. به این آیه با تکیه بر اینکه «حبل الله» از جمله اسماء الهی نیست، بر جواز توسل به غیر خدا، استناد شده است. در روایات امامیه، به صراحت حبل الله تعبیری از ائمه هدی (ع) دانسته شده است (کتاب سليم ...، ۲۷۶؛ ابن شهر آشوب، ۳۳/۲). همچنین امام علی (ع) در ضمن خطبه‌ای فرمود: «آنا حبل الله المتين» (نک‍‌: ابن بابویه، ۱۶۵). نظیر همین روایت نیز از امام صادق (ع) روایت شده است (حسکانی، ۱۶۹/۱؛ حصیبی، ۲۴۰؛ نیز نک‍‌: نعمانی، ۴۶؛ قاضی نعمان، ۲۶۶/۲). آیه ۳۵ سوره مائده (۵) مستند دیگری برای جواز توسل به ائمه به شمار می‌آید (نک‍‌: قمی، ۱۶۸/۱). امام علی (ع) نیز در روایتی خود را وسیله میان مردم و خداوند معرفی کرده است (ابن شهر آشوب، همانجا).
از جمله ادله نقلی که متکلمان امامیه آن را برای اثبات توسل به ائمه به کار می‌برند، آیه «واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا»<ref>آل عمران/۱۰۳/۲.</ref> است. به این آیه با تکیه بر اینکه «حبل الله» از جمله اسماء الهی نیست، بر جواز توسل به غیر خدا، استناد شده است. در روایات امامیه، به صراحت حبل الله تعبیری از ائمه هدی (ع) دانسته شده است.<ref>کتاب سليم ...، ۲۷۶؛ ابن شهر آشوب، ۳۳/۲.</ref> همچنین امام علی (ع) در ضمن خطبه‌ای فرمود: «آنا حبل الله المتين».<ref>نک‍‌: ابن بابویه، ۱۶۵.</ref> نظیر همین روایت نیز از امام صادق (ع) روایت شده است.<ref>حسکانی، ۱۶۹/۱؛ حصیبی، ۲۴۰؛ نیز نک‍‌: نعمانی، ۴۶؛ قاضی نعمان، ۲۶۶/۲.</ref> آیه ۳۵ سوره مائده<ref>۵.</ref> مستند دیگری برای جواز توسل به ائمه به شمار می‌آید.<ref>نک‍‌: قمی، ۱۶۸/۱</ref> امام علی (ع) نیز در روایتی خود را وسیله میان مردم و خداوند معرفی کرده است.<ref>ابن شهر آشوب، همانجا.</ref>


استشفاع یا توسل به شفاعت پیامبر (ص) و ائمه (ع) در کنار مفاهیمی چون استغاثه و توجه، از جمله مصادیق توسل به شمار می‌آید (برای تفصیل، نک‍‌: هد، شفاعت).
استشفاع یا توسل به شفاعت پیامبر (ص) و ائمه (ع) در کنار مفاهیمی چون استغاثه و توجه، از جمله مصادیق توسل به شمار می‌آید.<ref>برای تفصیل، نک‍‌: هد، شفاعت.</ref>


===توسل و دعا===
===توسل و دعا===
ادعیه بی شماری وجود دارند که در آنها توسل به اسماء الهی و اعمال صالح شخص مؤمن برای قبولی دعا و برطرف شدن حاجات صورت می‌گیرد. با این حال آنچه که در مباحث مربوط به توسل و دعا بیشتر توجه شده است، توسل به دعای صالحان برای برطرف شدن حاجت و یا شفاعت است. توسل به دعای صالحان از مهم‌ترین مصادیق توسل به شمار می‌رود، چنان که برخی توسل را به معنای طلب دعا تعریف کرده‌اند (حسینی، ۲۱) و برترین نوع آن توسل به دعای پیامبران و انبیای خاص خداوند است (امینی، ۱۴۵/۵). در آیات قرآنی نیز اشاراتی به این گونه توسل شده است (نساء/۶۴/۴؛ منافقون/۵۶۳).
ادعیه بی شماری وجود دارند که در آنها توسل به اسماء الهی و اعمال صالح شخص مؤمن برای قبولی دعا و برطرف شدن حاجات صورت می‌گیرد. با این حال آنچه که در مباحث مربوط به توسل و دعا بیشتر توجه شده است، توسل به دعای صالحان برای برطرف شدن حاجت و یا شفاعت است. توسل به دعای صالحان از مهم‌ترین مصادیق توسل به شمار می‌رود، چنان که برخی توسل را به معنای طلب دعا تعریف کرده‌اند<ref>حسینی، ۲۱.</ref> و برترین نوع آن توسل به دعای پیامبران و انبیای خاص خداوند است.<ref>امینی، ۱۴۵/۵.</ref> در آیات قرآنی نیز اشاراتی به این گونه توسل شده است.<ref>نساء/۶۴/۴؛ منافقون/۵۶۳.</ref>


در پی شکل‌ گیری بحث‌هایی درباره جواز توسل به دعای پیامبر (ص)، آن را اغلب به ۳ گونه تقسیم بندی کرده‌اند: نخست توسل به دعای آن حضرت در زمان حیات وی که تمامی گرایش‌های اسلامی در صحت این موارد توافق دارند؛ دیگری توسل به دعای نبی پس از رحلت او در روز قیامت که با توسل به دعای پیامبر (ص) به معنی شفاعت خواستن از وی در روز قیامت هم معنی است؛ سومین مورد، مربوط به توسل به دعای پیامبر (ص) در حیات برزخی ایشان است (ابن مرزوق، ۱۹۱۔ ۱۹۴). اغلب گرایش‌های اسلامی مشروعیت هر ۳ مورد یاد شده را قبول دارند و تنها حالت سوم است که عامل برخی از اختلافات شده است (نک‍‌: ادامه مقاله).  
در پی شکل‌ گیری بحث‌هایی درباره جواز توسل به دعای پیامبر (ص)، آن را اغلب به ۳ گونه تقسیم بندی کرده‌اند: نخست توسل به دعای آن حضرت در زمان حیات وی که تمامی گرایش‌های اسلامی در صحت این موارد توافق دارند؛ دیگری توسل به دعای نبی پس از رحلت او در روز قیامت که با توسل به دعای پیامبر (ص) به معنی شفاعت خواستن از وی در روز قیامت هم معنی است؛ سومین مورد، مربوط به توسل به دعای پیامبر (ص) در حیات برزخی ایشان است.<ref>ابن مرزوق، ۱۹۱۔ ۱۹۴.</ref> اغلب گرایش‌های اسلامی مشروعیت هر ۳ مورد یاد شده را قبول دارند و تنها حالت سوم است که عامل برخی از اختلافات شده است.<ref>نک‍‌: ادامه مقاله.</ref>


===توسل نزد صوفيه===
===توسل نزد صوفيه===
توسل در میان صوفیه از مهم‌ترین روش‌های سلوک معنوی به شمار می‌رود. اساس سلوک طريقه اویسیه که به شیخ و پیری معین انتساب نداشتند، توسل به روحانیت رسول اکرم (ص) بود. صوفیانی چون بهاء الدين نقشبند که از روحانیت خواجه عبدالخالق غجدوانی بهره می‌گرفته، و زین‌ الدین ابوبکر تایبادی که با توسل به روحانیت احمد جام ژنده پیل منازل سلوک را طی کرده است، از این شمار هستند (جامی، ۳۸۴-۳۸۵، ۴۹۸). توسل در میان دیگر گرایش‌های صوفیه نیز اهمیت دارد. از نظر صوفیه اولیای الهی -که همان مشایخ صوفیه هستند- بالاترین منزلت را نزد خداوند و به قیاس با زندگی روزمره، همان طور که برای رفع نیازهای زندگی گریزی از توسل به وسایل نیست، در حل مشکلات معنوی نیز شایسته است به روحانیت اولیا توسل شود (یافعی، ۲۷۳). بیشتر مسائل مربوط به توسل در نزد صوفیه به همان ترتیبی است که در شرایط و موارد توسل از آنها یاد شده است. با این حال نقش حائز اهمیت مشایخ و اولیای صوفیه به گونه‌ای است که توسل به این اولیا را از مباحث بحث برانگیز و مورد اختلاف میان صوفیان و متشرعان کرده است.  
توسل در میان صوفیه از مهم‌ترین روش‌های سلوک معنوی به شمار می‌رود. اساس سلوک طريقه اویسیه که به شیخ و پیری معین انتساب نداشتند، توسل به روحانیت رسول اکرم (ص) بود. صوفیانی چون بهاء الدين نقشبند که از روحانیت خواجه عبدالخالق غجدوانی بهره می‌گرفته، و زین‌ الدین ابوبکر تایبادی که با توسل به روحانیت احمد جام ژنده پیل منازل سلوک را طی کرده است، از این شمار هستند.<ref>جامی، ۳۸۴-۳۸۵، ۴۹۸.</ref> توسل در میان دیگر گرایش‌های صوفیه نیز اهمیت دارد. از نظر صوفیه اولیای الهی -که همان مشایخ صوفیه هستند- بالاترین منزلت را نزد خداوند و به قیاس با زندگی روزمره، همان طور که برای رفع نیازهای زندگی گریزی از توسل به وسایل نیست، در حل مشکلات معنوی نیز شایسته است به روحانیت اولیا توسل شود.<ref>یافعی، ۲۷۳.</ref> بیشتر مسائل مربوط به توسل در نزد صوفیه به همان ترتیبی است که در شرایط و موارد توسل از آنها یاد شده است. با این حال نقش حائز اهمیت مشایخ و اولیای صوفیه به گونه‌ای است که توسل به این اولیا را از مباحث بحث برانگیز و مورد اختلاف میان صوفیان و متشرعان کرده است.  


برخی از فرق صوفیه بر نقش معنوی توسل به شیخ طريقة خود تأکید ویژه‌ای دارند. برای نمونه در میان طريقه‌های معاصر صوفیه، تجانيه پیروان شیخ احمد تجانی، بر توسل به شیخ طریقه خود تأكیدی فراوان دارند. آنان شیخ احمد را خاتم اولیا می‌دانند و توسل به روحانیت شیخ را اساسی‌ترین راه نجات و رستگاری به شمار می‌آورند (فوتی، ۵/۲، ۱۷؛ تریمینگام، 108).
برخی از فرق صوفیه بر نقش معنوی توسل به شیخ طريقة خود تأکید ویژه‌ای دارند. برای نمونه در میان طريقه‌های معاصر صوفیه، تجانيه پیروان شیخ احمد تجانی، بر توسل به شیخ طریقه خود تأكیدی فراوان دارند. آنان شیخ احمد را خاتم اولیا می‌دانند و توسل به روحانیت شیخ را اساسی‌ترین راه نجات و رستگاری به شمار می‌آورند.<ref>فوتی، ۵/۲، ۱۷؛ تریمینگام، 108.</ref>


ابوالحسن شاذلی درباره جواز توسل و شفاعت، مردم را به دو دسته تقسیم می‌کند: از نظر او دسته‌ای از مردم هستند که هنوز اندیشه و افکار آنان درباره توحید شکل کامل نگرفته است و میان شک و يقين سرگشته‌اند. شاذلی توسل را برای این دسته از مردم شایسته نمی‌داند، چه، بیم آن دارد که به اشتباه وسیله‌ها را عامل و فاعل رستگاری بدانند و نیز فراموش کنند که توسل بدون داشتن عمل صالح سودمند نیست. در مقابل دسته دیگر مردم که به درجه‌ای رسیده‌اند که توحید و محبت به خداوند در وجود آنها شکل گرفته است، در صورت توسل به شخص یا عملی دچار گمراهی نمی‌گردند و از این رو توسل برای آنان جایز است (نک‍‌: عمار، ۲۵۵-۲۵۶).
ابوالحسن شاذلی درباره جواز توسل و شفاعت، مردم را به دو دسته تقسیم می‌کند: از نظر او دسته‌ای از مردم هستند که هنوز اندیشه و افکار آنان درباره توحید شکل کامل نگرفته است و میان شک و يقين سرگشته‌اند. شاذلی توسل را برای این دسته از مردم شایسته نمی‌داند، چه، بیم آن دارد که به اشتباه وسیله‌ها را عامل و فاعل رستگاری بدانند و نیز فراموش کنند که توسل بدون داشتن عمل صالح سودمند نیست. در مقابل دسته دیگر مردم که به درجه‌ای رسیده‌اند که توحید و محبت به خداوند در وجود آنها شکل گرفته است، در صورت توسل به شخص یا عملی دچار گمراهی نمی‌گردند و از این رو توسل برای آنان جایز است.<ref>نک‍‌: عمار، ۲۵۵-۲۵۶.</ref>


===نقد توسل از سوی سلفيه===
===نقد توسل از سوی سلفيه===
درباره توسل تا پیش از ابن تیمیه (د ۷۲۸ ق) به طور مستقیم به بحث و گفت و گوی نظری پرداخته نشده است و به بابی با عنوان توسل در کتاب‌های کلامی یا حدیثی یا در ضمن ردیه نگاشته‌ها برنمی خوریم. ابن تیمیه و سپس پیروان وی موسوم به سلفيه تاکنون، به طور پیگیر به نقد توسل پرداخته، و گونه‌هایی از آن را نامشروع، بدعت و حتی مستلزم شرک دانسته‌اند. آنان در یک دسته‌بندی برگرفته از احادیث، توسل را یا به اعمال و رفتار نیک افراد می‌دانند، یا به معنای واسطه قرار دادن شخصی دیگر -اعم از زنده یا مرده- که در این صورت نیز نقش آن شخص یا صرفا در حد دعای خیری است که به درگاه خدا انجام می‌دهد، یا آن شخص خود واسطه میان خدا و بندگان قرار گرفته، به ذات او متوسل می‌شود.
درباره توسل تا پیش از ابن تیمیه (د ۷۲۸ ق) به طور مستقیم به بحث و گفت و گوی نظری پرداخته نشده است و به بابی با عنوان توسل در کتاب‌های کلامی یا حدیثی یا در ضمن ردیه نگاشته‌ها برنمی خوریم. ابن تیمیه و سپس پیروان وی موسوم به سلفيه تاکنون، به طور پیگیر به نقد توسل پرداخته، و گونه‌هایی از آن را نامشروع، بدعت و حتی مستلزم شرک دانسته‌اند. آنان در یک دسته‌بندی برگرفته از احادیث، توسل را یا به اعمال و رفتار نیک افراد می‌دانند، یا به معنای واسطه قرار دادن شخصی دیگر -اعم از زنده یا مرده- که در این صورت نیز نقش آن شخص یا صرفا در حد دعای خیری است که به درگاه خدا انجام می‌دهد، یا آن شخص خود واسطه میان خدا و بندگان قرار گرفته، به ذات او متوسل می‌شود.


ابن تیمیه در رساله‌ای مستقل با عنوان «قاعدة جليلة في التوسل و الوسيلة» بر مبنای همین تقسیم بندی از دو گونه توسل مشروع و نامشروع یاد می‌کند (نک‍‌: سراسر رساله، به ویژه ص ۴۸-۵۱، نیز دقائق التفسير، ۴۷/۲-۴۸). گونه اول آن است که ایمان و عمل صالح به عنوان واسطه‌ای برای تقرب به خدا قرار گیرد، یا آنکه کسی از پیامبر (ص) یا هر بنده دیگری در زمان حیات و در حال حضور، درخواست دعای خیر کند که این نیز تنها در صورتی ممکن است که آن فرد خود اهل ایمان باشد، و گرنه دعای پیامبر (ص) و دیگری برای غیر مؤمنان سودی ندارد. همچنین سوگند دادن خدا به پیامبر (ص) و نیز واسطه قرار دادن مقام و منزلت پیامبر اکرم در طلب حاجت از خدا بدعت و نامشروع تلقی شده است. از این رو توسل به ذات پیامبر (ص) و به طبع دیگران در هیچ حال جایز نیست و بدعت تلقی می‌شود و در خواست دعای خیر از ایشان نیز تنها در زمان حیات و به طور مستقیم و رو در روی او سنت صحابه معمول بوده است و جز آن هر چه باشد، بدعت تلقی می‌شود (نک‍‌: مبارکفوری، ۲۵/۱۰-۲۸؛ رضا، ۳۷۱/۶-۳۷۷، ۶/۱۱-۷).
ابن تیمیه در رساله‌ای مستقل با عنوان «قاعدة جليلة في التوسل و الوسيلة» بر مبنای همین تقسیم بندی از دو گونه توسل مشروع و نامشروع یاد می‌کند.<ref>نک‍‌: سراسر رساله، به ویژه ص ۴۸-۵۱، نیز دقائق التفسير، ۴۷/۲-۴۸.</ref> گونه اول آن است که ایمان و عمل صالح به عنوان واسطه‌ای برای تقرب به خدا قرار گیرد، یا آنکه کسی از پیامبر (ص) یا هر بنده دیگری در زمان حیات و در حال حضور، درخواست دعای خیر کند که این نیز تنها در صورتی ممکن است که آن فرد خود اهل ایمان باشد، و گرنه دعای پیامبر (ص) و دیگری برای غیر مؤمنان سودی ندارد. همچنین سوگند دادن خدا به پیامبر (ص) و نیز واسطه قرار دادن مقام و منزلت پیامبر اکرم در طلب حاجت از خدا بدعت و نامشروع تلقی شده است. از این رو توسل به ذات پیامبر (ص) و به طبع دیگران در هیچ حال جایز نیست و بدعت تلقی می‌شود و در خواست دعای خیر از ایشان نیز تنها در زمان حیات و به طور مستقیم و رو در روی او سنت صحابه معمول بوده است و جز آن هر چه باشد، بدعت تلقی می‌شود.<ref>نک‍‌: مبارکفوری، ۲۵/۱۰-۲۸؛ رضا، ۳۷۱/۶-۳۷۷، ۶/۱۱-۷.</ref>


ابن تیمیه بر مبنای این نگرش به نقد و تأويل روایاتی پرداخته است که از توسل اصحاب پیامبر (ص) به آن حضرت حکایت می‌کنند و در همه آنها سعی دارد که توسل را صرفا به همان همان دو معنای مشروع نخست باز گرداند. این طرز تلقی سختگیرانه از سوی همفکران سلفی ابن تیمیه نیز نقد شده، و مواردی چون واسطه قرار دادن مقام و منزلت پیامبر (ص) نزد خدا جایز و مشروع شمرده شده است (نک‍‌: الوسی، ۱۸۷/۶-۱۸۸).
ابن تیمیه بر مبنای این نگرش به نقد و تأويل روایاتی پرداخته است که از توسل اصحاب پیامبر (ص) به آن حضرت حکایت می‌کنند و در همه آنها سعی دارد که توسل را صرفا به همان همان دو معنای مشروع نخست باز گرداند. این طرز تلقی سختگیرانه از سوی همفکران سلفی ابن تیمیه نیز نقد شده، و مواردی چون واسطه قرار دادن مقام و منزلت پیامبر (ص) نزد خدا جایز و مشروع شمرده شده است.<ref>نک‍‌: الوسی، ۱۸۷/۶-۱۸۸.</ref>


عموم دانشمندان مذاهب اسلامی بر نگرش ابن تیمیه در نقد توسل، اعتراضاتی کرده، و ردیه‌های متعددی بر او نگاشته‌اند (برای نمونه، نک‍‌: سبکی، ۲۴۵-۳۲۰؛ سمهودی، ۱۳۷۱ بب‍؛ نبهانی، سراسر کتاب، به ویژه ص ۳۸۶ بب‍). در این ردیه‌ها بیشتر بر تحلیل ماهیت رفتار افراد در توسل به صالحان و نیکان، و در نتیجه رد اتهام شرک نسبت به توسل پرداخته شده، و در کنار آن به آیه ۳۵ سوره مائده (۵) و نیز آیاتی دیگر که از استغفار پیامبر (ص) برای مؤمنان ياد گردیده است (برای نمونه، نک‍‌: يوسف/۹۷/۱۲-۹۸؛ منافقون/۵/۶۳) و همچنین به روایاتی که از توسل صحابه به پیامبر اکرم (ص) در حیات و ممات ایشان حکایت دارند (برای نمونه، نک‍‌: طبرانی، ۴۹٫۳؛ هیثمی، ۲/ ۲۷۹)، استناد شده است.
عموم دانشمندان مذاهب اسلامی بر نگرش ابن تیمیه در نقد توسل، اعتراضاتی کرده، و ردیه‌های متعددی بر او نگاشته‌اند.<ref>برای نمونه، نک‍‌: سبکی، ۲۴۵-۳۲۰؛ سمهودی، ۱۳۷۱ بب‍؛ نبهانی، سراسر کتاب، به ویژه ص ۳۸۶ بب‍ .</ref> در این ردیه‌ها بیشتر بر تحلیل ماهیت رفتار افراد در توسل به صالحان و نیکان، و در نتیجه رد اتهام شرک نسبت به توسل پرداخته شده، و در کنار آن به آیه ۳۵ سوره مائده<ref>۵.</ref> و نیز آیاتی دیگر که از استغفار پیامبر (ص) برای مؤمنان ياد گردیده است<ref>برای نمونه، نک‍‌: يوسف/۹۷/۱۲-۹۸؛ منافقون/۵/۶۳.</ref> و همچنین به روایاتی که از توسل صحابه به پیامبر اکرم (ص) در حیات و ممات ایشان حکایت دارند<ref>برای نمونه، نک‍‌: طبرانی، ۴۹٫۳؛ هیثمی، ۲/ ۲۷۹.</ref>، استناد شده است.


بحث و گفت و گو درباره توسل در سده‌های اخیر تحت تأثیر جریان رو به رشد وهابیت بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته، و ردیه نویسی از هر دو سوی موافق و مخالف بسیار رونق داشته است (برای نمونه، نک‍‌: امین، ۲۴۱ بب‍؛ قس: عبداللطيف، ۲۴۱ بب‍).
بحث و گفت و گو درباره توسل در سده‌های اخیر تحت تأثیر جریان رو به رشد وهابیت بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته، و ردیه نویسی از هر دو سوی موافق و مخالف بسیار رونق داشته است.<ref>برای نمونه، نک‍‌: امین، ۲۴۱ بب‍؛ قس: عبداللطيف، ۲۴۱ بب‍ .</ref>


==توسل در تحقق تاریخی==
==توسل در تحقق تاریخی==
مجموعه رفتارهایی که می‌توان آن را مصداقی از توسل دانست، از گذشته تا به امروز در جوامع گوناگون به شیوه‌های مختلف انجام گرفته، و نمایانگر آداب و رسوم جاری در میان مردم است. سرچشمه توسل اعتقادات دینی است که با توجه به گستره اسلام و وجود مذاهب و مکاتب مختلف، به طور طبیعی نمود‌هایی پر تنوع یافته است.  
مجموعه رفتارهایی که می‌توان آن را مصداقی از توسل دانست، از گذشته تا به امروز در جوامع گوناگون به شیوه‌های مختلف انجام گرفته، و نمایانگر آداب و رسوم جاری در میان مردم است. سرچشمه توسل اعتقادات دینی است که با توجه به گستره اسلام و وجود مذاهب و مکاتب مختلف، به طور طبیعی نمود‌هایی پر تنوع یافته است.  


جدا از روایات و اقوال پر شماری که درباره توسل در سطح مفاهیم نظری وجود دارد، روایات بسیاری یافت می‌شود که نمونه‌های عملی توسل را در میان مردم مسلمان از سده‌های نخست نشان می‌دهد. توسل یکی از روش‌های مرسوم ارتباط با پروردگار در میان مسلمانان است که نزد مذاهب مختلف اسلامی دیده می‌شود. از عالمان اهل سنت، کسانی چون سبکی (سده ۸ ق) و سمهودی (سده ۱۰ ق) به رواج عملی گونه‌هایی از توسل که به صور مختلف انجام می‌شده است، اشاره دارند و آثاری در این زمینه تأليف نموده‌اند (نک‍‌: سبکی، ۱۶۰؛ سمهودی، ۱۳۷۱/۳). در این اعمال تقرب به خداوند اصلی‌ترین مؤلفه‌ای است که مورد توجه متوسلان است.
جدا از روایات و اقوال پر شماری که درباره توسل در سطح مفاهیم نظری وجود دارد، روایات بسیاری یافت می‌شود که نمونه‌های عملی توسل را در میان مردم مسلمان از سده‌های نخست نشان می‌دهد. توسل یکی از روش‌های مرسوم ارتباط با پروردگار در میان مسلمانان است که نزد مذاهب مختلف اسلامی دیده می‌شود. از عالمان اهل سنت، کسانی چون سبکی (سده ۸ ق) و سمهودی (سده ۱۰ ق) به رواج عملی گونه‌هایی از توسل که به صور مختلف انجام می‌شده است، اشاره دارند و آثاری در این زمینه تأليف نموده‌اند.<ref>نک‍‌: سبکی، ۱۶۰؛ سمهودی، ۱۳۷۱/۳.</ref> در این اعمال تقرب به خداوند اصلی‌ترین مؤلفه‌ای است که مورد توجه متوسلان است.


مسلمانان از دیر باز به روش‌های گوناگون به بزرگان متوسل می‌شدند که قدمت آن را می‌توان از زمان پیغمبر (ص) پی گرفت. در برخی از روایات از زمان پیامبر اسلام (ص) آمده است که مردم برای حاجات خود و به خصوص هنگام در خواست باران (استسقا)، آن حضرت را وسیله قرار داده، با توسل جستن به ایشان، از خداوند طلب رفع نیاز خویش می‌کردند (مثلا بخاری، ۳۴۲/۱). در روایتی دیگر در همان عصر شخصی نابینا برای توسل جستن نزد پیامبر (ص) می‌شتابد و خواست او اجابت می‌گردد (ابن ماجه، ۴۴۱/۱). پس از وفات پیامبر (ص) هم، مسلمانان نزد مزار آن حضرت می‌رفتند و به ایشان توسل می‌جستند (نک‍‌: دارمی، ۴۳/۱؛ سمهودی، ۱۳۷۱/۳، ۱۳۷۴، جم‍؛ ابن حجر، ۵۱۱/۲) نه تنها از توسل مردم به پیامبر (ص)، بلکه از توسل پیامبران به یکدیگر نیز سخن آمده است؛ چنان که نه تنها رسول اکرم (ص) به پیامبران پیشین متوسل گشته، روایاتی نیز درباره توسل پیشاپیش از سوی پیامبران به رسول اکرم (ص) رسیده است (نک‍‌: ابو نعیم، ۱۲۱/۳؛ هندی، ۴۵۵/۱۱).
مسلمانان از دیر باز به روش‌های گوناگون به بزرگان متوسل می‌شدند که قدمت آن را می‌توان از زمان پیغمبر (ص) پی گرفت. در برخی از روایات از زمان پیامبر اسلام (ص) آمده است که مردم برای حاجات خود و به خصوص هنگام در خواست باران (استسقا)، آن حضرت را وسیله قرار داده، با توسل جستن به ایشان، از خداوند طلب رفع نیاز خویش می‌کردند.<ref>مثلا بخاری، ۳۴۲/۱.</ref> در روایتی دیگر در همان عصر شخصی نابینا برای توسل جستن نزد پیامبر (ص) می‌شتابد و خواست او اجابت می‌گردد.<ref>ابن ماجه، ۴۴۱/۱.</ref> پس از وفات پیامبر (ص) هم، مسلمانان نزد مزار آن حضرت می‌رفتند و به ایشان توسل می‌جستند<ref>نک‍‌: دارمی، ۴۳/۱؛ سمهودی، ۱۳۷۱/۳، ۱۳۷۴، جم‍؛ ابن حجر، ۵۱۱/۲.</ref> نه تنها از توسل مردم به پیامبر (ص)، بلکه از توسل پیامبران به یکدیگر نیز سخن آمده است؛ چنان که نه تنها رسول اکرم (ص) به پیامبران پیشین متوسل گشته، روایاتی نیز درباره توسل پیشاپیش از سوی پیامبران به رسول اکرم (ص) رسیده است.<ref>نک‍‌: ابو نعیم، ۱۲۱/۳؛ هندی، ۴۵۵/۱۱.</ref>


نزد شیعه توسل به ائمه (ع) و به طور کلی ۱۴ معصوم (ع) در منابع کهن نمونه‌های روشنی دارد، همچون حسن بن ابراهيم خلال به امام صادق (ع) توسل می‌جسته است (خطيب، ۱۲۰/۱). جامع‌ترین نمونه از توسل به معصومین (ع) را می‌توان در دعای توسل مشاهده کرد (نک‍: ادامه مقاله). باید توجه داشت که توسل به اهل بیت (ع) مختص به شیعیان نبوده، و به رغم تفاوت‌های اعتقادی در باب امامت، توسل به اهل بیت در میان اهل سنت نیز رواجی گسترده داشته است (مثلا نک‍: ابن جبیر، ۴۸).
نزد شیعه توسل به ائمه (ع) و به طور کلی ۱۴ معصوم (ع) در منابع کهن نمونه‌های روشنی دارد، همچون حسن بن ابراهيم خلال به امام صادق (ع) توسل می‌جسته است.<ref>خطيب، ۱۲۰/۱.</ref> جامع‌ترین نمونه از توسل به معصومین (ع) را می‌توان در دعای توسل مشاهده کرد.<ref>نک‍: ادامه مقاله.</ref> باید توجه داشت که توسل به اهل بیت (ع) مختص به شیعیان نبوده، و به رغم تفاوت‌های اعتقادی در باب امامت، توسل به اهل بیت در میان اهل سنت نیز رواجی گسترده داشته است.<ref>مثلا نک‍: ابن جبیر، ۴۸.</ref>


بر سیاق توسل پیامبران به یکدیگر، در روایات شیعه از توسل امامان به پیامبر (ص) و به یکدیگر نیز سخن آمده است. در این باره نمونه‌هایی از توسل جستن حضرت علی (ع) به پیامبر (ص) (علامه حلی، ۱۰۶) یا امام صادق (ع) به امامان پیش از خود (مشهدی، ۴۷) نقل شده است.
بر سیاق توسل پیامبران به یکدیگر، در روایات شیعه از توسل امامان به پیامبر (ص) و به یکدیگر نیز سخن آمده است. در این باره نمونه‌هایی از توسل جستن حضرت علی (ع) به پیامبر (ص)<ref>علامه حلی، ۱۰۶.</ref> یا امام صادق (ع) به امامان پیش از خود<ref>مشهدی، ۴۷.</ref> نقل شده است.


فراتر از پیامبران و امامان، در میان مذاهب گوناگون اسلامی توسل شامل اولیا نیز بوده، و بدین سان، گستره وسیع‌تری را در بر می‌گرفته است. جدای از خاندان نبوت، اولياء الله همواره در میان مردم دارای جایگاه خاص بوده‌اند و پس از مرگ، مدفن ایشان نیز متبرک شمرده شده، و مردم برای توسل جویی به این مکان‌های مقدس می‌رفته‌اند (مثلا نک‍‌: کوکلانی، ۲۸). زرقانی سبب گرایش مردم به زیارت و توسل به اولیا را از میان رفتن گناهان زوار این مکان‌ها ذکر کرده است (۳۱۷/۸).
فراتر از پیامبران و امامان، در میان مذاهب گوناگون اسلامی توسل شامل اولیا نیز بوده، و بدین سان، گستره وسیع‌تری را در بر می‌گرفته است. جدای از خاندان نبوت، اولياء الله همواره در میان مردم دارای جایگاه خاص بوده‌اند و پس از مرگ، مدفن ایشان نیز متبرک شمرده شده، و مردم برای توسل جویی به این مکان‌های مقدس می‌رفته‌اند.<ref>مثلا نک‍‌: کوکلانی، ۲۸.</ref> زرقانی سبب گرایش مردم به زیارت و توسل به اولیا را از میان رفتن گناهان زوار این مکان‌ها ذکر کرده است.<ref>۳۱۷/۸.</ref>


در میان شیعه، مواردی از توسل به افرادی از خاندان ائمه اعم از امامزادگان و مادران و همسران ائمه دیده می‌شود (نک‍: این بابویه، ۳۶۹؛ مصطفوی، ۱۳۳/۱؛ نوبان، ۴۷؛ شکورزاده، ۲۸). در منابع اهل سنت نیز سخن از آن است که پس از وفات پیامبر (ص)، مردم به هنگام درخواست باران، عباس عموی حضرت را به عنوان جایگزینی از خاندان ایشان برای استسقا خواسته، به او متوسل گشتند و این امر در حضور خلیفه دوم اتفاق افتاد (بخاری، همانجا؛ نیز غزالی، ۳۰۸/۱). در دوره‌های بعدی نمونه‌هایی از توسل به عالمان بزرگ اهل سنت نیز دیده می‌شود؛ به خصوص روایتی حاکی از آن است که محمد بن ادریس شافعی، به تربت ابوحنیفه توسل جسته بود (خطیب، ۱۲۳/۱) و بسیاری هم به تربت شافعی متوسل می‌شدند (ابن عماد، ۴۶/۴).
در میان شیعه، مواردی از توسل به افرادی از خاندان ائمه اعم از امامزادگان و مادران و همسران ائمه دیده می‌شود.<ref>نک‍: این بابویه، ۳۶۹؛ مصطفوی، ۱۳۳/۱؛ نوبان، ۴۷؛ شکورزاده، ۲۸.</ref> در منابع اهل سنت نیز سخن از آن است که پس از وفات پیامبر (ص)، مردم به هنگام درخواست باران، عباس عموی حضرت را به عنوان جایگزینی از خاندان ایشان برای استسقا خواسته، به او متوسل گشتند و این امر در حضور خلیفه دوم اتفاق افتاد.<ref>بخاری، همانجا؛ نیز غزالی، ۳۰۸/۱.</ref> در دوره‌های بعدی نمونه‌هایی از توسل به عالمان بزرگ اهل سنت نیز دیده می‌شود؛ به خصوص روایتی حاکی از آن است که محمد بن ادریس شافعی، به تربت ابوحنیفه توسل جسته بود<ref>خطیب، ۱۲۳/۱.</ref> و بسیاری هم به تربت شافعی متوسل می‌شدند.<ref>ابن عماد، ۴۶/۴.</ref>


مزار امامان و اولیا در تاریخ فرهنگ اسلامی همواره آن اندازه اهمیت داشته است که در متون کهنی از شیعه و اهل سنت چون رحلة ابن جبیر و در فضل الكوفة و مساجدها در کنار داده‌های جغرافیایی، از اماکن متبرکه نیز به طور گسترده یاد کرده‌اند (مثلا ابن جبیر، ۴۸، ۸۶؛ مشهدی، همانجا؛ ابن عدیم، ۴۷۰-۴۶۹). به این‌ها باید کتاب‌های دیگری را افزود که درباره مزارات شهرهای مختلف به طور مستقل نوشته شده است (مثلا جنید، نیز احمد بن محمود، سراسر آثار).
مزار امامان و اولیا در تاریخ فرهنگ اسلامی همواره آن اندازه اهمیت داشته است که در متون کهنی از شیعه و اهل سنت چون رحلة ابن جبیر و در فضل الكوفة و مساجدها در کنار داده‌های جغرافیایی، از اماکن متبرکه نیز به طور گسترده یاد کرده‌اند.<ref>مثلا ابن جبیر، ۴۸، ۸۶؛ مشهدی، همانجا؛ ابن عدیم، ۴۷۰-۴۶۹.</ref> به این‌ها باید کتاب‌های دیگری را افزود که درباره مزارات شهرهای مختلف به طور مستقل نوشته شده است.<ref>مثلا جنید، نیز احمد بن محمود، سراسر آثار.</ref>


شمار مقابر و مدافن امامزاده‌ها در شهرهای بزرگ و کوچک، و تردد شمار بسیار حاجتمندان که به نیت توسل جویی به این اماکن می‌رفته‌اند، توجه برخی از سیاحان مسلمان و بیگانه را به خود جلب کرده است (بلخی، ۱۰۲-۱۰۳؛ دلاواله، ۱۲۳، ۴۳۵-۴۳۶؛ تاج السلطنه، ۱۰۲؛ لهسایی زاده، ۱۰۱؛ اولیویه، ۷۶، ۱۰۶؛ اورسل، 222)؛ از جمله کلاویخو در نخستین دهه سده ۹ق به فراوانی زوار و متوسلان به امام رضا (ع) اشاره دارد (ص ۱۹۲-۱۹۳). غالبا به هنگام زیارت، ادعیه و زیارت نامه‌هایی خوانده می‌شود که در آنها به شیوه‌های مختلف به صاحب آن زیارتگاه و یا کسی از بزرگان دین، توسل می‌جویند (برای نمونه، نک‍‌: زین، ۱۱۵ بب‍).
شمار مقابر و مدافن امامزاده‌ها در شهرهای بزرگ و کوچک، و تردد شمار بسیار حاجتمندان که به نیت توسل جویی به این اماکن می‌رفته‌اند، توجه برخی از سیاحان مسلمان و بیگانه را به خود جلب کرده است<ref>بلخی، ۱۰۲-۱۰۳؛ دلاواله، ۱۲۳، ۴۳۵-۴۳۶؛ تاج السلطنه، ۱۰۲؛ لهسایی زاده، ۱۰۱؛ اولیویه، ۷۶، ۱۰۶؛ اورسل، 222.</ref>؛ از جمله کلاویخو در نخستین دهه سده ۹ق به فراوانی زوار و متوسلان به امام رضا (ع) اشاره دارد.<ref>ص ۱۹۲-۱۹۳.</ref> غالبا به هنگام زیارت، ادعیه و زیارت نامه‌هایی خوانده می‌شود که در آنها به شیوه‌های مختلف به صاحب آن زیارتگاه و یا کسی از بزرگان دین، توسل می‌جویند.<ref>برای نمونه، نک‍‌: زین، ۱۱۵ بب‍ .</ref>


وقتی اعتقادات دینی مردم با نیاز‌های ایشان و نیز برخی از عرف و عادات جامعه در هم آمیخته می‌شود، طیفی از باور‌ها و رسم‌ها را به وجود می‌آورد که با وجود غیر مستند بودن آنها به نصوص دینی، می‌تواند دارای ارزش مردم شناختی باشد. از جمله اینکه توسل به هر کدام از امامان و اولیا برای نیاز خاصی دانسته شده است. برای نمونه توسل به امام حسین (ع) برای حل مشکلات خانوادگی از گذشته‌های دور نزد زنان مرسوم بوده است، یا اگر مشکل بیماری بود، سفره‌ای به نام امام زین العابدین (ع)، اگر برای ادای قرض بود به نام امام هشتم (ع) و اگر برای سرکوبی دشمن بود، برای حضرت عباس (ع) می‌انداختند و روضه مربوط به مصائب و عزای او خوانده می‌شد؛ توسل به حضرت خضر (ع) در دوره زمانی ۴۰ روزه برای رفع گرفتاری انجام می‌شد (نفیسی، ۳۴؛ شیل، ۹۱؛ تحقیقات میدانی). جالب آن است که مثلا در کاشان زنان برای برخی حاجات که غالبا درباره آگاهی و خبر یافتن از چیزی است، به امامزاده شاه پلمون رفته، بدو متوسل می‌شوند (ماسه، 294).
وقتی اعتقادات دینی مردم با نیاز‌های ایشان و نیز برخی از عرف و عادات جامعه در هم آمیخته می‌شود، طیفی از باور‌ها و رسم‌ها را به وجود می‌آورد که با وجود غیر مستند بودن آنها به نصوص دینی، می‌تواند دارای ارزش مردم شناختی باشد. از جمله اینکه توسل به هر کدام از امامان و اولیا برای نیاز خاصی دانسته شده است. برای نمونه توسل به امام حسین (ع) برای حل مشکلات خانوادگی از گذشته‌های دور نزد زنان مرسوم بوده است، یا اگر مشکل بیماری بود، سفره‌ای به نام امام زین العابدین (ع)، اگر برای ادای قرض بود به نام امام هشتم (ع) و اگر برای سرکوبی دشمن بود، برای حضرت عباس (ع) می‌انداختند و روضه مربوط به مصائب و عزای او خوانده می‌شد؛ توسل به حضرت خضر (ع) در دوره زمانی ۴۰ روزه برای رفع گرفتاری انجام می‌شد.<ref>نفیسی، ۳۴؛ شیل، ۹۱؛ تحقیقات میدانی.</ref> جالب آن است که مثلا در کاشان زنان برای برخی حاجات که غالبا درباره آگاهی و خبر یافتن از چیزی است، به امامزاده شاه پلمون رفته، بدو متوسل می‌شوند.<ref>ماسه، 294.</ref>


توسل جستن در هر دو حالت فردی و گروهی انجام می‌شود. به جز نمونه‌های بسیار در حالت فردی، انجام دادن برخی از مراسم مانند دعاهایی مخصوص به صورت جمعی انجام می‌گیرد مانند دعای معروف توسل.
توسل جستن در هر دو حالت فردی و گروهی انجام می‌شود. به جز نمونه‌های بسیار در حالت فردی، انجام دادن برخی از مراسم مانند دعاهایی مخصوص به صورت جمعی انجام می‌گیرد مانند دعای معروف توسل.


در میان روش‌های گوناگون برای توسل، دعای معروف به توسل از شهرت بسیاری برخوردار است. در این دعا که به روایت ابن بابویه است، با نام بردن و توسل به پیامبر اکرم (ص) آغاز می‌شود و با حضرت فاطمه زهرا و امامان دوازده گانه (ع) ادامه می‌یابد (مجلسی، ۲۴۷/۹۹-۲۴۹؛ قمی، ۱۰۸-۱۱۰). این دعا که در میان مردم رواج بسیار دارد، بیشتر در شب‌های چهارشنبه هر هفته به صورت عمومی (در مساجد، حسینیه‌ها، زیارتگاه‌ها، به خصوص در مسجد جمکران قم و امامزاده صالح تجریش) و خصوصی (در منازل) انجام می‌شود. در این مراسم متوسلان با نشستن رو به سوی قبله، دعا می‌خوانند و با رسیدن به نام هر یک از معصومین (ع)، به ذکر کوتاهی از آن حضرت می‌پردازند. زمان انجام این دعا در انتخاب روضه‌هایی که همراه آن خوانده می‌شود، اثر می‌گذارد. مثلا اگر در ماه رمضان باشد، وقتی به اسم امام علی (ع) می‌رسند، روضه حضرت امیر را می‌خوانند؛ یا وقتی در ماه محرم باشد، با رسیدن به نام امام حسین (ع) روضه آن حضرت قرائت می‌شود؛ در ادامه تا به اسم امام جواد (ع) می‌رسند، روضة باب الحوائج خوانده می‌شود. این مراسم ادامه پیدا می‌کند تا وقتی به اسم امام زمان (ع) می‌رسند که در این وقت رو به قبله می‌ایستند و با ادای سلام و احترام به ایشان، مراسم تمام می‌شود.
در میان روش‌های گوناگون برای توسل، دعای معروف به توسل از شهرت بسیاری برخوردار است. در این دعا که به روایت ابن بابویه است، با نام بردن و توسل به پیامبر اکرم (ص) آغاز می‌شود و با حضرت فاطمه زهرا و امامان دوازده گانه (ع) ادامه می‌یابد.<ref>مجلسی، ۲۴۷/۹۹-۲۴۹؛ قمی، ۱۰۸-۱۱۰.</ref> این دعا که در میان مردم رواج بسیار دارد، بیشتر در شب‌های چهارشنبه هر هفته به صورت عمومی (در مساجد، حسینیه‌ها، زیارتگاه‌ها، به خصوص در مسجد جمکران قم و امامزاده صالح تجریش) و خصوصی (در منازل) انجام می‌شود. در این مراسم متوسلان با نشستن رو به سوی قبله، دعا می‌خوانند و با رسیدن به نام هر یک از معصومین (ع)، به ذکر کوتاهی از آن حضرت می‌پردازند. زمان انجام این دعا در انتخاب روضه‌هایی که همراه آن خوانده می‌شود، اثر می‌گذارد. مثلا اگر در ماه رمضان باشد، وقتی به اسم امام علی (ع) می‌رسند، روضه حضرت امیر را می‌خوانند؛ یا وقتی در ماه محرم باشد، با رسیدن به نام امام حسین (ع) روضه آن حضرت قرائت می‌شود؛ در ادامه تا به اسم امام جواد (ع) می‌رسند، روضة باب الحوائج خوانده می‌شود. این مراسم ادامه پیدا می‌کند تا وقتی به اسم امام زمان (ع) می‌رسند که در این وقت رو به قبله می‌ایستند و با ادای سلام و احترام به ایشان، مراسم تمام می‌شود.


در مجالس خصوصی که در منازل انجام می‌شود، از گذشته چنین مرسوم بود که با قرار دادن نوعی از چراغ، همچون چراغ زنبوری مردم را از برقراری مجلس دعا آگاه می‌ساختند که امروزه این عمل به وسيله لامپ‌های نئون تعبیه شده بر روی یک پایه صورت می‌گیرد. در مراسم دعای توسل علاوه بر دعوت‌های خصوصی، این چراغ‌ها بیانگر دعوت عام است (برای چگونگی انجام این دعا در برخی از شهر‌ها، نک‍‌: طباطبایی، ۶۳۴). به جز دعای توسل، از قدیم دعا برای توسل در اشکال گوناگون بوده که برای نمونه می‌توان به دعای امام جعفر صادق (ع) اشاره کرد که در الکافی کلینی آمده است (نک‍‌: ۷۵/۴).
در مجالس خصوصی که در منازل انجام می‌شود، از گذشته چنین مرسوم بود که با قرار دادن نوعی از چراغ، همچون چراغ زنبوری مردم را از برقراری مجلس دعا آگاه می‌ساختند که امروزه این عمل به وسيله لامپ‌های نئون تعبیه شده بر روی یک پایه صورت می‌گیرد. در مراسم دعای توسل علاوه بر دعوت‌های خصوصی، این چراغ‌ها بیانگر دعوت عام است.<ref>برای چگونگی انجام این دعا در برخی از شهر‌ها، نک‍‌: طباطبایی، ۶۳۴.</ref> به جز دعای توسل، از قدیم دعا برای توسل در اشکال گوناگون بوده که برای نمونه می‌توان به دعای امام جعفر صادق (ع) اشاره کرد که در الکافی کلینی آمده است.<ref>نک‍‌: ۷۵/۴.</ref>


علاوه بر دعای معروف توسل، برای توسل جستن و طلب شفاعت کردن راه‌های گوناگونی وجود دارد. همچون رفتن به زیارت به قصد طلب حاجت، بر پا داشتن عزاداری بزرگان دین برای رفع بلا و برآورده شدن حاجات، نذر کردن چیزی به نام ایشان و یا برای مرقدشان، به جا آوردن نماز توسل در میان نمازهای مستحب برای توسل به پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع). مردم ضمن توسل به بزرگان دین در بیان نیاز به یاری ایشان به هنگام شیوع بیماری‌های مهلکی چون وبا و طاعون و یا خشکسالی نذر می‌کردند تا بلا و مصیبت رفع شود (شکور زاده، ۳۳). همچنین مسافران، برای به سلامت رسیدن نیز متوسل می‌شده‌اند و برای رسیدن به مقصد نذر می‌کرده‌اند (سرنا، 275 ,271).  
علاوه بر دعای معروف توسل، برای توسل جستن و طلب شفاعت کردن راه‌های گوناگونی وجود دارد. همچون رفتن به زیارت به قصد طلب حاجت، بر پا داشتن عزاداری بزرگان دین برای رفع بلا و برآورده شدن حاجات، نذر کردن چیزی به نام ایشان و یا برای مرقدشان، به جا آوردن نماز توسل در میان نمازهای مستحب برای توسل به پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع). مردم ضمن توسل به بزرگان دین در بیان نیاز به یاری ایشان به هنگام شیوع بیماری‌های مهلکی چون وبا و طاعون و یا خشکسالی نذر می‌کردند تا بلا و مصیبت رفع شود.<ref>شکور زاده، ۳۳.</ref> همچنین مسافران، برای به سلامت رسیدن نیز متوسل می‌شده‌اند و برای رسیدن به مقصد نذر می‌کرده‌اند.<ref>سرنا، 275 ,271.</ref>


برای توسل گاه مراسم سفره بر پا می‌کنند. سفره‌ها نیز به نیت رفع پریشانی، سلامت مسافر، قرض، ناخوشی، زیارت، رفع اختلافات خانوادگی و دیگر حاجات انداخته میشود (شریعت زاده، ۳۸۹؛ نوبان، ۴۶-۴۹). برای این سفره‌ها آدابی مثل خواندن نماز و روضه و اشعاری به قصد توسل وجود دارد (شکور زاده، ۲۵، ۲۹؛ هدایت، ۵۹-۶۰؛ نفیسی، همانجا).
برای توسل گاه مراسم سفره بر پا می‌کنند. سفره‌ها نیز به نیت رفع پریشانی، سلامت مسافر، قرض، ناخوشی، زیارت، رفع اختلافات خانوادگی و دیگر حاجات انداخته می‌شود.<ref>شریعت زاده، ۳۸۹؛ نوبان، ۴۶-۴۹.</ref> برای این سفره‌ها آدابی مثل خواندن نماز و روضه و اشعاری به قصد توسل وجود دارد.<ref>شکور زاده، ۲۵، ۲۹؛ هدایت، ۵۹-۶۰؛ نفیسی، همانجا.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
 
*


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
خط ۲۸۳: خط ۲۸۷:
*GAL; Zammit, M. R., ''A Comparative Lexical Study of Qurºānic Arabic'', Leiden etc., 2002.
*GAL; Zammit, M. R., ''A Comparative Lexical Study of Qurºānic Arabic'', Leiden etc., 2002.
*Trimingham, S., The Sufi Orders in Islam, Oxford, 1971.
*Trimingham, S., The Sufi Orders in Islam, Oxford, 1971.
== پی‌نوشت ==
[[مفاهیم در بین ادیان و مذاهب]]
[[مفاهیم]] [[مفاهیم اسلامی]]
۳٬۴۸۸

ویرایش

منوی ناوبری