۳٬۴۸۸
ویرایش
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
جودی در سال 1302 ه. ق. وفات یافت و در مشهد مقدس در صحن نو در اطاقی مجاور با مقبره مرحوم شیخ بهایی به خاک سپرده شد. <ref> دایرة المعارف تشیع.</ref> | جودی در سال 1302 ه. ق. وفات یافت و در مشهد مقدس در صحن نو در اطاقی مجاور با مقبره مرحوم شیخ بهایی به خاک سپرده شد. <ref> دایرة المعارف تشیع.</ref> | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
وی مغازهی قنادی داشته و از این طریق امرار معاش میکرده است. قنادی و خانۀ او محل تجمع شعرایی بود که برای شنیدن مرثیههای شاعر به دیدارش میآمدند. «جودى» در سال 1301 قمرى درگذشته و در اتاقى از صحن نو، کنار مقبرۀ شیخ بهایى مدفون گردیده و اختر طوسى قطعهاى در رثاى وى سروده که این مصراع: «کند حسین به روز جزا شفاعت جودى» مادّه تاریخ آن است... .<ref>صد سال شعر خراسان، ص 190 تا 192.</ref> دکان قنادى «جودى» نزدیک سه راه بازار سرشور مشهد بوده و تا آخر عمر از همین مَمَر، امرار معاش مىکرده و با آنکه سواد خواندن و نوشتن درستى نداشته، طبعش روان، شعرش نیکو و ارادتش به آل الله زبانزد خاص و عام بوده است و در عین حال شاعرى بوده بذلهگو و نکتهسنج بوده است. <ref>همان، ص 190.</ref> | وی مغازهی قنادی داشته و از این طریق امرار معاش میکرده است. قنادی و خانۀ او محل تجمع شعرایی بود که برای شنیدن مرثیههای شاعر به دیدارش میآمدند. «جودى» در سال 1301 قمرى درگذشته و در اتاقى از صحن نو، کنار مقبرۀ شیخ بهایى مدفون گردیده و اختر طوسى قطعهاى در رثاى وى سروده که این مصراع: «کند حسین به روز جزا شفاعت جودى» مادّه تاریخ آن است... .<ref>صد سال شعر خراسان، ص 190 تا 192.</ref> دکان قنادى «جودى» نزدیک سه راه بازار سرشور مشهد بوده و تا آخر عمر از همین مَمَر، امرار معاش مىکرده و با آنکه سواد خواندن و نوشتن درستى نداشته، طبعش روان، شعرش نیکو و ارادتش به آل الله زبانزد خاص و عام بوده است و در عین حال شاعرى بوده بذلهگو و نکتهسنج بوده است. <ref>همان، ص 190.</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۱: | ||
===کتابها=== | ===کتابها=== | ||
* دیوان جودی | *دیوان جودی | ||
** '''درباره:''' | **'''درباره:''' | ||
*** دیوان او حدود سه هزار بیت است و بارها به چاپ رسیده است. شاعر در بخش «از مدینه تا مدینه» بیوفایی مردم کوفه، شقاوت و ستمگری فرماندهان و سپاهیان لشکر یزید، شهادت و مظلومیت حسین (ع) و برادران و فرزندان و اصحاب او، رنج وتعب زنان و کودکان آل رسول در اسارت بیشرمانه در کوفه و شام و سرانجام بازگشت غریبانه و مصیبتبار آنها به مدینه را با اشعاری جانگذار، تأثرآور و منقلبکننده به تصویر میکشد و میتوان آن را مقتلی منظوم به حساب آورد. نگاه شاعر به حادثۀ عاشورا نگاهی بینابین است؛ گاهی به مفهوم والای عشق و تجلّیات معشوق در کربلا و مفاهیم عرفانی اشارهای دارد و گاه با روحی سرشار از عواطف انسانی و احساسی به رثای سیدالشهدا (ع) میپردازد.<ref>دیوان کامل افصح الشعرا میرزا عبدالجواد جودی خراسانی، شامل: قصیدهها، مثنویها...، به اهتمام مهدی آصفی. تهران: جمهوری، 1386</ref> دیوان جودی، نخستین بار در ۱۲۹۹ق. به امر ناصرالدینشاه و بههمت میرزا سعید خان مؤتمنالملك (نیابت تولیت آستان قدس) در چاپخانه سنگی آستان قدس، به خط میرزا شفیع اعتمادالتولیه، چاپ شد<ref>گویا اولین کتابى بوده که در آن چاپخانه طبع شده است</ref> و در ۱۳۰۳ق. در مشهد تجدید چاپ گردید . دیوان جودی در ۱۶۰ص. در ۱۳۱۰ و ۱۳۷۲در تهران به چاپ رسیده است.<ref>[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1752441 یادداشت بازتکثیر کتاب] </ref> اشعار وی در اوزان و قالبهای متعدّد و متنوع سروده شده است و از استحکام و انسجام قوی برخوردار و مزیّن به صنایع لفظی و معنوی بوده و آیات و قصص قرآنی، احادیث و روایات که به صورتهای تلمیح و اقتباس و ترجمه در اشعار وی به کار رفته است، گواهی بر دانش قرآنی و حدیثی وی است. قسمت اعظم اشعار جودی پیرامون واقعه کربلا و پیامدهای آن است که تحت عنوان «از مدینه تا مدینه» دویست صفحه از دیوان او را شامل میشود. اشعار جودی عاری از تعقید و پیچیدگی بوده و ساده و سلیس و در خور فهم عموم و عوام است. | ***دیوان او حدود سه هزار بیت است و بارها به چاپ رسیده است. شاعر در بخش «از مدینه تا مدینه» بیوفایی مردم کوفه، شقاوت و ستمگری فرماندهان و سپاهیان لشکر یزید، شهادت و مظلومیت حسین (ع) و برادران و فرزندان و اصحاب او، رنج وتعب زنان و کودکان آل رسول در اسارت بیشرمانه در کوفه و شام و سرانجام بازگشت غریبانه و مصیبتبار آنها به مدینه را با اشعاری جانگذار، تأثرآور و منقلبکننده به تصویر میکشد و میتوان آن را مقتلی منظوم به حساب آورد. نگاه شاعر به حادثۀ عاشورا نگاهی بینابین است؛ گاهی به مفهوم والای عشق و تجلّیات معشوق در کربلا و مفاهیم عرفانی اشارهای دارد و گاه با روحی سرشار از عواطف انسانی و احساسی به رثای سیدالشهدا (ع) میپردازد.<ref>دیوان کامل افصح الشعرا میرزا عبدالجواد جودی خراسانی، شامل: قصیدهها، مثنویها...، به اهتمام مهدی آصفی. تهران: جمهوری، 1386</ref> دیوان جودی، نخستین بار در ۱۲۹۹ق. به امر ناصرالدینشاه و بههمت میرزا سعید خان مؤتمنالملك (نیابت تولیت آستان قدس) در چاپخانه سنگی آستان قدس، به خط میرزا شفیع اعتمادالتولیه، چاپ شد<ref>گویا اولین کتابى بوده که در آن چاپخانه طبع شده است</ref> و در ۱۳۰۳ق. در مشهد تجدید چاپ گردید . دیوان جودی در ۱۶۰ص. در ۱۳۱۰ و ۱۳۷۲در تهران به چاپ رسیده است.<ref>[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1752441 یادداشت بازتکثیر کتاب] </ref> اشعار وی در اوزان و قالبهای متعدّد و متنوع سروده شده است و از استحکام و انسجام قوی برخوردار و مزیّن به صنایع لفظی و معنوی بوده و آیات و قصص قرآنی، احادیث و روایات که به صورتهای تلمیح و اقتباس و ترجمه در اشعار وی به کار رفته است، گواهی بر دانش قرآنی و حدیثی وی است. قسمت اعظم اشعار جودی پیرامون واقعه کربلا و پیامدهای آن است که تحت عنوان «از مدینه تا مدینه» دویست صفحه از دیوان او را شامل میشود. اشعار جودی عاری از تعقید و پیچیدگی بوده و ساده و سلیس و در خور فهم عموم و عوام است. | ||
=== اشعار === | ===اشعار=== | ||
====خطبه حضرت سجّاد «ع» در شام==== | ====خطبه حضرت سجّاد «ع» در شام==== | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۱: | ||
{{ب| آن سر برهنهای که نگهداشتی به پای|در بزم عیش خویش یزید از جفا منم <ref> دیوان کامل میرزا عبد الجواد جودی خراسانی؛ ص 44.</ref> }} | {{ب| آن سر برهنهای که نگهداشتی به پای|در بزم عیش خویش یزید از جفا منم <ref> دیوان کامل میرزا عبد الجواد جودی خراسانی؛ ص 44.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}<br /> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ای خسروی که مالک ملک خدا تویی|مقصود ز آفرینش ارض و سما تویی }} | {{ب| ای خسروی که مالک ملک خدا تویی|مقصود ز آفرینش ارض و سما تویی }} | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۱: | ||
{{ب| هر مرغ را فغان به بهار است «جودیا»|مرغی که چهار فصل بود در نوا تویی }} | {{ب| هر مرغ را فغان به بهار است «جودیا»|مرغی که چهار فصل بود در نوا تویی }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۳: | ||
{{ب| میکُشد این غم مرا که از حرم تو|خَضم سیه رو کنیز کرد تمنّا }} | {{ب| میکُشد این غم مرا که از حرم تو|خَضم سیه رو کنیز کرد تمنّا }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{| class="" style="margin: 0 auto; " | |||
| class="b" |<span class="beyt"> ای ز غمت اشک چشم و آه دل ما</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">میرسد این بر ثری و آن به ثریّا </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> ای ز ازل در عزات در عوض اشک</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">خون شده جاری ز چشم آدم و حوّا </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> صبح ز سوز تو چاک کرده گریبان</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">بهر تو نیلی قبا بود شب یلدا </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> غیر تو ای تشنه لب کسی نشنیده</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">تشنه دهد جان، کسی کنار دو دریا </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> آه که از تیر و تیغ و نیزه نبودت</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">یکسر مویی دُرست در همه اعضا </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> تا به سر سینهی تو شمر مکان کرد</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">زُهره نهان شد ز سوز سینهی زهرا </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> جسم تو تا زیر سمّ اسب فکندند</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">ناله برآمد ز اهل عالم بالا </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> تا سرت از کین سَنان، به نوک سِنان کرد</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">گشت به پا در جهان قیامت عظما </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> نالم از این غم که ناکسی به تصدّق</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">بهر عیال تو نان ببخشد و خرما </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> میکُشد این غم مرا که از حرم تو</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">خَضم سیه رو کنیز کرد تمنّا </span> | |||
|} | |||
<br /> | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ای رفته سرت بر نی، وی مانده تنت تنها|ماندی تو و بنهادیم ما سر به بیابانها }} | {{ب| ای رفته سرت بر نی، وی مانده تنت تنها|ماندی تو و بنهادیم ما سر به بیابانها }} | ||
خط ۱۸۷: | خط ۲۲۲: | ||
{{ب| شاها، نه همین «جودی» جان بر تو فدا سازد|ای شه به فدای تو بادا همهی جانها }} | {{ب| شاها، نه همین «جودی» جان بر تو فدا سازد|ای شه به فدای تو بادا همهی جانها }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بیتو جز ناله مپندار مرا کاری هست|یا به جز محنت و اندوه و غمم یاری هست }} | {{ب| بیتو جز ناله مپندار مرا کاری هست|یا به جز محنت و اندوه و غمم یاری هست }} | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۴۱: | ||
{{ب| روز وارد شدن از خلق تماشایی شام|سر هر کوچه مرا گرمی بازاری هست }} | {{ب| روز وارد شدن از خلق تماشایی شام|سر هر کوچه مرا گرمی بازاری هست }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
====داغ پسر==== | ==== داغ پسر ==== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| داغى که حسین از غم اکبر به جگر داشت | جز خالق اکبر ز دل او که خبر داشت؟ }} | {{ب| داغى که حسین از غم اکبر به جگر داشت | جز خالق اکبر ز دل او که خبر داشت؟ }} | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۵۲: | ||
{{ب| مجنون شدى و سر به بیابان بنهادى | لیلاى جگر خون گر ازین قصّه خبر داشت }} | {{ب| مجنون شدى و سر به بیابان بنهادى | لیلاى جگر خون گر ازین قصّه خبر داشت }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
<br /> | |||
====داشتن سر عجب است!==== | ====داشتن سر عجب است!==== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۶۵: | ||
{{ب| تنِ بى سر عجبى نیست گر افتد روى خاک | سرِ سرباز ره عشق به پیکر عجب است }} | {{ب| تنِ بى سر عجبى نیست گر افتد روى خاک | سرِ سرباز ره عشق به پیکر عجب است }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
<br /> | |||
====چون شود امشب؟!==== | ====چون شود امشب؟!==== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} |
ویرایش