مسلم بن عقیل: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «مسلم بن عقیل بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب از قب...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۶: خط ۹۶:
بامداد آن‌ شب‌ هفتاد نفر از گماشتگان‌ خود را به همراهی محمد بن اشعث برای‌ دستگیری‌ مسلم‌ به‌ طرف ‌خانه‌ طوعه فرستاد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص372-373؛ الفتوح، ج5، ص53.</ref> مسلم‌ در خانه‌ طوعه‌ بود که ‌صدای‌ سُم‌ اسبان‌ و آواز سربازان‌ را شنید و دانست‌ برای‌ دستگیری‌ او آمده‌اند. در چنان‌ موقعیت‌ وظیفه‌ داشت‌ که ‌نخست‌ صاحب‌ خانه‌ را از گزند هجوم‌آوران‌ برکنار دارد. به‌ این‌ دلیل‌ فوری‌ برخاست‌ و با شمشیر کشیده‌ بر آنان ‌تاخت‌ و آنان‌ را از خانه‌ طوعه‌ بیرون‌ ریخت‌. سربازان‌ پسر زیاد چون‌ دلاوری‌ و ضرب‌ دست‌ او را دیدند، به‌ بام‌ها رفتند و با سنگ‌پرانی‌ و آتش‌ریزی‌ وی‌ را خسته‌ کردند. با این‌ همه‌ مسلم‌ تسلیم‌ نشد. <ref>همانجاها.</ref> مسلم‌ در آن‌ نبرد سخت‌ تعدادی‌ را به‌ هلاکت‌ رساند. در این‌ لحظه‌ بین‌ او و بَکر بن‌ حُمران‌ نبردی‌ سخت‌ درگرفت‌. بکر زخمی‌ شدید بر مسلم‌ وارد آورد و لب‌ بالایی‌ او را شکافت‌. مسلم‌ نیز بر سر وی‌ ضربه‌ای‌ کاری‌ زد و فریاد برآورد: آیا این‌ هنگامه ‌عظیم‌ برای‌ کشتن‌ فرزند عقیل‌ است‌؟ پس‌ ای‌ نفس‌ به‌ سوی‌ مرگ‌ بشتاب‌ که‌ از وی‌ گریزی‌ نیست‌! مسلم‌ این ‌بگفت‌ و از خانه‌ خارج‌ شد و بر سکوی‌ خانه‌ ایستاد و با شمشیر آخته‌ بر خصم‌ زبون‌ تاخت‌. پسر اشعث‌ که‌ فرمانده ‌سپاه‌ ابن ‌زیاد بود، گفت‌: مسلم‌ خودت‌ را به‌ کشتن‌ مده‌! تو در امانی‌ و کسی‌ با تو کاری‌ ندارد. مسلم‌ در حالی‌ که ‌رجز می‌خواند، می‌جنگید: <ref>تاریخ طبری، ج5، ص374؛ مروج الذهب، ج3، ص253-254؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص93.</ref>
بامداد آن‌ شب‌ هفتاد نفر از گماشتگان‌ خود را به همراهی محمد بن اشعث برای‌ دستگیری‌ مسلم‌ به‌ طرف ‌خانه‌ طوعه فرستاد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص372-373؛ الفتوح، ج5، ص53.</ref> مسلم‌ در خانه‌ طوعه‌ بود که ‌صدای‌ سُم‌ اسبان‌ و آواز سربازان‌ را شنید و دانست‌ برای‌ دستگیری‌ او آمده‌اند. در چنان‌ موقعیت‌ وظیفه‌ داشت‌ که ‌نخست‌ صاحب‌ خانه‌ را از گزند هجوم‌آوران‌ برکنار دارد. به‌ این‌ دلیل‌ فوری‌ برخاست‌ و با شمشیر کشیده‌ بر آنان ‌تاخت‌ و آنان‌ را از خانه‌ طوعه‌ بیرون‌ ریخت‌. سربازان‌ پسر زیاد چون‌ دلاوری‌ و ضرب‌ دست‌ او را دیدند، به‌ بام‌ها رفتند و با سنگ‌پرانی‌ و آتش‌ریزی‌ وی‌ را خسته‌ کردند. با این‌ همه‌ مسلم‌ تسلیم‌ نشد. <ref>همانجاها.</ref> مسلم‌ در آن‌ نبرد سخت‌ تعدادی‌ را به‌ هلاکت‌ رساند. در این‌ لحظه‌ بین‌ او و بَکر بن‌ حُمران‌ نبردی‌ سخت‌ درگرفت‌. بکر زخمی‌ شدید بر مسلم‌ وارد آورد و لب‌ بالایی‌ او را شکافت‌. مسلم‌ نیز بر سر وی‌ ضربه‌ای‌ کاری‌ زد و فریاد برآورد: آیا این‌ هنگامه ‌عظیم‌ برای‌ کشتن‌ فرزند عقیل‌ است‌؟ پس‌ ای‌ نفس‌ به‌ سوی‌ مرگ‌ بشتاب‌ که‌ از وی‌ گریزی‌ نیست‌! مسلم‌ این ‌بگفت‌ و از خانه‌ خارج‌ شد و بر سکوی‌ خانه‌ ایستاد و با شمشیر آخته‌ بر خصم‌ زبون‌ تاخت‌. پسر اشعث‌ که‌ فرمانده ‌سپاه‌ ابن ‌زیاد بود، گفت‌: مسلم‌ خودت‌ را به‌ کشتن‌ مده‌! تو در امانی‌ و کسی‌ با تو کاری‌ ندارد. مسلم‌ در حالی‌ که ‌رجز می‌خواند، می‌جنگید: <ref>تاریخ طبری، ج5، ص374؛ مروج الذهب، ج3، ص253-254؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص93.</ref>


{{شعر}}
{{ب| اَقْسَمْت‌ُ لا اُقْتَل‌ُ اِلاّ حُرّا | اَکْرَه‌ُ اَن‌ْ اُخْدَع‌َ اَوْ اُغَرّا}}
{{ب| اَقْسَمْت‌ُ لا اُقْتَل‌ُ اِلاّ حُرّا | اَکْرَه‌ُ اَن‌ْ اُخْدَع‌َ اَوْ اُغَرّا}}


خط ۱۰۱: خط ۱۰۲:


{{ب| کُل‌ُّ امْرِی‌ءٍ یوْماً یلاقی‌ شَرّا | ضَرْب‌َ غُلام‌ٍ قَط‌ُّ لَم‌ْ یفِرّا}}
{{ب| کُل‌ُّ امْرِی‌ءٍ یوْماً یلاقی‌ شَرّا | ضَرْب‌َ غُلام‌ٍ قَط‌ُّ لَم‌ْ یفِرّا}}
{{پایان شعر}}


من‌ سوگند یاد کرده‌ام‌ که‌ جز آزادانه و شرافتمندانه کشته‌ نشوم‌، گرچه‌ مرگ‌ را بسیار ناگوار می‌دانم‌.
من‌ سوگند یاد کرده‌ام‌ که‌ جز آزادانه و شرافتمندانه کشته‌ نشوم‌، گرچه‌ مرگ‌ را بسیار ناگوار می‌دانم‌.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۲:


و در رجز دیگری‌ چنین‌ خواند:
و در رجز دیگری‌ چنین‌ خواند:
 
{{شعر}}
{{ب| هُوَ الْمَوْت‌ُ فَاصْنَع‌ْ وَیک‌َ ما اَنْتَ صانِع | فَصَبْراً لاَِمْرِاللهِ جَل‌َّ جَلالُه‌ُ}}
{{ب| هُوَ الْمَوْت‌ُ فَاصْنَع‌ْ وَیک‌َ ما اَنْتَ صانِع | فَصَبْراً لاَِمْرِاللهِ جَل‌َّ جَلالُه‌ُ}}


{{ب| فَاَنْت‌َ بِکَاس‌ِ الْمَوْت‌ِ لاشَک‌َّ جارِع‌ُ| فَحُکْم‌ُ قَضاءِ اللهِ فِی‌ الْخَلْق‌ِ ذایع‌ُ}}
{{ب| فَاَنْت‌َ بِکَاس‌ِ الْمَوْت‌ِ لاشَک‌َّ جارِع‌ُ| فَحُکْم‌ُ قَضاءِ اللهِ فِی‌ الْخَلْق‌ِ ذایع‌ُ}}
 
{{پایان شعر}}
مرگ فرا می‌رسد. وای بر تو! پس هر آنچه می‌خواهی انجام بده، زیرا که‌ جام‌ مرگ‌ را بدون‌ تردید خواهی‌ نوشید.
مرگ فرا می‌رسد. وای بر تو! پس هر آنچه می‌خواهی انجام بده، زیرا که‌ جام‌ مرگ‌ را بدون‌ تردید خواهی‌ نوشید.


خط ۱۵۸: خط ۱۶۰:


امام حسین (ع)‌ آن‌ شب‌ را در آنجا ماندند و به‌ یاد مسلم‌ اشک‌ ریختند و این‌ اشعار را زمزمه‌ می‌کردند: <ref>الفتوح، ج5، ص72.</ref>
امام حسین (ع)‌ آن‌ شب‌ را در آنجا ماندند و به‌ یاد مسلم‌ اشک‌ ریختند و این‌ اشعار را زمزمه‌ می‌کردند: <ref>الفتوح، ج5، ص72.</ref>
 
{{پایان شعر}}
{{ب| وَ اِن‌ْ یکُن‌ اْلاَبدان‌ُ لِلْمَوْت‌ِ اُنْشِأَت‌ | فَقَتْل‌ُ امْرِی‌ءٍ بِالسَّیف‌ِ فِی‌ اللهِ اَفْضَل}}
{{ب| وَ اِن‌ْ یکُن‌ اْلاَبدان‌ُ لِلْمَوْت‌ِ اُنْشِأَت‌ | فَقَتْل‌ُ امْرِی‌ءٍ بِالسَّیف‌ِ فِی‌ اللهِ اَفْضَل}}
 
{{پایان شعر}}
اگر پیکر انسان‌ها، برای‌ مرگ‌ آفریده‌ شده‌است‌، پس‌ کشته‌ شدن‌ در راه‌ خدا به‌ وسیله‌ شمشیر ترجیح‌ دارد.
اگر پیکر انسان‌ها، برای‌ مرگ‌ آفریده‌ شده‌است‌، پس‌ کشته‌ شدن‌ در راه‌ خدا به‌ وسیله‌ شمشیر ترجیح‌ دارد.


خط ۱۹۸: خط ۲۰۰:


تعزیه‌ای نیز با نام طفلان مسلم شهرت خاصی دارد که بر اساس روایات غیر مستند و مخدوش ساخته شده است و با رویکردی غالباً عاطفی شکل گرفته و در آن گزاره‌های ضد و نقیض زیادی وجود دارد که اصل داستان را غیر باور می‌کند و تعزیه‌نویسان صرفاً می‌خواسته‌اند مظلومیت دو طفل را برجسته نمایند.
تعزیه‌ای نیز با نام طفلان مسلم شهرت خاصی دارد که بر اساس روایات غیر مستند و مخدوش ساخته شده است و با رویکردی غالباً عاطفی شکل گرفته و در آن گزاره‌های ضد و نقیض زیادی وجود دارد که اصل داستان را غیر باور می‌کند و تعزیه‌نویسان صرفاً می‌خواسته‌اند مظلومیت دو طفل را برجسته نمایند.
==پی نوشت==
۱۰٬۰۷۲

ویرایش

منوی ناوبری