حسینعلی منشی
حسینعلی منشی فرزند محمد صادق، که تخلّص شعری خود را از نام خانوادگیاش انتخاب کرده بود در سال 1271 ه. ش در شهر کاشان دیده به جهان گشود. پدرش از بازرگانان آن شهر بود و هنگامی که کودکی بیش نبود، پدر خود را از دست داد و داییاش مرحوم ناصری که از شعرا و مورخین بود، سرپرستی او را به عهده گرفت. وی علوم متداولهی زمان را در زادگاه خود فرا گرفت و در سال 1315 شمسی به استخدام فرهنگ درآمد و به تدریس ادبیات در دبیرستانهای کاشان پرداخت، و سالیان دراز به تعلیم و تربیت جوانان همت گماشت.
وی که ریاست «انجمن ادبی صبا» در کاشان را به عهده داشت، از همان کودکی به سرودن شعر پرداخت و در ادبیات فارسی و عربی بخصوص در فنون شعر به کمال رسید. منشی از شاعران توانا و از گویندگانی بود که در شعر مقامی والا داشت و هنرش غزل سرایی، و سبکش تلفیقی از سبک سعدی و حافظ بود. دیوان اشعارش حدود بیست هزار بیت میباشد که انتشار یافته است. منشی به سال 1349 شمسی چشم از جهان فروبست. [۱]
جای اشک از دیدگان گر خون دل ریزم بجاست | ز آنکه ماه ماتم و اندوه و غم را ابتداست | |
زین هلال ماه ماتم کز افق شد آشکار | یا رب از بهر چه دلها را چنین محنت فزاست | |
این عزا از کیست یا رب کز برایش در جنان | حضرت خیر البشر خونین دل و صاحب عزاست | |
این عزا از کیست یا رب کز علیّ مرتضی | تا به دامن اشک غم جاری به هر صبح و مساست | |
این عزا از کیست یا رب کز برای تسلیت | دل غمین روح الامین در خدمت خیر النّساست | |
این مه اندوه و غم گویا محرّم نام اوست | وندر این مه شاه دین مقتول تیغ اشقیاست | |
گوشوار عرش یزدان شاه مظلومان حسین | آن که از پا تا به سر آیینهی ایزد نماست | |
ناز پرورد نبی آرامش جان حسن | زینت آغوش زهر نور چشم مرتضاست | |
اولین مخلوق و دوم سبط و سوم رهنمای | والد چارم امام و پنجم آل عباست | |
آن که در قرآن خدایش پاک خواند و پاکزاد | آیهی تطهیر بر قولم در این دعوی گواست | |
ای شهید تشنه کام ای قره العین بتول | کز رخت روشن چراغ دودمان مصطفی است | |
خواهشت گر آب بود اینک به چشم شیعیان | قطرهها و جویهای و دجلهها و بحرهاست | |
دیدهام از اشک طوفانی بود شاها ببین | یک نظر برگفته «منشی» که طوفان البکاست |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1129-1130.
پی نوشت
- ↑ سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج 5، ص 3395.