هاشم شیرازى
زندگینامه
نامش محمد هاشم،تخلص شعرىاش«هاشم»و از شعراى سدۀ سیزدهم هجرى است.از تاریخ تولد و درگذشت او اطلاعى نداریم.
شیخ مفید(داور)در شرح حال او نگاشته است:
«هاشم شیرازى:الحاج شیخ محمد هاشم،برادر کهتر امام جمعه و جماعت:شیخ ابو تراب که معروف هر دیار بوده،و خود شیخ مذکور نیز امامت جماعت مىنمود و در وقتى که برادر مهتر او به تهران رفت،چندى به جاى برادر نماز جمعه مىکرد،و از اهل علم مىبود و اشعار در مراثى و غیرها دارد،و چون متصلب در امر به معروف و نهى از منکر بود،بعضى از اجلاف اشعارى چند از زبان او ساخته و در جهان منتشر کردند....» [۱]
سبک شعرى
هاشم شیرازى به دو زبان فارسى و عربى شعر مىسروده و در زمرۀ شاعران ذو اللسانین است.
در تذکرۀ مرآة الفصاحه نمونههایى از شعر عربى و فارسى او آمده است، [۲] و از شیوۀ بیانى اشعار فارسى او پیدا است که در سبک عراقى طبعآزمایى مىکرده.
دامنۀ تأثیر آثار عاشورایى
ابیات منتخبى که از مراثى منظوم او در تذکرۀ مرآة الفصاحه آمده،گویا برگزیدهاى از ترکیببند عاشورایى او باشد.این ابیات برگزیده،در عین روانى از ساختار لفظى قابل قبولى برخوردارند.متأسفانه به خاطر عدم دستیابى به اشعار عاشورایى او نمىتوان پیرامون میزان تأثیرگذارى آنها سخنى گفت،ولى چون وى از روحانیان بنام زمان خود بوده و از ائمۀ معروف جماعات شیراز به شمار مىآمده،طبعا آثار منظوم ماتمى او در میان علاقهمندان به وى و مردم متدین شیراز معروف بوده و بازتاب درخورى در زادگاه او داشته است.
برگزیدۀ آثار عاشورایى
اى پرتو جلال و جمال و بهاى حق وى مظهر کمال و صفا و ضیاى حق اى تربت مقدس تو فتح کارها وى مرقد منیر تو،کوى صفاى حق زینب چو دید جسم برادر به خون تپان گفتا:فدات جان من،اى جان مصطفى! چون شد که باد حادثه افکند بر زمین این نخل سربلند ز بستان مصطفى؟ آن دم که جسم پاک على اکبرش تپید در خاک و خون،به دامن صحراى کربلا شد ناامید و گفت به حسرت به نعش او بر این سراى یا ولدى!بعدک العفا فریاد العطش به سما مىرود هنوز از دشت کربلا،به هزاران فغان و آه سرهاى سروران،به سر نیزۀ جفا وز سیلى خسان،گل رخسار ما سیاه آه از دمى که عترت و اولاد مصطفى کردند رو به مقتل سلطان کم سپاه دیدند پیکر شهدا گشته چاک چاک بىدست و پا و بىسر و بىافسر و کلاه [۳]
محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص 349-350.