آذری طوسی
نور الدّین حمزة بن علی ملک طوسی بیهقی اسفراینی، نسب وی به احمد بن محمّد زمجی هاشمی مروزی میرسد. او از پیشوایان متصوفه شیعی مذهب و از دانشمندان و ادیبان و شاعران بنام قرن نهم هجری است. وجه تسمیهی وی بنا به قول خود او به جهت تولد او در ماه آذر به نام «آذری» است.
نخست مدح شاهرخ شاه را میکرد، ولی پس از چندی به درک محضر شیخ محی الدّین طوسی غزالی نایل شد و از او اخذ طریقت و حدیث کرد و تغییر حالی یافت و در سلک درویشی درآمد و همراه او سفری به حج رفت و کتاب سعی الصفا را در حرم نوشت پس از درگذشت شیخ در حلب، دست ارادت به شاه نعمت اللّه ولی داد و پس از سفر مجدّد حج به هندوستان رفت و از دهلی به دکن و به درگاه احمد شاه بهمنی که از دوستداران صوفیه بود، درآمد و به دستور او سرودن منظومهی «بهمن نامه» را آغاز کرد و از او صله یافت. وی پس از سفر هند سی سال در اسفراین به فراغ خاطر زندگی کرد و به تدریج هرچه از بهمننامه به نظم میآورد به دار الملک دکن میفرستاد.
آذری به سال 866 هجری در اسفراین درگذشت. وی مداح اهل بیت (ع) است و قصاید بسیار در منقبت امیر المؤمنین علی (ع) و فرزندان گرامی وی (ع) دارد. ترکیببندی نیز در رثای حسین بن علی (ع) سروده است که بسیار پرسوز است.
آثار وی عبارتند از: «سعی الصفا» در مناسک حج، «طغرای همایون»، «جواهر الاسرار» مشتمل بر اسرار حروف مقطّعهی قرآنی، «بهمننامه» که منظومهای است در شرح پادشاهی شهریاران بهمنی دکن، «غرائب الدنیا و عجایب الاعلا» در مطالب فلسفی، «دیوان اشعار» که مشتمل بر قصاید و غزلیات و ترکیببند و ترجیعبند و قطعات و رباعیات. بسیاری از قصاید وی در مدح اهل بیت (ع) است. [۱]
قصیده: در مدح اهل بیت [۲]
چنانکه هست فلک را دوازده تمثال | که آفتاب بر آن دوره میکند مه و سال | |
بر آسمان ولایت دوازده برجاند | چو آفتاب نبوت همه در اوج کمال | |
قضا چو آینهی روح احمدی میریخت | بریخت ز آینهی او دوازده تمثال | |
مثل دوازده ماه و دوازده کوکب | به آفتاب نبوت نموده استقبال | |
ستارگان سپهر ولایت شرفاند | که ایمناند ز نقصان احتراق و وبال | |
سپهر فضل و شرف هر یکی به استغنا | جهان علم و عمل هر یکی به استقلال | |
مصدر آن ولایت که جبرئیل امین | بود بحرمتشان مفتخر به صف نعال [۳] | |
شهان بیسپه و خسروان بیشمشیر | ملوک بیحشم و اغنیای بیاموال | |
مجاوران صوامع نشین عالم قدس | مقربان سرا پردهی جمال و جلال | |
فرشتگان زمیناند زانکه نگذشتست | خطا و معصیّت و کفر و ظلمشان به خیال | |
هر آنچه حکم کنند از اوامر ملکوت | ملایک از پی آن میروند به استعجال | |
نگین دولتشان مهر دفتر ارزاق | مطیع رایتشان میر لشکر آجال [۴] | |
ز آفتاب نبوت صدور این انجم | مثال صورت تفصیل آمد از جمال | |
ازین دوازده برج و دوازده خورشید | علیست مهر سپهر کمال و مطلع آل | |
علی است آن که به کنه حقیقتش نرسد | به غیر ذات خداوند ایزد متعال | |
کمال و فضل علی را چه حاجت تعریف | که هست یوسف ما را جمال او دلال [۵] |
سوراخ میشود دل ما چون گل حسین | هرجا که ذکر واقعهی کربلا رود | |
گر خلق را خدای بگیرد به اولیا | ترسم که این معامله با انبیا رود |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 781-782.