محمد بن الحسن بن زین الدین
محمّد بن حسن بن زین الدّین (شهید ثانی) علی بن احمد العاملی فاضلی محقق و کنجکاو و فقیهی دریاآسا. وی در ظهر روز دوشنبه دهم ماه شعبان سال 980 ه. ق متولّد شده است. نخست نزد پدرش و سیّد محمد مؤلف «مدارک» درس خواند و حدیث و علم اصول و دیگر علوم را آموخت و تألیفات ایشان را بهصورت درس فراگرفت و پس از آن به مکّه مشرف شد و از میرزا محمد استرآبادی مؤلف کتاب «رجال» علم حدیث آموخت آنگاه به دیار خویش برگشت و سپس عازم عراق و پس از آن به مکه رفت و تا پایان عمر در آنجا به سر برد.
آثار: «شرح تهذیب الاحکام و شرح استبصار» در سه جلد، «حاشیه بر شرح لمعه» در دو جلد، «حاشیه بر اصول معالم الدین»، «حاشیه اصول کافی» و حاشیههای گوناگون، «کتاب روضة الخواطر و نزهة النواظر» در سه جلد و ... و دیوان شعر.
مؤلف کتاب امل الآمل میگوید: «زین الدّین شعر خوب میگفته است» فرزندش گفته است: «پدر من اشعاری پسندیده مشتمل بر اندرز و نغز فراوان دارد و نامه و منشداتی از او باقی است.»
فرزندش شیخ علی در جزء دوم کتاب «الدر المنثور» وی را عالمی عامل و فاضلی کامل و پارسایی دادگر و پاکدامنی عابد و پرهیزگاری زاهد که مورد پسند همگان بوده و از دنیا و اهل آن بیمناک و حافظه و هوشمندی و اندیشهای در کمال آراستگی داشته و همواره کارهایش را محض تقرب به خدا انجام میداده است و همگی عمرش را به تصنیف و عبادت و بهرهیابی و بهره دهی به دیگران به انجام رسانیده توصیف نموده است.
نامبرده از بلاد جبل عامل به دمشق میرفت و مدّتی آنجا ماندگار شد و با دانشمندان عامه (اهل سنت) ارتباط و آمیزش داشته است و به طرز شایستهای با آنان رفتار میکرد.
همسرش حکایت میکند آن شب که دار فانی را وداع گفت در تمام شب از اطاقی که جنازهی او در آنجا گذاشته شده بود صدای تلاوت قرآن به گوش میرسید.
و زمانیکه به طواف کعبه مشغول بود مردی به او رسید و یکی از گلهای زمستانی که در مکّه وجود نداشت و فصل چنان گلی هم نبود به وی داد. پرسید این گل را از کجا آوردی؟ پاسخ داد: از خرابات. و سپس آن مرد از نظرش ناپدید شد.
وی در شب دوشنبه دهم ذیقعده سال 1030 ه. ق سال وفات شیخ بهایی در 53 سالگی در مکّه مکرمه درگذشت و در قبرستان معلّی نزدیک مزار حضرت خدیجه به خاک سپرده شده است. [۱]
1- کیف ترقی دموع أهل الولاءو الحسین الشهید فی کربلاء
2- جدّه المصطفی الأمین علیالوحی من اللّه خاتم الأنبیاء
3- و أبوه أخو النبی علیّآیة اللّه سیّد الأوصیاء
4- أمّه البضعة البتول، أخوهصفوة ألاولیاء و الأصفیاء
5- یا لها من مصیبة اصبح الدین بها فی مذلة و شقاء
6- لیت شعری ما عذر عبد محبجامد الدّمع ساکن الأحشاء
7- و ابن بنت النبی أضحی ذبیحامستهاما مرملا بالدماء
8- و حریم الوصی فی أسر ذلّفاقدات الآباء و الأبناء
9- و علیّ خیر العباد أسیرفی قیود العدی حلیف العناء
10- مثل هذا جزاء نصح نبیّکلّ عن نعته لسان الثناء
11- أسس السابقون بیعة غدرو بنی اللاحقون شرّ بناء
12- حرفوا بدلوا اضاعوا اقاموابدعا بالعناد و الشحناء [۲]
1- چگونه با آنکه حضرت سید الشهداء در سرزمین کربلا به درجهی شهادت رسید، دوستان آن حضرت از گریه خودداری میکنند.
2- جدّ آن حضرت، پیامبر برگزیدهایست که امین وحی خدا و خاتم پیامبران بوده است.
3- پدرش برادر رسول خدا (ص) و آیت خدا و سیّد اوصیاء پیامبران است.
4- مادر پاکگوهر او پارهی تن پیامبر و برادر او برگزیده اولیا و برگزیدگانست.
5- ای وای از این مصیبت که بر اثرش دین به خاک مذلت و تیرهروزی نشست.
6- ای کاش میدانستم چه عذری خواهد آورد بندهای که آرامش دارد و در اندوه او نمیگرید.
7- چگونه نگرید و حال آنکه فرزندزادهی پیامبر خدا شهید شده و در حالیکه از کار مردم بیحقیقت حیرتزده گردیده، به خون خود آغشته شده است و او را سر بریده و خونآلود، بر خاک رها کردهاند.
8- و حریم وصّی رسول خدا و پردگیان او (زنان خاندان علی «ع») در بند اسیری و ذلّت درآمده و پدران و فرزندان خود را از دست دادهاند.
9- و حضرت سجّاد (ع) که از بهترین بندگان خداست اسیر گردیده و با کمال رنج و ناراحتی در زنجیر کافران درآمده است.
10- آری این اعمال ناپسند نتیجهی زحمت و رنجی بوده که رسول خدا در هدایت آنان تحمّل کرد، آن رسولی که زبان ستایش از نیایش او عاجز است.
11- پیشینیان این قوم اساس بیعت خیانت را نهادند و آیندگان بر آن اساس بنای تبهکاری بالا بردند.
12- آری دین خدا را تحریف کردند و سنّت پیامبر (ص) را تغییر دادند و دین را تباه گردانیدند و حقوق اهل بیت را نابود ساختند و از سر کینه و بدخواهی بدعتهای دشمنی و بدبختکننده رواج دادند.
1- یا خلیلیّ باللطیف الخبیرو بودّ أضحی لکم فی الضمیر
2- خصصا بالثنا إماما جلیلاو خلیلا أضحی عدیم النضیر [۳]
1 و 2- ای دو دوست من به آن خدایی که به آفریدگان خود مهربان است و از راز درون همگان اطلاع دارد و به آن دوستی که از شما در دل دارم ستایش و نیایش خود را ویژهی پیشوایی قرار دهید که بزرگوار و ارجمند و بینظیر است.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 437-438.