وعظ
وعظ در مفهوم کاربردی، به معنی سخنرانی در مجالس و محافل مذهبی با مضمون مباحث اعتقادی، کلامی، تاریخی و ... است.
مفهوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وعظ در لغت به معنی پند دادن است. همچنین «ابن فارس» وعظ را ترساندن و «راغب اصفهانی» در مفردات آن را سخنی که موجب نرمی و رقت قلب شود، معنا کردهاند. اما به جز معنای کلی وعظ در فرهنگ اسلامی اصطلاحا به سخنرانی یک شخص عالم با مضامین مذهبی برای جمعی از مردم که در یک مکان گرد آمدهاند، گفته میشود. به وعظ کنند نیز واعظ میگویند.
در قرآن و احادیث[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وعظ و واژههای مشابه آن در آیات متعددی از قرآن به کار رفته است. از جمله نحل،90؛ سبا، 46؛ مجادله، 3؛ یونس، 57 و هود، 120. نصایح لقمان به فرزندش نیز در قرآن آمدهاست. (لقمان 13-19) پیامبر اکرم(ص) نیز از این شیوه برای راهنمایی و روشنگری مردم استفاده میفرمود. بخشی از این موعظه ها در قالب وصایای پیامبر به اصحاب در منابع حدیثی باقی ماندهاست. پس از پیامبر این سنت را امامان شیعه نیز ادامه دادهاند. در منابع اسلامی هم روایاتی با موضوع تشویق به موعظه آمدهاست. امام علی(ع) خطاب به فرزندش امام حسن(ع) فرمودند: «قلبت را با موعظه زنده کن» (نهج البلاغه، نامه 31)
تاریخچه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وعظ و موعظه از دیرباز شیوه ای قدیمی و مرسوم در میان انسانهای والا و صاحب حکمت برای نصیحت و آگاهی بخشی و تذکر مخاطبان بوده است. ظاهرا نخستین بار وعظ گفتن توسط مشایخ صوفیه انجام شدهاست که در حلقه شاگردان و مریدان خود یا برای عموم مردم، نوعی سخنرانی با لحن گفتاری ایراد میکردند. مضمون اصلی این سخنرانیها تذکر و انذار، دعوت به زهد و پرهیز از دنیا، تزکیه و تهذیب نفس و بیان معارف عرفانی و صوفیانه بودهاست. مواعظ برخی از این شیوخ توسط شاگردانشان ثبت و در قالب کتاب و رساله منتشر شده که از آن جمله میتوان به مجالس سبع، مقالات شمس تبریزی و فیه ما فیه اشاره کرد. استقبال عموم مردم از این مجالس که عموما در خانقاهها برگزار میشد، سبب شد این الگو توسط عالمان اسلامی هم برای تبلیغ دین استفاده شود.
از دوران صفویه و با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران و رونق یافتن مجالس عزاداری به تدریج مفهوم وعظ از سخنرانی اخلاقی به سخنرانی عزاداری تغییر کرد. در معنای جدید وعظ عنوان کلی است که برای عموم سخنرانی ها در مجالس و محافل مذهبی با مضمون مباحث اعتقادی، کلامی، تاریخی و ... به کار میرود. آیات قرآن، حدیث، اشعار، سخنان بزرگان، حکایات آموزنده، ضرب المثلها و باورهای عامه از جمله منابع مورد استفاده در وعظ بوده اند. از دوره مشروطه و متاثر از تحولات اجتماعی سیاسی جامعه ایران مباحث سیاسی هم به مجالس وعظ وارد شد و به ویژه در دوره انقلاب اسلامی و رواج یافت. به مرور زمان وعظ به حرفهای مشخص تبدیل شد که ورود به آن مستلزم آموزشهایی خاص بود. متصدی این آموزشها در گذشته وعاظ پیشکسوت بودند.
آموزش وعظ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تدوین کتاب با هدف آموزش وعظ و انتقال تجربه در بین وعاظ مرسوم است. این کتابها ار به چهار دسته میتوان تقسیم کرد:
- کتابهایی که مشخصا با هدف آموزش وعاظ و بیان ویژگیها و بایستها و نبایستهای وعظ نگاشته شدهاند، مانند کبریت احمر اثر محمد باقر بیرجندی
- کتابهایی که مجموعه سخنرانیهای یک واعظ را در دورهای مشخص شامل میشود. مانند فوائدالمشاهد و نتایج المقاصد که مجموعه منبرهایی از جعفر شوشتری است.
- کتابهایی که مولفان آنها را به عنوان سرمشق و نمونه مجلس وعظ برای آموزش و تقلید وعاظ جوانتر و مبتدی تدوین کردهاند: مانند عنوان الکلام اثر محمد باقر فشارکی اصفهانی و مجالس نظامیه اثر رفیع نظام العلما تبریزی
- یادداشتهای واعظ قبل یا بعد از منبر. مانند مجالس المتقین اثر محمد تقی برغانی
در دوره معاصر حوزههای علمیه و هم دولتها کوشیدهاند با تاسیس سازمانهایی به آموزش وعظ مطلوب خود بپردازند. راه اندازی موسسه وعظ و خطابه (1315) و دارالتبلیغ (1344) در دوره پهلوی از جمله مهم ترین این تلاشها بودهاست.