روضه خوانی
روضه خوانی اصطلاحی است که در مورد برپایی مجالس سوگواری امام حسین (ع) و هر مجلسی که به منظور ذکر فضایل، مصائب و شرح نحوه شهادت و ظلمها و ستمهای وارد شده بر ائمه معصومین (ع)، به کار میرود.[۱] روضهخوانها اغلب نظم و نثر را با هم ترکیب میکنند و به شیوهای خاص بر بالای منبر به ذکر مصائب امام حسین (ع) و وقایع عاشورا میپردازند. روضه خوانی از سویی بیان وقایع تاریخی است، اما به لحاظ شکل، هنر خاصی از نوع بیان در آن به کار رفته است. جنبه آوازی، انتخاب مطالب، تلفیق آنها با یکدیگر، استفاده از شعر و تعابیر عاطفی همه اینها ماهیت روضه خوانی را از صورت تاریخی محض درآورده و آن را به نوعی کار هنری و شعاری تبدیل کرده است. [۲]
روضه خوانی در ایران
روضه و روضهخوان به سال 900 هجری قمری یعنی عصر فاضل متبحر، و زمان ملاحسین کاشفی که «روضه الشهداء» را تألیف کرد، برمیگردد، پیش از این سال، افرادی که به این کار مشغول بودند، اسم مخصوصی نداشتند. «روضه الشهداء» کتابی است مشتمل بر تاریخ مصیبتهای حضرت رسول (ص) و تفصیل احوال امامان شیعه، به ویژه شرح وقایع کربلا که به نثر فارسی و با اشعار و نثر عربی نوشته شده است. این کتاب در ایران با اقبال بسیار روبهرو شد تا جایی که دست به دست میگشت و بر منبرها خوانده میشد و مردم میگریستند. از همین رو، به مرور زمان، کسانی که کتاب روضه الشهداء را میخواندند، به روضهخوان و این مجالس که در آن کتاب روضهالشهداء خوانده میشد، به روضه شهرت یافت. [۳]
اقسام روضه خوانی
روضه خوانی به سه قسمت تقسیم میشود: «مقدمه»، «اوج» و «فرود». مقدمه روضه همان اشعار ابتدای روضه است که در پردههای پایین خوانده میشود. کمکم روضهخوان صدای خود را بالا میبرد و بر سرعت جملات میافزاید تا جایی که به بالاترین سطح خود میرسد که «اوج روضه» نام دارد. روضهخوان، مستمع را زیاد در این حال نگه نمیدارد و بعد از گفتن جمله متناسب این قسمت که معمولاً سوزناکترین جملات روضه است، با یک مکث کوتاه و فرود آوردن صدا، روضه را کمکم به اتمام میرساند. امروزه، روضهخوانان برخلاف گذشته، از مقاتل معتبر مانند «لهوف» ابن طاووس و «ارشاد» مفید که به بیان وقایع عاشورا به صورت متقن پرداختهاند، واقعهخوانی و روضه خوانی میکنند و از احوال نادرست میپرهیزند تا مانع از ایجاد وهن در مستمعین شوند. [۴] روضه خوانی شامل قسمتهایی همچون شعر شروع مجلس، زمزمه، نوحه زمینه و زمینه است.
شعر شروع مجلس عزاداری
شعر عاشورایی ارزشمند و هدفگرا، اثر مطلوب خود را بر خودی و بیگانه میگذارد و همچون سلاحی، موجب خوار شدن و رسوایی دشمنان اسلام میشود.
زمزمه
زمزمه در اصل، تکرار زیر لب کلماتی است که در حین روضه برای همنوایی، بین مستمعان صورت میگیرد. وقتی مدتی روضه خوانده شد، مستمع میل دارد نام حسین (ع) را زمزمه کند که در بعضی مواقع، مداح برای شور افکندن در مجلس او را به این کار دعوت میکند. زمزمهها به چند قسمت تقسیم میشوند: زمزمههایی که از شور و هیجان ناشی از شنیدن اوج و فرود روضهخوان صورت میگیرد و به صورت خودجوش است. این زمزمه فاقد پیچیدگی و به طور معمول ذکر آن «حسین جان» است. نوع دیگر زمزمههایی است که شور و هیجان زمزمههای پیشین را دارد، اما روضهخوان آن را هدایت میکند؛ بدین ترتیب که بعد از روضه کلماتی را مانند غریب (حسین)، مظلوم (حسین)، بیکس (حسین) و عطشان (حسین) میگوید و به همراه آن مستمع این کلمات را به همان لحن دم میگیرد. این دو شیوه زمزمه را روضهخوان در پردههای پایین و بدون هیچگونه سر و صدایی آرام و دلنشین میخواند و مستمع آرام آرام آن را میگوید و باحال زمزمه اشک میریزد.
اما زمزمه نوع سوم دارای یک شعر و یک سبک مستقل است و روضهخوان در آن نقش بیشتری دارد؛ بدین ترتیب که یک قسمت از آن را روضهخوان به عنوان «دم» استفاده میکند و از مستمع جواب میگیرد و بقیه را خود میخواند و در پایان هر بندی، از مستمع جواب میخواهد. [۵]
بعد از خواندن روضه و شعر، نوبت به خواندن «زمینه» میرسد که در واقع حکم آماده شدن برای نوحه را دارد.
زمینه
زمینه، نوحهای کوتاه با سربندهای محزون است که ابیات آن از سه یا چهار بند تجاوز نمیکند و مستمع به صورت نشسته به سینه میزند و جواب میدهد. اینگونه به مستمع فرصت داده میشود که خود را آماده برای سینهزنی کند و در حالی که آرام آرام جواب کوتاه آن را تکرار میکند و به سینه میزند، صفهای سینهزنی را تشکیل دهد.
زمینه به دو دسته تقسیم میشود:
الف) زمینه همراه با جواب: این نوع زمینه، شعری بسیار ساده و محزون است که بندهای کوچک و یک کلمهای دارد و مستمع فقط سینه میزند و بعد از هر دو بیت، آن بند کوچک و یک کلمهای را جواب میدهد و به این ترتیب زمینه به پایان میرسد.
ب) زمینه بدون جواب: در این زمینه خوانی کلاً جواب گرفته نمیشود و فقط یک شعر ساده برای انجام سینهزنی خوانده میشود و مستمع آماده نوحه میگردد. پس از پایان زمینه خوانی، نوحهخوان (زمینه خوان) بعد از دعا برای فرج امام زمان (عج) یا سلامتی رهبر و شفای بیماران، یا با شور دادن یا تند ادا کردن اذکار مقدس یا حسین (ع)، یا زهرا (س)، یا زینب (س) و یا ابوالفضل (ع)، مجلس را برای نوحه مهیا میسازد تا از فضای آرام و ملایم زمینه خوانی بیرون آید و آماده نوحهخوانی شود. [۶]
روضه منظوم
روضه خوانی دو ویژگی دارد: نخست آنکه قضایا و حوادث کربلا را برای دیگران بازمیگوید و دوم آنکه مرثیهخوانی میکند. روشن است که ویژگی اول، مقتل خوانی است و روضهخوان طوری مقتل را ادا میکند که لحن خطابی، سؤالی، خواهش و ... آن را مشخص شود و اصل مطلب و مفهوم واقعی عبارات به راحتی فهمیده شود. ویژگی دوم، به خواندن مرثیه مذهبی ارتباط دارد. [۷] در این منظومه عاشورایی، وقایع تاریخی مطرح نیست، زیرا خواننده از پیش با موضوع آشناست. در نتیجه شاعر بدون مقدمه، سراغ وقایع حزنانگیز عاشورا میرود. از دیگر ویژگیهای این مراثی، جزئینگری و روایی، سادگی زبان و کاربرد قالب مصنوعی است. [۸]
نمونهای از روضه منظوم اهل بیت در کربلا به نقل از شیخ حسن لاهیج ملا (عاجز آملی) ذکر میشود: [۹]
ای دل برآر ناله که دلها در آذر است | این مجلس عزای عزیز پیمبر است | |
ای دیده خون ببار اگر در جهان تو را | میل بهشت و جنت فردوس و کوثر است | |
اشکی بریز و آتش سوزنده را ببین | این اشک دیده رونق بازار محشر است | |
اشک عزای سرور لب تشنگان حسین | در نزد اهل حال به از درّ و گوهر است | |
بی بهشت میوزد از خاک کربلا | عریان فتاده با تن مجروح و بیسر است | |
قربان آن کس که به صحرای کربلا | چون تربت حسین به از مشک اذفر است | |
رفتن به کربلا به سر قبر کشتگان | دیدم چهار گوش به هر قبر زیور است | |
قبری میان روضه به شش گوشه دیدمش | مانند تاج بر سر این هفت کشور است | |
پرسیدم از کسی به جوابم به ناله گفت | پایین پای قبر حسین قبر اکبر است | |
ای کام دل ندیده به قربان آن دلی | کاندر لحد فتاده ملول و مکدر است | |
خواهر در انتظار عروسش سیاهپوش | در حجلهگاه با تن مجروح و مضطر است | |
«عاجز» بنال در غم شاهان به روز و شب | در مجلسی که فاطمه با دیده تر است |
همچنین روضه منظومی که برای حضرت عباس (ع) خوانده میشود، عبارت است از: [۱۰]
میان تازهجوانان چو حضرت عباس | جهان ندیده جوانی به صورت عباس | |
مه دو هفته خجل میشدی اگر میدید | به بارگاه حسین ماه طلعت عباس | |
ندیده دیده گردون دلاوری به زمانه | به طمطراق جلال و نزاکت عباس | |
به روز معرکه شیر فلک هراسان بود | از آن سواری و سهم و صلابت عباس | |
نشد برای کسی در برادری ممکن | برادری به وفا و به غیرت عباس | |
چو العطش ز سکینه به خیمه گشت بلند | روان ز دیده شدی اشک حسرت عباس | |
گرفت مشک و روان شد به سوی شط فرات | دگر به خیمه نشد استقامت عباس | |
جهان نالان شد اندر دمی که او افتاد | به خاک تیره لوای شجاعت عباس | |
جهان بدیده زینب سیاه شد همچون شب | دمی که گشت نگون سرو قامت عباس | |
میان این همه غمها به روز عاشورا | شکست پشت حسین در مصیبت عباس | |
فلک به داغ علی اکبر جوان پاشید | نمک به زخم حسین در شهادت عباس | |
بنال ای دل و بر گو به ناله جانسوز | فدای آن تن مجروح و طاقت عباس | |
بزرگوار خدایا «عاجز» را نصیب کن | به رستخیز قیامت شفاعت عباس |
میان تازهجوانان چو حضرت عباس | جهان ندیده جوانی به صورت عباس | |
مه دو هفته خجل میشدی اگر میدید | به بارگاه حسین ماه طلعت عباس | |
ندیده دیده گردون دلاوری به زمانه | به طمطراق جلال و نزاکت عباس | |
به روز معرکه شیر فلک هراسان بود | از آن سواری و سهم و صلابت عباس | |
نشد برای کسی در برادری ممکن | برادری به وفا و به غیرت عباس | |
چو العطش ز سکینه به خیمه گشت بلند | روان ز دیده شدی اشک حسرت عباس | |
گرفت مشک و روان شد به سوی شط فرات | دگر به خیمه نشد استقامت عباس | |
جهان نالان شد اندر دمی که او افتاد | به خاک تیره لوای شجاعت عباس | |
جهان بدیده زینب سیاه شد همچون شب | دمی که گشت نگون سرو قامت عباس | |
میان این همه غمها به روز عاشورا | شکست پشت حسین در مصیبت عباس | |
فلک به داغ علی اکبر جوان پاشید | نمک به زخم حسین در شهادت عباس | |
بنال ای دل و بر گو به ناله جانسوز | فدای آن تن مجروح و طاقت عباس | |
بزرگوار خدایا «عاجز» را نصیب کن | به رستخیز قیامت شفاعت عباس |