گندم عراق
یا گندم رى.عمر سعد(فرمانده سپاه کوفه در کربلا)در پاسخ به پیشنهاد سید الشهدا«ع» که او را از آلودن دست به خون خویش بر حذر مىداشت و عمر سعد بهانههاى مختلفى مىآورد،از جمله گفت:به من وعدۀ حکومت رى داده شده است.حضرت او را نفرین کرد و فرمود:امیدوارم پس از مرگ من،از گندم عراق [۱] نخورى مگر اندکى.عمر سعد از روى استهزا گفت:«جو»آن هم مرا بس است(فى الشّعیر کفایة)طبق نفرین امام،عمر سعد به حکومت رى هم نرسید و به دست مختار کشته شد. [۲] در نقل دیگرى آمده است که سالها پیش از عاشورا،عمر سعد به آن حضرت گفته بود:برخى از سفیهان مىپندارند که من تو را خواهم کشت.حضرت فرمود آنان سفیه نیستند،بلکه بردباران و حلیمانند؛ولى آنچه مایۀ چشم روشنى است آن است که پس از من از گندم عراق،جز اندکى نخواهى خورد، [۳] که این،پیشگویى آن حضرت از وقایع کربلاست.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 386.